حكومتها برحسب ماهيت و مصدر مشروعيت خويش اهداف و مقاصدی دارند كه در جهت نيل به آن تلاش میكنند. هدف مهم حكومتهای غيردينی، تأمين نيازهای مادی و معيشتی مردم خود است. اما حكومتهای دينی علاوهبر غايت فوق، دغدغه دين و ارزشهای آن را نيز دارند.
حكومت اسلامی هم به نوبه خود، دغدغه تأمين سعادت دنيوی و اخروی جامعه خود را دارد كه تبيين آن مجال ديگری میطلبد. استاد شهيد با استناد به روايت ذيل امام علی عليه السّلام اهداف كلی حكومت اسلامی را تشريح میكند كه به اختصار ذكر میشود.
امام علی عليه السّلام ضمن رد هدف جاهطلبی و تحصيل مال و منال دنيا در حكومت خويش، میفرمايد:
و لكن لنردّ المعالم من دينك و نظهر الأصلاح فی بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطلة من حدودك «1».
1. بازگشت به اسلام راستين
اصول و ارزشهای هر دينی كه راه سعادت و تكامل انساناند، به مرور زمان مورد بیمهری و كمتوجهی مردم يا گروه خاصی قرار میگيرد. چهبسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود. كما اينكه امر فوق درباره احكام و آموزههای اجتماعی اسلام اتفاق افتاده است. مثلا ارج و تكريم دين از آزادی، عدالت و مخالفت با تبعيض طبقاتی از آموزههايی است كه گوهر آنها طی قرون متمادی بر مسلمانان ناشناخته مانده است و كشف و عرضه آن يك هدف مقدس برای حاكم اسلامی است كه دغدغه دين دارد.
به ديگر سخن حاكم اسلامی در اولين گام بايد دين را از غير دين تفكيك كرده و آموزههای ناب و سره آن را- كه مطابق فطرت و سازگار با هر عصری است- به تشنگان معرفت و جهانيان عرضه نمايد.
تعليمات ليبراليستی در متن تعاليم اسلامی وجود دارد. اين گنجينه عظيم از ارزشهای انسانی كه در معارف اسلامی نهفته بود، تقريبا از سنه 1320 به بعد در ايران بهوسيله يك عده از اسلامشناسهای خوب و واقعی وارد خودآگاهی مردم شد. يعنی به مردم گفته شد، اسلام دين عدالت است.
اسلام با تبعيضهای طبقاتی مخالف است، اسلام دين حريت و آزادی است «3».
استاد در تبيين فراز اول روايت فوق (النردّ المعالم من دينك) میگويد:
يعنی بازگشت به اسلام نخستين و اسلام راستين، بدعت را از ميان بردن و سنتهای اصيل را جايگزين كردن، يعنی اصلاحی در فكرها و انديشهها و تحولی در روحها و ضميرها و قضاوتها در زمينه خود اسلام «4».
2. توسعه اقتصادی
برخی از بر اين گمانند كه دين و حكومت دينی همه همّ و غم خود را معطوف نيازهای معنوی و اخروی مردم نموده و بدينسان از عمران و آبادی و توسعه كشور بازمیماند. درحالیكه كه خود دين عكس آن را بيان میكند. به اين معنا كه توسعه اقتصادی كشور آن هم به نحو شاخص و چشمگير جزء اهداف حكومت دينی و اسلامی است. امام علی عليه السّلام به عنوان جانشين مقام نبوت و حاكم اسلامی در خطبه فوق به وضوح به اين هدف تأكيد میكند. استاد در توضيح «نظهر الأصلاح فی بلادك» میگويد:
«نظهر الأصلاح فی بلادك» خيلی عجيب است؟ «نظهر» يعنی آشكار كنيم، اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحی كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم. آنقدر اين اصلاح اساسی باشد كه احتياج به فكر و مطالعه نداشته باشد. علايمش از در و ديوار پيداست. به عبارت ديگر، سامان به زندگی مخلوقات تو دادن، شكمها را سيراب كردن، تنها را پوشاندن، بيمارها را معالجه كردن، جهلها را از ميان بردن، اقدام برای بهبود زندگی مادی مردم، زندگی مادی مردم را سامان دادن «5».
حضرت علی عليه السّلام در فرمان معروف خود به مالك اشتر، يكی از وظايف حاكم را عمران شهرها ياد میكند.
3. اصلاح روابط اجتماعی
يكی ديگر از اهداف حكومت دينی اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه است. مثلا حكومت با طرفداری از مظلوم به احقاق حق وی از ظالم در هر مقام و منصبی كه باشد، بپردازد و امنيت جامعه را به نحوی تنظيم نمايد كه طبقات مختلف جامعه به يكديگر تعدی نكنند. و اين امنيت دو طرفه است. يعنی در جامعه اسلامی بايد سرمايههای مردم از امنيت كامل برخوردار باشند و كسی به آن تعدی نكند. و در سوی ديگر، در صورت تعدی شخص متموّل به حقوق ضعيف بايد حكومت از آن دفاع كند.
شهيد مطهری درباره حفظ امنيت سرمايه و اجتماع میگويد:
[حضرت علی عليه السّلام] در آن فرمانی كه به مالك اشتر نوشته است- جملهای دارد كه عين آن در اصول كافی هم هست- به او میفرمايد: مالك! تو بايد به گونهای حكومت بكنی كه مردم تو را به معنای واقعی تأمين كننده امنيت شان و نگهدار هستی و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند.
و درباره تأمين امنيت قضايی برای تمامی طبقات خصوصا قشر آسيبپذير و ضعيف میگويد:
امير المؤمنين علیه السلام میفرمايد كه من اين جمله را غير مرّة يعنی نه خيال كنی كه يك بار، بلكه مكرر از پيغمبر صلی الله علیه واله شنيدم كه:
لن تقدس امة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوی غير متتعتع «6».
پيغمبر فرمود: امتی (كلمه امت مساوی است با آنچه امروز به آن «جامعه» میگوييم)، جامعهای به مقام قداست به مقامی كه قابل تقديس و تمجيد باشد كه بشود گفت اينجامعه، جامعه انسانی است، نمیرسد، مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد كه ضعيف حقش را از قوی بگيرد بدون لكنت كلمه.
وقتی ضعيف در مقابل قوی میايستد لكنتی در بيانش وجود نداشته باشد، اين شامل دو مطلب است: يكی اينكه مردم بهطور كلی روحيه ضعف و زبونی را از خود دور كنند و در مقابل قوی هر اندازه قوی باشد، شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند- كه ترس از جنود ابليس است-
و ديگر اينكه اصلا نظامات اجتماعی بايد طوری باشد كه در مقابل قانون قوی و ضعيفی وجود نداشته باشد «7».
علامه شهيد در جای ديگر، دفاع از حقوق مظلوم و از بين بردن فاصله طبقاتی را هدف حكومت علی عليه السّلام ذكر میكند:
علی عليه السّلام از آن جهت خلافت را به عهده گرفت كه جامعه به ظالم و مظلوم و مرفه و محروم تقسيم شده بود «8».
4. قانونگرايی
«و تقام المعطلة من حدودك». مراد از اجرای حدود تعطيل شده، احيای مطلق قوانين الهی اعم از جزايی و غير است. حضرت در اين فراز اشاره به بعضی مسامحهكاریهای خلفای پيشين میكند كه بعضا به خاطر منافع شخصی از اجرای حدود و احكام شريعت جلوگيری میكردند.
حضرت همه مردم را در مقابل «قانون الهی» يكسان میبيند. و از هر كس و از هر گروه و صاحب منصبی جرم و خلافی صادر شود بدون هيچگونه ملاحظه كاریهای سياسی، اجتماعی، فاميلی او را به پای محكمه كشانده و جزای خلافش را میدهد.
حضرت در مقامن عمل خود به اين اصل مهم پایبند بود و همانطوریكه تاريخ ضبط كرده است، آن حضرت برخوردهايی با بستگان نزديك خود مثل ابن عقيل برادرش، ابن عباس دانشمند معروف و معتمدش و ديگر نمايندگان خود داشته است «9».
__________________________________________________
(1). نهج البلاغه، خطبه 131.
(3). پيرامون انقلاب اسلامی، ص 34.
(4). نهضت اسلامی، ص 65.
(5). پيرامون جمهوری اسلامی، ص 81/ و نيز: ر. ك: نهضتهای اسلامی، ص 65.
(6). نهج البلاغه، نامه 53، شماره 63.
(7). پيرامون جمهوری اسلامی، ص 82.
(8). پيرامون انقلاب اسلامی، ص 91.
(9). ر. ك: پيرامون جمهوری اسلامی، ص 83/ نهضتهای اسلامی، ص 85.