حكومت برگزيده

  • دوشنبه, 21 مرداد 1392 18:50
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3282 بار

مؤلف: سيد افضل حيدر

 

اشاره:

سيد افضل حيدر وكيل پايه يك ديوان عالي كشور پاكستان و از شخصيت هاي مذهبي ـ سياسي آن كشور محسوب مي شود. وي در چهل سال گذشته در اغلب حركتهاي آزاديخواهي و نهضت هاي مذهبي حضور داشته و در سال 1947/م شاهد استقلال كشور پاكستان بوده است.

وي به عنوان رئيس منتخب هيئت وكلاي كشور پاكستان در احياي حقوق مردم و استقرار حاكميت قانوني فعاليت فراوان دارد. ايشان تحت تاثير مبارزات ملت ايران به رهبري امام خميني سخنرانيهاي متعددي ايراد كرده و مقالاتي چند به رشته تحرير درآورده است كه بارها در روزنامه هاي پرتيراژ داخلي و خارجي پاكستان به چاپ رسيده است.

 

 

آنچه از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد بخشي از كتاب نامبرده با عنوان "ولايت فقيه امام خميني و انقلاب اسلامي است":

يك سيستم حكومتي پايه ريزي شده بر مبناي احكام اسلام توجّه متفكّرين اسلامي را در دوره هاي مختلف تاريخ به خود جلب كرده است. امام خميني در توانايي توسعه تز ولايت فقيه و پياده كردن آن در تشكيل يك حكومت جمهوري بر مبناي قوانيني اساسي در ايران امتياز منحصر به فرد دارد.

امام خميني با تشريح يك حكومت برگزيده برمبناي قوانين اسلام، كوشيده است تا يك راه حلّ عملي موفق براي مقابله مسلمين با (دشمنانشان) و مطالبه حقشان در عصر حاضر ارائه نمايد. امام بر اين باور است كه هر سيستم سياسي، اجتماعي كه براساس قرآن و سنّت معصومين(ع) پايه ريزي نشده برابر است با ردّ كامل قوانين حكومتي اسلام. اين تمايل گروهي از مسلمين علّت ظلم و استثمار هميشگي بوده است.

امام خميني به علاوه بر اين اعتقاد است كه قوانين و سنّتهاي اسلامي منحصر به دوره خاصّي نبوده اند. احكام اسلام داراي ارزش ذاتي اجرايي در هر عصر است بطوريكه اين احكام منحصر به يك نسل و يك ملّت يا يك سرزمين معيّن نمي باشند. اهميّت قابل ملاحظه اي در اين بحث وجود دارد زيرا يك مومن به وحي الهي مي فهمد لحظه اي كه او معتقد به عقيده خاتم النبييّن مي شود يعني (ختم نبوّت) قبول مي كند كه پيام الهي وحي شده برحضرت محمّد(ص) آخرين پيام و جامع، نافذ و قابل اجرأ در هر عصر و زمان است.

اين حقيقت كه وحي به عنوان فضل الهي بر بشريّت برگزيده شده است به اين واقعيّت اشاره ميكند كه با بكاربستن قوانين الهي، مقرّر گرديده است كه انسان هدف از هدايت پروردگار را به دست آورد. ممكن است به عنوان يك نتيجه ضروري و قطعي اظهار گردد كه عقيده ختم نبوّت فقط وقتي فهميده مي شود كه احكام و قوانين نازل شده براي بشريّت به وسيله پيامبر اكرم(ص)، كاملاً اجرأ شده باشد.

قرآن در آياتش امتياز نشان دادن پيامش را به كليّه انسانها دارد و دستوراتش اهداف مثبت دارد كه عبارتند از پيشرفت انسان، موفقيّت،صلح شرافتمندانه، رهايي از خواهشهاي نفساني(زهد و تقوا)، محو ترسهاي سياسي، اجتماعي و اختلاف طبقاتي. اين كتاب نياز انسان را به يك زندگي مسالمت آميز تاكيد مي نمايد و به او اين اختيار را مي دهد كه هر ايدئولوژي را كه مي خواهد انتخاب نمايد.

اسلام همچنان عدالت را به عنوان اساس جوامع با ثُبات در نظر مي گيرد و به انسان هشدار مي دهد كه شرارت و شيطنت بر روي زمين يك مانع بزرگ در راه موفقيّت است.

امتياز ويژه ديگر قرآن در مقايسه با مذاهب معاصر در دنيا اين است كه اسلام توجّه بسيار زيادي به قوانين و اصلاحات اجتماعي در قياس با قوانين رهايي اشخاص يا مراسم تشريفاتي معطوف داشته است. اسلام پيروانش را به تفكّر، انديشيدن، مطالعه ، تحقيق و بررسي، تفحّص و تجزيه و تحليل نمودن ـ نه تنها در حقايق تاريخي ـ بلكه همچنين به تلاش براي غلبه نمودن بر جهان دعوت مي نمايد.

اسلام توجه اعضاي جامعه را به اثرات منفي تنبلي و سستي اجتماعي جلب مي نمايد. آيه 46 سوره سبأ به اين نكته اشاره مي كند، خداوند به پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: اي پيامبر به مردم بگو كه شما را به يك حقيقت اساسي راهنمايي مي نمايم: كه براي خدا قيام نموده و در حدود موقعيّت خودتان تفكّر نماييد. قرآن مي فرمايد كه اين نمونه نصيحت اعلام شده بوسيله پيامبر يك چيز عادي نيست بلكه يك مشورت بي نهايت ارزنده است. او در مواجه شدن با يك تقدير هولناك كه ممكن است سرنوشت بشر بشود به شما هشدار مي دهد.

اين مطلب از آن جهت حائز اهميّت و شايسته قدرداني و تقدير است كه پيامبر گرامي(ص) در اين آيه از مردم ايمان به خود يا انجام مراسم تشريفاتي مذهبي را مطالبه ننموده است. او توده هاي مردم را به انديشيدن، توجّه كردن، تفكّر نمودن، مطالعه در گذشته و آينده بشر در روي زمين و انجام آنچه كه براي يك زندگي سعادتمندانه در فردا (آينده)بهتر است، دعوت نموده است.

اين توصيه گرچه در هركسي اثر دارد در عين حال دانشمندان گوناگون، ناصحان انسانيّت، عالمان ربّاني و رهبران افكار عمومي ماموريّت دارند كه بطور جدّي براي نجات انسانيّت از سرنوشت وحشتناك فكر نمايند. اهميّت اين اخطار كه چهارده قرن قبل بيان شده وقتي روشن مي شود كه ما محاسبات وحشتناك جنگهاي جهاني،ويراني هيروشيما و ناكازاكي را در بلاي كشتار دسته جمعي در قسمتهاي مختلف جهان را مطالعه نماييم.

قرآن پيامش را به شعائر يا رستگاري فردي يا هدفي محدود منحصر نكرده است. اين مطلب با خواندن سوره ماعون كاملاً آشكار مي شود. يك سوره كوتاه امّا بي نهايت مهّم از قرآن كه ترجمه اش چنين است: آيا ديدي آن كسي را كه دين را تكذيب مي نمايد.

او كسي است كه به يتيم بي توجّهي مي كند و رغبتي به اطعام مسكين از خود نشان نمي دهد. پس واي بر نمازگزاران، آنانكه از نمازشان غافل هستند آنانكه از نمازخواندن فقط قصد ريا و خودنمايي دارند و ديگران را حتّي از كمكهاي جزيي و ناچيز به فقيران و محتاجان باز مي دارند.

مفاد اين سوره اهميّت موازنه اقتصادي را از نظر خداوند متعال نشان مي دهد و اين سوره دليل روشني است كه هدف وحي برقراري يك نظام عادلانه اقتصادي، اجتماعي است در عين اينكه به مقام ومنزلت انسان بي حرمتي نشود. به اين دليل است كه قرآن اوّلين كتاب در تاريخ انساني است كه مفهوم شان و مقام انسان را نشان داده است. با اين بيان كه: من به فرزندان آدم شان و منزلت بخشيده ام.

اين صرفاً يك قاعده اخلاقي نيست بلكه سرچشمه مفاهيم سياسي و اقتصادي است تا احترام، افتخار، منزلت و برابري موقعيّتها را براي بندگان خدا تضمين نمايد. قرآن اهداف و مقاصد نبوّت را در آيه 157 سوره اعراف هفتمين سوره اين كتاب مقدّس بيان فرموده است: آنان كه پيروي كنند از رسول ختمي مرتبت و پيغمبر امّي كه در تورات و انجيلي كه در دست آنهاست(نام و نشان و اوصافش را) مي يابند كه آن رسول آنها را امر به معروف و نهي از منكر نموده و بر آنان هر طعام پاكيزه و مطبوع را حلال و هر پليد منفور را حرام مي گرداند و احكام پر رنج و مشقّتي را كه چون زنجير به گردن خود نهاده اند همه را برمي دارد(دين آسان وموافق فطرت بر خلق مي آورد) پس آنان كه به او ايمان آوردند و او را عزيز داشته وياري نمودند و از نوري كه به او نازل شده تبعيّت نمودند(يعني به قرآني كه روشن كننده دلهاي تاريك است عمل كردند) آنها به حقيقت رستگاران عالمند.

اين آيات خود تفسيركننده يكديگر مي باشند و نظر قابل توجّه آن است كه سلسله انبيأ(ع) كه برگزيده اند هدفشان نجات دسته جمعي گروه محرومين جامعه بود. اين آيات بيشتر مومنين را تشويق مي نمايد كه براي دستيابي به مقاصد رفيع به منظور نگهباني از مصلحت انساني شما نيز به صف جهاد مقدّس پيوسته و نعمت و فضل و كرم خداوند رحمان را تحصيل نماييد.

زاويه اي ديگر وجود دارد كه موضوع قابل تامّل را مورد ارزيابي قرار دهيم. موقعيّتي كه در آيه 17 سوره رعد سيزدهمين سوره قرآن كريم به عنوان يك نمونه توصيف شده است: خدا از آسمان آبي نازل كرد كه در هر رودي به قدر وسعت و ظرفيتش سيل جاري شد و بر روي سيل كفي برآمد چنانكه فلزّاتي را نيز كه در آتش ذوب كنند مثل آب كفي برآورد خدا به مثل اين(آب و فلزّات و كف روي آنها) براي حقّ و باطل مَثَل مي زند كه باطل چون كف بزودي نابود مي شود و امّا آن آب و فلّز كه به خير و منفعت مردم است مدّتي در زمين درنگ مي كند خدا مَثَلها را براي فهم مردم به اين روشني بيان مي كند.

بايد كفهاي روي آب(باطل) را زدوده و ارزشهاي دائمي(حقّ) را كه به منفعت مردم است بر روي زمين باقي گذاشت براي رشد و نمو نظام راه بهتري از آنچه قرآن ارائه داده، نمي توان يافت. لزوم داشتن يك نظام متعادل اجتماعي بخشي از ايمان مومنين را تشكيل داده است و اين اراده تغيير ناپذير خداوند متعال است.

توجّه خواننده محترم را به ترجمه آيه 164 سوّمين سوره قرآن كريم سوره آل عمران جلب مي نمايم: همانا خداوند متعال بر مومنين منّت نهاده است كه از ميان خودشان براي آنان رسولي از خودشان برانگيخته است تا آيات الهي را بر آنان خوانده، آنها را تزكيه نموده،به آنان كتاب و حكمت بياموزد اگرچه قبل از آن در گمراهي آشكار بودند.

تاكيد برخوبي اجتماع، تعليم و تربيت توده مردم و رفاه جامعه و نگاهداشتن انسان در صلح و كاميابي و توسعه و پيشرفت موضوع مخصوص قرآن است. از ميان شعاير ديني بر رستگاري فردي به آن اندازه تاكيد نشده است گرچه كوشش براي اصلاح فردي و خود بخشي از نقشه اصلي است. با اين نگرش به موضوع در مي يابيم كه قرآن با ريسمان مقدّس نبوّت، وحي و سنّت در چارچوب اسلام يك رابطه لطيف بين اشكال گوناگون و متنوّع و متعدّد زندگي انسان ايجاد نموده است.

بنابراين ما حقّانيّت خود را در تجسّم اقدام پيامبر گرامي اسلام(ص) در ماموريت عمومي و در رهبريش پس از هجرت به يثرب(مدينه) اثبات نموده ايم كه همانا حركت براي برقراري يك نظام عادلانه و منصفانه عصاره نبوّت است. هدف اساسي از اجراي قوانين اسلامي برقراري يك جامعه متعادل است. در جايي كه در عين رعايت شان انسان حكومت قانون غلبه نمايد. عامل بالقوّه پنهاني فردي وملّي براي اصلاح انسانيّت كاملاً به كار گرفته شده است و هركس بايد فرصت مساوي براي رشد شخصيّت داشته باشد.

ظلم و ستم وبي عدالتي و تبعيض بايد از روي زمين محو شود.

انسانها بايد از قيد آرزوها و تمايلات آزاد بوده از هرگونه ترس و تشويش مصون باشند. هريك از ما بايد براي صلح شرافتمندانه كمك نموده و براي رسيدن به وحدت در راستاي بندگي خدا تلاش نمايد.

هر انساني آزاد بوده و تحت سلطه هيچ انسان ديگري نيست.

اين قوانين اساس نظام مشروع است. اين قوانين در آفرينش، ارزشهاي واقعي بوده و از جانب خداوند يكتا به انسان ابلاغ شده است براي آنكه انسانها در خلقت كاملاً برابرند و بهترين مخلوق آن كسي است كه به سمت انسانيت هدايت شده و خالق نيز بهترين است.

ما همچنان مي آموزيم كه پيامبر گرامي اسلام(ص) نه بنياد يك حكومت استبدادي و ديكتاتوري را نهاد نه يك حكومت فردي را مقرّر نمود او از اصل رضايت و توافق عمومي حمايت نمود و نمونه اي از قهرماني و لطف براي انسان بنا نهاد. او بردگي را حذف كرده شان و منزلت انساني را تقويت نموده به نياز انسان براي فراگيري علم و دانش تاكيد، به قلع و قمع نمودن ترسها، كمك نموده نهضت محرومان را پشتيباني، براي رهايي زنان اقدام، مردم را به برپايي عدالت و حقّ و برابري تحريض وتشويق و پيروانش را به اجتناب از تفرقه و اختلاف توصيه فرمود.

پيامبر(ص) اعلام فرمود چنانچه در آيه79 سوره آل عمران آمده است: بشري را كه خدا نعمت كتاب و حكم و نبوّت بخشيده است نمي رسد كه به مردم بگويد مرا به جاي خدا پرستش كنيد(بلكه شما را دعوت مي كند): چون كتاب الهي را مي آموزيد و تدريس مي كنيد خدايي شويد. زندگاني پيامبر(ص) نشان مي دهد كه او هرگز يك سيستم شاهي را توصيه نكرده است او در حقيقت نامه هايي نصيحت آميز به شاهان معاصرش فرستاد.

زندگي و اعمالش شهادت مي دهد به اين حقيقت كه به عنوان يك مدير هرگز دستورات تحريك آميز شخصي اش را تحميل نكرد بلكه هدايت الهي را با عملكرد شخصي اش پياده نمود. زندگي او با وجود اين الهام مي نمايد كه براي اجراي قوانين سياسي اجتماعي يك تشكيلات اداري بايد ايجاد كرد كه بتواند با اعمال قدرت تحت نظارت يك رهبر قوانين را پياده نمايد به گونه اي كه موضوعات اصلي تامين كننده سعادت انساني،صلح و توسعه حاصل گردد.

بنابراين براي اداره يك حكومت، قدرت سياسي شرط لازم است اين قدرت بيشتر براي محافظت از زندگي انسان ضروري است قرآن اين چنين قداست را به زندگي انساني ضميمه كرده است كه اعلام يك قانون جديد مي نمايد: هركسي كه بناحق زندگي ديگري را نابود نمايد گناهكار است آنچنانكه گويا زندگي همه انسانها را نابود نموده است و هر كسي كه زندگي انسان را نجات دهد گويا زندگي همه انسانها را نجات داده است.

بنابراين آشكار مي شود كه انسان نقطه مركزي وحي است. اين قانون فقط مفهوم قداست زندگي انسان را توضيح نمي دهد، بلكه نشان دهنده نياز اساسي، به داشتن يك سيستم مناسب رشد و ترّقي حكومتي است در جايي كه حقوق و امتيازات انسانها توام با افتخار و احترام و تعصّب مذهبي حفظ گردد.

در صورت نبودن يك سيستم هماهنگ، زندگي انسان توام با فلاكت و بدبختي بوده، استثمار و ظلم وستم حكمفرما مي گردد.

امام خميني معتقد بود كه وعده خداوند مبني بر وراثت مستضعفان بر روي زمين در حال تحقّق يافتن است. اين عقيده او را برانگيخت كه خود و همراهان و شاگردان و ملّت را براي كمك به توسعه يك سيستم حكومتي بر مبناي دستورات اسلام آماده نمايد. البتّه امام خميني يقين قلبي داشت كه هدايت الهي به همان اندازه در تجزيه و تحليل مسائل در عصر حاضر موثر است كه در گذشته قابل اجرا بود. تاريخ گذشته از كتب عهد جديد مسيحيان(انجيلها)آثار و كتابهاي آسماني نشان مي دهد كه هدايت محض يا احكام، اجراي قوانين موجود در آنها را تضمين نمي نمايد.

قدرت سياسي تا زماني كه با حقيقت و درستي باقي بماند انجام و اجراي احكام الهام بخش الهي را، تضمين مي نمايد امّا زماني كه منافع موجود در دستگاههاي سياسي حكومت نفوذ مي نمايد بسياري از اهداف حكومت صالح از دست مي رود.

در فقدان يك قانون برتر، جامعه نامتعادل شده و خيلي از تمدّنها و ملّتها عليرغم منابع وسيع و قدرت گسترده بشري محكوم به فنا گرديدند. براي مردم مسلمان بسيار سخت بود كه براي يك دوره طولاني حكومت استبدادي در كنترل مطلق توليد باشند حكومتي كه احكام مذهبي را ارتجاعي مي دانست با اهدافي معيّن براي حكمفرمايي بر توده ها از نظر سياسي و اقتصادي حركت مي كرد. نتيجه اين حكومت تسلّط قدرتهاي امپرياليستي خارجي بود در همين راستا تقسيمات بيشتري را در كشورهاي اسلامي ايجاد نمودند. در تجزيه كشورها قدرت سياسي به طور صوري به نوكران برگزيده شان تسليم شده بود و يكي پس از ديگري از رُشد قوانين اسلام جلوگيري مي نمودند.

عليرغم اين سستي دسته جمعي گروهي از مسلمين، فضلا و متفكّران متعهّد همانند ستارگاني در اُفق اجتماع مسلمانان طلوع نموده و نور دانش و درون گرايي، و استفسار و انتقاد سازنده را حفظ نمودند. در سلسله انسانهاي برجسته به عنوان دوستان انسانيّت، عصر حاضر انساني به نام امام خميني را ارائه نموده است كه نه تنها ادلّه انحطاط و سقوط را تحليل نموده بلكه راه حلّ عملي براي تامين آينده اي روشن براي امّت پيشنهاد كرده است.

امام خميني انقلاب اسلامي را رهبري نمود تا به پيروزي انجاميد. زندگي و كارش در دوره برقراري حكومت اسلامي نشان مي دهد كه ايدئولوژي اسلام براي مراقبت از منافع روحانيّت و حكومت خواصّ يا يك گروه اجتماعي ممتاز نبود، بلكه منعكس كننده تمنيّات مردم در حدّ اعلا بود. اسلام مي خواهد كه بشريّت را در يك شيوه منسجم در راه خدا هدايت نمايد. قرآن اعلام مي نمايد كه: مقصد نهايي به سوي اللّه مي باشد.

محقّقاً اين امّت، امّتي واحد است و من پروردگار شما هستم بنابراين مرا عبادت نماييد بندگان صالح مي بايد وارثان زمين گردند. 

ما اراده نموده ايم كه بر مستضعفان زمين منّت گذارده و آنها را رهبران و وارثان زمين قرار دهيم.

علاوه بر اين آيات، امام خميني باور داشت كه پيامبرگرامي اسلام(ص) اموري را برنامه ريزي فرموده است كه براساس آن، مديريتها و مسئوليتها بايد به اشخاص متخصّص و آگاه به مسائل روز و يا به انديشمندان و متفكّران اسلامي واگذار گردد.

اين فرمايش امام خميني كاملاً صحيح بود كه فرمود: "اسلام در ميان ما غريب است." شناساندن چهره اسلام با وجود تبليغات منفي بسيار دشوار است. اسلام دين مردم نيكوكار و عادل و منصف و نيكوسرشت است. اسلام دين آن كساني است كه شهامت مبارزه با طاغوت را دارند.پياده شدنِ همان مقدار از حكومت اسلامي و اصول آن كه امام در طول حياتشان شاهد آن بودند او را رهبري سعادتمند ساخته بود. با اينكه او در تبعيد بسر مي برد، مردم ايران در پاسخ به دعوت او، قربانيان زيادي را تقديم نمودند. كار طاقت فرساي يك دوره طولاني 16 ساله (79ـ1973)به بارنشست و يك حكم عقيدتي، شكل عملي به خود گرفت. اين يك تجربه بي نظير در قرون حاضر است كه در آزمايشگاه سياسي دنيا به وسيله كسي كه نه تنها مرد علم بلكه مرد عمل نيز بود به شكل واقعي به وجود آمده است.

براي نيل به اين هدف، ملّتي شجاع بر عليه نيروهاي مخالف، با جرات زياد به مقابله برخاستند. اينك اقل وظايف امت اينست كه تلاشهاي عادلانه امام را متفكّرانه بررسي نموده و در زمانهاي جديد نقش او را در ساختن مفهوم عيني حكومت الهي با توجّه به نقطه نظرات سياسي اش روشن تر و قويتر ايفا نمايند.

زندگي امام در چهارمرحله متحوّل مجزّا خلاصه مي شود. قبل از هر چيز بايد او را مرد علم و عمل و يك فيلسوف شناخت. حقيقت ديگر از اين مرحله نويسندگي خارق العاده ايشان با سبك خاصّ خود اوست. سيّد روح اللّه خميني كوچكترين پسر سيّد مصطفي موسوي بود پدري كه به وسيله مزدوران فئودال به شهادت رسيده بود. بنابراين امام خميني كه پدر را از دست داده بود تحت مراقبت شديد مادر و عمّه اش تربيت گرديد. او تحصيلات مقدّماتي را در مدرسه اي مشهور در اراك تحت راهنمايي آيت اللّه العظمي شيخ عبدالكريم حائري يزدي به پايان رسانيد و بنابه نظر او به قم مسافرت نمود.

امام خميني به غير از تحصيلات معمول، در مراحل متعدّد به تهذيب نفس پرداخت و تا آنجا پيش رفت كه پس از مرگ استادش، معلّمي برجسته گرديد. در ساعات فراغت از تحصيل، او بيش از 24 كتاب نوشت. با تلاش و فعّاليّت اوبود كه حوزه علميه قم نه فقط مركزي براي بحث و بررسي در مورد مسائل ملّي و فرهنگي و آموزشهاي عميق عقيدتي بلكه مكاني براي تزكيه نفس و كسب تقوا گرديد. اينجا بود كه استعدادهاي دروني او از قوّه به فعل درآمد.

دوّمين بخش زندگي امام كه او را از ساير علمأ متمايز مي نمايد تلاش او براي به ثمر رساندن انديشه برقراري حكومت است. مسلم است كه مسلمانان براي ايجاد يك جامعه عادلانه و وجود يك حكومت الهي و يك دولت مستقل اسلامي افكار امام خميني در جهتي كه علّامه اقبال گفته بود به كار گرفته مي شد(اگر دين از سياست جدا شود چيزي جز طاغوت باقي نمي ماند).

امام احساس نمود كه اسلام فقط به معناي تشريفات مذهبي صرف و تهذيب نفس در مدارس و حوزه هاي علمي نيست بلكه در پناه حكومت اللّه است كه ثمرات احكام الهي به مردم محروم و مستضعف مي رسند و اسلام به بشريّت قدرت لازم را براي رسيدن به اهداف عاليه و ارزشهاي والا عطا مي نمايد. اين نقش امام او را در رديف رهبراني قرار مي دهد كه افكارشان را در سطحي وسيعتر براي يافتن نظرات جديد به كار مي گرفتند. اين تنها مي تواند به توسّط انسان مومن و دانشمندي انجام گيرد كه به طور منظّم تحصيل نموده و مسائل روز را بخوبي درك نمايد. او همچنين بايد قدرت درك و حلّ مسائل عصر حاضر را داشته باشد.

عينيت بخشيدن به حكومت اللّه كه امام در خاطرش مي پرورانيد هم آهنگ با نيازهاي زمان بود زيرا ايران در زمان شاه كه ابزاري در دستان قدرتهاي بيگانه بود مطابق با موازين اسلامي اداره نمي شد. امام نه تنها عقايدش را در ميان متفكّران و خردمندان توسعه داد بلكه بارها و بارها به شاه تذكّر داد كه دست از اعمال شنيع و زشتش بردارد. اين اقدام امام موجب برخورد بين او و شاه گرديد و امام ناچار مدتي در تبعيد بسر مي برد. شاگردانش ناچار به فداكاري و ايثار جانشان گرديدند. از اينرو امام در دوّمين مرحله زندگيش به عنوان رهبري مجاهد، مبارزي متعهّد براي ارزشهاي بالاتر ظاهر گرديد. اينجا بود كه امام تز حكومت اللّه تحت عنوان ولايت فقيه را كه قبلاً مطرح ساخته بود براي اجرأ پيگيري كرد و از جمله اهداف اسلامي ناميد.

هدف امام از اين اقدام به ارث بردن پادشاهي يا تشكيلات سلطنتي نبود بلكه مقصدش به قدرت رساندن بندگان خدا بود. سوّمين مرحله از زندگي بسيار با عظمت امام آن است كه او يك رهبر انقلابي بود كه افكار و اعمالش انعكاس خواستهاي ملتش بود. او در دوران تبعيد با مردم در تماس بود و سعي كرد كينه مقدس امتش را نسبت به طاغوت حفظ نمايد. پيشقراولاني را كه او در حوزه قم گردهم جمع نموده و تربيت كرده بود پيامش را به گوشه و كنار ايران رساندند. اين مرحله به تلاشهاي او در نشر افكار سياسي و بيداري توده هاي محروم از خواب غفلت مربوط مي شود. در خلال اين مرحله او عمرش را وقف آموختن قرآن و سنّت و فلسفه زندگي معصومين(ع) از طريق پيامها و سخنرانيها نمود. اين مرحله مهمترين دوره زندگاني امام محسوب مي شود كه منجر به پيروزي انقلاب اسلامي در فوريه 1979 و برقراري جمهوري اسلامي ايران گرديد.

امام فرموده است:قرآن معيار مردم ماست. منشا انقلاب ما وحي الهي و روحانيّت و معنويّت است آنچه كه ما داريم بخشش خداوند متعال است بنابراين بايد آنها را در راه خودش صرف نماييم. امروز ما موظّف به پيروي از اسلام، قرآن و پيامبران الهي هستيم اسلام شايستگي بالاترين عشق و احترام و وفاداري را دارد امام همچنين در مورد انقلاب مي فرمايد: فقط انقلابي مي تواند پايدار بماند كه مبارزه و پيروزي اش براي خدا و اسلام باشد. ملّتي كه براي خدا مبارزه مي نمايد از هيچ چيز هراس ندارد. مسلمانان بايد به قدرت اسلام اعتقاد داشته باشند. امام يك بنيانگذار آگاه در انقلاب اسلامي بود. او كاملاً به مسئوليتهايش آگاه بود. او با يقين كامل بيان داشته است كه دخالت در سياست يكي از بخشهاي اساسي تعليمات پيامبر(ص) بوده است و اينكه پيامبر گرامي در نشان دادن امانت و درستكاري در سياست امتياز منحصر به فرد داشت.

از آنجا كه فلسفه امام پيرامون يگانگي خداوند، نبوّت، قرآن و اسلام دور مي زد، در زمان جهاد انقلابي اش به امّت فرمود كه نياز اساسي براي پيشبرد اهداف عاليه اسلام وحدت كليّه مسلمين است قدرتهاي غربي وشرقي در مقابل اين وحدت هر دو درمانده مي شوند. اگر كشورهاي مسلمان دست در دست يكديگر مي گذاشتند، هيچ مصيبتي بر آنها فرود نمي آمد. او همواره تذكّر مي داد كه مقصد اصلي اسلام متّحد نمودن كليّه ملّتها تحت عنوان ملّتي واحد و بزرگ است. بنابراين مسلمانان بايد متّحد و قوي مي شدند و با هوشياري و آمادگي و وحدت، نيروهاي شيطاني را در معرض خطر قرار مي دادند. موفّقيّت مسلمين در صورت گِرد آمدن آنان زير پرچم اسلام تضمين شده است.

اكنون به محاسبه اي روشن از چهارمين مرحله زندگي امام مي پردازيم. او مردي بسيار متّقي و مخلص بود او خودش را در راه خدا وقف نموده بود تا عقايدش را در اشعاري عرفاني اظهار نموده و آنان را كه متوجّه بودند در آن شريك سازد. چنانكه او به جمع كساني كه مي توانستند تجارب انساني و عشق به خدا را از طريق عرفان اظهار نمايند ملحق شد. آنچه كه براي او بسيار اهميّت داشت رساندن پيام عشق و محبّت به مردم به عنوان بنده مطيع خداوند بود.

از نظر امام فرجام عشق واقعي و خدمت به انسانيت براي يك شخص به دست آوردن جايگاه يك عبد و يك بنده واقعي خدا است. شخصيّت و تقواي امام بود كه به همه تشريفات و تجمّلات و دامهاي قدرت طلبي و همه منيّتها پشت پا زد. عليرغم اينكه بنيانگذار يك انقلاب كبير بود، يك دفتر سياسي انتخاب نكرد و هرگز در زندگيش تغييري بوجود نياورد. او در خانه اي اجاره اي به زندگي ادامه داد. او خانه اش را به يك مستمند بخشيد. او هدايايي را كه از مردم دريافت نموده بود به سازمانهاي خيريّه يا مردم فقير بخشيد او نسخه هاي كمياب قرآن با قابهاي طلايي ونقره اي را به آستانه مقدّس رضوي در مشهد ارسال نمود. او بدهكاران را در پرداخت بدهي آزاد مي گذاشت. او ميليونها تومان بابت مسائل شرعي و سهم امام و غيره دريافت مي نمود امّا با رسيدن به حدّ اعلاي تقوا وقتيكه از دنيا رحلت نمود فقط به اندازه سه روز غذا در خانه اش موجود بود.

پيروي او از سنّت پيامبر حقيقتاً موجب غبطه ديگران بود او مي گفت آنچه را كه باور داشت، يا در حقيقت به آنچه كه مي گفت اعتقاد داشت. اشعار او مملوّ از عشق به خدا و مخلوقات اوست. مجموعه اي از اشعار او تاكنون به زبان فارسي منتشر گرديده امّا هنوز به زبان اردو به طور كامل در دسترس نيست. بعضي از آثار مهمّ او مانند مصباح الهداية، پرواز در ملكوت و فصوص الحكم هنوز هم دور از دسترس مردم هستند. جهت رشد و ترقّي ايجاب مي نمايد كه سخنرانيها و نوشته هايش به زبانهاي مهمّ دنيا ترجمه شده بطوري كه مردم زندگيشان را در پرتو تجارب و اعمال برجسته رهبر بزرگ قرن و بنيانگذار انقلاب نوين اسلامي، با اصول اسلام تطبيق نمايند.

او در راه تجديد حيات سنّت پيامبران تلاشي بي وقفه و خستگي ناپذير مي نمود. او مايل بود كه آزادي انسانيّت را از قيود ترسهاي اقتصادي و سياسي مشاهده نمايد. عشق او به انسان، انعكاس طبيعي يك شخص الهي بود. او آگاهانه به ادّعاهاي زمانش پاسخ داد. عليرغم مشاغل سنگين و وظائف محوّله الهي، او نغمات عشق و صلح را مي سرود. اميدوارم خداوند به خاطر اين بزرگمرد با تقوي نعمتهايش را بر اين مردم سرازير فرمايد.

 

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

حاکمیت قانون و ضوابط
قرآن : وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ (سوره نور، آیه 2) ترجمه: اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آنها (مجرمان) دلسوزى نكنيد. حدیث: انما هم اهل الدنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها و قد عرفوا العدل و راوه، و سمعوه و وعده، و علموا ان الناس عندنا فی الحق فهربوا الی الاثره فبعدا لهم و سحقا. (نهج البلاغه، نامه به سهل بن حنیف استاندار مدینه) ترجمه: آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند و شتابان در پی آن روانند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند که همه مردم نزد م...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید