تبيين نظام سياسى اسلام در غدير خم

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 13:25
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3255 بار

مؤلف: محمدجواد صاحبى

 

تعيين جانشيني براي رهبري امت اسلامي از مهمترين و عمده ترين مسايلي بود كه پيامبر اكرم در آخرين سال حيات، هنگام بازگشت از حجة الوداع، به همراهان خويش ابلاغ كرد.

اگر چه اين اعلام عمومي، به فرمان خداوند صورت گرفت، ولي صرف نظر از جنبه آن، مي توانست حاكي از دغدغه طبيعي معمار و بنيانگذار مكتب نسبت به آينده امت باشد، اين اقدام يك ضرورت اجتماعي اجتناب ناپذير بود و از انتظارات عقلاي عالم به شمار مي آمد و آن حضرت حتي در زمان حيات خويش از آن مهم غفلت نمي ورزيد.

او مي دانست كه جامعه بي سرپرست مانند رمه بي چوپان كه هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگي و هجوم فرصت طلبان است. لذا هر وقت براي جنگ يا غزوه اي از مدينه خارج مي شد، شهر را بدون امير و خليفه وا نمي گذاشت; پس هنگامي كه سفري ابدي در پيش رو داشت، چگونه ممكن بود امت را به حال خود واگذارد. (1)

اين بود كه در زير آفتاب سوزان بيابان تفتيده حجاز در ميان جمعي از بزرگان اصحاب، كوشيد تا رسالت خويش را به پايان رساند. علماي شيعه و شماري از دانشمندان اهل سنت بر اين باورند كه سوره مائده، بويژه آيه 67، آخرين كلامي بود كه بر پيامبر(ص) نازل شد.

بسياري از علماي اسلام معتقدند كه آيه مزبور در روز هجدهم ذي حجه، پس از تمام شدن اعمال حجة الوداع در غدير خم و قبل از آنكه پيامبر علي(ع) را خليفه خود معرفي كند، نازل شده است آنها شان نزول اين آيه را انتصاب علي(ع) به جانشيني پيامبر(ص) مي دانند. (2)

و باز هنگام حركت به سوي تبوك به علي(ع) فرمود: انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي; نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسي است، جز اينكه پس از من پيامبري نخواهد بود.

پيامبر(ص) با اين سخن مقام وزارت، اختصاص در دوستي، برتري بر همگان و جانشيني در زمان حيات و پس از وفاتش را براي علي(ع) ثابت كرد. زيرا قرآن كريم به تحقق همه اين موارد هارون گواهي مي دهد. (3)

ويژگيهاي علي(ع) از نگاه پيامبر(ص)

پيامبر(ص) بارها به موقعيت معنوي علي(ع)، فضايل آن حضرت، امتيازات او بر ديگران و مقام وصايت و وراثتش تاكيد ورزيده است. آن بزرگوار در گفتار بلندي به دخترش فاطمه(س) مي فرمايد:

اي فاطمه، آيا خشنود نيستي من تو را به همسري كسي درآوردم كه اسلامش پيشتر از ديگران و دانشش بيشتر از همگان است؟ براستي خداي تعالي به اهل زمين توجه فرمود، از ميان ايشان پدرت را برگزيد و او را پيغمبر قرار داد; دوباره به آنها توجه فرمود، از ايشان شوهرت را برگزيد و او را وصي قرار داد; خداي تعالي به من وحي فرمود: كه تو را به ازدواج او درآورم. اي فاطمه، آيا نمي داني كه خداوند به خاطر بزرگداشت تو، تو را به همسري بزرگترين، بردبارترين و دانشمندترين مردان، كسي كه پيش از ديگران اسلام اختيار كرد، درآورد؟

فاطمه - عليها السلام - از اين سخنان خندان و شكفته شد، پس رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - به او فرمود: اي فاطمه، براستي براي علي هشت فضيلت است كه مانند آن به هيچ يك از پيشينيان و آيندگان داده نشده: او در دنيا و آخرت برادر من است و اين فضيلتي است كه هيچ كس داراي آن نيست; تو، كه بانوي زنان بهشتي، همسر او هستي; دو نتيجه و زاده رحمت [حسن و حسين] كه فرزندزادگان منند، فرزندان اويند; برادرش [جعفر بن ابي طالب] كسي است كه با دو بال در بهشت آرايش شده و با فرشتگان هر كجا خواهد پرواز مي كند; علم اولين و آخرين نزد اوست; او نخستين كسي است كه به من ايمان آورد; او آخرين كسي است كه هنگام مرگ با من ديدار مي كند و او وصي من و وارث همه اوصياست.

و باز رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - به علي - عليه السلام - فرمود: يا علي، با تو مخاصمه و پيكار مي كنند و تو به سبب هفت خصلت و فضيلت بر ديگران پيروز مي شوي كه هيچ كس داراي آن هفت خصلت نيست:

1. تو نخستين ايمان آورندگاني;

2. در پيكار و جهاد با دشمنان دين از همگان بزرگتر و برتري;

3. داناترين ايشان به روزهاي خدا هستي;

4. در پيمان با خدا با وفاترين و پايدارترين آنهايي;

5. با مردم مهربانتر از ديگراني;

6. در تقسيم بيت المال به خاطر رعايت مساوات بر ديگران برتري داري;

7. در فضيلتها و مزيتها در نزد خدا از همگان برتر و بزرگتري. (4)

احاديثي كه در باره فضايل و مناقب علي از پيامبر اكرم(ص) صادر شده به اندازه اي است كه موضوع كتابهاي بسياري گرديده و در اين مجمل نمي گنجد.

به هر حال از مجموع اين احاديث در مراحل مختلف چنين به دست مي آيد:

1 - پيامبر اكرم(ص) در نخستين روزهاي بعثت، كه به نص قرآن ماموريت يافت خويشان نزديكتر خود را به دين خدا دعوت كند، صريحا به آنان فرمود: هر يك از شما كه در اجابت دعوت من از ديگران پيشي گيرد، وزير، جانشين و وصي من است.

علي(ع) از ديگران سبقت گرفت و اسلام را پذيرفت. پيامبر(ص) از او قبول فرمود و او را وزير و جانشين خود ساخت. علي(ع) خود اين رويداد را اين گونه بازگو مي كند:

من از همه كوچكتر بودم، عرض كردم: من وزير تو مي شوم، پيغمبر دستش را به گردن من گذاشته، فرمود: اين شخص برادر، وصي و جانشين من است، از او اطاعت كنيد. مردم مي خنديدند و به ابوطالب مي گفتند: تو را امر كرد كه از پسرت اطاعت كني! (5)

2 - پيامبر اكرم(ص) مكرر تصريح فرمود: كه علي(ع) در گفتار و كردار خود از خطا و گناه مصون است، هر سخني كه بگويد و هر كاري كه انجام دهد با دعوت ديني مطابقت دارد و داناترين مردم به معارف و شرايع اسلام است.

راويان عامه و خاصه نقل كرده اند كه، پيامبر(ص) فرمود: علي هميشه با حق و قرآن است و حق و قرآن هميشه با اوست و تا قيامت از هم جدا نخواهند شد. (6)

3 - مجاهدتها و خدمات علي(ع) او را از ديگر صحابه همواره ممتاز گردانيد، خوابيدن او در بستر پيامبر در شبانگاهان هجرت و فتوحات او در بدر، احد، خندق و خيبر زبانزد همگان بود.

4 - در غدير خم پيامبر(ص) علي(ع) را به ولايت عامه مردم نصب و معرفي كرد و او را مانند خود سرپرست مؤمنان قرار داد. (7)

رحلت پيامبر و منازعات سياسي

هر چند رحلت پيامبر و منازعات دامنه دار اصحاب براي تصدي خلافت امري اسف انگيز و فاجعه آفرين است، اما پيامي مهم دارد و آن اينكه مساله رهبري و حكومت از روشن ترين و بديهي ترين نيازهاي جامعه اسلامي است; نيازي كه صحابه پيامبر يكصدا براي تحقق آن قيام كردند، هيچ كس در لزوم آن ترديد روا نداشت و تنها مصداق و شيوه تعيين آن مورد اختلاف واقع شد.

شيعيان معتقد بودندكه انتصاب علي(ع) به خلافت از سوي پيامبر، نه تنها به موجب نص صورت گرفته است، بلكه از جهت عقلي هم از پذيرش آن گريزي نيست; زيرا عقل نمي تواند بپذيرد كه رهبري در باره كوچكترين مسايل فردي و اجتماعي با پيروان خويش سخن بگويد اما مهمترين مساله جامعه را در پرده ابهام و سكوت باقي گذارد.

همچنين شيعيان ادعاي تمسك به راي اكثريت و يا اجماع امت در موضوع خلاف را بي وجه مي دانند، خصوصا اگر كسي بخواهد آن را به گفتار و كردار پيامبر(ص) نيز مستند سازد; زيرا ارجاع به راي اكثريت و يا واگذاري امر امت به اهل «حل و عقد» از سوي كسي كه جز وحي سخن نمي گويد امري شايسته به نظر نمي رسد.

البته آنچه در سقيفه اتفاق افتاد، نه راي اكثريت بود، نه انتخاب اهل حل و عقد، براي اينكه نه راي گيري عمومي در كار بود و نه آنها كه خليفه تعيين كردند همه اهل حل و عقد به شمار مي آمدند، به ويژه آنكه بسياري از صحابه بزرگ رسول خدا(ص) مانند ابن عباس، زبير، سلمان، ابوذر، مقداد و عمار در اين انتخاب حضور نداشتند و بشدت با آن مخالف بودند.

همه مي دانند حتي بيعتي كه انجام شد در سطحي گسترده و عمومي نبود و تنها به تني چند از متنفذين و سران قبايل اختصاص داشت. (8) خليفه دوم، با آنكه خود بنيانگذار اين خلافت بود، مي گفت:

«هر كس به چنين طريقي متوسل شود شايسته بيعت نيست و هر كس چنين بيعتي كند باطل خواهد بود». (9)

اهل سقيفه حتي به همان شيوه كه خود ابداع و عمل كردند وفادار نماندند، بلكه سالياني بعد، خليفه اول رسما عمر را به جانشيني خود برگزيد.

در پي اين عمل خليفه اول، چنين پرسشي پديد آمد: اگر تعيين جانشين امري جايز است، چرا بر پيامبر روا نبود و اگر جايز نيست، چرا خليفه بدان دست يازيد؟

نظام رهبري در مكتب اهل بيت(ع)

بسياري از صحابه پيامبر با استفاده از مفاد آياتي چون:

و جعلنا ائمة يهدون بامرنا و كانوا باياتنا يوقنون.

و جعلنا ائمة يهدون بامرنا لما صبروا...

و ... قال اني جاعلك للناس اماما. (10)

و همچنين با استناد به قول و فعل پيامبر بر اين باور شدند كه امام و پيشواي جامعه بايد از سوي خدا و به وسيله پيامبر(ص) معرفي و معين شده، معصوم و از هر عيب و نقص خلقي و خلقي و سببي پيراسته باشد. و در خانداني پاك و پاكدامن تولد يافته باشد.

بنابر اين در عرف خاص شيعيان: «امام » رهبري سياسي، فكري، اخلاقي را در بر مي گيرد و اداره امور اجتماعي، راهنمايي و ارشاد فكري و آموزش ديني و تصفيه و تزكيه اخلاقي از او انتظار مي رود. (11) چنين شخصي مسلما بايد از رذايل اخلاقي وارسته، به فضايل آراسته و در دانش و بينش و بردباري و ساير صفات متعالي سرآمد همگان باشد.

«الامام المطهر من الذنوب، المبراء عن العيوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم » (12)

امام در سايه اين ويژگيها كه ارشاد و هدايت امت را عهده دار مي شود، اما روشن است كه به هنجار آوردن ملت، بدون نظام و برنامه و مديريت نيرومند، هرگز ممكن نيست. از اينرو امامت را «نظام دين و دنيا» دانسته اند: هشتمين پيشواي ما حضرت رضا(ع) مي فرمايد:

ان الامام نظام الدين، عز المسلمين، غيظ المنافقين و بوار الكافرين; امام سبب برپايي نظام دين، خشم منافقين و نابودي كافرين است.

آرمان طرفداران مكتب اهل بيت پيامبر اين بود كه چنين كسي بر جامعه اسلامي حكومت كند. و آنها در سايه چنين آرمان بلندي همواره بر سلاطين فاسد و ستمگر شوريده اند. متفكر معروف عراقي دكتر علي الوردي در اين باره مي نويسد:

شيعه ائمه خود را معصوم از گناه (پيراسته از فساد اخلاقي و سياسي و اجتماعي) مي دانند و اين عقيده يعني اصل عصمت، نتايج اجتماعي و عملي سترگي در پي داشت; زيرا غير مستقيم انتقادي از ستمگري هاو تباهكاري هاي خلفا، سلاطين و قدرتمندان بود.

شيعيان، كه اعتقاد به عصمت دارند، با عصمت ائمه خود، گناهان بزرگ ستمكاران و فرمانروايان را مورد حمله قرار مي دادند و ائمه خود را به عنوان نمونه تمام عيار عصمت و پاكدامني در برابر آنان مي گذاشتند.

تشيع، مانند هر مسلك انقلابي، ريشه فساد و تباه روزي و سياه روزگاري جامعه را در سازمان حكومت جستجو مي كند و ناآگاهان و شناخت نايافته ها (توده غافل و ناآگاه) را مسؤول و مقصر نمي شناسد.

اعتقادي كه شيعيان در باره امامت دارند هميشه آنها را به قيام بر ضد حكومتها واداشته است; زيرا هر حكومتي در هر سيستمي; از نظر شيعه ستم كيش و بيدادگر فرمان است.

شيعيان تنها حكومتي را بر حق مي دانند و از آن رضايت دارند كه امامي معصوم از آل علي آن را اداره كند. اين عقيده موجب دوام و استحكام دشمني ميان شيعيان و صاحبان قدرت شده و بر اين اساس بود كه شيعه را گاهي به زندقه و الحاد متهم مي ساختند.

رافضي بودن، معني تلويحي و ضمني آن، عبارت از رفض (رد و انكار) دين و دولت بود و دوره اي بر مسلمين گذشت كه اگر به زندقه يا كفر يا الحاد متهم مي شدند، بهتر از آن بود كه به تشيع يا رفض متهم شوند و نشانه هاي آن تا امروز بر جاي مانده است. (13)

بحقيقت اصل عصمت و همچنين انديشه ضرورت تنصيص امامت و رهبري از جانب خدا و پيامبر و حصر اين رهبري در خاندان علي، درفش فكري و پرچم مقاومت سياسي و مبارزه معنوي گروههاي مخالف و انقلابي جامعه عليه خلفا و صاحبان امتيازات سياسي و اجتماعي بود.

حتي بارتلس، محقق و مورخ روسي، نيز مي پذيرد كه نهضتها اغلب از آنجا آغاز مي شد كه داعيان از جانب مدعيان امامت به قصد متشكل ساختن پيروان در روستاها و ميان قبايل و عشاير ظاهر مي شدند و مخفيانه به كساني كه مورد اعتماد بودند، تلقين مي كردند كه قدرت و حكومت امويان و يا عباسيان از شيطان است و اميرالمؤمنين واقعي از اولاد علي - عليه السلام - ظهور كرده، زمين را از قسط و عدل پر خواهند كرد، چنانكه از جور و ستم پر شده است. (14)

به گزارش قاضي نعمان، در طول قرن هشتم تا نهم ميلادي در اصفهان، هرات، خراسان، فارس، ري و نقاط ديگر صد و نه جنبش به رهبري فرزندان علي برپا شد و همه آنها مدعي بودند كه «علم حقيقي » محمد(ص) و كليد گنج اسرار رسالت نزد آنها و مسند خلافت حق آنهاست ». (15)

اما بايد دانست كه غيبت امام معصوم هرگز به معناي تعطيل شدن نظام ديني نيست; زيرا اولا اجراي بسياري از احكام اسلامي متوقف بر وجود نظام است و ثانيا حفط كيان اسلام و مسلمين بدون برخورداري از قدرت و حاكميت دين ممكن نيست. در عصر غيبت اين مسؤوليت به عهده كسي است كه از نظر علم و عدالت و ديگر ملاكها از ديگران به امام معصوم(ع) نزديكترباشد.(ع)

پي نوشتها:

1- براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتاب «ماجراي سقيفه » نوشته محمدرضا مظفر، ترجمه سيد غلامرضا سعيدي، ص 39.

2- سوره مائده، آيه 67.

3- براي آگاهي بيشتر رجوع شود به كتابهاي «علي در قرآن و حديث » و «تجلي امامت » تاليف سيد علي اصغر ناظم زاده.

4- ارشاد، ج 1، ص 32.

5- طبري، ج 2، ص 63.

6- غايه المرام، ص 539.

7- براي آگاهي از منابع حديث غدير، رجوع شود به دو كتاب «عبقات الانوار، ميرحامد حسين هندي » و «الغدير، عبدالحسين اميني.»

8- تاريخ يعقوبي. ج 2، ص 103 و106; مروج الذهب. ج 2، ص 307 و 352.

9- كنزالعمال، ج 3، ص 2326.

10- سجده، آيه 24; انبياء، آيه 73; بقره، آيه 124.

11- پيشواي صادق، آيت الله خامنه اي، ص 70 و 71.

12- اصول كافي، ج 1، ص 387; اين حديث در عيون الاخبار و تحف العقول نيز آمده است.

13- وعاظ السلاطين، ص 302 و303.

14- ناصرخسرو و اسماعيليان، بارتلس، ص 76.

15- همان كتاب، و نيز بنگريد به كتاب حكومت اسلامي از ديدگاه نائيني، حميدرضا مستعان، ص 8 - 10.

(ع) - نويسنده در ادامه اين مقاله ويژگيهاي نظام سياسي اسلام را از ديدگاه فريقين مورد بررسي قرار داده است كه به علت محدوديت صفحات در فرصتي ديگر ازآن استفاده خواهد شد. ان شاءالله.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

دوری از فساد
قرآن : ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ   (سوره روم ، آیه 41)ترجمه: فساد و پریشانی به کرده بد خود مردم در همه برّ و بحر زمین پدید آمد تا خدا هم کیفر بعضی اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد که (از گنه پشیمان شده و به درگاه خدا) باز گردند.حدیث: امام صادق(ع) : سياتي علي النّاس زمان لا ينال الملك فيه الّا بالقتل و التّجبّر و لا الغني الّا بالغصب و البخل و لا المحبّه الّا باستخراج الدّين و اتباع الهوي؛... (اصول کافی ، ج2 - ص 91)ترجمه: به زودي زماني فرا مي رسد كه در آن به سلطنت رسيدن ممكن نيست، مگر با ...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید