آرای سیاسی فقهای صفویه و قاجاریه

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 13:04
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3862 بار

مؤلف: مرتضی شیرودی

علما و فقهای اسلام، سلطنت شاهان صفویه و قاجاریه را بر پایه این اندیشه کلیدی شیعه که هر حکومت غیر منصوب از ناحیه ائمه معصومین علیهم السلام غیر شرعی است، نامشروع می دانستند، اما برخی از آنها ناگزیر بودند، بر اساس قاعده ضرورت، مصلحت و تقیه، به همکاری با شاهان صفویه و قاجاریه بپردازند و به امید روزی بنشینند که توانایی جایگزین کردن حکومت مبتنی بر ولایت فقیه را به جای سلطنت سلطان عادل یا مشروطه پیدا کنند.

برای فهم و درک این مسأله، مروری بر آرای سیاسی برخی از مهمترین فقهای صفویه و قاجاریه اجتناب ناپذیر است.

محقق کرکی: نورالدین علی بن عبدالعالی(1) کرکی، معروف به محقق کرکی، محقق ثانی و شیخ علایی، در لبنان به دنیا آمد، در ایران زیست و پس از مرگش، در عراق به خاک سپرده شد. وی، هم عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی بود، و از سوی شاه طهماسب به عنوان اولین شیخ الاسلام(2)، منصوب و اختیارات وسیعی به او واگذار گردید.

محقق کرکی، صاحب کتاب فقهی معروف «جامع المقاصد» است. به علاوه، قریب بیست جلد کتاب دیگر به رشته تحریر در آورده و حدود ده تن از شاگردانش، از علمای بزرگ دوره صفویه هستند. محقق ثانی در تألیفات خود، آرا و نظریاتی را درباره خراج، حکومت و نماز عبادی سیاسی جمعه ابراز کرده است.(3)

محقق کرکی بر این نظر بود که ائمه معصومین علیهم السلام ، تصرف و تملک خراج را به دیگران اجازه داده اند، و پیروان خود را مجاز کرده اند به حُکّام جور، خراج بپردازند.

همچنین، مردم اجازه دارند از محلّ درآمدهای ناشی از خراجی که به شاهان می پردازند، از سلاطین مواجب، ارزاق و هدایا دریافت نمایند؛ حتی اگر خراج از سوی حاکمی جائر و ظالم جمع آوری شده باشد.

به نظر می رسد کرکی با ابراز چنین عقیده ای، از یک سو، به تأیید تلویحی حکومت شاهان صفوی و از سوی دیگر، به رد ضمنی مشروعیت آنان پرداخته است. در واقع، او تنها برای اجرای حدود شرعی، همکاری با سلاطین صفوی را اجازه داد و خود نیز به همین دلیل، عنوان شیخ الاسلامی شاه طهماسب را پذیرفت.(4)

به دیگر بیان، به ظاهر و بر حسب ضرورت، و به دلیل خطری که از سوی امپراتوری عثمانی متعصب سنی، حیات شیعه در ایران را تهدید می کرد، همکاری متقابلی بین محقق ثانی و شاه صفوی آغاز شد، به صورتی که شاه طهماسب، محقق را به شیخ الاسلامی برگزید و در فرمانی به او نوشت:

«شما به پادشاهی مستحق ترید، چون شما نایب امامید و من فقط یکی از عاملان شمایم که اوامر شما را اجرا می کنم.»

افزون بر آن، شاه به همگان دستور داد که نواهی و اوامر شیخ را بدون کم و کاست به انجام رسانند، اما عده ای از علما، مخالف مشروعیت سلاطین ـ چه عادل و چه ظالم ـ و به همین دلیل، مخالف همکاری با آنان بودند، ولی بر اثر نفوذ فراوان و قدرت وافر معنوی کرکی، آرای او، بر نظرات همه مخالفان غالب گشت.(1)

______________________________

1 - در برخی از منابع، عبدالعلی آمده است.

2 - شیخ الاسلام عالی ترین و مطلع ترین مقام قضایی بوده است.

3 - عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، کتابخانه مرعشی نجفی، بی تا، قم، صص 183 ـ 176؛ جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه، از کلینی تا خمینی، انتشارات معارف اسلامی، قم، 1364، صص 92-89.

4 - همان.

محقق ثانی در باب نماز جمعه نیز نظری بر خلاف دیگران داشت. به اعتقاد او، اگرچه وجود امام معصوم علیه السلام و یا نایب خاص وی برای اقامه نماز جمعه شرط است، ولی این شرط در عصر غیبت منتفی است و تنها وجود نایب عام برای اقامه نماز جمعه در عصر غیبت کافی می باشد. بنابراین، کرکی، اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت واجب تخییری می دانست.(2)

بحثی که کرکی درباره نماز جمعه مطرح ساخت، به عنوان رساله ای در باب ولایت فقیه درآمد، زیرا نایب عامی که اقامه نماز جمعه، با وجود او واجب است، همان ولی فقیه خواهد بود. گذشته از آن، اقامه نماز جمعه در عصر صفوی، با ذکر نام سلاطین صفوی همراه و این لااقل به معنای مشروع دانستن سلطنت شاهان صفوی از سوی علما بود(3)،

البته بعید نیست که این مشروعیت، بر حسب ضرورتهای زمانه و بر پایه قاعده دفع افسد به فاسد و یا انتخاب بد از بدتر صورت گرفته باشد و شاید تنها نام بردن از سلاطین صفویه را نتوان به معنای پذیرش آنها و یا مشروعیتشان دانست.

شیخ ابراهیم قطیفی: ابراهیم بن سلمان(4) بحرینی، معروف به شیخ ابراهیم قطیفی، در قطیف بحرین زاده شد و در نجف اشرف وفات یافت. وی از علمای بزرگ شیعه در قرن نهم و اوایل قرن دهم شمسی است که در علم و تقوا و بی اعتنایی به مال و مقام دنیا، شهره عام و خاص بود.

او در زمان شاه طهماسب می زیست و از شاگردان محقق کرکی بود، اما با آرای استادش در باب وجوب اقامه نماز جمعه و پرداخت خراج به سلطان در عصر غیبت و نیز همکاری با سلاطین صفوی مخالفت داشت.(5)

قطیفی شرعی بودن پرداخت خراج به پادشاه را در عصر غیبت، رد می کرد. به عقیده او، دادن خراج به شاه، حتی اگر شاه آن را در خزانه بیت المال جمع آوری کند و در امور مردم صرف نماید، حرام است. وی همچنین پذیرش هدایا، جوایز و اموالی را که از قِبَل خراج پرداختی به شاه، از سوی سلطان به مسلمانان داده می شد، حرام کرد.

قطیفی به آنچه در این زمینه می گفت، عمل هم می کرد. به عنوان نمونه، وی هدیه(1) شاه طهماسب را به استناد آیه «به ستمکاران اعتماد و اتکا نکنید که دچار عذاب الهی می شوید»،(2)نپذیرفت.(3)

______________________________

1 - جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، بنیاد خیریه و فرهنگی شط، تهران،1373، ج 4، ص 355؛ آن.کی.اس.لمبتون، دولت و حکومت در اسلام، ترجمه عباس صالحی و محمد مهدی فقیهی، عروج، تهران، 1374، ص 435.

2 - حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمه ابولقاسم سری، توس، تهران، 1359، ص 34.

3 - رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، انصاریان، قم، 1370، صص 141 ـ 133.

4 - در برخی منابع، به جای سلمان، سلیمان آمده است.

5 - رسول جعفریان، پیشین، ص 143؛ آن.کی.اس. لمبتون، پیشین.

نکته دیگر در آرای سیاسی قطیفی، مخالفت وی درباره همکاری با سلاطین است. وی همانند مقدس اردبیلی، سلطنت را نامشروع می دانست و هر گونه همکاری با سلطان - چه عادل و چه ظالم - را به این دلیل که آنها غاصب حق حکومت فقها هستند، مذمت می کرد.(4)

ایشان در توجیه و تبیین مخالفت خویش، به روایات متعددی از جمله این روایت استناد می کرد :امام صادق علیه السلام به علی بن ابی حمزه که دوست وی در دستگاه بنی امیه است، فرمودند: اگر بنی امیه افرادی را به عنوان کاتب و جنگجو و جزء آنها نمی یافتند، نمی توانستند حق ما را از ما بگیرند.(5)

آرای قطیفی در مورد نماز جمعه نیز مخالف آرای محقق کرکی بود. در واقع، قطیفی جزء آن دسته از علما به شمار می رفت که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت حرام می دانند و «رساله فی حرمة صلاة الجمعة فی زمن الغیبة مطلق» را در رد نظریه وجوب اقامه نماز جمعه در عصر غیبت و بویژه در رد کتاب «صلاة الجمعة» محقق کرکی نوشت.

با این وصف، آرای سیاسی قطیفی، به جای این که در مقابل آرای سیاسی محقق کرکی مقاومت کند، به تثبیت و تحکیم آرای سیاسی استادش مدد رساند(6)؛ به آن دلیل که، جایگاه علمی و اعتبار اجتماعی کرکی چنان بالا بود که آرای سیاسی قطیفی، یارای رقابت با آن را نداشته اند.

شهید ثانی: زین الدین فرزند علی بن احمد، معروف به شهید ثانی،(7) هیچگاه به ایران نیامد و به حکومت صفویان روی نیاورد، ولی نظریات فقهی و سیاسی وی به تثبیت حکومت شیعی صفوی انجامید.

او در سال 884 ش./ 911 ق. در جبل عامل لبنان چشم به جهان گشود و در 937 ش./ 966 ق. به حکم سلطان عثمانی (سلطان سلیمان قانونی) در مکه دستگیر و به اتهام بدعت گذاری در دین، به دار آویخته شد. او در فلسفه، شعر و ریاضیات، سر آمد روزگار بود و به فقه پنج مذهب  جعفری، مالکی، حنبلی، حنفی و شافعی تسلط داشت. به عقیده مرحوم علامه خوانساری، شهید ثانی «حتی در تخلق به اخلاق الله چیزی نمانده بود که به پایه معصومان رسد.» با این وصف، برای امرار معاش، به جمع آوری هیزم بیابان و فروش آن می پرداخت.(1)

______________________________

1 - در بعضی منابع، از جایزه و نه هدیه سخن رفته است.

2 - هود / 113.

3 - حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاء الدین خرم شاهی، خوارزمی، تهران، 1372، ص 296.

4 - رسول جعفریان، پیشین، ص 144؛ آن.کی.اس. لمبتون، پیشین، ص 436.

5 - رسول جعفریان، پیشین، ص 197 و 174، 167، 34؛ جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیّع، ص 355؛ جرفادقانی، پیشین، ص92.

6 - همان.

7 - شمس الدین محمد بن مکی عاملی، به شهید اول معروف است.

شهید ثانی در شرح «اللمعة الدمشقیه» به تشریح مبسوط نظریات فقهی سیاسی خویش پرداخته است که به عنوان نمونه، به دو مورد از آن اشاره می کنیم :

الف) شهید ثانی همانند شهید اول(2) ، قضاوت در زمان غیبت را از وظایف فقیه جامع الشرایط می دانست. به عقیده آنها، بر فقها جایز است در عصر غیبت، حدود شرعی را در صورتی که متضمن ضرری نباشد و به شرط داشتن شرایط افتا؛ یعنی ایمان، عدالت و علم به احکام شریعت، به اجرا درآورند.

همچنین، به عقیده شهید ثانی، پذیرش قضاوت و اجرای حدود شرعی از سوی فقیه، مشروط به این که او را به انجام کار حرام وادار نکنند و [او نیز] قدرت امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد، واجب است. در این صورت، بر مردم نیز واجب است که به او رجوع کنند و رأی او را پذیرفته و فتوای او را بر خود لازم و واجب شمرند. این نظریه، علما را به پذیرش قضاوت از سوی دولت صفوی ترغیب کرد.(3)

ب) شهید ثانی اولین فقیهی بود که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت، نه حرام و نه واجب تخییری، بلکه واجب عینی دانست، اگر چه این نظریه، به نظریات علمای سنی مذهب(4) و اخباریون(5) شبیه بود، ولی او بر اساس استنباط شخصی از ادله فقهی، به این برداشت رسید. اما نمی توان تاسیس حکومت صفوی و مهمتر از آن، اهمیت پیدایش یک حکومت شیعی مستقل در ایران را در ارائه چنین نظری از سوی شهید ثانی نادیده گرفت.

این نظریه فقهی سیاسی موجب اقامه گسترده تر نماز جمعه، افزایش بیشتر نفوذ اجتماعی علما، نظارت افزونتر فقها بر مسائل محرومان و ممانعت از تعدی به حقوق آنها گردید.(1)

1 - رسول جعفریان، پیشین، صص 198 - 197؛ جمعی از نویسندگان، پیشین، ص 366؛ جرفادقانی، پیشین، صص 93 ـ 92.

2 - شهید اول در جبل عامل لبنان در 734 ش. به دنیا آمد. وی در دانش، فقاهت و زهد سرآمد روزگار بود. عالی ترین اثر وی اللمعة الدمشقیة نام دارد، که یکی از مهم ترین منابع فقهی شیعه به شمار می رود. او را در 786 ش. به اتهام واهی ارتباط با سربداران و ارتداد در دین اعدام کردند.

3 - آن.کی.اس. لمبتون، پیشین، ص 429.

4 - علمای اهل سنت معتقد به وجوب نماز جمعه اند، به عقیده آنها، حکومتها مجازند بر نماز جمعه نظارت داشته باشند و ائمه جمعه را انتخاب نمایند.

5 - لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه اخباری: اخباری به کسی گفته می شود که حکایات و قصص را روایت کند و تنها به ظاهر احادیث تمسک نماید.

شیخ بهایی: شیخ بهاء الدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایی، در 994 ش./ 1025 ق. در جبل عامل لبنان پا به عرصه هستی گذاشت. در هفت سالگی به همراه پدرش به ایران آمد و سرانجام، پس از هفتاد سال زندگی در ایران، در اصفهان دار فانی را وداع گفت. وی در فقه، سیاست،(2) ریاضیات(3)، نجوم، معماری و پزشکی، شهره روزگار بود و در این موضوعات، نزدیک به صد کتاب از وی باقی مانده است.

او همچنین، شاگردان معروفی همچون ملامحسن فیض کاشانی و ملاصدرای شیرازی تربیت کرد و در زمان شاه عباس کبیر، به مقام شیخ الاسلامی کشور دست یافت.(4)

شیخ بهایی همانند شهید ثانی، به کمک و همیاری نخستین حکومت فراگیر شیعه؛ یعنی صفویه همت گماشت. هدف شیخ از کمک به دولت صفویه، هدایت و ارشاد آن بود. به عقیده وی، دیانت و شریعت اسلام، دستورالعملی برای اداره حکومت است.

بنابراین، دولتها باید کارگزار دین و متعهد به اجرای قوانین خدا باشند. از این رو، شیخ، وجود و حیات دولت را تنها در صورتی می پذیرد که به اجرای احکام الهی بپردازد.(5) شاید از این زاویه دید است که وی همانند محقق کرکی و شهید ثانی، در حمایت از شاهان صفویه، هم در نظر و هم در عمل می کوشید.(6)

تفسیری که شیخ بهایی از وطن ارائه می دهد، مشی و منش سیاسی او را در عقاید دینی و مذهبی نشان داد. وی کلمه وطن را در حدیث «حب الوطن من الایمان» یک وطن جغرافیایی مبتنی بر ملیت و ناسیونالیسم(7) نمی دانست؛ بلکه وطن را به جایگاه اخروی روح انسان تعبیر می کرد؛ زیرا عقیده داشت، پیامبری که محبت و علاقه به دنیا را سرچشمه همه خطاها و گناهان معرفی می نماید، چگونه دوست داشتن یک چیز مادی همچون وطن را نشانه ایمان می داند ؟ او در تبیین نظر خویش، این شعر را سرود:

این وطن مصر و عراق و شام نیست    این وطن شهری است کو را نام نیست.(8)

_____________________________

1 - رسول جعفریان، پیشین، صص 128 ـ 124.

2 - یکی از القاب شیخ بهایی فروغ دین و دولت است.

3 - او کتابهای خلاصة الحساب و جبر و مقابله را در باب ریاضیات نوشته است.

4 - مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفویه، امیرکبیر، تهران، 1363، ص 71.

5 - شیخ بهایی، اربعین، ترجمه خاتون آبادی، حکمت، تهران، 1368، ص 339.

6 - همان.

7 - ناسیونالیسم؛ یعنی ملی گرایی، ملیت پرستی، وطن خواهی.

8 - مریم میراحمدی، پیشین، ص 72.

محمدباقر مجلسی : علامه مجلسی، صاحب کتاب معروف "بحارالانوار"، از دیگر علمای اسلامی دوره صفویه است که نظریات و عملکردش در تحکیم و تثبیت دولت شیعی صفوی مؤثر افتاد.

او در 1007 ش./ 1038 ق. در اصفهان به دنیا آمد و در سن 77 سالگی در آن شهر وفات یافت و همان جا به خاک سپرده شد. مرحوم مجلسی، در روزگاری می زیست که کشور ایران و مذهب شیعه در معرض خطر جدی خارجی مانند خطر عثمانی، ازبکها، روسها و انگلیسیها و خطر انحراف داخلی مانند خطر مبلغان مسیحی، ظلم و فساد شاه، درباریان، صوفیان و بت پرستان قرار داشت.

بنابراین، او مقام شیخ الاسلامی(1) و سپس عالی ترین مقام دولتی و مذهبی؛ یعنی ملاباشی(2) را در سن 53 سالگی پذیرفت تا میهن و مذهبش را از این خطرها برهاند. از این رو، در مراسم تاج گذاری سلطان حسین صفوی، به جای درخواست هدیه، از وی تقاضا کرد:

«فرمانی صادر کند و نوشیدن مسکرات، جنگ میان فرقه ها و... را نهی فرماید.»(3)

از نظر مرحوم مجلسی، عدالت حکما و امرا موجب اصلاح مردم و عمران کشور، فساد آنان مایه اختلال در امور و رفتار ایشان موجب تاثیر در رفتار مردم می شود. او در تایید سخن خویش، به حدیث معروف از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که صالح بودن مردم را منوط به صالح بودن فقها و امرا می دانست، استناد می کرد.

مجلسی همچنین اضافه نمود:

«این حق مردم است که انتظار داشته باشند، پادشاه با آنان به عدالت و مهربانی رفتار کند و در مجازات مردمی که تخلفی را از روی جهل انجام می دهند، عجله به خرج ندهد؛ زیرا خداوند مردم را ضعیف و پادشاه را قوی قرار داده است.»(4)

تأکید مکرر مرحوم مجلسی بر عنصر عدالت، به دو دلیل بود: اول، خداوند بر اساس «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته»؛ به هر کسی سلطنتی عطا کرده است، در قیامت، رفتارش با مردم را مورد مؤاخذه قرار خواهد داد. دوم، بر پایه «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»؛ اگر پادشاه به سرکوبی دشمنان نپردازد، در حفظ دین و جان مردم نکوشد، و در یک کلام، به عدالت رفتار نکند، سلطنتش پایدار نخواهد ماند. مرحوم مجلسی می گفت: چنانچه حاکم عادل باشد، بر مردم لازم است برایش دعا کنند و حق او را ادا نمایند. اما اگر ظالم باشد، باید در اصلاح او بکوشند.(1)

_____________________________

1 - تاج بخش، ایران در زمان صفویه، (بی جا، بی نا، بی تا)، ص 401.

2 - ملاباشی عالی ترین و بالاترین مقام روحانی بوده است. ر.ک: محمد ابراهیم باستانی ریزی، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، صفی علیشاه، تهران، 1357، ص 180.

3 - حسین ابراهیم زاده، علامه مجلسی، مردی از فردا، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371، صص 49، 55 و 79؛ مصلح الدین مهدوی، زندگی نامه علامه مجلسی، عمادزاده، (بی تا)، تهران، ج 1، ص 228.

4 - آن.کی.اس. لمبتون، پیشین، ص 443.

مجلسی، معاشرت مردم را با شاهان، در صورتی که موجب هدایت و ارشاد آنها و دفع ضرر مالی، جانی و عرضی از خود و دیگران شود، لازم می دانست. در غیر این صورت، معاشرت با شاهان را نهی می کرد؛ زیرا معاشرت و همنشینی با آنان را موجب حمایت و یا رضایت به ظلم و فساد آنها و تن دادن به رفتار و خواسته هایشان می شمرد.

بنابراین، همکاری علمای دوره صفویه با پادشاهان، نه به طمع مقام، بلکه برای حفظ دولت جدید التأسیس شیعه بوده است. ضرورت این همکاری با توجه به این که شیعه در طول تاریخ، اغلب در انزوای سیاسی قرار داشت، بیش از پیش معلوم می شود.

البته روابط عالمان با پادشاهان، تنها در حدی بود که فقها را قادر می ساخت با تبلیغ مذهب شیعه، گسترش حوزه های دینی و...به توسعه و تحکیم مبانی شیعه بپردازند. آنان هرگز روابط خود با شاهان را تا آن حد توسعه ندادند که باعث شود، سلاطین، به معاصی و منکرات دست یازند.

بی شک، اولاً، همکاری مشروط و محدود علما با سلسله صفویه و سلاطین صفوی، موجب تثبیت شیعه و ترویج آن گردید و به این جهت، حکومتهای بعد از صفویه نیز، شیعه مذهب بوده اند. ثانیا، علمای صفویه، بر مشروط بودن حکومت، تأکید داشتند. به این معنا که، آنان اجازه ندادند که شاهان به میل خود رفتار کنند، بلکه بر الزام سلاطین بر اجرای مقررات دینی اصرار ورزیدند. همین اصرار از سوی فقها در حکومت شاهان قاجار قبل و بعد از انقلاب مشروطه، به وضوح دیده می شود. ثالثا، رویکرد علمای صفویه به حکومت، به گسترش نفوذ اجتماعی آنان در آن دوره و دوره های بعدی کمک کرد.

این امر، به تأثیر و نفوذ فزاینده علما در جنبشها و تحولات اجتماعی، و نیز زندگی سیاسی مردم انجامید.(2)

______________________________

1 - محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1362، ج 75، صص 444 و 38.

2 - جمعی از نویسندگان، پیشین، ص 356.

3 - محمد رضا حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (بی تا) تهران، ص 9.

جمال الدین حسینی: سید جمال الدین اسدآبادی یااسعدآبادی یا بهتر بگوییم، حسینی، که او را با اوصافی مانند «حکیم متجدد، پیشوای مصلح، قطب دایره علوم، نادره دوران و آیتی از آیات خدا»(3) توصیف کرده اند، فرزند سید صفدر و سیده سکینه بیگم بود که در 1217 ش. در محله سیدان امام زاده احمد اسدآباد همدان، زاده شد و در قزوین، تهران و نجف اشرف، زیر نظر استادانی چون شیخ مرتضی انصاری تحصیل کرد. سپس به هندوستان رفت و از آن پس، به منظور آگاه سازی مسلمانان، از ظلمی که به وسیله استعمار خارجی و استبداد داخلی بر آنان می رفت، در کشورهای افغانستان، مصر، ایران، عثمانی، انگلیس و فرانسه، به فعالیت سیاسی پرداخت. وی سرانجام در این راه، در سن 59 سالگی در استانبول به دستور سلطان عبدالحمید، مسموم و کشته شد.(1)

سید جمال الدین، در زمان هجوم همه جانبه استعمار به کشورهای اسلامی و در دوران افول و انحطاط مسلمانان می زیست، این مسأله، او را به شناسایی علل انحطاط مسلمانان و راه های رهایی از آن واداشت. به بیان عمیق تر، از نظر گاه سید جمال الدین، آنچه مانع رشد، توسعه و پیشرفت جامعه اسلامی می شد، عبارت بود از:(2)

«1 ـ استبداد حکام؛

2 ـ جهالت و بی خبری توده مسلمان و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن عقاید و تمدن؛

3 ـ نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین؛

4 ـ جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیر مذهبی؛

5 ـ نفوذ استعمار غربی.»(3)

به بیان دیگر، از نظر سید جمال الدین، استبداد داخلی و استعمار خارجی، مهمترین و مزمن ترین درد جامعه اسلامی است که به خود باختگی در مقابل غرب، دوری از عقل، راحت طلبی، تفرقه بین دولتهای اسلامی و سرانجام، به ضعف و عقب ماندگی مسلمانان می انجامد. وی برای درمان این دردها و بیماریها، راه های زیر را پیشنهاد می داد:(4)

«1 ـ مبارزه با خودکامگی مستبدان؛

2 ـ مجهز شدن به علوم و فنون جدید(5)؛

3 - بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافات و پیراهه ها و ساز و برگ هایی که به اسلام در طول تاریخ بسته شده است؛

4 ـ ایمان و اعتقاد به مکتب اسلام؛

______________________________

1 - محمد باقر مقدم، سید جمال الدین اسدآبادی، غریو بیداری، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374،، صص 20، 40 و 50.

2 - مرتضی مدرسی چهاردهی، سید جمال الدین و اندیشه های او، امیر کبیر، تهران، 1381، صص 473 و 447.

3 - مرتضی مطهری، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، صدرا، قم، 1359، ص 21.

4 - هدایت الله ستوده، تاریخ اندیشه های اجتماعی در اسلام، آوای نور، تهران، 1374، 160.

5 - ماجد فخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ترجمه مرتضی اسعدی و دیگران، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1372، ص 357.

5 - مبارزه با استعمار خارجی؛

6 ـ اتحاد اسلام؛

7 ـ دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه و جهاد به کالبد نیمه جان جامعه اسلامی؛

8 ـ مبارزه با خود باختگی در برابر غرب.»(1)

در واقع، سید جمال الدین دو هدف عمده داشت: دمیدن روح تازه در کالبد شرق و برانگیختن آن، علیه نفوذ و استیلای غرب(2)؛ به دیگر سخن، او می خواست مردم را آگاه و بیدار نماید و سپس آنها را علیه استعمار و استبداد متحد سازد.(3)

میرزای نائینی: میرزا محمد حسین نائینی غروی در 1240 ش. در نائین اصفهان متولد و پس از تحصیلات اولیه و به منظور تکمیل آن، راهی اصفهان، سامرا، کربلا و نجف شد. وی از محضر استادانی چون آقا نجفی اصفهانی (در فلسفه و کلام) و میرزای بزرگ(4) (در فقه و اصول) کسب فیض کرد. با آغاز انقلاب مشروطیت، نزدیکترین مشاور و رایزن آخوند خراسانی بود و نیز یکی از معتبرترین رساله های دفاع از مشروطیت را به نام «تنبیه الامّة و تنزیه الملّة» به رشته تحریر درآورد که اینک یکی از کتب معتبر در اندیشه سیاسی مسلمانان معاصر به شمار می رود. مرحوم نائینی پس از یک عمر مجاهده علمی و سیاسی، در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت.(5)

مرحوم نائینی در مشروعیت بخشی به مشروطیت، سخن بسیار گفته است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

______________________________

1 - مرتضی مطهری، پیشین، صص 25 ـ 23.

2 - هدایت الله ستوده، پیشین، ص 161.

3 - محمد رضا حکیمی، پیشین، ص 44.

4 - آقانجفی از رهبران روحانی قیام تنباکو در اصفهان و میرزای بزرگ، صاحب فتوای معروف تحریم استعمال توتون و تنباکو بود.

5 - محمد جواد صاحبی، اندیشه اصلاحی در نهضتهای اسلامی، کیهان، تهران، 1367، ص 220.

6 - توفیق السیف، استبداد ستیزی یا تحلیلی از زندگی اجتماعی و دیدگاههای سیاسی علامه محمد حسین غروی نائینی، ترجمه محمد نوری و دیگران، کانون پژوهش، اصفهان، 1379، ص 249.

مرحوم نائینی، حکومتها را به دو دسته تقسیم کرد:(6) اول حکومت تسلطیه، تحکمیه یا استبدادی، دوم حکومت مقیده، محدوده یا مشروطه. حکومت مشروطه از نظر نائینی، به یکی از دو صورت ذیل ظاهر و متجلی می شود : الف ـ حکومت کامل و عاری از عیب معصوم علیه السلام ، از آن جهت مشروطه است که معصوم علیه السلام از عصمت برخوردار است و این صفت، آنان را در اطاعت و پیروی شهوات و اَعمال استبدادی باز می دارد. ب ـ حکومت مشروطه غیر معصوم علیه السلام ، این حکومت اگر چه خالی از عیب نیست، ولی بر حکومت استبداد رجحان دارد.(1)

مرحوم نائینی در اثبات مشروعیت مشروطیت، علاوه بر ادله عقلی مزبور، به دلایل فقهی نیز اشاره دارد. برخی از این دلایل عبارتنداز:

1 ـ «وقتی ممکن نیست سلطانی را از ارتکاب تمام منکرات و از جمله، غصب حکومت بازداشت،(2) ولی این امکان هست که با محدود کردن دایره اقتدار و سلطه او، وی را از ارتکاب منکرات دیگری نهی کرد و دور نمود، نباید در اقدام استقرار حکومت مشروطه کوتاهی کرد.»

2 ـ با توجه به «نیابت مجتهد جامع الشرایط در امور حسبیه(3) و وجوب اقامه نظم ممالک اسلامیه،... بر فقها و علما فرض است... با تحدید(محدود کردن) استبداد و استقرار مشروطیت، در جهت مهمترین وظایف حسبیه، که همان نظم ممالک اسلامی و حفظ بیضه اسلام است، اقدام کنند.»

3 ـ «وقتی فقها قادر نیستند در عصر غیبت، به ادای تمام وظیفه خود در تحدید کامل سلطنت مطلقه بپردازند، بر آنان واجب است تا به قدر ممکن، به تحدید سلطنت و مشروطه کردن آن مبادرت کنند.»(4)

مرحوم نائینی بر این نظر بود که نمایندگان مجلس، چون به اذن مجتهدان به قانونگذاری می پردازند، و مصوبات آنان، به وسیله مجتهدان عادل و عالم نظارت می شود،(5) کارشان مشروع است. همچنین، دلیل دیگر مشروعیت قانونگذاری، از سوی مبعوثان ملت آن است که آنان صرفا به قانونگذاری در اموری اقدام می کنند که شرع مقدس در مورد آن، نظر صریحی ابراز نکرده است. این مسائل، که بیشتر شامل مسائل سیاسی، چون دخل و خرج کشور می شود، تابع مقتضیات زمان است و مشورت در آن، از نظر شریعت اسلامی مانعی ندارد، در حالی که مشروعه خواهان، به رهبری شیخ فضل الله با قانونگذاری از سوی مجلس مخالفت می کردند و معتقد بودند که قانونگذار خداوند است و بشر مجاز نیست به وضع قانون بپردازد.(6)

______________________________

1 - غلامحسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، کویر، تهران، 1374، ص 83.

2 - محمد حسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله یا حکومت از نظر اسلام، ترجمه سید محمود طالقانی، شرکت سهامی انتشار، تهران، (بی تا)، ص 46.

3 - امور حسبیه به اموری گفته می شود که شارع مقدس عدم انجام آن را نمی پذیرد، مانند امور حکومتی.

4 - غلامحسین زرگری نژاد، پیشین، صص 88 ـ 87.

5 - مراد، اصل دوم متمم قانون اساسی است که نظارت چند فقیه را بر مصوبات مجلس لازم می دید.

6 - غلامحسین زرگری نژاد، پیشین، ص 88.

________________________________________

افزون بر آن، اختلاف نظرهای دیگری بین شیخ فضل الله و مرحوم نائینی وجود داشت. به عنوان مثال، شیخ فضل الله با آزادی مطلق از آن جهت که به رهایی و دست کشیدن از قید و بندهای دینی و به انتشار عقاید کفرآمیز می انجامد، مخالف بود؛ ولی نائینی، آزادی را به معنای رهایی از استبداد، بیان مصالح و مفاسد خلق و خلاصی از هر گونه زور و ستم، و نه رهایی از قید عبودیت و بندگی خدا می دانست.(1) همچنین، مشروعه خواهان، شعار مساوات و برابری مشروطیت را خلاف شریعت معرفی می کردند، اما منظور نائینی از مساوات، مساوی بودن آحاد ملت با والی در برابر قانون و اجرای آن بود.(2)

شیخ فضل الله نوری: وی در 1257 ش. در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران متولد شد. در بخش بلده شهر نور درس خواند و سپس برای تکمیل تحصیلات دینی، نخست به تهران و سپس به نجف و سامرا رفت. او از شاگردان طراز اول میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بود و خود نیز شاگردانی چون شیخ عبدالکریم حائری یزدی(3) تربیت کرد. وی که با اشاره و رهنمود میرزای بزرگ، به ایران عزیمت کرد، در جنبش تنباکو نقشی ممتاز داشت.(4) با آغاز نهضت مشروطه، با مشروطه خواهان همراه شد؛ ولی پس از آن که مشروطه به ضدیت با شریعت روی آورد، شیخ فضل الله به مخالفت با مشروطه منحرف شده پرداخت.(5) مشروطه خواهان این اقدام شیخ را مخالفت با اصل مشروطه تلقی کردند و او را به دار آویختند.(6)

شهید شیخ فضل الله نوری، برای اصلاح و نجات مشروطه از زوال و انحطاط، التزام آن را به مشروعه ضروری می دانست. هواداری از مشروعه که به معنای برپایی حکومت دینیِ مقید به احکام الهی، مطابق با قرآن مجید، شریعت احمدی و برپایه قوانین شرعی است، مهمترین و برجسته ترین اندیشه سیاسی او به شمار می رود؛ بدان گونه که آرای سیاسی دیگر وی، از اندیشه مشروعه طلبی اش نشأت می گیرد. بنابراین، فهم اندیشه های سیاسی شیخ فضل الله، مشروط و منوط به درک اندیشه مشروعه خواهی اوست.(1)

1 - حمید رضا مستعان، ماهیت حکومت اسلامی از دیدگاه آیة الله نائینی، (بی جا، بی نا، بی تا)، ص 35.

2 - همان، صص 98 ـ 96.

3 - مؤسس حوزه علمیه قم.

4 - وی نفر دوم، پس از میرزا حسن آشتیانی در جنبش تنباکو بود.

5 - ر.ک: مجید حسن زاده، شیخ فضل الله در ظلمت مشروطه، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374، ص 84. شیخ با اصل مشروطه مخالف نبود. او در این زمینه می گوید: «من والله، با مشروطه مخالفت ندارم... من مخالف اساس مشروطیت و مجلس نیستم... اما مشروطه به همان شرایطی که گفتم.»؛

6 - غلامحسین زرگری نژاد، صص 20، 24، 26 و 116.

اعتقاد شیخ به قانون، قانونگذاری و مجلس، متأثر از اندیشه شریعت طلبی (مشروعه خواهی) اوست. از نظر شیخ، حفظ نظام عالم در گرو وجود قانون است. بهترین قوانین نیز قانون الهی است و کاملترین و جامعترین وجهه این قانون را که تأمین کننده نیاز همه نسلها و عصرها و تأمین کننده سعادت دنیا و آسایش آخرت است، فقه شیعه ارائه می دهد.

بنابراین، نیازی به وضع قانون جدید نیست و هیچ کس حق ندارد به جعل قانون بپردازد، مگر این که آنچه به نام قانون وضع می شود، برای تنظیم و اصلاح روابط اجتماعی باشد، آن هم مشروط به آن که مخالف شریعت اسلامی و فقه جعفری نباشد.(2) پا فشاری شیخ در گنجانیدن اصل نظارت فقها و مجتهدان بر مصوبات مجلس در متمم قانون اساسی، در همین راستا قابل درک است.(3)

شیخ شهید درباره آزادی نیز نظریاتی مطابق شریعت اسلامی و خلاف آرای مشروطه خواهان داشته است. به بیان مفصلتر، وی در مهاجرت کبرا در پاسخ به این سخن آیت الله طباطبایی که «مشروطه، آزادی کامل برای ملت می آورد» گفت: «آزادی کامل که هر فرد برای هر کاری آزاد باشد... در اسلام نیست.» اندکی پس از مراجعت از هجرت کبرا، برخی از روزنامه های مشروطه طلب به استهزای آرمانهای مذهبی مردم ایران پرداختند و شیخ برای جلوگیری از تکرار و یا تشدید این اقدامات، پیشنهاد گنجانیدن اصل «نظارت علمای دین بر اصل آزادی مطبوعات» را مطرح کرد که هیچگاه مورد توجه مشروطه خواهان قرار نگرفت؛(4)

در حالی که شیخ، با آن آزادی که منجر به توهین به مقدسات دینی، انبیا علیهم السلام ، ائمه معصوم علیهم السلام ، اولیا و اشاعه عقاید کفرآمیز، ترویج منکرات و افکار غربی شود، مخالف، و با آزادی مشروع، موافق بود.(5)

نتیجه سخن: اندیشه سیاسی عصر صفویه، برآیند اندیشه سیاسی شیعی دوره های گذشته است، و اندیشه سیاسی قاجاریه نیز از فرایند تکاملی اندیشه سیاسی دوره صفوی تأثیر پذیرفته است. که خود نیز، زمینه ساخت اندیشه و استقرار ولایت فقیه از سوی امام خمینی رحمه الله را فراهم آورد. در مجموع، می توان ادوار مهم اندیشه سیاسی شیعه را بدین شرح برشمرد:

______________________________

1 - همان، صص 19 ـ17.

2 - علی ابوالحسنی، پایداری تا پای دار، نور، تهران، 1368، صص 552 ـ 545.

3 - این همان اصل دوم متمم قانون اساسی است.

4 - عبد الهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، امیر کبیر، تهران، 1381، صص 285-277.

5 - غلامحسین زرگری نژاد، پیشین، ص 53؛ علی ابوالحسنی، ص 555؛ مجید حسن زاده، پیشین، صص 87 ـ 84.

________________________________________

1 ـ دوران امامت که از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا غیبت امام عصر(عج) ادامه یافت. محور اندیشه سیاسی این دوره، بر حقانیت حکومت علی علیه السلام و یازده فرزندش استوار بود، به آن دلیل که آنان برپایه، وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله در حادثه غدیر و نیز شایستگی های دیگر، لایقتر از همگان به احراز مقام امامت و خلافت بوده اند.(1)

2 ـ دوران رویکرد به پذیرش سلطانی که در صدد اجرای مقررات دینی است و آن، از غیبت کبرای امام زمان(عج) آغاز، تا روی کارآمدن صفویان به طول انجامید. دلیل گرایش به نظام حکومتی و همکاری با آن، ضرورت اداره زندگی سیاسی و اجتماعی مردم در غیبت امام معصوم علیه السلام بود. از این رو، شیعه، با فرق گذاشتن بین سلطانی که می خواهد به اسلام عمل کند و یا نکند، مجوز همکاری یا عدم همکاری با سلطان را از سوی علمایی چون شیخ بهایی دریافت کرد.(2)

3 ـ دوره مشروعیت بخشی به سلطان متمایل به اجرای اسلام، که شاهان صفویه، تا مشروطه را در بر می گیرد؛ در آغاز به استقرار حکومت شیعی فراگیر منتهی شد، از این جهت، محقق کرکی بر آن شد که قدرت و حکومت چنین پادشاهانی را مشروع بداند، در پی آن، محمد باقر مجلسی و دیگران، قبل و بعد از او مسؤولیتهای حساس دولتی که پیش از آن سابقه نداشت را پذیرفتند. اما در واقع، معلوم نبود که مشروعیت علما، از آن پادشاه است و یا مشروعیت پادشاه در ید قدرت علماست.(3)

4 ـ دوران رویکرد به حکومت مردمی و عرفی که آغاز آن، انقلاب مشروطه و پایان آن، مشروطه سوم (پهلوی دوم) است، به آن دلیل اتفاق افتاد که با پایان یافتن حکومت شاهان صفوی، بار دیگر، استبداد عریان به صحنه سیاسی بازگشت، وابستگی دولتهای بعدی به اجانب پدید آمد و گسترش یافت. این عوامل، به علاوه، بیداری فزاینده افکار عمومی اجتماعی شیعه، باعث شد که شیعه دریابد چاره رفع استبداد و قطع استعمار، تنها در گرو پدید آوردن محدودیت قانونی برای شاهان است. چنین حکومتی، نه بهترین حکومت دلخواه، بلکه تنها انتخاب بد از بدتر بود. اوج گرایش به استقرار حکومت مبتنی بر قانون، - البته نه قانون اساسی و بشری، بلکه قانون اسلام - در برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه اندیشه ولایت فقیه حضرت امام خمینی رحمه الله متجلّی شد. این واقعه، امید شیعه به امکان فراهم آوردن زمینه های ظهور حکومت عادل امام عصر علیه السلام را تشدید کرد.(4)

______________________________

1 - جمعی از نویسندگان، صص 360 ـ 349.

2 - همان.

3 - همان.

4 - همان.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف گرایی بلای جامعه برانداز
قرآن : وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  (سوره سجده، آیه 21)ترجمه: به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانیم، شاید باز گردند.توضیح : مصرف گرایی بدون تولید مناسب سبب می شود تا قیمت ها در جامعه افزایش پیدا کند و گرانی (که در احادیث به عنوان یکی از عذابهای دنیوی عنوان شده) در جامعه شایع شود.حدیث: وَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادٌ مَلاعِينُ مَنَاكِيرُ لا يَعِيشُونَ وَ لا يَعِيشُ النَّاسُ فِي أكْنَافِهِمْ وَ هُمْ فِي عِبَادِهِ بِمَنْزِلَة الْجَرَادِ لا يَقَعُونَ عَلَي شَيْ‏ءٍ إلاّ أتَوْا عَلَيْهِ. (اصول کافی،...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید