از همین رو صراط مبین، مصاحبه ای با آقای دکتر حسین اسکندری دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده است که در ادامه نظرات ایشان در قالب گزارشی از این مصاحبه ارائه می شود:
به گزارش صراط مبین در ابتدای این مصاحبه دکتر اسکندری بیان کردند که در ایران یک روان شناسی مصطلح به نام روان شناسی اسلامی نداریم. ایشان در یک مقایسه مختصر بین روانشناسی در غرب و ایران بیان کردند که در غرب مسأله ای مطرح و به بحث و چالش گذاشته میشود؛ برای آن مسأله نظریهپردازی میشود و برای این که فهمیده شود، روشهای مناسبی برای بررسی آن در نظر گرفته میشود و حتی گاه خود آن نظریه یا نتایج حاصل از آن به چالش کشیده میشود و از دل این بحثها و چالشها و روشها و نظریههای دیگر تحولاتی در نظریه رخ میدهد. اما چنین اتفاقی در ایران رخ نمیدهد. ایشان معتقدند تحولاتی هم که در جامعه ما بهعنوان تحول علمی رخ میدهند، به واقع تحول علمی نیستند. یعنی به معنای این نیستند که نظریهای، روشی یا مثلاً نتایجی از آنها اخذ شده و توسعه یافته و تحول پیدا کرده باشد. البته جامعه ما به این مسأله و این کار نیاز دارد، اما نمیتوان به آن به معنای واقعی کلمه علم گفت. دکتر اسکندری در ادامه بیان کردند که ما ازعلم روز دنیا فقط استفاده میکنیم که به نظر من این استفاده هم ناتمام است؛ یعنی بدون درک عمیق از مبادی، مبانی و روشهاست و فقط به کار گرفته میشود. ایشان در ادامه بر ضرورت روحیه علم پویایی تاکید کردندو بیان کردند که البته این روحیه علم پویایی دغدغه نظری جامعه ما شده اما دغدغه عملی جامعه نشده است. ایشان از همین رهیافت به مساله روانشناسی اسلامی یا بومی ورود کرده و بیان کردند: در مساله علم روانشناسی میبینید که ما بیشتر درگیر تستها، ابزارها، تکنیکها و درمانها هستیم. برای نمونه "سی بی تی" خوب است. یا مثلاً روش دیگری به جای آن بگذاریم؟ ازاین رو ما در حال حاضر به خاطر نیازهای روزمرهمان درگیر این سطح، از دانشیم. لذا با این روش نمی توانیم انتظار تولید علم روان شناسی اسلامی را بر اساس معیارهای صحیح داشت. ایشان بعد از بیان روش فعلی جامعه ایرانی در برخورد با تولید علم روانشناسی به دو دیدگاه در خصوص علم روانشناسی اشاره کردند.
1-دیدگاه اسمبل(مونتاژ) محوری
2-دیدگاه تاریخ محوری
وی بیان نمود که: در دیدگاه اول مثلاً یک نظریه را از غرب میگیریم و بعد مبانی خود را وارد آن میکنیم و میسازیم. درواقع ما با علم همان کاری را میکنیم که با یک کارخانه میکنیم. انگار یک سری آهنآلات از جاهای مختلف آورده ایم و روی هم سوار و اسمبل کرده ایم و چیزی میسازیم به اسم خودرو.
ایشان در ادامه در خصوص دیدگاه تاریخی گفتند: ما میتوانیم برگردیم و دورههای قبل را ببینیم که ما مسلمانان دورهای علم را به دوش میکشیدیم و به جلو آوردیم؛ مثلاً زمان قرونوسطی دورۀ درخشش اسلام بود و ما چهار قرن طلایی داشتیم. به بیان خصوصیات دوره های گذشته درخشش علم پرداخته و بیان کردند برای نهادینه سازی و تولید علم روانشتاسی استفاده از روشهای سلف و نوع برخورد آنها با مقوله تولید لازم است.
دکتر اسکندری در رابطه با مساله روان شناسی بومی راهکارهای ذیل را در این مصاحبه بیان کردند:
1-پیدا کردن نفرات مشتاق و دلسوز در این حوزه
2-استفاده از روش تاریخی(گذشتگان اسلام)
3-پرهیز از شتاب زدگی در حوزه نظریه پردازی علمی
4-داشتن نگاه پروسه محوری به علم نه نگاه پروژه محوری
5-لزوم تعریف صحیح و جامع از روانشناسی اسلامی- ایرانی
متن کامل این مصاحبه در پژوهشنامه افق مکث منتشر خواهد شد.