برای مفهوم سیاست معانی گوناگونی بیانشده است که تنوع آنها برخاسته از تفاوت در مبانی و اصول پذیرفتهشده در رویکردهای مختلف است. شناخت این تعاریف میتواند تا حدود زیادی نسبت بین این مفهوم با مفاهیمی چون سیاستبازی و سیاست زدگی را روشن کند.
امروزه از میان تعاریف سیاست آنچه بیش از همه مورد اقبال است «توانایی اعمال قدرت برای به دست آوردن منابع کمیاب است.» آنچه در این مورد حائز اهمیت است توانایی اعمال قدرت است حال در این مسیر از هر روشی میشود استفاده کرد چه روش مادی باشد یا معنوی، نرم باشد یا سخت و خشونتآمیز یا مسالمت جویانه. به تعبیر ماکس وبر «سياست يعني حرفه؛ سياست، تلاشي است براي مشاركت در كسب قدرت و سعي در اعمالنفوذ براي اختصاص دادن قدرت در هر ردهاي از تشكيلات، اعم از گروهها و يا دولتها. بنابراين هر كس با هر انگيزه، چه اهداف آرماني و چه اهداف مادي و چه اهداف جاهطلبانه و چه لذتي كه از كسب قدرت به دست ميآيد، دست به هر اقدامي براي مشاركت در قدرت بزند، عمل سياسي انجام داده است. (رجايي، 1368، ص 186)»
بنابراین تعریف روش در اعمال قدرت چندان اصالتی ندارد. یا به تعبیری لازم نیست که ابزار مشروعیت دینی یا اخلاقی داشته باشد. آنچه مهم است وصول به منابع کمیاب و دست نایافتنی است در این رویکرد سکولار دیگر تفاوتی بین مفاهیم سیاست و سیاستبازی و سیاست زدگی وجود ندارد. زیرا قیود اخلاقی و یا دینی در این رویکرد مدخلیتی ندارند. ازاینرو هرکسی با هر ایده و آرمانی وارد میدان سیاست شده و با هر روشی تلاش کند تا اقتدار و تسلط بر منابع کمیاب را به دست آورد، میتواند پیروز میدان باشد. و این رویه از سوی رقبا نیز مورد پذیرش قرار میگیرد بهگونهای که رقیب احساس میکند طرف مقابل توانایی بهتری در بسیج توده و جهتدهی افکار عمومی بهسوی برنامههای خود داشته است. ازاینرو اغلب شکستها بهراحتی پذیرفتهشده و به رقیب نیز تبریک گفته میشود. بههرروی در این رویکرد دیگر مفهوم سیاستبازی و یا سیاست زدگی ارزشگذاری منفی نمیشود بلکه رفتار سیاسی تلقی میشود که افراد برای رسیدن به منابع کمیاب بکار میبرند. هرچند ممکن است محدودیتهای قانونی در سیاست ورزی در جوامع مختلف وجود داشته باشد اما آن قیود اغلب قیود اخلاقی و دینی نیست بلکه محدودیتهای قانونی است.
اما در رویکرد دینی داستان گونهای دیگر است. در این رویکرد بر اساس مبانی و اصول پذیرفتهشده، بین مفاهیم سیاست، سیاستبازی و سیاست زدگی تفاوت ماهوی وجود دارد. در این رویکرد سیاست نه صرفاً به معنای اعمال قدرت برای رسیدن به منابع کمیاب آنهم با هر روش بلکه سیاست در نظرگاه اندیشمندان مسلمان به معنای راهی برای احقاق حق و هدایت انسانهاست. بهعنوان مثال فارابی، سیاست را وسیله رساندن جامعه به سعادت میداند. (فارابی، 1364، فصل 5.) میرزای نائینی میگوید: سیاست عبارت از وسیله احقاق حق و جلوگیری از تجاوز و ستم است. (قاضیزاده، 1377، ص 60.)
امام خمینی (ره) درباره سیاست جامعترین تعبیر را بهکاربرده، میفرماید: سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد و تمام این مصالح جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند بهطرف آن چیزی که صلاحشان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است، و این مختص انبیاء است، دیگران این سیاست را نمیتوانند اداره کند، این مختص به انبیاء واولیاست و به تبع آنها علمای بیدار اسلام. (موسوی خمینی، 1378، ج 13، ص 432.) این رویکرد به سیاست ریشه در دین داشته و برداشتی است که اندیشمندان مسلمان از کلام اهلبیت داشتهاند. بهعنوان نمونه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ان الله عزّوجلّ ادب نبَّیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الأدب قال: انّک لعلی خلقٍ عظیم، ثم فوّض الیه امر الدین و الأمة لیسوس عباده. (کلینی، 1413 ق، ج 1، ص 266) به درستی که خداوند پیامبرش را (از نظر روحی و اخلاقی) پرورش داد، او را ادب نیکو آموخت، آن گاه که به مرتبه کمال رسید، فرمود: حقا که تو ای پیامبر بر نیکو اخلاق بزرگی آراستهای. از آن پس به او امور دینی جامعه را واگذار کرد، تا بندگان خدا را (بهخوبی) سیاست و اداره کند.» به همین دلیل است که از برخی بزرگان نقل شده است که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است.
بر این اساس تلقی از سیاست با تلقی از سیاستبازی و سیاست زدگی متفاوت خواهد بود. زیرا سیاست امری لازم، ضروری و مثبت نگریسته میشود. این در حالی است که مفاهیم دوگانه دیگر، نوعی انحراف در سیاست تلقی و بهصورت منفی ارزشگذاری میشود. از این منظر سیاستبازی مفهومی است که بیانگر فرصتطلبی، نیرنگ بازی، دروغ، زورگویی، دغلبازی ... که بهکارگیری هر ابزار و روشی را در راه رسیدن اهداف مطلوب تلقی میکند. (جعفری، 1369، ص 49) از این منظر الگوی سیاست درست و مثبت سیاست اهلبیت علیهمالسلام است و الگوی سیاستبازی نیز امثال معاویه است که میتوان با فهم روشهای آنان، روش رفتار سیاسی را در جنبههای مثبت و منفی استخراج کرد.
سیاست زدگی نیز قصهای شبیه به سیاستبازی داشته بالطبع انحرافی است در الگوی مثبت سیاست دینی. سیاستباز را میتوان کسی دانست که همهچیز را از زاویه اعمال قدرت و نفوذ آنهم باهدف دستیابی به خواستههای شخصی، گروهی، طایفهای، قوی و یا حزبی مینگرد. در این نگاه هدف سیاست ورزی هدایت انسانها در مسیر سعادت نیست بلکه جهتدهی برنامهها بهسوی بازدهی بیشتر برای منافع خصوصی یا گروههای خاص است.
حال با توجه به این نکات، مساله دیگری قابل طرح است و آن این که نسبت حزب گرایی با این مفاهیم سهگانه چیست؟ آیا این مفهوم هم انحرافی در مفهوم مثبت سیاست است یا در همان مسیر سیر میکند؟ پس از تعریف مفاهیم سهگانه فوق، رابطه این مفهوم نیز روشن میشود. زیرا اگر از منظر یک سیاستمدار سکولار، تحزب با نوعی رفتار سیاسی در چارچوب مبانی و اصول پذیرفتهشده همان سیاست معنا میشود. یعنی چیزی جدای از سیاست نیست. در حزب گرایی که نوعی سیاست ورزی است، روشها محدودیت اخلاقی و دینی ندارند. اما اگر منظر سیاست دینی نگاه کنیم بازهم تحزب قابل پذیرش است اما در همان چارچوب، مبانی و اصول سیاست مورد قبول دین. ممکن است گفته شود این با تعریف حزب سیاسی ماهیتاً فرق میکند. در پاسخ باید گفت همانگونه که سیاست سکولار و سیاست دینی با یکدیگر ماهیتاً متفاوتاند، مختصات تحزب در جامعه دینی نیز متفاوت از حزب گرایی سکولار است. ما نباید ابایی داشته باشیم که خود مبدع مفاهیم در دانش سیاسی و اجتماعی باشیم. درست مانند مردمسالاری دینی که واژهای ابداعی است نه مفهومی پذیرفتهشده و بومیشده غربی.
منابع
1. رجايي، فرهنگ، سياست چيست و چگونه تعريف ميشود، فصلنامه سياست خارجي، سال سوم، شماره 1، 1368.
2. فارابی، محمد ابونصر، احصاء العلوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1364،
3. قاضی زاده، کاظم، اندیشههای فقهی ـ سیاسی امام خمینی، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377.
4. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ج 13، ص 432.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بیروت، دار الاضواء، 1413 ق، ج 1، کتاب الحجه، باب التفویض الی رسول الله،
6. جعفری، محمد تقی، حکمت اصول سیاسی اسلام، تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1369، ص 49.
سیاست، سیاستبازی، سیاست زدگی
آنچه در مورد تعریف مفاهیم علوم انسانی غربی مورد اتفاق است، عدم اتفاق در تعریف این مفاهیم ست. مفهوم سیاست نیز از این سنت استثنا نیست. زیرا سیاست معنای روشنی حتی در نزد اندیشمندان این علم ندارد. از سوی دیگر برخی مفاهیم همردیف با مفاهیم اصلی وجود دارد که نسبتشان با یکدیگر چندان روشن نیست. مثلاً نسبت مفهوم سیاست با سیاستبازی و سیاست زدگی. این درهمآمیختگی و ابهام میتواند سببساز بیسامانی در رفتارهای سیاسی و اجتماعی باشد ازاینرو پردازش و پالایش و تمایز این مفاهیم در جامعه ما امری ضروری به نظر میرسد.