ولي سياستبازي با این هر دو مقوله، تفاوتی بسیار دارد و كساني مشغول آن میشوند كه با سياست کاملا بیگانهاند و تنها براساس اتفاقات سياسي به مناصب و مصادر رسيدهاند. اين گروه، نه تنها براي خود، بلكه براي جريان اي حامي خويش نيز معمولاً بيبرنامهاند و بيبرنامگي در دنيايي كه علماي علم سياست به برنامههاي بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت سفارش و تاكيد ميكنند، تنها از كساني سر ميزند كه گفتار و رفتار آنان براي دولت و حتي دوستانشان نیز زحمت است. چون نوشتار و بیانشان قابل پیشبینی نیست.
اما در این میان، واژهی سیاسیکاری، که مفهومی مذموم و فعلی ناشاسیت در سپهر سیاست اسلامی به نظر میرسد. سیاسیکاری را شاید بتوان اینگونه برشمرد که نتیجهی آن، پس انداختن امور مهم و مدیریت کارهای جامعه برای انجام عملی که به ظاهر جز شعاری تبلیغاتی یا باطل نشان دادن حق و یا حق نشان دادن باطل نیست.
از این رو سیاسیکاران، به جای آنکه به امور اساسی و زیربنایی مدیریت جامعه بپردازند، به اموری میپردازند که تنها تبرجی در عالم سیاست به شمار میآید و بیبهره از خاصیت است.
جابهجایی اولویتها در نگاه سیاسیکاران، و پس انداختن کار مهمی که اکنون زمان آن نرسیده نیز بخشی از سیاسیکاری است. تبرج در امور سیاسی، بیشتر در تحزب و به رخ کشیدن کارآمدی احزاب صورت میگیرد. این وجههی منفی از تحزب، تنها درصدد اثبات کارآمدی حزب متبوع، و توجیه تمام خطاهای آن و بزرگنمایی تمام تصمیمات درست آن است.
در جامعهی اسلامی، اصل سازوکار حکومت، بر مبنای اجرای عدالت و قسط است و اعمال آن جامعه، بر مبنای تشخصیص حقیقت و نیت فاعلی نزد خداوند رد یا قبول میافتد. و اصولا این دست برخورد سیاسیکارانه با خود و رقیب، مطلوب جامعهی اسلامی نبوده و نیست.
رقابتهای انتخاباتی و عملکردهای نمایشی برای جذب آرا و قلوب، شایستهی مدیران نظام اسلامی نیست و اینگونه امور، وارداتی است از جهان لیبرالیستی.
اساسا خدمت به مردم در نظام اسلامی، شاخص تشخیص اولویتهای حاکمان است و هرگونه جلب قلوب با ابزار تبرج و نمایش مذموم است.
سیاسی کاری و سیاست بازی
تعاریف مختلفی از واژگان سیاسیکاری، سیاسیبازی و سیاستمداری شده است و اختلاف این واژگان در پس آن تعاریف، کاملا روشن است. بر اساس يكي از تعاريف روشن، سياست را علم تدبير جامعه ميدانند و سياستمدار به كسي اطلاق ميشود كه بر اساس بايدها و نبايدهاي يك جامعه، براي امروز و فرداي مردم آن كشور ، برنامهريزي نمايد و سياسيكاري نيز اگرچه مذموم است، اما در جوامعي كه اصول ثابت و پايداري ندارند و نوع حكومت براي مسئولان آن مهم نيست، سياسيكاران، تنها بر اساس انگيزههاي شخصي و دوام خويش به آن دست ميزنند.