إليه أيضاً
فَدَعِ الاِِْسْرَافَ مُقْتَصِداً، وَاذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً، وَأَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ، وَقَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِكَ. أَتَرْجُوا أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَأَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَكَبِّرِينَ! وَتَطْمَعُ ـ وَأَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِي النَّعِيمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ والاََْرْمَلَةَ ـ أَنْ يُوجِبَ لَكَ ثَوَابَ الْمتَصَدِّقِينَ؟ وَإِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِيٌ بَمَا [أ] سلَفَ وَقَادِمٌ عَلَی مَا قَدَّمَ، وَالسَّلاَمُ
ترجمه
نيز از نامه های امام عليه السلام به زياد [1]
اسراف را كنار بگذار و ميانه روی را پيشه كن!از امروز به فكر فردا باشو از اموال دنيا به مقدار ضرورت برای خويش نگاهدار و زيادی را برای روزنيازت از پيش بفرست(و برای قيامت ذخيره كن).
آيا اميد داری خداوند ثواب متواضعان را به تو دهد در حالی كه در پيشگاهش از متكبران باشی؟!و آيا طمع داری كه ثواب انفاق كنندگان را به تو عنايت كنددر صورتيكه در زندگی پر نعمت و ناز قرار داری؟و مستمندان و بيوه زنان را ازآن منع ميكنی؟
بدان انسان به آنچه از پيش فرستاده پاداش داده میشود،و به آنچه قبلا برای خود نزد خدا ذخيره كرده وارد میگردد.و السلام
توضيحات
[1]«بلاذری»در كتاب»انساب الاشراف»ص169 چاپ اعلمی آن رانقل كرده است.
نويسنده«مصادر نهج البلاغه»اضافه میكند كه:امام عليه السلام«سعد»غلام خود را بسوی«زياد»فرستاد تا او را وادار كند كه بيت المال«بصره»را بكوفه نزد امام(ع)بفرستد،ولی در اثر منازعه و اختلافی كه بين سعد و زياد بود اين مذاكره بجائی نرسيد و«سعد»بعد از مراجعت، از زياد نزد علی(ع)شكايت كرد امام نامه ای بزياد نوشت كه«سيد رضی»جملاتی از آن را اقتباس كرده و در اينجا آورده است.
(مصادر جلد3 صفحه 244) ابن ابی الحديد،مینويسد:خدا روی زياد را زشت گرداند، اوپاداشها و احسانهای امام را خوب تلافی كرد چه اعمال قبيحی كه نسبت بمحبان و پيروان آن امام(ع)و الاتبار مرتكب نگرديد!و اسراف در بدگوئی امام(ع)و نكوهش از رفتار و كردار او را از حد گذرانيد او بقدری در اين راه مبالغه ورزيدكه معاويه آن دشمن سرسخت هم،بكمتر از آن راضی و خشنود میشد و او اينكارها را تنها برای رضايت«معاويه»انجام نمیداد بلكه از روی باطن زشتخود كه سر چشمه اين زشتيها و نامرديها بود منشا میگرفت،زيرا از كوزه همانبرون تراود كه در او است،فرزندش هم دنبال اعمال پدر را گرفت و جنايت رابمنتها درجه رسانيد.
(شرح ابن ابی الحديد جلد 15 ص139)