بخش اول:سیاست چیست؟

  • دوشنبه, 04 شهریور 1392 19:44
  • منتشرشده در سياست چيست
  • بازدید 12035 بار

بخش اول: سياست چيست؟

فصل اول: مفاهيم و كلّيات‏

تعريف سياست‏

مفهوم سياست، مانند هر مفهوم ديگر در علوم انسانى، هم از حيث قلمرو و هم از حيث موضوع، مفهوم پيچيده و مشكلى است. از طرفى هدف از تعريف يك پديده، اين است كه يك علم با مباحث علم ديگر آميخته نگردد و نيز اگر از مفهومى بحث مى‏شود، معلوم گردد كه از آن، چه برداشتى در نظر است تا بنا بر تعريفى كه مورد اتفاق نظر است، بحث نمود و به نتيجه رسيد.


بنابراين جهت شفاف شدن مفهوم سياست، در ابتدا تعريف لغوی و سپس تعريف اصطلاحی آن را از ديدگاه دانشمندان علم سياست و فلسفه‏ی سياسی ارائه خواهيم كرد.

الف) تعريف لغوی سياست‏

لغت‏شناسان برای واژه‏ی «سياست» معانی بسياری ذكر كرده ‏اند كه عبارتند از:
 «رعيت‏داری، پاس داشتن ملك، حراست و نگهداری، حكم راندن، رياست، داوری، مصلحت تدبير، دورانديشی، عقوبت، مجازات و تنبيه و ...» «1»

ب) تعريف اصطلاحی سياست‏

نظريه ‏پردازان سياسی تعاريف زيادی از سياست كرده‏اند. ما اين تعاريف را به دو دسته‏ی «ديدگاه انديشمندان غربی» و «ديدگاه انديشمندان اسلامی» تقسيم نموده و به شرح آنها می‏پردازيم:

1- ديدگاه انديشمندان غربی در مورد سياست‏

ديدگاه انديشمندان و صاحب‏نظران غربی، برداشت‏های گوناگونی از «سياست» دارند كه می‏توان آنها را به چهار دسته تقسيم نمود:

1- 1- تعاريفی كه سياست را به معنی مطالعه‏ی دولت كه نوعی جامعه‏ی كامل است، در نظر می‏گيرند.

«هارولد لاسول» می‏نويسد:
 «سياست مطالعه‏ی دولت است». «2»
2- 1- تعاريفی كه سياست را به معنی حكومت كه نوعی نهاد رسمی و اجتماعی است، می‏دانند:
فرهنگ ليتره، سياست را «علم بر جوامع كشور» می‏داند. «3»
3- 1- تعاريفی كه سياست را به معنی قدرت مطلق، اعمّ از حكومتی يا غير حكومتی و نهادی يا غير نهادی، مطرح كردند.
سياست را مطالعه‏ی اعمال قدرت و نفوذ كه به شكل وسيع در جوامع انسانی جريان دارد، گويند. «4»
سياست عبارت است از مطالعه‏ی قدرت و نفوذ. هر كس ديگری را وادار به انجام عملی نمايد و يا از عملی باز دارد، اعمال قدرت كرده است. «5»
4- 1- تعاريفی كه سياست را نوعی رفتار معرفی می‏نمايد.
 «ويليام بلوم» در تعريف سياست می‏گويد:
 «سياست يك فعاليت و جريان اجتماعی است كه شامل رقابت و همكاری در اعمال قدرت می‏گردد و اوج آن در تصميم‏گيری برای يك گروه ظاهر می‏شود». «6»
بنابراين هرجا روابط قدرتی يا موقعيت‏های ستيزه‏ای باشد، سياست نيز هست؛ گرچه حكومت هم نباشد. پس موضوع سياست، نوعی رفتار است نه يك نوع نهاد.
قابل ذكر است كه با بررسی دقيق اين تعاريف، می‏توان به دو نكته‏ ی مهم پی‏برد.
1) دخالت داشتن عقايد و ارزش‏ها؛ «7» يعنی بسياری از اين تعاريف، تحت تأثير افكار، عقايد و ارزش‏های خاصّی بوده و از نفوذ ارزش‏ها و جاذبه‏ های مكتبی در امان نبوده‏اند. به عبارت ديگر، هر كس بر اساس ذهنيت خود تعريفی بيان می‏نمود.
2) تعيين نشدن حدّ و مرز تعريف سياست؛ يعنی در تعريف اصطلاحی سياست، حدّ و مرز دقيق آن مشخص نشده است و آن را به گونه‏ ای تعريف كرده‏ اند كه يا مانع اغيار نيست و يا جامع افراد نيست. به عنوان مثال در تعاريف دولت‏محور و حكومت‏محور، حدّ و حدود دولت و حكومت به روشنی مشخص نيست و همين‏طور در تعاريف قدرت‏محور و رفتارمحور نيز ما شاهد قدرت در هر دو نوع آن هستيم. بنابراين برای رهايی از اين دو عامل، می‏توان تعاريف اصطلاحی سياست را به دو دسته تقسيم كرد و همه‏ی تعاريف را به‏ طور مستقيم يا غيرمستقيم، وارد اين دو دسته نمود. همين‏طور می‏توان با ارائه‏ی تعريف دولت و حكومت، حد و مرز آن دو را مشخص نمود.
الف) تعاريف دولت‏محور
ب) تعاريف قدرت‏محور
 (تعارف دولت‏محور در واقع ادغامی است از تعاريف دسته‏ی اول و دوم و تعاريف قدرت‏محور نيز ادغامی است از تعاريف دسته‏ی سوم و چهارم.)

2- ديدگاه انديشمندان اسلامی در مورد سياست‏

در متون اسلامی و نوشته‏های علما و فلاسفه‏ی اسلامی، سياست به معنی ملك، حكومت، ولايت، امارت، هدايت و ... آمده است؛ اگرچه در بيان اهل بيت (ع)، شايد به صراحت تعريفی از سياست نيامده باشد، امّا از محتوا و معانی سخنان ايشان می‏توان استنباط نمود كه به اين مسأله نظر خاصی داشته‏اند.

1- 2- امام علی (ع)

امام علی (ع) در چند قسمت از سخنان خود، به واژه‏ی سياست اشاره نموده‏اند؛ مانند: «الملك سياسة» «8» ملك عبارت است از سياست. «حسن السياسة قوام الرعيه» «9» نيكويی سياست، باعث قوام و دوام ملت است. «حسن السياسة يستديم الرياسة» «10» نيكويی سياست، دوام رياست را در بر دارد. «فضيلة الرياسة حسن السياسة» فضيلت رياست، حسن و نيكويی سياست است.
از اين تعابير درمی‏يابيم كه سياست، رابطی است ميان ملك (رياست) و رعيّت؛ پس اگر رياست را به معنی سرپرستی در نظر بگيريم و رعيّت را نيز جامعه‏ای انسانی، سياست عبارت است از تدبيری جهت اداره‏ی جامعه‏ی انسانی. «11»

2- 2- امام خمينی (ره)

امام خمينی (ره) سياست را به معنی راه بردن و هدايت افراد جامعه به سوی هدف متعالی اسلام می‏داند.
 «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد؛ تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اين‏ها را هدايت كند به طرف آن چيزی كه صلاحشان است». «12»
بنابراين می‏توان سياست را از نظر امام خمينی (ره) با اين تعريف مطابق دانست كه:
 «سياست عبارت است از اداره‏ی جامعه‏های انسانی و هدايت آنها به سوی تعالی» «13» «سياست‏های صحيح اگر هم باشد، امّت را در يك بعد هدايت می‏كند و راه می‏برد و آن بعد حيوانی است. اين سياست يك جزء ناقص است از سياستی كه در اسلام برای انبيا و اوليا ثابت است؛ آنها می‏خواهند ملت را هدايت كنند». «14»

3- 2- ابو الاعلی مودودی‏

استاد ابو الاعلی مردودی، متفكر اسلامی پاكستان (متوفّی 1358 هاش)، درباره‏ی سياست اسلامی می‏گويد:
 «اصل سياست اسلامی اين است كه انسان‏ها چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، بايد از وضع خودسرانه‏ی قانون و اعمال قدرت بر ديگران دست بردارند. هيچ‏كس نبايد اجازه داشته باشد از سوی خود احكامی را تصويب و يا فرامينی را صادر كند؛ تنها الله است كه حق وضع كردن قانون را دارد» «15» از اين گفتار چنين استنباط می‏گردد كه سياست از نظر ايشان عبارت است از:
 «اجرای قوانين الهی توسط انسان كه در اين زمينه می‏توان از قدرت نيز استفاده نمود؛ مشروط بر اين كه براساس احكام الهی استوار باشد». «16»

4- 2- فارابی‏

فارابی سياست را در دو مفهوم عام و خاص بيان می‏نمايد؛ ايشان در مفهوم عام، سياست را «سودمندترين روش مطالعه‏ی اعمال، رفتار و احوال ظاهری و باطنی انسان‏ها» می‏داند «17» و در مفهوم خاص، سياست را بخشی از «تدبير و محصول عمل سياستمداران» تلقی می‏كند. بنابراين، سياست در معنای اخص، به حوزه‏ی عمل زمامداران مربوط است كه شامل ايجاد، ملكات و فضايل در جامعه و نگهداری از آن‏هاست. ايشان در تعريف سياست فاضله می‏نويسند:
 «سياست فاضله، سياستی است كه سياستمداران و رعيت به مدد آن به فضايلی نايل می‏شوند كه رسيدن به آن فضايل جز از طريق آن امكان‏پذير است». «18»
5- 2- علامه محمد تقی جعفری‏
علامه جعفری (ره) در كتاب «حكمت اصول سياسی اسلام»، در تعريف سياست می‏نويسد:
 «سياست به معنای حقيقی آن عبارت است از مديريت و توجيه و تنظيم زندگی انسان در مسير حيات معقول». «19»
با نگاهی به مجموع اين تعاريف نتيجه می‏گيريم.
اولا: وجه مشترك تعاريف اسلامی اين است كه سياست را از ديدگاه رابطه‏ی انسان با خدا تعريف كرده‏اند و مسئله‏ی هدايت‏گری در زبان تمامی آن‏ها قابل مشاهده است.
ثانيا: فرق اساسی سياست اسلامی با سياست غير اسلامی اين است كه:
1) مفهوم سياست اسلامی از آن جهت از مفهوم سياست غربی وسيع‏تر است كه سياست در غرب بر مدار «قدرت» می‏چرخد، ولی سياست اسلامی بر مدار «هدايت». علی‏رغم اين كه اسلام برای تحقق اهداف سياسی خويش، استفاده از قدرت را در اولويت قرار نمی‏دهد و اين به اين معنی نيست كه اسلام به قدرت توجهی ندارد؛ بلكه اسلام اعتقاد به قدرتی مشروع در جهت اجرای هدف خويش را در وهله‏ی دوم قرار داده و در وهله‏ی اول، بهترين وسيله برای اجرای اين اهداف را همان خواست قلبی و مسئله هدايت‏گری دانسته است.
2) همان‏طور كه اشاره شد، تفاوت سياست اسلامی و سياست غربی، در جهت و هدف آن‏هاست. جهت و هدف سياست اسلامی ايجاد جهانی انسانی جهت اجرای عدالت اجتماعی است، به شيوه‏ای كه خداوند مقرر فرموده است؛ حال آنكه سياست غربی به دنبال هدفی به نام «قدرت»، آن هم از نوع قدرت زمينی، به عنوان عمده مقوله‏ی واقعی در صحنه‏ی سياست است. «20» بنابراين اگر بخواهم تعريف مشخصی از سياست ارائه دهيم، می‏توان چنين گفت:
 «سياست يعنی اتخاذ تدابيری جهت اداره‏ی جامعه‏ی انسانی و هدايت آن به سوی تعالی».

جمع‏بندی‏
ما در اين فصل ابتدا لغت سياست را به معنی رياست، داوری، مصلحت، تدبير و ... در نظر گرفته، سپس آن را از ديدگاه اصطلاحی انديشمندان غربی به چهار دسته تقسيم نموديم كه عبارتند از:
الف) سياست به معنی مطالعه‏ی دولت‏
ب) سياست به معنی مطالعه‏ی حكومت‏
ج) سياست به معنی قدرت مطلق، اعمّ از حكومتی يا غير حكومتی‏
د) سياست به معنی رفتار
از نارسايی اين تعاريف به موارد زير می‏توان اشاره كرد:
الف) هر كس تحت تأثير افكار، عقايد و ارزش‏های خود به تعريف سياست می‏پردازد.
ب) حد و مرزی برای تعريف سياست ارائه نشده است.
از طرفی سياست از ديدگاه انديشمندان اسلامی به معنی ملك، حكومت، ولايت و ... آمده و وجه مشترك تمام تعاريف ارائه شده از جانب مسلمانان اين است كه سياست را از ديدگاه رابطه‏ی انسان با خدا تعريف كرده‏اند كه همان مسئله‏ی هدايت‏گری است و فرق اساسی سياست از ديدگاه انديشمندان غربی يا سياست از ديدگاه اسلام اين است كه سياست در غرب بر مدار قدرت می‏چرخد، ولی سياست اسلامی بر مدار هدايت. همين‏طور سياست اسلامی برای ايجاد جهانی انسانی جهت اجرای عدالت اجتماعی به گونه‏ای كه خداوند مقرر فرموده می‏باشد؛ حال آنكه سياست غربی به دنبال هدفی به نام قدرت، آن هم از نوع زمينی است. بنابراين، تعريفی كه انديشمندان مسلمان از سياست ارائه می‏دهند، با تعريف انديشمندان غربی، تفاوت دارد و مراد از سياست اسلامی چنين است:
 «اتخاذ تدابيری جهت اداره‏ی جامعه‏ی انسانی و هدايت آن به سوی خداوند».
بر اين اساس، موضوع سياست اسلامی «اداره‏ی جامعه‏ی انسانی» است و حوزه‏ی مطالعه‏ی سياست نيز «جوامع انسانی» خواهد بود.

 

پی نوشت ها


 (1). فرهنگ دهخدا، ذيل واژه‏ای سياست‏
 (2). فرهنگ جاسمی، ص 254.
 (3). همان، ص 3.
 (4). هارولد لاسول، به نقل از فرهنگ جاسمی، ص 254.
 (5). عبد الحميد ابو المحمد، مبانی علم سياست، قوس، تهران، 1368، ج اول، ص 27.
 (6). بلوم، ويليام، به نقل از «حوزه و روش‏های علم سياست». ص 17.
 (7). اسكندری، محمد حسين، نگاهی به مفهوم سياست، حوزه و دانشگاه، شماره 21، ص 92- 89.
 (8). محمدی ری‏شهری، محمد (گردآورنده)، ميزان الحكمه، ج 4، ص 582.
 (9). محمد تهيمی، عبد الواحدين، غرر الحكم و درر الكلم، ج 3، ص 384.
 (10). همان، ص 385.
 (11). جهان بزرگی، احمد، اصول سياست و حكومت، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، تهران، بی‏تا، ص 15.
 (12). امام خمينی (ره) صحيفه نور، تهران، 1380، ج 13، ص 217 و 218.
 (13). جهان بزرگی، احمد، درآمدی بر تحول نظريه دولت در اسلام، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، تهران، بی‏تا، ص 233.
 (14). امام خمينی (ره) صحيفه نور، تهران، 1380، ج 13، 218- 217.
 (15). مودودی، ابو الاعلی، به نقل از مهديخانی، عليرضا، آرون، كتاب مروری اجمالی بر توسعه‏ی سياسی و اقتصادی، تهران، 1373، ص 18.
 (16). همان، ص 18.
 (17). السياسه، ص 8، به نقل از كتاب دولت در انديشه‏ی سياسی فارابی، ص 26.
 (18). فصول منتزعه، ص 92.
 (19). جعفری، محمد تقی، حكمت اصول سياسی اسلام، بنياد نهج البلاغه، 1373، ص 53.
 (20). جهان بزرگی، احمد، اصول انديشه سياسی در اسلام و غرب؛ نجفی، موسی، تأملات سياسی در تاريخ تفكر اسلامی، جلد دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بی‏تا، ص 124.

 

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید