بخش اول: فصل دوم؛ دين و سياست‏

  • شنبه, 16 فروردين 1393 14:15
  • منتشرشده در سياست چيست
  • بازدید 4593 بار

فصل دوم: دين و سياست‏

نسبت دين و دنيا (سياست)

اصولا در باب سياست اسلامى اين سؤال مطرح است كه آيا سياست با دين ارتباط دارد يا خير. در جواب اين سؤال، براى آن كه نگرشى دقيق و جامع به ابعاد مسئله داشته باشيم، نخست بايد تعريف دقيقى از دين ارائه كرد تا بتوان بر مبناى آن، قلمرو و ميزان دخالت دين در حوزه‏ى سياست را مشخص نمود و به كمك آن، ضمن تبيين ارتباط دين و سياست، به نوع رابطه و تعامل بين اين دو بپردازيم.

تعريف دين:

علامه طباطبائى در كتاب «الميزان»، تعريفى از دين ارائه نموده است كه عبارت از آن روش مخصوصى در زندگى است كه صلاح دنيا را به طورى كه موافق كمال اخروى و حيات دائمى حقيقى باشد، تأمين نمايد. پس در شريعت بايد قانون‏هايى وجود داشته باشد كه روش زندگى را به اندازه‏ى احتياج روشن سازد. «1»
نويسنده كتاب «حقوق و سياست در قرآن» بيان مى‏دارد:
 «دين عبارت از مجموعه معارفى است كه از جانب خداوند بر پيامبر نازل گرديد» و مشتمل بر عقايد، احكام و اخلاق است». «2»
وى در ادامه مى‏نويسد:
 «دين مجموعه‏ى است از احكام، عقايد و ارزش‏هايى كه از سوى خداوند براى هدايت بشر و تأمين سعادت دنيا و آخرت بر پيامبر نازل گرديده است». «3»
بنابراين، دين روش مخصوصى در زندگى است كه صلاح دنيا را به طورى كه موافق كمال اخروى و حيات دائمى حقيقى باشد، تأمين مى‏نمايد. پس دين عامل اصلى و اوليه‏ى وحدت، يگانگى، اجتماعى شدن و اجتماعى ماندن انسان است كه زاده‏ى وحى مى‏باشد؛ علاوه بر آن كه آشنايى اندكى با زبان قرآن كافى است تا دريابيم كه اسلام از تبيين مسائل سياسى و اجتماعى فروگذار نكرده است و در حيطه‏ى قوانين مدنى، جزائى، بين‏المللى و نيز درباره‏ى عبادت‏ها و اخلاق فردى، بسيار سخن گفته است و براى زندگى خانوادگى، ازدواج، تربيت فرزند، تجارت و معاملات نيز حكم و دستورالعمل دارد.

تعريف سياست:

همان‏طور كه گفته شد، سياست يعنى «اتخاذ تدابيرى جهت اداره‏ى جامعه‏ى انسانى و هدايت آن به سوى تعالى».
اكنون با توجه به مفهوم دين و سياست، به خوبى مى‏توان دريافت كه در اسلام رابطه‏ى دين و سياست، يك رابطه‏ى منطقى و ماهوى است و اين دو، لازم و ملزوم يكديگرند و جدايى‏ناپذير مى‏باشند؛ زيرا اولا، احكام و مقررات دين، تمامى شؤون زندگى انسان را در بر مى‏گيرد و از آنجايى كه راهنمايى و هدايت انسان از جانب خداوند همه جانبه و فراگير است، سعادت واقعى آدمى‏ نيز در به كارگرفتن كليه‏ى احكام و دستورات الهى است؛ ثانيا، از نظر رابطه، رابطه‏ى سياست اسلامى و دين، رابطه‏ى جزء و كل است؛ يعنى دين داراى احكام و دستورهاى بسيارى است كه بخشى از آن‏ها مربوط به مسائل و موضوعات سياسى است، مانند حج و نماز جمعه؛ ثالثا، پيامبران، يعنى آورندگان دين براى هدايت بشر، خود حكومت تشكيل داده و رهبرى سياسى امت را نيز بر عهده گرفتند و رابعا، در اتخاذ تدابيرى براى اداره‏ى جامعه‏ى انسانى بايد بهترين روش را در نظر گرفت و نيز بايد اتخاذ اين تدابير مبتنى بر دين باشد تا روش زندگى را به انسان نشان دهد.

ضرورت دخالت دين در عرصه‏ ى سياسى‏

قبل از توضيح ضرورت دخالت دين در عرصه‏ى سياسى، ابتدا بايد به تشريح كاركردهاى دين در عرصه‏ى فردى و اجتماعى بپردازيم تا از اين طريق ضرورت دخالت دين در عرصه‏ى سياسى مشخص گردد.

الف) كاركردهاى فردى دين:

1) دين به زندگى انسان معنا و مفهوم مى‏بخشد، احساس درونى او را تقويت مى‏كند، به وى آرامش خاطر مى‏دهد و اضطراب از آينده را كاهش مى‏دهد.
2) دين به انسان فرصت مى‏دهد تا از حصارى محدود خارج شود و به نيرويى متعالى‏ تر و باشكوه‏ تر پناه ببرد.
3) دين به انسان «هويت» مى‏دهد؛ «4» يعنى دين به انسان شخصيت و بها مى‏دهد و او را در جامعه ارزشمند مى‏سازد.

ب) كاركردهاى اجتماعى دين:

1) دين هنجارها و ارزش‏هاى نخستين جامعه را مهم مى‏داند و پذيرش آنها را براى انسان‏ها آسان مى‏كند.
2) دين سبب تقويت نظام اجتماعى شده و از نهادها و سازمان‏هاى اجتماعى كه در معرض تحولات قرار مى‏گيرند جانبدارى مى‏كند.
3) دين از طريق شركت افراد در مراسم مذهبى و احترام به مقدسات، موجبات همبستگى اجتماعى را فراهم مى‏ آورد.
4) دين بر رفتار و كاركردهاى اجتماعى انسان ناظر است.
5) دين به صورت رفتارى جمعى، بر روابط اجتمايع تأثير دارد و در شكل‏گيرى اين روابط و نهادى شدن آن‏ها بين گروه‏هاى اجتماعى نيز مؤثر است. «5»
از مطالب بالا مى‏توان به اين نتيجه رسيد كه مهمترين ضرورت‏هاى دخالت دين در سياست موارد زير است:
1) اسلام مكتبى جامع و كامل است كه با سوق دادن انسان به سوى كمال، تربيت بشر در ابعاد گوناگون سياسى- اجتماعى، اخلاقى و فردى را در نظر دارد. انسان زمانى به كمال خويشتن نايل مى‏شود كه به طور هماهنگ و در تمامى ابعاد، اعم از ابعاد سياسى- اجتماعى و معنوى، رشد كند. «6»
2) خلاصه نمى‏شود، بلكه شامل بعد سياسى- اجتماعى زندگى بشر نيز جامع بودن دين اسلام، مقتضى دخالت آن در سياست است. نگاهى اجمالى به احكام و قوانين اسلامى نشان مى‏دهد كه احكام اسلامى صرفا در امور عبادى و آداب فردى مى‏گردد.
3) سعادت و كمال انسان در دنيا، مقدمه ‏ى كمال و سعادت وى در آخرت است. «7»
4) اجراى بسيارى از احكام اسلامى، وابسته به وجود حكومت دينى است.
به همين دليل، اجراى بسيارى از احكام اسلامى در صورتى امكان‏پذير است كه حكومتى دينى حاكم باشد. به عنوان مثال، احكامى مانند امر به معروف و نهى از منكر، جهاد، قضا و قوانين اقتصادى و مالى اسلامى، بدون وجود حكومتى دينى قابل اجرا نيست. بنابراين در صورتى كه حكومتى دينى وجود نداشته باشد، بسيارى از احكام دينى در عمل اجرا نخواهد شد.
5) همبستگى و رفع اختلاف‏هاى قومى و نژادى زندگى اجتماعى و مدنى براى انسان، اصلى فطرى و ضرورى به شمار مى‏آيد. انسان مى‏تواند به دور از اختلاف و تشتت، نيازهاى مادى و معنوى خود را تأمين كند. اما سؤالى كه مطرح مى‏شود اين است كه كدام عامل مى‏تواند موجب همبستگى شود؟ در جواب بايد گفت: براى حفظ آرامش و جلوگيرى از هرج و مرج، نيازمند عاملى قوى و فراتر از مرزهاى مادى هستيم كه منافع همه‏ ى شهروندان را تأمين كند؛ يعنى استمداد از دين و راهنمايان دينى كه پيامبراند. «8»
6) تأمين آزادى اجتماعى توسط دين«9»

در توضيح يكى ديگر از ضرورت‏هاى دخالت دين در عرصه‏ى اجتماع، مى‏توان به اين نكته اشاره كرد كه همواره در طول تاريخ، اقليتى كه در جايگاه حاكم قرار داشتند، حقوق فطرى و آزادى‏هاى مردم جامعه را استثمار و خود را بر جان، مال و ناموس آنان مسلط مى‏كردند. قرآن كريم يكى از اهداف بعثت پيامبر (ص) را آزادى مردم از انواع يوغ‏ها و زنجيرهاى دوره‏ى جاهليت وصف مى‏كند:
 «و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم». «10»

او (پيامبر ص) احكام پر رنج و مشقتى را كه چون زنجير به گردن خود نهاده‏اند همه را برمى‏دارد.

جمع‏بندى‏

در اسلام رابطه‏ى دين و سياست، يك رابطه‏ى منطقى و ماهوى است و اين دو، لازم و ملزوم يكديگرند و جدايى‏ناپذير مى‏باشند؛ زيرا دين تمامى شؤون زندگى انسان را در بر مى‏گيرد و هدف دين به سعادت رساندن انسان‏هاست. همين‏طور، دين داراى احكام و دستورهاى بسيارى است كه بخشى از آن مربوط به مسائل و موضوعات سياسى است.
بنابراين دين اسلام، تربيت بشر در ابعاد گوناگون، از جمله بعد سياسى- اجتماعى رادر نظر دارد و اجراى بسيارى از احكام اسلامى وابسته به‏ وجود حكومتى دينى است. پس اولا، رابطه‏ى دين و سياست يك رابطه ى لازم و ملزومى است؛ ثانيا، ضرورت دخالت دين در عرصه‏ى سياسى، امرى اجتناب‏ناپذير براى رفع اختلاف‏هاى قومى و ايجاد وحدت و يكپارچگى در جامعه است.

 

پی نوشت ها


 (1). طباطبايى، محمد حسين، الميزان، ترجمه، ج 2، ص 187.
 (2). مصباح، محمد تقى، حقوق و سياست در قرآن، قم: مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمينى (ره)، ص 20.
 (3). مصباح، محمد تقى، نظريه سياسى اسلام. قم: مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمينى (ره)، ج 1، ص 36.
 (4). عيوضى، محمد رحيم، درآمدى بر رويكرد جامعه‏شناختى دين در حوزه دين‏پژوهشى، قبسات، شماره 27، ص 132.
 (5). جعفرى، محمد تقى، فلسفه و دين، مؤسسه فرهنگى انديشه معاصر، ص 82، به نقل از محمد رحيم عيوضى، همان، ص 133.
 (6). مصباح يزدى، نظريه سياسى اسلام، پيشين، ص 30.
 (7). معرفت، محمد هادى، ولايت فقيه، مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد، قم، 1377، صص 8- 9.
 (8). طاهرى، حبيب اللّه، تحقيقى پيرامون ولايت فقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1377، ص 197.
 (9). همان، ص 176.
 (10). سوره اعراف، 157.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید