روحانيت كاتوليك و دكترين ولايت پاپي

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 14:55
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3121 بار

مؤلف: رضا عيسي نيا

 در نگاه روحانيت كاتوليك معصيت الهي نوعي بيحرمتي است و انسانها نياز به طلب رحمت الهي دارند، امري كه بدون ياري حضرت مسيح امكانپذير نيست و چون حضرت مسيح نيست، خداوند كليسا را بدون راهنمائي كه در مسئله ايمان و اخلاقيات، معصوم 1 است رها نكرده است اين وصي پيتر مقدس و جانشين او اسقف رم است.

با رجوع به بستر معرفتي روحانيت كاتوليك به اين مطلب مي رسم كه روحانيت كاتوليك قدرت را ناشي از خداوند مي داند و چون انسان بواسطه معصيت خداوند هبوط كرد و از شهر خدا فاصله افتاد. اما انسان بايد از شهر زمين كنده شود و اين ممكن نيست مگر به ياري حضرت مسيح و كليسا، حواريون و روحانيت كليسا.

بر مبناي آن بستر معرفتي درباب مسائل از جمله مسئله دين و حكومت، نظريه هايي ارائه گرديد كه از جمله آنها آئين دو شمشير ميباشد، سئوالي كه اينجا قابل طراحي است اين است كه آئين دو شمشير چيست و آيا روحانيت كاتوليك در عصر حاضر آن آئين را حفظ كرده است يا تحول و تجديد نظري در آن ايجاد كرده است؟ پيشينه تاريخي اين نظريه به رم باستان برميگردد اما نظريه دو شمشير تحت تأثير پاپهاي اينوسان سوم (1216 - 1198) و بوينفاس هشتم (1303 - 1294) آموزه رسمي كليسا شد و كاملترين صورتبندي خود را در فرمان مشهور «سلطنت روحاني واحد» در 1302 پيدا كرد در واقع اين فرمان دو قدرت روحاني و دنيوي را متمايز ميساخت و هر دو قدرت را به كليسا و به پاپ اعطا ميكرد البته قدرت اولي را پاپ بهطور مستقيم اِعمال ميكرد و قدرت دومي را شهرياران، اما زير ولايت پاپ؛ براساس اين فرمان قلمرو سياسي تابع قدرت روحاني شد و بر تفوق قدرت روحاني تأكيد گرديد.

2 كنار تفكر ولايت پاپي درباب مناسبات دين و سياست تفكرات ديگري هم در غرب حاكم شد كه اين تفكر را به حاشيه راند؛ طي قرن 15 ميلادي تا 20 ميلادي در رابطه دين و سياست چهار برداشت و رويكرد در غرب وجود داشته است كه برخي از اين برداشتها فقط مربوط به روحانيت كاتوليك ميشود

و برخي ديگر مربوط به ديگر شعب مسيحيت، كه عبارتند از:

1. برداشت اول، اعتقاد به غلبه دين بر سياست است كه بوسوئه 3 (1704 - 1637) و دومستر 4 (1821 - 1753) فيلسوف كاتوليك به برتري مطلق دين بر سياست و در نتيجه تبعيت بيچون و چراي دومي از اولي را معتقدند.

2. رويكرد دوم به غلبه سياسي بر دين باور دارد.

3. سوم، اعتقاد به تفكيك اين دو قلمرو (دين و سياست) دارد.

4. چهارمين برداشت از مناسبات دين و سياست، اساسآ به اين رابطه انتقاد كه در اين صورتبندي با افرادي چون سن سيمون، كنت، پرودن، ماركس، انگلس گرامشي مواجه ميشويم.

با عنايت به مباحث فوق پرسش اين است كه آيا رابطه دين و سياست با غلبه دين بر سياست؛ در دنياي روحانيت كاتوليك امروزه، بحثي منسوخ شده ميباشد و به عبارتي اين بحث آيا براي واتيكان، فقط اهميت تاريخي دارد؟

با نگاه به تاريخچه مسيحيت، با اين مبحث آشنا ميگرديم كه مسيحيت طي سده هاي اوليه، همواره از امپراتوري رم به طور ارادي فاصله ميگرفت، اما از سده چهارم با مسيحي شدن كنستانتين (امپراتور رم) و رسمي شدن دين مسيحيت و سپس سرنوشت آن طي بيش از هزار سال به نحوي پيچيده با ساختارهاي اجتماعي و حيات سياسي در شرق (امپراتوري بيزانسي) و در غرب (جامعه فئودالي) گره خورد اما در سده شانزدهم بحراني در دنياي پاپي و كليساي كاتوليك ظهور كرد.

بنابراين اين انديشه؛ كه قدرت از خداوند ناشي ميشود مبناي همه دولتهاي اروپايي تا قرن شانزدهم بود. 5 لذا ميتوان گفت تاريخ اروپا حداقل تا قرن 16 ميلادي مبتني بر اتحاد مستمر بين نظام ولايي پاپ و قدرت سياسي بود.

در ديدگاه كاتوليكها يك عمل پاپ ميتواند اروپا را از مخاطرات آتي نجات دهد از ديدگاه اينها هر ملت اروپايي كه از تأثير مقام پاپ بركنار است به طور مقاومت ناپذيري به سوي بندگي يا عصيان گرايش پيدا خواهد كرد. 6 در قرن 16 و قرن 18 ميلادي روحانيت كاتوليك در مقابل انقلاب فرانسه با شكست مواجه شد چالشي سخت براي روحانيت كاتوليك ايجاد شد فلذا روحانيت كاتوليك معتقد است كه انقلاب فرانسه ويژگي شيطاني و ضدديني داشته چرا كه بواسطه اين انقلاب مردم از دين حقيقي دور شدند.(7)

بنابراين برخي از روحانيت و فلاسفه كاتوليك از جمله ژوزف دومستر (1821، 1753) در قرن 19 ميلادي سعي در بازگشت به مسيحيت سده هاي ميانه و بازسازي تفاهم بين دين و سياست را به وسيله آشتي مجدد دولت مدرن با مسيحيت مورد حمايت پاپ توصيه نموده است ايشان قصد داشت با قرار دادن دين در بنياد نظم سياسي و اجتماعي و با حساب كردن روي پاپ براي احياي اروپاي مسيحي وحدتي دروني برقرار سازد.

با تكيه به مباحث مطرح شده ميتوان مدعي شد كه روحانيت كاتوليك بر بنياد الهي قدرت دنيوي تأكيد ميكند يعني معتقد ميباشند كه قدرت از خداوند نشأت ميگيرد و از جانب او مقرر شده است و بهعبارتي حقوق دنيوي و قدرت دنيوي به واسطه اراده و امر خداوند وجود داشته است البته اينان اين اعتقاد خود را مستند به اين آيه هر روحي مطيع اقتدار و قدرت است؛ زيرا قدرتي نيست كه ناشي از خداوند نباشد و قدرتي كه وجود دارد توسط خداوند ايجاد شده است بنابراين كسي كه در برابر قدرت مقاومت ميكند و در مقابل نظم ايجاد شده توسط خداوند نيز مقاومت ميكند. 9

خلاصه كلام اين شد كه چون از نظر روحانيت كاتوليك، جامعه منشأ الهي دارد. فلذا ميتوان گفت كه همه نهادهاي انساني از بزرگترين تا كوچكترين آنها، مبنايي الهي دارند، قدرت درست مثل جامعه، محصول ماهيت انسان است نه اراده مردمان، زيرا براي اداره آدميان ضروري است جامعه و حاكميت با هم به وجود آمده اند و تفكيك اين دو پديده ناممكن است، قدرت سياسي به واسطه شرارت آدمي محتاج هدايت است، زيرا فاسد و شر است، ضرورت مييابد 10 پس پاپها صرفآ اقتدار معنوي بر شهرياران دارند ولي اِعمال اين اقتدار ميتواند پيامدهاي دنيوي يا سياسي داشته باشد. پس پاپها هرگز مانع اِعمال حاكميت نشده اند بلكه هنگامي كه شهرياران در برخي جرايم مجرم شناخته شده اند، حكمرانان را با تكفير عزل كرده اند همانطور كه آنان را با تقديس نصب مي كنند البته اين مجازات در عرصه سياست تأثيرات سودمندي داشته زيرا ضمن آن كه قدرت را مهار و اصلاح ميكنند آن را حفظ كرده و تحكيم مي بخشند.

11 اين نظريه يا دكترين ولايت پاپي تا قبل از رنسانس يا انقلاب فرانسه و به عبارتي در دوره ميانه حاكم بوده و روحاني كاتوليك امروزه در آرزوي احياء چنين روزي است اگرچه معتقد است كه در دنياي جديد، دولت مدرن، دولتي است كه از قيمومت ديني آزاد شده و متكي بر پايه هاي خودش است فلذا براي بازگرداندن جامعه به مبنايي ديني و حاكميتي كه در نهايت ناشي از خداوند باشد بايد درصدد آشتي دادن دين و دولت براساس وحدت سنتي مسيحيت سده هاي ميانه باشد 12 پس بهترين كارگزار براي تحقق اين كار در ديد روحانيت كاتوليك، نظام ولايي پاپ ميباشد. 13

پي نوشتها:

1. روحانيت كاتوليك تنها وقتي پاپ را معصوم مي داند كه به عنوان «excathadra» صحبت ميكند يعني وقتي به عنوان رهبر كليسا در مورد ايمان و اخلاقيات صحبت ميكند از اشتباه مصون است. 2. موريس، باربيه، دين و سياست در انديشه مدرن، ترجمه امير رضايي، 1384، ص 27. 3. بوسوئه (1704 - 1367)، وابسته به كليسا است. 4. ژوزف دومستر (1821 - 1753) كسي است كه به آموزه سنتي كاتوليك مؤمن است و معتقد است كه حاكميت از خداوند و هم آدميان ناشي ميشود. 5. موريس باربيه، پيشين، ص 104. 6. همان، ص 107 ـ 108. 7. همان، ص 105. .8 كتاب روم 1/13 به نقل از رضا سامان، جايگاه كليسا در جامعه امروز آلمان، ص 16. 9. موريس باربيه، پيشين ص 44 به نقل از: رساله روميان، 2 - 1/ 13. 10. همان، ص 103. 11. پيشين، ص 108. 12. شايد برسن شو كه اگر به اعتقاد روحانيت كاتوليك، سده هاي ميانه مسيحي، سده هاي هماهنگي بين روحانيت و امپراتوري بوده است و اين وحدت در عالم مسيحيت طبيعي به قلمداد شده است پس مبارزه و اختلافات بين پاپ و حكمرانان براي چه چيزي بوده است؟ افرادي چون دوستر كاتوليك اينگونه پاسخ مي دهد كه اين اختلافات به سه دليل بوده است يا بخاطر 1 - حفظ قوانين ازدواج بود 2 - يا حفظ حقوق كليسا و آداب و رسوم مربوط به روحانيت 3 - يا بخاطر آزادي ايتاليا بوده است. ر . ك: موريس باربيه، پيشين، ص 108. 13. پيشين، ص 110. 

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

حاکمیت قانون و ضوابط
قرآن : وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ (سوره نور، آیه 2) ترجمه: اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آنها (مجرمان) دلسوزى نكنيد. حدیث: انما هم اهل الدنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها و قد عرفوا العدل و راوه، و سمعوه و وعده، و علموا ان الناس عندنا فی الحق فهربوا الی الاثره فبعدا لهم و سحقا. (نهج البلاغه، نامه به سهل بن حنیف استاندار مدینه) ترجمه: آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند و شتابان در پی آن روانند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند که همه مردم نزد م...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید