ندای مظلومیت امیرمؤمنان را دریابیم

  • چهارشنبه, 06 مرداد 1400 12:45
  • بازدید 2491 بار

یادداشتی از دکتر محمد جواد ارسطا 

همراه با پیامبر در کوچه‌های مدینه حرکت می‌کرد. باغ زیبایی نمودار شد، عرضه داشت ای رسول خدا چه باغ زیبایی است، حضرت فرمود بله چقدر زیباست و برای تو در بهشت زیباتر و نیکوتر از آن خواهد بود.
 در کنار باغ دوم و سوم تا باغ هفتم همین گفتگو تکرار شد پس‌ازآن، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم او را در آغوش گرفت و با صدای بلند گریست و فرمود: «بأبی الوحید الشهید» پدرم فدای شهید تنها (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج 2، ص 569).
رسول خدا در دفعات دیگری نیز او را شهید تنها نامیده بود. (امالی شیخ مفید ص 72) حتی یکی از همسران پیامبر که بعدها لشکری را علیه او برانگیخت، به اعتراف خودش زمانی شاهد بود که رسول اکرم (ص) او را در آغوش کشید و بوسید و دو بار فرمود: «پدرم فدای شهید تنها» (مناقب آل ابی‌طالب، ج 2، ص 220).
 گریة پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم آن‌هم با صدای بلند برای مظلومیت و تنهایی یک نفر، چقدر پرمحتوا و تأمل‌برانگیز و درعین‌حال چه دردناک است.
رسول خدا (ص) در آخرین لحظات عمر خویش نیز خطاب به او فرموده بود: «یا علی أنت المظلوم بعدی» (بحارالانوار، ج 28، ص 76)؛ آری مظلومیت و تنهایی «جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود.»
 مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم شدت گرفت به‌گونه‌ای که ابوذر از او به «آقای مظلوم که حقش غصب شده است» تعبیر می‌کرد (سفینه البحار، ج 5، ص 386) و آن حضرت خود فرمود: «به شمار سنگ ها و کلوخ‌ها ستم دیده‌ام» (شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید ج 10، ص 286).
مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دوران خلافتش نیز ادامه یافت چراکه در این دوران، کینه‌های بدر، خیبر و حنین علیه آن حضرت، آشکار شد و آتش جنگ‌های سه‌گانة جمل و صفین و نهروان را برافروخت.
دردناک‌تر از این‌همه، مظلومیت علی علیه‌السلام در میان یاران و سپاهیانش بود که به‌تصریح امام باقر علیه‌السلام حتی پنجاه نفر نیز در بین آنان نبودند که امیرمؤمنان را چنان‌که شایستة او و جایگاه امامتش هست بشناسند. (بحارالانوار، ج 42، ص 152)
 و این‌چنین بود که آن حضرت گاه از معدود یاران شایسته‌اش که به شهادت رسیده بودند، یاد می‌کرد و درحالی‌که آرزوی دیدارشان را داشت به‌سختی می‌گریست:
 از نوف بکالی نقل شده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در زمان خلافتش در کوفه، روزی بر تخته‌سنگی ایستاد درحالی‌که پیراهن خَشِنی از پشم بر تن داشت و شمشیرش را با بندی از لیف خرما حمایل کرده بود و کفشی از لیف خرما به پا داشت و پیشانی‌اش در اثر سجده پینه بسته بود و شروع به خواندن خطبه‌ای جامع نمود و در پایان آن مردم را به جهاد دعوت کرد و در اثناء آن از یاران راستین خود یادکرده و فرمود: کجایند برادران من؟ همان‌ها که در مسیر صحیح گام نهادند و در راه حق، پیش افتادند. کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ و کجاست ذو‌الشهادتین؟... آنگاه امام علیه‌السلام دست بر محاسن شریف خود زد و مدتی طولانی گریست. (نهج‌البلاغه خطبه 182)
به‌راستی چه مظلومیتی است که هم پیامبر با یادآوری آن به صدای بلند می‌گرید و هم موجب گریه طولانی امیرالمؤمنین می‌شود؟!
 پاسخ این سؤال را در خطبه ۹۷ نهج‌البلاغه می‌یابیم. خطبه‌ای که گویا خطاب به ما که مدّعی پیروی از آن حضرت هستیم صادر شده است، خطبه‌ای که دلایل فاصله زیاد ما با آموزه‌های عدالت‌محور دین را نشان می‌دهد، خطبه‌ای که تأمل در آن، راه‌حل نابسامانی‌های روزافزون فردی و اجتماعی جامعة ما را تبیین می‌کند و خطبه‌ای که بی‌توجهی به آن، موجب استمرار مظلومیت امام علی علیه‌السلام در جمع مدعیان پیروی از حضرتش می‌گردد:
«سوگند به آن‌کس که جانم در دست قدرت اوست، این قوم (معاویه و یارانش) سرانجام بر شما پیروز می‌شوند نه بدان جهت که آنان نسبت به حق از شما شایسته‌ترند بلکه به دلیل شتابشان به سوی باطلِ پیشوایشان و کندی شما از حقِ من.
 به یقین همة امت‌ها از ستم حاکمانشان می‌ترسند و من از ستم پیروان خود بیمناکم... در آشکار و نهان شما را برای جهاد دعوت کردم اجابت ننمودید، به شما اندرز دادم ولی نپذیرفتید. آیا شما حاضرانی همچون غایبان هستید و بردگانی در قیافه مالکان؟!... به خدا سوگند بسیار دوست داشتم معاویه، شما را با نفرات خود مبادله می‌کرد همچون مبادله کردن دینار به درهم؛ ده نفر از شما را از من می‌گرفت و یک نفر از یاران خود را به من می‌داد...»
 بی‌تردید این سخنان بیش و پیش از آنکه متوجه آحاد مردم در جامعة امروز ما باشد متوجه مسئولان و فرمانروایان است زیرا پیش‌گامی آنان در اجابت نداي حضرت، تبعيت آحاد جامعه را در پي دارد
چه اینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام خود فرمود: «مردم به فرمانروایانشان بیشتر شباهت دارند تا به پدرانشان» (بحارالانوار، ج 75، ص 46) و همچنین فرمود:
خداوند بر پيشوايان حق و عدالت واجب كرده كه بر خود سخت بگيرند و همچون افراد ضعيف مردم زندگى كنند تا فقر، مردم فقیر را به طغيان و سركشى (در برابر فرمان خدا) وادار نكند»؛ (إنّ اللّه تعالى فرض على أئمّة العدل أن يقدّروا أنفسهم‏ بضعفة النّاس، كيلا يتبيّغ‏ بالفقير فقره!).


محمّد جواد ارسطا
17 ذی الحجة 1442
قم

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
محتوای بیشتر در این بخش: « شکاف دولت و ملت

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید