لزوم نگاه همگرایانه به مسئله وحدت و انسجام

  • سه شنبه, 25 مهر 1396 15:33
  • بازدید 1858 بار

سلسله گفت گو های کارشناسی با موضوع وحدت و انسجام ملی

وحدت و انسجام ملی، از اساسی‌ترین شروط استمرار حیات نظام سیاسی هر کشور است. انسجام ملی به علت هم‌گرایی و هم‌نوایی میان آحاد جامعه، سبب ثبات اجتماعی، سیاسی و به‌تبع آن افزایش قدرت حاکمیتی هر کشوری می‌شود. ازآنجاکه ایران دارای لایه های فرهنگی گوناگون و خرده‌فرهنگ‌های قومی، مذهبی و دینی فراوان است و همچنین مؤلفه‌ها و ابزارهای مختلفی از قبیل رسانه و آموزش در ایجاد وحدت و انسجام ملی مؤثر است؛ پرداختن به این موضوع، اهمیت بسزایی دارد.

از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با حجت‌الاسلام‌والمسلمین حمید رضا شریعتمداری رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
وحدت و انسجام ملی در بعد داخلی با چه آسیب هایی روبروست و چه راهکارهایی را در این زمینه پیشنهاد می کنید؟
 یکی از شعارهای جدی انقلاب اسلامی از آغاز شکل گیری و بعد از پیروزی و مرحله تثبیت، ایجاد وحدت و انسجام ملی بوده است. طبیعتاً وحدت و انسجام ملی هم به وحدت اقوام و هم به وحدت پیروان مذاهب مختلف و حتی در سطح وسیع تر به وحدت پیروان ادیان مختلف و همه کسانی که در زیر سقف هویت ایرانی زندگی می کنند و بالأخره به وحدت میان جریان ها و نیروهای سیاسی که در حال فعالیت در کشور هستند، اشاره دارد. به طور کلی وحدت، وقتی شکل می گیرد و جدی می شود که اولاً آرمان مشترکی وجود داشته باشد که همه در مقبولیت این آرمان و در فهم و تفسیر آن، توافق داشته باشند. تا محور توافقی نباشد طبیعتاً صحبت از وحدت بی معناست.
 دومین اصلی که حتماً باید مورد توجه قرار گیرد اینست که هر کسی با هر فرد یا جریان دیگری که بخواهد به فعالیت مشترکی دست بزند و به وحدت دست پیدا بکند، طبیعتاً لازم است که دیگری حق او را به رسمیت بشناسد و احترامش را پاس بدارد. در واقع این قاعده کلی را بپذیرد که ما مشترکاتی داریم و برای ایجاد وحدت باید بر آن مشترکات تأکید کنیم و اختلافاتی نیز هست که طبیعی بوده و باید آن را به رسمیت بشناسیم.
چگونه می توان از برجسته سازی شکاف و ایجاد احساس تبعیض توسط رسانه های داخلی و خارجی جلوگیری کرد؟
 اگر پایه های اخلاقی را مبنا قرار ندهیم و اخلاق محور عمل نکنیم، دچار مشکل می شویم. البته روشن است که اخلاق نمی تواند در حد مجموعه ای از توصیه ها باقی بماند و طبیعتاً باید نهادینه شود. برای نهادینه شدن اخلاق، تربیت اخلاقی لازم است و نیز اینکه این اُصول تبدیل به مجموعه ای از فرمول ها، ضوابط و قواعد شوند که در جای خود یک راهکار مهم است.
 تعامل و انسجام چیزی شبیه مهارت های عملی و سبک های زندگی است یعنی نیازمند ممارست و تربیت است. یعنی اینطور نیست که اگر همه پایه های نظری درست شود، افراد با همدیگر بتوانند تفاهم بکنند! رسیدن به این هدف، نیازمند تربیت است.
برای مقابله با هجمه دشمنان خارجی در تضعیف وحدت و انسجام ملی چه پیشنهادهایی دارید؟ به نظر شما رسانه و آموزش چه جایگاهی در حل این مشکل می توانند داشته باشند؟
 وقتی پای دشمن و جدی گرفتن توطئه های او به میان می آید، همین آگاهی که دشمنی هست که دشمنی می کند، می تواند مهم ترین انگیزه باشد برای اینکه به سمت وحدت برویم. البته معتقدم اگر وحدت و انسجام، بخواهد جدی و اساسی باشد نباید مبتنی بر فرضیه وجود دشمن و توطئه هایش بنا شود. ما چه دشمنی در کار باشد و چه نباشد، چه کسی دشمنی کند یا نکند، باید وحدت را در میان خودمان نهادینه کنیم. اینکه دائماً عاملِ وجودِ دشمن را پر رنگ کنیم، آنگاه وحدت به یک ارزش موقتی که از نگاه مصلحت-گرایانه دنبال می شود، تبدیل خواهد شد.
 برای اینکه به هر هدفی برسیم نیازمند وحدت و انسجام هستیم و باید وحدت را از یک امر تاکتیکی و مصلحت گرایانه به یک امر راهبردی و حقیقت طلبانه تبدیل کنیم. بنابراین ما نباید، وحدت را فقط بر پایه دشمن مشترک بنیان کنیم بلکه مبانی و اصول محکم تر دیگری نیز هست که می توانیم لزوم وحدت را بر آن استوار کنیم. البته باید توجه داشته باشیم که همیشه کسانی هستند که آرمان های مشترک ما را مورد هدف قرار می دهند و انسجام ما را نمی پسندند، بنابراین ما همواره باید به دنبال وحدت باشیم حتی اگر نگاه مصلحت اندیشانه و دشمن محور داشته باشیم.
آیا رویکرد نهادهای دینی در ایران برای ایجاد انسجام میان شیعه و سنی را قبول دارید و یا پیشنهاد دیگری دارید؟
 اگر منظور، نهادهای دینی حکومتی باشد که به هر حال ناموفق بودند ولی اگر نهادهای دینی سنتی مانند حوزه علمیه و نهادهای زیرمجموعه آن مورد نظر باشد، به نظر من آنها هم در این امر توفیق زیادی نداشتند. می دانید که کلیت دین در کشور ما کمک زیادی به انسجام اقوام مختلف کرده و البته همین رویکردهای دینی، چه بسا منشأ مجموعه ای از اختلافات میان ادیان و مذاهب شده است ولی از لحاظ پوشش دیگر عوامل اختلاف برانگیز از جمله قومیت های مختلف، عامل دین خیلی مؤثر بوده است. اما مؤثر بودن عامل دین، به معنای این نیست که نهادهایی که عهده دار تبلیغ دین هستند و یا مأموریت های دیگر دینی دارند، موفق عمل کرده اند بلکه خیلی وقت ها موضوع وحدت و انسجام ملی، دغدغه مداحان، منبری ها و پژوهش ها، مجلات و کتابهای ما نبوده و متأسفانه نگاه حاکم بر آنها نگاه همگرایانه نبوده است.
پیشنهاد حضرتعالی برای اصلاح رویکرد این نهادها در راستای تقویت وحدت و انسجام ملی چیست به ویژه میان اهل سنت و شیعه؟
 وقتی یک طلبه از اول دوران تحصیل همه چیز را مخالف با وحدت آموزش می بیند، بیشتر از این نباید انتظار داشته باشیم. فرض کنید بحث های کلامی را با حدیث افتراق شروع می کند که امت دسته های مختلفی می شوند و همه اهل هلاکت هستند، الّا یک فرقه که نجات پیدا می کند. چنین فردی که همه را اهل دوزخ می بیند، چه نگاهی می تواند پیدا کند؟ این زمینه ها را باید اصلاح کنیم نه اینکه بیاییم، حق را وارونه کنیم یعنی باید از اینگونه احادیث یک فهم همگرایانه داشته باشیم. اگر سند حدیث افتراق محکم باشد و متنش هم همین باشد، باز هم سؤال اینست که با چه مجوزی این یک فرقه را به معنای یک مذهب خاص می دانیم؟ ما می توانیم طوری معنا کنیم که دایره شمول نجات و رستگاری خیلی گسترده باشد. به تعبیر بوعلی سینا در نمط هشتم اشارات، رحمت خدا را وسیع بگیرید که شامل خیلی ها شود نه محدود به یک عده خاص باشد. بنابراین تا پایه های نظری درست نشود، واگرایی وجود دارد.
 نکته ی دیگر هم تربیت دینی است. اینکه جامعه دینی ما توسط عالمان دینی و همه ی کسانی که نفوذ دارند، چطور تربیت می شوند، بسیار مهم است. متأسفانه یکی از پرنفوذترین صنف ها در شکل گیری تفکر دینی و رویکرد دینی، مداح ها هستند. با توجه به بعد هنری که کار آنها دارد، بُرد بیشتری دارند و باید خودشان هم تربیت شوند و در تربیت دینی دیگران مؤثر باشند. این تربیت دینی می تواند همگرایانه و واگرایانه باشد. من معتقدم اگر ما تعلیم و تربیت دینی که داریم را انسجام گرایانه دنبال بکنیم، بسیاری از مسائل حل خواهد شد.
 در مباحث علمی و فنی حوزوی به طور مثال می گوییم که عدالت، اصلی است که بر بقیه احکام و قواعد ما سیطره و حاکمیت دارد و یا می گوییم «حسن و قبح ذاتی» و عقل، قاعده ای است که بر همه قواعد و احکام ما باید تسلط داشته باشد؛ در مورد وحدت و انسجام هم می توان اینطور عمل کرد. اگر یک قاعده را در بالا بپذیریم که هر موضع فقهی و کلامی و هر رفتار دینی ما، حتماً باید با مراعات قاعده و اصل اساسی، عقلی و دینی «انسجام و همگرایی» باشد، طبیعتاً، هم تعلیمات دینی ما متحول می شود و هم می توانیم به انسجام نزدیک شویم.
نقش مساجد و حوزه های علمیه، در تقویت وحدت و انسجام ملی را چطور ارزیابی می کنید و چه راهکارهایی را برای ارتقای این نقش پیشنهاد می دهید؟
 مسجد به عنوان یک کانون در اسلام پیش بینی شده است که آدم ها را دور هم جمع کند. ما اگر همین روح و جوهره مسجد را مبنا قرار دهیم و بر اساس همین قطب نما حرکت کنیم مسجد قاعدتاً باید مکانی باشد که همه آدم ها را با گرایش های مختلف دور هم جمع کند ولی ما با مساجد اینطور رفتار نمی کنیم. امروزه یک مقوله ای به نام مسجد شیعه و سنی پیدا شده که اصلاً قابل هضم نیست. البته فقط بین شیعه و سنی نیست بلکه بین اهل سنت هم بوده است که مسجد مالکی ها با مسجد شافعی ها فرق می کرد یا در یک مسجد چهار محراب برای فِرَق مختلف می گذاشتند.
 متأسفانه ما پایه مسجد که مربوط به مسلمانان هست را به مذاهب مختلف محدود کرده ایم و متأسفانه مساجد گام به گام حلقه خودشان را تنگ تر کردند و شما الآن می دانید که رویکردهای سیاسی و حضور نهادهایی مثل بسیج در مساجد در کشور ما، یکی از مهم ترین عوامل واگرایی بوده که در مساجد ایجاد شده است. حال آنکه قاعدتاً وقتی یک مسجد به فعالیت دینی، رویکرد سیاسی پیدا می کند، اتفاقاً باید به انسجام بیشتر توجه کند. هنگامی که ما نهاد بسیج را در مسجد پیش بینی می کنیم که می تواند امر مثبتی باشد تا روحیه مقاومت، جهاد و دفاع در مسلمانان تقویت شود، قاعدتاً باید کمک به بحث انسجام باشد ولی عملاً از رویکرد جهادی که به مساجد خود تزریق کرده ایم، متأسفانه استفاده های نادرستی شده و همه اینها منشأ تفرق شده است یعنی بخش زیادی از جامعه مذهبی و جامعه فکری ما، به رغم تدیّن خود نگاه مثبتی به مساجد نداشته و احساس می کنند که جای پایی در مسجد ندارند. گویا احساس می کنند مسجد، نماز جمعه، حتی متأسفانه گاهی اعتکاف متعلق به یک عده خاص است. گاهی شاهد بوده ایم از مراسم اعتکاف علیه برخی افراد خاص دیگر طومار و امضاء جمع کرده اند. یعنی جایی که فضای معنوی، انس و الفت دینی و معنوی باید حاکم شود تبدیل به استفاده علیه یک مجموعه و جریان دیگر شده است. طبیعتاً راه حل این است که مساجد به کارکردهای اصلی خودشان برگردند. یکی از نقاط قوت مذهبی ما در قبل از انقلاب همین هیئات بود که بعد از انقلاب در دهه اول یک مقدار تضعیف شد ولی در دهه های بعد، باز تقویت گردید. هیئت یک عامل مهم در ایجاد انسجام است ولی وقتی این هیئت می شود هیئت محله سفلی و هیئت محله اولیا و با همدیگر درگیری دارند، مشکلات زیادی سر راه وحدت، ایجاد می شود. من فکر می کنم اگر به کارکردهای اصلی مسجد و بسیج و هیئات برگردیم، طبیعتاً باید به سمت همگرایی و انسجام برویم.
رسانه ها چطور می توانند با بهره گیری از برنامه های مذهبی به تقویت انسجام ملی بپردازند؟
متأسفانه ما همان روحیه واگرایی را در رسانه ها می بینیم. رسانه باید مثل همان مسجد و هیئت به آرمان اصلی خودش برگردد و کار حرفه ای کند. کار حرفه ای یعنی اخبار را آنچنان که هست، منعکس نماید و دیدگاه های مختلفی که وجود دارد را منتقل کند. در رأس همه رسانه ها تلویزیون است واقعاً شما اگر از نگاه یک سنی به برنامه های مذهبی تلویزیون نگاه کنید، نمی توانید متمایل به وحدت شوید یعنی یک موضع تندی نسبت به شیعه پیدا خواهید کرد. ما باید بدانیم اصلاً روی کدام مناسبات مذهبی بیشتر کار کنیم؟ سنت دینی و قدیمی ما تأکید روی عاشورا و آیین های آن بوده است. آیین های عاشورا، در میان مسلمانان وحدت آفرین هستند. بماند که امروزه ما از عاشورا هم تفسیرهای واگرایانه ارائه می کنیم که جنگ امام حسین(ع) و یارانشان با یزیدیان را به عنوان جنگ بین تشیع و تسنن ترویج می کنیم که در جای خود به آن اشاره کردیم. ولی به هر حال، عاشورا چون مفهوم امر به معروف و نهی از منکر، عدالت، جهاد علیه دشمنان و مستبدان را در بر دارد و این مفاهیم همه مسلمانان را دور هم جمع می کند، وحدت آفرین است. ولی شما وقتی می آیید روی فاطمیه تأکید می کنید، چه بخواهید و چه نخواهید، حساسیت ایجاد می کند؛ ضمن اینکه اغلب آیین های آن هم بدیع بوده و جدید است. شما نمی توانید روضه ی حضرت زهرا(س) را بخوانید و در آن به صراحت یا در باطن، تعریضی به خلفا نباشد. کسی که از مسجد فاطمی بیرون می آید یک بغضی نسبت به معتقدات و مقدسات مذاهب دیگر و پیروان آنها پیدا می کند. رسانه ملی باید بداند که بر مناسبت های وحدت آفرین متمرکز باشد.
چه راهکارهایی برای حفظ احترام اقوام و خرده فرهنگ ها در کشور دارید؟
اگر نگاه امیرالمومنین(ع) را بتوانیم در ذهن و رفتار خودمان نهادینه کنیم که می فرمایند : مردم دو دسته اند: یا هم کیش شما هستند و اگر هم کیش شما نباشند، همنوع شما هستند؛ آنگاه جایی برای اهانت و توهین به دیگر اقوام و مذاهب باقی نمی ماند. البته همه اینها در عرصه کشورداری، قانون گذاری، امنیتی، قضایی و ... باید به قانون و رویه تبدیل شود و در هر بخشی باید اهل فن در مورد آن نظر دهند.
چطور می توان از تعامل میان دین و دولت برای تقویت وحدت و انسجام ملی بهره برد؟
 در این زمینه همواره دو نظر وجود داشته است؛ برخی معتقدند که اگر نظام سیاسی و دیگر نظام های اجتماعی دینی بشوند، این موضوع باعث اختلاف بیشتر ادیان و مذاهب می شود و بعضی دیگر اعتقاد دارند که اگر حکومت دینی شود، اتفاقاً می تواند به انسجام بیشتر مذاهب کمک کند. این اختلاف، هم موضوعی نظری است و هم تجربه های مختلفی در مورد آن وجود دارد.
 نمی توانیم به طور کلی روی کاغذ بگوییم که اگر دولت، دینی شود مایه انسجام می شود و یا مایه اختلاف. بستگی دارد که ما چه رویکرد دینی و چه تفسیری از دین داشته باشیم و چگونه دین را بفهمیم. اگر همان نگاهی که در متن حوزه علمیه به دیگر مذاهب وجود دارد را بخواهیم در عرصه سیاسی و حکومتی جلو ببریم، همین می شود که وقتی رایزن فرهنگی برای کشورمان می فرستیم، یکی از رسالت هایش را این می دانیم که تشیع را در آن کشور پیش ببرد یعنی من به عنوان طلبه روحانی آرزو می کنم که رایزن فرهنگی ایران در یک کشوری شوم و در آنجا تشیع را به ضرر دیگر مذاهب پیش ببرم!
 اگر نگاه دینی ما همان نگاه واگرایانه باشد، دولت هم دولتی می شود که جنبه واگرایانه پیدا می کند ولی اگر این نگاه، یک نگاه گشوده و منعطف باشد، آن زمان بنده که رایزن فرهنگی می شوم، نماینده فرهنگی کل ایران هستم با تشیعش، تسننش و دیگر ادیانی که وجود دارند و طبیعتاً نوع رفتار و رویکرد من فرق می کند.
 در یکی از کشورهایی که من اخیراً سفر کرده بودم، در دولت قبلی برای چند سال رابطه سیاسی ما قطع شده بود؛ وقتی که پیگیری کردیم، معلوم شد که سفیری که آنجا بوده، رسالت اصلی خودش را ترویج تشیع می دانسته است! در کشوری که شاید کمتر از یک درصد شیعه دارد! شنیدم که وقتی سفارت ما را در آنجا بازگشایی کردند، چند کامیون کتاب در سفارت پیدا کردند که همه این کتابها در راستای ترویج تشیع بوده و حتی برخی به زبان فارسی بوده است! معلوم نیست در کشوری که کسی به فارسی صحبت نمی کند بر چه اساسی این کتاب ها را جمع کرده اند! وقتی مسئله اصلی یک سفیر که نماینده دیپلماسی کشور است، ترویج تشیع می شود و احساس می کند که اگر دو نفر سنی را شیعه کند، رسالت اصلی خود را انجام داده است، طبیعی است که حکومت دینی، عاملی برای تفرّق و پراکندگی می شود.
به عنوان آخرین نکته می توانم این را بگویم که آنچه در دهه اول انقلاب در خصوص وحدت و تقریب و انسجام مطرح می شد، تا حد زیادی صادقانه و مجدّانه بوده است ولی ما به مرور، هم صداقت در این شعارها را از دست دادیم و هم طور دیگری عمل کرده و جدیت نداشته ایم.
خلاصه راهکارها:
1- تبیین آرمان مشترک برای همه مردم و به رسمیت شناختن نظر مخالف از مهم‌ترین عناصر وحدت است که باید در جامعه نهادینه و تبلیغ شود.
2- برای وحدت و انسجام لازم است نگاه عمل گرایانه به اخلاق داشته و آن را در جامعه به‌صورت یک نوع مهارت نهادینه کرد.
3- برای رسیدن به وحدت باید آن را از یک امر تاکتیکی و مصلحت گرایانه به یک امر راهبردی تبدیل کرد.
4- جامعه وعاظ و مداحان و تمام رسانه‌ها اعم از دیداری یا مکتوب، لازم است دغدغه اصلی‌شان نگاه همگرایانه به مسئله وحدت و انسجام باشد.
5- تربیت جامعه دینی بر اساس اصل هم‌گرایی و انسجام گرایانه در میان طلاب و مداحان نهادینه شود.
6- مساجد و هیئت ها از داشتن نقش کلیشه ای در جامعه خارج شده و تبدیل به کانونی شود که انسان ها را گرد هم می آورد؛ نه آن که در انحصار افراد خاص باشد.
7- رسانه‌ها به‌خصوص تلویزیون نگاه جامعی به مباحث وحدت و انسجام داشته و از هرگونه القاء اختلاف در میان اقوام و مذاهب به‌شدت پرهیز نماید.
8- رایزن های فرهنگی ایران در سایر کشورها، از تمرکز صرف بر پیشبرد تشیع در آن کشور پرهیز کنند.
 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید