قانون‌گریزی مهم‌ترین آسیب یک جامعه است

  • چهارشنبه, 26 مهر 1396 14:27
  • بازدید 2643 بار

سلسله گفت گو های کارشناسی با موضوع قانون‌گریزی

مصاحبه با استاد کریم خان‌محمدی
مدیر گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشکده باقرالعلوم

سوال: قانون‌گریزی در ایران جنبه‌های مختلفی اعم از فرهنگی اقتصادی و اجتماعی و حقوقی و سیاسی و مدیریتی دارد به نظر حضرت عالی کدام جنبه تاثیر بیشتری در بروز قانون‌گریزی بین مردم دارد؟
جواب: همان طور که اشاره کردید، قانون‌گریزی علل مختلف دارد علل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و روانی و حقوقی و سیاسی و مدیریتی این احصاء را قبول دارم.
یعنی این طور نیست که فقط به یک عامل وجود دارد، به لحاظ نظری ما تک پارادایمی نیستیم، برخی تک پارادایمی هستند و معمولاً سعی می کنند علت پدیده‌ها را به یک عامل اصلی برگردانند، ولی من معتقدم که همه این عواملی که شما برشمردید، تاثیر دارند.
از میان این عوامل فکر کنم که عوامل فرهنگی، اجتماعی در رتبه اول هستند و در رتبه دوم عوامل اقتصادی و سیاسی تاثیر دارند. حالا من مکانیزم علمی را کمی توضیح بدهم که چگونه تاثیر می گذارند. جامعه‌ای را در نظر بگیرید که به گونه‌ای تربیت یافته احترام به قانون برایش خیلی مهم است و اهمیت دارد و قانون‌گریزی جرم بالایی تلقی می‌شود و در مقابل ممکن است در جامعه‌ای دیگر قانون‌گریزی عادی شود، احترام به قانون فرهنگ سازی نشده باشد. یعنی قانون‌گریزی به عنوان ناهنجاری شناخته نشده و این تاثیر دارد.
پس عامل فرهنگی و اجتماعی اولین عامل است؛ یعنی ممکن است به لحاظ فرهنگی یک جامعه به گونه‌ای شکل گیرد که اصلاً قانون گرا نشود، یعنی به صورت هیئتی اداره شود یا جامعه خان‌خانی است، هنوز قومیت مهم‌تر از قانون است. به عبارت دیگر هنوز جامعه به سمت قانون‌گرایی حرکت نکرده و این خیلی مهم است. البته عوامل اقتصادی هم تاثیرگذار هستند. از نظر جامعه‌شناختی معتدل‌ترین جامعه یعنی بهترین نوع جامعه، جامعه‌ای است که طبقه متوسط در آن بیشتر باشد چون هم فقر منجر به انحراف می‌شود هم غنا؛ یعنی اگر در جامعه‌ای فاصله طبقاتی زیاد باشد، عده‌ای از سر سیری قانون‌گریز می‌شوند و عده‌ای هم از سر فقر، فقر انسان‌ها را قانون‌گریز می‌کند،«کادَ الفَقرُ اَن یَکونَ کُفرا»؛ یعنی فقر کفر می‌آورد، بالاخره عده‌ای به سبب فقر تخطی‌پذیر می‌شوند، هنجار شکن می‌شوند. اگر در جامعه‌ای وضعیت به لحاظ اقتصادی به گونه‌ای باشد که عده‌ای فقیر باشند یا در معرض فقر باشند، مثلاً بیکار شود و احساس کند بالاخره گرسنه می‌ماند یا امنیت شغلی ندارد، هر روز احساس می‌کند که ممکن است از کار بیکار شود، این آدم چون امنیت ندارد، احتمال قانون‌گریزی و تخطی از هنجارها در او بیشتر است. آیه شریفه 268 سوره بقره می‌فرماید: «اَلشّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقر وَ یَأمُرُکُم بِالفَحشاء» شیوه کار شیطان این‌گونه است‌که انسان را از فقر می‌ترساند و القاء می‌کند ممکن است فقیر شوی یا ممکن است فردا پس فردا چیزی نداشته باشی پس برای خودت اندوخته‌ای درست کن، یعنی از ترس فقر انسان را به سمت انحراف سوق می‌دهد. اما از سوی دیگر عده‌ای اگر ثروت فراوان به‌دست‌شان برسد و به‌عبارت دیگر کار نکنند ولی پول فراوان به‌دست‌شان برسد و احساس کنند که ژن خوب دارند، احساس کنند که آقازاده هستند و احساس کنند هر چیزی که اراده کنند  برایشان فراهم است، این گروه هم قانون‌گریز می‌شوند یعنی این‌ها هم به سمت انحراف کشیده می‌شوند، آیه 27 سوره شوری می‌فرماید: «وَ لَو بَسَطَ اللهُ الرِزق عَلی عِبادِه وَ لَوو بَسَطُ اللهُ الرِزق لِعِبادِه لِبَغَوا فِی الاَرض»؛ یعنی چنان‌چه روزی فراوان برسدو آدم بدون زحمت روزی به‌دست بیاورد، این شخص هم طغیان می‌کند و به سمت انحراف می‌رود. بنابراین اگر به لحاظ اقتصادی در جامعه فاصله طبقاتی کم باشد و طبقه متوسط بیشتر باشند آن جامعه به سمت قانون‌گرایی حرکت می‌کند و آمار انحراف و تخطی در این جامعه پایین می‌آید، در مقابل چنان‌چه در جامعه‌ای فاصله طبقاتی زیاد باشد، فقر و بیکاری باشد، احتمال این‌که چنین جامعه‌ای به سمت تخلف و جرم کشیده شود، بیشتر است. اما باید توجه کرد، عامل اقتصادی یک جنبه فرهنگی هم دارد، چون حتی در عوامل اقتصادی که توضیح داده شد، خود فقر نیست که آدم‌ها را قانون‌گریز می‌کند بلکه وعده فقر است. دقت کنید ممکن است کسی فقیر باشد ولی به لحاظ فرهنگی غنی باشد به لحاظ فرهنگی و اعتقادی توکل بالایی داشته باشد، معتقد به خدا باشد و به سمت انحراف نرود ولی کسی که می‌ترسد فقیر شود یعنی احساس می کند، این فرد بیشتر به سمت انحراف می‌رود، یعنی ممکن است حتی آدم پولداری باشد ولی چون ترس از فقیر شدن دارد ممکن است باز هم منحرف شود، شیطان این کار را می‌کند، مثلاً کسی کارمند است ولی همواره می‌ترسد که نکند شغلم را از دستم بگیرند، نکند فردا اخراج شوم، به هر حال ناامنی‌های اقتصادی جامعه را به سمت انحراف می‌برد. جنبه‌های دیگر هم تاثیر دارد مثلاً جنبه‌های مدیریتی هم موثر هستند، مدیران رده بالا نقش به‌سزایی دارند، چنان‌چه شما مدیریت‌تان عادلانه باشد و در جامعه مدیریت عادلانه اعمال شود، تبعیض در جامعه وجود نداشته باشد، جامعه به تدریج به سمت قانون‌گرایی سوق پیدا می‌کند ولی اگر در جامعه تبعیض وجود داشته باشد یا چنان‌چه در جامعه مدیران خودشان اهل قانون‌گریزی باشند این به تمام جامعه سرایت پیدا می‌کند. می‌خواهم به لحاظ فرهنگی توضیحی بدهم، گفتیم عامل اصلی فرهنگی، اجتماعی است. عامل دوم اقتصادی است، اما می‌خواهم در مورد عامل فرهنگی، اجتماعی یک مقدار بیشتر توضیح بدهم، در چه شرایطی جامعه منحرف می‌شود یا در چه شرایطی آمار قانون‌گریزی در جامعه بیشتر می‌شود، در وضعیت آنومیک آمار انحرافات بالا می‌رود این اصطلاح تخصصی جامعه‌شناختی است. حال وضعیت آنومیک چیست؟ وضعیت آنومیک سه مؤلفه دارد: اول این‌که ما در عرصه‌ای قانون نداشته باشیم، فقدان قانون یعنی در عرصه‌ای هنجار نداشته باشیم، یعنی مردم اصلاً نمی‌دانند که باید چه کنند. به عبارت حقوقی اگر در جایی خلأ قانونی داشته باشیم، مردم آن‌جا از این خلاء قانونی سوءاستفاده می‌کنند و قانون‌گریز می‌شوند و این قانون‌گریزی نه فقط در آن عرصه بلکه به عرصه‌های دیگر نیز سرایت می‌کند. دومین مؤلفه فضای آنومیک تعارض قانون است، گاهی اوقات شما می‌بینید که دو قانون با هم متعارض هستند، اگر قوانین متعارض باشند انسان ها هم میل به انحراف پیدا می‌کنند. یک مثال برای شفاف شدن موضوع: فرض کنید پدر و مادری با هم اختلاف دارند، پدر می‌گوید این‌طور انجام بده و مادر می‌گوید این‌طور، این‌جا تعارض قانون است. پدر می‌گوید این کار را انجام بده و مادر می‌گوید این کار را، این بچه منحرف می‌شود بنابراین ما توصیه می‌کنیم پدر و مادر اگر اختلافی هم دارند، باید پشت صحنه حل کنند. اگر مقابل بچه یکی بگوید این کار خوب است و دیگری چیزی خلاف آن بگوید، بچه دچار تعارض می‌شود و منحرف می‌شود و هر دو قانون را کنار می‌گذارد. مردم هم این‌گونه هستند، چنان‌چه در کشوری احترام به قانون نهادینه شود و قوانین منظم باشند، بالأخره مردم هم به قانون احترام می گذارند. کاری که غربی‌ها کردند این است‌که یک سری اصول منظمی دارند که این جناح و آن جناح ندارند، این حزب و آن حزب ندارند، همه احزاب قبولش دارند، البته یک سری مسائل هم هستند که مَنطَقَةُ الفِراق است و قلمرو اختلاف است، در یک سری عرصه‌ها اختلاف دارند ولی اصول ثابتی دارند که آن‌ها تثبیت شده است و در قانون اساسی خودشان آورده‌اند، پس در آن عرصه اختلاف ندارند مثلاً مبانی غربی که همه بر سر آن‌ها اجماع دارند، اگر در یک سری اصول اجماع نداشته باشند آن وقت جامعه از هم متلاشی می‌شود و عده کثیری از مردم قانون‌گریز می‌شوند. سومین مؤلفه وضعیت آنومیک ضعف قانون است. یعنی ضعف در اجرای قانون، اگر قانون هست ولی خوب اجرا نمی‌شود و با هر کسی‌که قانون شکنی کند برخورد جدی نشود، اگر این‌طور هم باشد، باز هم مردم هنجارشکنی می‌کنند. یا نباید قانون باشد یا اگر هست باید سفت و سخت اجراء شود. مثلا یا بگویید در کشور حداکثر سرعت نداریم، اشکال ندارد که شما بگویید ما در این‌جا قانون نداریم، این‌جا مَنطَقَةُ الفِراق است و هر کس به هرصورتی که می‌خواهد، عمل کند. ولی اگر گفتید که مثلاً حداکثر سرعت 120 است، باید اجرا کنید. فقدان قانون، فقدان هنجار نیست بلکه این خود نوعی هنجار است، این که همه آزادند خودش هنجار است. ولی اگر مردم ندانند چه‌کار کنند یا قوانین تعارض داشته باشند یا قوانین اجرا نشوند یا با تأخیر اجرا شوند، در این‌صورت قانون‌گریزی زیاد می‌شود. به‌عنوان مثال ما الان قانون داریم ولی فرض کنید یک نفر جرمی مرتکب می‌شود، تا محاکمه شود و برایش حکم صادر شود، 7 سال، 8 سال، 9 سال، 10 سال طول می‌کشد، در این‌صورت قانون از اُبُهَت می‌اُفتد و آمار قانون‌گریزی بالا می‌رود، بنابراین یکی از علل قانون‌گریزی در ایران دادگستری است، چون دادگستری سرعت بالایی در رسیدگی به پرونده‌ها ندارد و صدور حکم‌ها معمولاً چندین سال طول می‌کشد. در صورتی‌که می‌شود سریع‌تر به پرونده‌ها رسیدگی کرد، مثلا قاتل آتنا امروز در اخبار شنیدم که حُکمَش اجرا شد، طی چهار و پنج ماه پرونده رسیدگی شد و خکم صادر شد و اجرا هم شد. همه پرونده‌ها باید این‌گونه مورد بررسی قرار گیرد، ولی الان در کشور قاتلینی داریم که بیست سال است حُکمَش اجرا نشده است. یعنی آنقدر پرونده زیاد است که نمی‌توان به سرعت رسیدگی نمود. اگر بخواهیم که قانون‌گریزی در کشور کم بشود باید این مشکل را حل کنیم. باید بررسی پرونده‌ها تسریع شود. در علوم اجتماعی داریم تنبیه و تشویق هر چه سریع‌تر اعمال شوند تأثیر بیشتری دارند ولی اگر با فاصله اعمل شوند، موثر نخواهند بود، این یک بحث کاملاً کاربردی است و یکی از راهکارها است، مادامی که دادگستری‌ها این‌گونه شلوغ است و سرعت رسیدگی به پرونده‌ها کند است راه برای قانون‌گریزی باز می‌شود.
سوال: برخی اعتقاد دارند که قانون‌گریزی در ایران جنبه‌های تاریخی و مذهبی دارد، این جنبه‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
جواب: ببینید این مطلب درستی است، قانون‌گریزی در ایران جنبه تاریخی و مذهبی هم دارد. من این دو را از هم جدا می کنم و هر کدام را به‌صورت جداگانه توضیح می‌دهم. از جنبه تاریخی مردم ایران به دولت‌ها بدبین بوده و هستند، به لحاظ تاریخی این پیشینه وجود دارد چون دولت‌ها را غاصب می‌دانستند، حاکمان را خودشان انتخاب نمی‌کردند و از طرف دیگر چون حکومت‌ها و دولت‌ها صِبغِه الهی نداشتند، مردم این‌ها را هم غاصب و هم نامشروع می‌دانستند، مثل دوره پهلوی و حتی قاجار. مردم به دولت‌ها خوش‌بین نبودند، مثلا خاندان پهلوی را می گفتند که این پدر و پسر به اصول قانون اساسی و شریعت اسلامی عمل نمی‌کنند،  پس نامشروع‌اند. ثانیاً می‌گفتند، ما انتخاب نکردیم و به زور آمده‌اند نه مقبولیت هم دارند و نه مشروعیت، بنابراین هرچه که این‌ها قانون‌گذاری می‌کنند چون از طرف دولت است، مردم هم شکستن این قانون را عیب نمی‌دانستند، بلکه زرنگی هم تلقی می‌‌کردند و می‌گفتند این قانون وضع شده تا با آن به مردم ظلم شود پس نه تنها شکستن این قانون عیب نیست بلکه یک هنجار اجتماعی هم محسوب می‌شود.
عدم پذیرش حاکمیت یک جنبه تاریخی دارد، چون در طول تاریخ ذهنیت مردم این‌گونه بوده و این ذهنیت به زمان حاضر هم سرایت که حتی مردم در جمهوری اسلامی هم فکر می‌کنند، گریز از قانون یعنی زرنگی؛ یک مثال خیلی واضح از رابطه مردم با قانون در همین جمهوری اسلامی بزنم، تابستان سال گذشته سفری داشتم و با ماشین به نقاط مختلفی از کشور مسافرت کردیم، اکثراً در جاده‌ها می‌دیدم که به ما چراغ می‌دهند یعنی جلوتر  پلیس هست، مواظب باش؛ این یعنی چه؟ به نظر شما کار درستی است؟ به نظر من کار اشتباهی است، اگر من تخلف می‌کنم و سرعتم زیاد است، باید جریمه بشوم، همه مردم باید بگویند این آدم باید جریمه بشود، ولی اکثراً به من چراغ می‌دهند این‌جا پلیس است، شما که سرعتت بالاست این‌جا کمی آرام‌تر حرکت کن و دوباره سرعتت را ببر بالا؛ یعنی مردم نمی‌خواهند که پلیس به متخلف دسترسی داشته باشد، مردم همه اجماع کرده‌اند که در مقابل پلیس مقاومت کنند، این یعنی چه؟ یعنی اجماع ملی برای قانون‌گریزی. خب چرا مردم این‌جا این کار را می‌کنند؟ زیرا مردم این را جرم نمی‌دانند، مردم گناه نمی‌دانند؛ هیچ‌گاه مردم در مورد موضوعی که ما حکم شفاف مذهبی و دینی داریم و حرمت آن به روح و جان مردم رسوخ کرده هشدار قانون‌گریزی نمی‌دهند، این نشان می دهد مردم قانون‌گریزی را ضدهنجار نمی‌دانند. خب چرا این‌طور است؟ چرا مردم ایران این‌گونه هستند؟ آیا در کشورهای اروپایی این کار را می‌کنند؟ چرا آن‌ها نمی‌کنند؟ چون همگی می‌گویند چرا تخلف می کنید؟ هر کس تخلف می‌کند مجرم است و باید مجازات بشود.
 ولی در کشور ما این کار را انجام نمی‌دهند و این باید فرهنگ‌سازی شود، امام خمینی فرمودند که تخلف از مقررات جمهوری اسلامی حرام است، یعنی هر قانونی که جمهوری اسلامی وضع می‌کند این مثل شریعت است، مراجه باید در این زمنیه فتوا بدهند تا درست شود، یادم است زمان جنگ که اجناس کوپنی بود می‌خواستیم کوپن بفروشیم، برخی گفتند این خلاف مقررات است و حرام است، ما به یک عالِمی مراجعه کردیم گفتیم: حاج آقا فروختن کوپن چه حکمی دارد؟ گفت: خلاف مقررات است، پرسیدیم حرام است؟ گفت: نه حرام نیست، خلاف مقررات است، یعنی تخلف از مقررات را حرام نمی‌دانست، این نگاه باعث می‌شود که قانون‌گریزی ترویج ‌شود. اما صبغه مذهبی، ما نتوانستیم قانون را با مذهب به گونه‌ای ادغام بکنیم که مرزها از بین برود. تخلف از قانون باید خلاف مذهب هم باشد، ولی در حال حاضر این را تفکیک کرده‌ایم. یک مثال دیگر بزنم که چگونه مذهب می‌تواند مردم را به قانون‌گریزی تشویق کند،  وعاظ و سخنرانان بالای منبر می‌گویند که تمام گناهان آمرزیده می‌شود، شما برای امام حسین گریه کن بَقیَه‌اش را خدا می‌گذرد یا اگر تخلف کردی، گناه کردی بالأخره دهه محرم عزاداری ‌کنی و احسان بدهی گناهانت آمرزیده می‌شود، خب مردم فکر می‌کنند که اگر تخلف یا گناهی انجام دهند به سادگی مورد آمرزش قرار می‌گیرند و این تخلفات و تجاوز به حقوق قانونی دیگران ضرری به دینداری آن‌ها وارد نمی‌کند، این عامل مهمی است که باید این مسئله و دیدگاه  حل شود. یک مثال دیگر از تاثیر مذهب؛ شما به توده مردم می‌گویید اگر به یک جایی رسیدی،  به مسئولیتی رسیدی باید به فقرا کمک کنی، باید به فامیلت کمک کنی، صله رحم را فراموش نکن شود، حالا آقا رئیس شده و احساس می‌کند که باید ثواب ‌کند، باید خدمت کند، چه کار می‌کند؟ اقوام خود را هم سَرِکار می‌آورد با این توجیه که من صله رحم انجام داده‌ام و به فامیل خودم کمک کرده‌ام تا نگویند این فرد تا به جایی رسید دوستانش را فراموش کرد، محله‌اش را فراموش کرد، پس باید بروم در روستای خودمان کوچه‌ها را آسفالت کنم. ما مشخص نکردیم که وقتی گفته می‌شود کمک کن یعنی از جیب خودت نه از جیب اداره و بیت‌المال، حضرت علی(ع) خلیفه بود ولی به برادرش عقیل که درخواست کمک می‌کند از بیت المال کمک نمی‌کند،  یعنی نمی‌تواند کمک کند، ما این‌ها را برای مردم تببین نکردیم، این مسائل باید به لحاظ مذهبی فرهنگ‌سازی شود که این کار صورت نگرفته است، بنابراین جنبه‌های تاریخی و مذهبی تأثیر دارد و ما باید در این زمینه شفاف‌سازی کنیم و این مباحثی که بنده عرض کردم باید در رسانه‌ها مطرح شود. باید به مردم بگوییم، شما که به حکومت‌ها بدبین هستید الان فرق کرده است، آن بدبینی برای زمانی بوده که مسئولین را شما انتخاب نمی‌کردید ولی الان جمهوری اسلامی است و شما خودتان رأی می‌دهید، پس اگر بخواهید جامعه ما نجات پیدا کند باید قانون‌گرا باشید.
سوال: استاد می‌خواستم در مورد آسیب‌های قانون‌گریزی سوال کنم و این‌که چه آسیب‌هایی قانون‌گریزی را تشدید می‌کند؟
جواب: ببینید خود قانون‌گریزی یک آسیب است یعنی مهم‌ترین آسیب یک جامعه این است که اعضای آن قانون‌گریز باشند روی خوش نمی‌بیند و جامعه توسعه پیدا نمی‌کند بنابراین اگر بخواهیم جامعه توسعه پیدا کند باید مردم را تشویق کنیم و سوق بدهیم به سمت قانون‌گرایی اما قانون‌گریزی خودش منجر به افزایش جرائم هم می‌شود، یعنی قانون‌گریزی خود آسیب است و منجر به آسیب‌های دیگر هم می‌شود. توضیح خواهم داد که قانون‌گریزی به صورت سیستمی چگونه سبب تشدید آسیب‌ها می‌شود. قانون‌گریزی باعث بدبینی به قانون می‌شود، اگر در جامعه‌ای قانون‌گریزی رایج شود به مرور زمان قانون از اُبُهت می‌اُفتد، همه به قانون بدبین می‌شوند و بدبینی نسبت به قانون خود منجر به قانون‌گریزی می‌شود. قانون‌گریزی منجر به اختلال نظام می‌شود، یعنی اگر در جامعه‌ای همه قانون‌شکنی کنند در واقع هیچ قانونی وجود ندارد. یک مثال ساده‌اش قوانین رانندگی است، اگر مردم قوانین رانندگی را رعایت نکنند چقدر مشکل خواهیم داشت، قانون‌گریزی در رانندگی منجر به تصادفات می‌شود، و تصادفات کشتن شدن و مجروح شدن و در نهایت بدبختی خانواده‌ها منجر می‌شود و همین فقر و فلاکتی که دامن‌گیر یک عده‌ای از اعضا جامعه می‌شود، خودش دوباره قانون‌گریزی را بازتولید می‌کند.
یکی از آسیب‌های قانون‌گریزی فقر است، قانون‌گریزی به عدم توسعه کشور منجر می‌شود و عدم توسعه منجر به فقر می‌شود، اگر در کشوری قانون‌گریزی رایج باشد، مثلا در کارخانه‌ها قوانین استاندارد مراعات نشود. این قانون‌گریزی است و منجر می‌شود به عدم کیفیت کالاها، یعنی همه کالاهای تولیدی ما غیراستانداردِ می‌شود و مردم تمایل به خرید کالاهای خارجی پیدا می‌کنند، یعنی می‌گویند کالاهای ایرانی خوب نیست، مثلاً تایر ایرانی خوب نیست، ممکن است پنچر بشود، ممکن است بترکد و جانم به خطر بیافتد. در نتیجه تولید و اشتغال داخلی مختل می‌شود، این ناشی از قانون‌گریزی است. قوانین استاندارد رعایت شود و کالاهای‌مان با کیفیت  باشد، ما تمایل پیدا می‌کنیم به خرید کالاهای داخلی در غیر این‌صورت کالای خارجی جای کالای داخلی را می‌گیرد و اقتصاد مقاومتی نقض می‌شود. چون اگر مردم تمایل به خرید کالاهای خارجی پیدا کنند همین مساله دوباره منجر تضعف صنعت کشور می‌شود، چون بازاری برای فروش کالایی خود ندارد و ضعف تولید و صنعت کشور خود منجر به فقر و عدم رشد و توسعه می‌شود.
پس اُمُ الفَساد در یک کشور همین قانون‌گریزی است صد و پنجاه سال است این شعار در کشور داده می‌شود که اگر بخواهیم کشورمان توسعه پیدا کند، راهکاری جز احترام قانون نداریم. اگر ما قوانین خوبی داریم ولی قانون‌گریزی زیاد است. مثالی که بیان شد در عرصه‌های اقتصادی بود. عرصه‌های دیگر هم می‌شود که همین نگاه سیستمی را مثال زد. نگاه سیستمی، چرخه‌ای است، هر وقت یک حلقه از زنجیره از کار افتاد حلقه‌های دیگر را نیز از کار می‌اندازد. راهکار نجات از این وضعیت هم این است که با یک نگاه سیستمی همه از اعم دولت و مردم به قوانین عمل کنند و هیچ نهادی فراتر از قانون وجود نداشته باشد.
 سوال: برخی اعتقاد دارند که قانون‌گریزی از مسئولان سیستم اداری کشور به مردم سرایت می‌کند، این موضوع چه میزان تاثیر دارد؟
جواب: بله در اول بحث گفتم ما تک پارادایمی نیستیم همه این عوامل تأثیر دارد، این جمله معروف که «اَلناس عَلی دینِ مُلوکِهِم»؛ نشاندهنده تاثیر مسئولین بر مردم است، چون مسئولان جزو هنجارآوران جامعه هستند، ثروتمندان، مسئولان و نخبه‌ها باید برای قانون‌گرایی پیش‌قدم باشند، اگر این‌ها قانون‌گریز شدند به مرور زمان قانون‌گریزی در جامعه ترویج پیدا می‌کند. علامه طباطبایی تحلیل جالبی دارند در مورد این‌که چگونه می‌شود در بسیاری از جوامع استبداد به تمام جامعه سرایت می‌کند، یعنی همه مردم در هر جایی که َحَکُم می‌کنند، علامه طباطبایی می‌فرماید: این ناشی از استبداد حاکم و شاه است،  اگر حاکم مستبد باشد این استبداد به تمام جامعه سرایت می‌کند. البته بحث علامه در این موضوع نبود بلکه در مورد استبداد در مورد زنان بود ولی اینجا من از آن استفاده کردم. به هر ترتیب، اگر راس هرم قانون‌گریز باشد، نمی‌تواند به مردم بگوید که شما قانون‌گرا باشید چون خودش قانون‌گریز است. بنابراین ما اصرار داریم که یا نباید قانون باشد یا اگر قانونی هست، باید بود رهبر و مردم در مقابل آن مساوی باشند، رئیس جمهور با مردم فرقی نمی‌کند، پیامبر هم همین‌طور و با مردم در مقابل قانون هیچ تفاوتی نداشتند، خود امام علی هم در مقابل قانون هیچ فرقی با مردم عادی ندارد، هر دستوری که پیامبر پیامبر آورده شامل خودش هم می‌شود یعنی همه باید عمل کنیم و شخصی فراقانونی نداریم، قانون یک‌بار می‌آید و قانون ما که عبارت است از کتاب یعنیی همین قرآنی که از سوی خداوند آمده است و پیامبر هم نمی تواند آن را تغییر بدهد، یعنی خودش هم باید عمل کند. قوانین مَدَنی هماین‌گونه است. چنا‌نچه در کشور قانون وجود دارد همه باید به آن عمل کنند.
به عنوان مثال همه باید قوانین رانندگی را باید مراعات کنند، دیگر فرقی نمی‌کند که رئیس‌جمهور باشد یا یک شخص عادی، هر کس تخلف کرد باید جریمه شود و حتی تلویزیون باید اعلام کند هم اگر سرعتش زیاد شد باید آن را بگیرند و جریمه کنند و حتی تلویزیون باید اعلام کند مثلاً این وزیر، فلان تخلف را مرتکب شد و توسط پلیس اعمال قانون و جریمه شد، چون معروف است باید به مردم معرفی شود تا مردم بدانند هر کس که قانون‌شکنی کند، جریمه می‌شود اما اگر خودروهای پلاک قرمز و سبز را به عنوان این‌که همکار است یا فلان وزیر است یا کارمند دادگستری است جریمه نکنیم و پلیس کاری نداشته باشد، به مرور زمان قانون‌گریزی  ترویج می‌شود.
سوال: به عنوان آخرین سوال به نظر شما راهکارهای افزایش احترام به قانون چیست؟
جواب: در بین حرف‌ها اشاراتی به راهکا‌رها کردم، ببینید یکی از راهکارها قانون‌گرایی مسئولین است و ارائه آن به مردم طوری که رسانه‌های ما باید ترویج کنند که مسئولین ما هم قانون‌گرا هستند.
بررسی و تبیین همان جمله امام که فرمودند تخلف از مقررات جمهوری اسلامی حرام است و ترویج آن در جامعه.
گفتمان‌سازی در این مورد با ساخت سریال و فیلم و نشان دادن اهمیت قانون‌گرایی و توجه دادن مردم به این‌که قانون‌گریزی چه تاثیرات مخربی در شور دارد.
یکی از راهکارها برگزاری همایش به ویژه در حوزه علمیه است تا اهمیت قانون‌گرایی برای طلاب مشخص شود و این مساله در حوزه جا بیافتد که قانون و دین یکی هستند و نباید این‌دو را از هم جدا کرد و به مردم هم این مساله را القاء کرد.
چهارمین راهکار شفاف سازی قوانین و اصلاح آن‌ها است. بسیاری از قوانین ما از گذشته باقی مانده‌اند و بازدارندگی ندارند به گونه‌ای که جریمه برخی از جرایم ده، بیست هزار تومان است که در حال حاضر اصلا ارزشی ندارد پس قوانین باید پالایش و اصلاح شوند. از طرف دیگر مردم هم از بسیاری از قوانین اطلاع ندارند و باید قوانین به مردم آموزش داده شود.
یکی دیگر از راهکارها این است‌که احترام به قانون و ارزش قانون‌گرایی در کتب آموزشی گنجانده شود، در همه ی دروس باید این موضوع مورد توجه قرار گیرد، مثلا در کتاب فارسی شعری با مضمون قانون‌گرایی وجود داشته باشد تا علاوه بر جنبه ادبی، مفهوم احترام به قانون نیز به دانش‌آموزان القاء شود و این آموزش هر چه در کلاس‌های پایین‌تر باشد، تاثیر بیشتری خواهد داشت.
سوال: استاد در پایان اگر احساس می کنید که مطلبی از قلم افتاده بفرمایید تا استفاده نماییم.
جواب: عرض کنم سوال‌ها بسیار منسجم بود و منظم چیده شود بود و یک چرخه کاملی را در برمی‌گرفت. به هر حال اولاً موضوعی که شما انتخاب کردید موضوع بسیارخوب و بکری است یعنی یکی از مسائل اصلی ایران اسلامی را شما انتخاب کردید که خیلی مهم است؛ قانون‌گریزی پدیده ی بسیار شومی است در حالی‌که قانون‌گرایی عامل توسعه است. اگر بخواهم خلاصه وار نگاهی به مباحث بیاندازم باید بگویم عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را مهم می‌دانم و معتقدم اگر قانون‌گریزی ادامه پیدا کند، ما هیچ‌گاه به توسعه پایدار نمی‌رسیم، مادامی که این مسئله حل نشود، ما پیشرفت نمی‌کنیم؛ باید اقداماتی اساسی انجام بدهیم تا جامعه به سمت قانون و قانون‌گرایی حرکت کند و این‌کار باید از نخبگان و مسئولین شروع کرد.

این مورد را ارزیابی کنید
(4 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف گرایی بلای جامعه برانداز
قرآن : وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  (سوره سجده، آیه 21)ترجمه: به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانیم، شاید باز گردند.توضیح : مصرف گرایی بدون تولید مناسب سبب می شود تا قیمت ها در جامعه افزایش پیدا کند و گرانی (که در احادیث به عنوان یکی از عذابهای دنیوی عنوان شده) در جامعه شایع شود.حدیث: وَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادٌ مَلاعِينُ مَنَاكِيرُ لا يَعِيشُونَ وَ لا يَعِيشُ النَّاسُ فِي أكْنَافِهِمْ وَ هُمْ فِي عِبَادِهِ بِمَنْزِلَة الْجَرَادِ لا يَقَعُونَ عَلَي شَيْ‏ءٍ إلاّ أتَوْا عَلَيْهِ. (اصول کافی،...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید