هم‌افزایی و همسویی اصحاب رسانه در ایجاد وحدت

  • شنبه, 22 مهر 1396 15:54
  • بازدید 2099 بار

سلسله گفت گو های کارشناسی با موضوع وحدت و انسجام ملی

وحدت و انسجام ملی، از اساسی‌ترین شروط استمرار حیات نظام سیاسی هر کشور است. انسجام ملی به علت هم‌گرایی و هم‌نوایی میان آحاد جامعه، سبب ثبات اجتماعی، سیاسی و به‌تبع آن افزایش قدرت حاکمیتی هر کشوری می‌شود. ازآنجاکه ایران دارای لایه های فرهنگی گوناگون و خرده‌فرهنگ‌های قومی، مذهبی و دینی فراوان است و همچنین مؤلفه‌ها و ابزارهای مختلفی از قبیل رسانه و آموزش در ایجاد وحدت و انسجام ملی مؤثر است؛ پرداختن به این موضوع، اهمیت بسزایی دارد.

از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را آقای دکتر ناصر خلیلی عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد تهران ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

چگونه می توان از برجسته سازی شکاف ها و ایجاد احساس تبعیض از سوی رسانه های داخلی و خارجی جلوگیری کرد؟
مهم ترین عامل در وحدت، داشتن انگیزه همسو در مسائل است. به اصحاب رسانه، جراید، اپراتورها و انشاء-کنندگان نمی توان انگیزه را تزریق کرد و از آن ها خواست تا نظام فکری  خود را هماهنگ کنند. نخستین اتفاقی که باید صورت گیرد اینست که کسانی که همسو هستند باید روی وحدت صحبت کنند. زدن ساز وحدت با ژورنالیستی که همسو نباشد، مکتب اسلام و نظام حکومتی ولی فقیه را نپذیرفته باشد یا با حکومت اسلامی هماهنگ نباشد، بیهوده است. پس در نخستین مرحله باید افرادی که در این حوزه کار می کنند همفکر و همسو باشند. اگر اینگونه شد آن زمان می توان برای تبدیل انرژی به سینرژی و تجمع انرژی ها، راهکارهای مختلفی پیدا کرد. در بیرون از مرزهای اسلامی ما، اصحاب رسانه افکار مادی گرا دارند یعنی برای هر موضوعی، هدفی مادی دارند و دنبال فرصت، امتیاز، موقعیت شغلی و وجوه نقدی که به حسابشان واریز می-شود، هستند و افکارشان در چارچوب مکتب فکری خاصی نیست. آموخته اند که چالش ایجاد کنند و به چالش بکشانند، بزرگ نمایی کنند و غوغاسالاری به راه بیاندازند. بعضا دیده می شود در بی بی سی، سی ان ان یا شبکه های خبری دیگر، حرف هایی که یک مرحله می زنند با حرف های مرحله دیگر مغایر است، این نشان می-دهد که در این مدت متوجه شدند که اخباری که قبلاً پخش کرده اند با منافع سازمانی هماهنگی ندارد، بنابراین تغییرش می دهند. هیچ ابایی از تغییر ندارند و احساس سرافکندگی و شرم نمی کنند، وقتی اینگونه شد همه گونه شایعه سازی و پرونده سازی  شکل می گیرد.
اگر بخواهیم درون مرزهای خودمان از وحدت استفاده کنیم باید از خیلی پارامترها گذشت کنیم، نخستین چیز مَنیت خبررسانی است، بیشتر ژورنالیست ها، خبرنگاران و اصحاب رسانه پذیرفته اند که آنچه می گویند و می نویسند حق است. این نخستین و آخرین آفت از لحاظ حجم آفت است. به جای اینکه بگویند شنیدیم یا دیگری گفت، آن را حذف می کنند و مطلب را با یقین اعلام می کنند. مثلاً خبر «ساختمان پلاسکو فروریخت» را می توانیم با حوصله تر بگوییم. مثلاً « ساختمان پلاسکو به علت کذا و کذا و آتش سازی و با خروج تمام شاغلین در شرایطی قرار گرفت که فروریخت». وقتی در ابتدا می گوییم فروریخت، مخاطب گمان می کند صدها نفر کشته شده اند؛ این انتشار خبر ناپخته است. بعضی اوقات هم ممکن است مغرضانه باشد، به عنوان مثال درج تیتر برای ایجاد هیجان و تفرقه، مثلاً شنیده ام خبرنگاران معمولاً مطالبی را برای مجموعه خبررسانی خود ارسال می کنند که آن خبرگزاری یا رسانه تیتر را سفارش داده است. برای تأثیر تیتر، باید بزرگ نمایی کرد تا جا بیفتد و در ذهن بنشیند! حال اینکه تخریب و تفرقه ایجاد کند یا خیر، دیگر به آن فکر نمی کنند. مختصر اینکه معتقدم که اصحاب رسانه می بایست اولاً همفکر باشند و دارای ایده های همسو باشند، دوماً به مسئله ملی گرایی یا بالاتر از آن مکتب گرایی نگاهی واقع بینانه و دلسوزانه داشته باشند و با این روند می توان به وحدت رسید.
چیزی که شما درباره همفکری و همسویی رسانه ها به آن اشاره کردید ایده آل است اما درحال حاضر چنین ایده آلی در کشور دیده نمی شود، به نظر شما حاکمیت چه راهکارهایی برای جلوگیری از برجسته سازی شکاف ها و ایجاد احساس تبعیض از سوی رسانه های داخلی و خارجی در جامعه ایرانی باید در پیش گیرد؟
اگر بگوییم حاکمیت باید آموزش دهد در واقع به بیان دیگر گفته ایم که دیکتاتوری را به نمایش گذاشته، اگر بگوییم افراد معتقد به خود را شناسایی کرده و به آن ها اجازه فعالیت دهد باز هم مهر تأییدی بر دیکتاتوری گذاشته و دموکراسی را دفع کرده ایم،‌ اگر بگوییم شرایطی را فراهم کند که افراد در راستای آن شرایط، مثل بی بی سی و سی ان ان اطلاع رسانی کنند آن موقع باید بگوییم که اهداف تخریبی داشته و منافع مادی را به واقعیت ها اولویت داده اند. بهترین حالت این است که ما آموزش های چندگانه ای داشته باشیم و افراد را به دشمن آگاه کنیم، همین کفایت می کند که بدانند دشمن کیست و چه گفته هایی بوی خیانت و تفرقه دارد تا خودشان مسیر را پیدا کنند. اصحاب رسانه به نظر می رسد بعضا قوه ممیزه شان کفایت تشخیص حقایق را ندارند چون تشخیص نمی دهند آب به آسیاب دشمن می ریزند یا مهر تأیید به خبرهای دشمن می زنند یا ناخواسته منبع و سوژه خبری دیگران می شوند باید آگاهی و قدرت ممیزه افراد را بالا برد. نیاز هم نیست که همه افراد معتقدی باشند می توانند معتقد نباشند اما آزاد اندیش باشند.
یکی از راهکارها در این زمینه اینست که دولت باید فاصله امتیازی بین افراد وابسته به مطبوعات حکومتی و آزاد را کم کند. الآن فاصله زیاد است، امتیازاتی برای رسانه های دولتی مثل کارت خبرنگاری، دوربین، امکان شرکت در مراسمات و مجالس و غیره هست که این ها برای خبرنگاران آزاد مقدور نیست. ما این فاصله را باید کم کنیم، اگر این اتفاق افتاد اندیشه های آزاد پر و بال بیشتری می گیرد. الان چون فاصله زیاد است، نوعی رقابت کینه توزانه بین مطبوعات آزاد و دولتی و همچنین ملی و محلی وجود دارد.
کسی که امتیازی دریافت می کند، هر چه بگوید از دید ناظر یا مخاطب، گفتمان او وابسته به تسهیلات است یعنی امتیازاتی گرفته و حرفی در تأیید نظام زده است، از دید خودش، این وظیفه است اما از دید ناظر یا همان مخاطب، پاسخگویی به امتیاز است. از دید رقبا، وامداری به مؤسسه خود است؛ مثلاً وابسته به صداوسیما است بنابراین باید اخبار را رتوش و خودسانسوری کند. در مورد خبرنگار آزاد این تعهد کمتر دیده می شود و واقعیت ها بیشتر به چشم می خورد. باید فاصله بین این ها را کم کرد.
راهکار دیگری که به ذهن بنده می رسد ایجاد محدودیت برای سازمان های رسانه ای هست که در جهت خلاف مصالح وحدت حرکت می کند. نکته مهم اینست که این محدودیت برای خود افراد و خبرنگاران نباید باشد بلکه باید برای سازمانشان این محدودیت باشد. بالأخره هر کسی که دارد اندیشه ای در قالب فیلم، عکس، خبر و غیره منتشر می کند شخصی نیست بلکه حالت حقوقی دارد، یک مؤسسه، خبرگزاری، روزنامه یا مجله است. اگر تخلفی صورت گرفت، مجموعه باید پاسخگو باشد.
تقریباً الآن عکس این موضوع صادق است، یعنی خبرنگاران از سوی دستگاه های قضایی محکوم می شوند به جای رسانه آن ها ! به نوعی خبرنگار مصونیتی ندارد چون سازمانش پاسخگو نیست.
چون خود آن سازمان چنین مصونیتی ندارد. یک سرباز در ارتش مصونیت دارد چون سازمانش مصونیت دارد. شما نمی توانید یک سرباز را بازداشت کنید و باید از طریق سازمانش اقدام کنید یعنی سازمان مصونیت دارد و به افرادش انتقال داده شده است. یک نماینده مجلس مصونیت دارد چون مجلس شورای اسلامی مصونیت دارد اما الآن سازمان خبری شما مصونیت ندارد بنابراین شما هم مصونیت ندارید.

گاهی اوقات رسانه ها با نوع پوشش خبری خود، بعضی اختلافات اقوام با مرکز را به ابعاد امنیتی گرفتار می کنند.  فکر می کنید راهکار حل این معضل چیست؟
بحث امنیتی کردن در رسانه ها عملاً ابزار برجسته ای است تا اشخاص حقیقی و حقوقی بیشترین استفاده ابزاری را از مطبوعات کنند، بزرگ نمایی حادثه، تخریب شخصیت ، به چالش کشیدن یک تصمیم، ملی کردن یک اتفاق، ورشکسته کردن یک سیاست و غیره از مطبوعات بر می آید، مطبوعاتی که ذهن و مفاد گرایشی داشته باشد ناخودآگاه موضوع را امنیتی کرده است.
گرایش منظورتان تعلق به خواسته های حاکمیت یا غیر آن است؟
غیر از حاکمیت. وقتی دیدگاه، نظر، چشم و منظری به غیر حاکمیت داشته باشد، هرچیزی را به دید علامت سؤال می بیند؛ چرا ساختمان پلاسکو فروریخت؟ چرا وقتی آیت الله رفسنجانی مرحوم شد، فروریخت؟ این یعنی امنیتی کردن موضوع! امنیتی کردن با این تعریف می شود گرایش، گرایش در افراد وجود دارد؛ در برخی آگاهانه و در برخی غیرآگاهانه. ما یک سری گرایش های آگاهانه داریم که موضوع صد در صد امنیتی می شود و یک سری دید های ناآگاهانه داریم که ناشی از ضعف قوه ممیزه است. فرد اطلاعات کافی ندارد، دشمن را از دوست تشخیص نمی دهد و نمی داند چگونه موضوعی را که به گوشش رسیده یا به چشم دیده، آنالیز کند؟ باخت یک تیم به تیم دیگر می تواند عادی تلقی شود، مثل اینکه پرسپولیس به استقلال باخت. در دیدگاهی دیگری می توان گفت دستوری بود! پرسپولیسی که همه تیم ها را می برد و به همه چهارتا گل می زد چطور به استقلال باخت؟ این یعنی اطلاعات یا کم است یا گزارش به صورت دستوری تهیه می شود. اگر اطلاعات کم است برد امنیتی آن پایین است اما اگر فرد گرایش دارد و با اطلاعات حرف می زند، یعنی موضوع کاملاً امنیتی است و امنیتی بودن آن هم ضمن اینکه قابل تشخیص است روال حکومتی خود را دارد.
راهکاری برای برطرف کردن یا تلطیف این موضوع وجود دارد؟
ما معلم ها همیشه می گوییم آموزش، شفاف سازی و آگاهی بخشی.
وحدت و انسجام ملی در بعد داخلی با چه آسیب‌هایی روبرو است و چه راهکارهایی را در این زمینه پیشنهاد می‌دهید؟
 معتقدم که باید انسان های قوی را در اقلیت ها پیدا کرد و به وسیله افراد بانفوذ و باسواد، آموزش های لازم به اقلیت ها داده شود. در غیر اینصورت اگر بخواهیم به افراد دیگری فرصت دهیم که آن ها را آموزش دهند بازخورد منفی دارد و واکنش محکمی نشان خواهند داد و ممکن است برخوردهای رودررو به وجود بیاید.
دیگر اینکه باید به احزاب سیاسی بیشتر فرصت دهیم، الان حدود 240 حزب به ثبت رسیده داریم اما مردم چیزی از این ها نمی بینند ما باید این ها را بیشتر به مردم معرفی کنیم تا با مردم حرف بزنند، آزادی خواهی و آزادمنشی را هم باید ترویج کنیم.
احزاب و گرایشاتشان ، آفتی برای انسجام ملی نیستند؟
نه، احزاب اگر دلسوز باشند اتحاد ایجاد می شود، ما زمانی در وزارت خارجه مشغول بودیم و مذاکراتی با سایر کشورها داشتیم، می دیدیم طرف مقابل با چه تلاشی می خواهد امتیاز بگیرد، چون میزان دلسوزی شان برای کشورشان زیاد است، مثلاً در یک مذاکره ای طرف آلمانی تا می توانست تلاش می کرد از طرف ایرانی امتیاز بگیرد، بیرون جلسه می دیدیم به حاکمیت خودش تمایل چندانی هم ندارد، اما در مسیر دلسوزی، امتیاز برای کشورش می گرفت. باید دلسوزی مان را زیاد کنیم. ما اختلاف در مکتب نداریم بلکه اختلاف در نظر داریم، اگر دلسوزی کنیم رشد می کنیم.
جدا از دلسوزی، دشمن روی اختلاف ها و شکاف ها تلاش گسترده ای انجام می دهد چه برنامه ای باید برای این ها داشت؟
ببینید اختلاف در هرجایی بد نیست، اختلاف را زیاد مؤثر نمی بینم، عدم دلسوزی را بیشتر مؤثر می دانم. ما یک راهپیمایی 22 بهمن داریم، با دولت هم مخالفیم، اما آن یک چیز ملی است که از سر دلسوزی است. دلسوزی اختلاف ها را کاهش می دهد با دلسوزی حرف هایمان را هم می زنیم. حرف که در سینه بماند، عقده می شود. هرکس در هر شرایطی باید دلسوزی اش را افزایش دهد. عامل عدم اتحاد و انسجام ملی را عدم دلسوزی می دانم.
رسانه ملی در این راستا چه نقشی دارد؟ به نظر شما چه باید کرد تا این رسانه از هر نوع سیاست-زدگی به دور باشد؟
رسانه ملی ما از دولت بودجه می گیرد یعنی وام دار دولت است. مگر می شود سازمانی وام دار دولت باشد و حرف دولت را نزند؟ درست است که شورای سیاست گذاری دارد که مستقل است، درست است که رئیس آن از سوی رهبری انتخاب می شود اما خود رهبر هم در رأس حاکمیت قرار دارد پس انتخاب رئیس آن از سوی رهبر وابستگی رئیس رسانه به کلیت مجموعه حاکمیت را به دنبال دارد. رئیس رسانه ملی نمی تواند خلاف منویات انتخاب کننده خود اقدام کند؛ رهبری دارای این اختیار است که رئیس رسانه ملی را انتخاب کند اما شورای سیاست گذاری جدا از انتخاب فرد است و رئیس رسانه ملی از نظر اجرا تابع شورای سیاست گذاری است نه تابع رهبری. نکته مثبت موضوع اینجاست که شورای سیاست گذاری مستقل از سه قوه است. این استقلال کمک می کند که ما یک رسانه سالم و بدون وابستگی داشته باشیم. اما یک خودسانسوری در رسانه-ملی و مدیران آن وجود دارد که این خودسانسوری به مذاق برخی خوش نمی آید و به مذاق برخی خوش می-آید. الآن گفته می شود رسانه ملی در قضیه پلاسکو، خوب عمل کرد؛ این خوب عمل کردن به چه معناست؟ خوب گزارش داد یا خوب آنالیز کرد؟ به نظر بنده خوب آنالیز نکرد بلکه بیشتر خوب گزارش داد. این دو با هم فرق دارد. نشان دادن صحنه یا به ثبات رساندن ماهیت موضوع دو مطلب متفاوت است. ممکن است در یک حوزه ی علمیه یا مسجدی یک روحانی به منبر برود، مثلاً آقای قرائتی، مردی از تبار تفسیر به منبر می رود و رسانه ملی فقط سخنان ایشان را نشر می دهد. آیا وظیفه اش فقط همین است؟ این را می گویند همسو نه مستقل. حالا اگر خواست و انجام داد و نفر دیگری که در این زمینه توانمند است را آورد و آراء و نظرات را مقایسه کرد، آن موقع می گویند که شفاف سازی کرد. در شبکه های خارجی اتاق فکرهایی تشکیل داده اند که عده ای را جمع کرده و حرف ها را از زبان آن ها می گویند این تأثیر مثبتی دارد تا اینکه گوینده بگوید. این است که شبکه های خارجی جلسه تشکیل می دهند و از خودمان بر خودمان نقد می کنند. چطور او دو ایرانی مخالف را دور هم می نشاند و حرف های خود را از زبان آن ها می زند. ما این کار را کم انجام داده ایم.
معتقد هستید میزان اعتماد عمومی به رسانه ملی کم است؟
بله! وزن این اعتماد کم است، آنقدر این وزن باید بالا برود که مردم تمایل نداشته  باشند شبکه های خارجی را ببینند.
 این ساختار را چگونه باید اصلاح کرد؟
آن شورای سیاست گذاری خیلی مؤثر است. نظام حکومتی در گذشته استقلال  رأی خوبی برای این شورا ایجاد کرد تا این شورا مستقل از قوا باشد. باید این را تقویت کرد.
اما در شورای سیاست گذاری قوای سه گانه هم نماینده دارند.
بله اما نماینده اجرایی دارند نه نماینده فکری. در واقع نمایندگانی هستند که ماهیتاً نظام را رصد می کنند. البته انتظاری هم نیست که نماینده خلاف قوه اش حرف بزند ولی نباید تمام منویات قوه خود را بخواهد بلکه باید مصالح مردم را در نظر بگیرد.
برای مقابله با هجمه دشمنان خارجی در تضعیف وحدت و انسجام ملی چه پیشنهاد‌هایی دارید؟چقدر از این عدم انسجام و اتحاد ملی را داخلی و چقدر منشاء آن را خارجی می دانید؟
منشاء خارجی زیادتر است، آن ها روی ذهن مدیران ما کار کرده اند، ما هم باید کار کنیم.
خلاصه راهکارها:
1- اصحاب رسانه با یکدیگر هم‌افزایی و همفکری نموده و از منیت در عرصه خبررسانی خودداری کنند.
2- فاصله امتیازات تخصیص داده‌شده به مطبوعات حکومتی و غیر حکومتی مانند کارت خبرنگاری، امکان شرکت در مراسمت نهادها کاهش یابد.
3- برای مؤسسات رسانه ای که خلاف مصالح وحدت ملی حرکت می کنند ایجاد محدودیت شود.
4- افراد توانمند بین اقلیت ها شناسایی و از آن‌ها برای آموزش اقلیت ها و ایجاد وحدت استفاده شود.
5- احزاب با گرایش‌های مختلف به مردم معرفی‌شده و آن‌ها هم ارتباط بیشتری با مردم برقرار کنند.
6- شورای سیاست گذاری صداوسیما و استقلال آن در برابر قوای سه‌گانه تقویت شود.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید