چگونه می توان از برجسته سازی شکاف ها و ایجاد احساس تبعیض توسط رسانه های داخلی و خارجی در کشور جلوگیری کرد؟
وحدت ملی و انسجام آحاد جامعه در مسیر پیشرفت و تعالی، پیش شرط لازم برای رسیدن به اهداف والای کشور بوده که این موضوع مورد بغض و کینه دشمنان ملت است. این دشمنی ها یا آگاهانه است یا ناآگاهانه که بعضاً توسط برخی دوستان بی توجهِ کشور صورت می گیرد و در قالب دیدگاه ها، نظرات و القائات در رسانه های داخلی و خارجی تبلور پیدا می کند. آنها بر عقده ها، تفاوت ها و اختلافات موردی تکیه می کنند که علاج آن تکیه بر اشتراکات فراوان ملی است. اگر بخواهید این جمله را در نگرش سیاسی تفسیر کنید، این است که همه جریانات سیاسی و همه مجموعه هایی که در زیر پرچم این کشور و با هدف پیشرفت آن با رویکردهای متفاوت کار می کنند، اصل پیشرفت کشور را نقطه اشتراک خود قرار دهند.
وحدت و انسجام ملی با چه آسیب هایی روبروست و چه راهکارهایی برای حل این آسیب ها پیشنهاد میکنید؟
قاعدتاً برای افرادی که به دنبال زیاده خواهی ها و منافع نامشروع خود در ایران هستند، مناسب ترین بستر برای تحقق اهداف، این است که همبستگی ملی و همچنین دشمن شناسی و شناخت توطئه های او در دستور کار کشور وجود نداشته باشد. اگر اینطور شود قاعدتاً آنها می توانند اهداف خود را پیاده کنند و در جامعه انشقاق به وجود بیاورند. زمینه هایی مانند فقر و غنا، تنوع قومی و تنوع مذهبی زمینه هایی هستند که می تواند منفذهای فتنه گری دشمن باشد تا با دمیدن بر این اختلافات که بعضاً در سطح بسیار کمی وجود دارد، آن را تشدید کند. ما باید از طریق همینجاهایی که راه نفوذ دشمن و راه ایجاد اختلاف هست، پادزهر را تهیه کنیم. یعنی اگر تلاش نکنیم بی عدالتی در جامعه بهطرف حذف شدن پیش برود و تفاوت بین اقشار جامعه را به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برطرف نکنیم، خودمان به دست دشمن برای کار کردن بهانه می دهیم. پس بخشی از کار در حوزه زندگی ملموس مردم هست و بخشی هم اختلافاتی است که وجود دارد و باید هم به رسمیت شناخته شود. فرض بفرمایید در جامعه مسلمان ما اکثریتی شیعه هستند اما درعینحال برادران اهل سنت را در جای جای کشور داریم که رقم قابلتوجهی هم هستند، در مجلس نماینده دارند و در فعالیت های کشور نقش آفرین هستند. ما باید با حفظ هویت آنها، یعنی اهل سنت در جایگاه خود و شیعیان در جایگاه خود، وحدت و تقریب مذاهب را سرلوحه کار خودمان قرار دهیم و از اقدامات دشمن برای ایجاد تفرقه به نام شیعه و سنی جلوگیری کنیم. همان طور که می دانید مثل همه موضوعات دیگر این موضوع هم می تواند سرنخ هایی از دوستان نا آگاه در داخل و سر نخ های شناختهشدهای از دشمنان آگاه در بیرون از کشور داشته باشد. هیچ کشوری در منطقه، تنوع قومیتی که ما داریم، ندارند. شما ترکمنستان را ببینید ما ترکمن ها را داریم، بلوچستان را ببینید ما بلوچ ها را داریم، در حوزه عربی، عرب ها را داریم، در حوزه ترکیه و آذربایجان ما هموطنان ترک مان را داریم. یعنی درواقع قومیت های مختلفی که کشورهای دیگر دارند، ایران همه آنها را باهم دارد. شما در ترکمنستان قومیت های دیگر را پیدا نمی کنید و یا در حوزه عربی و همین طور در ترکیه و کشورهای دیگر. ما یک چنین تنوعی را در کشورمان داریم. اگر ما به سازوکارهای تعامل این اقوام با هم و سازوکارهای مربوط به حقوق این اقوام که در قانون اساسی به آن تصریح شده، توجه نکنیم، آنوقت منفذ لازم را برای دشمن ایجاد کرده ایم که در آن بدمد و القا کند. بنابراین راهکار اصلی، بستن همان منفذهایی است که دشمن می خواهد به آن ورود پیدا کند. درواقع اگر فتنه های تفرقه را بشناسیم، راهکارهای وحدت را هم خواهیم شناخت.
نقش رسانه و آموزش را در این مسیر چطور میبینید؟
یک تلقی نادرست از اسلام در بخشی از مسلمانان به نام تکفیر و سلفی های جهادی وجود دارد. کسانی که تمام دشمنان اسلام را رها کردند و در درون جهان اسلام به دنبال دشمن می گردند. وقتی عمیق نگاه می کنیم می بینیم اینکه داعش، النصره و جریان های تکفیری رشد پیدا می کنند و در اعتقادشان برای ایجاد نفاق و تفرقه در جهان اسلام راسخ می شوند، ریشه در تئوری های آموزشی اینها دارد. شما جزوه 1000 صفحه ای یکی از رهبران القاعده را که می-بینید از ابتدا تا انتهای این جزوه، آموزش های تکفیری و آموزش رعب و وحشت و بدست آوردن پیروزی در سایه رعب (استراتژی النصر بالرعب) است که توسط آنها به پیروان خودشان القا می شود. آنها رسالت خود را در این می بینند که بر اساس آموزه های ابن تیمیه تحت عنوان دشمن نزدیک، جریان های اسلامی که آنها را قبول ندارند تکفیر کنند و جنگ کردن و به شهادت رساندن آنها جزء برنامه هایشان است. لذا آموزش باید به دو قسمت تقسیم شود؛ یکی زدودن این انحرافات و اعوجاجات فکری است. شما تفکر غلط را با تفکر درست می توانید پاسخ دهید. الآن شما ببینید داعش در حال رسیدن به پایان خط است، عملیات موصل و حلب نقطه پایانی بر حذف تدریجی داعش است. اما این حذف، فقط در بعد نظامی است و آنها هنوز ازنظر فکری حضور دارند و آموزه هایشان می تواند حضور داشته باشد. لذا شما نیازمند به این هستید که وقتی فرماندهان نظامی تان حرکت نظامی داعش را شکست دادند فرماندهان فکری تان وارد شوند و بتوانند آن اعوجاجات فکری را به آنها بشناسانند و این رسالت علماست. خداوند از علما تعهد گرفته است که در شبهات، به خاطر اینکه اسلام وارونه معرفی نشود، ان یظهر علمه، یعنی علمشان را اظهار کنند. مبنا و محور این موضوع آموزش است. نقش رسانه ها در این راستا بسیار مهمتر است. هر چه آموزش یک فرآیند درازمدت و آرام است، رسانه یک حرکت سریع، تأثیرگذار و فراگیر هست. رسالت رسانه ها برای پرهیز از تفرقه و دعوت به وحدت و انسجام ملی باید دو بخش داشته باشد. اول اینکه بدانند در خط رسانه ای دشمن چه می گذرد؟ یعنی جریانات ضد اسلام و مسلمین چه خطی را به لحاظ تبلیغی و رسانه ای دنبال می کنند؟ بخشی از تلاش رسانه های متعهد بایستی خنثی-سازی آنها باشد یعنی سلبی برخورد کند و بخشی دیگر بایستی ایجابی باشد و آموزه ها را در قالب های کوتاه و جزوات بسیار مختصر اما تأثیرگذار به مخاطبینش منتقل کند.
علت اینکه امروز می خواهند اسلام بدلی اعم از شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی را به دنیا القا کنند، این است که اسلام اصیل حسابی برایشان ایجاد نگرانی کرده است. زمانی که 11 سپتامبر اتفاق می افتد و آن موج عظیم اسلام-هراسی و اذیت مسلمان ها در غرب شروع می شود، علیرغم همه آن تبلیغات فراوان، شما می بینید که تیراژ چاپ قرآن و کتب معارف اسلامی تا 10 برابر در غرب افزایش پیدا می کند. یعنی یک نوع عطش و تشنگی برای این که اسلام را بفهمند و بشناسند، در دنیا به وجود آمده است. ما باید توجه داشته باشیم که اگرچه دشمن برای تفرقه سرمایه گذاری فراوان می کند و برای وارونه نشان دادن اسلام تلاش مجدانه ای را به خرج می دهد اما فراموش نکنیم آن چیزی که این ها را به هراس انداخته، اصلِ خود اسلامی هست که معرفی شده است. اگر آنها نتوانستند جلوی معرفی اصل اسلام را بگیرند حتماً ما می توانیم اسلام دروغینی را که اینها معرفی می کنند و شعارهای دروغین مبتنی بر تفرقه ای که اینها سر می دهند را به جهانیان معرفی کنیم. تصور می کنم که رسانه ها و ابزارهای اطلاع رسانی بر دو محور استوارند. یکی کمیت، چهار خبرگزاری آسوشیتدپرس، فرانس پرس، یونایتد پرس و رویترز شاید 90 درصد خبرهای دنیا را منتشر می کنند. شاخص دوم یک رسانه حق بودن یا نبودن اوست و اینکه حرفی که می زند برای افکار عمومی مقبول است یا خیر؟ امروزه با پیشرفت تکنولوژی اطلاع رسانی در دنیا، هر حرفی را که بیان می کنید، ثانیه ای نمی-گذرد که در ته دنیا آن را می شنوند. شما نمی توانید متناقض حرف بزنید. مشکل دشمن این هست که در ظاهر حرفی را می زند و در باطن اقدام دیگری انجام می دهد. یک نفاق و تعارض در قول و فعل اینها وجود دارد. این سیستم هرچقدر هم رسانه را به کار گیرد فقط این تناقض را گسترش بیشتری می دهد. ما باید افکار عمومی را آماده کنیم که حق شناس و تناقض شناس باشند. شناخت این تناقض خیلی سخت نیست. بزرگترین مشکل آمریکای امروز در دنیا همین است که نمی تواند افکار عمومی جهان را اقناع کند. چرا الآن 16 سال است که سیر محبوبیت آمریکا در دنیا نزولی شده است؟ برای اینکه افکار عمومی با شعارهای آمریکا و اقداماتش اقناع نمی شود. اما انقلاب اسلامی کلام امام خمینی(ره) را کلام و شعار خود می داند. لذا من فکر می کنم که راه مقابله با شرایطی که در آن هستیم تولید شناخت است و البته از ابزارهایمان هم باید استفاده کنیم.
نقش مساجد و حوزههای علمیه را چطور میبینید؟
حوزه های علمیه، هم مسئولیت علمایی و هم مسئولیت تولید معرفت دارند. در حوزه علمایی، باید علمشان را اظهار کنند. در حوزه تولید معرفت باید ریشه های فکری انحرافات را به جهانیان بشناسانند. یعنی ایده و فکر تولید کنند. چرا داعش در انحراف قرار دارد؟ حضرت آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی طی چند سال اخیر اقدام به برگزاری یک سری کنفرانس های بینالمللی شناخت تکفیر و ضرورت مقابله با آن کردند؛ این یک رسالتی است که بر علماست.
مساجد در حقیقت در فرصت هایی که برایشان به وجود می آید می توانند بهعنوان کاربر تولیدات و اندیشه هایی که حوزه های علمیه، علما، صاحب نظران، اندیشمندان و پیشاپیش همه آنها مقام معظم رهبری دارند، نقش ایفا کنند و این مطالب را در قالب ادبیات قابلفهم و جذاب به نسل جوان منتقل کنند.
به نظر شما چگونه میتوان از تعامل میان دین و دولت برای تقویت وحدت و انسجام ملی بهره برد؟
بازگشت دین مداری به صحنه جامعه و اجتماع و مهمتر از آن ورود عنصر دین در اسلوب حکمرانی، تحولی بوده که بنیانگذارش در قرون اخیر امام خمینی(ره) بوده است. یعنی ایشان توانسته مقوله دین را وارد امر کشورداری کند. بزرگترین هراس، دغدغه و نگرانی غرب همین موضوع است. غربی ها می گویند که ما با امام خمینی(ره) مخالف نیستیم برای اینکه یک انقلاب در کشورش انجام داد همچنین ما با امام خمینی(ره) مخالف نیستیم برای اینکه یک حکومت جدیدی بر اساس تفکراتش در ایران به وجود آورد، ناراحتی ما از امام خمینی(ره) برای این است که ما در غرب از مدت ها قبل از رنسانس و از رنسانس به اینطرف، طی قرون متمادی تلاش کردیم که به دنیا القا کنیم که بهترین مدل حکمرانی لیبرال دموکراسی است. لیبرال دموکراسی شکل تکامل یافته حکومت در جامعه بشری است. امام خمینی(ره) آمد و روی این تئوری ما که می رفت در همه جای دنیا برای حکمرانی در کشورها فراگیر شود، مهر ابطال زد و در مقابل آن یک مدل حکمرانی جدیدی ارائه داد. این عمده ترین عصبانیت غرب از انقلاب اسلامی است. نقطه قوت تفکر امام(ره) این است که دین باید در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حکمرانی کشور دخیل شود. در سال 2000 دبیر کل سازمان ملل نامه ای به سران کشورها و رهبران دینی در کشورهای مختلف نوشت که سازمان ملل می-خواهد جلسه ای در محل سازمان ملل با حضور رهبران دینی کشورهای جهان برگزار کند. در آن اجلاس آیت الله جوادی آملی از سوی رهبر معظم انقلاب شرکت کرد. در آنجا دبیر کل سازمان ملل می گوید که ما می خواهیم از قدرت رهبران دینی و مذهب و ادیان برای حل مشکلات بشری استفاده کنیم. این تقاضا و عطش را امام خمینی در جهان به وجود آورد. اینکه مشکلات دنیا بهجز با ورود دین و دین مداری به حکمرانی حل نمی شود. شما در کتاب «تغییر ماهیت قدرت» از آقای تافلر می بینید که در فصل 34 کتابش به تجدید حیات مذهب اشاره می کند و می گوید: آیت الله خمینی هنگامی که با خشم و غضب از یک ایثارگر دعوت کرد که سلمان رشدی نویسنده رمان موسوم به آیات شیطانی را که از جانب او بهعنوان کتابی کفر آمیز محکوم شده بود، به قتل برساند پیامی تاریخی به همه حکومت های جهان ارسال داشت. این پیام بی درنگ توسط ماهواره، تلویزیون و نشریات مخابره گردید. معذلک این پیام تماماً بهغلط درک شد. می توان استدلال کرد که با کتاب رشدی به دلیل استهزاء یک مذهب و عصبانی نمودن پیروان آن برخورد شده، اما اینها پیام امام خمینی(ره) نبود. امام خمینی می خواست بگوید که دیگر دوران حکومت ملی در کشورها به سر آمده است و دیگر این حکومت های ملی نیستند که تنها بازیگر صحنه جهانی باشند. در جهانی که شاهد جهانی شدن اقتصاد و جهانی شدن رسانه هاست، آیتالله خمینی(ره) خواستار جهانی کردن هدایت اندیشه است. یعنی درواقع تافلر می گوید که آیت الله خمینی فضای جدیدی را ایجاد می کند که در آن، این حق ادیان است که هدایت جامعه بشری را در انحصار خودشان نگه دارند و به آموزش آنها بپردازند. لذا تصور می کنم اگر به سؤالتان برگردیم سازگاری دین و حکومت نه یک امر خوب، بلکه یک امر اجتناب ناپذیر است. امروز شما می بینید، قزاقستان که رنگ و بوی دینی ندارد جلسات نشست رهبران دینی می گذارد یا فرض کنید تایلند نشست رهبران دینی برگزار می-کند. چرا؟ برای اینکه دین در جهان موضوعیت پیدا کرده است. دین باید بهدرستی فهمیده شود و سازگاری دولت ها با دین هم سازگاری درست باید باشد. برای این کار هم سعی می کنند مدل بدلی درست کنند. ما بهعنوان ام القرای جهان اسلام و جایی که انقلاب اسلامی بهواسطه امام خمینی(ره) در آن شکل گرفته و به جهانیان عرضه شده و بهنوعی تولد دوباره اسلام بوده، رسالت داریم که نماینده آن باشیم. کما اینکه دنیا هم این را باور دارد. زمانی که در ژاپن سفیر بودم در این کشور سالانه یک کنفرانس هایی را تحت عنوان اسلام و ژاپن، اسلام و آسیا می گذاشتند. آنها از من می خواستند که در این کنفرانس حتماً یک هیأتی از علمای ایران شرکت کنند. من یکبار به رئیس مؤسسه مطالعات بین المللی آنها گفتم که شما چرا اینقدر اصرار دارید که حتماً از ایران یک هیئتی باشد؟ شما که اینقدر اسلام شناس از آمریکا، اروپا، کشورهای اسلامی و ... دارید! گفتند که برای اینکه ایران حرف متفاوتی با دیگران می زند و حرف نو دارد. در دوره اول دولت اصلاحات، یک هیئتی از کلیساهای انگلیس برای گفتگوی ادیان به ایران آمده بود. آن زمان بعضی از اساتید دانشگاهی ما که دعوتشده بودند با اینها مذاکره و گفتگو کنند، شروع کردند به بیان تحلیل های اجتماعی و تحولات جوامع و ... وقتی صحبت هایشان تمام شد آن طرف انگلیسی گفت که اینهایی که شما می گویید 30 سال پیش در اروپا می گفتند؛ ما آمدیم با ایران گفتگو کنیم تا حرف های اسلام را بشنویم. در آن دوره آقایان می خواستند که بهنوعی در دل غرب جا باز کنند و حرفهایی می زدند که آنها خوششان بیاید ولی آنها گفتند که ما آمدیم ببینیم که اسلام چه می گوید و حرف جدید شما برای جهان چیست که اینهمه در دنیا صدا ایجاد کرده است!
خلاصه راهکارها:
1- همه جریانات سیاسی و مجموعه هایی که در این کشور با رویکردهای متفاوت کار می کنند، برای وحدت و انسجام، اصل را پیشرفت کشور بهعنوان نقطه اشتراک خود قرار دهند.
2- باید راه های نفوذ تفرقه مانند فقر، تنوع قومی، تنوع مذهبی و ... را شناخت و از طریق بستن آنها، وحدت را ایجاد کرد.
3- حوزه علمیه با تولید معرفت، ریشههای انحرافات فکری گروههای تکفیری را معرفی و با آن مقابله کند.
نقش حوزه در تولید معرفت و کارکردگرایی مساجد
سلسله گفت گو های کارشناسی با موضوع وحدت و انسجام ملی
وحدت و انسجام ملی، از اساسیترین شروط استمرار حیات نظام سیاسی هر کشور است. انسجام ملی به علت همگرایی و همنوایی میان آحاد جامعه، سبب ثبات اجتماعی، سیاسی و بهتبع آن افزایش قدرت حاکمیتی هر کشوری میشود. ازآنجاکه ایران دارای لایه های فرهنگی گوناگون و خردهفرهنگهای قومی، مذهبی و دینی فراوان است و همچنین مؤلفهها و ابزارهای مختلفی از قبیل رسانه و آموزش در ایجاد وحدت و انسجام ملی مؤثر است؛ پرداختن به این موضوع، اهمیت بسزایی دارد. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبهای را با دکتر منوچهر متکی وزیر پیشین وزارت خارجه و معاون بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.