واردکنندگان اسباب‌بازی باید آموزش ببینند

  • پنج شنبه, 11 خرداد 1396 15:34
  • بازدید 4686 بار

سلسله گفتگوهای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اسباب بازی

ایران سومین واردکننده اسباب‌بازی در جهان و بر اساس آمار شورای نظارت بر اسباب‌بازی، حدود 95 درصد اسباب‌بازی‌های موجود در بازار، خارجی است . انباشته شدن اسباب بازی فروشی ها از کالاهای وارداتی که متأسفانه اکثر آنها بسیار نامرغوب و بی‌کیفیت هستند و برپایه فرهنگ بیگانه‌ ‏‏طراحی ‏و ساخته شده‌اند، و با فرهنگ ملی و بومی ما بسیار فاصله دارد؛. مطالعات و تحقیقات موجود نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین گره‌های حوزه صنعت اسباب‌بازی در ایران، نبود نگاه فرهنگی به اسباب‌بازی است.

http://seratolmobin.com/images/arm.jpg  پُرواضح است که « نداشتن تلقی پدیده فرهنگی از اسباب‌بازی» تا چه میزان می‌تواند پیامدهای ویرانگری را در عرصه‌های آموزشی، تربیتی، روان‌شناختی و فرهنگی برای نسل آینده کشور در پی داشته باشد.

لذا این مساله از مهم ترین مشکلاتی است که والدین و در کل جامعه تربیتی و فرهنگی کشور با ‏‏آن مواجه ‏است. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای در این خصوص با آقای دکتر محسن ربانی رئیس پژوهشگاه کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان در این حوزه جویا، و سپس در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
چگونه می توان ذی نفعان صنعت اسباب بازی کشور را در تمامی سطوح به تأثیرات فرهنگی اسباب بازی ها آگاه نمود و از غفلت آن‌ها در این زمینه جلوگیری نمود؟ راهکار شما برای بخش آموزش در این عرصه چیست؟
در مسئله رویکرد نسبت به اسباب بازی در کشور دو نوع دیدگاه وجود دارد. یکی سازمان هایی مثل کانون و برخی طلبه های قم که در این زمینه کار می کنند، آنان رویکردی فرهنگی با دغدغه هایی کاملاً فرهنگی دارند و گروه دوم مسئله ی اقتصادی برای آن‌ها مهم است و رویکرد فرهنگی در اولویت آن‌ها نیست که اتفاقاً رویکرد غالب کشور نیز همین است؛ بنابراین عده ای با رویکرد اقتصادی به واردات اسباب‌بازی می نگرند؛ بنابراین ممکن است شخصی روزی سنگ پا وارد کشور کند و روز دیگر به واردات اسباب بازی روی بیاورد. پس اولین مسئله مهم، جامعه ی هدف ذی‌نفعان این صنعت است؛ بنابراین تشخیص این نکته که متصدیان صنعت اسباب بازی با چه انگیزه و هدفی کار می کنند، بسیار مهم است.
به نظرم باید به دو مسئله توجه کرد، یکی واردات اسباب بازی و دیگری طراحی و تولید داخلی اسباب‌بازی است.
اولین کاری که وزارت صنعت، معدن و بازرگانی می تواند انجام دهد این است که قانونی برای کسانی که می خواهند واردات اسباب‌بازی انجام دهند، وضع کند به این معنا که شروطی برای واردکنندگان اسباب بازی در نظر بگیرد. یکی از این شروط این است که واردکننده ها باید کد اقتصادی داشته باشند.
به نظر من رویکرد دومی که باید اتخاذ شود این است که به هرکسی اجازه ورود به این فضا داده نشود؛ بنابراین صرف اینکه واردات اسباب بازی، یک مسئله ی اقتصادی است و درآمد اقتصادی دارد به این منجر نشود که برای عموم آزاد باشد و هرکسی بتواند، هر چیزی را از هرجایی که دلش می خواهد بدون توجه به تبعات فرهنگی آن وارد کند. این نکته بسیار مهم است و به نظر من بخشی از آن شدنی است. البته ازنظر قانونی اطلاعی ندارم و این صرفاً نظر فرهنگی بنده است.
راهکار بعدی این است که کسانی که در کار واردات هستند احصا و سپس آموزش داده شوند یعنی به کسانی که در این زمینه کار می کنند معیارهایی حداقلی داده شود. به این معنا که حداقل معیارهای موردنیاز برای واردات را داشته باشند. البته این کار در حال اجراشدن به دست کانون است.
کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، یک شورای اسباب بازی دارد که در آن شورا اسباب‌بازی‌هایی که وارد می شود، برچسب می خورد و اگر آن اسباب بازی برچسب کانون نداشته باشد، قاچاق محسوب می‌شود. این بخشی از کار است که البته کامل نیست؛ بنابراین باید اصول اولیه ای را برای واردات اسباب‌بازی وضع کرد.
پس راهکار اول این بود که برای واردکنندگان اسباب بازی، معیارهایی هرچند حداقلی داشته باشیم، راهکار دوم هم موضوع آموزش های وزارت بازرگانی به واردکنندگان در زمینه اهمیت و آسیب های فرهنگی اسباب‌بازی بر کودکان، اعم از آسیب های پزشکی، آسیب های بهداشتی، آسیب های جسمی و آسیب های فرهنگی، است.
همچنین در بخش تولید هم باید به اسباب بازی به‌عنوان بخش مهمی از مسائل فرهنگی جامعه توجه شود. در این صورت بخشی از این آسیب ها کم می شود. متأسفانه یکی از معضلاتی که ما با آن مواجهیم این است که نگاه به مسئله کودک از اهمیت زیادی برخوردار نیست. حتی افرادی که در تصمیم گیری‌های کلان تأثیرگذار هستند، شاید آخرین اولویت کاریشان مسئله کودکان باشد و تلقی من این است که افراد فعال در زمینه‌ کودک، معمولاً کسانی هستند که تخصص خوبی ندارند و هنوز نیازمند کسب تجربه در این زمینه هستند. در حقیقت تلقی رایج ولی اشتباه از کار در حیطه کودکان، کاری فانتزی، دم‌دستی و معمولی را در برمی‌گیرد که از هرکسی برمی‌آید. این تلقی حتی در محیط‌های فرهنگی نیز وجود دارد؛ بنابراین فعالیت در زمینه کودک به کسانی که در تولید محصولات فرهنگی، ادبی و حتی اسباب بازی هستند، سپرده‌شده است؛ بنابراین دم دست‌ترین کاری که می توانند انجام دهند کار کودک است. درحالی‌که سخت ترین کار، کار کودک است.
ما برای اینکه این نگرش را میان عموم مردم و مسئولین جا بیندازیم، به پژوهش و کار میدانی نیاز داریم؛ مبنی بر اینکه کودک در طی کودکی چه تأثیری از محیط اطرافش می‌گیرد. ما باید در مورد تأثیرات تبلیغات تلویزیونی بر کودکان پژوهش میدانی انجام دهیم. وقتی صداوسیما تبلیغات می کند، باید تلقی اش این باشد که یک مشتری سی ساله این تبلیغ را می بیند؛ چراکه وقتی بچه ای در سن 5 سالگی آن را می بیند تا سی سال مشتری آن کالا خواهد بود، چون در سن یادگیری است. در اسباب‌بازی‌ها هم امر به همین منوال است.
اگر این فرهنگ نهادینه و اهمیت آن مشخص شود آن‌وقت ما می‌توانیم بر روی اسباب‌بازی به‌عنوان یک تولید ملی سرمایه‌گذاری کنیم؛ برای مثال در زمینه  بازی‌های رایانه‌ای، به بنیاد ملی بازی‌های رایانه ای بنگرید. اهمیت بازی برای بچه‌ها کم‌وبیش و کارهایی که انجام می‌دهند، مشخص شده است. درنتیجه برای آن بودجه می گذارند تا تولید ملی و بومی حمایت شود. این کار در حیطه اسباب‌بازی هم باید اتفاق بیفتد که متأسفانه نمی‌شود.
اولویت‌بخشی از جامعه‌ هدف مدنظر ما در مسئله اسباب بازی، موضوع اقتصادی است؛ بنابراین آموزش به‌خودی‌خود کارساز نیست. مگر قاچاقچیان مواد مخدر نمی دانند که مواد مخدر آسیب دارد؟ می دانند ولی انگیزه اقتصادی اش آن‌قدر بالا است که حاضرند خطر جانی آن را بپذیرند. برای برخی از واردکنندگان اسباب‌بازی، آموزش معنا ندارد و چه‌بسا که واردکننده خودش به‌خوبی می‌داند این اسباب‌بازی که دارد وارد می کند، آسیب هم دارد.
در اینجا باید اعمال حاکمیت صورت گیرد، به این صورت که باید معیارهایی مشخص شود و هرکسی که به آن معیارها پایبند نیست، نتواند اسباب‌بازی وارد کند و اگر هم وارد می کند، باید معیارهای سخت گیرانه ای وجود داشته باشد تا از ورود کالاهای مضر جلوگیری به عمل آید؛ بنابراین باید در حیطه واردات کالاهای مخصوص کودک و نوجوان که قشر تأثیرپذیر و حساس جامعه محسوب می‌شوند، ممنوعیت هایی وجود داشته باشد.
البته من با آزادی حیطه واردات در بازار آزاد مخالف نیستم ولی حداقل در مورد کودک باید انحصار را اعمال کرد و عرصه را برای کسانی که در این زمینه، دغدغه دارند، باز کرد تا این آموزش‌‌ها را ببینند.
کار دیگری که در آموزش می‌توان انجام داد سطح‌بندی اسباب بازی‌هاست. برای مثال دولت می‌تواند برای اسباب‌بازی‌ها، سطح‌بندی کیفی بگذارد؛ بنابراین همان‌طور که ما برای کالاهای دیگر مثل یخچال، برچسب کیفیتA + و B+ و... داریم، باید برای اسباب‌بازی نیز سطح‌بندی کیفی در نظر بگیریم.
نکته دیگر این‌که آگاهی خانواده ها نسبت به سطح بندی کیفیت اسباب بازی نیز می‌تواند مفید باشد. لذا مخاطبی که اطلاعات درستی داشته باشد، سراغ اسباب بازی با درجه کیفی بد نخواهد رفت، چراکه می داند هم ازنظر محتوای فرهنگی و هم ازنظر ساخت بی کیفیت است. در طولانی‌مدت این سطح بندی کیفیت مانند ایزو 9001 فراگیر می شود. خوبی این طرح این است که ملاکی حداقلی از کیفیت به دست ما می دهد و خانواده ها می توانند بر اساس آن به درجه کیفیت اسباب‌بازی پی ببرند. همچنین در کنار این امر، باید به خانواده ها آموزش نیز داده شود. البته این غیر از آموزش های عمومی است که رسانه باید بدهد. رسانه‌ها و به‌ویژه تلویزیون نیز باید کارهایی برای آموزش این سطح‌بندی‌ها به‌ویژه برای پخش در برنامه های کودک و خانواده، تولید کنند.
راهکارهای من در حیطه آموزش است؛ بنابراین دستگاه‌هایی که کار فرهنگی می‌کنند، می‌توانند یک آموزش عمومی بگذارند، برای اینکه سطح توقع مردم در مورد اسباب بازی بالاتر برود و مشخص شود که اسباب بازی چه تأثیری در زندگی افراد دارد.
با چه راهکاری می‌توان  این فهم را که اسباب بازی تأثیر عمیق و زیادی بر کودک دارد به مردم انتقال دهیم؟
آثار اسباب‌بازی در شئونات مختلف کودک ازجمله فعالیت‌های جسمی و حرکتی تأثیرگذار است. اسباب‌بازی‌هایی که کانون تولید می‌کند، برچسب‌هایی دارد که رده سنی و مهارت های تحت تأثیر آن را مشخص می‌کند. این‌ها جز‌ء مجموعه اطلاعات اسباب‌بازی است که نشان می‌‌دهد اسباب‌‌بازی تأثیر عمیقی بر کودک می گذارد.
حال نیاز است که کارکردهای آن را در آموزش‌ها به مردم انتقال دهیم تا درنتیجه بتوان مهارت های مختلف کودکان را افزایش دهیم. اسباب بازی با مواد طبیعی حس بهتری به بچه ها می دهد و خانواده ها باید به اینکه اسباب بازی طبیعی بهتر و با فطرت بچه‌ها سازگارتر است توجه بکنند. البته ناگفته نماند که اسباب بازی طبیعی گران است ولی درعین‌حال کمک می کند که بچه حس بهتری داشته باشد. ضمناً آسیب  اسباب‌بازی‌هایی که با کیفیت پایین تولید شده اند، بیشتر است یعنی اسباب‌بازی هایی که هم از جنس و هم ازنظر بهداشتی مشکل دارد و برخی هیچ اطلاعاتی به کودک نمی افزایند. کودک در مواجهه با اسباب-بازی باید این اختیار را داشته باشد که بشکند، باز کند، خرد کند و یاد بگیرد، چون کنجکاوی بچه برای یادگیری است. اسباب بازی های گرانی که جایی بگذارید و کودک فقط آن را تماشا کند یا وقتی هم خواست که با آن کار کند به او بگویید مواظب باش، به هیچ دردی نمی خورد. در حقیقت بچه از 2 سالگی باید یاد بگیرد که محیط اجتماعی اش را بشناسد و یکی از راه-هایش استفاده از اسباب بازی است. اسباب بازی در حقیقت دنیای کوچک‌‎شده بچه است، یعنی برای تجربه کردن یک اتفاق اجتماعی مثل مشاغل موجود باید با اسباب‌بازی کار کند. تقویت حس چشایی، بینایی، لامسه، بویایی و حرکت های اندامش در کار کردن با اسباب‌بازی‌ها شکل می‌گیرد. این‌ها ثمراتی است که بچه‌ها از بازی کردن مهارت کسب می کنند، بدون اینکه در دنیای واقعی به خطر بیفتند. فرق اسباب بازی با دنیای واقعی این است که اگر کودک در دنیای واقعی حوادث را تجربه کند، ممکن است منجر به آسیب های جسمی برای او باشد اما در اسباب‌بازی بدون آسیب ها این تجربه را می کند.
این‌ها چیزهایی بود که باید در آموزش گنجانده شود، یعنی در آموزش هم باید کارکردهای اسباب بازی گفته شود و هم آسیب هایی که ممکن است اسباب‌بازی برای کودک داشته باشد. باید این مباحث برای خانواده و نهادهای آموزشی اطلاع‌رسانی شود.
با چه راهکاری می توان نهادهای آموزشی و مرتبط با اسباب بازی را در کانون پرورش فکری کودکان و مهدکودک‌ها فعال کرد؟
باید یک سری دوره های آموزشی با همکاری بهزیستی در مهدکودک‌ها برای همه مربیان مهد گذاشته شود و بهترین بازی ها و اسباب بازی ها معرفی شود. مهدکودک ها هم باید این اسباب‌بازی‌ها را بخرند. اصلاً بهزیستی باید این‌ها را تهیه کند و دوره های آموزشی استفاده از اسباب بازی برای بچه گذاشته شود. مربی باید بداند که این اسباب بازی را در فعالیت بچه ها مفید است که بیاورد و از آن استفاده کند و خانواده ها هم یک فهرستی از اسباب بازی های مناسب در اختیار داشته باشند. در حال حاضر کاری در کانون انجام‌شده که هنوز در مورد اسباب بازی صورت نگرفته است. مثلاً برای اسباب‌بازی مجله‌ای چاپ نشده که اسباب‌بازی های خوب و فروشگاه‌های آن معرفی شود.
مهدکودک‌ها باید با استفاده از اسباب‌بازی‌های شناسنامه دار و دارای اعتبار فرهنگی، کاری کند که استقبال عمومی از آن بیشتر شود. در حقیقت کاری که ما در کانون می کنیم می‌توان در مهدکودک‌ها هم انجام داد.
برای مثال می‌توان کتابچه ای درست کرد و درباره اسباب بازی های مناسب اطلاعاتی شرح داد.. در مقدمه باید گفت، علت اینکه ما می‌گوییم اسباب‌بازی باید مناسب باشد، چیست. در حقیقت باید به همه جنبه ها و کارکردهای مناسب اسباب بازی توجه کنیم. همچنین باید به بحث آسیب‌های اسباب‌بازی پرداخت و ناظر بر آن، اسباب‌بازی مناسب را معرفی کرد. وقتی این اتفاق بیفتد خانواده‌ها نقش اسباب بازی را درک می‌کنند و متوجه می‌شوند که اسباب بازی برای شکل گیری شخصیت و ذهنیت کودک، مهم است و ما باید دنبال اسباب بازی خوب باشیم. قسمتی از این کار باید توسط مهد‌‌کودک ها اتفاق بیفتد چراکه بچه‌ها مستقیم با مهدکودک در ارتباط هستند و هم اینکه مقادیر قابل‌توجهی اسباب‌بازی در آنجا استفاده می‌شود. در آنجا می‌توان به خانواده ها خط داد و الا ما ارتباط مستقیمی با خانواده‌ها نداریم. بعد از آن رسانه خیلی اهمیت دارد. باید در این رابطه فیلم کوتاه و فیلم مستند ساخته شود. همچنین می‌توانیم در زمینه اسباب‌بازی نشریه داشته باشیم که البته فعلاً چنین چیزی نداریم.
نشریه ای که اولاً معیارهای اسباب بازی خوب و نقش اسباب بازی را بگوید. همان‌طور که ما در زمینه موبایل و سینِما و …، نشریه داریم، در زمینه معرفی اسباب‌بازی هم باید داشته باشیم. یک نشریه ای در این خصوص راه اندازی شود.
 با چه راهکارهایی می توان شورای اسباب بازی را برای آگاه سازی و توجه بازیگران و ذی‌نفعان صنعت اسباب بازی  به تأثیر فرهنگی آن، فعال کرد؟
بحث بر سر این است که شورای نظارت بر اسباب بازی  الآن قدرت عمل زیادی ندارد و ماهیت آن شورایی است که صرفاً بر اساس حداقل قوانین موجود، می تواند تصمیم بگیرد که اسباب بازی ها را تأیید و یا رد کند. اگر این شورا بدنه ی قوی تری داشته باشد و اگر این قدرت سازمانی را پیدا کند که حتی خودش واردکننده ها را تأیید کند، به مراتب بهتر است.
یعنی قدرت مانور بیشتری به آن بدهند؟
بله وقتی ابزار قدرت داشته باشد، حرفش بیشتر شنیده می‌شود تا اینکه صرفاً یک برچسبی روی اسباب بازی ها بزند. معیارهای کسی که می خواهد اسباب بازی ها را وارد کند باید توسط شورای نظارت بر اسباب بازی تعیین شود و همچنین صلاحیتش باید در این شورا تأیید شود. علاوه بر این ما باید ابزار رسانه را در اختیارش بگذاریم، به‌طوری‌که صداوسیما با او همکاری کند و بتواند در هرماه، برنامه ثابتی در تلویزیون داشته باشد و مثلاً نیم ساعت در مورد اسباب بازی ها حرف بزند؛ بنابراین بخشی از آنتن رسانه باید به شورای اسباب بازی‌ها داده شود تا بتواند اسباب بازی  خوب را معرفی کند. این امر می تواند منشأ تقویت تولید داخلی نیز بشود. همان‌طور که خیلی از تبلیغات تلویزیونی ناظر به کالاهای ایرانی است، در اسباب‌بازی هم همین‌طور می‌شود. باید فرصتی به آن‌ها داده شود تا بتوانند تبلیغات و حمایت کنند. حتی باید شورای نظارت بر اسباب بازی، بودجه ای داشته باشد که در تولید اسباب بازی های ایرانی کمک به طراحان نمایند تا بتوانند قدرت رقابت با اسباب بازی خارجی را داشته باشند.
خود کانون اولین جایی بود که دارا و سارا را تولید کرد ولی قدرت رقابت با کالاهای خارجی نداشت و منجر شد به اینکه خیلی موفق نباشد.


در مورد سواد فرهنگی، چه برنامه هایی را پیشنهاد می کنید؟
معلوم نیست متولی اسباب بازی در کشور کیست؟ چون متولی ندارد، بنابراین نمی‌توان فرض کرد که برای ارتقا سواد فرهنگی جامعه اقدامی رخ دهد. شورای نظارت بر اسباب بازی مستقر در کانون است. کانون بخشی را انجام می دهد ولی چون پدیده اسباب بازی یک وجهه اقتصادی خیلی جدی دارد و دست کانون در این زمینه بسته است، کار خیلی پیش نمی رود. راهکار برای افزایش سواد فرهنگی، مجموعه‌ای از اقدامات است؛ بنابراین مشکل ما فقط یک مشکل فرهنگی صرف نیست. آیا خانواده برای خرید کالا صرفاً به وظیفه فرهنگی اش توجه می کند؟ خیر، اقتصاد خیلی تأثیر دارد، من فکر می کنم بخشی از مسئله، فرهنگی است و بخشی دیگر مسئله‌ی اقتصادی است. اگر دستگاه هایی که می توانند این کار را انجام دهند، فضایی را فراهم کنند برای اینکه اسباب بازی تولید داخل و یا حداقل اسباب‌بازی‌هایی که آسیب فرهنگی ندارد، قدرت رقابت با اسباب بازی موجود در بازار که موجب آسیب‌های اجتماعی است را داشته باشد، آن‌وقت شما می توانید راحت تر سواد را ایجاد کنید. ولی اگر کسی سواد هم داشته باشد ولی این رقابت وجود نداشته باشد، اثر فرهنگی مدنظر حاصل نمی شود. شما فرض کنید می‌خواهید یک کتاب بخرید. کتابی هست با کیفیت که حداقل ده هزار تومان و کتابی هم هست که چاپ انبوه می‌شود و با هزار تومان روانه بازار می‌شود، شما کدام را می‌خرید؟ مسلماً برای خانواده ها قضیه اقتصادی اش مهم است، من فکر می کنم که سواد فرهنگی به‌طور مساوی با مسئله اقتصادی تأثیر می گذارد، به این معنا که سواد فرهنگی در حالتی که اسباب بازی با اسباب بازی دیگر از جهت آسیب، مساوی باشند، می‌تواند کمک کند ولی قبل تر از آن در حالت غیرمساوی، مسئله اقتصادی جنبه مهم تر است. ما باید قضیه حمایت از صنعت اسباب بازی کشور یا اسباب‌بازی‌هایی که وارداتی ولی مطلوب هستند را سرلوحه خود قرار دهیم.
لذا اقدامات هم‌زمان لازم است یعنی هم‌زمان که سواد فرهنگی خانواده‌ها بالا می‌رود باید اسباب بازی‌های موجود در بازار، کیفیتی مطلوب داشته باشند. ما نمی توانیم از دست بچه یک اسباب بازی را بگیریم و اسباب بازی مناسب نداشته باشیم!
 اسباب بازی یک صنعت است و باید تمام جنبه‌های این صنعت باهم جلو برود. اولاً فنّاوری تولیدش در ایران نیست. اولین کار دولت این است که فنّاوری تولید اسباب بازی را ایجاد کند. حال اگر فنّاوری تولید انبوه نیست، می‌تواند از کارگاه های کوچک که اسباب بازی بومی خودشان را در کشور تولید می کنند، حمایت کند. کسانی هستند که اسباب بازی بومی‌شان را در خانه تولید می کنند و اگر از آن‌ها حمایت شود می‌توانند وارد بازار رقابتی شوند.
بعد از فنّاوری و تولید، آماده کردن این اسباب بازی با قیمت مناسب مهم است یعنی قیمت تمام‌شده باید مناسب باشد. ثانیاً یکی از مشکلات اساسی ما در اسباب بازی، مسئله توزیع است. اگر این روند شکل بگیرد، یعنی دستگاه حاکمیت توزیع، تولید و قیمت تمام‌شده مناسب را داشته باشد و در کنار آن تبلیغات و حضور در رسانه‌ها و رساندن به خانواده ها به‌درستی اتفاق بیفتد، به نظرم می تواند راهگشا باشد.
 با چه راهکارهایی می‌توان برند های فرهنگِ بومی در صنعت اسباب بازی را ایجاد و تقویت کرد؟
الآن نمونه‌هایی در استان‌های مختلف هستند که دارند برندهای بومی خودشان را تولید می‌کنند، اما صنعتی نیست، معمولاً در خانه تولید می‌کنند و کارشان کیفیت هنری خیلی بالایی ندارد و همچنین قابل‌تولید انبوه نیست ولی در راستای حمایت از کارگاه های کوچک و زودبازده می‌توان به آن‌ها کمک کرد.
در وهله اول باید حمایت محتوایی صورت گیرد؛ یعنی اول باید شناخت اسطوره ها و قهرمانان صورت بگیرد. این کاری است که دستگاه های کانون می توانند انجام بدهند. مثلاً در یک استان شخصیت های بومی همان استان، می توانند به اسباب بازی تبدیل شوند و یا حتی بازی‌های بومی محلی می‌توانند تبدیل به بازی‌هایی شوند که بتوان در خانه انجام داد. البته این کار شده ولی نیاز به ویرایش و بازنگری دارد و باید یک مقدار شکل و شمایلش را عوض کنند که با تولید انبوه سازگار باشد.
از جهت اقتصادی، وزارت صنعت، معدن و تجارت باید به‌صرفه بودن این امر را بسنجد. باید این تولیدات به نحوی باشد که با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی ساخته شوند. اگر این اتفاق بیفتد، مسئله اقتصادی قضیه حل می‌شود.
نکته مهم بعدی مسئله توزیع است. کانون به‌عنوان یکی از جاهایی که فروشگاه‌های مختلف دارد می‌تواند به این فرایند کمک کند. آموزش‌وپرورش و یا مهدکودک‌ها هم باید بازی‌های فکری را در مدارس عرضه کنند. باید غرفه هایی وجود داشته باشد که امکان عرضه محصولات به وجود آید. هم در مهدکودک، هم در فروشگاه‌های مختلف این امکان فراهم شود. همچنین باید از پتانسیل صنف‌های فروشنده و مغازه ها نیز استفاده شود.
صنوف خیلی مهم هستند. ما تا به امروز از این مهم غفلت کردیم. صنف فروشندگان کالا و هیئت‌مدیره هر صنف در مراکز استان ها باید در مورد تبعات فرهنگی اسباب بازی توجیه شوند و به آن‌ها گفته شود که این اسباب بازی هرکدام چه شرایطی دارند. این امر می تواند خیلی راهگشا باشد.
چه تسهیلات حقوقی و قانونی برای برندهای فرهنگی ایرانی اسلامی پیشنهاد می کنید؟
به نظرم در این زمینه تعرفه هایی که برای واردات می‌‌گذارند خیلی می تواند کمک کند، تعرفه بالا برای واردات اسباب بازی می‌تواند قدرت رقابت را افزایش دهد. همچنین باید تسهیلات بانکی نیز به وارد‌کنندگان تعلق بگیرد. البته به نظرم تسهیلات، نباید بخش قابل‌توجهی باشد چراکه تسهیلات ایجاد رانت می‌کند و محصولی که از کیفیت خوبی برخوردار نیست ولی تسهیلات به آن تعلق گرفته است، وارد می‌شود. ما باید کالای سرمایه ای به بازار تزریق کنیم. باید هر کس فروش بیشتر و کیفیت بهتری دارد، تشویق شود و زمینه‌های توزیع برایش فراهم شود. اگر ما این کار را کردیم خودبه‌خود فروش هم بیشتر می‌شود؛ بنابراین برای بالا رفتن فروش، مهم این است که عرصه برای توزیع محصولات حتی در مساجد هم فراهم باشد.
ازلحاظ قانونی هم باید تعرفه گذاشته شود. همان‌طور که در بازی‌های رایانه‌ای این اتفاق می افتد. دولت می تواند بخشی از هزینه هایی که مثلاً در قاچاق کالا اتفاق می افتد، برای این کارها، اختصاص دهد.
 با چه راهکاری می توان برند داخلی و خارجی مخرب را در صنعت اسباب بازی با موانع حقوقی و قانونی اصلاح کرد؟
اولاً آدم‌هایی که می خواهند اسباب‌بازی وارد کنند باید تأیید شوند همچنین تخصص کار کودک داشته باشند و اهمیت کار را بدانند. ضمناً اینجا هم یک معیارهایی باشد. نباید به این نحو باشد که هرکسی بتواند هر اسباب‌بازی را فقط به‌صرف اقتصاد آزاد وارد کند. شاید در عرصه‌های دیگر اقتصادی این امر قابل تحقق باشد ولی در مورد کودک نمی‌توان این کار را کرد.
برندهای داخلی چطور؟ برندهای مخرب داخلی.
اصلاً نباید به آن‌ها از ابتدا مجوز تولید داده شود. کاری که الآن در شورای نظارت بر اسباب بازی انجام می‌شود، همین است. داخلی‌هایی که حداقل ها را رعایت نکنند، جلوی‌شان گرفته می‌شود. البته ممکن است بر خیلی از این کارگاه‌ها هیچ نظارتی نباشد و باید سازمان بازرسی و نیروی انتظامی، جاهایی که منشأ این تولیدات هستند را کشف و منهدم کند.
در مورد تأثیرات مشوّق اقتصادی برای برندهای اسلامی -ایرانی در صنعت اسباب بازی چه پیشنهادی دارید؟
باید این قانون تصویب شود که برای مجری طرح‌های مصوب شورای نظارت بر اسباب‌بازی تسهیلاتی تعلق گیرد و وام با بهره کم به آن‌ها داده شود یا حتی این تسهیلات بلاعوض باشد. همچنین باید یک رده بندی نیز برای اسباب‌بازی‌ها به‌صورت الف، ب، جیم و دال تعریف شود. فقط طرح مهم نیست و کیفیت باید خودش را در تولید نیز نشان دهد؛ بنابراین اگر یک اسباب‌بازی در رده کیفیت الف قرار گرفت، شورای اسباب بازی باید به آن‌ها وام بلاعوض بدهد.
اگر در رده کیفیت ب بود، مقدار کمتری و همین‌طور تا پایین‌ترین کیفیت؛ بنابراین باید قانونی وجود داشته باشد که بر اساس آن شورای اسباب بازی این اجازه را داشته باشد که با سطح‌بندی اسباب‌بازی‌های کیفی امکان دریافت تسهیلات را فراهم کند.
چگونه و با چه راهکارهایی می توان مطالعات و پژوهش‌های علمی مُتقنی را با موضوع تأثیرات فرهنگی سامان داد؟
خب این به‌هرحال، هم پژوهش میدانی و هم پژوهش و مطالعات کتابخانه ای می خواهد. ارگان هایی که در این زمینه کار می-کنند، مثل سازمان بهزیستی و کانون، می‌توانند این کار را انجام دهند. برای مطالعات میدانی می‌توانیم اسباب بازی های مختلف را در اختیار کودکان قرار دهیم و طی دوره ای آن‌ها را آزمایش کنیم. به این صورت که بچه‌ها با آن بازی کنند و درنتیجه ما به مهارتی که توسط آن اسباب‌بازی به بچه منتقل می‌شود، پی ببریم. برای مثال یک دوره زمانی مشخص برای دو گروه، در نظر می‌گیریم. یکی کسانی که با اسباب بازی های تأییدشده بازی می‌کنند و دیگری بچه‌هایی که با این اسباب بازی-ها بازی نکردند. بعد از گذشت این دوره پرسشنامه‌هایی را در اختیار هرکدام از این گروه ها می‌گذاریم و مهارت‌های آن‌ها را می‌سنجیم.
به‌عنوان مثالی دیگر، می‌توان کسانی که الان در مشاغل مختلف هستند، بررسی شوند که در کودکی با چه اسباب‌بازی‌هایی بازی می‌کردند. این پژوهش نیز می تواند نتایج جالبی داشته باشد.
یعنی تأثیرات اسباب بازی در خود مصرف‌کننده را بپرسیم؟

بله یعنی ما با این آزمایش می توانیم بفهمیم که اسباب‌بازی چه تأثیری بر نقش‌های اجتماعی دارد. از طرفی باید فضای پیرامونی اسباب‌بازی را مطالعه کنند و بسنجند که اصلاً در صنعت اسباب بازی، در دنیا چه آدم‌هایی فعالیت می‌کنند و چه کسانی این صنعت را راه‌اندازی کرده اند؟ بخشی از اسباب‌بازی‌ها، اسباب‌بازی‌هایی است که سازنده، علاقه شخصی داشته ولی برخی اسباب بازی ها بدین نحو است که یک سرمایه گذار با عقیده خاص فرهنگی، در پشت‌صحنه مشغول است و این صنعت را با آن هدف فرهنگی ترکیب کرده است. همچنین باید نحوه تعامل این اسباب‌بازی با کودک و اینکه در کجا تولید و وارد شده بررسی شود و حتی ممکن است که انگیزه‌های سیاسی پشت آن باشد. این امر مطالعات خیلی عمیقی را می‌طلبد.


در مجموع آقای دکتر محسن ربانی راهکارهای ذیل را برای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اسباب بازی بیان کردند:
1. تعریف و شرایط گذاری خاص برای واردکنندگان اسباب‌بازی و تولیدکنندگان داخلی و لزوم اجرای شرایط آن همراه با آموزش
2. اهمیت ویژه دادن به بحث اسباب‌بازی به‌عنوان یک راهبرد مهم
3. سطح‌بندی اسباب‌بازی‌ها و آگاهی بخشی خانواده‌ها در این زمینه به‌وسیله آموزش عمومی
4. تبلیغ صحیح برای شورای نظارت بر اسباب‌بازی به‌عنوان مهم‌ترین نهاد ناظر برای بحث اسباب‌بازی
5. تبلیغات صحیح و تخصصی برای تمام سطوح جامعه در بحث اسباب‌بازی مثل تولید کتابچه اسباب‌بازی برای معرفی و کارکرد اسباب‌بازی
6. تولید نشریه تخصصی اسباب‌بازی
7. قدرت اجرایی و نظارتی دادن به شورای نظارت بر اسباب‌بازی برای اجرای قوانین
8. همکاری مستمر صداوسیما با شورای نظارت بر اسباب‌بازی و بحث تبلیغات صحیح
9. فراهم‌سازی امکانات و توانمندسازی تولیدکننده داخلی برای رقابت با تولیدکننده خارجی
10. حمایت از بنگاه‌های زودبازده و کوچک برای تولید ایده و محصول و سپس توزیع و پخش آن در سطح ملی
11. ایجاد رشته طراحی و ساخت اسباب‌بازی در دانشگاه
12. باید کارکردهای آموزشی اسباب بازی و آسیب هایی که ممکن است اسباب‌بازی برای کودک داشته باشد برای خانواده و نهادهای آموزشی اطلاع‌رسانی شود. 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید