مطالعات و تحقیقات موجود نشان میدهد که یکی از مهمترین گرههای حوزه صنعت اسباببازی در ایران، نبود نگاه فرهنگی به اسباببازی است. پُرواضح است که « نداشتن تلقی پدیده فرهنگی از اسباببازی» تا چه میزان میتواند پیامدهای ویرانگری را در عرصههای آموزشی، تربیتی، روانشناختی و فرهنگی برای نسل آینده کشور در پی داشته باشد. لذا این مساله از مهم ترین مشکلاتی است که والدین و در کل جامعه تربیتی و فرهنگی کشور با آن مواجه است. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای در این خصوص با حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن راستگو کارشناس مسائل فرهنگی ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان در این حوزه جویا، و سپس در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
به نظر شما چرا بومی سازی صنعت اسباببازی برای فرهنگ ایرانی دارای اهمیت است ؟
در صورتی که قصد مطرح کردن جنگ در تمدّنها را داشته باشید، در میان کشورها و فرهنگها این جنگ سه بُعد خواهد داشت:
بُعد اول، بُعد نظامی است که بنا به تعریف مشخّص آن «جواب توپ را توپ میدهد و جواب گلوله را گلوله»؛
بُعد دوم جنگ روانی و جنگ رسانهها است که کشورها به صورت متقابل معایب یکدیگر را تخریب و بزرگنمایی میکنند؛
بُعد سومِ جنگ، نوعی جنگ نادیده و ناشناخته است که فقط رسانه و روان را در بر نمیگیرد؛ بلکه در بافت زندگی افراد جامعه رسوخ میکند و زیرساختها را شامل میشود. در تعریف کلی میتوان اینگونه گفت که در این بُعد، جایگزینی فرهنگ صورت میگیرد. به نحوی که برخی فرهنگهای غربی در جای فرهنگ بومی مینشیند که یکی از مصادیق آن، مربوط به حوزه اسباببازی است.
برای مثال، اگر کشوری سازنده سلاح باشد و همزمان با عرضه سلاح خود در کشور خریدار، اسباببازیهایی را نیز عرضه کند که نحوه کار با همین سلاحها را به صورت بازی در میان کودکان و فرهنگ آن کشور آموزش دهد، خواهید دید که فرهنگ کشور فروشنده در کوتاهترین زمان و به راحتترین شکل منتقل شده است. اسباببازیهایی که از کشورهای غربی و سازندگان سلاح به کشورهای شرقی و مصرفکنندگان تحویل میشود چیست؟ میبینیم که تانک، هواپیما، کشتی جنگی، ناو و سلاح جزء اصلی آنها است. حتی در بازیهایی نیز که با کارت انجام میشود، انواع و اقسام هواپیما، بُرد هواپیما، ارتفاع، قدرت موتور یا امکان حمل انواع سلاح و غیره، چیزهایی است که به همراه سلاح، از کشور صادرکننده به کشور خریدار منتقل میشود؛ در این حالت در بُعد نظامی، نظام دفاعی آن کشور دستخوش تهاجم قرار میگیرد و در بُعد تربیتی، روانی و زیرساختی نیز همان فرهنگ در قالب اسباببازی به فرزندان عرضه میشود که این مسئله سبب نهادینه شدن برتری کشورهای غربی در آنان خواهد شد.
برای مثال: وقتی کودک در بازی، هواپیمای آمریکایی را به دلیل فلان امتیاز بر هواپیمای فرانسوی، انگلیسی و روسی برتر مییابد، یعنی از کودکی نوعی تفوّق و برتری در نوع سلاحهای کشور آمریکا در قالب اسباببازی بر کودک تحمیل شده است که بازتابهای آن را در آینده نزدیک میتوان دید.
اینجا است که اهمیّت ساخت، وارد کردن یا توزیع اسباببازی و آزمایش آن بر روان کشور مصرفکننده اهمیّت و اولویّت بیشتری بر آزمایش موشک و سلاح هستهای خواهد یافت تا از این رهگذر میزان اثرگذاری و تأثیرات مثبت و منفی، جهتدار بودن و تکرار شدن یا نشدن آن بر مصرفکننده مشخص شود.
چه کارهایی باید از جانب حاکمیّت، به منظور جلوگیری از آسیبهای اسباببازی صورت گیرد؟
به طور طبیعی در خصوص بازار یا تجارت داخلی و خارجی که به دست بخش خصوصی اداره میشود، دولت یا حاکمیّت، مقررّات و قوانینی همچون اخذ مجوّزات از گمرک، انتقال ارز و سایر مجوّزها را تعریف و تبیین کرده است که بر اساس همان قوانین و مقرّرات، کالا به کشور وارد یا از آن خارج میشود. چرا که حاکمیّت احساس کرده است اگر برای این کالا محدودیّت تعریف نکند، تعادل و توازن صادرات و واردات و نرخ ارز کشور بر هم میخورد یا تولیدات خارجی بر تولید داخلی غلبه میکند؛ بدین منظور، قطعاً حاکمیّت ناچار است مقرّرات و معیارهایی مشخّص کند؛ ولی متأسفانه تا جایی که ناظر بودهایم، این نگرش در خصوص اسباببازی بسیار کمرنگ و نظارت دقیقی در این حوزه وجود ندارد.
مسئله دیگری که مطرح است آن که در کشور به دستهای از عوامل ظاهری، حساسیّت فراوانی نشانی داده میشود. مثلا در خصوص عروسک باربی. به دلیل آنکه توانایی حرکت دادن اندامها و قابلیّت تعویض لباس یا عریان کردن را دارد، حساسیّت زیادی را متوجّه خود ساخته است؛ ولی در خصوص صدها اسباببازی که وارد کشور میشوند و محصول کشورهای غیرالهی و لائیک هستند، یا کشورهایی که نظام مارکسیستی بر آنها حاکم است، نظارت جدّی و مطالعات روانشناسانه صورت نمیگیرد. لذا حاکمیّت باید بیش از پیش در خصوص مسئله رفتاری و بازتاب رفتاری اسباببازیها دقّت کند.
حاکمیّت برای آگاهسازی و توجه بازیگران و ذینفعان صنعت اسباببازی، چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
در سه مرحله امکان اقدام وجود دارد. مرحله اول تهیّه آمار است؛ اینکه این افراد چه کسانی هستند. برای مثال، اگر وزارت اطلاعات یا دستگاههای نظارتکننده سایبری وظیفه رصد و ردیابی سیستمهای ورودی به کشور را به عهده دارند، هویّت این افراد را مشخّص و بررسی کنند که آیا واقعاً شرکتی تجاری با هدف فعالیت در حوزه اسباببازی هست، یا تحت حمایت نقشه حساب شده استکباری، استعماری و استثماری قرار دارد.
در مرحله دوم قطعاً گروهی از افراد با رصد صورت گرفته به عنوان افراد فعّال در حوزه اسباببازی تأیید میشوند که غایت اصلی ایشان تجارت است نه خیانت. در اینجا لازم است که در دو مرحله در خصوص این افراد اقدام شود. ابتدا اینکه این افراد طی برگزاری دورههای آموزشی توجیه شوند که چه نکاتی را باید رعایت کنند. دورههایی همچون دوره آموزش رانندگی که طی مراحل مختلف فرد را برای رانندگی ایمن در شهر آماده میکنند.
مرحله سوم ارزیابی پس از تولید است که آیا این تولید منطبق با آنچه که در اهداف گنجانده شده، بوده است یا خیر. اینکه آیا منطبق است با آنچه سازنده در خصوص ساخت آن تعهّد کرده است یا نه. و اینکه این افراد در واقع مُغرض نبودهاند و هدف صحیحی را دنبال میکردهاند و فقط در مقام عمل، تولید یا اجرا ضعفهایی وجود داشته که سبب کاهش تأثیرات مثبت شده است.
این مسائل نیاز به ارزیابی و اصلاح دارد و در صورت اصلاح نشدن، لازم است خط تولید یا سیستم تغییر یابد؛ یا اینکه به طور کلی مانع از تولید شوند و در خصوص تغییرات زیرساختی و زیربنایی اقدام کنند تا از ایجاد بازتابهای منفی و رفتاریِ ناصحیح در بازیگران، مخاطبان و کودکان، که به صورت مستقیم با اسباببازی در ارتباط هستند، جلوگیری شود.
با توجه به تأثیرات فرهنگی اسباببازی، نقش نهادهای آموزشی و تربیتی مرتبط با این حوزه مثل مهدکودکها یا کانون پرورش فکری کودک و نوجوان چیست؟
این مسئله در حوزه فعالیت این گروهها قرار نمیگیرد و از ایشان فقط میتوان به عنوان مراکز بازتاب رفتاری، نظرخواهی کرد؛ یعنی اگر در تهیّه اسباببازی و بکارگیری آن برای کودکان نقاط ضعفی مشاهده میشود، صرفاً به عنوان نیروی کمکی، به مسئولان دستاندرکار بازخوردی در خصوص کیفیّت و کارایی اسباببازی عرضه و نقاط ضعف را ارائه کنند.
در حوزه دانشافزایی درباره اینکه اسباببازیها چه اثرات تخریبی یا مثبتی دارند، توضیحاتی بفرمایید.
اگر سخن از تخریب پیش بیاوریم، لزوم بازگشت به گذشته و بازنگری قطعی خواهد بود؛ یعنی ابتدا باید در خود و ناظرینی که تعیین معیار میکنند، شک کنیم؛ وگرنه پس از گذر از این مرحله، مسئله نامناسب بودن و تخریب، جایگاهی نخواهد داشت و فقط میتوان گفت اگر یک اسباببازی پس از گذر مرحله اول، دچار نقص و ضعفی بوده است، دلیل آن چیست. برای بررسی آن نیز کارشناسان میتوانند این نقاط ضعف را منهای کودکان یا همراه با آنان بررسی کنند. به این صورت که اسباببازیها را در مجموعه مهدکودکها، کانونهای فکری یا فلان کتابخانه کودک و نوجوان، در اختیار بچّهها قرار دهند و در حدّ محدود و با توجیه قبلی، آن را آزمایش کنند تا اگر اثر تخریبی مشاهده شد، مربّیان بتوانند بلافاصله آن را خنثی سازند و بر صرف آزمایشی و کارگاهی بودن این اقدام تأکید کنند.
برای مثال، در خصوص کتابهای درسی نیز، پس از نگارش و تجدید نظر درباره یک کتاب، در حوزه توزیع به صورت سراسری اقدام به پخش کتب در سطح کشور نمیشود. بلکه به صورت آزمایشی و طی یک تا دو سال، کتب در چند استان مجاور استان تهران همچون قم، قزوین، سمنان و البرز توزیع خواهد شد و در سال سوم در صورت کسب نتایج مطلوب و مد نظر به عنوان کتاب رسمی کشور معرّفی و توزیع میشود.
همین مسئله در حوزه اسباببازی نیز میتواند صورت بگیرد. به این صورت که به سازنده، اجازه تولید و پخش محدود به مدّت شش ماه داده میشود؛ پس از گذشت این زمان، با استفاده از نمونههای آماری و فنّی موجود در نظام آماری علمی و دانشگاهی، در خصوص موفقیّت آن اطمینان به دست میآید و سپس اجازه پخش سراسری صادر میشود. همانند گواهینامه رانندگی که فرد به مدّت محدودی اجازه رانندگی در خارج از محدوده شهر را ندارد و پس از اتمام این مدّت، در صورت تخلّف نکردن، اجازه دائم برای استفاده از گواهینامه در سراسر کشور را به دست میآورد.
چه راهکارهایی برای ارتقای سواد فرهنگی و فناورانه ذینفعان صنعت اسباببازی پیشنهاد میکنید؟
این مسئله جزء وظایف شورا خواهد بود که مطالب را در قالب بخشنامه، یا مجله داخلی و آییننامه یا در همایشی عرضه کند. اگر قصد ما، عرضه کردن چیزی است، لازم است که از فرهیختگان آن حوزه دعوت به عمل آوریم؛ نه اینکه تمامی تلاشها برای این باشد که صندلیها را پُر کنیم. برای مثال: در دارالندوه لبنان، زمان برگزاری همایشها معمولاً تعداد افراد حاضر در جلسه حداکثر سینفر است که هر یک فوق تخصّص کشور خود یا ممالک دیگر هستند.
در مجموع حجتالاسلاموالمسلمین راستگو راهکارهای ذیل را برای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اسباب بازی بیان کردند:
1- حاکمیت میتواند برای آگاهسازی و توجه بازیگران و ذینفعان صنعت اسباببازی اقداماتی در سه مرحله انجام دهد:
الف: تهیه آمار فعالان حوزه اسباببازی؛
ب: شناسایی فعالانی که هدفشان تجارت است نه خیانت؛ و آموزش آنان با برگزاری دورههای آموزشی مختلف
ج: ارزیابی پس از تولید و انطباق محصول با اهداف تعیینشده؛
2- از اسباببازیهای ساخت داخل و وارداتی بازخوردگیری شود تا نقاط ضعف و قوت آن به دست آید. سپس براساس آن برنامهای تدوین و اجرا شود.
3- حاکمیّت باید بیش از پیش در خصوص مسئله رفتاری و بازتاب رفتاری اسباببازیها دقّت کند.
4- برای آزمایش و موفقیت محصول، ابتدا در چند استان و در زمانی حدود 6 ماه اجازه تولید و پخش داده شود و در صورت موفقیت و اطمینان از آن، اجازه پخش سراسری داده شود.
5- دوره های آموزشی برای فعالان حوزه اسباببازی برگزار شود.
6- از متخصصان و فرهیختگان در صنعت اسباببازی برای اظهارنظر و بیان ایده استفاده شود.