بخش هفتم نتيجه گيرى

بخش هفتم نتيجه‏ گيرى

شناخت عمومى و غير محققانه از محتواى رسائل اخوان‏ الصفا، آن را مجموعه‏ اى از معارف فلسفى و عرفانى و حتى صوفى‏گرايانه مى‏داند و كمتر به آن به‏ عنوان متونى سياسى نگريسته شده و در محتواى آن كمتر تحقيق و پژوهشى با رهيافتى سياسى انجام گرفته است. از علل اين بى‏توجّهى اين است كه در رسائل، رساله يا رساله ‏هايى با عنوان سياسى و به صورت مستقل تأليف نشده است و اين شيوه‏اى متفاوت از نوشته‏ هاى معاصر آنان است، براى مثال معلّم ثانى (فارابى) كه از دانشمندان آن دوره و از معاصران اخوان‏ الصفاست، اهتمام ويژه ‏اى به تدوين رساله ‏هايى خاص در مورد سياست داشته است. گروهى فقدان رساله‏ اى با عنوان سياست را، دليل بر عدم تمايل و برنامه‏ريزى اخوان‏ الصفا براى ورود در سياست دانسته‏ اند، در حالى‏كه اصول كلى انديشه و فلسفه سياسى اخوان در لابه‏ لاى رسائل، گرچه پراكنده ولى عميق و علمى بيان شده است و به‏طور كلى رسائل اخوان‏ الصفا، مجموعه‏ اى علمى، فلسفى است كه در نگارش آن، معانى، بيان، بديع، فصاحت و بلاغت در حدّى بالا به كار گرفته شده و در ضمنِ حكمت، علوم، فنون، فلك، رياضيات، عدد، موسيقى، هندسه، طب، ادب، علم حيوانات، تربيت، شعر و علوم ديگر در آن گنجانده شده است.


اين شيوه پرداختن به مباحث سياسی، گويای اهتمام آنان به امر سياست بوده و بيانگر وضعيت سياسی دوره حيات علمی و سياسی آنان است. به هر حال اخوان‏ الصفا دارای فلسفه‏ای خاص با هدف سياسی بوده و شهرت آنان به عنوان گروهی مخفی و مبارز در راستای فلسفه و تاكتيك سياسی آنان می‏باشد، و از طرف ديگر برای فهم محتوای رسائل، توجّه به شرايط اجتماعی و اقتصادی و سياسی آن دوره، امری لازم و ضروری است. مجموعه شرايط آن دوره، برای عالمان و دانشمندان گروه اخوان نامطلوب و ناخوشايند بوده، لذا تلّقی آنان از دولت وقت، دولتی شرّ است و دولت شرّ با مبانی فلسفی اخوان در تعارض است.
نتيجه خردورزی‏های آنان برای پاسخ به فساد سياسی زمانه، ضرورت شكل گرفتن دولت اهل خير است. مطلوبيّت دولت خير از جهت پيوند آن با نبوّت و امامت است؛ دولت پيامبران، دولت آميخته با حكمت الهی است، حكمت ريشه در عقل فعّال و كلی دارد و با آن به سعادت دنيا و آخرت می‏توان رسيد و تحقّق اين دو سعادت، رسيدن به مدينه فاضله است.
بنيان انديشه اخوان را توحيد و يگانگی خالق شكل داده است و نظام فكری فلسفی و سياسی آنان مبتنی بر انديشه وحدت و يگانه‏گرايی است. در ديدگاه آنان خالق مبدع جهان قديم بوده و ساير موجودات حادث هستند، چون قديم است از راه حس و نظر نمی‏توان آن را درك كرد و در ظنّ و گمان نمی‏ آيد، با حواس و قياس و تشبيه نمی‏توان به ماهيّت آن پی برد و بايد از ابزارهای معتبر شناخت، برای معرفت به خالق و كل هستی و نظام آفرينش بهره گرفت. همچنين در كنار ابزارهای معرفت حسّی، بايد از عقل و دل و راه اشراق نيز مدد جست. ادراك غريزی و حسّی اعتبار ندارد، چون ادراكی ابتدايی است و همواره در حال تغيير و دگرگونی است. ادراكات حسّی اوائل العلوم و اوائل العقول هستند. انسان محتاج برهان عقلی است كه از راه عقل او را به معرفتی فراتر از ادراكات ابتدايی حسّی می‏رساند و نيز تصّورات روحانی انسان به او برای افزايش ادراكش كمك می‏كند. مجموعه ادراكات حسّی و عقلی و اشراقی انسان را به مراحلی از شناخت می‏رساند، ولی تا رسيدن به معرفت حقيقی راهی دراز در پيش دارد، لذا بايد از وحی برای كمال ادراكات خويش بهره گيرد.
در ديدگاه اخوان، عقل نوری است از نور اوّل و منشأ و صدور وحی نيز از آن نور است و توجّه عقلانی آنان به امور به هيچ وجه به معنای بی‏نيازی از رسالت نيست. از نظر آنان فلسفه تقدّم جعلِ عقل بر وحی، به معنای بی‏نيازی از رسالت نيست، بنابراين از ديدگاه آنان حجيّت مطلق عقل منتفی است و ادراك كامل همراه با وحی و رسالت به دست می‏ آيد و در مورد انسان، عقل ملاك عمل و تشخيص او در كره خاكی است و وجه تمايز انسان از موجودات و حيوانات ديگر، وجود عقل است. ضمناً عقل ملاك فضيلت انسان‏ها بر يكديگر نيز است، فردی كه از استعداد عقلی خويش توشه بيشتر و بهتری برگيرد، از قدرت نظام ‏دهی بهتری در امور معنوی و مادی برخوردار است و شايستگی رياست بر اجتماعات انسانی را دارد. انبيا به عنوان صاحبان ناموس از فضيلت خاص برخوردار بوده، چون حكمت داشته‏ اند و حكمت آنان ريشه در عقل كلی دارد. در ديدگاه اخوان، وقتی از رياست عقل بر جماعات سخن به ميان می‏ آيد، منظور حكمت متّصل به عقل كلی است.
اخوان علوم را به سه دسته فلسفه حقيقيّه، علوم رياضيّه و علوم شرعيّه وضعيه تقسيم كرده‏ اند. آنان فلسفه را با حكمت يكی گرفته و حكمت را تشبّه انسان به خدا بر حسب توانايی‏هايش معنا كرده‏ اند. بنابراين هدف فلسفه كشف حقايق است كه با فيض الهی موجود در وجود حكيم می‏توان به آن رسيد و علومی مانند رياضيات، منطقيات، طبيعيات و الهيّات، علوم اكتسابی هستند كه به شناخت انسان به خود و به محيط اطرافش كمك می‏كنند، به عبارتی ديگر در تدبير امور از علوم اكتسابی بهره‏گيری می‏شود. علم سياست كه مجموعه دانش انسان برای اصلاح امر معاش و تدبير و تمهيدات لازم برای معاد اوست از زيرمجموعه‏ های علوم الهی به‏شمار می‏ آيد. نظام هستی براساس سياست خالق‏يكتا در گردش است و سياست خداوند برای هستی ارسال رسولان می‏باشد و سياست آنان شامل تدبير معاش و معاد است.
افراد بشر با به‏كارگيری سياست انبيا به سعادت دنيا و آخرت دست می‏يابند، ولی به علّت جهل و غفلت از راه انبيا دور شده و سياست‏های جسمانی را پيشه می‏كنند، اين‏گونه سياست، بی‏عدالتی اجتماعی را بنيان می‏گذارد و احساس بی‏عدالتی، تمايل به اصلاح و تغيير بنيان‏های اجتماعی را سبب می‏شود و اين تمايل، آغاز زوال در دولت اهل شرّ و ايجاد دولت اهل خير است. تغيير و تحول در دولت بيانگر حتمی بودن تغيير اجتماعی است و در بينش اخوان‏ الصفا، تغيير اجتماعی با تغيير در قوای روحانی انسان به وجود می‏ آيد.
در اين بينش، اراده انسان نقش درجه اوّل در تغييرات اجتماعی دارد، همان‏گونه كه نقش انسان در تشكيل دولت و اجتماع از طريق ميثاق و براساس تقوا و فضيلت نقشی حياتی و ضروری است. در اين بينش بر قدرت انسان برای تشكيل و اداره محيط اجتماعی خويش تأكيد شده است. اخوان در كنار عامل اراده، به تربيت و تعاليم و آموخته‏ های انسان اهميّت خاصی داده‏ اند. اين تعاليم به ويژه شامل فلسفه و حكمت است كه انسان را به رمز و رازهای آفرينش آگاه‏ ساخته و تلاش او را برای اصلاح اجتماع جهت نيل به وضعيت سياسی مطلوب هدفمند می‏كند، هدف نهايی اين اراده در بعد اجتماعی، شكل‏گيری مدينه فاضله است؛ ويژگی اجتماع مدينه فاضله، زيستن در شرايطی فراتر از ضرورت‏های طبيعی و حاجات اوّليه انسانی است.
مباحث اخوان درباره دولت، آميخته با اصول دينی و فلسفی و الهام گرفته از مبانی اعتقادی آنان است. به عبارتی ديگر در مباحث آنان بين سياست و فلسفه و دين آميختگی و انسجام وجود دارد؛ آنان سياست را جزئی از فلسفه به حساب آورده و از امام و نبیّ هم تلقّی دينی و هم تلقّی فلسفی دارند، زيرا امام هم متّصل به منشأ فيض است و هم از حكمت برخوردار است. حاصل اين پيوستگی، به‏ وجود آمدن خلافت الهی است كه از ويژگی‏های صاحب ناموس برخوردار می‏باشد. اعمال سياست‏های خلافت الهی ريشه در اصول دين دارد و در واقع خلافتی شرعی است كه از اصول محكم دينی و عقلی برخوردار می‏باشد. غايت‏نهايی اين حكومت نيز رسيدن به آرمان انسان مطلق يا انسان كامل است. در مقابل آن، خلافت ابليس قرار دارد كه مبانی فكری آن دوری از حكمت و دين و فلسفه است. وجود دوگونه حكومت، منشأ تعارض‏های اجتماعی و پيدايش نظريه‏ های گوناگون در مورد نظام‏های سياسی و تغيير و تحولات دولت گرديده و مباحثی را در زمينه بهترين دولت و حكومت پديد آورده است. با توجّه به اصول فكری اخوان، علت تعارضات بی‏عدالتی است. و بهترين حكومت، دولت اهل خير می‏باشد و در مقابل آن، دولت اهل شرّ بدترين حكومت است.
در انديشه اخوان‏ الصفا، موضوع اصلی سياست، انسان است و انسان از نظر آنان موجودی دو بعدی است كه دارای دو ويژگی متضاد و در نتيجه صفات و اخلاقيّات متضادی نيز است. ماهيّت متضاد انسان تمايلات دوگانه روحانی و جسمانی را سبب می‏شود. رياست‏طلبی انسان از جمله تمايلات نفسی اوست كه به‏ صورت غريزی از آن برخوردار است. بنابراين منشأ سياست امری غريزی است و اين بينش بيانگر اين نكته است كه انسان موجودی سياسی و دارای روح ‏سياسی می‏باشد.
هدف از سياست در مفهوم عام، اصلاح موجودات و بقای آنها در بهترين حالات و كامل‏ترين آرمان‏هاست، چون رياست و به تبع آن سياست از نفس حيوانی ريشه می‏گيرد و دارای ويژگی‏های نفسی غضبی است، از اين ‏رو نياز به تكامل و صعود به مراتب بالای نفوس دارد، سياست با نفس ناطقه و نفس قدسی، سير صعودی می‏يابد، بنابراين در مرتبه ناموس الهی، متولّی تدبير امور خلايق می‏شود. سياست با نبوّت و شريعت به كمال نهايی خويش می‏رسد، زيرا نبوّت مرتبه‏ ای از مراتب نفس قدسی است كه فيض بشر از اين جايگاه است و نظام سياسی خلافت به رياست رئيس فاضل به‏ نام نبیّ، تجلّی سياست با ويژگی‏های نفس قدسی است و نظام سياسی جباران و سلاطين، تجلّی سياست با ويژگی‏های نفس حيوانی است. وجه تمايز اين دو گونه نظام سياسی، اعمال رفتارهای اخلاقی - اجتماعی متفاوت انسان‏هاست. علل تفاوت رفتارهای انسانی، در دو سطح مختلف اجتماعی، اصالت دادن به تمايلات نفسانی و يا مركب از نفسانی و روحانی است، در اجتماع با الگوی سياسی جباران و سلاطين، اصالت با تمايلات مادّی انسان‏هاست و در اجتماع با الگوی سياسی خلافت، به هر دو تمايل مادّی و معنوی بها داده می‏شود، لذا سياست‏گذاری‏ها و كردارهای اجتماعی و سياسی نيز براساس دوگونه تمايل، متفاوت است.
بنابراين از نظر اخوان‏ الصفا تقسيم‏بندی نظام‏های سياسی ريشه در خصلت‏های اخلاقی انسان‏ها دارد؛ با غلبه يافتن تمايلات مادی انسان‏ها يا روحانی و مادی باهم، نوع نظام سياسی نيز متفاوت خواهد بود. اين ملاك تقسيم‏بندی برای نظام سياسی، در مورد شكل‏گيری طبقات اجتماعی و جايگاه طبقاتی فرد نيز صادق است، زيرا در انديشه اخوان‏ الصفا انسان‏ها از نظر فردی به دو دسته عوام و خواص تقسيم شده‏ اند و ملاك عوام و خواص بودن، ويژگی نفسانی افراد انسانی است، به اين معنا كه ميزان بهره‏گيری از نفس ناطقه و تخلّق به اخلاقيات قدسی يا حيوانی، بيانگر ميزان بهره‏مندی او از حكمت است. بنابراين تفاوت افراد در برخورداری از حكمت‏ها ملاك تقسيم‏بندی آنان به دو دسته عوام و خواص است، زيرا در انديشه اخوان قدر و منزلت انسان در ميزان تشبّه او به خداست و تنها با حكمت می‏توان به خدا شباهت پيدا كرد و بدون حكمت، انسان از صفت خداگونگی دور می‏شود.
در انديشه اخوان، انسان دارای حيات جمعی است، زيرا بدون جمع قادر به تأمين نيازهای ضروری خود نمی‏باشد، از اين‏ رو نيازمند همبستگی اجتماعی است و تجلّی همبستگی اجتماعی ابتدا در قريه و سپس در مدينه است. مرحله تكاملی مدينه، مدينه فاضله است كه رئيس فاضل بر آن حكومت می‏كند. كمال‏جويی، سعادت خواهی و عدالت‏طلبی انسان يا نقص و فقدان اينها در اجتماع انسانی نمود عينی پيدا می‏كند. بنابراين اجتماع انسان‏ها ابزاری است برای كسب سعادت در زندگی اخروی و تأمين ضرورت‏های معاش در دنيا، ولی چون انسان‏ها دارای خواست‏های خودخواهانه و مادّی هستند و نمی‏توانند با يكديگر عادلانه رفتار كنند و دائماً در جدالند، لذا نياز به حاكمانی است كه بر اعمال آنها نظارت كنند و امور آنها را سر و سامان دهند و تحقق اين امر مستلزم وجود قانون است و قانون را شريعت برای ميانجی‏گری و رفع اختلافات در ميان اعضای جامعه ارائه می‏دهد. اجتماعی كه در آن جدال و خصومت كمتری باشد جامعه مطلوب انسانی بوده و انسان به دنبال تحقق آن است. ضرورت حكومت و قدرت سياسی در اجتماع انسانی برای رفع تعارض‏های اجتماعی انسان است و نظامی حقيقی و مشروع است كه مبتنی بر شريعت باشد و در اين صورت قادر به برقراری نظم مطلوب در جامعه آرمانی خواهد بود.
اخوان علاوه بر نگرشی فلسفی به مسائل و مشكلات اجتماع انسانی، از رهيافت جامعه شناختی و واقعيت اجتماعی نيز آنها را مورد بررسی قرار داده‏ اند. از اين‏رو يكی از اموری كه در رسائل اخوان به آن اهتمام خاصّی شده، مشكل اساسی جوامع انسانی، يعنی سفاهت و جهالت و فحشا و اعمال قبيح و كمی تعليم و تربيت است كه موجب اضطراب و تزلزل و فساد اعمال و رواج رشوه در جوامع می‏شود. اين‏گونه مفاسد از فرد شروع شده و به اجتماع و مشخصاً كارگزاران و حاكمان اجتماع سياسی سرايت می‏كند و دامن وزرا و حكما و فقها را نيز می‏گيرد و امور، انتظام خود را از دست داده و حق و عدالت در جامعه ناديده گرفته می‏شود. علما و فقها و حكما كه اخلاقشان بايد شبيه اخلاق ملائكه باشد، فضايل را رها كرده و به بزرگ‏بينی و عداوت و تعصب و بغضْ‏آلوده می‏شوند. حكما از مسير عقل خارج می‏شوند، لذا حقيقت، لباس باطل به خود می‏پوشد. قضات سيره فراعنه و جباران را پيشه می‏كنند، از اين‏رو قضاوتشان، خطا و غير عادلانه می‏شود و مصداق قول زور می‏گردند. سلطان و حاكم سياسی آلوده به جنايت می‏شود و ذلّت و بندگی را در جامعه می‏پسندد. رساله حيوان اخوان‏ الصفا، كه شكايت حيوان از ظلم و جنايت انسان می‏باشد، بيانگر تحليل جامعه شناختی اخوان از مشكلات اجتماع انسانی است.
فساد و خصلت‏های پست در بين دينداران، تجّار، دهقانان و كاتبان و كارگزاران رواج می‏يابد، تفاخر و برتری‏جويی از بعد اجتماعی و سياسی و فردی تجلّی ناهنجاری رفتار اجتماعی و سياسی است. نشانه‏ های عينی جامعه نامطلوب رفتاری را اخوان‏ الصفا تشبيه به اعمال و رفتار جانوران وحشی در ميان خود می‏كنند.
شمشير و سنان و نيزه، قطع دست و پا، حبس، سرقت، دزدی، فريب، خيانت، سعايت و دشمنی جاهلان با عالمان، پندار بد در مورد اخيار و فضلا، دشمنی فقرا با اغنيا و برعكس، و اختلاف فِرَق و مذاهب با يكديگر و ... علايم جامعه نامطلوب است. اين علايم نشانه‏ های حاكميت دولت اهل شرّ است. در چنين دولتی، لازم است عالمان و اخيار برای ظهور دولت اهل خير، تلاش كنند. اخوان عالمان را طبيبی تصوّر كرده‏ اند كه وظيفه ‏اش علاج مريضان است و شيوه علاج را طبيب تشخيص می‏دهد، ولی اخوان گوشزد می‏كنند كه گاهی جامعه از مرض خود ناآگاه است و حاضر به پذيرش مريضی خود نيست. در اين حالت طبيب دلسوز يك نفر را كه به مرض خود آگاه است درمان می‏كند و او سايرين را دعوت به معالجه و آگاهی از مرض می‏نمايد و چنانچه عالمان ناتوان از اقدام باشند، در اين حالت حربه سياسی اخوان، توسّل به تقيّه است. آنها معتقدند در اين حالت دوره ظهور شياطين و خفای اهل دين و رؤسای هدايت فرا رسيده و هنگامه انتظار است و پايان انتظار، ظهور دولت اهل خير است، پس معتقدان به ظهور بايد برای دست‏يابی به دولت خير تلاش كنند، از اين‏رو اخوان، شيعيان و علويانی را كه انتظار را اختفای از ترس معنا می‏كنند، مذمّت كرده‏ اند.
هدف اخوان از انديشه انتظار و اعتقاد به ظهور مهدی، بيان ضرورت نظام هرمی و سلسله مراتبی است كه در رأس آن امام قرار دارد. ويژگی رياست امام، اعتدال و شفقت در بين تمام اعضای زير مجموعه رياست اوست و تكبّر و خشونت و رفتار طاغوتی در چنين حكومتی جايی ندارد. راه رسيدن به اين هدف، تكليف خواستن از مردم براساس وسع و توان آنان است. طبيعی است كه در چنين الگوی حكومتی، روح اخوت و محبّت و احساس مسؤوليت برای تنظيم و اجرای امور اجتماعی شكل می‏گيرد. اين انديشه واقع‏گرايانه‏ای است كه در دولت مورد نظر اخوان به آن توجّه شده است.
اين تئوری‏پردازی به دنبال جامعه‏ای آرمانی با ولايت رئيس فاضل است كه نه تنها رؤيايی نيست، بلكه تحقّق آن امكان‏پذير و دست يافتنی است، ولی ابزار مهمّ آن، سازمان اجتماعی و سياسی و اداری استواری است كه پاسخ‏گوی سياست‏های فاضلانه رئيس فاضل باشد. آنچه كه امروزه در علم سياست، از تناسب ساختار برای سياست‏گذاری و نيز اجرا، سخن می‏گويند، بنيان فكری واقع‏انديشانه است كه نماد اين تفكر ساختاری در نظام سلسله مراتبی و هرمی انديشه اخوان، اعتقاد آنان به تربيت انسان‏هاست، زيرا در صورت تربيت، پذيرای سياست‏های فاضلانه رئيس فاضل می‏شوند و در نتيجه آن سياست‏ها در اجرا با مشكل روبه ‏رو نمی‏گردد.
سياست‏های كلی رئيس فاضل در اجتماع بشری، تحقّق خواسته‏ های دنيايی نظير خوراك، پوشاك، مسكن و نيز خواسته‏ های اخروی است و بلوغ روحانی انسان‏ها غايت نهايی افراد در اجتماع سياسی است، به چنين جامعه ‏ای مدينه فاضله اطلاق می‏شود و يكی از ائمه آل البيت بر آن رياست خواهد داشت.
ايمان به ظهور مهدی يكی از مبادی اساسی فكر شيعی و از جمله اخوان‏ الصفاست. در ديدگاه آنان ظهور مهدی پايان ظلمت و انحطاط دولت جور و آغاز دوره فرح و سرور برای شيعيان است.
در انديشه اخوان به دليل دوگانه بودن منافع انسان كه دنيوی و اخروی است، سياست هم به دو قسم جسمانی و نفسانی تقسيم می‏شود؛ سياست جسمانی متكفّل تن و جسم انسان است كه در آرای آنان ميانه ‏روی و اعتدال در تمايلات جسمانی، اصلی لازم و ضروری است؛ در سياست نفسانی، مبنا اخلاق پسنديده، حفظ امانت، رعايت دوستی و اخوت با هم مسلكان و براداران است، لازمه تحقّق نيكی‏ها، تهذيب نفس می‏باشد.
موفقيّت در سياست ذاتی و سياست اهل و اولاد و سياست اصحاب، با سياست‏های نفسانی در ارتباط مستقيم است، زيرا تربيت در عملكرد و بينش سياسی و اجتماعی نقش مهمّی دارد. مهم‏ترين هدف تربيت، تشبّه به خداوند است كه اين تشبّه با همراهی دو سياست جسمانی و نفسانی برای انسان حاصل می‏شود. نتيجه تربيت اخلاقی با مبنای تشبّه، شايستگی انسان برای خلافت و جانشينی خداست كه در آن صورت، او مجری سياست الهی و سياست و تدبير او نشانی از تدابير قدسی و ملكوتی در زمين خواهد بود. نام اين سياست قدسی، سياست نبوی است كه هم معاش و هم معاد را تضمين می‏كند. از سويی سياستی كه تنها به معاش انسان‏ها توجّه نمايد، سياستی ناقص است كه حكومت ملوك و جباران تجلّی اين‏گونه سياست است و حكومت جانشينان انبيا، تجلّی سياست‏های جسمانی و نفسانی توأم است.
در انديشه اخوان - همان‏گونه كه بيان شد - تربيت در تدبير و سياست انسان نقش مهمّی دارد، عناصر مهمّ تأثيرگذار در تفاوت اخلاقی انسان‏ها عبارتند از:
1. اخلاط و طبايع جسم انسان‏ها؛
2. تأثير جغرافيا و آب و هوا؛
3. معاشرت با صاحبان شرايع، دين آبا و اجدادی، معلّمان و استادان و مربيان. اخوان سعادت را با وجود معلّمی آگاه و روشن ضمير و به دور از آرای فاسد و اخلاق ناپسند، قرين دانسته و تعصّب در مذهب را روا ندانسته‏ اند؛
4. تأثيرات نجوم به هنگام تولد كه در سعادت و نحوست زندگی او نقش‏دارد.
دو نوع نظام سياسیِ خلافت و سلطنت تجلّی دو سياست نفسانی و جسمانی است. اين دو نوع نظام با واقعيت‏های اجتماعات انسانی ارتباط دارند. تهذيب‏نفوس و به كارگيری عقل و خرد و برخورداری از دانش يا عدم آنها ملاك موفقيّت يا عدم موفقيّت انسان در حوزه سياست و حكومت است.

 

كتاب‏نامه

كتاب‏ها


ابراهيمی دينانی، غلامحسين، ماجرای فكر فلسفی در جهان اسلام، طرح نو، تهران 1377.
ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادی، چاپ چهارم، مركزانتشارات علمی، تهران 1362.
احسن، محمد مناظر، زندگی اجتماعی در حكومت عباسيان، ترجمه مسعود رجب‏نيا، انتشارات‏علمی، تهران 1369.
احمد بن عبداللَّه بن محمد المكتوم، رسائل اخوان‏ الصفا، به اهتمام ميرزا محمد ملك، بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا.
اخوان‏ الصفا، رسائل اخوان‏ الصفا، تحقيق و مقدمه عارف تامر، منشورات عويدات، بيروت.
اوليری، دليسی، انتقال علوم يونانی به عالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، انتشارات دانشگاه‏تهران‏1342.
الامين، حسن، دائرة المعارف الاسلاميه الشيعيّه، ج 2، دارالتعارف للمطبوعات، 1995 م.
بالانديه، ژرژ، انسان‏شناسی سياسی، ترجمه فاطمه گيوه‏چيان، انتشارات آران، 1374.
بدوی، عبدالرحمن، الاصول اليونانية لنظريات السياسية فی الاسلام، مصر 1333 ق.
پازارگاد، بهاءالدين، تاريخ فلسفه سياسی، انتشارات زوّار، بی‏تا.
تامر، عارف، حقيقه اخوان‏ الصفا وخلان الوفاء، بيروت 1957 م.
-، رسائل اخوان‏ الصفا وخلّان الوفاء، منشورات عويدات، بيروت.
جعفريان، رسول، تاريخ تحول دولت و خلافت، مركز مطالعات و تحقيقات اسلامی، قم 1373.
حجاب، محمد فريد، الفلسفة السياسية عند اخوان‏ الصفا، مصر 1982 م.
حسن ابراهيم حسن، تاريخ الدولة الفاطمية، قاهره 1981 م.
-، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه عبدالحسين بينش، مؤسسه فرهنگی آرايه، 1374.
حقوقی، عسگر، تاريخ انديشه‏ های سياسی ايران و اسلام، انتشارات هيرمند، 1374.
حلبی، علی‏اصغر، گزيده رسائل اخوان‏ الصفا، چاپ اول، انتشارات كتابفروشی زوّار، 1360.
دانش‏پژوه، محمدتقی، مجمل الحكمة (ترجمه گونه‏ای كهن از رسائل‏اخوان‏ الصفا)، چاپ اول، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1375.
الدسوقی، عمر، اخوان‏ الصفا، دار احياء الكتب العربيّه، بی‏تا.
دهخدا، علی‏اكبر، لغت‏نامه، چاپ سيروس، تهران 1334.
ذكاوتی قراگزلو، علی‏رضا، ابوحيان توحيدی، چاپ اول، طرح نو، 1374.
الزحيلی، محمد، الوزارة فی الاسلام، تاريخها و احكامها، دارالمكتبی، 1998 م.
زرين‏كوب، عبدالحسين، با كاروان انديشه، اميركبير، تهران 1363.
-، داستان آغاز اسلام و انتشار آن تا پايان دولت اموی.
-، در قلمرو وجدان (سيری در عقايد اديان و اساطير)، انتشارات علمی، 1369.
شريف، ميان محمد، تاريخ فلسفه در اسلام، ترجمه نصراللَّه پورجوادی، مركز نشر دانشگاهی، 1370.
شهرزوری، شمس‏الدين محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح، ترجمه مقصودعلی‏تبريزی، شركت انتشارات علمی، 1365.
صفا، ذبيح‏اللَّه، تاريخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، چاپ پنجم، انتشارات دانشگاه تهران، 1374.
عالم، عبدالرحمن، بنيادهای علم سياست، نشرنی، تهران 1376.
عنايت، حميد، بنياد فلسفه سياسی در غرب، انتشارات دانشگاه تهران، 1356.
-، تفكر نوين سياسی اسلام، ترجمه ابوطالب صارمی، اميركبير، 1362.
الفاخوری، حنا، تاريخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آيتی، چاپ چهارم، تهران‏1373.
فارابی، ابونصر، انديشه‏ های اهل مدينه فاضله، انتشارات شورای عالی فرهنگ و هنر، 1374.
فاستر، مايكل، خداوندان انديشه سياسی، ترجمه علی رامين، اميركبير، تهران 1362.
فروخ، عمر، اخوان‏ الصفا، بيروت 1981 م.
-، تاريخ الفكر العربی، بيروت 1961 م.
قادری، حاتم، انديشه سياسی غزالی، دفتر مطالعات سياسی و بين‏المللی وزارت امور خارجه، 1370.
-، تحول مبانی مشروعيت خلافت، انتشارات بنيان، 1370.
قمير، يوحنا، اخوان‏ الصفا يا روشنفكران شيعه مذهب، ترجمه محمدصادق سجادی، 1363.
كاپلستون، فردريك، تاريخ فلسفه، ترجمه اسماعيل سعادت، چاپ اول، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1373.
كاسيرر، ارنست، اسطوره دولت، ترجمه يداللَّه موقن، انتشارات هرمس، 1374.
كربن، هانری، تاريخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبايی، انتشارات كوير، تهران 1373.
گلن، تيندر، تفكر سياسی، ترجمه محمود صوری، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
لوئيس، برنارد، اسماعيليان در تاريخ، ترجمه يعقوب آژند، انتشارات مولی، 1363.
متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه عليرضا ذكاوتی قراگزلو، اميركبير، تهران‏1362.
محمود اسماعيل عبدالرزاق، اخوان‏ الصفا، رُوّاد التنوير فی الفكر العربی، دار قباء، قاهره 1998 م.
نجفی، موسی، تأملات سياسی در تاريخ تفكر اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
نصار، ناصف، انديشه واقع‏گرايی ابن خلدون، ترجمه يوسف رحيم‏لو، مركز نشر دانشگاهی، 1366.
نصر، سيدحسين، نظر متفكران اسلامی درباره طبيعت، چاپ چهارم، انتشارات خوارزمی، 1359.
وينسنت، اندرو، نظريه‏ های دولت، ترجمه حسين بشيريه.
همايی، جلال‏الدين، غزالی نامه، شرح حال و آثار و افكار امام محمد غزالی، انتشارات هما، 1368.

مقالات

سجادی، جعفر، «نظريه‏های سياسی و كلامی اخوان‏الصفا»، روزنامه همشهری، شماره 1393(سال 1376).

شيخ، محمدعلی، «اخوان‏الصفا و انديشه ‏های آنان»، كيهان انديشه، شماره اول (مرداد و شهريور1364).

عنايت، حميد، «بينش سياسی اخوان‏الصفا»، مجله اطلاعات سياسی - اقتصادی، شماره 129-130 (سال 1377).


 



 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

حاکمیت قانون و ضوابط
قرآن : وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ (سوره نور، آیه 2) ترجمه: اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آنها (مجرمان) دلسوزى نكنيد. حدیث: انما هم اهل الدنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها و قد عرفوا العدل و راوه، و سمعوه و وعده، و علموا ان الناس عندنا فی الحق فهربوا الی الاثره فبعدا لهم و سحقا. (نهج البلاغه، نامه به سهل بن حنیف استاندار مدینه) ترجمه: آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند و شتابان در پی آن روانند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند که همه مردم نزد م...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید