نامه(46)
ومن كتاب له عليه السلام
إلى بعض عمّاله
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِعَلَى إِقَامَةِ الدِّينِ، وَأَقْمَعُبِهِ نَحْوَةَ الاََْثِيمَِ، وَأَسُدُّ بِهِ لَهَاةَالثَّغْرِالْـمَخُوفِ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ عَلَى مَا أَهَمَّكَ، وَاخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍمِنَ اللِّينِ، وَارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لاَ تُغْنِي عَنْكَ إِلاَّ الشِّدَّةُ، وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَكَ، وَابْسِطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَآسِبَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، وَالاِِْشَارَةِ وَالتَّحِيَّةِ، حَتَّى لاَ يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَلاَ يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ، وَالسَّلاَمُ
ترجمه
از نامه هاى امام عليه السلام به بعضى از فرماندارانش [1]
اما بعد!تو از كسانى هستى كه من براى به پاداشتن دين از آنها كمك مىگيرم!،سركشى و تكبر گناهكاران را بوسيله آنان درهم مىكوبم،ومرزهائى را كه در معرض خطر قرار دارد بوسيله آنها حفظ مىكنم،بنابر اين تودر مورد آنچه برايت مهم است از خدا استعانت جوى،و شدت و سختگيرى رابا كمى نرمش در هم آميز، در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن! اما آنجائى كه جز با شدتعمل كار از پيش نمى رود،شدت را به كاربند.پر و بالت را براى مردم بگستر!
و با چهره گشاده با آنان روبرو شو!نرمش را نسبتبه آنها نصب العين خودگردان!،و در نگاه، اشاره،و تحيت و درود،ميان آنها مساوات را رعايت كن!
تا زورمندان در تبعيض طمع نورزند و ضعيفان از عدالت تو مايوس نگردند و السلام.
توضيحها
[1]اين نامه را بلاذرى در شرح حال امام على عليه السلام در كتاب انساب الاشرافص 368 طبع اعلمى و محمد ابن حرير طبرى در كتاب التاريخ ج6 ص 3392 چاپ ليدن در حوادث سال 38 و ابن اثير در كتاب الكامل ج3 ص177 در حوادث سالمذكور آوردهاند.
(مصادر نهج البلاغه و اسانيده ج3 ص377)
چنانكه مورخان نوشتهاند اين نامه را امام عليه السلام به مالك ابن حارث اشتر نوشتهاست. (سفينه ماده شترج 1)