گفتار يازدهم

گفتار يازدهم

 

تقابل «غدير» و «سقيفه» در تاريخ اسلام

 

غدير، حادثه‌اى بسيار مهم و درخور توجه

 

مسأله غدير ابعاد مختلفی دارد كه هر كدام از آنها درخور بحث‌های گسترده و فراوان است. زحمت‌های زيادی در اين زمينه كشيده شده، بحث‌های فراوانی انجام گرفته و كتاب‌های متعددی به رشته تحرير در آمده است. در اين جا حتی نمی‌توان به فهرست كارهايی كه در اين زمينه انجام گرفته اشاره كرد. به همه عزيزان توصيه می‌كنم كه بخشی از اوقات خود را، دست كم در ايام تعطيلی، به مطالعه اين مسايل اختصاص دهند. بزرگان ما در طول چهارده قرن، در اين زمينه زحمات فراوانی كشيدند كه ما حتی از اجمال آن زحمات هم اطلاع درستی نداريم. آنان با خون دل كتاب‌هايی را در باره اين مسأله فراهم كرده اند. گاهی سال‌ها برای پيدا كردن يك مدرك و منبع زحمت می‌كشيدند و رنج سفرهای طولانی را بر خود هموار می‌كردند تا به كتابخانه يا منبع و مدركی معتبر دست رسی پيدا كنند.

 از جمله اين تلاش ها، تأليف دو دايرة المعارف در اين زمينه است كه در نوع خود شاهكار است. يكی از آنها كتاب شريف «عبقات الانوار» تأليف مرحوم مير حامد حسين هندی است كه اخيراً خلاصه شده آن نيز در 12 جلد به نام «نفحات الازهار خلاصة علی عبقات الانوار» منتشر شده است. اين بزرگوار در شرايطی كه وسايل چاپ و نشر و تجهيزات پيشرفته امروزی وجود نداشت، زحمت فراوانی كشيد تا اين كتاب را تهيه كرد. وی در هندوستان با خون دلی بسيار كتابخانه‌ای را فراهم نمود تا توانست اين كتاب عظيم را تأليف كند. تأليف اين اثر خدمتی بسيار بزرگ به تشيع و اهل بيت(عليهم السلام) و اسلام محسوب می‌شود؛ لكن مطالعه آن، فرصت و حوصله زيادی می‌خواهد و تلخيص آن، كار را آسان تر می‌كند.

دايرة المعارف ديگر در اين زمينه، كتاب شريف «الغدير» است كه مرحوم علامه امينی تأليف كرده است. اين كتاب نيز با زحمات بسيار فراوانی تهيه شده است. بزرگان ما، برای پيدا شدن يك كتاب گاهی مدت‌ها زحمت می‌كشيدند و حتی به ائمه(عليهم السلام) متوسل می‌شدند و در اين توسلات گاهی كراماتی نيز برای آنها ظاهر می‌شد. در جريان تأليف الغدير نيز برای علامه امينی مواردی از اين دست اتفاق افتاد. برای نمونه، علامه امينی(رحمه الله) توسلی به اميرالمؤمنين(عليه السلام) يا موسی بن جعفر(عليه السلام) داشت و حاجتش دست پيدا كردن به كتابی بود كه برای تأليف الغدير به آن نياز داشت. روزی مسافری از آذربايجان شوروی می‌آيد و كتابی را برای ايشان می‌آورد و می‌گويد در بازار پيرزنی اصرار كرده كه آن كتاب را بخرد! او نيز به احتمال اين كه شايد علامه(رحمه الله) بتواند از آن كتاب استفاده كند، آن را برای علامه آورده است. مرحوم علامه امينی وقتی نگاه می‌كند، می‌بيند همان كتابی است كه سال‌ها به دنبال آن بوده است!

كتاب الغدير نيز نسبتاً مفصل است. يكی از فضلای بزرگوار اين كتاب را تلخيص كرده و چكيده‌ای از آن را به نام «فی رهاق الغدير» در يك جلد نوشته است. اين كار خدمتی است برای كسانی كه حوصله و فرصت خواندن تمام كتاب الغدير را ندارند، تا دست كم اين خلاصه را مطالعه كنند و به طور اجمالی ببينند بزرگان ما چه زحماتی برای اثبات حقايق دين كشيده اند، تا اين دين و مذهب به اين صورت دست ما رسيده است.

شايد بسياری از ما تصور كنيم كه تحقيق در اين مسايل ضرورتی ندارد و اين مسايل آن قدر روشن است كه احتياج به مطالعه در اطراف آن نيست. چنين تصوری نادرست و غفلت از فعاليت‌های دشمنان است. در همين كشور جمهوری اسلامی، كه مذهب رسمی آن تشيّع است، در بعضی از شهرهای مرزی، اقدامات عجيبی از طرف مزدوران بعضی از بيگانگان انجام می‌گيرد و افراد بسياری در اثر كم اطلاعی گمراه می‌شوند. كسانی از روحانيون كه برای تبليغ به اين گونه استان‌ها و شهرها می‌روند بايد در اين زمينه آمادگی كامل و دلايلی روشن و قابل قبول داشته باشند. مسأله كاملا جدی است و بايد با آن آگاهانه برخورد كرده و از سطحی نگری و ساده انگاری بپرهيزيم. در غير اين صورت ممكن است روزی چشم باز كنيم و ببينيم جمعيت فراوانی از شيعيان، بر اثر ناآگاهی مذهب خود را از دست داده اند.

 

غدير در مسلخ سقيفه!

در مورد خلافت و ولايت اميرالمؤمنين پس از پيامبر(صلی الله عليه وآله) ، خدای متعال آيات متعددی در قرآن نازل فرموده است. پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله) نيز در طول دوران زندگی خود با تمهيدات و بيان‌های مختلفی اين مسأله را به مردم گوشزد نمود و سعی كرد در رفتار و گفتار خود آن را در اذهان تثبيت كند. در آخرين اقدام نيز هفتاد روز قبل از رحلتش، در روز غدير آن را در بين انبوه مسلمانان اعلام كرد تا مسأله برای امت اسلامی روشن باشد و بعد از پيامبر(صلی الله عليه وآله) دچار اختلاف و پراكندگی نشوند. اما تاريخ می‌گويد كه پس از رحلت آن حضرت، مسلمانان غير از اين عمل كردند. در بين آن مسلمانان كسانی بودند كه در ركاب پيغمبر(صلی الله عليه وآله) در جنگ‌های متعدد شركت كرده و حتی مجروح نيز شده بودند. برخی از آنان خود، سرمايه زيادی را در راه ترويج اسلام صرف كرده بودند، و برخی ديگر از خانواده شهدا بودند. عجيب تر از همه آن كه، بسياری از آنان خود در آن روز در غديرخم حاضر بودند و جريان معرفی اميرالمؤمنين(عليه السلام) را با چشم و گوش خود ديده و شنيده بودند، اما پس از هفتاد روز گويا همه را فراموش كردند! آنان زمانی كه پيغمبر اكرم(صلی الله عليه وآله) از دنيا رفت، چنان رفتار كردند كه گويا اصلا چنين چيزی نبوده است! هنوز جنازه پيغمبر(صلی الله عليه وآله) روی زمين بود كه كسانی جمع شدند تا جانشينی برای پيغمبر(صلی الله عليه وآله) تعيين كنند! اصل اين تفكر كه امت اسلامی بايد رهبری داشته باشد و حتی يك روز هم مردم نبايد بدون رهبر بمانند صحيح بود، اما در اين مسأله كه چگونه بايد اين رهبر را شناخت و تعيين كرد، دچار اشتباه شدند. آنان در سقيفه جمع شدند و با يكديگر بحث كردند كه چه كسی را بايد به جای پيامبر(صلی الله عليه وآله) برگزيد.

بحث‌های زيادی شد و حتی گاهی گفتگوها به كشمكش و مشاجره نيز منجر شد، ولی آنچه كه صحبتی از آن نشد ـ يا دست كم در تاريخ اشاره‌ای به آن نگرديده، و اگر در مورد آن صحبت شده بود قطعاً تأثيری در جلسه می گذاشت و در تاريخ نقل می‌شد ـ اين بود كه، خود پيغمبر(صلی الله عليه وآله) چه كسی را تعيين كرده است! هيچ كس نگفت ماجرای هفتاد روز پيش در غدير چه بود و چرا پيامبر(صلی الله عليه وآله) حضرت علی(عليه السلام) را بلند كرد و فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ.2 هيچ سخنی در اين باب گفته نشد. يكی گفت جانشين پيامبر(صلی الله عليه وآله) بايد از مهاجران باشد، ديگری گفت بايد از انصار باشد، سومی گفت بايد از قريش باشد، و در نهايت رأی گيری شد. اما در مورد اين كه خود پيغمبر(صلی الله عليه وآله) چه كسی را تعيين كرد و يا لااقل تمايل داشت چه كسی جانشين او بشود، هيچ صحبتی نشد. پس از آن نيز در طول چهارده قرن، بر سر غدير آن آمد كه امروزه بسياری از مسلمانان از داستان غدير هيچ اطلاعی ندارند و بسياری از علمای اهل سنّت ادعا می‌كنند كه اصلا اين ماجرا واقعيت ندارد! اين در حالی است كه بزرگانی مثل صاحب عبقات و صاحب الغدير با زحماتی كه كشيده‌اند نشان داده‌اند كه اين ماجرا از معتبرترين روايات شيعه و سنی است. اگر رواياتی را كه اين بزرگان در اين باره نقل كرده‌اند با وجود كثرت و اعتبار راويان آنها نپذيريم، معلوم نيست در مجموع احاديث شيعه و سنی چند حديث باقی می‌ماند كه قابل قبول باشد! با اين حال برخی از علمای اهل سنّت مدعی‌اند كه «چنين ماجرايی رخ نداده است» و يا «ساختگی است و شيعه آن را درست كرده است»! اين در حالی است كه عمده روايات مربوط به غدير، از مدارك اهل سنّت نقل شده است.

در هر صورت، مسأله مهم در اين زمينه، حل اين معما است كه چگونه آن همه تمهيدات و نزول آيات در مورد مسأله ولايت بی ثمر ماند و به فراموشی سپرده شد؟! مسأله‌ای كه خداوند درباره آن، خطاب به پيامبر(صلی الله عليه وآله) می‌فرمايد: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ.3 از نظر خدای متعال اين مسأله به اندازه‌ای مهم بود كه ابلاغ نكردن آن، حكم ترك رسالت را داشت! «اِنْ لَمْ تَفْعَلْ»، يعنی اگر اين مسأله را تبليغ نكنی، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، اصلا رسالت خود را تبليغ نكرده ای! روشن است كه منظور از ابلاغ رسالت، فقط رساندن همين يك پيام خاص (ابلاغ ولايت و خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام) ) نيست؛ چرا كه در اين صورت معنای آيه اين می‌شود كه، اگر اين پيام را نرسانی، همين پيام را نرسانده ای! بديهی است كه گفتن چنين مطلبی لغو و غيرحكيمانه است. از اين رو معنای آيه اين است كه، اگر اين پيام خاص (جانشينی علی(عليه السلام) ) را ابلاغ نكنی، مأموريت نبوت و رسالت الهی را به انجام نرسانده‌ای و تمام زحمات 23 سال گذشته تو نيز ناديده انگاشته خواهد شد؛ يعنی اعتبار كل رسالت پيغمبر اكرم(صلی الله عليه وآله) به اين مسأله بستگی دارد و اگر اين مطلب نباشد، اصل رسالت از بين می‌رود. سرّ آن نيز اين است كه اگر حضرت علی(عليه السلام) بعد از پيغمبر اكرم(صلی الله عليه وآله) نبود، تحقيقاً اسمی از اسلام باقی نمی‌ماند. گرچه اكثريت مسلمانان تا 25 سال زير بار ولايت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نرفتند، با اين حال وجود آن حضرت(عليه السلام) و تعليمات ايشان بود كه موجب گرديد اسلام درهمين حد باقی بماند.

 

تكرار سقيفه

معمای بزرگ اين فراموشی را چگونه بايد حل كرد؟ از اين ماجرا چه درسی بايد بگيريم؟ آيا اين امر حادثه‌ای منحصر به فرد در تاريخ است و هيچ مشابهی نخواهد داشت؟ اصولا آيا حوادث اجتماعی منحصر به فرد است و قابل تكرار نيست؟

دست كم از نظر قرآن اين گونه نيست و حوادث تاريخی قابل تكرار است و مشابه آنها در زمان‌های بعد نيز ممكن است اتفاق بيفتد. اصولا فلسفه مهم ذكر جريان‌های تاريخی اين است كه از آنها برای زندگی امروزمان پند بگيريم، و گرنه قضيه تاريخی كه در گذشته اتفاق افتاده و خاتمه يافته است.

اين روايت را، هم شيعه و هم سنّی نقل كرده‌اند و مضمون آن در قرآن نيز آمده است كه پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله) فرمود: هر جايی كه بنی اسرائيل قدم گذاشتند شما نيز قدم خواهيد گذاشت، همان راهی را كه آنها رفتند شما نيز خواهيد رفت؛

حَتّی لَوْ دَخَلُوا جُحْرَ ضَبّ لَدَخَلْتُمُوهُ؛4 اگر بنی اسرائيل داخل لانه سوسماری شده باشند شما نيز داخل آن می‌شويد!

اين هم كه قرآن در موارد متعددی داستان بنی اسرائيل را ذكر می‌كند به اين دليل است كه مشابه آن برای ما نيز اتفاق خواهد افتاد. از اين رو ما بايد مراقب باشيم اشتباه آنها را مرتكب نشويم. اگر در بنی اسرائيل سامری پيدا شد و آنها را فريب داد، بدانيم در امت اسلامی هم سامری ديگری خواهد بود و بلكه هر عصری سامری خاص خود را خواهد داشت. ساير داستان‌های بنی اسرائيل نيز به همين ترتيب است. داستان غدير را نيز اگر امروزه نقل می‌كنيم برای اين است كه مراقب باشيم مشابه داستان غدير ممكن است در اين زمان برای ما نيز اتفاق بيفتد. بايد مراقب باشيم كه اشتباه مسلمانان صدر اول را در اطاعت نكردن از پيغمبر(صلی الله عليه وآله) تكرار نكنيم. حوادث تاريخی قابل تكرار است و مشابه هر يك از آنها ممكن است اتفاق بيفتد.

به راستی چگونه كسانی كه حاضر بودند جان خويش را بر كف گرفته با پيغمبر(صلی الله عليه وآله) به جنگ بروند، چنين از فرمان پيامبر(صلی الله عليه وآله) ، مبنی بر خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام) پس از خود، سرپيچی كردند؟ بسياری از افرادی كه در سقيفه جمع شدند و برای پيغمبر(صلی الله عليه وآله) جانشين تعيين كردند همان كسانی بودند كه در بدر و حنين و جنگ‌های ديگر شركت داشتند. هنوز آثار جراحات جنگ در بدن بسياری از آنها مشاهده می‌شد. اينان چگونه فراموش كردند كه پيامبر(صلی الله عليه وآله) چه كسی را به عنوان جانشين خود معرفی كرد؟! و چرا كسانی كه اين گفته پيامبر(صلی الله عليه وآله) را به خاطر داشتند با ماجرای سقيفه مخالفت نكردند؟

آيا اين جريان برای ما قابل تكرار نيست؟ آيا در زمان ما اگر كسانی چند سال به جبهه جنگ رفتند، اشتباه نمی‌كنند و خطری آنها را تهديد نمی‌كند؟ آيا ديگر در تشخيص راه دچار غفلت و هوا و هوس نمی‌شوند و فريب دجال‌ها و سامری‌ها را نمی‌خورند؟ قرآن می‌فرمايد اين گونه نيست، بلكه ممكن است فريب بخورند: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ؛5 گمان می‌كنيد به بهشت می‌رويد و داستان گذشتگان برای شما پيش نمی‌آيد؟ همان مشكلاتی كه برای گذشتگان بود، مشابه آن نيز بايد برای شما پيش بيايد. بايد امتحان شويد؛ خدا دست از امتحان برنداشته است. امتحانی كه برای امت پيغمبر(صلی الله عليه وآله) بعد از وفات حضرت رسول(صلی الله عليه وآله) پيش آمد، مشابه آن برای ملت انقلابی مسلمان ايران، بعد از رحلت امام(قدس سره) خواهد بود. همان خطری كه مسلمانان را بعد از رحلت پيامبر(صلی الله عليه وآله) تهديد می‌كرد، ما مسلمانان انقلابی را بعد از وفات امام(قدس سره) تهديد می‌كند. اگر آن روز مردمی فراموش كردند كه چه كسی لياقت دارد بعد از پيامبر(صلی الله عليه وآله) به جای او بنشيند، و به جای عمل بر طبق حكم خدا، طبق نظر و سليقه و رأی خود عمل كردند، اين خطر ما را نيز تهديد می‌كند. آن روز كسانی گفتند علی(عليه السلام) هنوز جوان است، فعلا پيرمردها هستند، بعداً نوبت علی(عليه السلام) هم می‌رسد. در آن زمان اين منطق عده‌ای بود؛ امروز هم ممكن است كسانی چنين منطقی داشته باشند. مراقب باشيم و از تاريخ پند بگيريم. ببينيم آنچه موجب سقوط مسلمانان شد چه بود؟ چه مطلبی موجب شد مسأله ولايت فراموش شود؟

آن روز كسانی بودند كه با اميرالمؤمنين(عليه السلام) مسأله و كينه شخصی داشتند، يا نسبت به آن حضرت حسادت می‌ورزيدند، و يا می‌گفتند، چگونه می‌شود ما تابع او باشيم؟ می‌گفتند اگر او قريشی است ما هم قريشی هستيم، اگر به قريشی بودن است، نسبت ما به هاشم نزديك تر از او است، پس چرا تابع او شويم؟! كسانی نيز علت مخالفتشان اين بود كه می‌دانستند اگر حضرت علی(عليه السلام) در رأس حكومت قرار بگيرد، منافع آنها تأمين نمی‌شود؛ از اين رو گفتند، خوب است با كسی بيعت كنيم كه مطمئن باشيم با وجود او منافع ما بهتر تأمين می‌شود و سهم بيشتری از بيت المال مسلمين به ما اختصاص داده خواهد شد و پول و منفعت بيشتری به ما خواهد رسيد! آيا اين خطرها برای ما نيست و ما از آنها مصون هستيم؟ آيا حب و بغض‌ها و هوا و هوس‌ها در تصميمات و قضاوت‌های ما دخالتی ندارد؟ تاريخ ثابت كرده است كه اكثريت قريب به اتفاق ما مصون از اشتباه نيستيم. در بين ما بسيار كم هستند كسانی كه پيرو واقعی معصوم و در درجات بسيار عالی ايمان و تقوا باشند. كدام يك از ما معصوم هستيم؟ كدام يك می‌توانيم ادعا كنيم كه تحت تأثير هوای نفس واقع نمی‌شويم؟ كدام يك می‌توانيم بگوييم، آن گاه كه رأی می‌دهيم فقط مصلحت اسلام را در نظر داريم؟ آيا به راستی ما هنگامی كه شخصی را برای مقامی تعيين می‌كنيم و به كسی رأی می‌دهيم فقط مصلحت اسلام را در نظر می‌گيريم؟ آيا اين گونه است كه به مصلحت شخص، حزب، صنف و يا به مسايلی نظير سن، مرد يا زن بودن، جوان يا پير بودن، روحانی يا غير روحانی بودن افراد نگاه نمی‌كنيم و تنها ملاكمان اين است كه مصالح اسلام چه اقتضايی دارد؟

 

غدير و سقيفه، عبرت‌هايی بزرگ برای ما

توجه به مسأله غدير و خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام) برای اين است كه هشيار شويم و ببينيم گذشتگان چرا و چگونه فريب خوردند، تا از آن پند بگيريم و سعی كنيم ما ديگر آن فريب را نخوريم. آن روز اين مسأله كه علی(عليه السلام) خليفه باشد يا كسی ديگر، چندان مسأله مهمی به نظر نمی‌آمد. مگر پهنه حكومت اسلام چه اندازه وسعت داشت و جمعيت مسلمانان چقدر بود؟ مگرچه مقدار ثروت در اختيار مسلمانان بود و پايتخت اسلام، شهر مدينه، چقدر جمعيت داشت؟ به جز چند خانه خشت و گلی و چند درخت خرما چه چيز ديگری داشت؟ آيا غير از اين بود؟ هر كس جانشين پيغمبر(صلی الله عليه وآله) می‌شد،

 

مگرچه عايدش می‌گرديد؟ اندك درآمدی حاصل از زكات در اختيار او قرار می‌گرفت كه بين فقرا تقسيم كند!

در آن زمان شايد بسياری از آن مردم فكر نمی‌كردند كه چه انحراف بزرگی را در اسلام و تاريخ پايه گذاری می‌كنند. گمان می‌كردند با مسأله‌ای ساده روبرو هستند و با خود می‌گفتند، چون ابوبكر و عمر، پدر همسران پيامبر(صلی الله عليه وآله) هستند، احترامشان بيشتر است! فعلا اينها حكومت كنند، بعد از چندی نوبت به علی(عليه السلام) هم خواهد رسيد!

اما كسانی كه اين چنين ساده انگارانه به مسأله نگاه می‌كردند، جای اين بود كه فكر كنند، مگر خود پيامبر(صلی الله عليه وآله) متوجه نبود كه پدر همسرش عايشه مسن تر از دامادش است؟ چرا او را تعيين نكرد؟ چه سرّی در اين بود كه روز غدير، آن انبوه جمعيت را در آفتاب نگه دارد و آن همه اهتمام و مقدمه چينی درباره اين مسأله داشته باشد و از مردم اقرار بگيرد؟ پيامبر آن روز فرمود:

أَلَسْتُ أَوْلی بِالْمُؤْمِنينَ مِن أَنْفُسِهِم6 آيا من نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نيستم؟

آيا من وظيفه پيامبری را خوب و درست انجام دادم يا خير؟ آيا مرا قبول داريد و اطاعت مرا لازم می‌دانيد؟ اين همه مقدمه چينی برای چه بود؟ چرا مسلمانان صدر اسلام اصلا به اين مطالب فكر نكردند؟

در ماجرای سقيفه، چند نفر كه به خيال خود خيلی زرنگ، فرصت طلب و موقع شناس بودند و راه فريب دادن مردم و تبليغات را خوب می‌دانستند، جلو افتادند و برخی از مردم از روی سادگی و كم تجربگی و ضعف شناخت، و عده‌ای نيز برای هوا و هوس، به دنبال آنها به راه افتادند و با اين كار آنها مسير اسلام عوض شد.

بايد بدانيم شبيه اين جريانات در آينده زندگی ما نيز محتمل است. ما تافته جدا بافته نيستيم و از عرش نازل نشده ايم! جبهه رفته هايمان از كسانی كه در جنگ احد و بدر شركت كردند بالاتر نيستند. اكثريت جامعه ما مثل اكثريت آنها است. انقلابيون ما نيز از كسانی كه صدر اسلام به پيغمبر(صلی الله عليه وآله) ايمان آوردند، چندان محكم تر نيستند. مگر پدر عايشه، همسر پيامبر(صلی الله عليه وآله) ، از جمله كسانی نبود كه همان اوايل به آن حضرت ايمان آورد؟ بعضی از اصحاب سقيفه از «سابقينِ مهاجرين» و برخی از آنها از «اصحاب رضوان» و «عشره مُبشّره» و جزو بيست نفر اولی بودند كه به پيامبر(صلی الله عليه وآله) ايمان آوردند. اما همين افراد مسير انقلاب پيامبر(صلی الله عليه وآله) را به انحراف كشاندند و از پيش خود برای آن حضرت جانشين تعيين كردند و اسمی از علی(عليه السلام) نبردند!

اين وقايع برای ما آموزنده است. فكر نكنيم هر كسی محاسنش سفيد بود يا در اسلام سابقه بيشتری داشت حتماً بهتر از ديگران می‌فهمد. نبايد تصور كنيم كه هر چه منافع شخصی ما، و يا گروه و حزب و صنف ما را تأمين می‌كند حتماً به نفع اسلام است. بايد با ديد وسيع نگاه كنيم. مبادا همان‌گونه كه در صدر اسلام اين چنين شد، ما نيز با سرنوشت ميليون‌ها انسان كه بعد از ما خواهند آمد، بازی كنيم. كارهای ما علاوه بر اين كه بر سرنوشت نسل حاضر اثر می‌گذارد، در زندگی و سرنوشت نسل آينده نيز تأثيرگذار خواهد بود. كسانی كه اين انقلاب را به وجود آوردند و جان خود را فدا كردند، در هزاران سال آينده تاريخ اثر گذاشتند و تاريخ ايران را عوض كردند. خداوند بر علوّ درجاتشان بيفزايد. ما نيز می‌توانيم با رفتار خود مسير تاريخ را در جهت مثبت يا منفی تغيير دهيم. بايد به رفتارها و مسؤوليت‌های خود كاملا توجه داشته باشيم و سعی كنيم در كارهايمان تنها رضای خدا را در نظر بگيريم و با تشخيص درست وظيفه، به آن عمل كنيم.

اينها بخشی از مسايلی است كه بايد از داستان غدير و ساير داستان‌ها استفاده كنيم. گرچه همه حوادث تاريخی دارای پندهای آموزنده است، لكن ماجرای غدير يكی از بزرگ ترين اين وقايع و درخور توجه ويژه است.

 

رعايت مصالح اسلام و جامعه اسلامی، تنها عامل در موضع گيری‌های علی(عليه السلام)

مسأله ديگر در همين زمينه اين است كه پس از انحراف خلافت از مسير اصلی خود، اميرالمؤمنين(عليه السلام) چگونه رفتار كرد؟ گاهی تعبير بعضی از ما شيعيان اين است كه علی(عليه السلام) قهر كرد و در خانه نشست، يا اين كه علی(عليه السلام) 25 سال خانه نشين شد. اين گونه تعابير درست نيست. اگر می‌گوييم خانه نشين شد، مقصود اين است كه حق خلافت آن حضرت را غصب كردند، اما چنين نبود كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در كارهای مسلمانان دخالت نكند و قهر كرده، در خانه بنشيند و بگويد، يا همه آنچه كه اسلام گفته، بايد باشد، يا هيچ چيز اسلام نباشد. به عكس، علی(عليه السلام) در متن مسايل اجتماعی حضور داشت و خلفا در هر مسأله‌ای كه به مشكل برخورد می‌كردند به سراغ آن حضرت می‌آمدند. اهل تسنن در كتب معتبر روايی، در قضايای متعددی از خليفه اول و دوم اين مضمون را نقل كرده‌اند كه اگر اميرالمؤمنين(عليه السلام) نبود

 

آنان در اداره امور حكومت در می‌ماندند. خود اهل سنّت از خليفه دوم نقل كرده‌اند كه گفت:

لا اَبْقانِیَ اللّهُ لِمُعْضَلَة لَيْسَ لَها ابوالحَسَن؛7 خدا مرا نگه ندارد در مشكلی كه علی(عليه السلام) نباشد.

همچنين نقل شده كه خليفه دوم بارها گفت:

لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَكَ عُمَر،8 اگر علی(عليه السلام) نبود عمر هلاك می‌شد.

بسياری از اوقات، خلفا در مسايل جنگی با حضرت مشورت و طبق نظر ايشان عمل می‌كردند. اگر علی(عليه السلام) از حكومت و جامعه قهر كرده بود، پس اين روايات چيست؟

بنابراين بايد به اين نكته توجه كرد كه حضرت علی(عليه السلام) نفرمود، حال كه خلافت مرا نپذيرفتيد من هم با شما كاری ندارم! آن حضرت(عليه السلام) مصلحت اسلام را رعايت می‌كرد، نه آن كه قهر كند و بگويد حال كه خلافت من نشد پس هيچ! شعار «يا همه يا هيچ»، در مكتب اهل بيت(عليهم السلام) در چنين مواردی پذيرفتنی نيست. اگر زمانی ممكن نشد تمام احكام اسلام اجرا شود، آيا بايد قهر كنيم و برويم در خانه بنشينيم، يا بايد سعی كنيم به همان اندازه كه امكان دارد احكام اسلام را اجرا كنيم؟ رويّه درست اين است كه اگر نود درصد ممكن است احكام اسلام پياده شود، به اندازه همان نود درصد، اگر نشد، هشتاد درصد، و خلاصه هر مقدار كه ممكن است، بايد همان را عمل كنيم، نه آن كه كناره بگيريم و هيچ اهتمامی به اجرای احكام اسلام نداشته باشيم. اگر چنين سيره‌ای از سوی ائمه(عليهم السلام) در پيش گرفته می‌شد، اسمی از اسلام باقی نمی‌ماند. ظلمی كه به اميرالمؤمنين(عليه السلام) شد در تاريخ بی سابقه بود، اما عكس العمل آن حضرت اين نبود كه قهر كند و كنار برود. در هر موردی بايد مصلحت اسلام سنجيده شود. طبق برخی روايات، در داستان فدك وقتی حضرت زهرا(عليها السلام) به خانه برگشتند به اميرالمؤمنين(عليه السلام) عرض كردند كه چرا كمك نمی‌كنی تا حق خود را بگيرم. حضرت(عليه السلام) فرمود: اگر می‌خواهی صدای اذان بلند باشد، بايد تحمّل كنی؛9 يعنی اگر می‌خواهی اسلام باقی بماند و در همين حدی كه الآن هست به اسلام عمل شود، بايد صبر پيشه كنی. اين مسأله (رعايت و تقدم مصالح اسلام و جامعه اسلامی در همه امور) يكی از درس‌های بزرگی است كه بايد از مكتب غدير و اميرالمؤمنين(عليه السلام) بياموزيم.

 


1. اين سخنرانی در تاريخ 26/1/77 ايراد شده است.

2. بحارالانوار، ج 28، باب 4، روايت 1.

3. مائده (5)، 67.

4. بحارالانوار، ج 51، باب 2، روايت 24.

5. بقره (2)، 214.

6. بحارالانوار، ج 28، باب 3، روايت 3.

7 و8. ر.ك: بحارالانوار، ج 40، باب 93، روايت 54.

9. ر.ك: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحديد، ج 11، ص 113. 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
محتوای بیشتر در این بخش: « گفتار دهم گفتار دوازدهم »

پیام هفته

مصرف گرایی بلای جامعه برانداز
قرآن : وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  (سوره سجده، آیه 21)ترجمه: به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانیم، شاید باز گردند.توضیح : مصرف گرایی بدون تولید مناسب سبب می شود تا قیمت ها در جامعه افزایش پیدا کند و گرانی (که در احادیث به عنوان یکی از عذابهای دنیوی عنوان شده) در جامعه شایع شود.حدیث: وَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادٌ مَلاعِينُ مَنَاكِيرُ لا يَعِيشُونَ وَ لا يَعِيشُ النَّاسُ فِي أكْنَافِهِمْ وَ هُمْ فِي عِبَادِهِ بِمَنْزِلَة الْجَرَادِ لا يَقَعُونَ عَلَي شَيْ‏ءٍ إلاّ أتَوْا عَلَيْهِ. (اصول کافی،...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید