اما متاسفانه از ابتدای انقلاب تا کنون به درستی از این پتانسیل مردمی استفاده نشده است و در حال حاضر نیز شاهد حرکت منفی گسترده ای در این زمینه می باشیم، که از سوی رسانه ها به وجود آمده است.
مردمی که نظام را متعلق به خود می دانند و برای صیانت از آن در صحنه های مختلف حاضر می شوند، هر روز اخبار تخلفات رنگارنگ مالی را می شنوند و مدام از اعتمادشان به نظام کاسته می شود. اخبار اختلاس های چند هزار میلیاردی و حقوق های نجومی نه تنها انگیزه های فرهنگی کمک به حل معضلات اقتصادی را از بین می برد، بلکه در توده ای احساس عقب ماندن از قافله سوء استفاده کنندگان را ایجاد می کند و از سویی نیز مدام به احساس محرومیت و نارضایتی می افزاید.
و عملکرد رسانه ها نیز بر شدت معضل می افزاید، متاسفانه عده ای مبارزه با فساد را به مساله ای جناحی تبدیل کرده اند و سعی می کنند به جای برائت جستن از فساد و محکوم کردن آن به نوعی برای جناح رقیب خبر فساد بسازند. یا آنکه تلاش می کنند رکوردهای جدیدی از مبالغ فساد بسازند و این گونه جناح رقیب را از میدان به در کنند.
و در این راستا رسانه ها راست و دروغ هر ماجرا را به هم می بافند که با توجه به عملکرد سازمان های نظارتی و قضائی حکومت و زمان طولانی بررسی ابعاد هر ماجرا، خبرها تاثیر عمیقی بر تخریب سرمایه های اجتماعی گذاشته و آن را نابود می کنند. تا آنجا که امروز مردم هر شایعه ای را هم بشنوند، کاملا باور می کنند. علاوه بر آنکه استفاده از عرق ملی برای حمایت از تولید داخل راهکاری ناممکن می شود.
حال آنکه رسالت رسانه ها برای مبارزه با فساد، کمک به شفافیت است که از کارآمدترین راههای مبارزه با فساد است. و باید باپرهیز از افراط و تفریط، محدوده صحیح فعالیت رسانه ها ریل گذاری شود. از سویی رسانه ها بتوانند با بسیج کردن افکار عمومی، مقابله با جریان های گردن کلفت فساد را سهل و ساده سازند. و از سوی دیگر مراقب باشند که برای اصلاح ابرو، چشم را کور نکنند. و به خاطر منافع حقیر جناحی، ارکان زندگی اجتماعی را منهدم نکنند.
همچنین غلتیدن حاکمیت به هر کدام از دو سوی افراط و تفریط، اثرات مخربی دارد. در حال حاضر با توجه به اغراض جناحی در بیان اخبار فساد توسط رسانه ها، زمینه محدود سازی رسانه ها مهیاتر دیده می شود. حال آنکه محدودیت غیر موجه رسانه ها، علاوه بر آنکه یکی از ابزار کارآمد مبارزه با فساد را از بین می برد، گامی دیگر در جهت تخریب سرمایه های اجتماعی است و ممکن است مردم تصور کنند حکومت در صدد حمایت از مفسدان اقتصادی است.
بنابراین علاوه بر لزوم نظارت قوی تر بر رسانه ها در ضمن حمایت های لازم، باید افکار عمومی را متوجه ضوابط نظارتی بر رسانه ها نمود. و تصور هر گونه مماشات با مفسدان را از بین برد.