خلاصه برخی از مباحث مطرح شده در این جلسه به شرح زیر است:
آیه: وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(بقره/203)
ترجمه: و خدا را در روزهاى معینى یاد کنید! (روزهاى 11 و 12 و 13 ماه ذى حجه). و هر کس شتاب کند، و (ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهى بر او نیست; و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهى بر او نیست; براى کسى که تقوا پیشه کند. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوى او محشور خواهید شد!
نکات کلیای قابل برداشت از این آیه که در جلسه قبل بدانها اشاره نشد:
1- گاهی ممکن است تاخیر در ترک مکان مقدس در زمان مقدس به سبب رعایت تقوا نباشد بلکه ممکن است برای تظاهر به دینداری، ریا و ... باشد.
2- روح تمامی احکام شرعی تقوا است و انجام تکالیف شرعی بدون رعایت تقوا هیچ رشدی در انسان ایجاد نمیکند و فقط در ظاهر ذمه انسان از تکالیف بری میشود.
3- اینکه گفته میشود فقه بر ظاهر اعمال تاکید دارد و تاکید فقه بر اعمال ظاهری سبب قشریگری و ظاهرگرایی در جامعه میشود. و این آیه ردی بر این تفکر است. فقه حداقلها را در نظر میگیرد اما به روح احکام نیز عنایت دارد.منظور از حداقلها این است که اگر افراد در انجام اعمال (حرام و واجب) به حداقل واجب عمل کند و از افعال حرام دوری کند مواخذه نمیشود و نیازی به تکرار عمل وجود ندارد. اما آیات و روایات همه به روح حاکم بر اعمال نیز توجه دارند.
4- حال این سوال مطرح میشود که آیا این این توجه به روح حاکم بر اعمال تاثیری بر مکلف دارد و آیا در عمل شخص به چشم میخورد؟
در پاسخ گفته که تقوا امری درونی است و از ظاهر عمل مردم قابل مشاهده نیست و تقوا یک مشخصه اخلاقی صرف است.
در نقد این پاسخ باید گفت که اگر تقوا یک امر صرفا اخلاقی باشد دیگر تاکیدات قرآن بر لزوم تقوا نه تنها بیارزش میشوند چه بسا لغو هم خواهند شد؛ چرا که اگر جامعهای که فقط در آن به ظاهر اعمال توجه شود، تشکیل بشود و تقوا امری واجب نباشد چنین جامعهای مطلوب نخواهد بود.
یعنی جامعه فقهی قشریگرا
اولا: با امر به تقوا در آیات تعارض دارد و خداوند متعال غرض از احکام شرعی را وصول به تقوا میداند.
ثانیا: چنین جامعهای مطلوب دین اسلام نخواهد بود: زیرا این چنین جامعهای بر خلاف ارتکاز متشرعه است و پیامبران برای تشکیل جامعهای اخلاقی مبعوث شدهاند.
5- در انتهای آیه شریفه به مساله معاد اشاره شده «إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» که این اشاره به معاد برای این استکه انسان ملتفت باشد که این دنیا دائمی نیست و بدین ترتیب نگرش انسان را نسبت به زندگی دنیوی تغییر دهد.
اگر انسانها زندگی خویش را محدود به دنیا بدانند و به معاد اعتقاد نداشته باشند؛ کسانی که قدرتمند هستن به ظلم و بهرهکشی از ضعیفان میپردازند و کسانی که قدرتی ندارند افسرده و ناامید میشوند.
الزام به رعایت تقوا در جامعه چگونه امکانپذیر است؟
باید به این نکته توجه داشت که رعایت تقوا در جامعه اسلامی جزء سیاستهای کلان حکومت اسلامی است و این سیاستهای کلان هستند که اهداف جامعه را مشخص میکنند و برنامهریزیها و قوانین موجود در جامعه برای رسیدن به این اهداف تدوین میشوند. بنابراین وظیفه حکومت اسلامی این است که برنامهای مدون جهت گسترش تقوا در جامعه اسلامی تدوین کند و امکانات رسیدن به این اهداف را ایجاد نماید. از اینجا مشخص میشود که همین سیاستهای کلان محکی است برای سنجش اینکه آیا قوانین درست تنظیم شدهاند و آیا به درستی اجرا میشوند تا ما را به اهداف برسانند. حال اگر ما براساس برنامههای مدون به این اهداف نرسیدیم نتیجه میگیریم که یا قوانین به درستی تنظیم نشدهاند و باید تغییر کنند و یا قوانین به درستی اجرا نشدهاند که در اینصورت باید نحوه اجرای قوانین را بازبینی کنیم.
در خصوص اهداف اسلام هم همین نکته قابل بسط است، اگر ما به اهدافی که اسلام مشخص کرده نمیرسیم این دلیلی است بر اینکه یا در استنباط احکام اشتباه کردهایم و یا در عمل به احکام شیوه صحیحی را در پیش نگرفتهایم.
آیا تقوا میتواند ضابطه و معیار عملی داشته باشد؟
بله؛ رعایت تقوا در جامعه از آثار آن فهمیده میشود، مثل اینکه اگر میزان اختلافات بین مردم کاهش پیدا کند، کاهش جرائم، کاهش تشکیل پروندههای قضایی کاهش خشونتهای خانوادگی و خیابانی همگی از نشانههای افزایش تقوا در جامعه هستند و بالعکس. از دیگر مصادیقی که نشانه رشد تقوا در جامعه هستند میتوان به بالا رفتن میزان رضایتمندی مردم در مراجعه به دستگاههای دولتی و غیردولتی، افزایش مواسات در جامعه و برطرف کردن مشکلات یکدیگر بدون چشمداشت و ... اشاره کرد. باید به این نکته نیز اشاره کرد که اگر من به الکفایة در جاامعه اسلامی به اخلاق اسلامی عمل کنند آن جامعه در عرف جامعهای اخلاقی محسوب میشود.
تکلیف دولت در گسترش تقوای اجتماعی
در نظر گرفتن تکلیف فردی و اجتماعی بدون توجه به نقش دولت سبب نقصان امر میشود. دولت اسلامی موظف است تقوا را در جامعه گسترش دهد و عوامل گسترش تقوا در جامعه را بهوجود آورده و تقویت کند.
مواردی که دلالت به این امر و وظیفه دارد عبارتند از:
اوامر فراوان به رعایت تقوا وقتی برآورده میشود که نظامات حاکم بر جامعه در راستای تقوا باشند وگرنه رعایت تقوا ممکن نمیشود چرا که مردم از نظامات جامعه که حاکمان در جامعه ایجاد می کنند تاثیر میپذیرند. تا وقتی که حاکمان زمینه بروز تقوا را ایجاد نکنند این امر به صورت عمومی در جامعه تحقق نمییابد. در واقع خطابات قرآن متوجه تمام لایههای جامعه اعم از فردی، مدنی و سیاسی است.
تقوای اجتماعی شاخصه جامعه اسلامی
به گزارش صراط مبین، پنجمین جلسه از سلسله جلسه های علمی حقوق عمومی در قرآن در سال جاری برگزار گردید . در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین دکتر ارسطا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدرس درس خارج و سطوح عالی حوزه علمیه قم به بیان ادامه مباحث و نکات حقوق عمومی آیه 203 سوره مبارکه بقره پرداخته و مؤلفههایی را بیان کردند که به کارگیری آنها توسط دولت اسلامی موجب رشد و ارتقاء دولت و جامعه اسلامی می شود.