إلی أمير ين من أُمراء جيشه
وَقَدْ أَمَّرْتُ عَلَيْكُمَا وَعَلی مَنْ فِي حَيِّزِكُمَامَالِكَ بْنَ الْحَارثِ الاََْشْترِ، فَاسْمَعَا لَهُ وَأَطِيعاً، واجْعَلاَهُ دِرْعاًوَمِجَنّاً فَإِنّهُ مِمَّنْ لاَ يُخَافُ وَهْنُهُ وَلاَ سَقْطَتُهُ.، وَلاَ بُطْؤُهُ عَمَّا الاِْسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ وَلاَ إِسْرَاعُهُ إِلَی مَا الْبُطءُ عَنْهُأَمْثَلُ
ترجمه
از نامه های امام عليه السلام به دو نفر از سران سپاهش [1]
«مالك ابن حارث اشتر»را بر شما و بر آنان كه زير فرمان شما هستند امير ساختم!گوش به فرمانش دهيد و مطيع او باشيد!او را زره و سپر خويش قرار دهيد،چه اينكه او كسی است كه احتمال نمیدهم سستی بخرج دهد،و لغزش پيدا كند،و نيز ازاين بيمناك نيستيم كه كندی كند در جائی كه سرعت لازم است،و يا سرعتبخرج دهد در موردی كه كندی سزاوارتر است.
توضيحات
[1]منظور از اين دو امير«زياد بن نضر»و«شريح بن هانی»است كه در ذيل نامه 11 حت شماره447 از آنها نام برديم.
اين دو پس از رسيدن به«صفين»با«ابو الاعور سلمی»روبرو شدند،او آنهارا بطرف معاويه فرا خواند ولی نپذيرفتند،و جريان را بامام گزارش كردند.
امام پس از رسيدن گزارش،مالك اشتر را بسوی آنها گسيل داشت.و ايننامه را بآنان نوشت.
مفصل اين جريان در«تاريخ طبری»جلد 5 صفحه 238 و كتاب صفينصفحه 135 آمده است.
(مصادر نهج البلاغه و اسانيده جلد3 صفحه227)