ب) نبود اصل و معيار ثابت، عدم لحاظ واقعيتی فی نفسه و بالذات، تأثيرپذيری از حوادث و درصدد موجه جلوه دادن سلطه دولتمردان، عدم توجه منطقی به منشأ اقتدار و حاكميت، به بار نشستن حاكميتهای مستبد و ديكتاتور در نتيجه تبيينهای غير واقعبينانه، بیتوجهی به عنصر حقانيت و مشروعيت از جمله ايرادها و نقاط ابهام جدی است كه متوجه تبيين حاكميت از منظر انديشوران غربی است.
ج) تعريف مقبول از حاكميت در انديشه اسلامی:
حاكميت دولت، استمرار و اعمال «ولايت تشريعی خداوند» است كه به عنوان اقتداری مطلق، حقانيت آن ريشه در حقيقت لا يزال خداوندی دارد؛ لذا غير قابل تجزيه و انتقال میباشد و براساس سنت الهی تحقق و عينيت چنين حاكميتی منوط به پذيرش آحاد جامعه است كه در صورت پذيرش به واسطه انسانهايی كه تحت تربيت خاص الهی واقع شدهاند و يا توسط آنان سفارش میشوند، اعمال میگردد.
د) 1. مشروعيت، قانونی بودن نيست؛ چرا كه اولا، قانون پيوسته توأم با الزام و تحميل است حال آنكه مشروعيت برای توجيه هرگونه الزام و تحميلی میباشد.
ثانيا، رابطه مشروعيت و قانونی بودن «اعم و اخص» است و «قانون» خود مقسم مشروع و نامشروع است.
2. تبيين مشروعيت به انطباق فرايند كسب قدرت با باورهای مردم صحيح نيست؛ زيرا باورها و عقايد مردم امری ذهنی، متغيّر و بیثبات است. ازاينرو، دارای اعتباری ذاتی برای نماياندن مشروعيت به عنوان پشتوانه حاكميت و عنصر ثبات آن نخواهد بود.
3. نمیتوان مشروعيت را به كارايی درازمدت نظام سياسی تفسير كرد؛ چرا كه مشروعيت مقدم بر تأسيس حكومت است و در صورت نامشروع بودن حكومت، همه افعال آن غاصبانه و جائرانه خواهد بود. هرچند براساس كارآمدی درازمدت بتواند رضايت مردم را جلب كند.
4. مشروعيت، مقبوليت و پذيرش مردم نيست؛ زيرا ملازمهای بين آن دو نيست و نسبت بين آن دو عموم خصوص من وجه است.
ه) نظر مختار در مورد مشروعيت:
مشروعيت حقيقی جز توجيه برهانی و عقلان حق ولايت و حاكميت بر جامعه نيست و به حكم عقل اگر تحقق حكومت و ولايتی مستند به حاكميت بالذات و برخاسته از ولايتی حقيقی باشد، كه از آن خدای يگانه هستی بخش است، حائز مشروعيت و حقانيت میشود و در غير اين صورت، نامشروع و غير موجه و از روی جور و غصب خواهد بود.
و) مشروعيت سياسی پيوستگی كامل با بحث ولايت حقيقی خداوند و در استمرار آن است و لذا مربوط به «علم كلام» میشود. اما مشروعيت فقهی درباره افعال مكلفين است. ازاينرو، اگر حاكمی با احراز مشروعيت سياسی، به معنای قابليت استناد عقلانی حاكميت وی به ولايت الهی، توانست در جامعه ظهور و عينيت يابد، ضروری است رفتار و عملكردی مجاز و مشروع، يعنی منطبق با شرع مقدس، داشته باشد كه اين، مرحله دخالت مشروعيت فقهی در عرصه حكومت است.
ز) ترسيم اشكال حكومت دينی در فضای فكری انديشوران غرب، گاه متأثر از حاكميتهای دوران باستان است كه در چنين دورانی فرمانروايان، مدعی ماهيت خدايی بودند و خود را خدايی در لباس انسان معرفی میكردند؛ لذا متفكران غرب، قالب طبيعت الهی فرمانروا را به عنوان شكلی از اشكال حكومت الهی و دينی معرفی كردهاند و زمانی بيان مراد از حكومت دينی، متأثر از تحولات و فراز و نشيبهای مهم در مناسبات كليسا و اقتدار سياسی در قرون وسطی و تحولات سده چهاردهم در مغرب زمين بوده است كه در نتيجه چنين تحولاتی، ماهيت حكومت منتسب به خداوند و دين يا به نحو نيابت الهی فرمانروا مورد تفسير قرار گرفته است يا در قالب مشيت الهی اقتدار فرمانروا توجيه شده است.
ح) تفكر انسان خدايی و اينكه خداوند لايتناهی در قالب انسانی مادی تجسد يابد و با نزول به پهنه زمين به رتقوفتق امور پردازد، امری غير معقول و محال است و به گواه قرآن، رسالت اساسی انبيای عظام در طول تاريخ مبارزه با چنين بينش منحط و مقابله با مدعيان خدايی بوده است كه گاه با درخواست دليل و برهان، زمانی با نمايان كردن عجز آنان از جلب و دفع هرگونه منفعت شری و گاه با بيم دادن به عذابی پرشقاوت، درصدد برچيدن هرگونه خدايیگری برمیآمدند. در اين مورد قرآن احتجاجهای حضرت ابراهيم عليه السّلام با نمرود و حضرت موسی عليه السّلام با فرعون را نقل میفرمايد. ازاينرو، وقتی تفكر انسان خدايی هم مورد انكار عقل بديهی است وهم با روح تعاليم دينی اصيل و رسالت انبيای الهی ناسازگار است؛ پس هرگز نمیتوان انديشه طبيعت الهی فرمانروا را نمودی از حكومت دينی در دورهای از تاريخ قلمداد كرد.
ط) انديشه حكومت نائبان خدا روی زمين كه در نتيجه پيوستگی دين و سياست در اروپای قرون وسطی مطرح گرديد، از جهاتی چند مردود و مورد نقد میباشد:
1. طرح انديشه نيابت الهی پيش از آنكه به استناد نصوص اناجيل باشد، نشئت گرفته از قصد نهادينه ساختن سلطه اربابان كليسا و بر نظامهای سياسی و اجتماعی است؛ چرا كه انديشه قاطبه بزرگان مسيحيت در چهارصد ساله قبل از طرح چنين ايدهای افتراق كامل دين و سياست میباشد. بنابراين، طرح انديشه نيابت خدايی در قرون وسطی، محرّكی جز قدرتخواهی بزرگان كليسا- كه با گرويدن امپراتور رم به دين مسيح و پيوند پيشوايی روحانی و اقتدار سياسی همراه است- نداشته است.
2. استناد به فرازهايی از انجيل برای توجيه نيابت خدايی نمیتواند دليلی بر صحت چنين اقتداری از منظر حضرت عيسی عليه السّلام باشد؛ زيرا اين اناجيل محرّف و قابل استناد به منبع وحی الهی نمیباشد و به اظهار محققان غربی مدتها بعد از حضرت مسيح عليه السّلام و در جريان فعاليتها و نفوذ افكار «پولس» و حتی پس از آن تحرير شده است كه قرآن نيز به مسئله تحريف كتاب مقدس توسط عالمان يهود و مسيح اشاره دارد.
3. قرآن كريم، به عنوان آخرين كتاب هدايت كه به طور قطع مصون از تحريف میباشد، با انديشه عالمان مسيح كه برای خود، شأن تدبير امور و مقام وساطت بين خدا و مردم قائل بودند، به شدت مقابله میكند و انديشه نيابت خدايی را مردود و باطل اعلام میدارد. بنابراين هرگونه اعتقاد به نيابت خدايی انحراف از حقايق تعاليم آسمانی است و نمیتوان حكومتی مبتنی بر انديشه باطل نيابت خدايی را نمودی از حكومت دينی معرفی كرد.
ی) انديشه خلافت الهی كه مورد تأييد قرآن است، با ايده نيابت الهی مروّجان مسيحی قرون وسطايی، كاملا متفاوت است؛ زيرا، از منظر قرآن خلافت انسان كامل به معنای خالی شدن بخشی از صحنه وجود از خداوند يا واگذاری مقام الوهيت و ربوبيت خداوند به او نيست؛ بلكه بدين معناست كه انسانی كه از نظر افعال و اوصاف، مظهر افعال و اوصاف خداوند میشود، «آيت حق» است؛ يعنی محل ظهور آن اصل و اين، معنای صحيح از «خلافت الهی» است. كه امير مؤمنان عليه السّلام فرمودند: «ما لله عز و جلّ آية هی أكبر منّی»؛ «1»
ك) ترسيم حكومت دينی در قالب انديشه مشيت الهی در اقتدار فرمانروا، و فضای الهی در سپردن قدرت مطلق به فردی خاص با الگوی متعالی حكومت دينی كاملا بيگانه است و طرح چنين ايدهای، ناشی از درك و ترويج اشتباه و نادرست مشيت الهی میباشد. حقيقت مشيت الهی، به معنای مقتضای اراده تكوينی خداوند به اين معناست كه تمام حوادثی كه در عالم واقع میشود، از جمله افعال انسان، خارج از اراده و مشيت خداوند نمیباشد و اراده تكوينی خداوند، بر اين است كه وقوع اعمال انسان از روی انتخاب و اختيار آزاد او باشد؛ لذا برای او رهنمودها و فرامين سعادتآفرينی را تشريع نموده و صرفا رضايت خود از اعمال انسان را در گرو اطاعت از اين فرمانها قرار داده است، تا افعال انسان الهی و صحيح گردد. پس انسان نمیتواند با تمسك به اينكه، هرچه انجام میدهد چون تحت اراده تكوينی خداوند است؛ لذا صحيح و مورد رضايت خداوند میباشد. بلكه به حكم عقل و تأكيد دين میبايست، افعال خود را با آنچه مورد رضايت حق تعالی، يعنی منطبق با اراده تشريعی خداوند است، متناسب نمايد. براساس اين بينش صحيح، گرچه اقتدار فرد يا گروهی خاصّ، خارج از اراده تكوينی خداوند نيست؛ اما اين امر به معنای انطباق با خواست و رضايت تشريعی خداوند نمیباشد. ازاينرو، حكومتی میتواند مستند به رضايت خداوند باشد كه تمام اركان آن، از محتوايی منطبق با قوانين الهی و موافق با مقتضای اراده و رضايت تشريعی حق تعالی بوده باشد.
ل) حكومتی اصالتا قابل استناد به خداوند و دين است كه اولا، صاحبان حاكميت، خود مظهر اوصاف الهی بوده باشند. ثانيا، در تمام شئون با علم به اراده و خواست خداوند، انگيزهای جز محقق ساختن اراده تشريعی خداوند به عنوان محور تدابير حكومتی نداشته نباشد. پرواضح است كه تشخيص چنين مقامهای والای روحی و معنوی، به واسطه آحاد جامعه امكانپذير نيست و لازم است از سوی خداوند متعال برای انسانها معرفی و شناسايی شود.
م) براساس ديدگاه حق، حاكمان الهی؛ در وهله نخست، انبيای عظام- صلواة الله عليهم- میباشند كه با احراز درجات والای كمال انسانی، از سوی خداوند مأذون و مأمور به ساماندهی اجتماع بشری شدند و در ستيز با سران كفر و طاغوتهای جور، گاه توانستند حكومتهای مقتدری را پايه ريزی نمايند. با سرآمدن دوران نبوت، استمرار زعامت الهی در اختيار سكّانداران طريق هدايت، يعنی ائمه اطهار عليهم السّلام قرار گرفت و آنان به اذن الهی و تنصيص نبوی به عنوان متوليان شايسته و مشروع معرفی گرديدند. در دوران غيبت، به حكم مسلّم عقل، میبايست تولّی امور در اختيار كسانی باشد كه خود را به دايره شخصيتی انسان كامل بيش از ديگران نزديك كرده، به عنوان مجری احكام الهی، توان مديريت علمی جامعه را در چارچوب خواست و رضايت الهی به نحو شايستهای دارا باشند. از آنجا كه در اين افراد ويژگیهای باطنی، چون عصمت و علم خدادادی شرط نيست؛ لذا در شناخت آنان نيازی به تنصيص خاص نمیباشد و صرف تبيين اوصاف كلی از سوی معصومين عليهم السّلام كافی خواهد بود.
اختيارات اين افراد در ولايت بر امور جامعه با استناد به نقل و به اذعان بسياری از فقها كه برخی ادعای اجماع نيز كردهاند؛ همسان با اختيارات معصومين عليهم السّلا است.
ن) جامعيت دين اسلام، اقدام عملی پيامبر صلّی اللّه عليه و اله در تأسيس حكومت، با توجه به اينكه سيره فعلی آن حضرت نمودار متن دين میباشد، شرايط ويژهای كه در اسلام برای واليان و مديران جامعه طرح میشود، و الگوی كاملی از مديريت عقلانی جامعه، كه اسلام ارائه كرده است، از محورهای اثبات ضرورت و لزوم استقرار حكومت دينی در مكتب اسلام میباشند.
س) فهمناپذيری و رازآلودگی دين، كه لازم است برای حفظ اين خصوصيت، از هرگونه تلاش برای تبيين آن پرهيز شود و ادعای انطباقناپذيری شريعت با روابط و مناسبات متغير اجتماعی و طرح اينكه مديريت فقهی در اداره علمی جوامع امروزی با ابعاد گستردهاش، ناكارآمد است. و اظهار اينكه حكومت ماهيتی مستقل و جدا از دين دارد، از ادلههای مورد استناد در نفی حكومت دينی است كه از ابعاد مختلف مورد مناقشه و نقد میباشند و چنين ادلههای سستی توان نفی حكومت اصيلی را ندارند كه با اذن الهی حقانيت يافته و از طريق پذيرش مردمی استقرار و عينيت يابد.
ع) حكومتهای غير دينی از جهت مبنای اقتدار يا مبتنی بر غلبه و زور و به اصطلاح «استبدادی» میباشند كه در آنها گرايشی جز گرايش حاكمان و بينشی جز برخاسته از اراده مسيطر آنان در ميان نمیباشد. پرواضح است كه اين حكومتها نمیتوانند مشروعيتی عقلانی و قابل دفاع داشته باشند. الگوی ديگری كه برای حكومتهای غير دينی از حيث منشأ مشروعيت مطرح میباشد، حكومتهای «مردمسالاری» است كه نمود عينی آن با شيوه و طرحی نو، بعد از فروپاشی اقتدار كليسای حاكم بر اروپای قرون وسطايی ارائه شد و در آن انديشوران سياسی كوشيدند كه اولا، اين الگو حاوی مبنايی عقلانی و قابل دفاع از حيث منشأ مشروعيت باشد.
ثانيا، بتواند با الهام از انديشه سكولاريسم حاكم بر فضای فكری آنان، دين را از عرصههای تدبير اجتماعی منعزل سازد. چنين الگويی در جهان فعلی با نماد دموكراسی معروف و فراگير شده است. بنابراين، آنچه در دوران معاصر به عنوان ايده ساماندهنده حاكميت مطرح گرديد. اما با اين حال، هرگز از سوی متفكران نامی آن روزگار مقبول واقع نشد و در نهايت با ورود فاتحان مقدونی به آتن برچيده شد و تا حدود بيست قرن بعد از آن، به دست فراموشی سپرده شد و در اين مدت، حاكمان مستبد عنان مطلق حاكميتها را در اختيار گرفتند.
ص) دموكراسی هرچند از حيث لغوی به حكومت مردم معنا میشود؛ اما به دليل ابهامهای واژه مردم، حكومت و تركيب آن دو، نمیتوان مراد شفاف و واضحی به عنوان مفهوم لغوی برای دموكراسی ارائه كرد. درباره مراد اصطلاحی، نيز تبيينهای مختلفی از دموكراسی صورتگرفته كه در هشت محور میتوان آنها را بررسی كرد كه تأكيد برخواست و اراده مردم و بهرهبرداری از آن برای نيل به اهداف گوناگون را میتوان نقطه اشتراك تفاسير و تبيينهای مختلف از دموكراسی دانست.
ق) پيوند عينی حاكميت اراده خداوند با تثبيت حكومتهای استبدادی در غرب قرون وسطايی، عامل مؤثر در طرح ايده مردمسالاری در تحولات رنسانس و بعد از آن است كه نتيجهای جز رويكرد همه جانبه به دموكراسی و رويگرداندن از حكومت دينی و يافتن انگيزهای به ظاهر قابل توجيه د عدم توجه به معيارهای ثابت و حقايق غير قابل تحول، به ويژه توصيه های وحيانی، در پی نداشت.
ر) انديشه مردمسالاری كه بنانهاده بر مبنای حاكميت اراده افراد و به عنوان شاخصی مطمئن در ارزيابی حق و احراز حقانيت نظامهای حقوقی و سياسی تلقی میگردد؛ در واقع نشتيافته از انديشه انكار حقيقت كلی، واحد و لا يتغير و در پی گرايش به نسبیگرايی در باب معرفتشناسی میباشد. مبنايی كه درصدد است با زدودن هرگونه قداست ذاتی كه از حجيت و مطلوبيت پايدار برخوردار بوده باشد، انسان را در عملكردهای و موضعگيریهای خود تابع گرايشهای نفسانی خويش و همراه با جريانهای غالب سياسی- اجتماعی كرده، بدين ترتيب حيات او را تهی از معناداری و هدفمندی شايسته كند.
ش) بنياد معرفتشناختی در ايده حاكميت علوی كه بر اصول وحيانی و قواعد عقلانی قوام يافته است؛ از يك سو، بناگذارده بر اعتقاد به حقيقت ثابت و لا يتغيری كه محور تمام هستی میباشد و تمام حوادث عالم هريك به نوبه خود سهمی در نماياندن آن حقيقت واحد دارند، يعنی ذات اقدس اله؛ میباشد و از طرف ديگر، بر اساس چنين انديشهای در باب معرفتشناسی، انسان توانايی دستيابی به حقايق صحيح و پايدار را از طريق استباطهای عقلانی تحت اشراف هدايتهای و حيانی دارا میباشد و بدين جهت ملزم است تا زندگی فردی و اجتماعی خويش را براساس اين حقايق سامان دهد.
ت) مبنای هستیشناختی در نظامهای مبتنی بر ايده مشروعيت مردمی، انسانمداری و اعتقاد به انسان خود بنياد میباشد كه براساس اين مبنا مؤلفهها و اصول ماورايی كنار نهاده میشود يا براساس اهوای انسانی مورد تبيين و تفسير قرار میگيرد. مبنای هستیشناسی اومانيستی از جهاتی چند قابل بررسی است:
نخست، خردبسندگی اين بينش است كه اولا، عقل از هرگز يارای تصرف افقهای بقاطلبی انسان و پيمودن مسير ابديت او نيست كه از تمايلات درونی و مقدس انسان است. ثانيا، صرف تمسك به فهم بشری، حتی برای سامان دادن به عرصههای حيات دنيوی و ساحت فناپذير انسان نيز ناكارآمد میباشد.
دوم، از جهت اعتقاد به خودمختاری افراطی انسان و آزادی بی حصر اوست؛ اصلی كه براساس آن انسان بار هيچ مسئوليت و تكليفی را مگر در راستای حفظ آزادیهای خويش برنمیتابد. چنين بينشی منشأ خودخواهیها و غروری خواهد بود كه راه را بر هرگونه سلطهگری و حريمشكنی انسان خواهد گشود.
سوم، از جهت طبيعتگرايی است كه براساس آن، اصالت به بعد طبيعی و جسمانی انسان داده میشود و پیآمد آن اصالت لذات مادی و هواپرستی و در حقيقت فروكاستن انسان از درجات فوق حيوانی و نفی هرگونه فضايل معنوی و مرتبط با سعادت پايدار او میباشد.
چهارم، به دليل «تساهل و تسامحی» است كه بينش انسانمداری درصدد تثبيت آن میباشد. امری كه با پیآمد نسبيت و شكاكيت خود توان تخريب باورهای بنيادين بشر و فروريختن استدلالهای منتج و مردودانگاشتن هر امر كلی و مطلق به عنوان زيربنای قياسات منطقی و برهانی را داشته و در نهايت تمايل انسان به پذيرش حقانيت هر امر موهوم و خرافی و گرايش به پوچی و بیهويتی را در پی خواهد داشت.
ث) تفكر خدا محوری و جهانبينی توحيدی مبنای هستیشناختی حكومت علوی است. عمده جهات امتياز و اهميت جهانبينی الهی را میتوان در ضمن وارد ذيل برشمرد:
نخست، آنكه در اين بينش، مدار هستی بر دايره وجودی بیمثال، غنی بالذات و مقتدر مطلق شناخته میشود؛ كه دارای مالكيت مطلق بر تمام هستی بوده و كل هستی درباره او، صرف ربط و عين تعلق میباشد و ماهيتی «از اويی» و «به سوی اويی» دارند.
دوم، از جهت ارجمندی شايانی میباشد كه در اين بينش برای ذات انسانی است و براساس چنين شرافت والايی، انسان به عنوان جانشين خداوند، مسجود فرشتگان الهی میشود و تمام آسمانها و زمين تحت تسخير او قرار میگيرد.
سوم، آنكه هويت واقعی انسان مربوط به بعد روحانی اوست؛ منتها مقصد انسان قرب خداوند میباشد كه به شرط بهرهمندی از هدايتهای عقل سليم و واقع شدن بر مسير ولايت تشريعی حضرت حق، توان رهپويی به اين مقصد والا را خواهد داشت.
ازاين رو، انسان به حكم عقل و تأييد و تأكيد وحی، مكلف و موظف است كه سرنوشت خويش را با حسن انتخاب و اختيار خود در نيل به اين هدف، رقم زند.
چهارم، آنكه حيات پايدار اخروی، سرای حقيقی انسان است و ارزش دنيا صرفا به اين است كه بتوان از بهرههای آن زادراه آخرت را جست و در غير اين صورت، متاعی گذرا و بیمقدار است و توجه صرف به آن جز افسوس و دريغ برای انسان به بار نخواهد آورد.
خ) در حاكميت مردمسالار، منشأ ثبوت مشروعيت و حقانيت، اراده آحاد مردم است و اصلا حقيقت حاكميت نهفته در اراده مردم است؛ بدين جهت كه از يك سو صاحبان اصلی حيات اجتماعی، مردم میباشند؛ پس آنان بايد تعيينكننده سرنوشت خويش در عرصههای اجتماعی، به خصوص حكمرانی باشند و از طرف ديگر، واقعيت تاريخ حاكميتها گواه آن است كه حقانيت غير منبعث از اين منشأ غير موجه تلقیشده و تنها براساس قهر و غلبه، چند صباحی پاينده است و در نهايت حاكميتهای برانگيخته از اراده مردم بوده كه قابل دفاع و پايدار بوده است.
در نقد منشأيت اراده مردم برای احراز مشروعيت و ثبوت حقانيت در عرصه حاكميتهای مردسالار بايد گفت كه:
اولا، چنين منشأيتی تحقق عينی و واقعی نيافته و حاكميتی برخاسته از اراده عموم مردم نبوده و در عمل تكيه گاه اصلی بر پذيرش اكثريت بوده است.
ثانيا، همين تكيهگاه نيز تظاهری بيش نيست و در اثر عوامل مؤثر، متغير و متحول بوده است.
ثالثا، سخن در منشأ ثبوت مشروعيت و حقانيت حاكميت، در واقع سخن از منشأ درستی و صحت حاكميت است، نه در منشأ تحقق و اثبات خارجی آن و آنچه در مردمسالاری بر آن تأكيد میشود، يگانه عامل تأثيرگذار بر تحقق و اثبات خارجی و عينی حاكميت است و نه عامل تأثيرگذار بر درستی و صحت حقيقی آن.
رابعا، جامعه را هرگز نمیتوان به عنوان عنصری حقيقی كه حائز مالكيتی حقيقی بر ارادهای واحد است، لحاظ كرد؛ آنگاه سخن از منشأيت چنين ارادهای برای ثبوت حقيقی امری به ميان آورد.
ذ) ويژگی خاستگاه حاكميت و منشأ مشروعيت، از جمله عناصر برجسته در حكومت علوی میباشد كه از ديرباز مورد توجه نخله های فكری بوده و تبيين های متفاوتی از آن ارائه شده است و در اين ميان گروهی به اين نظر متمال شدهاند كه منشأ مشروعيت حكومت امام عليه السّلام بيعت توده مردم و رأی اهل حلّ و عقد بوده است، كه ظهور برخی كلمات امام عليه السّلام؛ نظير: «دعونی و التمسوا غيری ... و إن تركتمونی فأنا كأحدكم، لعلّی أسمعكم و أطوعكم لمن ولّيتموه أمركم. إنما الشوری للمهاجرين و الأنصار، فإن اجتمعوا علی رجل و سمّوه إماما كان ذلك لله رضي أما و الذي فلق الحبة و برأ النسمة، لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر ... لألقيت حبلها علی غاربها. و يستطم يدی و كففتها و مددتموها فقبضتها ثمّ تداككتم عليّ تداكّ الإبل الهيم علي حياضها يوم وردها حتی انقطعت النعل و ... أيّها الناس عن ملأ و أذن؛ إنّ هذا أمركم ليس لأحد فيه إلّا من أمرتم ...»
در تأييد ادعای خاستگاه مردمی حكومت علوی و احراز حقانيت و مشروعيت از بيعت انبوه مردم میباشد.
ض) با توجه به اينكه ثابت شد، هر حاكميتی صرفا با استناد به حاكميت بالذات خداوند حائز «مشروعيت» میشود و بررسی مستندهای مدعيان مشروعيت مردمی حكومت علوی به وضوح روشن میشود كه فرمايشات امام عليه السّلام ناظر به تثبيت نقش محوری مردم در تحقق خارجی و استقرار حكومت است، نه اينكه مراد حضرت، بيان صبغه مشروعيتبخشی پذيرش مردم، و ثبوت حقانيت حاكميت با بيعت انبوه مردم بوده باشد.
ظ) آن امام همام عليه السّلام از همان ساعات ابتدايی انحراف خلافت و رهبری امّت اسلامی، با بيانها و اقدامهای روشنگرايانه خويش، درصدد تبيين منشأ وحيانی حاكميت خويش، و دفاع از حقانيت ثابتشده آن به واسطه تنصيصهای مسلّم رسول اكرم صلّی اللّه عليه و اله و اعلام غاصبانه و ناحق بودن خلافت ديگران برآمده و علت تحمل و سكوت خود، در برابر چنين روندی را حفظ مصلحت اسلام و جلوگيری از كشتار و خونريزی در جامعه نوپای اسلامی معرفی كردند كه اين دست از اقدامها و بيانات متعدد، بر ديدگاه حضرت در اينكه، اذن الهی و تنصيص نبوی در ثبوت ولايت و حقانيت حاكميت آن حضرت، دخيل بوده، گواه روشنی است.
غ) با توجه به اينكه تأكيد بر نقش اساسی پذيرش عامه در تحقق خارجی حاكميت، محور بسياری از سخنان امام عليه السّلام میباشد، مراد از تصريح آن حضرت به اينكه اگر ياورانی داشتند به طور حتم قيام میكردند و لحظهای در برابر حكومت غاصبان، كه مردم با آنان بيعت كردهاند، درنگ نمیكردند؛ اين نيست كه حضرت درصدد بودهاند با قيام مسلحانه، حاكميت خويش را هرچند عاری از مقبوليت مردمی به معنای واقعی بوده باشد، محقّقكرده، بر مردم تحميل كنند؛ بلكه مراد امام عليه السّلام اين است كه يار و انصاری داشتند، در برابر عوامل زور و تزويری كه جريانهای سياسی- اجتماعی كشور را در مسير ناصوابی قرارداده و آحاد جامعه را گاه با استخفاف و تهديد و زمانی با نيرنگ و تطميع، مطيع و پيرو خود ساختهاند، قيام میكردند و راه را برای روشنگریهای صادقانه برای تنوير افكار عمومی و استقرار حكومت عدل، توام با اقبال و پذيرش حتمی مردم عدالتخواه، هموار میكردند.
أ غ) مشاركت مردمی، برابری و آزادی كه از عرصههای مهم و بارز مردمداری و عمدهترين مناشی اثبات و تحقق عينی حاكميت و ضامن بقای هر نظامی محسوب میشود، در الگوی مديريتی نظام علوی به نحو شايستهای به منصّه ظهور پيوسته است.
مشاركت مردمی گرچه به عنوان اساس دموكراسی و معياری برای سنجش ميزان مردمسالاری حكومتها تلقی میشود؛ اما وقتی در نظامهای دموكراتيك به دليل سيطره نظام سرمايهای، افكار عمومی تحت تأثير القائات شبكههای بسيار پيچيده تبليغاتی و رسانهای قرار میگيرد تا در مواقع لازم منويّات گروههای صاحب نفوذ سياسی و اقتصادی محقق شود، در حقيقت سخن از مشاركت مردم، حكايتی بیپايه و اساس خواهد بود. اما در نظام مبتنی بر معيارهای حكومت علوی علاوه بر اينكه مشاركت مردمی در تحقق و ثبات حكومت از نقش محوری برخوردار است، هرگز از ترفندهای تبليغاتی و ابزار قدرت و ثروت برای تسخير اذهان استفاده نمیشود؛ بلكه تلاش میشود، به فكر و انديشه افراد رشد و تعالی داده شود و از طريق روشنگریهای صادقانه، مردم بر آثار تصميمهای خود واقفشده، آگاهانه اظهار نظر كنند. همچنين برای تحقق زمينههای مشاركت مردمی در حكومت علوی شرايط لازم برای تحقق بعد نظارت عمومی در قالب «النصيحة لأئمة المسلمين» و نيز شورا و مشورت، البته در غير حريم مقررات شارع مقدس به نحو فراگيری مهيا میشود.
در نظامهای مردمسالار سخن از برابری مطلق است؛ اما با سيطره اصل بقای اصلح و در پی آن حاكميت نابرابری قدرت خريد هرگز نمیتوان از برابری، حداقل در زمينه اقتصادی و رفاه اجتماعی سخن گفت؛ درحالیكه در نظام علوی، برابری براساس سيره مقدس عدالت محوری شالوده حكومت و محور عملكردها قرار میگيرد و علاوه بر بعد سياسی، در عرصه تقسيم امكانات و توزيع ثروت، در مقابل قانون، در برخورداری از امنيت و در بهرهمندی از دانش و تربيت محقق میباشد.
آزادی به نحو گسترده و در زمينه عقيده و مذهب، بيان و انديشه، رفتارهای اخلاقی- اجتماعی و فعاليتهای اقتصادی و مالی در نظامهای مردمسالار، از شاخصه های مبنايی محسوب میگردد. اما وقتی حتی در چنين نظامهايی بالأخره يكسری قواعد و اصولی است كه قابل تخطی نمیباشد و به طور مسلم، نظامهای مدعی آزادی برای آحاد جامعه اجازه نمیدهند درباره نفی اصول دموكراسی نيز آزاد باشند؛ سخن از آزادی با چنين گسترهای تهی از مبنايی عقلايی خواهد بود. علاوه بر چالش فوق، امروزه آزادی در كشورهای ليبرال دموكرات به ابزاری برای سركوب انديشههای مخالف، به نام حمايت از آزادی بدل شده است. اما در حكومت علوی، آزادی در چارچوب منطبق با طبيعت الهی انسان به عنوان اصلی ثابت و مورد تكريم تلقی میشود؛ چه در موقع شكلگيری حكومت، چه در مراحل بسيار حساس پيكار با دشمنان و تثبيت پايههای حكومت و چه در برخورد با گروههای معاندی، چون، خوارج تصميم جدی بر پاسداشت «حريم آزادی» میباشد.
كتابنامه منابع عربی
1. الآملی، ممد تقی، المكاسب و البيع تقرير ابحاث الميرزا النائينی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1413 ه
2. اديب صعب، الدين و المجتمع مستقبلية، الطبعة الثانية، دار النهار للنشر، بيروت- لبنان، 1995.
3. ازدی الغامدی، لوط بن يحيی، مقتل ابی مخنف، المكتبة العامه شهاب الدين مرعشی نجفی، قم، 1398 ه
4. ابن ابی الحديد، شرح النهج البلاغة، چاپ دوم، دار الإحياء الكتب العربية، 1357.
5. احمد بن حنبل، ابو عبد الله احمد بن حنبل الشيبانی المروزی، المسند، الجزء الرابع و الثلاثون، الطبعة الأولی، مؤسسة الرسالة، بيروت- لبنان، 1420.
6. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، مقدّمه ابن خلدون، الطبعة الثالثة، دار الفكر، بيروت- لبنان، 1417.
7. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب عليهم السّلام، الجزء الأول، دار المعرفة، بيروت- لبنان، 1399.
8. ابن فارس بن زكريا، ابو الحسن احمد، معجم مقاييس اللغة، الجزء الثانی، الطبعة الأولی، مركز النشر مكتب الأعلام الإسلامی، قم، 1404.
9.-----------، مجمل اللغة، الجزء الثالث، الطبعة الثانية، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1406.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 350
10. ابن طاووس، رضی الدين ابو القاسم علی بن موسی، كشف المحجة لثمرة المهجة، الطبعة الأولی، مركز النشر الأعلام الإسلامی، قم، 1412.
11. ابن منظور الإفريقی المصری، ابو الفضل جمال الدين محمد بن مكرم، لسان العرب، المجلد الثانی عشر، نشر ادب الحوزة، قم، 1405.
12. ابن ميثم البحرانی، ميثم بن علی، شرح النهج البلاغة، مؤسسة النصر، تهران، [بیتا].
13. ابو يعلی الموصلی، احمد بن علی، مسند ابی يعلی، دار المأمون للتراث، دمشق.
14. امينی النجفی، عبد الحسين، الغدير فی الكتاب و السنة و الأدب، الطبعة الأولی، مركز الغدير للدراسات الإسلامية، قم، 1416.
15. البخاری، ابو عبد الله محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن المغيرة ابن بردزية، صحيح البخاری، الجزء التاسع، الطبعة الأولی، دار القلم، بيروت- لبنان، 1407.
16. بقال، محمد علی، المعجم المجمعی، الجزء السادس، چاپ اول، دانشگاه تهران، تهران، 1376.
17. تجليل، أبو طالب، براهين اصول المعارف الإلهية و العقائد الإمامية، الطبعة الأولی، سيد الشهداء عليه السّلام، قم، 1418.
18. ثقفی كوفی، ابو اسحاق ابراهيم بن محمد، الغارات، الجزء الأول، تحقيق جلال الدين حسينی، الطبعة الثانية، انجمن آثار ملی، تهران، [بیتا].
19. جابری، محمد عابد، الدين و الدولة و تطبيق الشريعة، الطبعة الأولی، مركز دراسات الوحدة العربية، بيروت- لبنان، 1996.
20. جوهری، اسماعيل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية، الجزء السادس، الطبعة الثانية، دار العلم للملايين، بيروت، 1399.
21. حر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشيعة إلی تحصيل مسائل الشريعة، المجلد الحادی عشر، مكتبة الإسلامية، تهران، 1382.
22. حلّی، ابن العباس احمد بن محمد بن فهد، المهذّب البارع فی شرح المختصر النافع، الجزء الثانی، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، قم، 1411.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 351
23. حميد الله، محمد، مجموعة الوثائق السياسية للعهد النبوية و الخلافة الراشدة، دار التفانس، بيروت- لبنان، 1407.
24. امام الخمينی، روح الله، كتاب البيع، الجزء الثانی، الطبعة الخامسة، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، قم، 1415.
25. خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد، المناقب، الطبعة الثانی، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1411.
26. ری شهری، محمد، ميزان الحكمة، المجلد السابع، الطبعة الثانية، دار الحديث، قم، 1416.
27.--------، موسوعة الإمام علی بن ابی طالب عليه السّلام فی الكتاب و السنة و التاريخ، الطبعة الأولی، دار الحديث، [بیجا]، 1421.
28. زمخشری، محمود بن عمر، ربيع الأبرابر و نصوص الأخبار، الجزء الثانی، المطبعة الثانی، بغداد، [بیتا].
29. سلّار الديلمی، ابو حمزة بن عبد العزيز، المراسم العلوية فی الأحكم النبوية، المعاونية الثقافة للجمع العالمی لأهل البيت عليهم السّلام، قم، 1414.
30. شهيد الثانی، ابو عبد الله محمد بن مكی العاملی، كتاب الدروس الشرعية فی الفقه الإمامية، الجزء الأولی، انتشارات صادقی، قم، [بیتا].
31.--------، حقايق الأيمان، الطبعة الأولی، مكتبة آية الله العظمی المرعشی النجفی العامة، قم، 1409.
32. صدوق، ابن جعفر محمد بن علی بن الحسين بن بابويه قمی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، همراه با ترجمة علی اكبر غفاری، مكتبة الصدوق، تهران، [بیتا].
33.---------، كمال الدين و تمام النعمة، مكتبة الصدوق، تهران، [بیتا].
34. طباطبائی، محمد حسين، الميزان فی تفسير القرآن، الطبعة الثانی، اسماعيليان، قم، 1393.
35. طبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البيان فی تفسير القرآن، الطعبة الثانية، دار المعرفة، بيروت- لبنان، 1408.
36.----------، إعلام الوری بأعلام الهدی، دار المعرفة، بيروت- لبنان، 1399.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 352
37.---------، مكارم الأخلاق، الشريف الرضی، قم، 1412.
38. طبرسی، حسين نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الجزء الثامن، الطبعة الثانية، مؤسسة آل البيت عليهم السّلام لإحياء التراث، قم، 1408.
39. طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب، الإحتجاج، الجزء الأول، الطبعة الثانية، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، قم، 1412.
40. طبری الإمامی، محمد بن جرير بن رستم، المسترشد فی إمامة امير المؤمنين علی بن أبی طالب عليه السّلام، الطبعة الأولی، مؤسسة الثقافة الإسلامية، تهران، 1415.
41. طبری، ابن جعفر محمد بن ابی القاسم محمد بن علی، بشارة المصطفی لشيعة المرتضی، الطبعة الثانية، المطبعة الحيدرية، النجف الأشرف، 1383.
42. طبری، ابن جعفر محمد بن جرير، تاريخ طبری، المجلد الثانی، الطبعة الثانية، مؤسسة عز الدين، بيروت- لبنان، 1413.
43. طريحی، فجر الدين، مجمع البحرين، الجزء الأول، الطبعة الثانية، كتابفروشی مرتضوی، تهران، 1365.
44. طوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن بن علی، المبسوط، الجزء الرابع، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية تهران، [بیتا].
45.----------، كتاب الغيبة، الطبعة الثانية، مكتبة الصادق، النجف الأشرف، 1385.
46.---------، النهاية فی مجرد الفقه و الفتاوی، الطبعة الأولی، دار الكتب العربی، بيرت- لبنان، 1390.
47.----------، تهذيب الأحكام فی شرح المقنعة للشيخ المفيد، الجزء السادس، الطبعة الرابعة، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365.
48. عبد الرزاق، علی، الإسلام و أصول الحكم، دار الجنوب للنشر، تونس، 1996.
49. فخر رازی، محمد بن عمر، المطالب العالية من العلم الهی، دار الكتب الإسلامية، بيروت، [بیتا].
50. فراهيدی، خليل بن احمد، ترتيب كتاب العين، الطبعة الأولی، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1414.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 353
51. فيض الكاشانی، محمد محسن، كتاب الوافی، الجزء الأولی، مكتبة الإمام امير المؤمنين عليه السّلام العامة، اصفهان، 1406.
52. فيومی، احمد بن محمد بن علی المقری، مصباح المنير فی غريب الشرح الكبير، للرافعی، الجزء الأول، مصر، 1347.
53. قمی، الشيخ عباس، سفينة البحار، الطبعة الثانية، اسوه، تهران، 1416.
54. قندوزی الحنفی، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموّدة لذوی القربی، الطبعة الأولی، اسوه، تهران، 1416.
55. كركی، علی بن الحسين المحقق الثانی، رسائل، المجموعة الأولی، الطبعة الأولی، مكتبة آية الله المرعشی النجفی العامة، قم، 1406.
56. كلينی الرازی، محمد بن يعقوب بن اسحاق، اصول الكافی، المجلد الأول، الطبعة الثانی، مكتبة الصدوق، تهران، 1418.
57. كوفی القاضی، محمد بن سليمان، مناقب الإمام امير المؤمنين علی بن ابيطالب عليه السّلام، المجلد الأول، الطبعة الأولی، مجمع احياء الثقافة الإسلامية، قم، 1412.
58. متقی هندی، علاء الدين علی، كنز العمّال فی سنن الأقوال و الأفعال، الجزء الحادی عشر، مؤسسة الرسالة، بيروت- لبنان، 1409.
59. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، المجلد الرابع، الطبعة الثانية، مؤسسة الوفاء، بيروت- لبنان، 1403.
60.---------، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، الجزء الثالث، الطبعة الثالثة، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1370.
61. محمودی، محمد باقر، نهج السعادة فی مستدرك نهج البلاغة، الجزء السابع، الطبعة الأولی، مطبعة النعمان، النجف الأشرف، 1385.
62. مسعودی، ابو الحسين علی بن الحسين بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، الجزء الثانی، الطبعة الأولی، دار الأندلس، بيروت- لبنان، 1965.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 354
63. مسلم، ابن الحجاج بن مسلم القشيری، صحيح مسلم بشرح النووی، الجزء الثانی عشر، الطبعة الرابعة، دار الكتب العربی، بيروت- لبنان، 1407.
64. مفيد، ابن عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبری البغدادی، المقنعة، الطبعة الثانية، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1410.
65. نجفی، محمد حسين، جواه الكلام فی شرح شرايع الإسلام، الجزء الحادی و العشرون، الطبعة السابعة، دار الإحياء التراث العربی، بيروت- لبنان، [بیتا].
66. نراقی، احمد بن محمد مهدی، عوائد الأيّام، الطبعة الأولی، مركز النشر التابع لمكتب الإعلام الإسلامی، قم، 1417.
67. نعمان المغربی، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الاحكام، دار المعارف، مصر- قاهره، 1383 ه
68. ياقوت الحموی، ياقوت بن عبد الله، معجم البلدان، المجلد الرابع، دار صادر، بيروت- لبنان، 1399.
69. يعقوبی، احمد بن يعقوب، تاريخ يعقوبی، المجلد الثانی، الطبعة الأولی، منشورات الشريف الرضی، قم، 1373.
منابع فارسی
70. آربلاستر، آنتونی، دموكراسی، ترجمه حسن مرتضوی، آشيان، تهران، 1379.
71. آريانپور كاشانی، عباس، فرهنگ كامل انگليسی، جلد سوم، چاپ سوم، امير كبير، تهران، 1369.
72. آشوری، داريوش، فرهنگ سياسی، چاپ چهارم، مرواريد، تهران، 1368.
73. آل احمد، جلال، در خدمت و خيانت روشنفكران، خوارزمی، تهران، 1357.
74.---------، غربزدگی، رواق، تهران، 1341.
75. آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سياسی: انگليسی فارسی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مركز اطلاعات و مدارك علمی ايران، تهران، 1374.
76. ابو الحمد، عبد الحميد، مبانی علم سياست، چاپ اول، دانشگاه تهران، تهران، 1357.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 355
77. احمدی، بابك، معمای مدرنيته، نشر مركز، تهران، 1377.
78. ارسطو، سياست، ترجمه حميد عنايت، چاپ چهارم، كتابهای جيبی، تهران، 1362.
79. ارسنجانی، حسن، حاكميت دولتها، چاپ دوم، كتابهای جيبی، تهران، 1348.
80. ارمه، گی، فرهنگ و دموكراسی، ترجمه مرتضی ثاقبفر، ققنوس، تهران، 1376.
81. اروين، ترنس، تفكر در عهد باستان، ترجمه محمد سعيد حنايی كاشانی، قصيده، تهران، 1380.
82. اشپنگلر، اسوالد، فلسفه سياست، چهره عريان دموكراسی غرب، ترجمه هدايت الله فروهر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نشر نظر، [بیجا]، 1369.
84.---------، جمهوری، ترجمه فؤاد روحانی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، [بی جا]، 1368.
85. امام خمينی رحمه اللّه، روح الله، مجموعه آثار صحيفه نور، چاپ اول، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی رحمه اللّه، تهران، 1378.
86.---------، ولايت فقيه، چاپ هفتم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی رحمه اللّه، تهران، 1377.
87.---------، ترجمه مبحث ولايت فقيه از كتاب البيع، چاپ دوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1369.
88. اندرو، هیوود، مقدمه نظريه سياسی، ترجمه عبد الرحمان عالم، چاپ اول، قومس، تهران، 1383.
89. ايزدی، سجاد، حكومت و مشروعيت، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی دانش و انديشه معاصر، تهران، 1381.
90. بازرگان، مهدی، آخرت و خدا و هدف بعثت انبيا، چاپ اول، رسا، [بیجا]، 1377.
91. بريجانيان، ماری، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، چاپ دوم، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگی، تهران، 1373.
92. بنوا، آلندو، تأمل در مبانی دموكراسی، ترجمه بزرگ نادرزاده، نشر چشمه، تهران، 1378.
93. بهزادی، حميد، اصول روابط بين الملل و سياست خارجی، دهخدا، تهران، 1352.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 356
94. بهشتی معزّ، رضا، درآمدی نظری بر تاريخ دموكراسی، طرحنو، تهران، 1375.
95. بيات، عبد الرسول، فرهنگ واژهها، انديشه و فرهنگ دينی، قم، 1381.
96. بتهام، ديويد، دموكراسی چيست؟ آشنايی با دموكراسی، ترجمه شهرام نقش تبريزی، ققنوس، تهران، 1376.
97. پاپكين و ديگران، دين؛ اينجا اكنون، ترجمه مجيد محمدی، چاپ اول، قطره، تهران، 1377.
98. پوپر، كارل ريموند، درسهای قرن بيستم، ترجمه هرمز همايونپور، فرزانروز، تهران، 1379.
99.---------، درس اين قرن، ترجمه علی پايا، طرح نو، تهران، 1376.
100.--------، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت الله فولادوند، خوارزمی، تهران، 1364.
101. تميمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم، ترجمه و شرح جمال الدين محمد خوانساری، دانشگاه تهران، تهران، 1373.
102. توفيقی، حسين، آشنايی با اديان بزرگ، چاپ هشتم، ط، قم 1385.
103. ثقفی تهرانی، ساختار اجتماعی و سياسی نخستين حكومت اسلامی در مدينه، چاپ اول، هجرت، قم، 1376.
104. جابری، محمد عابد، عقل سياسی در اسلام، ترجمه عبد الرضا سواری، چاپ اول، گامنو، تهران، 1384.
105. جبران مسعود، الرئد، ترجمه رضا ترابینژاد، چاپ دوم، آستان قدس رضوی، مشهد، 1376.
106. جعفريان، رسول، تاريخ سياسی اسلام، سيره رسول الله صلّی اللّه عليه و اله، چاپ اول، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1373.
107. جمشيدی، محمد حسين، انديشه سياسی شهيد رابع امام سيد محمد باقر صدر رحمه اللّه، چاپ اول، وزارت امور خارجه مؤسسه چاپ و انتشارات، تهران، 1377.
108. جمعی از نويسندگان، تبيين مردمسالاری دينی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی رحمه اللّه، قم، 1383.
109. جوادی آملی، عبد الله، ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، چاپ اول، مركز نشر اسراء، قم، 1378.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 357
110.---------، تفسير موضوعی قرآن كريم سيره پيامبران در قرآن، جلد ششم، چاپ اول، مركز نشر اسراء، قم، 1376.
111.---------، نسبت دين و دنيا بررسی و نقد نظريه سكولاريزم، چاپ اول، نشر اسرا، قم، 1381.
112.---------، شناختشناسی در قرآن، چاپ دوم، دفتر انتشارات اسلامی، [بیجا]، 1374.
113. جوتر، و. ت، خداوندان انديشه سياسی، ترجمه علی رامين، امير كبير، تهران، 1361.
114. الحرانی، ابی محمد الحسن بن علی بن الحسين بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه علی اكبر غفاری، چاپ سوم، انتشارات اسلاميه، تهران، 1366.
115. حسنی، عبد المحمد، حكومت اسلامی، چاپ اول، مركز مطالعات حوزه نمايندگی ولی فقيه در جهاد سازندگی، قم، 1376.
116. حسينزاده، محمد، معرفتشناسی، چاپ هفتم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی رحمه اللّه، قم، 1380.
117. حسينی قائممقامی، عباس، قدرت و مشروعيت، چاپ اول، اسوه، تهران، 1379.
118. حسينی دشتی، مصطفی، معارف و معاريف، چاپ دوم، [بیتا، بیجا]، 1376.
119. حكيمی، محمد رضا، الحياة، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373.
120. حلبی، علی اصغر، انسان در اسلام و مكاتب غربی، اساطير، تهران، 1374.
121. حميد الله، محمد، نامهها و پيمانهای سياسی حضرت محمد صلّی اللّه عليه و اله و اسناد صدر اسلام، ترجمه محمد حسينی، چاپ اول، سروش، تهران، 1374.
122. حيدريان، محسن، مردمسالاری چالش سرنوشتساز ايران، چاپ اول، فضل سبز، تهران، 1381.
123. حييم، سليمان، فرهنگ يك جلدی انگليسی فارسی، فرهنگ معاصر، تهران، 1363.
124. دارابكلائی، اسماعيل، نگرشی بر فلسفه سياسی اسلام، چاپ اول، بوستان كتاب، قم، 1380.
125. داعینژاد، محمد علی، تبيين و تحليل سكولاريسم، چاپ اول، مركز مديريت حوزه علميه، قم، 1383.
126. دفتر توافقهای بين الملل، قانون اساسی فرانسه، اداره كل قوانين و مقررات كشور، تهران، 1376.
127.---------، قانون اساسی اسپانيا، اداره كل قوانين و مقررات، تهران، 1381.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 358
128.---------، قانون اساسی چين مصوب دسامبر 1982، اداره كل قوانين و مقررات، تهران، 1367.
129.---------، قانون اساسی جمهوری اندونزی، ترجمه حميد وارسته، اداره كل قوانين و مقررات، تهران، 1372.
130.---------، قانون اساسی جمهوری عربی مصر، ترجمه پروين جلالیپور، اداره كل قوانين و مقررات، تهران، 1381.
131. دكرشنتزو، لوچالز، ترجمه عباس باقری، فيلسوفان بزرگ يونان باستان، نشر نی، تهران، 1377.
132. دورانت، ويليان جيمز، لذات فلسفه پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر، ترجمه عباس زرياب، چاپ سوم، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1369.
133. دوورژه، موريس، اصول علم سياست، ترجه ابو الفضل قاضی، كتابهای جيبی، تهران، 1351.
134. دهخدا، علی اكبر، لغتنامه، دانشگاه تهران، 1337.
135. ديويس، تونی، اومانيسم، ترجمه عباس مخبر، نشر مركز، تهران، 1378.
136. رافعی، علی، تكاپوی انديشهها مجموعهای از مصاحبههای انجامشده با استاد علامه آية الله محمد تقی جعفری، چاپ دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهخران، 1375.
137. راندال، جان هرمن، سير تكامل عقل نوين، ترجمه ابو القاسم پاينده، شركت علمی و فرهنگی، تهران، 1376.
138. ربانی گلپايگانی، علی، ريشهها و نشانههای سكولاريسم، چاپ دوم، دانش و انديشه معاصر، تهران، 1381.
139. جبر و اختيار، بحثهای استاد جعفر سبحانی، [بینا، بیجا، بیتا].
140. نقد مبانی سكولاريزم، چاپ اول، مركز انتشارات حوزه علميه قم، قم، 1382.
141. رجبی، محمود، انسانشناسی، چاپ ششم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی رحمه اللّه، قم، 1381.
142. روسو، ژان ژاك، قرارداد اجتماعی يا اصول حقوق سياسی، ترجمه منوچهركيا، گنجينه، تهران، 1369.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 359
143.---------، قرارداد اجتماعی (متن و در ضميمه متن)، ترجمه مرتضی كلانتريان، آگاه، تهران، 1379.
144.---------، قرارداد اجتماعی، ترجمه غلامحسين زيركزاده، چاپ اول، اديب، تهران، 1368.
145. رشاد، علی اكبر، شريعه خرد، يادنگار كنگره نكوداشت منزلت علمی استاد علامه محمد تقی جعفری، چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، تهران، 1376.
146. رهنمايی، احمد، غربشناسی، چاپ سوم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی رحمه اللّه، قم، 1381.
147. ريچارد بوش و ديگران، جهان مذهبی: اديان در جوامع امروز، جلد دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1374.
148. زرشناس، شهريار، واژهنامه فرهنگی، كتاب صبح، تهران، 1383.
149. زرنگ، محمد، سرگذشت قانون اساسی در سه كشور ايران، فرانسه و آمريكا، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1384.
150. ساروخانی، باقر، دايرة المعارف علوم اجتماعی، چاپ اول، كيهان، تهران، 1370.
151. سروش دباغ، عبد الكريم، آيين در آيينه، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، 1384.
152.---------، مدارا و مديريت، مؤسسه فرهنگی صراط، تهران، 1376.
153. سيسك، تيموتی، اسلام و دموكراسی، دين سياست قدرت در خاورميانه، ترجمه شعبانعلی بهرامپور، حسن محدثی، نشر نی، تهران، 1379.
154. شاكرين، حميد رضا، سكولاريسم، چاپ چهارم، كانون انديشه، جوان، تهران، 1384.
155. شجاعی زند، عليرضا، تكاپوی دين سياسی در جامعه شناسی ايران، مركز بازشناسی اسلام و ايران، [بی جا]، 1383.
156. شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار جمهوری اسلامی ايران، چاپ چهارم، اطلاعات، تهران، 1374.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 360
157. شمس الدين فرهيخته، فرهنگ فرهيخته، واژهها و اصطلاحات سياسی- حقوقی، چاپ اول، انتشارات زرين، تهران، 1377.
158. شمس الدين، محمد مهدی، نظام حكومت و مديريت در اسلام، ترجمه مرتضی آية اللهزاده شيرازی، چاپ اول، دانشگاه تهران، تهران، 1375.
159. صانعپور، مريم، نقدی بر مبانی معرفتشناسی اومانيستی، مؤسسه فرهنگی دانش و انديشه معاصر، تهران، 1378.
160. صحافيان، عباسعلی، آشنايی با دموكراسی، محقق، مشهد، 1379.
161. طباطبائی، جواد، مفهوم ولايت مطلقه در انديشه سياسی سدههای ميانه، چاپ اول، نگاه معاصر، تهران، 1380.
162. طباطبائی مؤتمنی، منوچهر، حقوق اساسی، چاپ اول، نشر ميزان، تهران، 1380.
163. عادل ظاهر، الأسس الفلسفية للعلمانية، الطبعة الثانية، دار الساقی، لبنان، 1998.
164. عالم، عبد الرحمن، بنيادهای علم سياست، چاپ چهارم، نشر نی، تهران، 1377.
165. عاليخانی، محمد، حقوق اساسی دورههای كارشناسی علوم سياسی و حقوق قضايی، چاپ چهارم، دبستان، تهران، 1375.
166. عاملی، حشمت الله، مبانی علم سياست، كتابخانه ابن سينا، تهران، 1364.
167. عبد الرزاق، علی، الإسلام و اصول الحكم، ترجمه محترم رحمانی و محمد تقی محمدی، چاپ اول، سرايی، تهران، 1382.
168. عليخانی، علی اكبر، توسعه سياسی از ديدگاه امام علی عليه السّلام، چاپ اول، شركت چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامی، تهران، 1377.
169. عميد زنجانی، عباس علی، مبانی فقهی كليات قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، جهاد دانشگاهی، تهران، [بیتا].
170. عنايت، حميد، تفكر نوين سياسی اسلام، ترجمه ابو طالب، چاپ اول، امير كبير، تهران، 1362.
مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوی و حكومتهای غير دينی، ص: 361
171. قائدان، اصغر، تحليلی بر مواضع سياسی علی بن ابی طالب عليه السّلام، پس از رحلت پيامبر صلّی اللّه عليه و اله تا قتل عثمان بن عفان، امير كبير، تهران، 1375.
172. قاضی، ابو الفضل، حقوق اساسی و نهادهای سياسی، چاپ هفتم، دانشگاه تهران، تهران، 1380.
173. قمی، شيخ عباس، تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، چاپ اول، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1370.
174. فاستر و ديگران، خداوندان انديشه سياسی، جلد اول، ترجمه جواد شيخ الاسلامی، چاپ اول، امير كبير، تهران، 1358.
175. فتحعلی، محمود، درآمدی بر انديشه اسلامی، چاپ سوم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی رحمه اللّه، قم، 1382.
176. لاريجانی، محمد جواد، نقد دينداری و مدرنيسم، (مجموعه مقالات)، چاپ اول، اطلاعات، تهران، 1372.
177. لاريجانی، محمد جواد، تدين، حكومت، توسعه، انديشه معاصر، [بیجا]، 1377.
178. ليپست، سيمورمارتين، دايرة المعارف دموكراسی، جلد دوم، ترجمه كمران فانی و ديگران، چاپ اول، وزارت امور خارجه، تهران، 1383.
179. ليدز، سی. ا، مقدمهای بر علم سياست، ترجمه منصور رحمانی، هادی خزاعی، عطا، تهران، 1377.
180. كاپلستون، فردريك چارلز، تاريخ فلسفه ازبنتام تا راسل، ترجمه بهاء الدين خرمشاهی، جلد هشتم، چاپ اول، سروش، تهران، 1370.
181. كاتوزيان، ناصر، مبانی حقوق عمومی، نشر دادگستر، تهران، 1377.
182. كاسيرر، هامفر، عيسی، ترجمه حسن كامشاد، چاپ اول، طرحنو، تهران، 1374.
183. كاسيرر، ارنست، فلسفه روشنگری، ترجمه يد الله موقن، نيلوفر، تهران، 1370.
184. كديور، محسن، حكومت ولايی، چاپ اول، نشر نی، تهران، 1377.
185. كواكبيان، مصطفی، دموكراسی در نظام ولايت فقيه، چاپ اول، سازمان تبليغات اسلامی، تهران، 1370.
186. كوهن، كارل، دموكراسی، چاپ اول، ترجمه فريبرز مجيدی، خوارزمی، تهران، 1373.
پی نوشت ها
(1). اصول كافی، ص 207.