اختلال در عملکرد پاسخ‌گو، مهم‌ترین عامل اختلال در مکانیسم پاسخگویی

  • دوشنبه, 20 مرداد 1399 07:38
  • بازدید 1149 بار

مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با جناب آقای دکتر محمدجواد شعبانی با موضوع آسیب‌شناسی مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی
پژوهشگر دین و رسانه، قائم مقام مرکز طرح، برنامه و ارزیابی سیما

علل و عوامل بروز اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه کدم‌اند و به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟
ببینید وجود شبهه مشکلی نیست. تصور من این است که جامعه‌ی دینی بیش از هر چیزی نیازمند شک و شبهه است. یعنی نبود شبهه یک خطر بزرگ برای جامعه است. باید با این نگاه به شبهه نگاه شود، یعنی شبهه اینگونه دیده شود که یکی از لوازم جامعه‌ی دینی است. ما آمده‌ایم که ایمان‌دار و مؤمن شویم، ایمان‌دار شدن و مؤمن شدن نیازمند یقین است و مسیر حصول یقین هم شک، شبهه و سؤال است. پس اصل شبهه خیلی لازم است و به نظر من جامعه‌ی راکد و جامد، جامعه‌ای است که راکدان بر آن جامعه حکومت می‌کنند و در آن جامعه‌ای که راکدان حاکم هستند، متحرک‌ها همیشه سرخورده خواهند شد و این جامعه، جامعه‌ی دینی نیست. رکود و جمود در جامعه‌ی دینی معنایی ندارد. پس باید حرکت کنیم، باید دین ما دین ارثی نباشد. برای اینکه در ایمان یک گام به پیش بروید باید با پای یقین حرکت کنید و پای یقین نیازمند کفش شک و شبهه است. شک بهترین گذرگاه و بدترین توقف‌گاه است. مشکل ما در ایجاد شک نیست، مشکل ما در وجود شک نیست، مشکل ما این است که همان‌طور که شما فرمودید ما نمی‌توانیم شک و شبهه‌ها را به درستی به یقین تبدیل کنیم.
حالا اگر بخواهم به سؤال شما برگردم؛ در چنین شرایطی عوامل متعددی وجود دارد برای اینکه این مکانیزم یا فرآیند تبدیل شک و شبهه به یقین دچار اختلال می‌شود. قبل از هر چیزی ما باید بدانیم که ورودی‌های این فرآیند چه چیزهایی است، عوامل اثرگذار روی آن چیست و خروجی آن چیست.
اگر بخواهیم فرآیند پاسخگویی به یک شبهه را بررسی کنیم، به انگار من مؤلفه‌ها و یا عناصر متعددی در این کار دخیل است. اولین عنصر، عنصر دین است. من در این فرآیند واژه‌ی عنصر را استخدام می‌کنم.
ببینید یک شبهه‌ی دینی مطرح می‌شود. خود دین تعیین کننده است، نگاه دین به شبهه چطور است؟ دین چقدر اتقان عقلی دارد؟ من می‌خواهم به تعریف بسیار زیبای دین که از حضرت آیت‌الله جوادی آملی است، استناد کنم که؛ دین مجموعه‌ی عقل و نقل است. ما تا زمانی فکر می‌کردیم که دین فقط نقل، یعنی کتاب و سنت یا قرآن و احادیث است که این‌ها مجموعه‌ی دین هستند، در صورتی که این‌ها نیمی از دین هستند و این مجموعه، نقل ما است. ما الان به این مجموعه، شرع می‌گوییم. شرع با دین متفاوت است. وقتی شما دین را با شرع مساوی در نظر بگیرید، کتاب و سنت می‌شود، اما وقتی دین را اعم از شریعت در نظر بگیرید، عقل و شرع می‌شود و مجموعه‌ی عقل و نقل می‌شود. در چنین تعریفی یک بخش بزرگی از دین، عقل می‌شود. اتقان عقلی در دینی خودش تعیین کننده است. اگر یک چیزی متقن باشد، خیلی کمتر می‌توان به آن، حداقل شبهه‌ی عقلی وارد کرد.پس اولین نکته خود دین است، میزان معتبر بودن و میزان موثق بودن مؤلفه‌ها و آموزه‌های دینی است.
بعد از دین، خود شبهه مطرح است، چون شبهه، دینی است. حالا خود شبهه چیست؟ ما الان شبهات بسیار متنوع و متعددی در عرصه‌ی دین داریم. تنوع و تعدد این‌ها از کجا است و این شبهه چه نسبتی با عقل دارد که همان نیمه‌ی اصلی دین است. برخی شبهات هستند که واقعاً اصلاً شبهه نیستند و اصلاً اشکال نیستند، بلکه یک نظر غیرعقلی و غیرعلمی است که مطرح می‌کنند و بعد متأسفانه در جرگه‌ی شبهات می‌نشیند. محتوای شبهه خلی مهم است که یک شبهه چقدر شبهه‌ی عقلی و شبهه‌ی بزرگی است و در واقع وزن شبهه چقدر است.
در این قضیه دین یک عنصر و مؤلفه است، خود شبهه هم یک عنصر است، مورد بعدی هم طراح شبهه است، این شبهه از کجا برآمده است؟ آیا از ذهن یک انسان حقیقت‌جو بلند شده است و یا از ذهن یک انسان معاند برآمده است؟ آیا این شبهه به جهت کشف حقیقت یا فهم واقعیت طرح شده است و یا اینکه قصد طراح شبهه فقط تخریب است؟
حالا وقتی یک شبهه‌ی دینی توسط یک طراحی مطرح می‌شود، عنصر بعدی پاسخگوی به این جریان است. چه کسی می‌خواهد به این جریان پاسخ دهد؟ آیا لباس روحانی را به تن دارد؟ یا اصلاً این فرد چقدر شبهه را فهمیده است؟
فهم شبهه هم یک داستانی است. پاسخگو باید شبهه را به خوبی بشناسد و باید بداند که طرف مخاطب او کیست. حالا کمی پیش برویم من در قسمت راهکارها هم چند نکته‌ای خواهم گفت.
فهم شبهه خیلی مهم است. در علم پزشکی می‌گویند تشخیص مقدم بر درمان است.
بعد از پاسخگو، نحوه‌ی پاسخگویی هم باید بررسی شود. ادبیات پاسخگویی شما به شبهه چیست؟ آیا در این ادبیات مخاطب‌شناسی کرده‌اید؟ آیا این ادبیات در تناسب لازم با مخاطب و محتوای شبهه و شرایط زمان و مکان و چه و چه هست یا خیر؟
نکته‌ی آخر هم من یک بستر، کانتکست یا کانسپتی را در نظر می‌گیرم که شبهه در این بستر طرح می‌شود و پاسخ به آن هم در این بستر مطرح می‌شود. این بستر خیلی مهم است؛ شرایط زمانی، روش، ابزار، ادبیات، مخاطب‌شناسی، با چه کسی چگونه صحبت کردن، در یک بستر دوستانه مطرح می‌شود و یا در یک بستر عنادی است؟ من می‌خواهم با شما به یک نتیجه‌ی مثبت برسم و یا می‌خواهم با هم دعوا کنیم؟
پس من جمع‌بندی کنم، من گفتم که؛ عناصر متعددی در بحث شبهات دینی مطرح است، یکی تعریف خود دین، دیگری تعریف شبهه، طراح شبهه، پاسخگو به شبهه، نحوه‌ی پاسخگویی و آن بستری که این شبهه در آن اتفاق می‌افتد.
با این مقدمه‌ طولانی به سؤال اول شما می‌پردازم. شما می‌فرمایید چه مشکلاتی هست؟ من می‌گویم اگر هر کدام از این عناصر دچار اختلال شود...، نتیجه‌ی حاصل، نتیجه‌ای که شما می‌خواهید نیست و مطلوب حاصل نمی‌شود. یعنی اگر بستر شما بستر درستی نباشد، مطلوب حاصل نمی‌شود، اگر ادبیات گفتاری شما، ادبیات درستی نباشد، اگر شما مخاطب‌شناس خوبی نباشید، اگر شما از روش و ابزار مناسبی برای پاسخگویی به شبهه استفاده نکنید، اگر شما اساساً پاسخگوی درستی برای این سؤال نباشید و فقط احساس وظیفه و تکلیف می‌کنید و فقط می‌خواهید به این وادی بیایید، اگر هر یک از این موارد اتفاق بیافتد، شما در امر پاسخگویی به شبهات دینی دچار اختلال می‌شوید.
حالا شما پرسیدید مهم‌ترین این عوامل چیست؟ به انگار من مهم‌ترین عنصر در امر پاسخگویی به شبهات دینی پاسخگو به شبهه‌ی دینی است، یعنی آن فرد یا آن نهادی که قرار است به این شبهه پاسخ دهد. چنین کسی نیاز به یک‌سری لوازم دارد، باید زمان‌شناس باشد، باید موقعیت‌شناس باشد، باید به موضوع اشراف داشته باشد و تمام این چیزهایی که چون سؤال شما راجع به شرایط او نیست، من خیلی توضیح نمی‌دهم. به انگار من، آن پاسخگو اصلی‌ترین نقش را در این سناریوی پاسخگویی به شبهات دینی بازی می‌کند. هر اختلالی در این پاسخگو باشد و اگر این مواردی که گفتم دچار اشکال شود، شما به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسید.
شما فکر می‌کنید پیامدها یا تبعات اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی چه چیزی خواهد بود؟
من فکر می‌کنم که اولین نتیجه‌ی عدم پاسخگویی صحیح به شبهات، تضعیف اعتقادات است. عرض کردم که شک گذرگاه خوبی است، ولی توقف‌گاه خوبی نیست. شبهه شما را وارد این جریان می‌کند، اگر شما نتوانستید به خوبی پاسخ دهید، فرد از شک گذر نمی‌کند و در آنجا می‌ماند. وقتی در شک ماند و وقتی که اعتقادات او همیشه دچار سؤال، ابهام، شبهه و شک شد، این اعتقادات ضعیف می‌شود. اولین نکته و اولین خروجی به عنوان پیامدهای عدم پاسخگویی صحیح به شبهات، تضعیف اعتقادات است. به جای اینکه جامعه محکم‌تر و متقن‌تر شود، به سپتیسیزم و شکاکیت نزدیک می‌شود. اعتقادات و باورهای دینی در وجود افراد می‌لرزد و وقتی دو اعتقاد دچار اشکال شد، آن فرد در مورد اعتقاد سوم هم می‌گوید؛ نکند که این اعتقاد هم مثل بقیه است. آرام آرام مبانی دین در بین دینداران و دین‌مداران و دین‌ورزان، تضعیف می‌شود.
یک پیامد دیگری هم دارد و آن این است که؛ طبیعتاً‌ افراد زیادی خارج از دین هستند که ما با تعبیر معاند، مخالف و ضد از آن‌ها نام می‌بریم، در چنین شرایطی آن‌ها خیلی بهره‌مند می‌شوند. اگر شبهه‌ای در جامعه‌ی دینی مطرح شود و پاسخگوی صحیحی برای آن نباشد و یا پاسخگویی صحیحی صورت نگیرد، زمینه، بستر و فرصتی را برای معاندین و ضد دین‌ها اصطلاحاً فراهم شده است تا آن‌ها بهره‌برداری کنند. چنین افرادی یک شبهه‌ی شما را تبدیل به 10 شبهه و 10 شبهه را تبدیل به 100 شبهه می‌کنند و خود این هم به عنوان یک عامل دوم در تضعیف اعتقادات و باورهای دینی عناصر و آحاد جامعه‌ی دینی اثرگذار خواهد بود. پس یکی دیگر از پیامدها از مسیری دیگر بهره‌مندی معاندان هستند که آن‌ها هم به تضعیف دین کمک می‌کنند.
من در ابتدای صحبت‌هایم شک و شبهه را تعریف کردم و لازم دانستم و هنوز هم بر همین باور هستم، اما اگر هر چیزی از حد بگذرد، به بیماری می‌رسد. «آب ار چه همه زلال خیزد / از خوردن پر ملال خیزد». حتی آب که مایه‌ی حیات است، اگر شما بیش از حد بخورید، برای شما ملال ایجاد می‌شود. شک و شبهه و بیش از حد شدن شک و شبهه هم در جامعه، یک بیماری تلقی می‌شود. یعنی همین شکی که گفتم بهترین گذرگاه است، وقتی در آن توقف کنید، تبدیل به بیماری می‌شود. یکی دیگر از پیامدهای دیگر گسترش شبهات دینی و عدم پاسخگویی صحیح به آن‌ها این است که جامعه دچار بیماری شک می‌شود. جامعه‌ی شما همه چیز و حتی اصول عقلی و حتی اصول دینی را زیر سؤال می‌برد. آرام آرام وقتی باب این مسائل باز شود، همه می‌گویند: این هم می‌تواند غلط باشد، چه کسی گفته اینطوری است، نکند که آنطوری باشد. وقتی چنین چیزی در جامعه رخ دهد، این، یک بیماری است و جامعه‌ی بیمار، جامعه‌ای است که معلول است، یعنی جامعه‌ای است که هیچ‌گاه علت یک کار نمی‌شود، جامعه‌ای است که هیچ‌گاه پویایی، تحرک، پایایی و مانایی را ندارد و جامعه‌ی پاشا و از هم پاشنده‌ای می‌شود. جامعه‌ی شکاک، اصطلاحاً جامعه‌ی تکه تکه شونده است. این، از کجا حاصل می‌شود؟ چنین حالتی یکی از پیامدهای عدم پاسخگویی به شبهات دینی است.
اگر شما همین‌طور پیش بروید و به نسل بعد برسید، نسل بعد اصلاً یقین را تجربه نکرده است که بخواهد در آن‌ها شک کند و این هم آفت خیلی بزرگی است. الان ما از جامعه‌ای صحبت می‌کنیم که یقین‌مندان زیادی را به خودش دیده است. ما دیده‌ایم و از اطرافیانمان در خانواده، همسایگان و فامیل شنیده‌ایم، مثلاً ما رزمندگان اسلام را دیده‌ایم، این‌ها واقعاً با یقین پیش می‌رفتند، ولی نسل بعد که این‌ها را ندیده است. همین نسل نوجوان کنونی را ببینید، انقلاب در ذهن آن‌ها یعنی چه؟ ما انقلاب را درک کردیم و وقتی که انقلاب شد، ما زنده بودیم، ولی نسل و نسل‌های بعد اینطور نیستند. ما یک‌سری یقینیات را دیده‌ایم که الان این‌ها می‌گویند افسانه و خیال است. اگر جامعه با شک و شبهه پیش برود، نسل بعد اصلاً طعم شیرین و گوارای یقین و ایمان را آنگونه که ما چشیدیم، نخواهد چشید. اساساً همه چیز نسل بعد با شک و شبهه است. این هم از تبعات عدم پاسخگویی است.
از تبعات بعدی هم یکی این است که جامعه شکاک می‌شود و بعد این جامعه‌ی شکاک و بیمار فقط شک‌ها را در حوزه‌ی دین نگه نمی‌دارد و آرام آرام به حوزه‌ی حکومت دینی هم می‌زند، آرام آرام اصول موضوعه‌ی حکومت دینی را زیر سؤال می‌برد، کمااینکه همین الان هم متأسفانه داریم رگه‌هایی از این را می‌بینیم و در اینجا اصطلاحاً سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و این جامعه به سرعت متزلزل می‌شود و از هم می‌پاشد. من فکر می‌کنم اگر تَرَک‌های یک ستون و ساختمان را به شک تشبیه کنید، وقتی این ترک‌ها زیاد شود، به جایی می‌رسد که دیگر نمی‌تواند وزن ساختمان را روی خود تحمل کند، ساختمان کُلَپس می‌شود و فرومی‌ریزد و این ساختمان می‌تواند حکومت دینی ما باشد. یعنی یکی از تبعات این مبحث، می‌تواند بحث امنیت حاکمیتی هم باشد.
بر اساس روند فعلی، آینده‌ی شبهات دینی در جامعه و پاسخگویی به آن‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
من در پاسخ به این دو سؤال خدمت شما عرض کردم؛ اگر این روند ادامه پیدا کند، ایمان و یقین دست‌نیافتنی می‌شود، یعنی ما از دلیل خلقت دور می‌شویم، ما از هدف خلقت دور می‌شویم، ما دچار بی‌ثباتی درونی می‌شویم، ثبات درونمان از بین می‌رود، اعتماد از بین می‌رود و این روند، روند خطرناکی است. من متأسفم که این را بگویم؛ در مرحله‌ی خطر و در مرحله‌ی اورژانس هستیم. زمانی هست که شما می‌گویید باید به شبهات پاسخ داده شود و اگر پاسخ داده نشود چنین چیزی اتفاق می‌افتد. من می‌گویم الان به مرزهای این شدن رسیده‌ایم و در جاهایی اصلاً یک رگه‌هایی در این سد فولادین تَرَک خورده است و ما ترَک را می‌بینیم و هر لحظه احتمال ریزش و فروریزش این جریان هست. شرایط، بسیار شرایط نازیبایی است.
 راهکارهای کاهش اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی یا ارتقای وضعیت و اثربخش نمودن مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه چیست؟
من دوباره به پاسخ سؤال اول برمیگردم؛ برای حل این جریان باید تک تک آن عناصری که گفتم به خوبی بررسی شود. اولاً من معتقدم پاسخگویی به شبهات دینی در نظام حکومت اسلامی ما نیازمند یک نهاد یا متولی است. البته نمی‌خواهم بگویم که این امر را دولتی کنیم، اصلاً با چنین مسئله‌ای موافق نیستم، ولی ما یک نهاد پاسخگو نیاز داریم. در کلیسا چنین چیزی وجود دارد، در مسیحیت وجود دارد، ولی ما نداریم. هر کسی از هر جایی به هر دلیلی و با هر ادبیاتی و با هر سطح سوادی دوست دارد که به هر پرسشی پاسخ دهد. من نمی‌دانم که چنین چیزی یعنی چه؟!
در سال‌های خیلی دور، ما یک استاد علوم سیاسی داشتیم که می‌گفت: از خصوصیات ما ایرانی‌ها این است که برای هر سؤال یک جواب داریم. یعنی «نمی‌دانم» و یا «در حوزه‌ی کاری من نیست»، اصلاً وجود ندارد.
من یک بار این را طرح کردم و امیدوارم در زمان حیات من جواب دهد و اگر جواب نداد، امیدوارم آیندگان از لذت این طرح بهره‌مند شوند که؛ روحانیت ما باید رده‌بندی شود. در پزشکان چنین چیزی را داریم، در ورزش داریم، در هنر داریم، در سیاست داریم، در همه جا چنین چیزی را داریم الاّ روحانیت. شما سوار هواپیما می‌شوید، سه خط روی آستین یک فرد است و دیگری دو خط دارد و دیگری هم یک نقطه و یک خط دارد، می‌گویند درجه‌ی این یکی این است، این یکی سرمیهماندار است، دیگری میهماندار است، در نظام ارتش ما این ستاره به این معنا است و آن دیگری به معنای دیگری است و همه چیز درجه‌بندی شده است. مثلاً فرض کنید که سرهنگ حق دارد که فلان کار را انجام دهد و گروهبان حق ندارد که فلان کار را بکند. چرا در روحانیت ما این رده‌بندی وجود ندارد؟ اگر لازم است رنگ لباسشان را عوض کنیم، اگر لازم است یک نشانه‌ای روی لباس بگذاریم. کسانی که متولی امر هستند باید این کار را بکنند. چرا این را می‌گویم؟ چون هر کسی حق پاسخگویی به شبهه را ندارد.
همان‌طور که گفتم مهم‌ترین عامل در بحث پاسخگویی، پاسخگو است، بسیاری از آسیب‌های ما از همین پاسخگویان بلند می‌شود، یعنی کسی که سواد ندارد و به جای اینکه شبهه را حل کند، چند شبهه‌ی دیگری را ایجاد می‌کند. یا به گونه‌ای آن فرد را زده است که این فرد اصلاً از دین سرخورده شده است، چرا هر کسی حق ورود به شبهه و پاسخگویی به شبهه را به خودش می‌دهد.
یکی از راهکارها این است که یک نهاد متولی باید وجود داشته باشد. البته همانطور که گفتم خواهش می‌کنم دولتی برداشت نکنید. این پاسخگویی به شبهه نمی‌تواند دولتی باشد. زمانی یک بچه‌ی 5 ساله از ما یک سؤال دینی می‌پرسد و شما نباید بگویید که یک نهاد برای پاسخگویی وجود دارد و من حق ندارم جواب دهم. در جاهایی باید ورود کنیم، ولی یک‌سری شبهات آنقدر عمیق است که کار هر کسی نیست. زمانی کسی به زمین می‌خورد و هر کسی که دارد رد می‌شود، می‌تواند او را بلند کند و خاک‌های روی لباسش را بریزد و او برود. اما زمانی هم کسی تصادف کرده و به زمین افتاده است، وقتی شما او را تکان دهید، احتمال دارد با همین تکان دادن شما قطع نخاع شود، در اینجا باید متولی خاص و اورژانس بیاید، ما چنین چیزی در امر دین نداریم. هر کسی با هر سطح سوادی می‌خواهد به هر شبهه‌ای پاسخ دهد و هیچکسی هم نمی‌گوید که من نمی‌دانم. هیچکسی نمی‌گوید که در حوزه‌ی تخصص من نیست. می‌گویند: زشت است، ما روحانی هستیم، حتماً از ما توقع دارند،
راهکار چیست؟ دسته‌بندی کنیم. هر کسی حق ندارد به هر شبهه‌ای جواب دهد. واقعاً این کلمه‌ی «نمی‌دانم» و «در حوزه‌ی تخصص من نیست» و یا «من در این حوزه نظری ندارم»، ما نیازمندیم که روحانیت چنین جملاتی را بر زبان بیاورند. در این 40 سال چند بار این جمله را از دهان یک روحانی شنیده‌اید؟ قصد من تعارض نیست. اینکه می‌گویم روحانیت، به عنوان اصلی‌ترین چهره‌ی عالمان دینی در نظر دارم و الاّ غیرروحانیون هم که متخصص دین هستند هم باید در این زمینه و در این جرگه قرار بگیرند.
من معتقدم که اولاً نیاز به یک متولی و نهاد داریم. ثانیاً یک سازوکاری باید مطرح شود. ما مثلاً‌ در حوزه‌ی فقه این را داریم که یک عده‌ای مرجع تقلید شده‌اند و سازوکار آن‌ها استفتاء است. اولاً یک‌سری اصول را به عنوان رساله‌ی عملیه‌ی خودشان به مقلدین می‌دهند. برای مقلد سؤال پیش می‌آید، مسئله‌ی مستحدثه رخ می‌دهد و یک سؤال جدید در ذهن او ایجاد می‌شود، اصلاً جامعه به سمتی می‌رود که یک مسئله‌ی جدیدی پیش می‌آید. در این زمان فقیه و نه هر کسی، بلکه فقیه جامع الشرایطی که یک مراحلی را طی کرده و به مرحله‌ی اجتهاد رسیده و بعد اجتهاد او آنقدر فراگیر شده که به مرحله‌ی مرجعیت رسیده است، فرآیند یا سازوکار استفتاء را دارد، اخیراً که سایت دارند و قبلاً به دفترشان می‌رفتند و یک استفتائی از ایشان می‌شود.
ما چنین فرآیندی در پاسخگویی نداریم. یک عده‌ای واقعاً به مرحله‌ی اجتهاد پاسخگویی به شبهات دینی برسند ولی الان وجود ندارد. بازیگرانی در این نمایش بزرگ نقش‌آفرینی می‌کنند که اصلاً ذره‌ای سواد ندارند، سواد هنری ندارند، سواد بازیگری در این عرصه را ندارند. این‌ها متولیان ناصواب و متولیان اضافی این جریان هستند که کار را خراب می‌کنند. این هم باید حذف شود.
دنیای امروز دنیای ارتباطات است و در این ارتباطات فضای رسانه‌ای عرصه‌ی اصلی ارتباطات است. در عرصه‌ی رسانه هم رسانه‌های نوین و فناوری‌های نوین الان خیلی خیلی فراگیر شده است و لذا خود این، می‌تواند یک بستری برای پاسخگویی به شبهات باشد.
ولی فارغ از این تحرّکات کوچک و بعضاً خوب و بعضاً بدی که رخ می‌دهد اگر آن نهاد باشد، ما می‌توانیم از این بستر استفاده کنیم و به صورت فراگیر، یعنی به صورت کاملاً متقن یک مرجعی داشته باشیم که بگوییم؛ شبهاتتان به دین را به اینجا ارجاع دهیم و اصلاً از جامعه طلب شبهه کنیم. کجای دین برای شما سؤال ایجاد کرده است؟ شبهه بدهید و ما می‌خواهیم جواب دهیم. یک نهاد قابل وثوق و قابل اعتماد باشد که شبهات را جمع کند و پاسخگویی کند. چنین کاری می‌تواند یک انقلابی را در دینداری و یا دین‌ورزی مردم ایجاد کند که متأسفانه این اتفاق نمی‌افتد.
یک دوستی به مزاح گفت: پیامبران مبعوث شدند تا به زبان قوم صحبت کنند و ما داریم به زبان قم با مردم صحبت می‌کنیم.
حضرت آیت‌الله فلانی و فلانی به زبان اهل قم یک چیزی می‌نویسند، البته این‌ها افراد بزرگی هستند و خدا حفظشان کند. تصور کنیم که همه‌ی مردم با این‌ها می‌گویند که الحمدلله شبهات ما رفع شد و ما متقن و مؤمن شدیم. چنین تصوری یک مقاری ساده‌انگارانه است.
نکته‌ی آخر را هم بگویم؛ جامعه‌ی دینی ما نباید از طرح شبهه و شک بترسد. جامعه‌ی ما باید به دنبال شبهات برود. بگوییم: هر شبهه‌ای که در ذهنتان هست، بدهید. یا ما ادعا داریم...، وقتی ما می‌گوییم که اسلام برای تمام سؤالات پاسخ دارد و بعد وقتی به پاسخگویی می‌رسد می‌بینیم که اصلاً آن تعریفی که ما می‌کنیم نیست. این مسئله گردی بر دامن کبریایی دین اسلام نمی‌نشاند، ما مشکل داریم، هر عیب که هست از مسلمانی ماست. می‌ترسیم چون مسلمان خوبی نیستیم، نه اینکه دینمان پاسخ نداشته باشد. ما دینمان را به درستی نشناخته‌ایم و در نتیجه نمی‌توانیم پاسخ دهیم. من دیده‌ام که در جاهایی برخوردهای چکشی با جوانان می‌کنند، جوانانی که شبهه در ذهنشان است، حالا شاید یک شیطنتی هم در طرح شبهه داشته باشد، ادبیاتش ادبیات معاندان باشد، فکر می‌کند که ادبیات خوب و روشنفکری است. او نمی‌فهمد، شما که می‌فهمید، آیا شما می‌توانید به شبهه‌ی او به درستی پاسخ دهید؟ متأسفانه می‌ترسیم. یا سواد آن را نداریم و یا برخی می‌گویند که جامعه رو به اضمحلال است. نه، جامعه رو به اضمحلال نیست، جامعه هیچ‌گاه با شک از بین نمی‌رود، به شرط اینکه شما شک را یک فرصت و نه یک تهدید ببینید. شما اگر پاسخ و یقین را دارید، با این شک می‌توانید یقین را به طرف مقابل هدیه کنید، اگر یقین را ندارید، از ضعف شما است. از طرح شبهه نترسیم، از عدم پاسخگویی درست به شبهه بترسیم. از مخاطب‌نشناسی بترسیم. از مشکلاتی بترسیم که ما با پاسخگویی‌هایمان در ذهن فرد ایجاد می‌کنیم.
جمله‌ی آخر؛ دیر یا زود همه‌ی ما پای میزی خواهیم نشست که باید پاسخگوی عملکردمان باشیم. اگر قرآن فرموده: «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»، از نعمت از شما سؤال می‌شود، نعمت ولایت و هر چه که شما می‌گویید درست است، ولی یکی از نعمات ما نعمت حکومت اسلامی است. یقه‌ی من و شما را می‌گیرند و می‌گویند: شما برای این حکومت چه کردید؟ برای باورمندی جوان چه کردید؟ یکی از نعمت‌ها، دین است. آیا توانستید دین را گسترش دهید؟ آیا رسالت خودتان را انجام دادید؟

خلاصه راهکارها
1. جامعه‌ی دینی نباید از طرح شبهه و شک بترسد بلکه باید به دنبال شبهات برود.
2.باید از فضای رسانه ای موجود برای پاسخگویی به شبهات استفاده کرد.
3.پاسخگویی به بعضی از شبهات به دلیل عمق مفاهیم دینی و عقلی نیازمند فرایندی تخصصی است
4.نباید پاسخگویی به شبهات را به هرکسی واگذار کرد .
5.نهاد متولی به پاسخگویی نباید دولتی باشد.
6.پاسخگوی به شبهات باید شبهه را به خوبی بشناسد و آن را فهم کند.
7.مخاطب شناسی در پاسخگویی امر مهمی است.
8.روحانیت برای پاسخگویی به شبهات باید رده‌بندی شود تا هر کسی حق پاسخگویی به شبهه را نداشته باشد.
9.پاسخگویی باید به زبان مخاطب نزدیک باشد.
10.باید افراد را برای پاسخگویی به شبهات دینی به اجتهاد رساند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید