تا اينجا ما به تحليل دو اصل مهم «ضرورت وحدت دين» پرداختيم اين دو بحث نقش كليدی در روشن شدن زوايای بحث «پلوراليزم» دارد و بعد از گذر از اين دو مرحله انسان برای تعيين دين حق و برتر، از بين اديان مختلف، نيازمند معيارهايی برای تعيين و شناخت دين حق است.
البته ملاك و معيار تشخيص دين حق از باطل را میتوان از دو منظر متفاوت يعنی درون دينی و بيرون دينی جستجو كرد. اما در اينجا به ادلهای كه شهيد متفكر بدان اشاراتی داشته است، بسنده میكنيم «1»:
1. حكم عقل به انتخاب دين كامل و برتر
گفتيم كه عقل بعد از احساس ضرورت و وحدت دين الهی به انتخاب دين بدون فحص از حقانيت و برتری آن نسبت به اديان ديگر، اكتفا نمیكند. بل دنبال معيار میگردد. يكی از اين ملاكها ارزيابی و سنجش اديان موجود از نظر جامعيت و مطابقت با نيازهای فطری انسان است كه در اينجا به مقايسه دو دين بزرگ جهان كه مدعی حقانيت نيز هستند، يعنی اسلام و مسيحيت، میپردازيم:
1- جهانبينی اسلام بر اصل توحيد استوار است و جهان بينی مسيحيت بر نثليث (متی 28: 19- يوحنا 5: 20- اول قرنتيان 8: 6).
2- وحی منزّل بودن قرآن كريم، دستنويس و تحريف انجيل.
3- اشتمال قرآن بر مضامين عالی و انواع اعجاز؛ و اشتمال كتاب مقدس بر آموزههای ناسازگار با عقل مانند تجسم خدا و گناه فطری و مسأله فديه (يوحنا 16: 7، يوحنا 4: 26، يوحنا 14: 16، روميان 3: 20 و 24، روميان 5: 12).
4- داعيه جهانی بودن اسلام و نسخ اديان پيشين، اعلام موقتی بودن تورات و انجيل و بشارت به ظهور پيامبر پسين (يوحنا 16: 7، كتاب هوشيح نبی 9: 5- 10).
5- عدالت و ظلمستيزی اسلام؛ توصيه به ستمپذيری از اشخاص و حكومت در انجيل (متی 5: 38، متی 22: 21، متی 2: 17، لوقا 20: 25، متی 22: 18، مرقس 12: 15).
6- و بالاخره وجود قوانين و احكام اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، جزايی در اسلام، منطبق با نيازهای فطری بشری مثل اصل شورا، قداست شغل، حرمت رشوه، ربا و احتكار، توصيه به دفاع از حقوق خصوصی و اجتماعی و جهاد در مقابل متجاوزان، احكام حدود و ديات به منظور اصلاح جامعه و پيشگيری از وقوع جرايم.
2. خودسوز بودن پلوراليزم
به نظر میرسد نظريه پلوراليزم و پذيرش حقانيت اديان، وقتی پايش به قلمرو دين اسلام برسد يعنی مطابق مبنای خود بخواهد حقانيت اسلام را نيز بپذيرد، دست به انتحار زده است. توضيح اينكه پذيرفتن حقانيت دين يهود يا مسيح هيچ منافاتی با پذيرش حقانيت اديان ديگر ندارد. بل چهبسا مطابق اصول يهود و مسيح نيز باشد چرا كه در آنها وعده و بشارت ظهور دين بر حق پسين داده شده است و شخص معتقد به پلوراليزم میتواند بعد از پذيرش حقانيت يهود و مسيح سراغ اديان ديگر برود؛ اما وقتی آيين اسلام را نيز يكی از اديان بر حق معرفی میكند معنای آن اين است كه اسلام و اصول مسلم آن نيز برخاسته از حقيقت است. در اينجاست كه با يكی از اصول مسلم اسلام يعنی اصل «نسخ»- كه بر انقضاء حقانيت اديان پيشين دلالت میكند- مواجه میشود.
دراينصورت، اگر آن را نيز بپذيرد، لازمهاش دستكشيدن از ادعای تعدد اديان است. شهيد مطهری در اين زمينه گفته است:
لازمه ايمان به همه پيامبران اين است كه در هر زمانی تسليم شريعت همان پيامبری باشيم كه دوره اوست، و قهرا لازم است در دوره ختميه آخرين دستورهايی كه از جانب خدا بهوسيله آخرين پيامبر رسيده است عمل كنيم و اين لازمه اسلام يعنی تسليم شدن به خدا و پذيرفتن رسالتهای فرستادگان اوست «2».
3. حكم عقل به پيروی از پيام آخر
بعد از پذيرفتن حقانيت اديان در عرض هم، عقل دليلی ديگر برای انتخاب اسلام میيابد و آن اينكه عقل حكم میكند كه مكلّف، پيام و تكليف آخرين مولی را برای خود مبنای عمل و حجت قرار دهد. ازاينرو میبايد اسلام را برگزيد.
لازمه تسليم خدا شدن پذيرفتن دستورهای اوست و روشن است كه همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور خدا همان چيزی است كه آخرين رسول او آورده است «3».
4. ادله نقلی
استاد شهيد در تأييد مدعای خويش و ردّ تعدد اديان در مواضع مختلف به آيات الهی تمسك كردهاند كه برخی از آنها ذكر شد. در اينجا به آيات ديگر اشاره میكنيم:
من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فی الاخرة هی الخاسرين «4».
«هركس غير از اسلام بجويد، هرگز از او پذيرفته نشود و او در جهان ديگر از جمله زيانكاران خواهد بود» «5».
آيه ديگر كه خطاب به اهل كتاب است كه اگر آنان اسلام آورند در هدايت و صراط مستقيم هستند: و ان اسلموا فقد اهتدوا «6».
خداوند «اسلام» را دين حقيقی در نزد خود توصيف میكند «7»: انّ الدين عند اللّه الاسلام «8».
و لقد ارسلنا نوحا و ابراهيم و جعلنا فی ذريّتهما النّبوّة و الكتاب فمنهم مهتد و كثير منهم فاسقون ثمّ قفّينا علی آثارهم برسلنا «9».
«يعنی ما قبلا نوح و ابراهيم را فرستاديم و در نسل اين دو «پيامبری» و كتاب قرار دادهايم. بعضی از اينها هدايت شده و بيشترشان فاسق بودند، سپس ما پيغمبران خود را يكيك پشت سر يكديگر قرار داديم».
استاد شهيد از اين آيه چنين نتيجهگيری میكند:
كلمه قفّينا مصدرش تقفيه و از مادهه قفا است، قفا پشت گردن را میگويند وقتی كه افرادی رديف و پشت گردن ديگری بايستند، مثل يك صف نظامی، چهره هريك از آنها به پشت گردن ديگری است ... جمله «ثم قفّينا علی آثارهم» متضمن اين نكته است كه هر پيغمبری بعدی از همان راه رفته است كه پيغمبران قبلی رفتهاند يعنی كسی خيال نكند پيغمبران راههای مختلف دارند؛ راه يكی بوده، از نوح تا خاتم الانبياء، راه يكی است ... «آثار» جمع «اثر» است و اثر يعنی جای پا، پيغمبران هر كدام آمدند پای جای پای ديگران گذاشتند ... راه انبيا يك راه بيشتر نيست» «10».
نقد ادله پلوراليستها
در اينجا به تحليل و نقد علامه شهيد از شبهات طرفداران پلوراليسم میپردازيم.
1. تمسك به آيات قرآنی
بعضی روشنفكران اسلامی برای توجيه نظريه پلوراليسم خواستند برای مدعای خود دليل قرآنی بياورند و يا آياتی را كه خط بطلان بر پلوراليسم میكشد توجيه نمايند «11». كه در اينجا به دو آيه اشاره میشود:
الف: انّ الّذين آمنوا و الّذين هادوا و الصّائبون و النّصاری من آمن باللّهو اليوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون «12».
آنان كه ايمان به خدا و روز رستاخيز داشته باشند و كار شايسته بهجا آورند، بیترس و واهمه خواهند بود و غمگين نيز نمیگردند.
وجه استدلال:
در اين آيه برای رستگاری و ايمنی از عذاب خدا سه شرط ذكر شده است:
ايمان به خدا، ايمان به رستاخيز و عمل نيك، قيد ديگری [مثل اسلام] نشده است «13».
در پاسخ به استدلال به آيه فوق بايد گفت كه بين حق بودن يك دين و در صراط مستقيم گام برداشتن پيروان آن دين با رفع عقاب (حزن و خوف) نبايد خلط كرد. آنچه از آيه فوق مستفاد میشود نه صحه گذاشتن قرآن كريم بر طريق اهل كتاب و صراط مستقيم خواندن آن، بلكه دلالت بر رفع عقاب در روز قيامت از اهل كتاب و حداكثر دلالت در اعطای ثواب و پاداش به مؤمنان اهل كتاب است كه در دنيا بهخاطر روشن نشدن نور اسلام بر دين خود باقی ماندند؛ با اين شرط كه در اعتقادات خود مثل اكثر مسيحيان و يهوديان امروزه دچار شرك نشوند و از نظر اخلاقی نيز اعمال صالح انجام دهند. شهيد مطهری میگويد:
بايد بگوييم كه عدالت و نيكوكاری حتی از مردمان كافر به خدا و قيامت هم مقبول است. بنابراين كسانی كه منكر خدا و قيامتند ولی خدمات بزرگ فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، سياسی و اجتماعی به بشريت تقديم میدارند، دارای اجر بزرگی خواهند بود «14».
ب: لا اكراه فی الدّين «15».
شايد بعضی برای اثبات عدم اجبار در گرويدن به اسلام و آزادی انتخاب اديان ديگر به آيه فوق استناد كنند كه هرگونه اجبار و اكراه را در دين نفی نموده است. مرحوم مطهری با اشاره به آيه مذكور مینويسد:
اين آيه به اين معنا نيست كه دين خدا، در هر زمان متعدد است و ما حق داريم هر كدام را كه بخواهيم انتخاب كنيم، چنين نيست. در هر زمانی يك دين حق وجود دارد و ... در اين زمان اگر كسی بخواهد به سوی خدا راهی بجويد بايد از دستورات دين او راهنمايی بجويد «16».
2. اسلام به معنای مطلق تسليم
بعضی طرفداران تعدد اديان برای به كرسی نشاندن مدعای خود، «اسلام» را در آيات قرآن كريم به «مطلق تسليم» در برابر خداوند معنا و تفسير كردند، يعنی آنچه خداوند حكيم از انسان خواسته است انقياد و تسليم در برابر او و التزام به يكی از اديان آسمانی است.
شهيد مطهری در پاسخ به اين اشكال، با پذيرفتن معنای «مطلق تسليم» برای «اسلام» معتقد است مصداق پيدا كردن و تحقق حقيقت تسليم در گرو تسليم انسان است به هر آنچه كه خداوند از او خواسته است.
اگر گفته شود كه مراد از اسلام، خصوص دين ما نيست بلكه منظور تسليم خدا شدن است، پاسخ اين است كه البته اسلام همان تسليم است و دين اسلام همان دين تسليم است ولی حقيقت تسليم در هر زمانی شكلی داشته و در اين زمان شكل آن همان دين گرانمايهای است كه به دست حضرت خاتم الانبياء ظهور يافته و قهرا كلمه اسلام بر آن منطبق میگردد و بس «17».
به ديگر سخن گوهر و ماهيت اديان همان تسليم محض در برابر خداوند است كه با تسليم در برابر انبياء و گوش جان سپردن به پيامهای آنان عينيت میيابد.
3. عذاب اكثريت مردم
يكی از دستاويزهای مهم طرفداران پلوراليزم ادعای لزوم عذاب اكثريت مردم در جهنم بنا بر انحصار حق به يك دين است؛ چرا كه لازمه حقانيت يك دين و باطل بودن ديگر اديان، قول به ضلالت و گمراهی اكثريت مردم است كه پيروان اديان ديگر هستند و اعمال چنين انسانهايی هرچند كه دارای ابتكارات و اختراعات عظيمی باشند، بهخاطر كفرشان محكوم به بطلان است، اما اگر پلوراليزم را بپذيريم و پيروان جميع اديان را از رهيافتهگان و سالكان راه نجات تلقی كنيم؛ تصويری از خوشبينی و سعادت مطلق به اكثريت مردم را ترسيم كردهايم كه مطابق با حكمت و هدايت و خيرخواهی خداوند است.
اشكال فوق را بيشتر جان هيك فيلسوف معاصر طرح و تقويت نموده است «18». بعضی معاصران نيز آن را در مقالات خود دنبال كردند «19». البته اصل اين اشكال چهار دهه پيش در جزوهای چنين تقرير شد:
اگر پيروان هريك از مذاهب اينطور فكر كنند كه فقط خودشان رستگاراند، چنين طرز تفكری با روح عدالت خداوند منطبق نخواهد بود «20».
متفكر برجسته معاصر در كتاب گرانسنگ خود، عدل الهی، به تفضيل و مستدل به رفع شبهه پرداخته است. شبهه مذكور از دو جهت قابل طرح است:
اولی مربوط به اعمال نيك كفار در دنيا و همچنين سرنوشت نهايی آنها در آخرت؛ دوّم مربوط به اهل كتاب كه متأله امّا منكر نبوت پيامبر اسلام هستند.
اعمال نيك كفار
چهبسا كفاری كه اعمال زيبا مانند اختراعات عالم المنفعه انجام میدهند آيا بهصرف اينكه كافرند، اعمالشان فاقد ارزش و اثری در قيامت است؟ استاد با طرح شرايط اصل حسن فعلی با حسن فاعلی، معتقد است كه اگر عملی از فاعل صادر شود كه كننده آن نيّت خير و نيكويی نداشته است، چنين عملی فاقد ارزش خواهد بود و فاعل آن نيز سزاوار ستايش نيست، اما اگر نيّت فاعل خير و صلاح و خدمت به خدا و يا حداقل به مردم باشد، عملش دارای ارزش خواهد بود و نمیتوان بهصرف اينكه فاعل آن كافر است، عمل او را نستود. چه آن عمل كوچك باشد و چه عمل بزرگ مانند اختراعات دانشمندان كافر.
اما اينكه چگونه اعمال نيكوی كفار در قيامت به درد آنها خواهد خورد؟
اعمال خير افرادی كه به خدا و قيامت ايمان ندارند و احيانا برای خدا شريك قائلاند، موجب تخفيف و احيانا رفع عذاب آنها خواهدبود «21».
هرگاه عملی به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانيت انجام گيرد، در رديف عملی كه انگيزهاش فقط برای خود است، نيست. البته خداوند چنين كسانی را بیاجر نمیگذارد «22».
متفكر شهيد در تعبيری جالب و تا اندازهای اختصاصی میگويد اعمال كفاری كه به انگيزه خدمت و احسان باشد، روايتگر وجود نور معرفت خداوند در ضمير آنهاست «23».
سرنوشت كفار در قيامت
اشكال مهم مدعيان تعدد اديان، متوجه عذاب كفار در قيامت بود. در پاسخ به اين اشكال، استاد معتقد است اكثريت مردم روی زمين كه به دين اسلام نگرويدهاند، بهخاطر جهل و عدم اتمام حجّت است؛ يعنی نور اسلام بر آنها اصلا نتابيده است؛ نه اينكه تابيده و آنها از آن روی برگرداندهاند. لذا عقابی متوجه آنها نيست.
شهيد مطهری در تأييد مدعای خويش با استناد به آيه شريفه «و ما كنّا معذّبين حتّی نبعث رسولا» «24» مینويسد:
محال است كه خدای حكيم كسی را كه حجت بر او تمام نشده است، عذاب كند «25».
اعمال اهل كتاب
اما اعمال صالح و نيكوی اهل كتاب كه معتقد به خداوندند مورد مقبول درگاه الهی میتواند باشد به شرط اينه آفت تحريف و شرك در انديشه آنان راه نيافته باشد، و دراينصورت میتوانند به بهشت نيز داخل گردند.
افرادی كه به خدا و آخرت ايمان دارند و اعمالی با انگيزه تقرب به خدا انجام میدهند و در كار خود خود خلوص نيت دارند، عمل آنها مقبول درگاه الهی است و استحقاق پاداش و بهشت میيابند اعم از آنكه مسلمان باشند يا غيرمسلمان «26».
البته پيش از شهيد مطهری حكما و عرفای بزرگی مانند بوعلی سينا و صدر المتألهين قائل به نجات اكثريت مردم و نيل آنان به سعادت در قيامت بودند «27».
به ديگر سخن ما نبايد مردم را در دو دايره «مسلمان» و «كافر» جمع كنيم؛ بل بايد دايره سومی نيز ترسيم كنيم كه انسانهايی با عنوان «قاصران»، «جاهلان» و «مرجوّ عند اللّه» در آن قرار میگيرند كه اعضاء آن به مراتب بيشتر از اعضای دو دايره پيشين است «28».
از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق اين است سرّ عشق كه حيران كند عقـول
خلقان همه به فطرت توحيـــد زادهانـــد اين شرك عارضی شمرو عارضی يــزول
گويــــد خرد كه ســر حقيقت نهفتـهدار با عشق پردهدر، چه كند عقل بو الفضول؟ «29»
حاصل اينكه برای رهايی از اشكال فوق، لازم نيست كه ما ملتزم به «صراطهای مستقيم» و حقانيت اديان متكثر گرديم. بلكه، كافی است به آيات الهی و احاديث معصومين خودمان عنايت داشته باشيم كه چگونه اين سرچشمههای زلال معرفت دينی اشكال مذكور را با پذيرفتن وحدت «صراط مستقيم» چهارده قرن پيش حل نمودند.
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس كه نه هر كور ورقی خواند، معانی دانست
__________________________________________________
(1). اقتباس از مقدمهای بر جهانبينی اسلامی، ص 209 تا ص 232 (وحی و نبوت).
(2). عدل الهی، ص 268.
(3). عدل الهی، ص 271.
(4). سوره آل عمران، آيه 85.
(5). عدل الهی، ص 270.
(6). ر. ك: سوره آل عمران، آيه 20.
(7). ر. ك: عدل الهی، ص 38 و نيز: آشنايی با قرآن، ج 6، ص 131.
(8). سوره آل عمران، آيه 19.
(9). سوره حديد، آيه 26.
(10). آشنايی با قرآن، ج 6، ص 129 و 130.
(11). ر. ك: مهدی بازرگان، دين و تمدن، ص 52 و نيز عبد الكريم سروش، مجله كيان، مقاله «صراطهای مستقيم»، ص 32 و نيز: دكتر محمود بينا، مجله هفت آسمان، شماره 1، ص 23، و 27. و نيز: بهاء الدين خرمشاهی، قرآن پژوهی، مقاله همسخنی بين اسلام و اهل كتاب. نگارنده اخيرا بر اين مقاله نقدی نوشته شده است (ر. ك: «پلوراليزم و قرآن»، مجله بيّنات، ش 16)، ايشان پاسخ نقد را با نام «قرآن و الهيات جهانی» در شماره بعدیهمان مجله دادهاند. برای توضيح بيشتر ر. ك: نگارنده، قرآن و پلوراليزم.
(12). سوره مائده، آيه 69.
(13). عدل الهی، ص 279.
(14). عدل الهی، ص 279.
(15). سوره بقره، آيه 256.
(16). عدل الهی، ص 270.
(17). عدل الهی، ص 271.
(18). ر. ك: جان هيك، خدا و عالم ايمان، فصل نهم، به نقل از مجله نشر دانش، دكتر نصر اللّه پورجوادی، انقلاب كپرنيكی در كلام، ص 5، شماره فروردين و ارديبهشت سال 71. و نيز: فلسفه دی، فصل نهم.
(19). ر. ك: عبد الكريم سروش، مقاله «صراطهای مستقيم»، ص 51 به بعد.
(20). ر. ك: محمد مظهری، پيشنهاد تأسيس كانون يكتاپرستی، تهران، 1341، ص 59.
(21). عدل الهی، ص 346.
(22). عدل الهی، 305.
(23). ر. ك: عدل الهی: ص 307.
(24). سوره اسراء، آيه 15.
(25). عدل الهی، ص 982.
(26). عدل الهی، 346.
(27). ر. ك: بو علی سينا، اشارات با شرح خواجه طوسی و حاشيه فخر رازی، كتابخانه آيت اللّه مرعشی قم، ج 2، ص 83، نمط هفتم/ صدر المتألهين، الحكمة المتعاليه، ج 9، ص 351، انتشارات مصطفوی قم.
(28). ر. ك: نگارنده، مقاله «كافر مسلمان و مسلمان كافر»، فصلنامه كتاب نقد، شماره 4. و نيز ر. ك: عدل الهی، ص 320 به بعد.
(29). سرودهی آقای محمدرضا قمشهای، نقل از عدل الهی، ص 330.