فصل دوازدهم: عالم تابع حاكم جور، آفت دين است

عالم تابع حاكم جور، آفت دين است

فصل دوازدهم در صورت غصب مقام حكومت و عدم تمكن مجتهد از تشكيل حكومت آيا تبعيت از حاكم جور براو جائز است يانه؟

در رواياتيكه از پيامبر گرامى اسلام و ائمه طاهرين بما رسيده است زياد تاكيد شده كه عالم نبايد تبعيت از حاكم‏وقت بنمايد - بچند خبر توجه نمائيد:

"خبر سكونى از امام صادق _ع_"قال رسول الله_ص_ الفقهاء امناء الرسل ما لم يدخلوا فى الدنيا قيل يا رسول الله وما دخولهم فى الدنيا قال _ص_ اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلك فاحذروهم على دينكم_117_"

 سكونى از امام صادق روايت مى‏كند كه پيغمبر اكرم فرمود فقهاء امانت داران پيغمبران مى‏باشند، مادامى كه در دنياداخل نشوند، از حضرت سئوال شد مراد از دخول در دنيا چيست؟ فرمود: متابعت سلطان و اگر چنين شدند از آنهابپرهيزيد بردينتان، يعنى با اين كار، آلوده مى‏شوند و همان نحو كه در مال از خائن تحفظ مى‏كنيد در دينتان هم از اين‏قبيل علماء بپرهيزيد.

"روی عن رسول الله _ص_ العلماء امناء الرسل علی عبادالله عزوجل ما لم يخالطوا السلطان فاذا فعلوا ذلك فقدخانوا الرسل فاحذروهم و اعتزلوهم_118_"

پيغمبر فرموده: علماء امناء پيغمبرانند بر بندگان خدا ماداميكه رفت و آمد با سلطان نداشته باشند اگر مخلوط باسلطان شدند خيانت به پيغمبران نموده‏اند از آنها بپرهيزيد و دوری بجوئيد.

از پيغمبر اكرم _ص_ روايت شده است كه فرمود: "شرار العلماء الذين ياتون الامراء_119_"

بدترين علما آنهائی هستند كه بسراغ زمامداران نالايق می‏روند.

"عن المعصوم_ع_ العلمااحباء الله ما امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لم يميلوا فی الدنيا و لم يختلفوا ابواب‏السلاطين فاذا رايتم ما لوا الی الدنيا و اختلفوا ابواب السلاطين فلا تحملوا عنهم العلم و لا تصلوا خلفهم و لا تعودواابواب السلاطين فلا تحملوا عنهم العلم و لاتصلوا خلفهم و لاتعودوا امراضهم و لاتشيعوا جنائزهم فانهم آفة الدين‏وفساد الاسلام يفسدون الدين كما يفسد الخل العسل_120_"

علماء دوستان خدايند مادامی كه امربمعروف و نهی از منكر می‏نمايند و ميل بدنيا و ذخارف آن نمی‏كنند و رفت وآمد بدربار سلاطين نمی‏نميايند و اگر ميل بدنيا نمودند و درباری شدند از آنها علم ياد نگيريد، نماز پشت سر آنهانخوانيد و اگر مريض شدند از آنها عيادت نكنيد واگر مردند تشييع جنازه آنها را ننمائيد، زيرا آن علما آفت دين هستند واسلام را فاسد می‏كنند به همان گونه كه سركه عسل را فاسد می‏كند.

عن النبی_ص_ اذا رايت العالم يخالط السلطان مخالطه كثيره فاعلم انه لص_121_

فرموده است پيغمبر _ص_ اگر ديدی عالمی با سلطانی زياد رفت و آمد می‏كند و وابسته دستگاه شده است بدان اودزد است و عالم نيست.

منقول است امام سجاد صلوات الله عليه نامه بيكی از علمائيكه باسلطان وقت سازش كرده بود نوشته و او راموعظه فرموده كه از مضامين آن نامه جملات زير است:

"و اعلم ان ادنی ما كتمت و اخف ما احتملت ان آنست و وحشة الظالم و سهلت له طريق الغی بدنوك منه حين‏دنوت و اجاتبك له حين دعيت فما اخوفنی ان تكون تبوا باثمك غدا مع الخونه و ان تسال عما اخذت باعانتك علی‏ظلم الظلمه انك اخذت ما ليست لك ممن اعطاك دنوت ممن لم يرد علی احد حقاولم ترد باطلا حين ادناك واجبت‏من حادالله او ليس بدعائه اياك حين دعاك جعلوك قطبا اداروابك رحی مظالمهم و جسرا يعبرون عليك الی بلاياهم وسلما الی ضلالتهم داعيا الی غيهم سالكا سبيلهم يدخلون بك الشك علی العلماء و يقتادون بك قلوب الجهال اليهم‏فلم يبلغ اخص وزرائهم ولا اقوی اعوانهم الا دون ما بلغت من اصلاح فسادهم و اختلاف الخاصه و العامه اليهم فما اقل‏ما اعطوك فی قدرما اخذ و امنك و ما ايسر ما عمرولك فكيف ماخربوا عليك فانظر لنفسك فانه لاينظر لها غيرك وحاسبها حساب رجل مسئول_122_"

بدان كمترين كتمان حق و سبكترين باری كه بر دوش داری اين است كه وحشتی كه ظالم داشت او را از آن دوركردی و راه گمراهی را با نزديكی تو به او و اجابت دعوت او برايش هموار كردی. وه چه می‏ترسم كه در روز جزاءهمراه خائنين گرفتار گناه خود باشی و اينكه از چيزيكه می‏گيری برای اعانت باستمكاران مسئول از آن باشی، تو مالی‏گرفتی كه مال تو نشده است از كسی كه بتو داده است، و نزديك شدی بكسی كه رد نكرده است با حدی حق او را، و توهم با نزديك شدن بآن هيچ باطلی رارد نكردی، و با كسی دوستی كردی كه دشمن خدااست آيا چنان نيست كه تو رادعوت كردند و تو را قطب آسياب مظالم و جسريكه از روی تو بسوی بلاها عبور می‏كنند و نردبانی كه ببام گمراهی‏های‏خود بروند قرار دادند؟ و دعوت كردند تو را بسوی گمراهی و تو را براه خود بردند بواسطه وجود تو در دستگاه ونزديكی با آنها علماء را بشك انداخته‏اند و قلوب جهال را برای خود صيد كرده‏اند نزديكترين وزراء و نيرومندترين‏ياران آنها باندازه تو روپوش بر فساد آنها نه نهاد و دل خاصه و عامه رابسوی آنها جل نكرد، چه بسيار كم بتودادند درمقابل آنچه از تو گرفتند؟ چه كم برای تو آباد كردند در مقابل آنچه كه خراب نمودند، خوب مواظب خودت باش كه‏ديگری نظر بتو نميكند و چون مرد مسئول خودت را درتحت محاكمه قرار بده.

آنچه از اين روايت استفاده می‏شود اين است عالمی كه با حاكم جائر غاصب، همكاری می‏كند ضررش بدين واسلام و مملكت از دستگاه حاكم زيادتر است، زيرا حاكم جائر بر ابدان حكومت می‏كند و علماء بر قلوب بعبارت‏ديگر عالمی كه از حاكم جائر تبعيت می‏كند و كارهای او را جنبه دينی می‏دهد، تملك قلوب می‏نمايد، همان نحو كه‏خود آن سلطان تملك ابدان نموده است.

مناسب است در اينجا عين كلامی كه آيه الله نائينی در "تنبيه الامه "دارند نقل شود:

"بسی ظاهر است كه چنانچه گردن نهادن بارادات دل بخواهانه سلاطين جور در سياسات ملكيه عبوديت آنان‏است همين طور گردن نهادن بتحكمات خود سرانه روساء مذاهب و ملل هم كه بعنوان ديانت ارائه می‏دهند عبوديت‏آنان است روايت شريفه مرويه در احتجاج كه متضمن ذم تقليد از علماء سوء و هوی پرستان رياست و دنيا طلبان است‏هم مفيد همين معنی است.

لكن استعباد قسم اول بقهر و تغلب مستند است و در ثانی بخدعه و تدليس مستند می‏باشد و اختلاف تعبير آيات واخبار كه در قسم اول - عبدت بنی اسرائيل - و اتخذتهم الفراغته عبيد او در قسم دوم اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا- فرموده‏اند ناظر باين معنی می‏باشد و فی الحقيقه منشاء استعباد قسم اول تملك ابدان و منشا قسم دوم تملك قلوب‏است.

از اينجا ظاهر شد جودت استنباط و صحت مقاله بعضی از علمای فن كه استبداد را بسياسی و دينی منقسم وهر دورا مرتبط بهم و حافظ يك ديگر و با هم توام دانسته‏اند و معلوم شد كه قلع اين شجره خبيثه و تخلص از اين رقيت خبيثه‏كه وسيله آن فقط با التفات و تنبيه ملت منحصر است در قسم اول اسهل و در قسم دوم در غايت صعوبت و بالتبع‏موجب صعوبت علاج قسم اول هم خواهد بود.

روزگار سياه ما ايرانيان هم بهم آميختگی و حافظ و شوم همديگر بودن اين دو شعبه استبداد و استعباد را و كشف‏حقيقت اين بهم آميختگی و متقوم بودن اين دو شعبه و جهت صعوبت علاج شعبه ثانيه و سرايتش بشعبه اولی بعد ازاين در خاتمه در طی شرح قوای استبداد و طريق تخلص از آن خواهد آمد انشاءالله تعالی..." مرحوم آيه الله نائينی‏سپس چنين می‏نويسد:

"امت اين دسته جبابره و طواغيت امت و ماحيان احكام شريعت و رواج دهندگان انحاء فسوق و فجور در مملكت‏راهم خوب شناخته‏اند و می‏دانند كه در ارتكابات شنيعه چنگيزيه جز حفظ مقام مالكيت رقاب و فاعليت مايشاء وحاكميت مايريد و عدم مسئوليت عما يفعل مقصد و هم ديگری اصلا بخاطرشان نرسيده و در نظر ندارند و هم چنين‏اتصاف ما دسته ظالم پرستان عصر و حاملان شعبه استبداد دينی _علماء سوء_ را هم بتمام اوصافيكه در روايت‏احتجاج بر علماء سوء و راه زنان دين مبين و گمراه كنندگان ضعفاء و مسلمين تعداد فرموده و در آخر همه می‏فرمايداولئك اضر علی ضعفاء شيعتنامن جيش يزيد لعنة الله عليه علی الحسين عليه السلام _اين دسته علماء ضررشان برضعفاء شيعه بيشتر است از سپاه يزيد بر حضرت سيدالشهداء عليه السلام_ كما ينبغی.

فهميده و می‏دانند كه از اين درجه همدستی با ظالمين دردمان چی است و مقصدمان چيست_123_"

سكوت عالم جائز نيست

اگر مجتهد نتوانست تشكيل حكومت دهد - آيا بر علماء فقط تبعيت نكردن از حاكم جائر كافی است بنابراين اگرمشغول به تعليم و تربيت و ارشاد و هدايت و عبادت بشوند انجام وظيفه نموده‏اند؟ يا آنكه زائد بر همه اينها وظيفه‏مهم‏تری دارند و نبايد سكوت كنند؟

در چند مورد سكوت علماء حرام و قيامشان در برابر ستم و ستمكاران واجب است:

1- در صورتی كه حاكم جائر بدعت در دين بگذارد، يعنی قانونی كه مخالف قانون اسلام است، بعنوان اينكه ازقوانين اسلام است در مملكت قرار دهد در اين صورت بر عالم سكوت حرام است و واجب است آنچه می‏داند اظهاركند بصورت اعلاميه يا سخنرانی يا بهر طريق كه تمكن دارد و رواياتی بر اين معنی دلالت دارد. برای نمونه دوسه‏روايت را نقل می‏كنم: از پيامبر گرامی اسلام روايت شده است:

"اذا ظهرت البدع فی امتی فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله_124_"

زمانی كه بدعت ظاهر شود در امت اسلام واجب است بر عالم كه اظهار علم كند اگر عالم در چنين موقعی سكوت‏كند لعنت خدا بر او باد.

از حضرت امير روايت شده"العالم الكاتم علمه يبعث انتن اهل القيامه ريحا تلعنه كل دابه من دواب الارض‏الصغار_125_"

عالمی كه كتمان علم كند روز قيامت محشور می‏شود در حالی كه بدبوترين اهل محشر می‏باشد و هر جنبنده ازجنبنده‏های زمين او را لعنت می‏كنند.

"خبر يونس عن الصادقين عليهم السلام انهم قالوا اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان يظهر علمه فان لم يفعل سلب نورالايمان_126_"

يونس كه از بزرگان اصحاب است از ائمه طاهرين_ع_ نقل می‏كند كه فرموده‏اند اگر بدعت ظاهر شد واجب است برعالم كه اظهار علم كند و اگر سكوت كند نور ايمان از او سلب می‏شود. و غير اينها از روايات، در چنين وضعی احتمال‏تاثير هم شرط نيست، يعنی باعلم باينكه حرفش موثر نيست خود اظهار علم واجب است.

بعلاوه در صورتی كه علماء اسلام اتفاق كنند بر گفتن و اظهار علم نمودن مسلما موثر واقع خواهد شد، با چشم‏خود ديديم در اوائل مبارزه اخير روحانيت با دستگاه حاكمه در ايران كه علماء اسلام با وحدت كلمه اقدام نمودند وهر عالمی درهر نقطه از ايران بود يا سخنرانی كرد يا تلگراف يا با طومار اظهار علم نمود، رژيم جبار ايران تسليم شد وآن قوانين را كه خلاف بود نقض كرد و ملغی نمود.

ولی از همان وقت در صدر ايجاد اختلاف بين علماء برآمدند و بوسيله عده گمراه ايجاد اختلاف نمودند و بعدهمان قوانين را امضاء كردند و پاره‏ای از قوانين ديگرضد دين نيز جعل نموده و بنحوی بر مردم مسلط شدند كه از حدعبوديت هم می‏گذرد و همچنين اموال عمومی ملت را در حكم ملك شخصی خود می‏دانند و همان نحو كه در آيه‏كريمه "ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شيعا يستضعف طائفه منهم يذبح ابنائهم_127_"

براستی فرعون در سرزمين طغيان كرد و مردم آنرا دسته دسته كرد و قطعه قطعه نمود و دسته ايراناتوان نموده‏فرزندان آنها را می‏كشت.

قرآن نقشه فرعونی را چنين بيان می‏كند كه برای استعباد مردم تفرقه بين آنان ايجاد كرد و آنها را بجان هم انداخت...

و ما برای العين ديديم كه تمام اين بدبختيها ناشی از تفرقه بين علماء و بالتبع بين مردم شده است.

اساسا از آيات و روايات استفاده می‏شود كه منشاء تمام قلدری‏ها و زورگوئی‏ها و ظلم‏های حكومتهای جائر همان‏تفرقه كلمه و تشتت اهواء و اختلاف آراء مردم و رهبران آنها است. و مرحوم آيه الله نائينی نوشته است: هر چند اصل‏اين قوه خبيثه و اساسش و جهات و فعليت خارجيه‏اش غالبا بشعبه استبداد دينی و مقداری هم به شاه پرستی مستنداست و مستقلا در عرض آنها نباشد لكن چون تمام استعبادات و اقعه در امم سابقه و اين امت بهمين تفرقه كلمه مليه‏منتهی و قوای ثلاثه سابقه بمنزله مقدمات آن و نتيجه مطلوبه از آنها همين تفرق و اختلاف و فی الحقيقه جزء اخيرعلت و اصول سابقه معدات آن است _به تنبيه الامه مراجع شود._

بهر حال سكوت بر عالم جائز نيست و لو تنها بماند و لو منتهی به زجر و شكنجه و حبس و تبعيد شود.

2- در صورتی كه حاكم جائر در اموال عمومی تصرف بيجا بكند و مناصب را بغير اهل واگذار كند - مانند عثمان ومعاويه واجب است عالم اظهار علم نمايد همان نحو كه ابوذر غفاری عمل می‏كرد - و روايات داله بر اين زياد است‏اين روايت راسنی و شيعه هر دو دسته از پيغمبر اكرم _ص_ روايت كرده‏اند:

"افضل الجهاد كلمة العدل عند امام جائر - او سلطان جائر - او امير جائر_128_"

با فضيلت‏ترين جهاد در راه خدا، كلمه عدل است در مقابل پيشوای جائر - سلطان جائر، يا امير جائر - كه هر سه‏يك مفاد است.

3- حاكم جائر اگر خلافی انجام دهد كه ضررش بمجتمع اسلامی برسد و يا كاری بايد بكند كه نفع آن عائد مجتمع‏اسلامی می‏شود وانجام ندهد - در صورت اول نهی از منكر در صورت دوم امر بمعروف بر علماء واجب است بلغ‏مابلغ - و شاهد بر آن عمل انبياء و اولياء كه در اين باب جان خود را بخطر می‏انداختند.

حضرت سيدالشهداء در روايتی كه قبلا از آن حضرت نقل كرديم كه مشتمل بر مذمت علما ساكت بود، چنين‏فرموده: "لانهم كانوا يرون من الظلمه الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلا ينهونهم عن ذلك رغبه فيما كانوا ينالون‏منهم ورهبه مما يحذرون و الله يقول فلا تخشوا الناس فاخشون_129_"

علت مذمت را چنين بيان می‏كند كه آنها می‏بينند كه ستمكاران چه كارهای منكر و فاسدی انجام می‏دهند و آنها رااز آن نهی نمی‏كردند، بطمع آنچه داشتند و از ترس آنكه در محذور واقع شوند، در حالی كه خداوند فرموده است ازمردم نترسيد و از من بترسيد.

و در روايت ديگر می‏فرمايد: "انی لا اری الموت الاسعاده و الحياه مع الظالمين الابرما_130_"

"حقا كه من مرگ را جز سعادت و زندگی را با ستمگران جز هلاكت نمی‏دانم. "

چنين بود خلاصه‏ای از آنچه كه می‏خواستيم در اين مختصر بيان كنيم تفصيل آن نيازمند فرصت ديگری است. ازخداوند متعال خواستاريم كه ما راجزء علماء عاملين قرار دهد و بر مردم مسلمان و جوانان با ايمان توفيق دهد كه درراه انجام وظائف دينی و اجتماعی خود همواره كوشا بوده و تنها رضای خداوند متعال را در نظر داشته باشند. انه‏سميع مجيب.

پايان

قم: 1396 هجری

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

دوری از فساد
قرآن : ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ   (سوره روم ، آیه 41)ترجمه: فساد و پریشانی به کرده بد خود مردم در همه برّ و بحر زمین پدید آمد تا خدا هم کیفر بعضی اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد که (از گنه پشیمان شده و به درگاه خدا) باز گردند.حدیث: امام صادق(ع) : سياتي علي النّاس زمان لا ينال الملك فيه الّا بالقتل و التّجبّر و لا الغني الّا بالغصب و البخل و لا المحبّه الّا باستخراج الدّين و اتباع الهوي؛... (اصول کافی ، ج2 - ص 91)ترجمه: به زودي زماني فرا مي رسد كه در آن به سلطنت رسيدن ممكن نيست، مگر با ...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید