طراحي در حكومت ديني (2)

  • چهارشنبه, 09 مرداد 1392 19:03
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 4226 بار

مؤلف: محمود سراجی

امر به معروف و نهي از منكر

اسلام در مواجهه با هر چه كرامت انسان را خدشه دار سازد و جامعه انساني را از حيات طيّب و معقول انساني تهي كند، امر به معروف و نهي از منكر را واجب ساخته و امام علي عليه السلام در اوجي آن را مطرح نموده كه همه اعمال خير در پيشگاه آن كوچك اند و ثوابي عظيم و اثري طولاني در اجتماع دارد. آنگاه حضرت امير عليه السلام آن را در چهارچوب اعتقاد به قضا و قدر تبيين نموده، مي فرمايد: «اين واجب نه مرگي را نزديك مي كند و نه رزقي را مي كاهد. سپس اوج آن را ـ افضل الجهاد ـ در مواجهه با سران قدرتهاي ظلم و طغيان معرفي مي كند.»(43)

اسلام مسؤوليت انسان را فقط، در التزام به احكام فردي شرعي نمي داند، بلكه او را تشجيع مي كند تا مسؤولانه در اقامه عدل مشاركت جويد و با ظلم در هر صورت آن به مقابله برخيزد. زيرا، اقتضاي آزادگي و سلامت اجتماع و نظام مي باشد.

امر به معروف و نهي از منكر از با اهميت ترين واجبات اسلام است. آيات و روايات معتبر متواتر در وجوب اين ارشاد حياتي وجود دارد. به طوري كه ترديدي در ضروري بودن حكم نمي گذارد. بدون اعتقاد و اجراي اين تكليف، با هر شكلي كه ممكن است، اصل خود دين در معرض فنا و زوال قرار مي گيرد.

قرآن كريم از جمله صفات مردان و زنان مؤمن را پيوستگي و دوستي آنان مي داند، كه از مصاديق اين وحدت امر به معروف و نهي از منكر است «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر».(44) همچنين از جمله، صفات نفاق و انحراف و سنخيت زنان و مردان منافق را تشويق به ناشايستگي ها و امر به پليدي ها و جلوگيري و نهي از شايستگي ها معرفي مي نمايد «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض يامرون بالمنكر و ينهون عن المعروف»(45) قران كريم در راستاي شكوفايي استعدادها و آمادگي صعود به مراحل عالي يكي از اهداف عالي بعثت انبياء را امر به تحصيل شايستگي ها و اجتناب از ناشايستگي ها معرفي مي نمايد: «يتلوا عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة».(46) بديهي است كه محتواي كتاب و حكمت، امر به نيكي ها و شايستگي ها است كه انسان را به مراحل عالي رشد و ترقي، صعود مي دهد و از سوي ديگر نهي از بدي ها و ناشايستگي ها است كه انسان با پاك شدن از آنها، آماده صعود به مراحل عالي مي گردد.

انسان امروز و ابزار تبليغ

انسان امروز كه خدا را و در نتيجه خود را فراموش كرده است، بجاي حركت در اوج انسانيت پُر از عاطفه و احساس و انديشه و آزادي و تعقل و احساس هاي حيات بخش محبت و عشق و فعاليت هاي نوراني وجدان و گذشت و فداكاري هاي متنوع در پيشبرد ارگانهاي مادي و معنوي بشر، خود را بي اختيار در تسلط تكنولوژي بي روح اسير نموده و به دندانه هاي ناآگاه ماشين رسيده است. آن همه عظمت و سرمايه ها و امتيازها به احساس پوچي رسيده است. آيا اين شكوفايي من مي باشد. در بيانيه وانكوور كانادا كه حاصل نشست و اظهارنظرهاي بزرگترين دانشمندان جهان امروز مي باشد، آمده است: «كره زمين بي ثبات است. زمين به موتور سوزاني تبديل شده است ... نابودي سريع محيط طبيعي زيست كه در ضمن موجد بليه عظيم و جبران ناپذير نابودي كامل كره مسكوني يعني سيستم حياتي طبيعي خواهد شد.»(47) سلب مفهوم انسان بودن كه حذف و ناديده گرفتن ساير ابعاد انسان است، دقيقا در راستاي ديد علمي اي است كه نسبت به جهان و انسان وجود دارد. نتيجه يا معلول ضروري ماشينيسم شدن انسان است كه به ما هشدار مي دهد «مهلت كم است هر گونه تعلّل و تأخيري در برقراري صلح اقتصادي ـ فرهنگي در جهان، ما را ناگزير مي سازد كه بهاي سنگين تري براي بقاي بشر بپردازيم.» حكومت ديني مي خواهد انسان منحرف از جاده حقّ و حقيقت را به سوي صراط مستقيم انسان بودن بياورد.

انسان امروز، ضرورت به فعليت رساندن انسان بودن و برخورداري از سرمايه هاي كمالي خود را مانند واقعيت هاي ضروري و فيزيكي حيات، تلقي نمي كند، تا مانند غذا و مسكن و بهداشت، ضرورت آنها در متن آنها باشد. بلكه نياز به تشويق و تحريك و ارشاد به سوي خدا با همه ابزارهاي ممكن و از جمله زبان بين المللي هنر دارد.

از سوي ديگر طبيعت حيواني و سركش بشر به قدري در راه خودخواهي ها و رسيدن به آمالش بي بند و بار است كه حتي حقوق هم با كيفرهاي تلخ و ناگوار نتوانسته او را به راه بياورد. اگر چه حقوقدانان اظهار مي كنند كه اگر كيفرها برداشته شود و تبليغات مناسب براي اجراي حقوق و قوانين، متروك شوند؛ افراد بشر يكديگر را در ميدان تنازع بقا مي درند و نابود مي كنند.

براي اينكه چهره هاي مخرب، درنده و ضد اصول و قانون كه در هنگام تحولات و جنگها و حوادث، عريان خود را نشان مي دهند به راه آورد. بايد انسانيت در جاذبيت كمال قابل درك قرار گيرد. امروزه با وسايل و ابزاري كه جوامع اسلامي مي توانستند با آن نتايج خانمانسوز فحشا و منكرات را از ديدگاه معنوي و فرهنگي و حقوقي با كمال صراحت و بي طرفي در رسانه هاي گروهي مانند جرايد، راديو و تلويزيون و شبكه هاي جهاني ماهواره اي و رايانه اي، با تفسير و تحليلهاي علمي و فلسفي و صحيح و با زبان بين المللي هنر به خوبي مطرح كنند و مردم را از نتايج نابود كننده ماده وماديت آگاه سازند، فراوان است. وجوب استفاده از هنر و تكاپوي علمي و فرهنگي براي شناساندن معروف و عمل بدان و منكر و پرهيز از آن، ضرورتي است كه اهمال آن نتايج بنيان كني به بار خواهد آورد كه نه تاريخ ما را خواهد بخشيد و نه خداوند. ضرورت و لزوم اين امر را با اين سخن دنبال مي كنيم «براي آنكه يك حقيقت را مردود بسازيد، لازم نيست كه زحمت پيدا كردن دليل را براي خود هموار كنيد؛ بلكه كافي است كه از آن بد دفاع كنيد. و بالعكس، چه خرافات و اباطيل و مزخرفاتي را مي بينيم كه با وجود بي پايه بودن آنها با اينكه ضد واقعيت و حقيقت بوده اند، به جهت مهارتي كه در طرح و دفاع به ظاهر زيبا و فريبنده صورت گرفته است، مقبوليت چشمگير پيدا كرده و گاهي هم، همه جامعه را تا مدّتي فريفته است.»

شيوه فرهنگي در مواجهه با منكرات

از مهمترين نكات در براندازي منكرات توجه به ويژگيها و شرايط پيچيده و گوناگون جوامع است. عدم توجه به اين نكته يا ساده انگاشتن آن، گاه موجب مي شود كه شيوه هاي براندازي منكرات نه تنها كمكي به براندازي منكرات نكند بلكه به تشديد و گسترش آنها نيز كمك نمايد. بنابراين آگاهي هاي گسترده و كارشناسانه اي نسبت به ويژگي هاي فرهنگي، اجتماعي، سوابق تاريخي، علايق ملي و ... يك جامعه لازم است؛ به همين لحاظ چه بسا اقدام ها و برنامه هاي فرهنگي اجتماعي بسيار كارسازتر از اقدامهاي بازدارنده مجازاتي باشد.

شيوه هاي فرهنگي بسيار وسيع و گسترده است؛ برنامه ريزي هاي مختلف در رسانه هاي گروهي، مساجد و به طور كلي مكان هاي گردهم آيي مردم، ارگان هاي تبليغي و... جزئي از اين اقدام ها است. جلوگيري زيركانه و عالمانه از نفوذ فرهنگهايي كه مورد پسند اسلام نيست بر شيوه جزائي مقدم است. قرآن كريم اين شيوه را چنين ترسيم كرده است «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن ان ربك هو اعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين»(48) با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به شيوه اي كه نيكوتر است، مجادله نماي. در حقيقت، پروردگار تو به حال كسي كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به حال راه يافتگان نيز داناتر است.

مقام معظم رهبري در استفتايي فقهي مي نويسد: «و علي الشباب الأغزّاء ان ياخذوا بجد مسئلة الامر بالمعروف والنهي عن المنكر، و يتعلموا شروطها و احكامها الشرعية بدقّة و عليهم تعليم هذا المبدأ و استخدام الاساليب الاخلاقيه و الموثّرة للحث علي فعل المعروف و الحيلولة دون وقوع المنكر و ليجتنبوا عن الاستفادة من ذلك للاغراض الشخصية و ليعلموا ان هذا هو افضل الاساليب و اشدها

تأثيرا في اشاعة الخير و منع الشّر. و فقكم اللّه لمرضاته»(49) بر جوانان عزيز واجب است كه مسئله امر به معروف و نهي از منكر را جدّي گرفته و شروط و احكام شرعي آن را با دقت فرا گيرند. واجب است اين امر را گسترش دهند و با استفاده از شيوه هاي اخلاقي و مؤثر نسبت به ترغيب انجام معروف و از بين بردن زمينه هاي منكر اقدام نمايند و در استفاده از آن براي غرض هاي شخصي خودداري كنند. و بدانيد كه اين امر از بهترين شيوه هاست و تأثير عميق تري در رواج نيكي ها و منع از بدي ها دارد. خداوند تعالي شما را در كسب رضايش موفق بدارد.

تبليغات سوء

تبليغات در طول تاريخ از سويي سازنده و از سويي ويرانگر بوده است. تضاد و برخورد نظامهاي خود كامه و طاغوتي با پيروان حق و آزادي و اصلاح گران دائما بر اين دو محور استوار است. تبليغات شيطاني جهت مقابله و رو در رويي با حقّ طلبان و آزادي و اصلاح گران جامعه دائما از ابزارهايي همچون تهمت، افترا، شايعه پراكني و ... بهره گرفته و افكار عمومي جامعه را عليه آن تحريك و جامعه را از اقدامات سازنده شان محروم مي سازد.

در قرآن كريم و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ـ و نيز سيره ائمه عليه السلام ـ به موارد فراواني بر مي خوريم كه راهگشاي اين حركت مي باشد. تاريخ گوياي اين تجربه است كه، ملتي پيروز و مقاوم است كه هماهنگي و اتحاد و وحدت داشته باشد و اگر هماهنگي و اتحاد جامعه بگسلد، در همان آغاز دچار شكست خواهد شد. از جانب دشمن استعماري نيز تز «تفرقه بينداز و حكومت كن» ضربهاي سهمگيني را براي جامعه اسلامي داشته است. قرآن كريم ما را با اين واقعيت آگاه مي سازد كه «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم»؛(50) با يكديگر جنگ و ستيز نكنيد كه شكست خواهيد خورد و نيروهايتان از دست خواهد رفت. و خداوند خواسته است جامعه اسلامي گواه بر ديگر ملتها و جوامع و امت وسط باشد «و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا»؛(51) و بدين سان شما را امتي وسط گردانيديم تا گواهاني بر مردم باشيد و پيامبر گواهي بر شما باشد. و از طرفي خواسته است، جامعه اسلامي، جامعه اي پيشرو و برتر باشد كه نقش رهبري ديگر جوامع و امتّها را بر عهده گيرد «كنتم خير امة اخرجت للناس»؛(52) شما بهترين ملتي بوديد كه براي مردم آمديد. خواسته تا ملت مسلمان مانند ساختماني محكم و استوار باشند «كانهم بنيان مرصوص».(53) سوءظن، تهمت، غيبت، سخن چيني و شايعه پراكني، ابزار ويرانگري براي وحدت و ايجادكننده تفرقه است. اين رذايل وقتي در جامعه گسترش مي يابد، تند باد آن وزيدن مي گيرد كه در جامعه حركتي براي دگرگوني و تغيير صورت گيرد و جناحهاي داخلي و دشمنان خارجي نظام اسلامي احساس كنند تا اين حركت مخالف مطامع آنان است.

مصونيت افراد

اصل بيست و دوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در مقام مصونيت افراد مي گويد: «حيثيت، جان، مال، حقوق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردي كه قانون تجويز كند.»(54) جرايم عليه شرافت و حيثيت اشخاص، مانند افترا و توهين و هتك حرمت، حرام و داراي مجازات اسلامي يعني تعزير است. همچنين در موارد مصوّب مجمع تشخيص مصلحت نظام، توهين به مقام رياست جمهوري، يا رئيس يا نمايندهّ سياسي يك مملكت خارجي در جمهوري اسلامي ايران، توهين به دارندگان مناصب، مشاغل و مقام هاي دولتي، هتك حرمت به وسيله مطبوعات و توهين نسبت به وكلاي دادگستري و بالاخره هتك حرمت و توهين ساده، به صورت فحش و ناسزا حرام و موجب تعزير در نظر گرفته شده است. در آيات قرآن، هتك حرمت ديگران كه ممكن است به صورت گفتار، رفتار، حركات و اشارات صورت گيرد حرام و از گناهان كبيره و مخالف اخلاق ديني شمرده شده است.(55) در روايات معصومان نيز حرمت مؤمن مورد تأكيد قرار گرفته و هر گونه اهانت نسبت به او ممنوع شمرده شده است. در فقه نيز اجماع مسلمين بر حرمت مؤمن و حرمت توهين به او وجود دارد.

افتراء

افتراء در لغت به معناي تهمت زدن به دروغ و نسبت خيانت به كسي دادن و بهتان به معني دروغ و افترا و تهمت به معني بدگماني و افترا است.(56) افترا، شامل انتشار و اشاعه اكاذيب و هجو اشخاص ـ ذكر معايب واقعي و غيرواقعي به نظم يا نثر ـ مي گردد.(57)

مخالفان دين و حركت انبياء در طول تاريخ از هيچ گونه تهمتي نسبت به آنان خودداري نكرده اند. براي نمونه مواردي از اتهام به پيامبران را در اينجا ذكر مي كنيم. اتهام جنون،(58) تهام جادوگري،(59) اتهام دروغ،(60) اتهامهاي غيراخلاقي(61) و اتهام مزدوري و دست نشاندگي.(62)

پيروان پيامبران نيز از صبحگاه تاريخ تاكنون در معرض اتهام هاي مخالفان دين قرار داشته اند. قاعده «و من اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم»(63) و نيز «الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص»(64) وجوب مقابله به مثل با دشمنان دين را تذكر مي دهد. همچنين قرآن كريم در مواجهه با ظلم و طغيان و مسخره كردن طغيانگران بر عليه دين و خدا نسبت به مؤمنان، مقابله به مثل را تجويز نموده است. «و يصنع

الفلك و كلما مر عليه ملأمِن قومه سخروا منه، ؛قال ان تسخروا منّا فأنا نسخر منكم كما تسخرون فسوف تعلمون من ياتيه عذاب يخزيه و يحل عليه عذاب مقيم»(65) و نوح كشتي را مي ساخت و هر بار كه أشرافي از قومش بر او مي گذشتند و او را مسخره مي كردند، مي گفت: «اگر ما را مسخره مي كند ما نيز شما را همان گونه كه مسخره مي كنيد، مسخره خواهيم كرد. به زودي خواهيد دانست چه كس را عذابي خوار كننده در مي رسد و بر او عذابي پايدار فرو مي آيد.»

مواجهه با تفكرات انحرافي

قرآن كريم در مواجهه با تفكرات انحرافي با اعلام اصول دعوتهاي آسماني نسبت به كساني كه منافع خود را در خطر مي بينند و با دعوتهاي آسماني به ستيز برمي خيزند، هشدار داده و مؤمنان را به مواجهه با آنها در سه محور دعوت كرده است. حكومت ديني و شاخصه هاي آن و وجوب دفاع از آنها در همين راستا است.

الف ـ مُترفون: آنان كه مالي فراوان اندوخته و بدين وسيله، مي انديشند كه در زورگويي و به بردگي كشيدن و سلطه بر مردم آزادند تا بدين وسيله مطامع و امور نفساني خود را جامه عمل بپوشانند. اينان با هر دعوت خيري به تضاد بر مي خيزند و با تِز هدف، وسيله را توجيه مي كند؛ در راستاي رسيدن به مطامع نامشروع، هرگونه دروغ و شايعه و تهمت را روا مي پندارند و چون اين خواستها، مخالف با روح دعوتهاي الهي است؛ طبعا دعوتهاي آسماني نيز با آنها به تضاد بر مي خيزد. در اين جاست كه مترفين با همه وجود به كارزار برخاسته و اموال خود را در اين مسير به كار مي گيرند. «و قال الملامِن قومه الذين كفروا و كذّبوا بلقاء الاخرة و أترفناهم في الحيوة الدنيا ما هذا الابشر مثلكم يا كل مما تأكلون منه و يشرب مما تشربون. و لئن أطعتم بشرا مثلكم إنكم إذا لخاسرون. أيعدكم إنكم إذامِتّم و كنتم تراباً و عظاماً إنّكم مخرجون. هيهات هيهات لماتوعدون. ان هي الا حياتنا الدنيا نمرت و نحي و ما نحن بمبعوثين ان هوالا رجل افتري علي اللّه كذبا و ما نحن له بمومنين.»(66) و اشراف قومش، كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، در زندگي دنيا آنان را مرفه ساخته بوديم، گفتند: «اين مرد جز بشري چون شما نيست. از آنچه مي خوريد، مي خورد؛ و از آنچه مي نوشيد، مي نوشد. و اگر بشري مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعا زيانكار خواهيد بود. آيا به شما وعده مي دهد كه وقتي مرديد و خاك و استخوان شديد، باز شما از گور زنده بيرون آورده مي شويد. وه! چه دور است آنچه وعده داده مي شويد. جز اين، زندگاني دنياي ما چيزي نيست. مي ميريم و زندگي مي كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد. او جز مردي كه بر خدا دروغ مي بندد نيست. و ما به او اعتقاد نداريم.»

ب ـ اختلاف افكنان: علماء، حكّام و سياسيون، با دامن زدن به اختلاف در زمينه هاي آن در بازيهاي سياسي، براي به دست گرفتن قدرت مي كوشند. تا اختلافهاي فكري را توسعه دهند و جامعه را به گروههاي متفرق و احزاب گوناگون تقسيم كنند و آنگاه به خواستهاي خود برسند. در اين جوّ اختلاف و نفاق و تفرقه، دروغ، تهمت و شايعه، رواج مي يابد. قرآن كريم مي فرمايد: «و آتيناهم بيّنات من الامر فيما اختلفوا فيه الاّ مِن بعد ما جائهم العلم بغياًبينهم ان ربك يقضي بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون. ثم جعلناك علي شريعة من الامر فاتَّبعها و لاتتبع اهواء الذين لايعلمون».(67) و دلايل روشني در امر دين به آنان عطا كرديم، و جز بعد از آنكه علم برايشان حاصل آمد، آنهم از روي رشك و رقابت ميان خودشان، دستخوش اختلاف نشدند. قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان درباره آنچه در آن اختلاف مي كردند، داوري خواهد كرد. سپس تو را در طريقه آييني كه ناشي از امر خداست نهاديم. پس آن را پيروي كن، و هوسهاي كساني را كه نمي دانند پيروي نكن.

ج ـ تبليغات داخلي و خارجي كافران و گمراهان بر ضد دين و عقيده: تا با ضعيف كردن دين، وحدت و قدرت و قوت اجتماع را از بين مي ببرند. اسلام از مسلمانان خواسته است تا در برابر اين توطئه ها بايستند و از آزادي و آزادگي دفاع كنند، تا بردگي از جانب نقاط ضعف اجتماع نفوذ نكند و فكر و عقيده و حيات به خطر نيفتد.

سياسي كاري و حقوق بشر

در اواخر جنگ جهاني دوم و برگزاري كنفرانس ملل متحد و تصويب منشور آن در جوّي كه سايه شوم جنگ ويرانگر و افكار جاه طلبانه و انديشه هاي نژاد پرستانه نازيسم، بر سر دولتها سنگيني مي كرد؛ بيشترين چيزي كه در انديشه تشكيل دهندگان سازمان ملل متحد مي گذشت، تدوين و تنظيم و ارائه معيارهاي قابل قبول براي همه جوامع بشري بر مبناي احترام ذاتي حيثيت انساني و پايبندي همه دولتها و ملل به اجراي آنها و ترتيب مكانيزمي براي نظارت بر اين اجرا بود. ولي به زودي بين دولتهاي اصلي و عمده تشكيل دهنده سازمان ملل، اختلاف منافع پيش آمد و جنگ سرد در گرفت. همه چيز حتّي حقوق بشر نيز تحت تأثير اين جنگ قرار داشت، به گونه اي كه اگر در جايي مسئله نقض حقوق بشر عليه دولتي مطرح مي شود نه به خاطر دلسوزي براي بشريت و اعمال حقوق افرادي كه حقوق انسانيشان نقض شده، بلكه هدف راه انداختن جنگ تبليغاتي عليه رقيب بود و سازمان ملل به صحنه اي براي نمايش جنگ سرد خصمانه بين دو بلوك رقيب، تبديل شده بود.(68) بدين ترتيب طرح مسائل مربوط به كشورها و احيانا صدور قطعنامه ها عليه آن، ملاك اظهارنظر دولتها و احيانا آراء لَه يا عليه يك كشور تابع بلوك بندي كشورها و نه واقعيت قضايا بود.

پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي براي كساني، اين اميد پيدا شد كه وضعيت تغيير كند و اقلاً در مسائل انساني، ملاحظه ها و موضعگيري هاي انساني، مدنظر قرار گيرد؛ ولي متأسفانه هنوز نيز ملاحظه هاي سياسي بر انساني برتري دارد. در نهايت جاي رقبا عوض شده است.

در نظام نوين بين المللي امروز، تعدادي از كشورهاي قدرتمند غربي، نبض سازمان ملل را به دست گرفته و در مقابل كشورهاي مستقل و غيروابسته از هر گونه اقدامي از جمله توسل به حربه نقض حقوق بشر استفاده مي كنند و آنها را تحت فشار قرار مي دهند.

هم اكنون بيشترين قطعنامه ها و فشارها عليه كشورهاي جهان سوم و از جمله كشورهاي اسلامي است و فشار عمده روي كشورهايي است كه تا حدي نظام سلطه دولتهاي مقتدر و غربي را قبول ندارند. بانيان قطعنامه ها نيز تعداد مشخصي از كشورهاي مقتدر غربي اند كه براي پياده كردن نقطه نظرات خود از هيچ گونه تهمت و افترا و پشتيباني از تروريسم و تروريستها و استناد به سخنان آنان خودداري نمي كنند.

مثال برخوردهاي دوگانه و گزينشي با اسرائيل و كشورهاي مخالف آن، مي توان به جنايت هاي اسرائيل در جهان و پشتيباني غرب و نهادهاي بين المللي در تشويق و تأييد او با كمكهاي نظامي و اقتصادي اشاره كرد. همچنين برخورد دو گانه با عراق در زمان جنگ تحميلي عليه ايران و سپس روبرو شدن با آمريكا، نمونه هاي افتضاح بار اقدام هاي غرب و نهادهاي بين المللي در چنگ آنهاست. و بدين ترتيب قسمت عمده تهمت ها و دروغهاي غرب و نهادهاي بين المللي وابسته به غرب به جمهوري اسلامي ايران، فقط و فقط مربوط به اين است كه اين كشور اسلامي است.

لزوم طراحي در طرح حكومت ديني و معارضه با بدعتگزاران

گفتيم طراحي، گاهي از مقوله امر به معروف و نهي از منكر است و وسيله اي براي تبليغ مي باشد. اينجا، خلأ و عيوبي مشاهده مي شود؛ نقاط ضعف يا نقاط قوت اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي، مشاهده مي شود. لذاست كه طراحي به خاطر مصالح اهّم و براي اهداف عالي و از سَر تعهد و غيرت ديني وارد ميدان مي شود و عمل مي كند.

وجوب طراحي در طرح حكومت ديني و شاخصه هاي آن را با توجه به احكام ثانوي در شؤون اجتماعي نظام اسلامي ـ و اينكه طراحي خواه مطلقا جايز يا بعضي از موارد آن ممنوع و خواه حتّي مطلقا ممنوع باشد ـ خصوصا از منظر شهيد صدر كه احكام حكومتي را از احكام ثانوي مي داند، مورد بررسي قرار داديم. نتيجه اين شد كه حفظ نظام ـ كه ناظر به مواردي است كه بي اعتنايي بدان، جامعه اسلامي را دستخوش اختلال، هرج و مرج و فساد مي نمايد. ـ و مصلحت نظام يا مصلحت حفظ نظام ـ كه مرتبط با اموري است كه رعايت آن به نفع و صلاح جامعه است، بدون اينكه عدم رعايت آن، موجب اخلال و يا فساد در جامعه شود. يعني آنچه مربوط به اقتدار و توانايي نظام اسلامي است ـ واجب است و هر امري كه مقدمه اين واجب تلقي گردد به عنوان ثانوي واجب مي گردد. بنابراين طراحي اگر در راستاي حفظ نظام يا حفظ مصالح نظام اسلامي باشد واجب مي گردد.

مناسبت حكم و موضوع نيز چنين لزومي را تأكيد مي كند. اقسام مناسبت حقيقي عبارتند از: الف ـ مناسبت ضروري كه متضمن حفظ مقصودي از مقاصد شريعت است، مانند حفظ دين، مثل جهاد؛ براي حفظ عقل، مثل جعل حدّ بر مسكر براي حفظ نفس؛ مثل قصاص، براي حفظ مال؛ مثل حد سارق، براي حفظ نسب، مثل حد زنا؛ براي حفظ عرض و مثل حد قذف. همانطور كه گفتيم جهاد به معناي عام دفاع، شامل جهاد با دشمني است كه هجوم آورده است يا دفاع از امنيت و برداشتن جوّ وحشت و شورش از سر اجتماع يا دفاع از آزادي و كرامت انسان؛ در دفاع به معناي عام در هر سه مورد تأكيد شده است كه هر كس در حد توان و با هر وسيله اي كه مي تواند. ب ـ مناسبت خاصي كه متضمن حفظ مصلحت بشر است. مصلحتي كه هر چند ضروري نيست اما حفظ نظام معمولي انسانها متوقف بر برآورده شدن آن نيازهاست. مانند نصب ولي بر صغيره در نكاح. ج ـ مناسبت تحسيني كه متضمن حفظ مصالحي است كه عادتا براي اراده بهتر فرد و جامعه ـ بدون ضرورت يا احتياجي شديد به آن ـ نيكوست. مانند تحريم قاذورات و خبائث.(69)

حفظ نظام از واجبات بسيار با اهميت است و هر چه در تشييد و تبليغ نظام و شاخصه هاي آن مؤثر باشد، واجب مي گردد. امام خميني ـ ره ـ مي گويد: «اگر حفظ اسلام يك فريضه الهي است، حفظ اين جمهوري از اعظم فرايض است.»(70)

آية اللّه تبريزي در اين زمينه مي گويد: «اگر شخص صالحي، مانند فقيه عادل بصير، در رأس نظام واقع گردد، تضعيف او حرام است... بلكه اگر اين شخص درخواست مال به طور مجاني بكند، براي حفظ نظام واجب است به او داده شود.»(71)

عمّار از امام صادق عليه السلام درباره جماعت خواندن نوافل رمضان مي پرسد. امام فرمود: «حضرت علي عليه السلام چون به كوفه آمد به فرزندش حسن عليه السلام دستور داد تا در ميان مردم صدا بزند، نوافل رمضان در مساجد به جماعت خوانده نشود.» پس از اعلان، مردم فرياد برآوردند: «و اعُمرا، و اعُمرا، و اعُمرا» و امام حسن عليه السلام چون به خدمت پدر رسيد و امام از سبب فرياد مردم پرسيد و مطلع شد، دستور داد به مردم بگو نوافل را به جماعت بخوانند.(72)

در اين حديث امام به خاطر حفظ نظام، امر ممنوعي را تجويز مي كند. از سوي ديگر حفظ مصلحت نظام نيز از

اموري است كه مقدّم و مهمتر از ساير مصالح است و به سبب آن امر جايز يا حرام، واجب يا حلال مي گردد. امام علي عليه السلام از ذبح گاوهاي فلج، زمينگير، يك چشم، نابينا، بي دندان، گردن مويين، ديوانه، سمّ چاكدار، معلول و بيمار، منع نمود.(73) از اين روايت استفاده مي شود كه حاكم شرع مي تواند جهت رعايت بهداشت عمومي برخي از حلالها را حرام كند. همچنين امام علي عليه السلام نشستن و تجمع در معابر عمومي را كه محل رفت و آمد مردم بود منع كرد.(74) و در روايتي وارد شده، امام علي عليه السلام دستور داد محل تجمع هرزگان را خراب كنند.(75)

آخوند خراساني، خليلي و مازندراني از مراجع عظام شيعه، در عصر مشروطيت درباره وجوب حمايت از مشروطيت دو روز پيش از بمباران مجلس، خطاب به محمد علي شاه تلگرافي ارسال مي كنند و در آن مطالبي را دستور مي دهند. از جمله: «بديهي است حفظ دين مبين و استقلال دولت اثنا عشريه، (شيداللّه تعالي اركانهما) بعدم تخطي از قوانين مشروطيت، متوقف و التزام آن بر قاطبه مسلمين خصوص شخص اقدس شاهانه از اهمّ واجبات است.»(76)

بدين ترتيب طراحي اگر از سر غيرت و تعهد ديني وارد ميدان شود و در راستاي حفظ نظام اسلامي يا حفظ مصلحت نظام اسلامي يا تبليغ شاخصه هاي آن يا امر به معروف در جهت اصل معروفها يعني حكومت ديني و شاخصهاي آن عمل كند، واجب مي گردد. در روايات، مداد علما هموزن يا برتر از خون شهدا قلمداد شده است. يكي از گستره هايي كه قلم نقش اساسي دارد طراحي از طريق تابلوهاي خياباني، شعارهاي زنده، ديوارنويسي هاي زيبا، پوسترها و پلاكاردها، آرمها و شكلها است كه مي تواند مسير جامعه را به سوي حقّ قرار دهد. برعكس، اگر عكسهاي روي اجناس و كالاهاي كارخانجات از حيوانات وحشي و طرحهاي نامفهوم پوشيده شود، مسير جامعه به سوي پوچي و بي محتوايي خواهد رفت. اين امر رسالت طراحي را در عرصه هاي ديني نشان مي دهد.

معارضه با بدعتگزاران

اگر در طراحي عرفا، هتك حرمت، ايذاء و توهين وجود داشت و صدق كرد، به خاطر اين عناوين، حرام مي شود. همچنين اگر مصداقي براي لهو لُعب بود حرام مي گردد. طراحي امر دروغ ولو به شوخي در بعضي روايات حرام دانسته شده است. اگر در طراحي مسائل اعلاي الهي و حقايق والاي اسلامي و مقامات و علماي ديني مورد تحقير قرار گيرد حرام است. مراجع عظام تقليد در اين زمينه فتوي داده اند كه: «جايز نيست براي جلوگيري از معصيت، ارتكاب معصيت مثل فحش و دروغ و اهانت؛ مگر آنكه معصيت از چيزهايي باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و راضي نباشد به آن (به هيچ وجه) مثل قتل نفس محترمه. در اين صورت بايد جلوگيري كند به هر نحو ممكن است.»(77)

دروغ، غيبت، تهمت، استهزا نسبت به مؤمن قطعا حرام است. ولي چون اين امور از عناوين قصديه است، اگر طراح بدون قصد غيبت مثلاً انجام داد، بلكه قصدش مصلحت اهّم يعني تنبيه و تذكّر و هوشياري جامعه و يادآوري كمبودها و نقص ها بود و به نحوه عام كه مصداق مشخصي در خارج ندارد، جايز مي باشد و اين از عناوين ثانويه يعني مصلحت اهّم است.

از آيات قرآن، تمسخر را ذكر كرديم بنابراين جايز است مسخره كنندگان را مسخره كرد. همچنين از اعتدا به مثل از آيات قرآن نمونه آوريم. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم به حسان ابن ثابت فرمودند برو آن كفار كه ما را هجو كردند را هجو كن.(78) اگر آنها با ما دشمن نبودند يا مقدسات و بزرگان را هجو نمي كردند، جايز نبود حضرت بفرمايد برو آنها را هجو كن.

طراحي اگر از باب امر به معروف و نهي از منكر باشد، گاه واجب مي شود. مانند آنجا كه احياي معروف و نفي منكر، راه ديگري برايش نباشد. همچنين يكي از شرايط مهم امر به معروف و نهي از منكر، تأثير آن است. ما وظيفه داريم شرايط تأثير را فراهم كنيم. يكي از راههايي كه بطور مؤثر مي تواند اين شرط را محقق كند، طراحي و تصوير است. طراحي در عرصه هاي تعليم و تربيت و تبليغات ديني بايد طوري باشد كه زمينه تأثير را ايجاد كند. محور امر به معروف و نهي از منكر و وجوب آن، تأثير است. اگر با اشاره اثر دارد، با اشاره واجب مي شود، اگر فرياد اثر دارد، فرياد واجب مي شود. اگر تهديد اثر دارد، تهديد واجب مي شود. اگر تذكرهاي مكرر اثر دارد، تكرار واجب مي شود. اگر طومار و تقاضاي دسته جمعي اثر دارد، همان واجب مي شود و اگر طراحي اثر دارد، طراحي واجب مي شود و اگر تهمت تصويري اثر دارد، همان واجب مي گردد.

دروغ، غيبت، تهمت، قبحشان اقتضايي است نه ذاتي؛ همانند عدل و ظلم نيستند كه قبحشان ذاتي باشد. لذا با وجود مصالح اهّم يعني مصلحت ثانوي، قبح آنها برطرف و گاه متصف به ضدّ خود مي شوند. به نمونه هايي از اين دست اشاره مي كنيم. صاحب جواهر درباره جوازِ هجاء از باب نهي از منكر مي گويد: «نعم لو دخل هجاء الفاسق في النهي عن المنكر بحيث يتوقف ردعه عليه، ففي المسالك امكن جوازه، حينئذ ان فرض، و اليه اشار شيخنا في شرحه بقوله، لوكان الهجاء لمصلحة عظيمة او دفع مفسدة عن الهجو دنيويه كدفع الهلكه عن نفسه، او المؤاخذة بعد العلول في رمسه بالنهي عن الفساد و لو بالهجو علي رؤس الاشهاد. و لعل ذلك كله ترجيحا لمادل علي النهي عن المنكر، مثلاً علي مادل علي حرمة الهجو.»(79)

بلي اگر هجو فاسق از باب نهي از منكر باشد، بطوري كه بازداري از آن متوقف بر هجو باشد، در مسالك بنابر فرض مذكور آن را جايز دانسته است.

و شيخ ما در شرح خود به همين موضوع اشاره نموده؛ مي گويد: «اگر هجو به خاطر مصلحتي بزرگتر يا دفع مفسده اي دنيوي از هجو شده، مانند دفع هلاكت از او يا مؤاخذه پس از مرگ او به عنوان نهي از فساد باشد، حتي هجو او در نزد عموم نيز جايز است.» شايد اين امر به سبب ترجيح دلايل نهي از منكر، مثلاً بر دليل حرمت هجو باشد.

در مورد مستثنيات غيبت يعني مواردي كه غيبت جايز مي گردد، دادخواهي و تظلم مظلوم را بر شمرده اند؛ وي مي تواند نزد كسي كه احتمال مي دهد اثر دارد، ظلمهاي ظالم را بر شمارد.(80) همچنين در مقام بر حذر داشتن مؤمن از امري كه ضرر دنيايي يا ديني براي او داشته باشد، غيبت جايز است.(81) غيبت نمودن در مقام نصيحت به كسي كه براي مشاوره آمده نيز جايز است.(82) از جمله مواردي است كه مقصود، دفع ضرر از مذموم است خواه ضرر جاني يا مالي يا آبرويي.(83) مي توان گفت چون غيبت از عناوين قصديه است و در اين مورد قصد نقص وارد كردن نيست، اصلاً غيبت نمي باشد.(84) از موارد فوق، باز غيبت فاسقي است كه تظاهر به فسق مي كند.(85) حتي فحش دادن به ظالمان و متظاهران به فسق جايز مي باشد.(86)

از ضروريات دين آن است كه سحر حرام مي باشد، تعليم و تعلّم و عمل آن، اما براي ابطال سحر اين امر جايز مي باشد. صاحب جواهر از شهيد اول، شهيد ثاني، و كاشاني نقل مي كند كه فراگيري جادوگري براي پرهيز از آن و براي دفع كسي كه ادعاي پيامبري با سحر كرد. جايز است؛ بلكه گفته اند در مورد اخير گاهي واجب مي گردد.(87) همچنين فراگيري سحر و جادو به عنوان اينكه علمي از علوم است و يا به خاطر آنكه، بدان در مواردي محتاج مي شويم و هنگام اضطرار جايز است.(88)

البته از مجموع آيات و روايات چنين استفاده مي شود كه هنرمند متعهد و غيرتمند در مسايل ديني بايد از افراط و تفريط ها، مقارنات حرام، اهانتها، تحقيرها، تهمتها و تمسخرها نسبت به مؤمنين خودداري كند و از بي ادبي ها بپرهيزد. طراحي او بايد هدفمند، قانونمند و به دور از آلودگي باشد. او بايد، مخاطب شناسي، زمان شناسي، روانشناسي و جامعه شناسي قوي داشته باشد و در نهايت با رعايت همه مسائل شرعي و حفظ حدود الهي، طرحش را ارائه دهد. به صَلاح و اصلاح توجه كند و از فساد و اِفساد سخت بپرهيزد.

اگر موارد و مصاديق و انگيزه ها را مورد كارشناسي قرار داديم و صلاح و فساد را از طريق كارشناسي روشن

نموديم؛ موضوع شناسي كرديم و ديديم واقعا هدفي كه درايم، صلاح و اصلاح است و به آن مي رسيم، واجب مي شود.

درباره بدعتگزاران نيز آمده است: «و من ذلك ايضا ذكر المبتدعة الذين امرنا بالوقيعة فيهم حذرا من اغترار الناس بهم.»(89) از مستثنيات غيبت، غيبت بدعتگزاران است كه امر شده ايم آنان را غيبت و از آنان بدگويي كنيم تا مردم فريب آنان را نخورند.

درباره نميمه و سخن چيني نيز آمده است: «نعم قد تجوز و تستحب او تجب لايقاع الفتنه بين المشركين، و تقوية المتّقين علي المبطلين و الظاهر عدم اختصاصها بالاقوال، كما أومأنا اليه سابقا. بل تكون بالكتابه و الرمزو الغمز، و عدم اختصاصها بكون المنقول قولاً، او عيبا، او ما يقتضي نقصا. ضرورة كون حقيقتها افشاء السّر و هتك السترعمّا يكره كشفه»؛(90) بلي گاهي سخن چيني جايز يا مستحب يا واجب مي گردد، به جهت فتنه انگيختن بين مشركين، و تقويت متقيان بر نيروهاي باطل، و ظاهرا سخن چيني مختص به گفتار نيست همانطور كه در گذشته به آن اشاره كرديم، بلكه مي تواند با نوشتن، رمز، علامت دادن و چشمك زدن باشد و باز منحصر بدان نيست كه آنچه نقل مي شود عيب يا آنچه مقتضي نقص است، باشد. چرا كه حقيقت سخن چيني، افشاء سرّ و هتك حرمت نسبت به آنچه كه آشكار شدنش را مكروه مي شمارد، است.

صاحب وسايل الشيعه، حديثي صحيح السند از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمود: «اذا رأيتم اهل الريب و البدع من بعدي فاظهروا البرائة منهم و اكثروا من سبّهم و القول فيهم و الوقيعة، و با هتوهم لِكيلا يطمعوا في الفساد في الاسلام و يحذرهم الناس. و لايتعلموا من بدعهم. يكتب اللّه لكم بذلك الحسنات و يرفع لكم به الدرجات في الاخرة.»(91) هنگامي كه بعد از من تهمت زنندگان و بدعتگزاران را مي بينيد. آشكارا از آنان برائت و بيزاري بجوييد، زياد بدانان ناسزا گوييد و از آنان بدگويي و غيبت كنيد. به آنان تهمت زنيد تا در انديشه فساد در اسلام نيفتند و مردم را از آنان بر حذر داريد و بدعتهاي آنان را فرا نگيريد تا خداوند به سبب آن، حسنات را براي شما بنويسد و درجات شما را در آخرت بالا برد.

به چند نمونه از فتاوي در اين زمينه نگاه مي كنيم.

«هر گاه مسلمانان از اين بيم داشته باشند كه اجانب نقشه استيلا بر ممالك اسلامي را كشيده و بدون واسطه يا با واسطه عمّال خود از داخل يا خارج آن را عملي كنند بر همه مكلفين واجب است به هر وسيله اي كه امكان دارد در برابر آن بايستند و از ممالك اسلامي دفاع كنند.»(92)

«اگر منكر از اموري است كه شارع اقدس به آن اهتمام مي دهد و راضي نيست به وقوع آن به هيچ وجه، جايز است دفع آن به هر نحو ممكن باشد.»(93)

«اگر به واسطه توسعه نفوذ سياسي يا اقتصادي و تجاري بيگانگان، خوف آن باشد كه آنها بر ممالك اسلامي تسلط پيدا كنند. بر همه واجب است كه از نفوذ آنان جلوگيري نموده، ايادي آنان را قطع كنند، چه عمال داخلي باشند يا خارجي.»(94)

«اگر بدعت در اسلام واقع شود، مثل منكراتي كه دولتهاي جائر و ناصالح انجام مي دهنـد، بر همـه مردم، خصـوصا علمـاي اعلام، اظهار حق و افكار باطل واجب است و اگر سكوت علماي اعـلام، موجـب هتـك مقـام علـم و موجب إسايه ظن به علماي اسلام شود، واجب است اظهار حق بـه هـر نحـوي كه ممـكن است. اگر چه بدانند تأثير نمي كند.»(95)

سئوال و جواب فقهي از علاّمه جعفري

سئوال: لطفا بفرماييد كه آيا به تصوير كشيدن اعمال و گفتار روزمره افراد و اشخاص بدون اطلاع آنان از اينكه در معرض ديد عموم قرار دارند، جهت انتقاد و طرح رفتارها و اعمال ناهنجار و عادت ناپسند آنها جايز است يا نه؟ فرض كنيد در خيابان، خانمي حجاب مناسبي ندارد، يا افراد ولگرد كه مظاهر طاغوت در آنها مشاهده مي شود، اينها را با دوربين مخفي در عنوان طنز قرار دهيم؛ لطفا بفرماييد: آيا اين اشكال دارد يا نه؟

پاسخ: اين مسئله با يك توضيح به نظر مي رسد اشكال نداشته باشد به اين شرط كه به آن مردم بفهماند: از روي عداوت يا اهانت به خود ذات شما اين كار را نمي كنيم. شما از آن جهت كه انسانيد براي ما خيلي محترميد. ما اين كار را كه مي كنيم، مثلاً اين عكس را نشان مي دهيم، حتي براي نشان دادن قبحش براي شما هست، با اين طنز مي خواهيم شما را به خود واقعي شما و تفاوت آن با خود حيواني كه داريد متوجه بسازيم؛ و از رذايل اخلاقي به فضايل انساني بكشانيم. به طوري كه بفهمد شخص او مطرح نيست و احساس نكند كه شما با او يك عداوت بخصوصي داريد.

سئوال: اتفاقا گاهي ديده مي شود، در مطبوعات و مجلات كه مثلاً يك جوان هفده، هيجده ساله كه سگ باز است و در خيابانهاي تهران، سگ بازي مي كند و سگي را با قيمت كلاني پدرش از آمريكا به عنوان هديه آورده و او هم شبانه روز متحمل هزينه هايي مي شود و به همين افتخار مي نمايد؛ به منظور نشان دادن قبح و زشتي اين عمل، خود سگ باز را مورد طنز قرار مي دهند. آيا اين اشكالي ندارد؟

پاسخ: اگر گنگ نباشد خوب است يعني توضيح هم در كنارش باشد، تصوير بي زبان نباشد. توضيحاتي كه اشاره كرديد بيان شود تا شخص او مورد اهانت قرار نگيرد. بنده در قضيه فيلم امام علي عليه السلام پيشنهاد كردم كه نمودهايي كه

نشان مي دهيد، توضيحاتي هم بدهيد. مثلاً اميرالمؤمنين عليه السلام به چه عنواني فرمودند: «بگذاريد سپاهيان معاويه بروند از فرات آب بخورند، جلوي لشكريان معاويه را نگيريد.»

اگر توضيح داده شود كه آقايان و خانمها هيچ گونه نظر شخصي به شما نيست بلكه ما علامت هاي سوء استفاده شما از غرب و كثافت كاريها را به مردم مي خواهيم نشان بدهيم والاّ ممكن است، شما آدم خوبي هم باشيد و روي سادگي و بي توجّهي اين كار را مي كنيد. اگر اين توضيح داده شود، گمان مي كنم درست باشد و ناراحتي آنان تخفيف پيدا كند و يا براي ناراحتي آنان دليلي نباشد.(96)

پاورقيها:

91 ـ شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج12، ص508.

78 ـ جواهر الكلام، ج22، ص61.

69 ـ مجموعه آثار كنگره بررسي مباني فقهي حضرت امام خميني(ره)، نقش زمان و مكان در اجتهاد، ج7، ص48.

43 ـ

44 ـ سوره توبه /71.

19 ـ ابن شعبه حراني، تحف العقول، ص246.

27 ـ شوري /38، آل عمران /159.

48 ـ سوره انفال /46.

71 ـ تبريزي، شيخ جواد، ارشاد الطالب، ج 3، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان.

92 ـ توضيح المسائل مراجع، ج2، ص630.

6 ـ قبسات، فصلنامه، سال اول، شماره اول، ص3.

12 ـ مرتضي مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ص46.

16 ـ امام خميني، البيع، ج2، ص461.

21 ـ سيد محمدباقر صدر، خلافت انسان و گواهي پيامبران.

56 ـ فرهنگ عميد، ص139.

60 ـ سوره هود /30، قمر /25.

82 ـ همان كتاب، ص67.

46 ـ سوره جمعه /2.

65 ـ سوره هود /39 ـ 38.

70 ـ در جستـجـوي راه از كلام امام، دفتـر ششم، ص171.

85 ـ همان كتاب، ص69.

89 ـ همان كتاب، ص68.

8 ـ كليني، اصول كافي، مرآت العقول، ج1 ص200.

13 ـ وسايل الشيعه، ج3، ص460.

33 ـ امام خميني، ولايت فقيه، ص18.

9 ـ ويل وآريل دورانت، تاريخ تمدن، ج1، ص 106ـ105، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، تهران.

15 ـ سيـدابوالقاسـم خـويـي، مصبـاح الفقاهـه، ج1، ص27.

30 ـ كليني، اصول كافي، ج1، ص164 ـ 163.

49 ـ سوره نحل /125.

55 ـ سوره حجرات /11، نساء /147.

61 ـ سوره احزاب /69.

88 ـ همان كتاب، ص78.

5 ـ نهج البلاغه، نامه 62.

24 ـ توبه /12، اسراء /71.

26 ـ مدثر /38، نساء /32، اسراء /70، آل عمران / 159.

67 ـ جاثيه /18 ـ 17.

57 ـ جعفري لنگرودي، محمد جعفر، ترمينولوژي حقوق، ص761 ـ 714.

63 ـ سوره بقره /194.

93 ـ همان كتاب، ص624.

94 ـ همان كتاب، ص630.

80 ـ همان كتاب، ص66.

86 ـ همان كتاب، ص74.

22 ـ بقره / 213، يونس /19، انبياء /92، مؤمنون /52.

42 ـ

17 ـ محمدحسين نائيني، تنبيه الامة و تنزيه الملة ص5.

83 ـ همان كتاب، ص68.

84 ـ همان كتاب، ص69.

83 ـ همان كتاب، ص68.

81 ـ همان كتاب، ص67.

7 ـ شعراء /227 ـ 224.

39 ـ امام خميني، صحيفه نور، ج2، ص472.

50 ـ مقام معظم رهبري، اجوبة الاستفتائات، سئوال 1100.

3 ـ حج /41.

96 ـ علاّمه محمدتقي جعفري، رسائل فقهي، ج1.

23 ـ بقره /124، انبياء /73، قصص /5.

53 ـ سوره صف /4.

34 ـ امام خميني، صحيفه نور، ج14، ص147.

76 ـ كسروي احمد، تـاريـخ مشروطـه ايـران، ج2، ص617.

79 ـ همان كتاب، ص61.

90 ـ همان كتاب، ص73.

36 ـ همان كتاب، فصل اول.

62 ـ سوره نحل /103؛ فرقان /4.

18 ـ صحيفه نور، ج20، ص176.

20 ـ بقره /30، ص/26، نور /24.

77 ـ توضيح المسائل مراجع، بني هاشمي خميني، انتشارات جامعه مدرسين، ج2، ص623.

10 ـ شيخ آقا بزرگ تهراني، «حياة الشيخ الطوسي» مقدمه كتاب النهايه و نكتها، ج1 ص71.

2 ـ صحيفه نور، ج/ 21 ـ 30.

95 ـ همان كتاب، ص619.

25 ـ دهر /3، كهف /29، رعد/11.

52 ـ سوره آل عمران /110.

87 ـ همان كتاب، ص77.

31 ـ كاشف الغطاء، كشف الغطاء، جهاد، ص381.

37 ـ هنر از ديدگاه مقام معظم رهبري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص9.

66 ـ سوره مؤمنون /38 ـ 33.

75 ـ جواهر الكلام، ج 7، ص293.

11 ـ محمـدجـواد، مغنيـه، فلسفـات الاسـلاميـه، ص 921.

51 ـ سوره بقره /143.

64 ـ جواهر الكلام، ج13، ص95.

73 ـ ابن الاخوة، معالم القربه، ص163.

14 ـ سيد محسن حكيم، حقايق الاصول، ج1، ص507.

29 ـ حسن سيدعلي القبانچي، شرح رسالة الحقوق، ج1، ص375.

54 ـ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل بيست و دوم.

32 ـ صحيفه نور، ج20، ص3.

40 ـ همان كتاب، ج21، ص61.

45 ـ سوره توبه /67.

72 ـ شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه،ج 5، ص192.

35 ـ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل سوم.

38 ـ همان كتاب، ص11.

41 ـ همان كتاب، ص112.

68 ـ مهرپور حسين، حقوق بشر، ص355؛ به نقــل ازS . l . Bhalle : Human Rights. p. 105 -109

58 ـ سوره مؤمنون / 25 ـ 23، شعراء / 27 ـ 23، تكوير / 24 ـ 22، ذاريات / 53 ـ 52.

59 ـ شعراء /153 و 158، ذاريات /53 ـ 52.

74 ـ طبقـات ابـن سعد، طبـع صـادر، بيـروت، ج 4، ص265.

1 ـ هنر از ديدگاه مقام معظم رهبري، ص 51.

28 ـ بحارالانوار، ج 72، ص38.

47 ـ علاّمه محمدتقي جعفري، رسائل فقهي، 1377، ج1، ص237.

منابع:

هنر از ديدگاه مقام معظم رهبري،مقام معظم رهبري،safhe=51

صحيفه نور،jeld=21

ده گفتار،شهيد مطهري،صدرا،safhe=99

قبسات سال اول،jeld=1،safhe=3

شعراء،safhe=227-224

اصول كافي،كليني،jeld=1،safhe=200

تاريخ تمدن،ويل و آريل دورانت،آموزش انقلاب اسلامي،mahal=تهران،jeld=1،safhe=105، 106

حياة الشيخ الطوسي،شيخ آقا بزرگ تهراني،jeld=1،safhe=71

فلسفـات الاسـلاميـه،محمـدجـواد، مغنيـه،safhe=921

تعليم و تربيت در اسلام،شهيد مرتضي مطهري،safhe=46

وسايل الشيعه،jeld=3،safhe=460

حقايق الاصول،سيد محسن حكيم،jeld=1،safhe=507

مصبـاح الفقاهـه،سيد ابوالقاسم خويي،jeld=1،safhe=27

البيع،امام خميني،jeld=2،safhe=461

تنبيه الامة و تنزيه الملة،محمد حسين نائيني،safhe=5

صحيفه نور،jeld=20،safhe=176

تحف العقول،ابن شعبه حراني،safhe=246

خلافت انسان و گواهي پيامبران،سيد محمدباقر صدر

بحارالانوار،jeld=72،safhe=38

شرح رسالة الحقوق،حسن سيدعلي القبانچي،jeld=1،safhe=375

اصول كافي،jeld=1،safhe=163، 164

كشف الغطاء،safhe=381

صحيفه نور،jeld=20،safhe=3

ولايت فقيه،امام خميني،safhe=18

صحيفه نور،امام خميني،jeld=14،safhe=147

هنر از ديدگاه مقام معظم رهبري،مقام معظم رهبري،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،safhe=9

صحيفه نور،امام خميني،jeld=2،safhe=472

رسائل فقهي،علاّمه محمدتقي جعفري،tarikh=1377،jeld=1،safhe=237

اجوبة الاستفتائات،مقام معظم رهبري

فرهنگ عميد،safhe=139

ترمينولوژي حقوق،محمد جعفر جعفري لنگرودي،safhe=761-714

جواهر الكلام،jeld=13،safhe=95

حقوق بشر،حسين مهرپور،safhe=355

مجموعه آثار كنگره بررسي مباني فقهي حضرت امام خميني(ره)، نقش زمان و مكان در اجتهاد،jeld=7،safhe=48

در جستـجـوي راه از كلام امام،jeld=6،safhe=171

ارشاد الطالب،شيخ جواد تبريزي،مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان،jeld=3

وسايل الشيعه،شيخ حر عاملي،jeld=5،safhe=192

معالم القربه،ابن الاخوة،safhe=163

طبقـات ابـن سعد،mahal=بيروت،jeld=4،safhe=265

جواهر الكلام،jeld=7،safhe=293

تـاريـخ مشروطـه ايـران،احمد كسروي،jeld=2،safhe=617

توضيح المسائل مراجع،خميني بني هاشمي،انتشارات جامعه مدرسين،jeld=2،safhe=623

جواهر الكلام،jeld=22،safhe=61

وسايل الشيعه،شيخ حر عاملي،jeld=12،safhe=508

توضيح المسائل مراجع،jeld=2،safhe=630

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید