لباس روحانیت

  • دوشنبه, 11 دی 1396 12:10
  • بازدید 4530 بار

یادداشتی از وحید نجفی-پژوهشگر موسسه مطالعاتی صراط مبین                  

عمامه، عبا و قبا اجزای اصلی لباس روحانیون شیعه است که نقش بسیار اساسی در هویت صنفی روحانیت ایفا می‌کند و در تلقی عمومی کسانی که اهل استفاده از این لباس نباشند، روحانی تلقی نمی‌شوند، اگرچه سال‌ها در حوزه‌های علمیه تحصیل‌کرده باشند و در شئون دینی مردم فعال باشند.

همچنین در تعلیم و تربیت طلاب، آموزه‌ها و تأکیدات قابل توجهی بر تقدس این پوشش وجود دارد که با توجه به وجه نمادین آن و کارکردهایی چون تذکر پر بیراه نیست؛ و مقابله با تغییر پوشش توسط فرهنگ غربی نیز از وجوه مثبت تأمین‌شده توسط این لباس است.
در سالیان اخیر احساس برخی مسائل و روال تمرکز بخشی امور در حوزه‌های علمیه؛ منجر به برنامه‌های کنترلی و نظارتی خاصی جهت استفاده از این پوشش در سیستم حوزه‌های علمیه شده است، اما ادبیات علمی قابل توجهی در این حوزه مشاهده نمی‌شود و به نظر می‌رسد باید با تأمل و کنکاش بیشتری در جوانب این موضوع وارد شد که در این نوشته سعی می‌شود (اگرچه به اختصار) با رویکرد آسیب‌شناسی برخی ابعاد طرح می‌گردد.
مسائل
در حوزه تلبس امور متعددی نامطلوب شمرده می‌شود که سبب ایجاد دغدغه‌هایی شده است که در ادامه برخی از آن‌ها ذکر می‌شود:
طلبه‌های دوزیست
روحانیون سنتی در حفظ پوشش صنفی خود بسیار مقید بوده‌اند تا آن جا که مشاهده چهره آنان بدون عمامه برای مردم جالب توجه و عجیب بوده است و کمتر تصویری از آنان بدون پوشش لباس مخصوص روحانیون وجود دارد حتی قبل از طی مدارج تحصیلی و پوشش عبا و قبا، با استفاده از لباس‌هایی نظیر پالتوی بلند سعی در نشان دادن هویت صنفی خود داشته‌اند؛ اما در بین طلاب جوان، این تقید کمرنگ شده است و گویی خیلی راحت می‌توان اوقات را تقسیم نمود و تنها در برخی از فعالیت‌ها و مکان‌ها، استفاده از لباس روحانیت لازم است و طلاب بخش‌های قابل توجهی از زندگی اجتماعی خود را بدون استفاده از پوشش مخصوص روحانیون سپری می‌کنند هر چند که رسماً مفتخر به پوشش لباس روحانیت شده باشند؛ که در عرف حوزویان به این طلاب، طلبه‌های دوزیست گفته می‌شود.
عدم تمایل به لباس روحانی
در نسل جدید طلاب، برخی از افراد با گذشت زمان قابل توجه از زندگی طلبگی خود، همچنان تصمیمی به استفاده از پوشش روحانی نگرفته‌اند و در این زمینه تردیدهای بسیاری دارند و علیرغم برخی تلاش‌ها برای توجیه طلاب درباره اهمیت و لزوم استفاده از این لباس، مطابق برخی بررسی‌ها، حدود نیمی از طلابی که بیش از شش سال در حوزه‌ها تحصیل نموده‌اند، هنوز ملبس به این لباس نشده‌اند.
احساس تنزل ارزش لباس روحانیت در جامعه
در افواه عمومی این احساس بیان می‌شود که شأن و منزلت لباس روحانیت نسبت به گذشته به شکل قابل توجهی کاهش یافته است و در حالی که پیشینیان این لباس را مقدس دانسته و به آن احترام می‌گذاشته‌اند، اما امروزه اوضاع تا بدان جا تغییر کرده است که برخی به خود اجازه می‌دهند در فیلم و ... لباس روحانیت را به تمسخر گرفته و به آن توهین نمایند. البته دقیق بودن این احساس، خود نیازمند بررسی و تأمل بیشتری می‌باشد و چه بسا بتوان گفت در گذشته مردم به بخشی از روحانیون احترام ویژه قائل بوده‌اند و لباس در نظر آن‌ها اصالت نداشته است.
تصدی شئون روحانیت بدون لباس
در حالی که برخی از شئون روحانیون به دست غیر روحانیون افتاده و سخن از مداح محوری و ... به وفور شنیده می‌شود، برخی از طلاب نیز در سالیان اخیر در حالی به ایفای شئون روحانی می‌پردازند که از لباس مخصوص صنفی خود استفاده نمی‌کنند و کم‌کم حضور طلاب بر منابر بدون تلبس به لباس مخصوص خود در حال عادی شدن می‌باشد؛ و تا حدودی ترویج یافته است.
عدم رعایت اخلاق حرفه‌ای توسط برخی روحانیون
با رشد کمی بسیار گسترده جمعیت طلاب پس از انقلاب اسلامی و غلبه جنبه علمی حوزه‌ها بر وجهه تربیتی آن‌ها، بروز برخی رفتارهای ناهنجار از سوی روحانیون زیاد گردیده است که با اقتضائات رسانه‌ای عصر حاضر این مطلب به شکل پررنگ و قابل توجهی درآمده است و همین امر منجر به احساس لزوم نظارت بیشتر بر رفتار روحانیون گردیده است و به اموری چون تدوین ضوابط تلبس منتهی شده است خصوصاً که برخی از رفتارهای ناهنجار توسط کسانی رخ‌داده است که بدون هیچ گونه هویت طلبگی و صرفاً برای سوءاستفاده از این لباس استفاده کرده‌اند.
روند سلب هویت طلبگی از افراد غیر ملبس
با توجه به عدم تمایل به تلبس در بخش قابل توجهی از طلاب و برقراری تساوی بین لباس و شأن روحانی، طلابی که سال‌ها در حوزه‌های علمیه تحصیل نموده‌اند، کم‌کم از درون شأن روحانی بودن خود را از دست داده و ضرورتی برای رعایت زی طلبگی در خود مشاهده نمی‌کنند.
مشهود شدن رویه ترک تلبس
در مسئولان کشوری از نماینده مجلس تا برخی وزرا و ... عده قابل توجهی مشاهده می‌شوند که روزگاری ملبس به لباس روحانیت بوده‌اند اما در مسیر مسئولیت‌های حکومتی لباس و شأن طلبگی را رها کرده و هویت خود را تغییر داده‌اند؛ و طبیعتاً با توجه به حضور زیاد این افراد در رسانه‌ها، ترک تلبس در منظر عمومی رویه پررنگی احساس می‌شود.
رواج شیک‌پوشی در لباس روحانیت
اگرچه آراستگی و نظافت همیشه در بین روحانیون یک ارزش گران‌قدر بوده است، اما روحانیون در گذشته نزدیک خود، عموماً از چند رنگ ثابت و محدود در لباس خود استفاده می‌نمودند و نوعی سادگی در لباس آن‌ها مشاهده می‌گردید؛ اما در سال های اخیر از رنگ‌های متنوع و جذاب تا گسترش لباده پوشی و دشداشه پوشی، سادگی لباس روحانیت را دستخوش تغییر نموده و این تغییر نیز از زاویه توجه رسانه‌ها مغفول نمانده است.
عوامل مسائل
شناسایی عوامل این مسائل برای توجه ریشه‌ای به آن‌ها و اقدام مناسب برای رفع مسائل گام لازمی است که سعی می‌شود در ادامه تا حد ممکن به نحو اجمالی عوامل این وضعیت شمرده شود.
عدم راحتی لباس روحانیت
انسان از پوشش خود کارکردهای متعددی را توقع دارد. از منزلت اجتماعی تا صیانت از گرما و سرما و رعایت عفت همگی وجوهی است که در استفاده از یک لباس مدخلیت دارند؛ و چه‌بسا یکی از این وجوه سبب شود انسان وجوه دیگر را به شکل کمرنگ‌تری مدنظر قرار دهد. کما اینکه برخی از متشخصین در گرمای تابستان نیز مرارت استفاده از کت را بر خود هموار می‌نمایند تا منزلت اجتماعی شأن مراعات گردد؛ اما نمی‌توان اثر یک جنبه را به طور کامل از بین برد و نوع لباس متناسب با برآیند کارکردهای آن است. حقیقت آن است که لباس مرسوم روحانیت، در برخی کارکردهای عرفی به شکل قابل توجهی ضعیف است. در گرمای تابستان استفاده از عمامه و دو لایه پوشش عبا و قبا، زحمت زیادی برای روحانیون ایجاد می‌نماید و در سرمای زمستان نیز تنظیم لباس با توجه به محیط‌های آزاد و سربسته امر سهلی نیست. کما اینکه این لباس بلند قابلیت تحرک را کم نموده و برخی امور چون هزینه قابل توجه لباس نیز از وجوه منفی آن است؛ و اگر دو مورد اخیر سبب تغییر رفتارهای پوششی نشود، قطعاً سرما و گرما تأثیر قابل ملاحظه‌ای در این حیطه برجای خواهد نهاد.
احساس کاهش منزلت اجتماعی
همان گونه که در بخش مسائل مطرح شد، عده‌ای احساس می‌کنند منزلت اجتماعی روحانیون کاهش یافته است. این احساس اگر شکل مقایسه با گذشته نداشته باشد، راحت‌تر می‌تواند مورد قضاوت قرار گیرد. حقیقت آن است که دلایلی منزلت و ارزش روحانیت را تهدید می‌کند. نارضایتی عده‌ای از حکومت توأم با تلقی روحانیت به عنوان نماینده حکومت و ناخرسندی برخی از دین توأم با احساس تحمیل برخی محدودیت‌ها از جانب دین، سبب می‌شود برخی از روحانیون در معرض مزاحمت‌های دیگران قرار گیرند.
همچنین وجود برخی موقعیت‌ها مناسب برای روحانیون غیر ملبس (مثل تمایل صداوسیما و ... به استفاده از کارشناس دینی غیر ملبس) یا سخت شدن ارتباط‌گیری ملبسین با مخاطبان در برخی فضاها (مثل فضای تدریس دانشگاه) سبب کاهش تمایل به استفاده از لباس روحانیت شده است؛ و فعالیت برخی از افراد برجسته حوزوی بدون تلبس نیز در تقویت این فضا بی‌تأثیر نبوده است.
احساس تحت نظر بودن
روحانیون نیز مثل هر گروه دیگری محتاج برخی امور عرفی و دنیوی می‌باشند؛ اما تلقی مردم نسبت به تقدس روحانیون سبب گردیده روحانیون در امور عرفی خود احساس راحتی نداشته باشند. از همین رو عده قابل توجهی از روحانیون برای اموری چون خرید، مسافرت و تفریح و ... بدون لباس مخصوص خود در اجتماع حاضر می‌شوند تا از مراعات ضوابط عرفی دست‌وپا گیر و بی‌وجه آسوده باشند.
محدود دیدن کارکرد لباس
با پیروزی انقلاب اسلامی، روحانیون در عرصه‌های متعددی ورود نمودند. از مشاوره فیلم و سریال تا برخی مناصب حکومتی و پژوهشی و ... این همه در حالی است که هنوز مطابق تلقی عرفی، شأن روحانیون برپایی نماز جماعت و اموری از این قبیل است. لذا به شکل طبیعی برخی روحانیون احساس می‌کنند در غیر امور عبادی لزوم چندانی برای استفاده از لباس صنفی خود ندارند؛ و از همین رو تقید چندانی به پوشش خاص روحانی ندارند.
عدم تبیین ضرورت تلبس و عدم مبانی مستحکم
در سالهای اخیر در برخی متون تلاش شده است، مبانی و ضرورت استفاده از لباس خاص برای روحانیون تبیین شود؛ اما جدای از تأخیر این متون نسبت به نیاز و محدود بودن آن، به نظر می‌رسد مبانی مستحکم و الزام کننده‌ای وجود ندارد؛ و تنها امر پررنگی که قابل تکیه است، وجه نمادین لباس است که تأکید کمتری بر آن شده و توجیهات عموماً حول چند خاطره و ذوق بناشده است.
تأخیر تلبس
طلبه‌ای که سال‌ها پس از شروع طلبگی خود، به تلبس مبادرت ننموده است، با شخصیت شکل گرفته‌ای در خود مواجه است که کارکردها و فعالیت‌هایش را منوط به رعایت پوشش خاص نمی‌بیند. از همین رو تصمیم برای تلبس با گذشت زمان روز به روز سخت‌تر می‌شود.
احساس عدم شایستگی
عده‌ای در پاسخ به چرایی رها نمودن تلبس، از عدم شایستگی خود سخن می‌گویند که هر چند نمی‌توان این جواب را با بدبینی نگریست، اما احساس می‌شود این کلام بیشتر نوعی تعارف و شکسته نفسی است و جدیت چندانی در پشت آن وجود ندارد.
مواجهه با مسئله
با توجه به مطالب ذکرشده راهکار مقابله با مسائل این حوزه نیز کم‌وبیش خود را نشان می‌دهد؛ که در این جا به سه محور اصلی آن اشاره می‌شود:
اهتمام بیشتر به تربیت طلاب
طلاب باید درباره لباس صنفی خود نگاه روشن و به دور از ابهامی داشته باشند. بدانند آیا لازم است در همه جا لباس برایشان لازم است یا آنکه تنها در زمان ایفای وظایف یک روحانی باید ملبس باشند. بدانند آیا وظایف یک روحانی تنها منحصر به مناسک مذهبی می‌شود یا آنکه دایره وظایف آن‌ها بسیار گسترده‌تر است و در تمام احوال باید ملبس باشند.
همچنین بدانند در مقابل هتاکان چه نوع واکنشی مناسب است، حضور در چه مکان‌هایی در شأن آن‌ها نیست و از چه کارهای عرفی باید پرهیز نمایند. خلاصه آنکه نمی‌توان تصور نمود یک طلبه با تعلیم فقه و اصول همه چیز را فهمیده و خودش می‌تواند در هر مسئله‌ای بهترین راه‌حل را بیابد. بلکه سیستم تعلیمی حوزه باید وظایف خود در این عرصه را قبول نماید و به دوش بکشد.
 حفظ هویت طلبگی غیر ملبسین
طرد کردن غیر ملبسین از هویت حوزوی یک خسارت بزرگ برای حوزه علمیه است. خصوصاً در جایی که این افراد شاخصه‌های علمی و تبلیغی برجسته‌ای دارند. باید بهره‌برداری از پتانسیل این قشر مدنظر قرار گیرد و هویت طلبگی در آن‌ها حفظ گردد.
هموار نمودن مسیر تغییرات در لباس
قطعاً این شکل خاص از لباس، اصلی غیرقابل تخطی نیست. کما اینکه در طی زمان نیز تغییرات زیادی در آن روی‌داده است که کنار گذاشتن نعلین و ... از آخرین تغییرات آن است. باید مؤلفه‌های مثبت لباس روحانیون حفظ گردد اما نقاط منفی آن زایل شود. قطعاً عمامه‌پیچی ذاتاً یک فعل عبادی نیست و هیچ لزومی ندارد که این امر برای طلاب (خصوصاً طلاب جوان‌تر) یک دغدغه ذهنی شود. باید مقدس دیدن هر امر سنتی شکسته شود و هر سنتی تنها در حد وجوه مثبت آن حفظ گردد؛ و البته فراموش نکرد که وجه نمادین لباس روحانیت نباید تخریب گردد.

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید