یادداشتی ازحجت الاسلام والمسلمین علی اکبر عبدالاحدی مقدم-کارشناس مسائل فرهنگی
اربعین و اشتباهات استراتژیک
زیارت اربعین آرزوی هر شیعه دلسوختهای است که سراسر سال را در غم مولایش عزاداری میکند و شوق زیارت حرم مقدس سیدالشهداء روحیهای مضاعف برای عزاداری به او میدهد. توفیق زیارت کربلا و بینالحرمین در روز اربعین درواقع آن هدیه معنوی است که نصیب دلسوختگان حرم عشق میشود.
اما در سالهای اخیر و بعد از گسترش امنیت در کشور عراق و تسهیل ورود و خروج زائران ایرانی به عتبات عالیات کشور عراق بهویژه شرکت زائران ایرانی در پیادهروی اربعین به نظر میرسد عدهای به دنبال بهرهبرداریهای سیاسی از این جریان در بعد داخلی و بینالمللی هستند. با توجه به این موضوع نکاتی باید مورد توجه برنامهریزان و مسئولان قرار گیرد تا هم گرفتار اشتباه محاسباتی در بهرهبرداری از این ظرفیت دینی و مردمی نشویم و هم آینده این آیین دینی و مذهبی را به مخاطره نیندازیم.
اولین اشتباه، گره زدن پیادهروی اربعین با نظام جمهوری اسلامی ایران و حمایت از آن است. متأسفانه به علت بدفهمی و بیاطلاعی برخی سیاستگذاران سیاسی و فرهنگی کشور از مناسبات بین هیئات حسینی در داخل کشور و نیز ناآگاهی از اوضاع سیاسی و فرهنگی عراق دیده میشود که جریانهایی سعی در بهرهبرداری سیاسی به نفع یک جناح خاص و در حالت عامتر بهرهبرداری به نفع نظام اسلامی را دارند. این امر اشتباهی استراتژیک است که درصورتیکه مهار و تعدیل نشود بهمرور زمان به لبه تیزی علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد؛ برای مثال پیادهروی اربعین فرصتی شده است برای تبلیغ جریانات خاص داخلی که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان شیعه انگلیسی تعبیر کردند. این گروهها از این فرصت برای تبلیغ عقاید خویش و اجرای مراسمات وهنآلود عزاداری مثل قمهزنی، عزای خار استفاده میکنند و اینگونه به مقام ولایتفقیه و مراجع عظام شیعه که با اینگونه آداب و مخالفاند، دهنکجی میکنند و گروهی که برای زیارت اربعین عازم عراق میشوند با این نیت عازم عراق میشوند. طبعاً هر چه تمایل رسانههای داخلی برای بهرهبرداری از پیادهروی اربعین به نفع نظام یا جریانات خاص سیاسی شود، اقدامات این افراد نیز پررنگتر خواهد شد و چهبسا با پوشش رسانهای قویتر وارد میدان شوند تا نشان دهند که مراسم پیادهروی اربعین، حمایت از نظام جمهوری اسلامی نیست.
باید به این نکته توجه کرد که همه گروههای شیعی عراق طرفدار نظام جمهوری اسلامی نیستند و از سوی دیگر جریانات شیعی طرفدار نظام نیز تمایلات ملیگرایانه و عربیت دارند که در صورت تأکید رسانههای داخلی برای انتساب پیادهروی اربعین به جمهوری اسلامی ایران و حتی بزرگنمایی بیشازاندازه خدمات ایران برای تسهیل در پیادهروی اربعین و خدمترسانی به زائران، ممکن است بهمرور زمان نتیجه معکوس بدهد و به موضعگیری گروههای شیعی فعال در عراق علیه جمهوری اسلامی منجر شود.
دومین اشتباه توجه بیش از اندازه به پیادهروی اربعین و غفلت از مراسمها و آیینهای عزاداری است که در داخل کشور برگزار میشود؛ بهگونهای که تمام برنامههای رسانه ملی از رادیو و تلویزیون به پوشش تصاویر و اخبار مربوط به پیادهروی اربعین میپردازند؛ درحالیکه در بهترین حالت حدود 2 میلیون نفر از جمعیت ایران در این برنامه شرکت میکنند و 78 میلیون از جمعیت کشور در مراسمهایی که در شهرها و روستاها برگزار میشود شرکت میکنند، اما مشارکت ایشان نادیده گرفته میشود و این امر بهمرور زمان سبب میشود تا برنامههای داخلی در این ایام کمرنگ شوند و مردم بیشتر ترغیب به شرکت در پیادهروی اربعین شوند که به دلیل فقدان زیرساختهای لازم جهت نقلوانتقال و ساماندهی و تأمین حداقلهای مورد نیاز زائران در ایران و عراق، تبدیل به مشکل حاد امنیتی خواهد شد.
از سوی دیگر باید به این مسئله نیز توجه داشت که پشتیبان حضور مردم در راهپیمایی اربعین هیئات و حسینیههایی هستند که در طول سال مراسمات عزاداری برگزار میکنند و در واقع وظیفه حسینی کردن مردم را بر عهده دارند و کمتوجهی به آنها بهویژه در مناسبتهای خاصی چون اربعین و عاشورا سبب تضعیف آنها در درازمدت خواهد شد که در بلندمدت ثمرهای جز تضعیف دستگاه عبدالله الحسین (ع) نخواهد داشت.
بنابراین لازم است تا رسانهها بهخصوص رسانه ملی به ایجاد تعادل و توازن در پوشش دادن مراسم پیادهروی اربعین و مراسمات داخلی که در شهرهای مختلف برگزار میشود، اقدام کند.
سومین اشتباهی که در برخورد با مراسم پیادهروی اربعین به چشم میخورد این است که ما مردم را ترغیب به شرکت در مراسمی میکنیم که کمترین تأثیر فرهنگی را در آن داریم. همانگونه که پیشتر اشاره شد مراسم اربعین تبدیل به مراسمی شده است که انواع و اقسام گروههای فکری و دینی درصدد بهرهبرداری از آن هستند و بهراحتی با برپایی موکبهای عزاداری، ذهن کسانی که در این راهپیمایی شرکت میکنند را با انواع و اقسام بروشور و کتاب و سخنرانی و حتی بنرهایی که برای تبلیغ موکبها نصب میشوند، مسموم میکنند و چهبسا از میان زائران یارکشی کنند که نمونه بارز آن جریان احمدالحسن است که با ادعای نیابت امام زمان (عج) به فتنهانگیزی در عراق پرداخته و حتی از داخل کشور هم پیروانی برای خود پیدا کرده است که نقطه آغاز جذب ایرانیها در جریان احمدالحسن موکبهای برپا شده در مسیر اربعین بوده است.
بنابراین لازم است تا سیاستگذاران فرهنگ و دینی کشور و نیز رسانههای داخلی در برجستهسازی مراسم پیادهروی اربعین جانب احتیاط را رها نکنند و با در نظر گرفتن جوانب سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در مورد این پدیده عظیم برنامهریزی کنند.