اين شيوه پرداختن به مباحث سياسی، گويای اهتمام آنان به امر سياست بوده و بيانگر وضعيت سياسی دوره حيات علمی و سياسی آنان است. به هر حال اخوان الصفا دارای فلسفهای خاص با هدف سياسی بوده و شهرت آنان به عنوان گروهی مخفی و مبارز در راستای فلسفه و تاكتيك سياسی آنان میباشد، و از طرف ديگر برای فهم محتوای رسائل، توجّه به شرايط اجتماعی و اقتصادی و سياسی آن دوره، امری لازم و ضروری است. مجموعه شرايط آن دوره، برای عالمان و دانشمندان گروه اخوان نامطلوب و ناخوشايند بوده، لذا تلّقی آنان از دولت وقت، دولتی شرّ است و دولت شرّ با مبانی فلسفی اخوان در تعارض است.
نتيجه خردورزیهای آنان برای پاسخ به فساد سياسی زمانه، ضرورت شكل گرفتن دولت اهل خير است. مطلوبيّت دولت خير از جهت پيوند آن با نبوّت و امامت است؛ دولت پيامبران، دولت آميخته با حكمت الهی است، حكمت ريشه در عقل فعّال و كلی دارد و با آن به سعادت دنيا و آخرت میتوان رسيد و تحقّق اين دو سعادت، رسيدن به مدينه فاضله است.
بنيان انديشه اخوان را توحيد و يگانگی خالق شكل داده است و نظام فكری فلسفی و سياسی آنان مبتنی بر انديشه وحدت و يگانهگرايی است. در ديدگاه آنان خالق مبدع جهان قديم بوده و ساير موجودات حادث هستند، چون قديم است از راه حس و نظر نمیتوان آن را درك كرد و در ظنّ و گمان نمی آيد، با حواس و قياس و تشبيه نمیتوان به ماهيّت آن پی برد و بايد از ابزارهای معتبر شناخت، برای معرفت به خالق و كل هستی و نظام آفرينش بهره گرفت. همچنين در كنار ابزارهای معرفت حسّی، بايد از عقل و دل و راه اشراق نيز مدد جست. ادراك غريزی و حسّی اعتبار ندارد، چون ادراكی ابتدايی است و همواره در حال تغيير و دگرگونی است. ادراكات حسّی اوائل العلوم و اوائل العقول هستند. انسان محتاج برهان عقلی است كه از راه عقل او را به معرفتی فراتر از ادراكات ابتدايی حسّی میرساند و نيز تصّورات روحانی انسان به او برای افزايش ادراكش كمك میكند. مجموعه ادراكات حسّی و عقلی و اشراقی انسان را به مراحلی از شناخت میرساند، ولی تا رسيدن به معرفت حقيقی راهی دراز در پيش دارد، لذا بايد از وحی برای كمال ادراكات خويش بهره گيرد.
در ديدگاه اخوان، عقل نوری است از نور اوّل و منشأ و صدور وحی نيز از آن نور است و توجّه عقلانی آنان به امور به هيچ وجه به معنای بینيازی از رسالت نيست. از نظر آنان فلسفه تقدّم جعلِ عقل بر وحی، به معنای بینيازی از رسالت نيست، بنابراين از ديدگاه آنان حجيّت مطلق عقل منتفی است و ادراك كامل همراه با وحی و رسالت به دست می آيد و در مورد انسان، عقل ملاك عمل و تشخيص او در كره خاكی است و وجه تمايز انسان از موجودات و حيوانات ديگر، وجود عقل است. ضمناً عقل ملاك فضيلت انسانها بر يكديگر نيز است، فردی كه از استعداد عقلی خويش توشه بيشتر و بهتری برگيرد، از قدرت نظام دهی بهتری در امور معنوی و مادی برخوردار است و شايستگی رياست بر اجتماعات انسانی را دارد. انبيا به عنوان صاحبان ناموس از فضيلت خاص برخوردار بوده، چون حكمت داشته اند و حكمت آنان ريشه در عقل كلی دارد. در ديدگاه اخوان، وقتی از رياست عقل بر جماعات سخن به ميان می آيد، منظور حكمت متّصل به عقل كلی است.
اخوان علوم را به سه دسته فلسفه حقيقيّه، علوم رياضيّه و علوم شرعيّه وضعيه تقسيم كرده اند. آنان فلسفه را با حكمت يكی گرفته و حكمت را تشبّه انسان به خدا بر حسب توانايیهايش معنا كرده اند. بنابراين هدف فلسفه كشف حقايق است كه با فيض الهی موجود در وجود حكيم میتوان به آن رسيد و علومی مانند رياضيات، منطقيات، طبيعيات و الهيّات، علوم اكتسابی هستند كه به شناخت انسان به خود و به محيط اطرافش كمك میكنند، به عبارتی ديگر در تدبير امور از علوم اكتسابی بهرهگيری میشود. علم سياست كه مجموعه دانش انسان برای اصلاح امر معاش و تدبير و تمهيدات لازم برای معاد اوست از زيرمجموعه های علوم الهی بهشمار می آيد. نظام هستی براساس سياست خالقيكتا در گردش است و سياست خداوند برای هستی ارسال رسولان میباشد و سياست آنان شامل تدبير معاش و معاد است.
افراد بشر با بهكارگيری سياست انبيا به سعادت دنيا و آخرت دست میيابند، ولی به علّت جهل و غفلت از راه انبيا دور شده و سياستهای جسمانی را پيشه میكنند، اينگونه سياست، بیعدالتی اجتماعی را بنيان میگذارد و احساس بیعدالتی، تمايل به اصلاح و تغيير بنيانهای اجتماعی را سبب میشود و اين تمايل، آغاز زوال در دولت اهل شرّ و ايجاد دولت اهل خير است. تغيير و تحول در دولت بيانگر حتمی بودن تغيير اجتماعی است و در بينش اخوان الصفا، تغيير اجتماعی با تغيير در قوای روحانی انسان به وجود می آيد.
در اين بينش، اراده انسان نقش درجه اوّل در تغييرات اجتماعی دارد، همانگونه كه نقش انسان در تشكيل دولت و اجتماع از طريق ميثاق و براساس تقوا و فضيلت نقشی حياتی و ضروری است. در اين بينش بر قدرت انسان برای تشكيل و اداره محيط اجتماعی خويش تأكيد شده است. اخوان در كنار عامل اراده، به تربيت و تعاليم و آموخته های انسان اهميّت خاصی داده اند. اين تعاليم به ويژه شامل فلسفه و حكمت است كه انسان را به رمز و رازهای آفرينش آگاه ساخته و تلاش او را برای اصلاح اجتماع جهت نيل به وضعيت سياسی مطلوب هدفمند میكند، هدف نهايی اين اراده در بعد اجتماعی، شكلگيری مدينه فاضله است؛ ويژگی اجتماع مدينه فاضله، زيستن در شرايطی فراتر از ضرورتهای طبيعی و حاجات اوّليه انسانی است.
مباحث اخوان درباره دولت، آميخته با اصول دينی و فلسفی و الهام گرفته از مبانی اعتقادی آنان است. به عبارتی ديگر در مباحث آنان بين سياست و فلسفه و دين آميختگی و انسجام وجود دارد؛ آنان سياست را جزئی از فلسفه به حساب آورده و از امام و نبیّ هم تلقّی دينی و هم تلقّی فلسفی دارند، زيرا امام هم متّصل به منشأ فيض است و هم از حكمت برخوردار است. حاصل اين پيوستگی، به وجود آمدن خلافت الهی است كه از ويژگیهای صاحب ناموس برخوردار میباشد. اعمال سياستهای خلافت الهی ريشه در اصول دين دارد و در واقع خلافتی شرعی است كه از اصول محكم دينی و عقلی برخوردار میباشد. غايتنهايی اين حكومت نيز رسيدن به آرمان انسان مطلق يا انسان كامل است. در مقابل آن، خلافت ابليس قرار دارد كه مبانی فكری آن دوری از حكمت و دين و فلسفه است. وجود دوگونه حكومت، منشأ تعارضهای اجتماعی و پيدايش نظريه های گوناگون در مورد نظامهای سياسی و تغيير و تحولات دولت گرديده و مباحثی را در زمينه بهترين دولت و حكومت پديد آورده است. با توجّه به اصول فكری اخوان، علت تعارضات بیعدالتی است. و بهترين حكومت، دولت اهل خير میباشد و در مقابل آن، دولت اهل شرّ بدترين حكومت است.
در انديشه اخوان الصفا، موضوع اصلی سياست، انسان است و انسان از نظر آنان موجودی دو بعدی است كه دارای دو ويژگی متضاد و در نتيجه صفات و اخلاقيّات متضادی نيز است. ماهيّت متضاد انسان تمايلات دوگانه روحانی و جسمانی را سبب میشود. رياستطلبی انسان از جمله تمايلات نفسی اوست كه به صورت غريزی از آن برخوردار است. بنابراين منشأ سياست امری غريزی است و اين بينش بيانگر اين نكته است كه انسان موجودی سياسی و دارای روح سياسی میباشد.
هدف از سياست در مفهوم عام، اصلاح موجودات و بقای آنها در بهترين حالات و كاملترين آرمانهاست، چون رياست و به تبع آن سياست از نفس حيوانی ريشه میگيرد و دارای ويژگیهای نفسی غضبی است، از اين رو نياز به تكامل و صعود به مراتب بالای نفوس دارد، سياست با نفس ناطقه و نفس قدسی، سير صعودی میيابد، بنابراين در مرتبه ناموس الهی، متولّی تدبير امور خلايق میشود. سياست با نبوّت و شريعت به كمال نهايی خويش میرسد، زيرا نبوّت مرتبه ای از مراتب نفس قدسی است كه فيض بشر از اين جايگاه است و نظام سياسی خلافت به رياست رئيس فاضل به نام نبیّ، تجلّی سياست با ويژگیهای نفس قدسی است و نظام سياسی جباران و سلاطين، تجلّی سياست با ويژگیهای نفس حيوانی است. وجه تمايز اين دو گونه نظام سياسی، اعمال رفتارهای اخلاقی - اجتماعی متفاوت انسانهاست. علل تفاوت رفتارهای انسانی، در دو سطح مختلف اجتماعی، اصالت دادن به تمايلات نفسانی و يا مركب از نفسانی و روحانی است، در اجتماع با الگوی سياسی جباران و سلاطين، اصالت با تمايلات مادّی انسانهاست و در اجتماع با الگوی سياسی خلافت، به هر دو تمايل مادّی و معنوی بها داده میشود، لذا سياستگذاریها و كردارهای اجتماعی و سياسی نيز براساس دوگونه تمايل، متفاوت است.
بنابراين از نظر اخوان الصفا تقسيمبندی نظامهای سياسی ريشه در خصلتهای اخلاقی انسانها دارد؛ با غلبه يافتن تمايلات مادی انسانها يا روحانی و مادی باهم، نوع نظام سياسی نيز متفاوت خواهد بود. اين ملاك تقسيمبندی برای نظام سياسی، در مورد شكلگيری طبقات اجتماعی و جايگاه طبقاتی فرد نيز صادق است، زيرا در انديشه اخوان الصفا انسانها از نظر فردی به دو دسته عوام و خواص تقسيم شده اند و ملاك عوام و خواص بودن، ويژگی نفسانی افراد انسانی است، به اين معنا كه ميزان بهرهگيری از نفس ناطقه و تخلّق به اخلاقيات قدسی يا حيوانی، بيانگر ميزان بهرهمندی او از حكمت است. بنابراين تفاوت افراد در برخورداری از حكمتها ملاك تقسيمبندی آنان به دو دسته عوام و خواص است، زيرا در انديشه اخوان قدر و منزلت انسان در ميزان تشبّه او به خداست و تنها با حكمت میتوان به خدا شباهت پيدا كرد و بدون حكمت، انسان از صفت خداگونگی دور میشود.
در انديشه اخوان، انسان دارای حيات جمعی است، زيرا بدون جمع قادر به تأمين نيازهای ضروری خود نمیباشد، از اين رو نيازمند همبستگی اجتماعی است و تجلّی همبستگی اجتماعی ابتدا در قريه و سپس در مدينه است. مرحله تكاملی مدينه، مدينه فاضله است كه رئيس فاضل بر آن حكومت میكند. كمالجويی، سعادت خواهی و عدالتطلبی انسان يا نقص و فقدان اينها در اجتماع انسانی نمود عينی پيدا میكند. بنابراين اجتماع انسانها ابزاری است برای كسب سعادت در زندگی اخروی و تأمين ضرورتهای معاش در دنيا، ولی چون انسانها دارای خواستهای خودخواهانه و مادّی هستند و نمیتوانند با يكديگر عادلانه رفتار كنند و دائماً در جدالند، لذا نياز به حاكمانی است كه بر اعمال آنها نظارت كنند و امور آنها را سر و سامان دهند و تحقق اين امر مستلزم وجود قانون است و قانون را شريعت برای ميانجیگری و رفع اختلافات در ميان اعضای جامعه ارائه میدهد. اجتماعی كه در آن جدال و خصومت كمتری باشد جامعه مطلوب انسانی بوده و انسان به دنبال تحقق آن است. ضرورت حكومت و قدرت سياسی در اجتماع انسانی برای رفع تعارضهای اجتماعی انسان است و نظامی حقيقی و مشروع است كه مبتنی بر شريعت باشد و در اين صورت قادر به برقراری نظم مطلوب در جامعه آرمانی خواهد بود.
اخوان علاوه بر نگرشی فلسفی به مسائل و مشكلات اجتماع انسانی، از رهيافت جامعه شناختی و واقعيت اجتماعی نيز آنها را مورد بررسی قرار داده اند. از اينرو يكی از اموری كه در رسائل اخوان به آن اهتمام خاصّی شده، مشكل اساسی جوامع انسانی، يعنی سفاهت و جهالت و فحشا و اعمال قبيح و كمی تعليم و تربيت است كه موجب اضطراب و تزلزل و فساد اعمال و رواج رشوه در جوامع میشود. اينگونه مفاسد از فرد شروع شده و به اجتماع و مشخصاً كارگزاران و حاكمان اجتماع سياسی سرايت میكند و دامن وزرا و حكما و فقها را نيز میگيرد و امور، انتظام خود را از دست داده و حق و عدالت در جامعه ناديده گرفته میشود. علما و فقها و حكما كه اخلاقشان بايد شبيه اخلاق ملائكه باشد، فضايل را رها كرده و به بزرگبينی و عداوت و تعصب و بغضْآلوده میشوند. حكما از مسير عقل خارج میشوند، لذا حقيقت، لباس باطل به خود میپوشد. قضات سيره فراعنه و جباران را پيشه میكنند، از اينرو قضاوتشان، خطا و غير عادلانه میشود و مصداق قول زور میگردند. سلطان و حاكم سياسی آلوده به جنايت میشود و ذلّت و بندگی را در جامعه میپسندد. رساله حيوان اخوان الصفا، كه شكايت حيوان از ظلم و جنايت انسان میباشد، بيانگر تحليل جامعه شناختی اخوان از مشكلات اجتماع انسانی است.
فساد و خصلتهای پست در بين دينداران، تجّار، دهقانان و كاتبان و كارگزاران رواج میيابد، تفاخر و برتریجويی از بعد اجتماعی و سياسی و فردی تجلّی ناهنجاری رفتار اجتماعی و سياسی است. نشانه های عينی جامعه نامطلوب رفتاری را اخوان الصفا تشبيه به اعمال و رفتار جانوران وحشی در ميان خود میكنند.
شمشير و سنان و نيزه، قطع دست و پا، حبس، سرقت، دزدی، فريب، خيانت، سعايت و دشمنی جاهلان با عالمان، پندار بد در مورد اخيار و فضلا، دشمنی فقرا با اغنيا و برعكس، و اختلاف فِرَق و مذاهب با يكديگر و ... علايم جامعه نامطلوب است. اين علايم نشانه های حاكميت دولت اهل شرّ است. در چنين دولتی، لازم است عالمان و اخيار برای ظهور دولت اهل خير، تلاش كنند. اخوان عالمان را طبيبی تصوّر كرده اند كه وظيفه اش علاج مريضان است و شيوه علاج را طبيب تشخيص میدهد، ولی اخوان گوشزد میكنند كه گاهی جامعه از مرض خود ناآگاه است و حاضر به پذيرش مريضی خود نيست. در اين حالت طبيب دلسوز يك نفر را كه به مرض خود آگاه است درمان میكند و او سايرين را دعوت به معالجه و آگاهی از مرض مینمايد و چنانچه عالمان ناتوان از اقدام باشند، در اين حالت حربه سياسی اخوان، توسّل به تقيّه است. آنها معتقدند در اين حالت دوره ظهور شياطين و خفای اهل دين و رؤسای هدايت فرا رسيده و هنگامه انتظار است و پايان انتظار، ظهور دولت اهل خير است، پس معتقدان به ظهور بايد برای دستيابی به دولت خير تلاش كنند، از اينرو اخوان، شيعيان و علويانی را كه انتظار را اختفای از ترس معنا میكنند، مذمّت كرده اند.
هدف اخوان از انديشه انتظار و اعتقاد به ظهور مهدی، بيان ضرورت نظام هرمی و سلسله مراتبی است كه در رأس آن امام قرار دارد. ويژگی رياست امام، اعتدال و شفقت در بين تمام اعضای زير مجموعه رياست اوست و تكبّر و خشونت و رفتار طاغوتی در چنين حكومتی جايی ندارد. راه رسيدن به اين هدف، تكليف خواستن از مردم براساس وسع و توان آنان است. طبيعی است كه در چنين الگوی حكومتی، روح اخوت و محبّت و احساس مسؤوليت برای تنظيم و اجرای امور اجتماعی شكل میگيرد. اين انديشه واقعگرايانهای است كه در دولت مورد نظر اخوان به آن توجّه شده است.
اين تئوریپردازی به دنبال جامعهای آرمانی با ولايت رئيس فاضل است كه نه تنها رؤيايی نيست، بلكه تحقّق آن امكانپذير و دست يافتنی است، ولی ابزار مهمّ آن، سازمان اجتماعی و سياسی و اداری استواری است كه پاسخگوی سياستهای فاضلانه رئيس فاضل باشد. آنچه كه امروزه در علم سياست، از تناسب ساختار برای سياستگذاری و نيز اجرا، سخن میگويند، بنيان فكری واقعانديشانه است كه نماد اين تفكر ساختاری در نظام سلسله مراتبی و هرمی انديشه اخوان، اعتقاد آنان به تربيت انسانهاست، زيرا در صورت تربيت، پذيرای سياستهای فاضلانه رئيس فاضل میشوند و در نتيجه آن سياستها در اجرا با مشكل روبه رو نمیگردد.
سياستهای كلی رئيس فاضل در اجتماع بشری، تحقّق خواسته های دنيايی نظير خوراك، پوشاك، مسكن و نيز خواسته های اخروی است و بلوغ روحانی انسانها غايت نهايی افراد در اجتماع سياسی است، به چنين جامعه ای مدينه فاضله اطلاق میشود و يكی از ائمه آل البيت بر آن رياست خواهد داشت.
ايمان به ظهور مهدی يكی از مبادی اساسی فكر شيعی و از جمله اخوان الصفاست. در ديدگاه آنان ظهور مهدی پايان ظلمت و انحطاط دولت جور و آغاز دوره فرح و سرور برای شيعيان است.
در انديشه اخوان به دليل دوگانه بودن منافع انسان كه دنيوی و اخروی است، سياست هم به دو قسم جسمانی و نفسانی تقسيم میشود؛ سياست جسمانی متكفّل تن و جسم انسان است كه در آرای آنان ميانه روی و اعتدال در تمايلات جسمانی، اصلی لازم و ضروری است؛ در سياست نفسانی، مبنا اخلاق پسنديده، حفظ امانت، رعايت دوستی و اخوت با هم مسلكان و براداران است، لازمه تحقّق نيكیها، تهذيب نفس میباشد.
موفقيّت در سياست ذاتی و سياست اهل و اولاد و سياست اصحاب، با سياستهای نفسانی در ارتباط مستقيم است، زيرا تربيت در عملكرد و بينش سياسی و اجتماعی نقش مهمّی دارد. مهمترين هدف تربيت، تشبّه به خداوند است كه اين تشبّه با همراهی دو سياست جسمانی و نفسانی برای انسان حاصل میشود. نتيجه تربيت اخلاقی با مبنای تشبّه، شايستگی انسان برای خلافت و جانشينی خداست كه در آن صورت، او مجری سياست الهی و سياست و تدبير او نشانی از تدابير قدسی و ملكوتی در زمين خواهد بود. نام اين سياست قدسی، سياست نبوی است كه هم معاش و هم معاد را تضمين میكند. از سويی سياستی كه تنها به معاش انسانها توجّه نمايد، سياستی ناقص است كه حكومت ملوك و جباران تجلّی اينگونه سياست است و حكومت جانشينان انبيا، تجلّی سياستهای جسمانی و نفسانی توأم است.
در انديشه اخوان - همانگونه كه بيان شد - تربيت در تدبير و سياست انسان نقش مهمّی دارد، عناصر مهمّ تأثيرگذار در تفاوت اخلاقی انسانها عبارتند از:
1. اخلاط و طبايع جسم انسانها؛
2. تأثير جغرافيا و آب و هوا؛
3. معاشرت با صاحبان شرايع، دين آبا و اجدادی، معلّمان و استادان و مربيان. اخوان سعادت را با وجود معلّمی آگاه و روشن ضمير و به دور از آرای فاسد و اخلاق ناپسند، قرين دانسته و تعصّب در مذهب را روا ندانسته اند؛
4. تأثيرات نجوم به هنگام تولد كه در سعادت و نحوست زندگی او نقشدارد.
دو نوع نظام سياسیِ خلافت و سلطنت تجلّی دو سياست نفسانی و جسمانی است. اين دو نوع نظام با واقعيتهای اجتماعات انسانی ارتباط دارند. تهذيبنفوس و به كارگيری عقل و خرد و برخورداری از دانش يا عدم آنها ملاك موفقيّت يا عدم موفقيّت انسان در حوزه سياست و حكومت است.
كتابنامه
كتابها
ابراهيمی دينانی، غلامحسين، ماجرای فكر فلسفی در جهان اسلام، طرح نو، تهران 1377.
ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمه، ترجمه محمد پروين گنابادی، چاپ چهارم، مركزانتشارات علمی، تهران 1362.
احسن، محمد مناظر، زندگی اجتماعی در حكومت عباسيان، ترجمه مسعود رجبنيا، انتشاراتعلمی، تهران 1369.
احمد بن عبداللَّه بن محمد المكتوم، رسائل اخوان الصفا، به اهتمام ميرزا محمد ملك، بیجا، بینا، بیتا.
اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفا، تحقيق و مقدمه عارف تامر، منشورات عويدات، بيروت.
اوليری، دليسی، انتقال علوم يونانی به عالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، انتشارات دانشگاهتهران1342.
الامين، حسن، دائرة المعارف الاسلاميه الشيعيّه، ج 2، دارالتعارف للمطبوعات، 1995 م.
بالانديه، ژرژ، انسانشناسی سياسی، ترجمه فاطمه گيوهچيان، انتشارات آران، 1374.
بدوی، عبدالرحمن، الاصول اليونانية لنظريات السياسية فی الاسلام، مصر 1333 ق.
پازارگاد، بهاءالدين، تاريخ فلسفه سياسی، انتشارات زوّار، بیتا.
تامر، عارف، حقيقه اخوان الصفا وخلان الوفاء، بيروت 1957 م.
-، رسائل اخوان الصفا وخلّان الوفاء، منشورات عويدات، بيروت.
جعفريان، رسول، تاريخ تحول دولت و خلافت، مركز مطالعات و تحقيقات اسلامی، قم 1373.
حجاب، محمد فريد، الفلسفة السياسية عند اخوان الصفا، مصر 1982 م.
حسن ابراهيم حسن، تاريخ الدولة الفاطمية، قاهره 1981 م.
-، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه عبدالحسين بينش، مؤسسه فرهنگی آرايه، 1374.
حقوقی، عسگر، تاريخ انديشه های سياسی ايران و اسلام، انتشارات هيرمند، 1374.
حلبی، علیاصغر، گزيده رسائل اخوان الصفا، چاپ اول، انتشارات كتابفروشی زوّار، 1360.
دانشپژوه، محمدتقی، مجمل الحكمة (ترجمه گونهای كهن از رسائلاخوان الصفا)، چاپ اول، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1375.
الدسوقی، عمر، اخوان الصفا، دار احياء الكتب العربيّه، بیتا.
دهخدا، علیاكبر، لغتنامه، چاپ سيروس، تهران 1334.
ذكاوتی قراگزلو، علیرضا، ابوحيان توحيدی، چاپ اول، طرح نو، 1374.
الزحيلی، محمد، الوزارة فی الاسلام، تاريخها و احكامها، دارالمكتبی، 1998 م.
زرينكوب، عبدالحسين، با كاروان انديشه، اميركبير، تهران 1363.
-، داستان آغاز اسلام و انتشار آن تا پايان دولت اموی.
-، در قلمرو وجدان (سيری در عقايد اديان و اساطير)، انتشارات علمی، 1369.
شريف، ميان محمد، تاريخ فلسفه در اسلام، ترجمه نصراللَّه پورجوادی، مركز نشر دانشگاهی، 1370.
شهرزوری، شمسالدين محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح، ترجمه مقصودعلیتبريزی، شركت انتشارات علمی، 1365.
صفا، ذبيحاللَّه، تاريخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، چاپ پنجم، انتشارات دانشگاه تهران، 1374.
عالم، عبدالرحمن، بنيادهای علم سياست، نشرنی، تهران 1376.
عنايت، حميد، بنياد فلسفه سياسی در غرب، انتشارات دانشگاه تهران، 1356.
-، تفكر نوين سياسی اسلام، ترجمه ابوطالب صارمی، اميركبير، 1362.
الفاخوری، حنا، تاريخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آيتی، چاپ چهارم، تهران1373.
فارابی، ابونصر، انديشه های اهل مدينه فاضله، انتشارات شورای عالی فرهنگ و هنر، 1374.
فاستر، مايكل، خداوندان انديشه سياسی، ترجمه علی رامين، اميركبير، تهران 1362.
فروخ، عمر، اخوان الصفا، بيروت 1981 م.
-، تاريخ الفكر العربی، بيروت 1961 م.
قادری، حاتم، انديشه سياسی غزالی، دفتر مطالعات سياسی و بينالمللی وزارت امور خارجه، 1370.
-، تحول مبانی مشروعيت خلافت، انتشارات بنيان، 1370.
قمير، يوحنا، اخوان الصفا يا روشنفكران شيعه مذهب، ترجمه محمدصادق سجادی، 1363.
كاپلستون، فردريك، تاريخ فلسفه، ترجمه اسماعيل سعادت، چاپ اول، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1373.
كاسيرر، ارنست، اسطوره دولت، ترجمه يداللَّه موقن، انتشارات هرمس، 1374.
كربن، هانری، تاريخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبايی، انتشارات كوير، تهران 1373.
گلن، تيندر، تفكر سياسی، ترجمه محمود صوری، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.
لوئيس، برنارد، اسماعيليان در تاريخ، ترجمه يعقوب آژند، انتشارات مولی، 1363.
متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه عليرضا ذكاوتی قراگزلو، اميركبير، تهران1362.
محمود اسماعيل عبدالرزاق، اخوان الصفا، رُوّاد التنوير فی الفكر العربی، دار قباء، قاهره 1998 م.
نجفی، موسی، تأملات سياسی در تاريخ تفكر اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377.
نصار، ناصف، انديشه واقعگرايی ابن خلدون، ترجمه يوسف رحيملو، مركز نشر دانشگاهی، 1366.
نصر، سيدحسين، نظر متفكران اسلامی درباره طبيعت، چاپ چهارم، انتشارات خوارزمی، 1359.
وينسنت، اندرو، نظريه های دولت، ترجمه حسين بشيريه.
همايی، جلالالدين، غزالی نامه، شرح حال و آثار و افكار امام محمد غزالی، انتشارات هما، 1368.
مقالات
سجادی، جعفر، «نظريههای سياسی و كلامی اخوانالصفا»، روزنامه همشهری، شماره 1393(سال 1376).
شيخ، محمدعلی، «اخوانالصفا و انديشه های آنان»، كيهان انديشه، شماره اول (مرداد و شهريور1364).
عنايت، حميد، «بينش سياسی اخوانالصفا»، مجله اطلاعات سياسی - اقتصادی، شماره 129-130 (سال 1377).