إلی بعض عماله
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَأهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَقَسْوَةً، وَاحْتِقَاراً وَجَفْوَةً، وَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لاَََنْ يُدْنَوْالِشِرْكِهِمْ، وَلاَ أَنْ يُقْصَواْ وَيُجْفَوْاآ؟ لِعَهْدِهِمْ، فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَدَاوِلْ)؟ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَالرَّأْفَةِ، وَامْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَالاِِْدْنَاءِ، وَالاِِْبْعَادِ وَالاِِْقْصَاءِ، إِنْ شَاءَاللهُ
ترجمه
از نامه های امام عليه السلام به بعضی از فرماندارانش [1]
اما بعد!دهقانان محل فرمانداريت از خشونت،قساوت،تحقير و سنگدلی تو شكايت آورده اند،و من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شد نيافتم چرا كه مشركند و نه سزاوار دوری و جفا چرا كه با آنان پيمان بسته ايم. پس لباسی از نرمش همراه با كمی شدت بر آنان بپوشان،با رفتاری ميان شدت و نرمش با آنها معامله كن،اعتدال را در ميان آنان رعايت نما نه زياد آنهارا نزديك كن و نه زياد دور!انشاء الله
توضيحات
[1]اين نامه را پيش از مرحوم«رضی»ره«بلاذری»در كتاب«انساب الاشراف»ص 161 چاپ اعلمی و«ابن واضح»در تاريخ خود جلد 2 صفحه192 با تفاوتی در بعضی كلمات،نقل كرده اند.و يادآور شده اند كه منظور ازفرماندار«عمر ابن ابی سلمه ارحبی»است.
(مصادر نهج البلاغه جلد3 صفحه 242)