چاپ کردن این صفحه

اصول و اهداف سياست خارجى در اسلام

اصول و اهداف سياست خارجى در اسلام

در جـهـان هـيـچ كـشـورى نمى تواند سياست انزوا اختيار كند، بخصوص حكومت اسلامى كه داراى رسـالت و اهـداف بـلنـد نـجـات جـامـعـه بـشـر و تـحـقـق عـدالت جـهانى است پيامبر اكرم پس از تشكيل حكومت به برقرارى روابط با كشورهاى ديگر دست زدكه بيشتر جنبه (دعوت به اسلام ) داشته است .

تعريف سياست خارجى

 

(سـيـاسـت ) در لغـت بـه دو مـفـهـوم بـه كـار رفته است يكی علم و هنر و ديگری تدبير، روش وبرنامه .(237) در مورد سياست خارجی ، بيشتر معنای دوّم مورد نظر است و در اصطلاح بـه مـجـمـوعـه خط مشيها، تدابير و روشهايی گفته می شود كه يك دولت با توجه به اهداف خود در بر خورد با امور و مسائل خارجی به كار می بندد.(238)

تعريف اصول و اهداف

هـدف بـه مـقـصـود و غـايـتـی گـفـتـه مـی شـود كـه بـرای رسـيـدن بـه آن تـلاش مـی شـود و اصل ، ريشه و بنيادی است كه امور ديگر بر اساس آن استوار شوند.(239) بنابراين ، اصول درسياست خارجی ؛ يعنی ارزشها، معيارها و قواعدی كه مبنای تنظيم سياست خارجی است .

بـطـور معمول اهداف سياست خارجی رابه اهداف ملی وما فوق ملی تقسيم می كنند.(240) ولی در حـكـومـت اسـلامـی كه بر مبنای مكتب اسلام به تنظيم سياست پرداخته می شود و به همه اهـداف بـا يـك ديد كلی نگريسته می شود، چنين تفكيكی صحيح به نظر نمی رسد اهداف در يك نظام مكتبی در مقام اجرا، اولويت بندی می شوند.

اصول و اهداف سياست خارجی در اسلام

در نـظـام مـكـتـبـی ، اصـول و اهـداف قـابـل تـفـكـيـك قـطـعـی از يـكـديـگـر نـيـسـتـند وبسياری از اصـول و ارزشـهـا خـود هـدفـنـد. در ايـنـجـا بـه شـرح مـهـمـّتـريـن اصول و اهداف درسياست خارجی اسلام می پردازيم .

1 ـ حفظ دارالاسلام

دارالاسلام ، يعنی خانه اسلام ، كشوراسلامی . دارالاسلام به آن قسمت از جهان گفته می شود كه در قـلمـرو اسـلام بوده و زندگی در آن منطقه تحت نفوذ احكام اسلام باشد.(241) نقطه مـقـابـل دارالاسـلام ، دارالكـفر است كه احكام اسلام در آن پياده نمی شود و حاكميت با قانون غير الهی است .

باتوجه به اينكه اسلام ، تكاليف افراد را براساس وابستگی آنها به مكتب تعيين می كند، در مـورد سـرزمـيـن و كـشـور، طـبـعـاًنظريه جهان وطنی دارد و مرز بندی بين كشورهای اسلامی نمی تواند حقيقی باشد. به همين دليل است كه می گوييم : كشور و سرزمين در اسلام ، ارزش ذاتی نـدارد، بـلكـه از نـظـر اسلام ارزش كشور بدان جهت است كه شريعت الهی و خواستهای او در آن حكمفرما باشد.

حـفظ دارالاسلام به عنو ان ام القری ، پايگاه اسلام و نقطه صدور و تبليغ اسلام ، از اولين و ضـروری تـريـن وظـيـفـه مـسـلمـانـان و حـكـومـت اسـلامـی اسـت . بـدون وجـود دارالاسـلام ، تـشـكـيـل حـكـومـت ، احـيـای شـعـائر الهـی ، اجـرای حـدود و احـكـام اسـلام ، تشكيل امت اسلامی و رسيدن به اهداف سياست خارجی اسلام ، غير ممكن خواهد بود.

فقها در اصطلاح خاص خودشان می گويند، اگر بيضه اسلام ؛ يعنی اساس آن و اساس مجتمع آن در يـك مـنطقه به خطر بيفتد بر دولت اسلامی و آحاد مسلمين فرض است كه از آن دفاع كنند، حتی بدون استجازه از امام .(242)

بـنـابـرايـن ، وظـيـفه دولت اسلامی و مسلمانان است كه سياست خارجی خود را بگونه ای تنظيم كنند كه استقلال و تماميت ارضی دارالاسلام حفظ شود و در صورتی كه مانند فلسطين اشغالی مورد تجاوز قرار گيرد، تمام سياستها و روابط بر محور آزاد سازی آن باشد.

2 ـ اصل دعوت

از مـهـمترين و ابتدايی ترين وظايف و اهداف حكومت اسلامی ، دعوت غير مسلمانان به اسلام است . دعـوت بـه اسلام ، در فقه يكی از وظايف واجب مسلمانان و حكومت اسلامی شمرده شده و از واجبات تعبدی است كه بايد با قصد قربت و جلب رضايت خداوند انجام شود.

ديـن جـامـع و كـامـل اسـلام ، مـربـوط بـه تمام انسانها، و در همه زمانها و مكانهاست و بايد احكام حياتبخش آن به گوش تمامی جهانيان رسانيده شود. خداوند در قرآن كريم می فرمايد:

(ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ كافَّهً لِلنّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً)(243)

ما تو را جز برای بشارت و بيم دادن تمامی مردم نفرستاديم .

(قُلْ يا اَيُّهَا النّاسُ اِنّی رَسُولُ اللّهِ اِلَيْكُمْ جَميعاً)(244)

بگو:ای مردم من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم .

پيامبر گرامی اسلام (ص ) رسالت خود را دعوت و هدايت تمامی مردم می داند ومی فرمايد:

(... فـَاِنـّی رَسـوُلُ اللّهِ اِلی النـّاسِ كـَافَّةًِلاُنـْذِرَ مـَنْ كـانَ حـَيًّا وَ يـَحـِقَّ الْقـَولُ عـَلَی الْكافِرينَ)(245)

من پيامبر خدا برای تمامی بشريّت هستم ، وظيفه دارم زنده ها را انذار و هشدار دهم و فرمان عذاب بركافران مسلّم گردد.

يـك فـكـر و انـديشه ، هر چند كه مترقی و پيشرفته باشد، برای گسترش و اشاعه ، نيازبه تـبـليـغ دارد. از سـنـت پـيـامـبـر(ص ) در دعوت آن حضرت از سران كشورها و طايفه ها و مكتبهای مختلف در آن زمان ، اهميّت وجوب دعوت روشن می شود.

3 ـ اصل نفی سبيل

نفی سبيل به معنای بستن راه سلطه است . با توجه به عزّت و سيادتی كه خداوند برای اسلام و مسلمانان قرار داده است ، هر گونه سلطه غير مسلمانان بر مسلمانان منع شده است . بنابراين ، برقراری هر گونه رابطه و انجام هرگونه اعمالی كه منجر به سلطه كافران بر مسلمانان شود، حرام است . خداوند در قرآن كريم می فرمايد:

(وَ لَنْ يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرينَ عَلَی الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً)(246)

و خداوند هرگز كافران را بر مؤ منان تسلطی نداده است .

اصـل وفـای بـه عـهـد، الزام بـه بـقـا و دوام قـراردادهـا را اقـتـضـا می كند، امّا در صورتی كه قراردادی باعث سلطه كفار شود. اصل نفی سبيل آن را لغو می كند.

امـام خـمـيـنی (ره ) رهبر آگاه و بيدار مسلمانان ، احياگر اسلام ناب محمدی (ص )، دراين باره می فرمايد:

اگـر روابـط تـجـارتـی بـا كـفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود، ترك اين روابط بر تمام مسلمانان واجب است . دراينجا فرقی ميان استيلاء سياسی يا فرهنگی و معنوی دشمن وجود ندارد.

اگـر روابـط سـيـاسـی كـه بـيـن دولتـهـای اسـلامـی و دول بـيـگـانـه بـسـتـه مـی شـود و بـرقـرار مـی گـردد مـوجـب تـسـلط كفار بر نفوس و بلاد و امـوال مـسـلمـانـان شـود يـا بـاعـث اسـارت سـيـاسـی ايـنـها گردد، برقراری روابط حرام است و پيمانهايی كه بسته می شود باطل است و برهمه مسلمين واجب است كه زمامداران را راهنمايی كنند و وادارشـان نـمـايـنـد بـر تـرك روابـط سـيـاسـی ايـن چـنـانـی ، هـر چند به وسيله مبارزه منفی باشد.(247)

واگـذاری امتياز خريد و فروش تنباكوی ايران به شركت رژی باعث تسلط و نفوذ بيگانه بر كـشـور مـسـلمـان ايـران می شد و خريد تنباكو و توتون از سوی مردم ، مقدمه و كمك به اين امر بود. از اين رو، مرحوم ميرزای شيرازی ضمن رّدقرارداد دستور مبارزه منفی با آن را صادر كرد و استعمال توتون و تنباكو را حرام و در حكم محاربه با امام زمان (عج ) دانست .

قـرارداد اسـتعماری شاه با آمريكا تحت عنوان كاپيتولاسيون ، حق قضاوت كنسولی به آمريكا و مـصـونـيـت قـضـايـی بـه اتباع آنان می داد. امام خمينی (ره ) با صدور اعلاميه ای و با ذكر آيه (ولن يـجـعـل الله للكـافـريـن علی المؤ منين سبيلا) در صدراعلاميه ، حكم به بطلان قرارداد كاپتيولاسيون داد.(248)

خداوند به مؤ منان عزت داده است وآنان بايد اين عزت و سرفرازی را حفظ كنند. قرآن كريم می فرمايد:

(وَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ)(249)

عزّت ويژه خداوند و پيامبرش و مؤ منان است ولكن منافقان نمی دانند.

پيامبر اكرم (ص ) فرمود:

(اَلاِْسْلامُ يَعْلُو وَ لا يُعْلی عَلَيْهِ...)(250)

اسلام هميشه بلند مرتبه است و هيچ چيزی بر آن برتری ندارد.

بـراسـاس ايـن اصـل مـهـم ، هـيـچ غـير مسلمانی نمی تواند بر افراد و اجتماع مسلمانان ، ولايت و سرپرستی داشته باشد و نيز مسلمانان حق ندارند در امور مربوط به سرنوشت خويش با كفّار مشورت كنند. برهمين اساس است كه استخدام نيروهای خارجی درارتش اسلام ممنوع است .

4 ـ تولّی و تبرّی

تـولی و تـبـرّی عـبـارت اسـت از مـحـبـت و علاقه شديد قلبی نسبت به خداوند، پيامبران ، ائمه معصومين (ع ) جانشينان به حق آنان و اولياء الله و بغض و كينه نسبت به دشمنان آنان . تولی و تبری از لحاظ سياسی ، يعنی پذيرفتن سرپرستی و رهبری حكومت الهی و بر حق ، و دوری جستن از حكومت دشمنان خدا و اسلام .

تولّی و تبرّی يكی از اصول حاكم بر سياست خارجی اسلام است . خداوند در قرآن می فرمايد:

هـركـس كـه ولايـت خـدا، پـيامبر خدا و مؤ منان را داشته باشد، پيروز است . چرا كه حزب اللّه در نـهـايـت غـالب و پـيـروز هـسـتـنـد. ای مـؤ مـنـان ، بـا آن دسـتـه از كـفـار واهـل كـتـاب كـه ديـن شـما را مورد تمسخر و بازيچه قرار دهند، دوستی نكنيد و از خدا بترسيد، اگر ايمان آورده ايد.(251)

و نيز می فرمايد:

(... بـه مـنافقان عذاب دردناك الهی را مژده بده ، همان كسانی كه به جای مؤ منان ، كافران را به دوستی می گيرند. آيا از پيش آنان عزّت می طلبند با اينكه تمامی عزّت هامخصوص خداست .(252)

در مـتـون اسـلامـی تحت عنوان ، (الحبُّ فِی اللّه و البغضُ فِی اللّه ) احاديث بسياری آمده است . پيامبراسلام در اين باره فرمود:

(... اَوْثـَقُ عـُرَی اْلايمانَ الْحُبُّ فِی اللّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللّهِ وَ تَوالِیَ اَوْلِياءِ اللّهِ وَالتَّبَرّی مِنْ اَعْداءِ اللّهِ)(253)

محكمترين حلقه ايمان عبارت است از اينكه انسان برای خدا دوست بدارد و برای خدا كينه بورزد و با اولياءاللّه پيوند برقرار سازد و از دشمنان خدا دوری گزيند.(تولی و تبری )

اصل تولی و تبری اقتضا می كند كه آحاد مسلمانان و حكومت اسلامی نسبت به نظامهای اسلامی و مـسـلمـانـان و دوسـتـان آنـان ، دوسـتـی و مـحـبـت داشـتـه و از آنـان حـمـايـت كـنـنـد و در مـقـابـل نـسـبـت بـه نـظـامـهـای كـفـر آمـيـز و نـيـز كـفـار و مـنـافـقـيـن و سـتـمگران و دشمنان خدا و رسـول خـدا(ص ) كـيـنـه مـقـدس داشـته باشند. سياست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی ايـران ، عـلاوه بـر نـفـی سـلطـه بـيـگـانـگـان ، تـبـلور اصل تولی و تبری نيز هست .

5 ـ تلاش در جهت تشكيل امت واحد

يـكـی از اصـول اسـاسـی تـعـاليم مكتب اسلام ايجاد و حدت و پرهيز از تفرقه است . خداوند در قرآن می فرمايد:

(وَ اْعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعاً وَ لاتَفَرَّقُوا)(254)

به ريسمان الهی چنگ زنيد و متفرق نشويد.

از سوی ديگر، عمل تفرقه افكنان را مورد سرزنش و نكوهش قرار می دهد و خطاب به پيامبر(ص )می فرمايد:

(اِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا ديْنَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَی ءٍ)(255)

آنان كه دين خود را پراكنده ساختند وفرقه ، فرقه شدند هيچ گونه ارتباطی با آنان نداری .

بر اساس انديشه اسلامی ، تشكيل امت بزرگ اسلامی از انسانهای موّحد و همفكر يكی از آرمانهای بزرگ اسلامی است . قرآن كريم درباره اين اتحاد و ائتلاف مسلمانان می فرمايد:

(اِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاْعبُدُونِ)(256)

ايـن (پـيـامـبـران بـزرگ و پـيـروان آنها) همه امّت واحدی بودند و من پروردگار شما هستم ، مرا پرستش كنيد.

مـسـلمـانـان و دولت اسـلامی در سياست داخلی و خارجی خود، بايد هميشه اين هدف را تعقيب كنند و به ايجاد روح اخوت و برادری پرداخته ، از هرگونه عملی كه منجر به اختلاف و تفرقه شود خـودداری ورزنـد. اسـتـراتـژی وحدت جهان اسلام ، جزء بينش انقلابی تشيع است كه عقيده دارد، بايد زمينه حكومت متحد جهانی برای ظهور امام عصر(عج ) فراهم شود.

6 ـ حمايت از مستضعفان و مظلومان

مـكـتـب حـيـاتـبـخـش اسـلام ، سـعـادت انـسـان در كـل جـامـعه بشری را يكی از اهداف خود می داند و اسـتـقلال و آزادی و عدالت اجتماعی را حق همه انسانهای جهان می شناسد. براين اساس ، يك فرد مـسـلمـان و يـا حـكـومـت اسلامی نمی تواند و نبايد نسبت به تجاوز به حقوق انسانها، محروميت و مظلوميت انسانهای بی گناه و ظلم و ستمگری ظالمان ، بی تفاوت و بی طرف باشد.

قرآن كريم می فرمايد:

(وَ ما لَكُمْ لاتُقاتِلُونَ فی سَبيلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الْرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ،الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الْظّالِمِ اَهْلُه ا...)(257)

چـرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكان مستضعف پيكار نمی كنيد، همان افرادی كه (اسير ظلم هستند) می گويند: خدايا ما را از اين شهری كه مردمش ستمكارند، بيرون آور.

و در آيه ديگری به مبارزه با ستمگران و از بين بردن ريشه فتنه و فساد دستور می دهد:

(وَ قاتِلُوهُمْ حَتیّ لاتَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَالدّينُ كُلُّهُ لِلِّهِ...)(258)

و با كافران جهاد كنيد تا فتنه بر چيده شود و دين همه مخصوص خدا باشد.

اميرمؤ منان علی (ع )می فرمايد:

(كُونُوالِلْظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً)

دشمن ستمگر و ياور مظلوم باشيد.

همچنين امام صادق (ع ) ازپيامبر اكرم اين گونه نقل می كند.

(مـَنْ اَصـْبـَحَ وَ لَمْ يـَهـْتـَمَّ بـِاُمُورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادی يا لَلْمُسْلِمينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمْ)(259)

هركس صبح كند و به امور مسلمانان همت نگمارد، از آنها نيست و هركس بشنود كه مردی فرياد می زند (مسلمانها به دادم برسيد) و جوابش را ندهد مسلمان نيست .

بـنـابـرايـن ، بـر هـر مـسـلمـان بـالغ و عـاقـلی واجـب عـيـنـی اسـت كـه بـا تـوجـه بـه شـروط ذيل به كمك مظلومين بشتابد.

1 ـ احـراز ظـلم و تـعـدی و نـقـض حـقـوق و آزاديهای اساسی مردم مظلوم و عدم رسيدگی از سوی مقامات صلاحيتدار آن كشور

2 ـ درخواست كمك و ياری از سوی افراد ستمديده

3 ـ احتمال كسب نتيجه .(260)

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)