اكثريت انديشمندان شيعی در مورد اختيارات فقيه جامع شرايط در حوزه مرجعيت دينی و امر قضاء اتفاقنظر دارند. اما در مورد زعامت سياسی و اجتماعی ولیّ فقيه جامع شرايط و گستره اختيارات او در اداره جامعه اسلامی ديدگاههای متفاوتی را بيان كردهاند. كه بين نظريه تصور حداقلی و محدود به امور حسبی (به معنای مضيق آن) و نظريه تصور حداكثری مبتنی بر پذيرش ولايت عامّه برای ولی فقيه جامع شرايط قرار دارد.
اين پژوهش درصدد تحليل، تبيين و بررسی عقلی و نقلی محدوده اختيارات ولی فقيه جامع شرايط در عصر غيبت به عنوان مهمترين محور حيات سياسی جامعه اسلامی میباشد.
به منظور رسيدن به ديدگاهی شفاف در مورد موضوع فوق، اين تحقيق در شش بخش تدوين و تنظيم شده است.
بخش نخست به بيان مفهومی و مبادی تصوری ولايت مطلقه فقيه میپردازد. بخش دوم به ذكر نظريات علمای بزرگ شيعی از ابتدای قرن چهارم هجری تا زمان حاضر در مورد محدوده اختيارات ولیّ فقيه جامع شرايط اختصاص دارد. بخش سوم به بررسی ولايت فقيه در آثار امام خمينی (آثار كتبی و شفاهی) میپردازد و در ادامه با تحقيق در مورد حكم حكومتی، مسأله تغيير، گسست و يا تكامل در
دايره اختيارات ولیّ فقيه جامع شرايط را، از ديدگاه امام خمينی بررسی میكند.
بخش چهارم به بررسی ادلّه عقلی و نقلی ولايت سياسی فقيه جامع شرايط در قرآن و روايات میپردازد.
در بخش پنجم، مسأله فقهی يا كلامی بودن ولايت فقيه و آثاری كه بر هر كدام از ديدگاهها مترتب است مورد تحقيق قرار میگيرد.
بخش ششم: به بررسی اصول قانون اساسی در مورد ولايت فقيه اختصاص دارد، خصوصا اصول پنجم، پنجاهوهفتم و اصل صدوده اين قانون.
اميد است اين سلسله مباحث در شفافسازی و بالندگی انديشه سياسی شيعه در عصر غيبت در زمينه مسائل حاكميت سياسی مفيد و سازنده باشد.
اهميت موضوع تحقيق و ضرورت آن
نگارنده پس از بررسی خردبينانه پرسشها و شبهاتی كه در طول بيست سال پيروزی انقلاب اسلامی- بهخصوص در سالهای اخير- در مورد حكومت اسلامی مطرح شده، دريافت كه بيشتر آنها به منظور ايجاد شبهه در كارآمدی حكومت دينی و ولايت فقيه در اداره امور جامعه امروزی است. ازاينرو شايد به جرئت بتوان گفت در سالهای بعد از پيروزی انقلاب بيشترين حملات علمی و عملی دشمن متوجه حكومت دينی و اصل ولايت فقيه- آن هم براساس تفسير امام خمينی قدّس سرهه از آن- بوده است؛ امری كه بر آشنايان با مسائل سياسی و فرهنگی جامعه اسلامی و دنيای امروز پوشيده نيست.
نفوذ انديشههای سياسی دنيای غرب و الگوی فكری آنها برای اداره جامعه در كشور ما، ترويج و تقويت و حمايت از آن از سوی پارهای از گرايشهای فكری و سياسی و برخی از روزنامههای دگرانديشی و طرح و تبليغ آن در محيط دانشگاهی و جامعه اسلامی، ضرورت دفاع عقلانی، علمی و منطقی از مبانی حكومت دينی و ركن اساسی آن، يعنی ولايت فقيه را آشكار میسازد.
هرچند از انديشمندان حوزوی و دانشگاهی با نگاشتن كتابها و مقالات ارزشمندی در مورد ولايت فقيه، ابعاد و زوايای اين مسأله را كاويدهاند، اما به دليل اهميت بحث، كثرت شبهات و نبود تحقيق جامع در مورد وصف «مطلقه» در ولايت مطلقه فقيه و عدم بررسی رويكردهای مختلف درحوزه اختيارات رهبری براساس انديشه ولايت فقيه، اين نوشتار تدوين گرديده است.
مسأله علمی
حوزه اختيارات ولیّ فقيه جامع شرايط- بهعنوان حاكم جامعه اسلامی- در عصر غيبت تا چه حد است؟
و آيا ادله آن در منابع اسلامی، مبين اين اختيارات است؟
مفروضات تحقيق
انديشه اداره جامعه براساس حاكميت ولی فقيه جامع الشرايط مشتمل بر رويكردهای گوناگون است.
اين تحقيق از آنروی كه در پی كشف و استنباط حوزه اختيارات حكومتی ولی فقيه جامع شرايط از منابع اسلامی است، فرضيهای اصلی ندارد، امّا مفروضات آن عبارت است از:
1. ولی فقيه جامع الشرايط در عصر غيبت حاكم جامعه اسلامی بوده و در تمامی اموری كه پيامبر و ائمه عليهم السّلام به واسطه حكومتشان بر مردم ولايت داشتهاند، او نيز از سوی آنان در آن امور بر مردم ولايت دارد، مگر موردی را دليل خارج كند و به دليل جهات شخصی و شرافت مقام نبوت و امامت از مختصات نبی و امام عليه السّلام بداند. البته مقام ولايت و إعمال آن، غير از مقام اجرايی است و در واقع اين دو از هم تفكيكپذيرند.
2. براساس اين نظريه، ولیّ فقيه جامع شرايط حاكم به هنگام پيدايش بحرانهای اجتماعی و سياسی، به منظور رعايت مصالح عمومی و همچنين حفظ اصل اسلام و منافع مسلمانان و كيان و عظمت اسلامی، با صدور احكام حكومتی، بحرانهای اجتماعی- سياسی را مرتفع میسازد و نيز در صورت وجود مصلحت عمومی و شرايط يادشده، ولی فقيه جامع شرايط میتواند از اجرای بعضی از احكام فرعی الهی در صورت تزاحم با يك حكم حكومتی اهم- برای مدتی كه اين تزاحم برقرار است- جلوگيری نمايد.
در اين تحقيق از روش توصيفی و تحليلی، دروندينی و بروندينی استفاده شده است؛ بدين بيان كه در ابتدا مفاهيم اصلی موضوع تحقيق توصيف و تحليل میشود و در ادامه به اثبات آنها از راههای عقلی و نقلی میپردازيم. توضيح بيشتر اينكه، مهمترين منابع دروندينی ما قرآن، نهج البلاغه،
روايات معصومين عليهم السّلام و سنت و سيره عملی آنهاست، اما منابع بروندينیمان عبارت است از، استدلالهای عقلی، آرای عقلاء و نظريات متكلمان و دانشمندان اسلامی و علوم سياسی.
بر خود لازم میدانم مراتب قدردانی و سپاس خود را از استادان بزرگوار، حضرت آيت اللّه محمد هادی معرفت، حجة الاسلام و المسلمين محمد هادی يوسفی غروی و حجة الاسلام دكتر محمد جواد ارسطا بيان دارم و از تمام كسانی كه ما را در اين پژوهش ياری نمودهاند به خصوص از خانواده صبور و مهربانم كه در انجام اين تحقيق همانند تمامی مراحل زندگی همراهان و همكارانی شفيق و بیادّعا بودهاند صميمانه تشكر و سپاسگزاری كنم.
علی كربلائی پازوكی