چاپ کردن این صفحه

پيشگفتار

پيشگفتار

جهان، اكنون و در عصر جديد، به رهگذار انديشه‏هاى تازه و نگاه‏هاى نو بدل شده است. جامعه ما در راه برقرارى نظام‏ها و تأسيسات اجتماعى مبتنى بر انگاره‏هاى دينى، راهى دراز، اما روشن، فرا پيش دارد. اين جاده را تنها گام‏هاى استوار شوق و شناخت مى‏پيمايد و توشه‏هاى گرانمايه عقل و عشق آسان مى‏كند.
جوان مسلمان ايرانى نيز با همه هويت تاريخى پر برگ‏وبار خويش، مى‏خواهد و مى‏تواند كه ديگرگون بينديشد و تا آن رستگارى نزديكى كه فراروى اوست، چراغى از دانايى و بينايى پيش پاى خود بيفروزد. فرهيختگى جوان امروز، راه نفوذ فرهنگ‏هاى بيگانه را مى‏بندد و سلامت و مانايى يكان وجودى ما را تضمين مى‏كند. اينك انبوهى اطلاعات و افزونى خوانده‏ها و شنيده‏ها چنان است كه تنها به مدد ذهن پرسنده و سنجنده مى‏توان از ميان اين همه، دست به شاخسار پرطراوت معرفت برد و ميوه‏هايى ابدى چيد.
كانون انديشه جوان، در جست‏وجوى نيازمندى‏هاى فكرى و فرهنگى جوانان، بر آن است تا مجموعه‏هايى متناسب و هماهنگ با فرصت‏ها و ضرورت‏ها، پيشكش به ساحت اين گراميان فراهم آورد و به قدر بهره خويش، مشام جانشان را از عطر نوازشگر معرفت معطر كند. آن‏چه پيش چشم شما ارجمندان است، حاصل همين طرح تازه است.
همت نويسنده گرامى جناب آقاى اخترشهر را سپاس مى‏گذاريم و از خداوند متعال توفيق طاعت و خدمت مى‏طلبم.

مقدّمه‏

«سياست» از حيث گستره و رهيافت، بسيار متنوع است؛ امّا به موازات حيات اجتماعى انسان‏ها، رابطه‏ى سياست با انسان و جامعه در همه حال مورد توجه صاحب‏نظران بوده است. زيرا سياست چنان با زندگى مردم آميخته است كه گويى با زندگى آنان عجين گشته و گريز از آن را گزيرى نيست؛ يا بر آن تأثير مى‏گذارند يا از آن متأثر مى‏شوند. با اين وصف، به علت اختلاف و نبود توافق در مورد تعريف، عرصه و قلمرو «سياست»، بر آن شديم تا به اين سؤال اصلى كه «سياست اسلامى چيست؟» پاسخ دهيم؛ اگرچه پاسخ به سؤال‏هاى فرعى همچون تعريف سياست، رابطه‏ى دين و سياست، مبانى سياست اسلامى، اصول سياست اسلامى و ... نيز مد نظر خواهد بود.
در پاسخ به سؤال اصلى بايد گفت: سياست اسلامى از لحاظ مبانى با سياستى كه در غرب وجود دارد، متفاوت است؛ زيرا هدف و غايت سياست اسلامى، سعادت، كمال و تعالى انسان‏هاست. بر اين اساس، اين تحقيق در دو بخش تنظيم شده است.
بخش اول كه «سياست چيست؟» نام دارد، فصل‏هاى زير را در بر گرفت است:
فصل اول شامل مفاهيم و كلّيات است كه به تعريف سياست، بيان اجمالى ديدگاه انديشمندان غربى و اسلامى درباره‏ى سياست، ضرورت سياست و حوزه ‏هاى مطالعه‏ى آن مى‏پردازد. در فصل دوم، به بررسى ارتباط دين و سياست پرداخته شده است.
بخش دوم كه «سياست اسلامى» ناميده شده است، شامل اين مباحث است:
در فصل اول به مبانى «هستى‏شناختى»، «انسان‏شناختى» و «جامعه ‏شناختى» سياست اسلامى پرداخته شده است. در فصل دوم به اصل‏هاى امامت و رهبرى، بسط عدالت اجتماعى و دفاع از حقوق انسان‏ها، به عنوان اصول سياست اسلامى، اشاره شده است. فصل سوم به اهداف سياست اسلامى، فصل چهارم به آسيب‏شناسى سياست از ديدگاه اسلام و فصل پنجم به معرفى انديشمندان سياسى مسلمان اختصاص دارد.
در انتها، بحث با يك نتيجه ‏گيرى به پايان رسيده است.
اهتمام اصلى نويسنده در اين پژوهش بر اين است كه ضمن «توصيف سياست»، به «تبيين سياست اسلامى» نيز بپردازد. در صورت اثبات فرضيه‏هاى اين پژوهش، به يكى از مسائل مهم و اساسى سياست كه همانند چيستى آن است، پاسخ داده مى‏شود. على‏رغم اينكه اين كتاب تلاشى است نه چندان جامع، امّا در به دست آوردن تبيين سياست اسلامى مصمّم است و ترديدى نيست كه خالى از نقص نمى‏باشد؛ امّا شايد كمبود پژوهش‏هايى اين چنين را در جوامع امروزى تا حدّى جبران نمايد.
رجبعلى اخترشهر

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)