چاپ کردن این صفحه

فصل اول : محتوا و اهداف سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه حضرت امام

فصل اول : محتوا و اهداف سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه حضرت امام

براى شناخت مبانى سياست و حكومت مطلوب از منظر وصيت نامه حضرت امام ، نخست لازم است تعريفى را كه ايشان از سياست وصيت نامه حكومت وصيت نامه محتواى آن ارائه كرده اند، مورد بررسى قرار گيرد وصيت نامه سپس سياست انتظار مى رود پرداخته شود.

 

چون مجموعه مبانی وصيت نامه اصولی كه حضرت امام برای سياست وصيت نامه حكومت تعريف كرده اند، به هيچ روی ، با سياست وصيت نامه حكومت به معنای رايج و عرفی آن همخوانی نداشته وصيت نامه حتی غير عقلايی به نظر می رسد و عدم ارائه قرائت حضرت امام از دو مقوله سياست و حكومت قطعا باعث كج تابی و مغالطه در فهم نظريات ايشان خواهد شد.

الف - محتوای سياست مطلوب  

به نظر امام سياست به منزله مجموعه روشهايی است كه حكومت به منظور وصول به اهداف خود در پيش می گيرد.

با توجه به اين تعريف ، سياست در حكومت مطلوب ايشان عبارت است از : اجرای قوانين بر معيار قسط و عدل ، جلوگيری از ستمگری و حكومت جائرانه ، بسط عدالت فردی و اجتماعی ، ممانعت از فساد و فحشا و انواع كج رويها، تاءمين و حفظ آزادی بر معيار عقل و عدل و استقلال و خودكفائی ، جلوگيری از استعمار، استثمار و استعباد و اجرای حدود و قصاص و تعزيرات بر مبنای عدل ، به منظور جلوگيری از تباهی جامعه و راهبری آن بر طبق موازين عقل و عدل و انصاف (1)

موارد فوق در واقع استراتژی سياست كلان و مطلوب حضرت امام است . چرا كه روشهای عملی و اجرايی استراتژيهای فوق الذكر با توجه به شرايط جامعه از لحاظ زمانی ، فرهنگی و بين المللی متفاوت خواهد بود.

حال مقايسه اين ديدگاه و ديدگاه رايج و فراگير در خصوص سياست ككه عنصر محوری آن را مقوله قدرت و تاءمين و حفظ و بسط دامنه آن تشكيل می دهد، نمايانگر اوج تفاوت در ميان دو بينش سكولار و دينی خواهد بود.

در سياست مطلوب حضرت امام ، قدرت ، نقش ابزاری داشته و صرفا جهت استراتژيها مورد نياز است ؛ در حالی كه در سياست رايج در عصر جديد بعد از رنسانس قدرت ، از مطلوبيت ذاتی برخوردار بوده و در عين ابزار بودن ، هدف نيز به شمار می آيد.

ب - اهداف سياست مطلوب  

با توجه به آنچه در باب محتوای سياست از ديد حضرت امام ذكر شد، درك تصويری كه ايشان از اهداف چنين سياستی مطرح كرده اند، ساده تر خواهد بود. نكته قابل توجه در مجموعه اهدافی كه ايشان برای سياست آرمانی خود ترسيم كرده اند، فراملی و جهاد شمول بودن اين اهداف است .

ايشان همانگونه كه سياست مطلوب را در حصار تنگ مليت و مرزهای جغرافيايی و سياسی محدود نكرده اند، اهداف سياست مطلوب را نيز در بعدی جهانی و فرامرزی ترسيم كرده اند. در نظر ايشان حكومت عدل الهی به معنای نهادی كه مجری سياستهای پيش گفته است از آرمانهای مقدس ‍ قرآن به شمار می رود. (2)

در واقع حكومت مطلوب به منزله ابزاری است كه به وسيله آن امكان پياده كردن استراتژيهای مورد نظر فراهم می آيد و در نتيجه اهداف ذيل محقق می شود : كوتاه شدن دست ابر قدرتها و جنايتكاران تاريخ از سر مظلومان و ستمديدگان جهان (3)، رها شدن بشر از امام اغلال و بردگی ها، (4)رهايی انسان از شر شياطين و طاغوتها و رساندن جهان به قسط و عدل و سپردن حكومت به دست اولياءالله (5) و برقراری وحدت ميان مسلمانان و بلكه تمامی انسانها (6).

چنين نگرشی به اهداف سياست قطعا با نگرشهای رايج در خصوص اهداف سياست مغايرت ذاتی و اصولی دارد. با ادامه چنين منظوری از سياست است ككه می توان به مقصود حضرت امام از يگانگی و در آميختگی دين و سياست پی برد.

با در نظر گرفتن چنين قرائتی از سياست در دو منظر محتوا و هدف محققا شكل خاصی از حكومت امكان اجرا و تحقق چنين سياستی را خواهد داشت . به نظر حضرت امام تشكيل چنين حكومتی از جمله راههای پياده كردن دستورات قرآن به شمار می آيد(7). اين حكومت عامل سعادت مردم در دنيا و آخرت بود و انسان را به كمال مطلوب می رساند. (8)

از جمله كار ويژه هايی كه حضرت امام برای چنين حكومتی بر شمرده اند می توان به موارد ذيل اشاره نمود:

مبارزه با تجاوزها، ستمگريها وصيت نامه فسادها و (9)تاءمين منافع مستضعفين و جلوگيری از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی (10).

حضرت امام برای توصيف چنين حكومتی ، از تعابيری مانند حكومت عدل (11)، حكومت اسلامی (12)و حكومت حق (13)بهره گرفته اند. ايشان برای توصيف تاكتيكها و سياستهای فردی كه حكومت مطلوب برای اجرای سياستهای كلان و استراتژيهای پيش گفته بكار خواهد گرفت از تعبير سياست سالم (14) استفاده كرده اند كه به معنای ناسالم بودن سياستهای شناخته شده بشری است .

از جمع بندی مطالب اين فصل می توان چنين نتيجه گرفت كه سياست و حكومت مطلوب حضرت امام دارای ويژگی هايی به اين شرح است .

1- سعادت محور بودن 2- متولی دنيا و آخرت انسان بودن 3- جهان شمول و فراگير بودن عدم محدويت در ناسيوناليسم و ملی گرايی .

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)