اسلام سياسي(2)

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 17:54
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3965 بار

مؤلف: حسن حنفى،محمد حسن معصومي

 

ويژگي هاي حكومت اسلامي 

حكومت اسلامي از سه مزيت برخوردار است: 

الف ـ حكومت اسلامي، حكومت خود كامه اي نيست كه در آن فقط رئيس حكومت راي خود را اعمال نمايد و با جان و مال مردم هر طور كه بخواهد بازي كند، بلكه يك حكومت قانوني است آن هم نه به مفهوم غربي، بلكه بدين معنا كه اولياي امور مقيد به يك سري شروط و اصول مبتني بر قرآن و سنت هستند. آن اصولي كه پاي بندي به نظام و اجراي احكام قرآن را ايجاب مي كند، از اين رو حكومت اسلامي همان حكومت قانون الهي است. اما حكومت قانوني (بر اساس قانون اساسي) به شكل غربي، چه پادشاهي و چه جمهوري، مستلزم اين است كه نمايندگان ملت يا نمايندگان پادشاه، بنيان نظام قانون گذاري باشند در حالي كه حكومت اسلامي به مفهوم اين است كه قانون گذار همان خداوند است. از اين رو مجلس قانون گذاري در غرب، مقابل مجلس برنامه ريزي در اسلام است كه سعي دارد جريان امور را سامان ببخشد آن هم نه با پيروي از تمايلات فردي بلكه با اطاعت از قانون الهي. 

ب ـ در حكومت اسلامي اطاعت همه از خداوند واجب است در حالي كه در حكومت مبتني بر قانون اساسي غربي، بايد از خواست اكثريت پيروي كرد كه چنان چه ضرورت ايجاب كند اين فرمانبرداري به زور خواهد بود. لذا مجالس نمايندگي و پارلماني در نظام هاي غربي، مجالس ظاهري و پوشالي است كه لباس دموكراسي به تن مي كند ولي عملا انواع سلطه، چيرگي و قهر و فشار را عليه اقليت مخالف اعمال مي كند. 

ج ـ حكومت اسلامي، حكومت پادشاهي و امپراتوري نيست، زيرا اسلام در مورد جان و مال مردم سهل انگاري نمي كند. در آن جا قصر و دربار يا خدم و حشم و مناطق ييلاقي در روستاها و ساحل دريا كه ثروت ملت را به باد فنا دهد ديگر وجود ندارد. زندگي پيامبر اكرم(ص) و همين طور زندگي خلفا ساده و بي آلايش بود تا اين كه بني اميه آمدند و آن را به نظام پادشاهي تبديل كردند و بعدا همين وضع را زمامداران ملت مسلمان تا عصر حاضر ادامه دادند. پس عمده مفاسد اجتماعي از مفاسد خاندان حاكم است، چرا كه مردم بر آيين و مسلك حاكمان خويش اند ـ و اين موجب ناتواني دولت و قرض گرفتن از امريكا و انگليس است كه خود ذلت و خواري مسلمانان را در پي خواهد داشت در حالي كه ما نفت و ذخاير عظيم زيرزميني داريم ـ علاوه بر اين كه اسراف دولت در جشن ها و بزرگداشت هاي شاهنشاهي خود نيز باعث فساد جامعه است و اين در حالي است كه دولت در صدر اسلام بسيار ساده عمل مي كرده است و زمامدار آن مانند فقيرترين مردم كنار تنه نخلي زندگي مي كرد و نعلين خود را زير سر مي گذاشت درست بر عكس حاكمان كنوني مسلمانان و قيصرها و كسري ها و فراعنه مصر. 

حكومت اسلامي راهي براي تحقق بخشيدن به اهداف و مقاصد عالي است. اساسا در اسلام، حكومت بذاته هدف نيست بلكه وسيله اي است براي تحقق يافتن هدف هاي سياسي و اجتماعي، از اين ديدگاه تبديل وسيله به هدف، يك جنايت تلقي مي شود و هر كه اين چنين عمل كند جنايت كار است. از اين رو عهده داري امور دولت يك امتياز و يا ارزش نيست بلكه مسئوليت حفظ نظام اسلامي و اجراي احكام را دارند. امام جامعه اقبالي به امارت و يا رياست ندارد و شيفته تصدي منصب رهبري جامعه نيست و تازه از شروط امام، نداشتن ميل رياست است، آن طوري كه ابن تميمه بنا به روايت منقول از پيامبر مي گويد كه ((و الله لا نول هذا الامر من يطلبه)) به خدا سوگند هر كه را طالب اين امر(تصدي امامت مردم) است به اين منصب نمي گماريم. از اين رو عهده داري ولايت مردم و تشكيل حكومت براي اجراي فرمان الهي و برقراري نظام عادلانه به هدف اطاعت از فرمان خداوند است. 

حكومت اسلامي حكومتي پاي بند به قانون است درست بر عكس حكومت هاي امروزي كه مردم در آن ها نسبت به زندگي و رزق و روزي خويش بيمناك اند، زيرا آن حكومت ها از زمان معاويه تاكنون به وي يورش مي بردند و جان و مالش را از او مي گيرند، اسلام يك نظام حكومتي كه فقط روي ورق كاغذ در كتاب هاي فقهي باشد نيست كه اين نهايت كار است، بلكه دولت و شريعت(قانوني) پيش از هر چيز پاي بند قانون مي باشد و بر خلاف حكومت هاي امروزي كه حكومت هاي خود كامه و سلطه جو و باعث رعب و وحشت مردم هستند به مردم امنيت و اطمينان خاطر مي بخشد. 

با وجود اين، دو شرط اساسي ـ غير از شروط عامه حاكم مانند عقل و بلوغ و كفايت و حسن تدبير ـ براي حاكم وجود دارد كه از ماهيت حكومت ناشي مي شود كه عبارت اند از: 

الف ـ اطلاع كامل از قانون اسلام: اصولا حكومت اسلامي حكومت قانون است. لذا آگاهي از علوم تجربي و عقلي كافي نيست بلكه ناگزير مي بايد زمامدار اسلامي از علوم نقلي نيز آگاهي داشته باشد، پيش از اين معمول بوده كه بر اهميت علوم عقلي افزون بر علوم نقلي تاكيد و به آن پرداخته شود، چرا كه جاهل نسبت به قانون يا پيرو هوا و يا مقلد صرف است و از آن جايي كه اطلاع از همه قوانين امري محال مي نمايد لذا آن سري اطلاعاتي كه براي حاكمي در كار زمامداري و عهده داري مسئوليت حكومتش مفيد است كافي مي باشد. پس جهل و نا آگاهي با حاكميت در تعارض است و جاهل نمي تواند زمامدار مسلمانان باشد. 

ب ـ عمل به عدالت: عدالت بنيان حكومت است. خود عدالت يك صفت در نفس آدمي است عدالت خواهي به عنوان يك ملكه در نهاد آدمي است كه پي جويي آن به معناي داشتن اعتقاد سالم و حسن اخلاق است، پس كسي كه متصدي اجراي قانون مي شود نمي تواند يك ستمگر و متجاوز باشد و اين بر اساس آيه كريمه است كه مي فرمايد: 

((و لا ينال عهدي الظالمين.))3 عدالت شرط اداي امانت است و حكومت نيز يك امانت مي باشد، امانتي براي حفظ مصالح مردم و اجراي احكام شريعت بر طبق آن و خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:((ان الله يامركم ان تودوا الامانات الي اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل...))4 پس امانت فقط بازگرداندن دارايي مردم نيست. همين طور عدالت تنها مربوط به امر قضا نمي شود. در حقيقت امانت و عدالت مربوط به همه زمينه هاي زندگي از رفتار روزانه گرفته تا نظام حكومت و دولت مي شود. 

ولايت فقيه نيزيك ولايت اعتباري صرف نيست و در شخص معيني محصور نمي گردد بلكه مجموعه صفاتي است كه مي تواند در هر فقيهي فراهم آيد نه فقط در حاكم در زمان غيبت، چرا كه احكام اسلام تعطيل بردار نيست. ولايت فقيه يك وظيفه سياسي ـ عملي است كه فقيه عالم عادل به امور اداره و رعايت مصالح مردم عهده دار آن است. ولايت كنوني نزد ولي فقيه است و فقيه قادر به انجام مسئوليت هاي آن مي باشد. 

اما ولايت بر ساير فقها به شكلي نيست كه بتواند آن ها را عزل و يا حبس كند، زيرا فقها از جنبه اهل بودن و شايستگي تصدي اين منصب مساوي و برابرند و هر فقيهي نيز به شايستگي و اهليت ديگري در ولايت معترف است بي آن كه رقابت يا كينه و ستيزي در ميان باشد. 

اصولا فقها به طور فردي و جمعي و به منظور برپايي حكومت شرعي براي اقامه حدود الهي و دفاع از مرزها و تثبيت پايه هاي حكومت اسلامي عمل مي كنند. پس چنان چه چه اهليت در يك فقيه محصور باشد تصدي اين امر بر او واجب عيني است، و چنان چه در بين همه فقها شايع و عام باشد يك واجب كفايي است. 

در صورت تشكيل حكومت نيز ولايت ساقط نمي شود بلكه بر عهده فقيه است كه چنان چه بتواند ولايت خويش را با دريافت خمس و خراج به منظور مصرف آن در مصالح مسلمانان و اقامه حدود الهي اعمال كند، ضمن اين كه ناتواني موقف در باب اجراي احكام به معناي دست كشيدن از اجراي آن نيست، زيرا چنان چه قدرت اجرايي لازم فراهم شود و موقعيت مناسب پيش آيد بايد وظيفه خويش را كه اجراي احكام است انجام دهد.

فقها از جهت مسئوليتي كه در باب اجراي احكام دارند، امنان پيامبرانند. در واقع هدف رسالت هاي آسماني صرفا بيان و توضيح احكام نيست بلكه اجراي آن ها و برپايي عدل و قسط در بين مردم مي باشد و اين جز با حكومت نمودن خود پيامبر و فرستاده خدا و پس از ايشان ائمه و آن گاه فقها و علما انجام نمي پذيرد، زيرا مقصود از رسالت  تنها ابلاغ و رسانيدن آن نيست بلكه اجراي آن نيز مي باشد و اطاعت از پيامبر تنها به معناي شنيدن از زبان پيامبر و تصديق او نيست. پيامبر ولي مومنان و پس از ايشان،امام و آن گاه فقيه است. فقها امناي پيامبر در فرمان دهي سپاه اداره جامعه و دفاع از امت و داوري ميان مردم هستند و لذا وظيفه قضاوت به آنان واگذار مي گردد. قضاوت از وظايف فقيه عادل است و اين منصب را جز پيامبر يا وصي پيامبر و يا نابكار(شقي) بر عهده نمي گيرد. پس در رويدادهاي دنيا فقها مرجع هستند و آن ها هستند كه قادر بر حل مشكلات اجتماعي معاصر و تحولات زندگي مردمند همان طور كه پيامبر براي مردم حجت بود فقها نيز در اين عصر چنين هستند و آن چه را به عهده پيامبر گذاشته مي شود ائمه بر عهده فقها نهاده اند، خلافت نيز تنها منصب صدور فتوا نيست بلكه منصب ولايت و حكومت است و لذا ائمه جانشينان پيامبرند و فقهاي عادل نيز جانشينان ائمه. علماي اسلام مرجع امور و براي حكومت منصوب گرديده اند. با وفات امام علما از منصب حكومت عزل نمي گردند بلكه منصب علما هميشه محفوظ است. پس امام اشتباه نمي كند و غفلت نمي ورزد و علما نيز در انجام وظيفه شان سهل انگاري نمي كنند. 

در روزگار ما امر به معروف و نهي از منكر به معناي رد مظالم است كه گرفتن حق مستمندان از ثروتمندان و رهايي بخشيدن ستم ديدگان از سلطه و طغيان است. مقصود از تقيه نيز حفظ خويشتن نيست بلكه حفظ و نگه داري مذهب از كهنگي و اضمحلال است. پس ولايت هميشه بر قرار است و فقيه نمي تواند گوشه گيري كند يا از صحنه خارج شود. 

امام خميني در اين باره مي فرمايد: 

((اگر فقيه كنج منزل بنشيند و در هيچ امري از امور دخالت نكند نه قوانين اسلام را حفظ كند نه احكام اسلام را نشر دهد، نه دخالت در امور اجتماعي مسلمانان كند و نه اهتمام به امر مسلمين داشته باشد، به او ((حصن الاسلام)) گفته مي شود؟ او حافظ اسلام است؟))5 

اما برخي احاديثي را بر سر زبان ها مي اندازند كه به سود طاغوت ها و حكام ستمگر است، آنان فقهاي عادل و پرهيزگار را مورد افترا قرار مي دهند، حتي بعضي از اين كه هزاران حديث را در فضل حاكمان ستمگر و حسن رفتار آن ها رواج دهند و بر سر زبان ها بيندازند خودداري نمي كنند فقهاي با ايمان، دژهاي مستحكم اسلام در رويارويي با تجاوزهاي سلاطين به مقدسات امت اسلام هستند. موسي (ع) ـ آن گونه كه در قرآن آمده ـ از سوي خداوند فرمان يافت تا به معارضه با فرعون برخيزد و بنا به بيان حديث شريف فقها و علما نيز مامور به ستيز با پادشاهان ستمگر و ايستادگي در برابر آن ها هستند، ولي عالم نماها امروز حق ضعيفان را ضابع مي كنند. آنان مال و جان خويش را به خطر نمي اندازند و براي رضاي خدا هيچ گاه قوم و قبيله خويش را نمي رنجانند از شكست عهد و پيمان الهي نمي هراسند اما در بهره بردن از ارث پدران و واگذاشتن نيازمندان خم به ابرو نمي آورند، با ستمكاران سازش مي كنند و از بيان مظالم ايشان خودداري مي ورزند. سخن باطل بر زبان مي رانند و در برابر ظلم و ستم سكوت پيشه مي كنند. ((لو لا ينهاهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت، لبئس ما كانوا يصنعون60 از چه روي خدا پرستان و دانشمندان آنان را از گفتار بد و حرام خوارگي باز نمي دارند چه بد كارهايي مرتكب مي شدند.)) كناركشيدن علما و سكوت آن ها به مراتب براي مردم مسلمان زيان بارتر از كنار كشيدن ديگران است، چرا كه علما دژهاي امت هستند. آري علما با باطل گويي و حرام خوردنشان باعث آسيب و بلاي جامعه هستند. 

در حقيقت وظيفه علما حساب كشي از حكام ستمگر و هر حكومت منحرف از احكام اسلام است. آنان بايد حاكمان را به محاسبه كشند و در باره اموالي كه از آ ن مسلمانان بوده و خرج كرده اند مورد باز خواست قرار دهند و بابت ريخت و پاش ها و خرج هاي بيهوده شان در خوش گذراني ها و عيش و نوش ها آن ها را به ميز محاكمه آورند. درست آن گونه كه ميرزاي شيرازي با فتواي مشهورش در زمينه تحريم تنباكو عمل كرد تا ولايت فقيه را اعمال كرده باشد و باز آن گونه كه ميرزا محمد تقي شيرازي فتواي جهاد با انگليس را صادر نمود. 

 

 

روش هاي مبارزه براي تشكيل حكومت اسلامي 

تــنــها تــاكــيـــد بــر ضــرورت تشكــيل حكومــت اســلامي و بيان ويژگي هاي حاكميت اسلامي كافي نيست، بلكه تشكيل چنين حكومتي و بر پايي چنين نظامي بخشي از آن است. براي تحقق اين مسئله امام خميني راه هاي چندي را براي مبارزه پيش روي مي نهد كه ما آن ها را در چند مورد خلاصه مي كنيم:

الف ـ آگاهي دادن به مردم نسبت به خطرات استعمار و صهيونيسم: تمام نيروهاي استعمار و دست نشاندگان آن ها يعني حكام خائن و صهيونيست و مادي گري الحادي براي تحريف اسلام و كريه جلوه دادن آن تعاون و همكاري مي كنند هم چنان كه خاورشناسان و موسسات و سازمان هاي استعماري براي تحريف حقايق اسلام و گمراه نمودن جوانان و يا يهودي و مسيحي كردن آنان تلاش مي كنند. پس مي بايست مردم را آگاهي بخشيد تا اين افتراها و باطل گويي ها را در نطفه خفه كنند و ضمن توضيح هر چه بيش تر اسلام احكام روح بخش آن را به فهم مردم نزديك نمود. آن گاه نمونه هايي از حكومت اسلامي را ارائه داد كه در آن حاكم و محكومت در حاكميت و دارايي مادي برابر باشند. 

ب ـ بهره جستن از توده مردم براي نشر اصول و مباني: اين كار واقعا در اسلام آسان است. كشورهاي غير اسلامي براي در اختيار داشتن چنين اهرمي مبالغ هنگفتي خرج مي كنند. ولي ما خوش بختانه در اجتماعات عبادي و اعياد مذهبي و مراسم حج چنين اجتماعات مردمي را داريم. مسلمانان براي امور ديني خود گرد مي آيند، اما متاسفانه از اين جمع پر شور آن ها استفاده نمي شود. چرا كه رهبران ديني آنان نسبت به واقعيت هاي جامعه مسلمان بيگانه است و جز احكام حيض و نفاس چيزي نمي داند. او يا از سوي حاكم خريده شده و يا ترس و واهمه دارد. در نتيجه حق مسلمانان در اين باب ضايع مي شود و فرصت ارزشمند گرد آمدن آنان براي طرح مسائل اجتماعي از دست مي رود. 

سخن گفتن براي توده ها نيز صرفا براي ترغيب به بهشت و ترسانيدن از دوزخ و يا صرف دعا و مناجات افراد زمين گير و ناتوان نيست بلكه هدف جهاد براي اخذ حقوق فقرا از ثروتمندان و تقويت مستضعفان و رويارويي با صهيونيسم و استعمار است. پس اجتماع توده مردم خود به منزله تشكل حزبي و نمازهسته مبارزه و امام رهبر ملت و دين و سياست است. روز عاشورا تنها روز اندوه و گريه نيست بلكه روز برانگيختن توده هاي ستم ديده براي مبارزه نيز است. 

امروزه مصيبت مسلمانان فقط مربوط به حوادث غم انگيز گذشته مانند به شهادت رسيدن امام و يا فقيه نمي شود بلكه مصيبت مسلمانان بيچگارگي و فقر و ظلم و چيرگي حكام ستمگر است. روز عاشورا نيز روز كاشتن كينه دشمنان در دل توده ها و به قيام واداشتن ايشان و آغاز رهايي و آماده شدن براي فداكاري و جان فشاني است. 

ج ـ استمرار مبارزه: شيعيان از زمان به شهادت رسيدن حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) دست از مبارزه عليه ظلم و سركشي بر نداشته اند. البته انقلاب نياز به زمان دارد و آن حركت تاريخ است كه توده ها عده دار راه اندازي آن اند و يك روزه پديد نمي آيد. اما به هر حال بايد آغازي باشد تا نتيجه نهايي نيز حاصل آيد. پس برنامه ريزي براي انقلاب يك ضرورت است تا از پي آن گام هاي بعدي فرا آيد لذا نمي توان از طريق تقيه كاري پيش برد، زيرا نقشه ها و برنامه هاي انقلابي در زندان ها و باز داشت گاه ها طرح مي شود. انقلاب وظيفه چندين نسل است نه اين كه كار يك نسل واحد باشد، انقلاب ديني را پيامبران عهده دار بودند. انقلاب شيعي را نيز امامان(ع) راهبري مي فرمودند كه اين در انقلاب بزرگ اسلامي ايران عملا تحقق يافت كه برنامه ريزي براي اين انقلاب در مرحله اخير از زمان كودتاي نظامي عليه مصدق در سال 1954 تا پيروزي آن در سال 1979 يعني پس از ربع قرن صورت پذيرفت. 

د ـ اصلاح مراكز ديني: رهبران انقلاب از روحانيان و از ميان ملت اند، آنان در ميان مردم و در متن جامعه زندگي مي كنند. مردم نيز در صورتي كه علما و فقها شايستگي داشته باشند و بتوانند اين مسئوليت مهم را ادا كنند از ايشان اطاعت مي كنند كه اين مستلزم تداوم فعاليت هاي علمي و آموزشي آن ها و آگاهي شان از مسائل معقول و منقول و معاش و اعتماد به نفس و اطمينان به خويش و نيز بسيج توده ها براي رهايي آن ها از چنگال استعمار و نيرنگ هاي صهيونيسم است. در نتيجه ضروري مي نمايد كه مراكز ديني نيز از علماي درباري و دستياران حاكمان ستمگر پاك سازي گردد و تقيه كنار گذاشته شود، چرا كه تقيه در مقابل ظلم و ستم معنا ندارد، زيرا اين تقيه يا ناشي از ترس و واهمه از سلطان و يا ناشي از ضعف و سستي فقيه است. همه چنان كه مي بايست علماي درباري را كه دينشان را به دنيا فروخته اند، طرد و آنان را افشا نمود. در اين باره امام خميني مي فرمايد: 

((وعاظ السلاطين را طرد كنيد ايشان فقيه نيستند بلكه سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي بر سر آنان عمامه گذاشته اند.))

در حديث شريف هم آمده است: ((فاخشوهم علي دينكم)) از ايشان نسبت به دينتان بيمناك باشيد. 

همين طور مي بايست مقدس مابها را اصلاح كرد; يعني زاهدان خشك سر و صوفياني كه ملت را دچار ترديد مي كنند و با انديشه هاي نابخردانه آن ها را فريب مي دهند. در حقيقت اين مقدس ماب ها دشمنان داخلي ملت هستند. همان طور كه استعمارگران و صهيونيست ها دشمنان خارجي اويند. اين افراد  فراخوان پستي و ذلت اند و در حالي كه صهيونيسم و امريكا و اروپا همه ابزارهاي لازم را به رژيم اسرائيل مي دهند آن ها غرق در ادعيه و اذكار و اوراد خويش اند. 

در واقع اين ها به مسيحيان در باورشان به اقانيم ثلاثه نزديك ترند تا مسلماناني كه با نور عقل و خرد، باطن خويش را روشنايي مي بخشند.

ه- زدودن آثار و پي آمدهاي يورش فكري و اخلاقي استعمار: تهاجمات فرهنگي استعمار، چندين نسل است كه در دل و جان مسلمانان ريشه دوانده است. لذا زدودن آن ها از اقدامات اساسي به شمار مي رود. 

استعمار غربي از همان آغاز چيرگي بر جهان اسلام ـ كه آن را اكتشاف جغرافيايي ناميدند ـ با دستگاه هاي آموزشي و تربيتي و هيئت هاي علمي به سمپاشي ميان مسلمانان اقدام نمودند تا استعمار نظامي ـ اقتصادي را به استعمار فرهنگي مبدل سازد و از اين جا بود كه در بين مسلمانان عده اي غرب زده و پيرو پديد آمدند كه كاملا از تمدن غرب دنبال روي مي كردند و عده اي ديگر از مسلمانان نيز در برابر آن تمدن احساس خردي و حقارت نمودند. لذا سستي و خود كم بيني در ميانشان راه پيدا كرد. در حالي كه تمدن غرب چيزي نبود جز ره آورد پربار تمدن اسلامي. 

آري، اسلام دين آزادي و استقلال است و حاوي پيام آزادي و عدالت و ترقي، در واقع همه آن نمودهاي غربي كه نظر مسلمانان را به خود جلب مي كند از قبيل علم و عقل و آزادي و مساوات، همه در سطحي بالاتر و به گونه اي جالب تر در اسلام و قوانين آن هويدا است. 

پيام اسلام براي جوانان اين است كه با توانمندي خود را از بند غرب زدگي و احساس خردي در مقابل تمدن غرب برهانند و مسئوليت خطير خويش را در رويارويي با استعمار و تز خطرناك جدايي دين از سياست ايفا كنند. 

پس وظيفه همه ستيز با حكومت هاي ستمگر و دست نشانده اجنبي به هدف بر قراري حكومت اسلامي است. مسلمانان بايد براي اين كار با تمامي تشكيلات وابسته به حكومت هاي ستمگر و با هر موسسه اي كه به گونه اي نفعي عايد آن حكومت ها مي كند. قطع رابطه كنند و خود طرحي نو در اندازند و تشكيلات سياسي، اقتصادي و فرهنگي نويني پديد آورند. در حقيقت ستيز مسلمانان با نظام هاي غير اسلامي و ايستادگي در برابر جور و ستم، يك فرمان الهي است وانگهي كساني كه پرچمدار اين قيامند (آن گونه كه در انقلاب اسلامي ايران ديديم) نه تنها فقها و علماي دين بلكه دانش آموزان و دانشجويان دانشگاه و كليه جوانان هستند. در اين ميان، دانشگاهيان نسبت به تسلط بيگانه و حاكميت جور، حساسيت بيش تري نشان مي دهند و در برابر غارت ثروت ها و دارايي ها و ريخت و پاش هاي ستمگران حاكم ايستادگي مي كنند و در اين راستا همه مسلمانان را در كنار خود مي بينند. از اين جاست كه ميان روحانيان و دانشگاهيان و ميان زعما و فقها و اساتيد وحدتي ممتاز براي ستيز در برابر ظلم و تعدي تحقق مي يابد كه مي توان آن را خيزش عقل و علم عليه حكومت جهل و طاغوت تلقي كرد. 

 

 

خاتمه

انقلاب بزرگ اسلامي در ايران تنها يك انقلاب شيعي نيست چرا كه ميان سني و شيعه تفاوتي قائل نيست. در واقع اين تفرقه را استعمار و صهيونيسم پديد آورده است. آن ها طي ساليان طولاني تخم كينه و عداوت را ميان مسلمانان كاشتند. امام خميني نيز هم چون سيد جمال الدين اسد آبادي با هدايت انقلاب اسلامي سعي كرد آن را از دايره مذهب و اختلاف مذهبي فراتر ببرد و آن را به انقلاب نخستين اسلام بر گرداند . كتاب حكومت اسلامي ايشان، مذهب شيعه را به شكل صحيح مطرح مي كند و حكومت اسلامي را به نحو مطلوبي ترسيم مي نمايد. 

پس ولايت فقيه يك ولايت اعتباري است. يعني منطبق بر شخي ويژه اي با اسم و رسم معين نيست، در واقع اين ولايت يك تكليف الهي است كه فقيه آگاه و عادل و پرهيزگار عهده دار آن است. 

فقيهان با علم و فقه و امر به معروف و نهي از منكرشان خلفاي پيامبران و هم چون ساير فقهايند كه امناي پيامبران و دژهاي امت مسلمان هستند. ولايت فقيه يك وظيفه و منصب عملي است كه اصولا هدفش استنباط بيان و اجراي احكام است. در واقع امام سوگند ياد مي كند كه هر چه مردم به آن نيازمندند در اسلام وجود دارد و صحيح نيست كه فقط انتظار آمدن امام موعود را كشيد تا او ظهور نمايد و شرع مقدس و احكام آن اجرا گردد. آن جا كه فقر و بي چارگي فرا گير مي شود ديگر مجال تقيه كردن وجود ندارد. 

 

 

شيوه هاي عمل و اجرا

در حكومت اسلامي مي توان برخي امــور را از جنــبــه شــيــوه عــمــل و اجرا، به هدف تكامل بخشيدن و تكميل آن ها، مورد توجه قرار داد كه اين در راستاي همكاري فقها و مشورت آن ها با يكديگر است: الف ـ امام خميني بيش تر بر امور عقلي تكيه داشت اما به امور نقلي نيز بسيار عنايت داشت. او مستقيما به رنج هاي اساسي جامعه يعني استعمار و صهيونيسم و مسئله فقر مي پرداخت ولي در عين حال ضرورت برپايي حكومت اسلامي مبتني بر روايات را خاطر نشان مي فرمود. 

اصولا شيوه نقلي، عيوب متعددي دارد. از جمله : باز گشت به اختلاف هاي گذشته ميان سني و شيعه در ضعيف شمردن روايات و جعل احاديث و تعارض آن ها با هم و ترجيح برخي بر بعضي ديگر و رها نمودن مشكل اصلي هم چنين ضعيف نمودن جنبه هاي عقلي يعني آن چيزي كه همه مردم از تمامي مذاهب آن را مي پذيرند. به ويژه اين را كه بدانيم عقل، خود اساس نقل ـ چه نزد اهل سنت و چه نزد شيعيان ـ است از اين رو ضرورت برپايي حكومت اسلامي و اثبات حقانيت آن لزوما منوط به احاديث نيست هم چنان كه اثبات ولايت فقيه نيازمند اين امر نيست، چرا كه هر دو از اموري هستند كه در قرآن به گونه اي ثابت شده اند. پس نمي توان احاديثي را كه در باب ولايت فقيه و حكومت وارد شده مورد تضعيف و تشكيك قرار داد. 

ب ـ با اين كه ولايت فقيه ـ و اساسا شريعت مقدس اسلام ـ يك امر وضعي است اما مبتني بر حفظ ضرورت هاي پنج گانه: دين، زندگي، عقل، عرض و مال است، فقيه نيز با اين كه با مشكلات اجتماعي، سياسي و اقتصادي رو به روست اما با وجود اين حكومت اسلامي از برخي جنبه هاي متافيزيكي كه ممكن است برخي مردم به آن ايمان نداشته باشند تهي نيست و مي دانيم كه اين ابعاد متا فيزيكي در راستاي برخي جنبه هاي مذهب فلسفي قديم شيعه هستند. خود ولايت فقيه هم كه يك امر سياسي و اعتباري است اما در عين حال داراي يك بنيان نظري ـ متافيزيكي خالص است. و در واقع يك خلافت تكويني است كه همه ذرات كون و مكان تابع و تحت نظر آن خلافت تكويني مي باشند و اين مقامي است كه هيچ ملك مقرب و يا پيامبري به آن دست نمي يابد پيامبر اكرم(ص) و امامان همه پيش از خلق اين عالم انوار محيط به عرش بوده اند. ج ـ امام خميني بيش از تاكيد شان بر نظام هاي اسلامي يا ملت هاي اسلامي بر حكومت اسلامي تاكيد مي ورزد چرا كه تغيير و اصلاح اجتماعي منوط به تغيير حاكميت سياسي است. 

اين شيوه انقلابي كه از زمان سيد جمال الدين اسد آبادي تا زمان سيد قطب مورد قبول جهان اسلام بوده است به ظهور جنبش هاي نيرومند اسلامي انجاميده است كه در نتيجه با حاكميت هاي موجود اصطكاك پيدا نموده اما طولي نكشيد كه عقب نشيني كردند. اگر امام نبود مردم به حيوانات وحشي مبدل مي شدند و به حدود الهي تجاوز مي كردند. دنبال لذت هاي شخصي مي رفتند و در زمين فساد مي نمودند و حقوق ضعيفان را پايمان مي ساختند. اما امام از ظلم و تجاوز پيش گيري مي كند، مردم را به صراط مستقيم هدايت و بدعت هاي كافران و دشمنان را باطل مي نمايد. از گسترش فساد جلو گيري مي كند و مسلمانان از رخنه دشمنان و دخالتشان در كارهاي ايشان مانع مي گردند. گويي طبيعت مردم شرورانه است و از اين رو به امامي نيازمندند كه بر آنان لجام زند و به راه خير و نيكي آورد. 

اين نظريه، شبيه نظريات سياسي مشابه در غرب است. بنابراين جز از طريق تحول در حاكميت سياسي در اوضاع اجتماعي تحولي صورت نمي پذيرد و اين همان چيزي است كه اخيرا در انقلاب عربي ما روي داد، يا اين كه اولويت اولويت سياسي باشد همان طور كه در انقلاب چين اتفاق افتاد. چه بسا سودمند تر تاكيد بر نقش توده هاي مسلمان و آگاهي دادن آن ها به حقوق خويش باشد كه اين شرط بر پايي حكومت اسلامي و راه مبارزه براي رسيدن به آن باشد. 

د ـ نظريه حاكم در اسلام سياسي هنوز همان نظريه حاكميت الهي در نظر گاه مودودي و سيد قطب است، اين نظريه فقط از جنبه نفيي داراي فوايدي است كه همان خارج نمودن حاكميت از دست بشر است، اما فاقد برخي جنبه هاي مثبت در مباني وضعي حكومت يعني مباني اجتماعي و اقتصادي است درست است كه امام خميني به انقلاب سياسي يعني انقلاب توده ها عليه حاكميت هاي سركش و به دنبال آن انقلاب اجتماعي است، يعني انقلاب نيازمندان و فقيران عليه ثروتمندان. اما در باب پرداخت اجتماعي جامعه اسلامي ساختار طبقاتي آن و مالكيت ابزارهاي توليد و سياست پرداخت دست مزدها و رابطه كشاورز با زمين و كارگر با كارخانه را جز از طريق نظريات شرعي مثل تحريم ربا خواري و ايجاد بانك هاي بدون بهره و برخي مقررات كلي ملي مانند ملي كردن بانك ها و شركت هاي بيمه بيان نكرده است. هم چنان كه آمار و اطلاعات دقيق در باره توزيع ثروت در جامعه اسلامي ايران يا جامعه اسلامي به طور كلي در دست نيست تا توده ها و همين طور حكومت ها تصوير دقيقي از وضعيت جهان اسلام داشته باشند. بنابراين حاكميت نياز به تغيير و تحول و پرداخت مجدد دارد تا يك نظريه اجتماعي ـ اقتصادي از جامعه اسلامي كه مددكار همه امت اسلامي است باشد و از مرحله شعار به عمل و اجرا درآيد. 

ه ـ علي رغم سخنان امام خميني در باره قيام عليه سركشي سياسي و اجتماعي و تاكيد فراوان بر قيام مظلومان و گرسنگان هم چنان نظر اخلاقي سنتي قديم پا بر جا است. 

در واقع ما به خاطر روحيه و اخلاقياتي كه داريم نيرومنديم و غرب بابت از كف دادن معنويات و فرو پاشي اخلاقياتش نگون بخت و سيه روز شده است. ما به همان اندازه كه از اسلام دور شويم فسق و فجور در ميان ما شايع خواهد شد و به همان ميزان كه به نماز و روزه نزديك شويم به اسلام نزديك ايم، پس اسلام سياسي هم چنان مبتني بر اسلام اخلاقي است نه بر پايه برنامه و نظريات سياسي و اجتماعي و اقتصادي. 

د ـ علي رغم اهميت تاكيد بر شخصيت و هويت اسلامي و انتقاد از غرب زدگي بايد گفت كه رد هر آن چه غربي است مانند تشكيلات پارلماني و مجالس نمايندگي و گرايش هاي دمكراسي و حركت هاي ليبراليستي، انقلاب اسلامي را از عمل به عكس العمل منتقل مي كند. در حالي كه اگر عقل گرایی، علم گرايي، دمكراسي طبيعت گرايي و انسان گرايي و جز آن، باز سازي شود و پرداختي مجدد يابند و خارج از چهار چوب داخلي اروپا توسعه داده شوند و به منابع اسلامي نخستين ـ كه غرب در قرون وسطي و دوران اصلاح ديني و رنسانس و نيز عصرهاي معاصر از تمدن اسلامي گرفت ـ ارجاع داده شود مي توان در هر كجا با اين انقلاب هم داستان شد. چه در رابطه با مسائل فكري فرهنگي و يا تحولات كنوني مانند جنبش فردگرايانه در غرب و قيام كشيش ها در امريكاي لاتين.

 

 

پاورقيها:

1. نمل(27) آيه 34.

2. ولايت فقيه(چاپ اول: تهران ، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1373) ص116.

3. بقره (2) آيه 124.

4. نساء(4) آيه 58.

5. ولايت فقيه، ص56.

6. مائده(5) آيه 63.

منابع:

ولايت فقيه، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينيmahal=تهران،tarikh=1373ش،safhe=116

ولايت فقيه،مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني،1،mahal=تهران،tarikh=1373ش،safhe=56

 

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید