ولایت فقیه

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 17:24
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3780 بار

مؤلف: علی امیرپور

ولایت فقیه

پس به هر دوری ولیّی قائم است تا قیامت آزمایش دائم است

مولانا جلال الدین رومی

از زمان طرح و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی،موضوع ولایت فقیه بحث رایج و مورد گفتگوی صاحب نظران و اندیشمندان بوده و از قلمرو حوزه ها به عرصه افکار عامه کشیده شده است.گرچه اصطلاح ولایت فقیه اصطلاح مستحدث و مربوط به زمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیست،ولی برقراری نظام اسلامی و استقرار حکومت ولایی مسأله را به صورت گسترده مطرح کرده و مطمح نظر قرار داده که شاهد آن بوده و هستیم.تحلیل و توضیح این مسأله و تعیین و تشخیص قلمرو نفاذ اختیارات ولایت فقیه نیاز به مجال موسع و بحث جامع الاطراف دارد،ولی به مقدار میسور و در ظرف محدود.

در این مقاله به ذکر نظریه ای مبتنی بر آیات کریمه قرآن و سیره حکومت شخص نبی اکرم(ص)و حکومت پنجساله امام علی بن ابیطالب(ع)می پردازیم تا در شرایط فعلی و نیاز عاجل،قشری از مردم که احیانا صورتی ناتمام در ذهن خود از مساله دارند،دریافت روشنتری از موضوع داشته باشند.

نخست ناچار باید به ذکر این نکته بپردازیم که هر جامعه و ملتی صرفنظر از عقاید و خصوصیات فرهنگی و ارزش ها و ضد ارزش های معتبر در آن جامعه،لامحاله نیاز به نوعی نظام حکومتی که عهده دار مهام امور مردم و رتق وفتق کارها و متکفل برقراری نظم و قانون باشد،خواهد داشت و این مطلب در بیان امیر المومنین(ع)در برابر شعار خوارج که می گفتند"لا حکم الا اللّه "اینچنین آمده است:"و انه لابدّ للنّاس من امیر برّ او فاجر" یعنی به ناچار باید امیر و حاکمی برای مردم وجود داشته باشد،خواه نیکوکار و یا فاجر.البته معنای سخن امام توجیه حاکمیت حاکم جابر نیست،بلکه ضرورت وجود حاکم برای حکومت بر جامعه بیان شده است.

آیه 122 سوره توبه نشان می دهد که منظور از"فقه "تنها فراگرفتن احکام و آشنایی به وظایف عبادی و احکام حلال و حرام نیست،بلکه مسایل اجتماعی و سیاسی و...را نیز در برمی گیرد.

سپس باید دید که براساس نظریه اسلام حاکم اسلامی چه خصوصیتی باید داشته باشد.اعتقاد داریم که ولایت فقیه تداوم ولایت ائمه معصومین و ولایت ائمه طاهرین تداوم ولایت نبی اکرم اسلام است.

کلمه فقه مفهوم و معنای گسترده تر و عمیق تر از معنای رایج آن که آشنایی به احکام دین و تکالیف عبادی را تداعی می کند،در خود دارد "الفقیه من کان شدید الفهم عالما ذکیا المنجد"در قرآن کریم سوره توبه آیه 122 آمده است

"و ما کان المومنون لینفروا کافّة فلو لا نفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون "

در توان همه مؤمنان نیست که همگی برای فقیه شدن از دیار خود کوچ کنند،ولی چرا گروهی از مردم این وظیفه را به عهده نمی گیرند تا پس از فقیه شدن به دیار خود برگردند و مردم را از عواقب اعمال آنها بیم دهند؟در این آیه شریفه اگر منظور تنها فراگرفتن احکام و آشنایی به وظایف عبادی بود،الزاما نیازی به کوچ کردن به اقطار دیگر نمی بود، وانگهی چگونه می شود که با ذکر احکام حلال و حرام مردم را بیم داد؟از آیه شریفه بخوبی استنباط می شود که مراد از فقه امور دیگری نیز هست که در درجه اهمیت بیشتری قرار دارند و شامل مسایل اجتماعی و سیاسی و آگاهی از احوال ملت ها و دگرگونی ها و شناخت سنت های اجتماعی می شود که در مجموع یک فقیه را به کل مسایل مربوط به جامعه اسلامی آگاه و آشنا می سازد.

در اینصورت، نتیجه می گیریم در ادواری که فقها و علما مبسوط الید نبودند و حکومت های جابره مجال دخالت در حکومت را از آنها سلب کرده بودند،طبیعتا وظایف فقیه در شرایط اختناق محدود به بیان معارف دین و احکام اسلامی بوده، ولی اینک که به برکت پیروزی انقلاب اسلامی موانع برطرف شده و عرصه حاکمیت در دست ولی فقیه است،وظایف والی دخالت در همه امور مردم را در برمی گیرد.

اگر ما قبول داریم که ولایت فقیه تداوم ولایت امامان معصوم است،حوزه اختیارات ولی فقیه تحدیدبردار نیست.اشاره می کنیم به آیه 36 از سوره احزاب که میفرماید

"و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی اللّه و رسوله ان یکون لهم الخیرة من امرهم "

یعنی مومنین و مومنات را نرسد که هرگاه خدا و رسول به چیزی فرمان دادند،خود را صاحب اختیار بدانند(و تخلف از امر بنماید).در دوران زندگی پیامبر اکرم(ص)از زمانیکه آن حضرت در مدینه تشکیل حکومت دادند،امرونهی به دست آنحضرت بوده و لا غیر. در حکومت پنجساله امیر المومنین(ع)نیز امر حکومت بر همین روال می گذشت و حاکم اسلامی امرونهیش نافذ و غیرقابل تشکیک و تردید بود.

لازم به ذکر است که امر به مشورت در قرآن کریم خطاب به نبی اکرم(ص)به اصطلاح فقهی حکم "منصوص العّله "است.به آیه کریمه توجه بفرمایید:

"فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه انّ اللّه یحبّ المتوکلین "

(آل عمران 159).ترجمه آیه شریفه چنین است:(ای پیامبر ما)به سبب رحمت خداوند بر مردم،نرم خوی و مهربان هستی.اگر درشت خوی و سخت دل بودی،از گرد تو پراکنده میشدند.پس بر آنان ببخش و بر ایشان طلب آمرزش نما و با آنان در کار مشورت کن.آنگاه که تصمیم گرفتی،بر خدا توکل نما.خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد.

ملاحظه می فرمایید که فرمان خداوند به اموری از جمله امر به مشورت به لحاظ جذب دل ها و جلب عواطف مردم بوده و در قسمت اخیر آیه پیامبر موظف است هرگاه تصمیم بکاری گرفت،با توکل به خداوند اقدام به انجام آن نماید.

اگر ما می بینیم که امروز در مملکت ما نظام شورایی برقرار است،این درواقع استفاده از ابزار رایج و معتبری است که با تنفیذ ولی فقیه و یا به اذن فحوای رهبر می باشد،وگرنه ولی فقیه به هیچوچه ملزم به قبول نظریات و مصوبات مراکز مشورتی نیست و اینکه برخی مغرضانه و یا نفهمیده مطرح می کنند که مقام ولایت فقیه در چهارچوب قانونی می باشد،یک برداشت غلط و یا فهم نادرست از قلمرو اختیارات ولی فقیه است. برای اثبات این معنی شواهد روایی و تاریخی کم نیست،روشنتر بگوییم:یک مسلمان شیعه همانطور که امام معصوم را مفترض الطّاعه می داند، همچنان می بایستی از ولی فقیه بی چون و چرا اطاعت کند.هشام الحکم از شاگردان امام صادق(ع)و از متکلمین برجسته و بنام بود.

روزی در مسجد بصره با یکی از علما و متکلمین غیرشیعه به نام عمرو بن عبید به طور ناشناس وارد بحث در اثبات امامت شیعه گردید و عمرو را مفهم و مغلوب ساخت و وقتی او را شناختند،ناپدید گردید و از بصره خارج شد.روزی در جمع اصحاب،امام صادق به وی فرمودند:آنچه بر سر عمرو بن عبید آوردی،برای ما نقل کن.هشام به رعایت تأدب و شرم حضور عرض کرد: یابن رسول اللّه،لا یعمل لسانی عندک.یعنی زبانم در حضور شما الکن است و قادر به اینکار نیستم. حضرت فرمودند:اذا امرتکم بشئی فافعلوا یعنی هرگاه به شما فرمانی دادیم،اطاعت کنید.و از این قبیل تعبیرات در جوامع روایی،بسیار است.

منصب ولایت فقیه، تداوم منصب امامت است.

حال بر این مبنی که منصب ولایت فقیه تداوم منصب امامت است،ناچار باید ولی فقیه را مفترض الطّاعه و امرش را نافذ بدانیم.بسیار تأسف آور است که با تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر حفظ وحدت و پرهیز از مخاصمات جناحی،هنوز حرکات و گفتارهای نامطلوب و مخل وحدت و نظم عمومی دیده می شود که باید از تبعات نامیمون آنها بخدا پناه ببریم.به یقین، اگر در امورمان خدا را در نظر آوریم،گفتارها و رفتارها تعدیل خواهد شد.

نعمت ولایت،اعظم نعمات الهی برای جامعه اسلامی است که بایستی شکرگزار آن باشیم و توجه به این آیه شریفه

"لئن شکرتم لازیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید"

(آیه 7 سوره ابراهیم) ما را باید از کفران نعمت بر حذر دارد.

در اینجا ناچار به ذکر دو نکته می باشیم: نخست اینکه،هر راهی هموار و بی مزاحمت نیست.امروز با تعاطی افکار دخیل،القای شبهات زیاد می شود.هیچگاه نباید به خاطر دشواری راه و هجوم افکار مغرضانه و ظاهر فریب از مقصد باز بمانیم.امیر المومنین(ع)درباره وظیفه برگزاری فریضه حج می فرماید:و لو اراد سبحانه ان یضع بیة الحرام و مشاعرة العظام بین جنّات و انهار و سهل و قرار جّم الاشجار،دانی الثّمار،ملتفی البنی متّصل القری و روضة خضراء و زروع الناظره لکان قد صغّر قدر الجزاء علی حسب ضعف البلاء... الخ،یعنی اگر خداوند سبحان می خواست خانه محترم و عبادتگاه های بزرگ خویش را بین باغ ها و نهرها و زمین نرم و هموار و با درختان انبوه و اثمار در دسترس و ساختمان های به هم پیوسته و آبادی های نزدیک و مرغزار سبز و خرم و زمین های پرگیاه و بساتین و کشتزارهای با طراوت و شاداب قرار می داد،پاداش را به تناسب کمی زمینه آزمایش،اندک می گردانید...الخ.

نکته دیگر اینکه برای تشخیص درستی و نادرستی روش ها و عقاید خودمان یک ملاک و یا لااقل قرینه عقلانی داریم و آن اینکه کسانیکه با ما روی دشمنی دارند،ولو اینکه بنا به مطالح سیاسی مواضع ظاهرا دوستانه ای در برابر جمهوری اسلامی ایران،آنهم به صورت مقطعی اتخاذ کنند، در حالیکه در زمینه مبانی فکری و روش های حکومتی مخالفت داشته باشند و با طیف وسیعی در تبلیغات رسمی و غیررسمی از آن نکوهش و یا زیرکانه انتقاد نمایند،باید بدانیم که نکته مثبت ما همانست که آنها نمی پسندند و هروقت دشمن از ما ستایش کند،باید متوجه باشیم که حرکت هایی به نفع آنها در جریان است.چه کسی نمیداند که مسأله ولایت فقیه و حکومت ولایی امروز بی اختلاف مورد انتقاد و رد و ایراد مجامع غرب می باشد،زیرا حکومتی که زمام امور آن در کف ولی فقیه باشد،از هرگونه خلل پذیری و انحراف فکری در امان خواهد بود.

حرف آخر اینکه،چقدر ساده لوحانه و غیرمنصفانه است که برخی ناهنجاری های اجتماعی و بعضی عملکردهای اجرایی را که در هر جامعه-حتی در زمان حکومت شخص پیامبر(ص)و زمامداری علی بن ابیطالب(ع)نیز کمابیش وجود داشته است،بهانه برای نفی و تردید درباره اصل نظام اسلامی و حاکمیت ولایت قرار دهند.صدای ناله های شخص علی بن ابیطالب(ع)از بی وفایی و گاه خیانت و انحراف اصحاب خودش هنوز در فضای تاریخ طنین انداز است و همچنین مواردی در سیره رسول اکرم(ص)از برخی تخلفات اصحاب وجود دارد که مجال بحث و ذکر آنها در این مقال نیست.خداوند به همه ما استواری اندیشه عنایت فرماید.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید