نظام سیاسی اسلام (2)

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 16:41
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3897 بار

مؤلف: سید کاظم حائری

اين حكم آن قدر براي من لذت بخش بود كه از شدت خوشحالي ميخواستم بال در بياورم .بنابراين، اسلام ولايت امر را گفته ، پس ديگر ضرورت ندارد بگويد انتخاب بكنيد يا نكنيد هر روز كه ولي امر صلاح ديد و گفت انتخاب كنيد بايد انتخابات برگزار شود . يا اين كه اسلام گفته است كه نبايد به كسي ضرر برسد .اين قاعده كلي است اما مصداقهايش روز به روز فرق ميكند .

پس اسلام قاعده كلي را ميگويد و مصاديق آن را نميتواند بگويد، چون روز به روز فرق ميكند اگر نگفت معنايش اين نيست كه اسلام نظام سياسي ندارد، چرا دارد و اين مصاديقش را هم ما به اسلام نسبت خواهيم داد اسلام يك قانون كلي را جعل كرد كه اين مصاديق از آن بيرون كشيده ميشود البته نسبت به زمان و مكان فرق ميكند .اين هم ميتواند يكي از معاني فرمايش مرحوم امام باشد كه ميفرمودند :زمان ومكان در اجتهاد موثر است .

دليل ما بر اين كه در اسلام، نظام سياسي وجود دارد تمامي نصوصي است كه اكنون در دست ماست، في المثل شما مروري بر نهج البلاغه و عهدنامه مالك اشتر بيفكنيد، يا در همين اصل ولايت تاءمل كنيد، خواهيد فهميد كه چقدر مسائل سياسي در آن ها نهفته است .

سوال : اين جا شبهه اي مطرح ميشود و آن اين كه اگر ما با اين تلقي گفتيم كه اسلام نظام سياسي دارد كه چون يك سري كليات در متون اسلامي داريم بنابراين متناسب با هر زمان اين متون در تفكيك ميشود و براي هر زماني يك نظامي پيدا ميشود .

جواب : البته، نه يك چيز ديگري هم هست و آن اين كه خود آن كليات هم باز نظام است ;يعني دو مطلب است :يكي همان كلياتي كه اسلامي خودش گفته نظام است، دوم اين تفكيكهايي كه ميشود و مصاديقي كه استخراج ميشود اينها را هم ما منتسب به اسلام ميكنيم .

سوال : مطالبي كه در متن منابع اسلامي يعني قرآن و حديث هست عناوين كلي هستند، به آن ها كه نظام نميگويند؟

جواب : چرانظام نميگويند، آيا عدل نظام نيست؟ چرا .

سوال : خود ولايت فقيه كه نظام نيست بلكه يك انديشه يا فكر و يا فقه است، چون نظام در واقع تعيين چارچوب متصل و پيونددار است چگونه ممكن است نظام ولايت فقيه را در يك شرايط چارچوب دداشته باشد و در شرايط ديگر چارچوب ديگر .

جواب : چارچوب بالاتر داريم آخر شما نظام را با انديشه قياس ميكنيد !انديشه تنها فكر است و در آن هيچ بايد و نبايدي نيست .

سوال : فلسفه چي؟ فلسفه يك درجه بالاتر از انديشه است .

جواب : خوب اين بالاتر است .حال كه انديشه، پايين تر است پس بگوييم انديشه تنها فكر است در صورتي كه ولايت فقيه، نظم است چرا شما ميخواهيد ولايت فقيه را از نظام بيرون كنيد .

سوال : اما در واقع ولايت فقيه نميگويد چگونه، پس نظام نيست .

جواب : آن بندهاي كلي ولايت فقيه را ما نظام ميناميم منتهي بندهاي ريز ندارد چرا ما ولايت فقيه را نظام ندانيم، اين نظام است منتها يك نظام كلي است در برابر ديگر نظام ها، فرض كنيد جناب آقاي روسو ميگويد ولايت مردم بر مردم، خوب اين نظام ديگر است .

سوال : به اين نظام نميگويند، بلكه در اصطلاح، يك مجموعه به هم پيوسته را نظام يا سيستم ميگويند .

جواب : من كه قبلا جزئيات را ميگفتم شما ميگفتيد نه چهار چوبش را بگوييد حالا كه چهار چوب را ميگويم ميگوييد جزئيات را شرح دهيد .

سوال : حال مشخصا بفرماييد كه چه دلايلي براي وجود نظام اسلامي هست؟

جواب : كل نصوص سياسي مجموعا دليل ماست و نيز حكمهايي هم كه معصومين به عنوان ولايت كردند نه به عنوان ارشاد .زيرا تمام اخباري كه از معصومين رسيده تشريعي نبوده بلكه بخشي از آن ولايي است خلاصه، كل نصوص سياسي و نيز دستورهايي كه ازمعصومين وارد شده ما به قرائيني كشف كرديم كه اين دستورها( تشريعي )نبوده بلكه ولايي است .اينهاهمه دليل است بر اين كه اسلام نظام سياسي دارد . ما امروزه مسائلي داريم كه نميتوانيم حكم آن ها را مطابق نيازهاي امروز، مستقيما در كتاب و سنت پيدا كنيم ولي از آن كليات حكم آن استنباط ميشود .

سوال : يعني در واقع اسلام شكل حكومت را به نحو مشخص تعيين نميكند؟

جواب : اسلام شكل حكومت را در گذشته به صورت كلي تعيين كرده است اما در دوره هاي بعد متناسب با نيازهاي هر زمان از آن كليات استنباط ميشود .

سوال : حال كه پذيرفتيم بايد نظام ولايت فقيه را پياده كنيم، اكنون سوال اين است كه اسلام، شكل اعمال اين ولايت را چگونه تعيين ميكند؟

جواب : آن را تعيين نميكند بلكه به دست ولايت فقيه ميسپارد .

سوال : الان اين فرض نظام تفكيك قوا را ميتوان به كار بست و اين ها همه در واقع به يك معنا نظام سياسي را هم شامل ميشود .

جواب : اگر راءي فقيه نباشد اينها هم بي ارزش است، يعني اين طوري نيست و هيچ دليلي بر اين شكل مجلس و اين تفكيك قوا نداريم .

سوال : آنها از ادله و اصول ديگر استفاده ميكنند ;مثلا ميگويند يكي از اصول اسلامي ما عدالت است و عدل و تحقق عدالت در جامعه با تفكيك قوا حاصل ميشود .

جواب : نه، ما دو مطلب داريم :يكي اين كه عدل با چه چيزي محقق ميشود، ممكن است يك روز به تفكيك قوا و روز ديگر به توحيد قوا محقق شود و همين طور مسائل ديگر، پس تحقق عدالت، متناسب با شرايط زمان، فرق ميكند . و مطلب دوم اين كه : چه كسي بايد تشخيص بدهد؟ممكن است بنده و جناب عالي در مجلس اختلاف كنيم، شما بگوييد توحيد قوا خيلي بهتر است و با آن، عدل بهتر اجرا ميشود، من هم بگويم نه تفكيك قوا بهتر است، و هيچ يك از اين دو راءي بر ديگري هم غلبه نكند و اكثريت نياورد، در اين صورت چه كسي بايد تشخيص دهد كه كدام يك بهتر است و بايد پياده شود؟ و همين طور مسائل ديگر .

سوال : اين همان سيره عقلاست .

جواب : خوب، عقلا هم اختلاف ميكنند .فرض كنيد عقلا دو دسته شدند و در مسائل گوناگوني اختلاف كردند و اكثريتي هم به دست نيامد، در اين حالت حتما مرجعي بايد تشخيص دهد كه كدام نافع تر است .چيزي كه شما ميگوييد درست است با قطع نظر از ولايت امر گاهي اين اصلح است و گاهي آن . ولي بالاخره بايد برسيم به تشخيص كه حال كدام اصلح است، من ميگويم اين، شما ميگوييد آن، و اكثريت هم به دست نيامد، آن وقت چي؟ تازه چه كسي گفته كه اكثريت حجت باشد؟ بالاخره تا نرسيم به يك سر نخي كه همان ولايت امر است(حال آن ولايت امر را آقاي روسو ميگويد مال اكثريت است ما ميگوييم از آن فقيهان )بالاخره بايد به يك جا برسيم كه همان ولي امر ميشود .

سوال : اگر ما در اين قبيل مسائل به سيره عقلا عمل كرديم، چه؟

جواب : اين كه سيره عقلا نيست، زيرا وضعيت زمان امام(ع )معلوم نيست سيره هاي معاصر است آن سيره هاي كه ردعي ندارد، حجت است

سوال : ما ولي امر را كه معصوم نميدانيم اما اگر فرض كنيد آن جا تعارضاتي بين اصل عدالت بااصل ولايت امر شد، چه بايد كرد؟

جواب : نه ببينيد عدالت را چه كسي تشخيص ميدهد؟ ولي امر، اگر ولي امر فاسق شد در اين صورت، عزل ميشود .

سوال : نه مسلما در تشخيص موضوع، خطا كه ميكند .

جواب : اگر ولي امر در تشخيص موضوع خطا هم بكند ما راءي او را حتي در خطا هم ميپذيريم .

سوال : آيا راءي ولي فقيه را مقدم بر راءي اكثريت ميدانيد؟

جواب : اگر خودش بگويد راءي مرا مقدم نداريد، مقدم نميداريم، چون او خواسته در مقابل راءي اكثريت، خاضع باشد، ولي اگر خودش نخواهد بله، راءي ولي فقيه بر اكثريت مقدم است، چون ما دليلي شرعي بر حجيت راءي اكثريت نداريم، دليل ما بر اين امر، همان دستور ولي امر است وگرنه ما كجا داريم كه راءي اكثريت حجت است.

دكتر گرجي : بله، اسلام نظام سياسي دارد اما هنوز به طور كامل و مطابق با نيازهاي امروز تدوين نشده است .بايد صاحب نظران اسلامي از مواد خامي كه در منابع موجود است اين نظام سياسي را استخراج و تدوين كنند .البته تلاش هايي در اين زمينه صورت گرفته، خصوصا در عصر جمهوري اسلامي بسيار جدي و فعال با اين قضيه برخورد كرده اند اما هنوز چيزي كه مناسب ذوق مردم امروز وجهان روز باشد، عرضه نشده است .حتي كتابهايي كه در اين مورد نوشته شده، در سطح عالي نيست، البته كتاب زياد نوشته شده اما ضعيف يا متوسط اند .

سوال : نظام سياسي اسلام با نظام هاي سياسي ديگر دنيا چه تفاوتي دارد؟

جواب : اقوام و ملل غير اسلامي در دنيا بسيار زياد است اما هيچ يك از آن ها در پاي بندي به اعتقادات و تاءكيد بر اجراي آن، به پايه پيروان اسلام نميرسد . بگذريم از اين كه در خود دين و مذهب و قواعد و اصول علمي هم در حد اسلام نيستند. ما نظام سياسي را به كمك ابزار و ضوابط و اصولي كه وجود دارد از متون ديني استخراج ميكنيم .تفاوت نظام سياسي ما با نظامهاي ديگر در همين متون، ضوابط و روش به كارگيري ضوابط در متون و نيز شوق و رغبت در اجرا و عملي كردن آن است .

سوال : آيا در اسلام، يك نظام سياسي وجود دارد يا چند نظام؟

جواب : به نظرم شما معناي لغوي نظام را در نظر داريد، در اين صورت ميتوان آن را به معاني مختلفي حمل كرد، يك وجه اش همان بود كه گفتم يعني شالوده وزير بناي مسائل اسلامي، معناي ديگرش هم ساختار و مجموعه حكومتي است كه در جنبه هاي مختلف، امور اجتماع را اداره ميكند، مثل نظام كنوني جمهوري اسلامي .

حجه الاسلام والمسلمين عميدزنجاني :مباني انديشه سياسي،نظريه امامت وتئوري ولايت فقيه، حتما به يك نظام سياسي احتياج دارد منتها بايداين نظام سياسي را ساخت و قالب ريزي كرد .

سوال 3: بستر نظام سياسي اسلام چيست؟ كلام فقه يا چيز ديگر؟

آيه الله حائري :بيشتر فقه است، چون در علم فقه مطالب فراواني است كه اشاره به برنامه هاي سياسي دارد .البته كلام هم خود بستري است ;مثلا توحيد، كه يك بحث كلامي است، ميتواند بستر يك نظام سياسي باشد، چون وقتي مردماني به توحيد معتقد شدند، اين اعتقاد بايد در همه جنبه هاي زندگي، از جمله نظام سياسي آنان، بروز داشته باشد ;بدين معنا كه نظامي كه ميخواهد جهان را اداره كند بايد نظام واحدي باشد .يا امامت، كه باز يك بحث كلامي است، بستر مناسبي براي نظام سياسي است . همچنين تاريخ هم بستر خوبي براي نظام سياسي اسلام و نيز ولايت است، در تاريخ اسلام، وقايع و حوادث زيادي است كه صبغه سياسي دارد و ميتواند خاستگاه نظام سياسي باشد، ولي من فكر ميكنم كه در فقه روشن تر ديده ميشود .

البته من غرضم از فقه رساله هاي عمليه اي كه فقهاي معمولي نوشته اند نيست چون در رساله هاي عملي بيشتر مساءله نماز و روزه و طهاره و نجاست است، بلكه منظورم روايت هايي است كه در اين خصوص وجود دارد و ميتوان از آن ها اين مسئله را به دست آورد .

دكتر گرجي : بستر نظام اسلامي همه علوم و دانش هايي است كه مسلمانان ـ خصوصا شيعه ـ در آن جا نظريات و ديدگاه هايي دارند .

حجه الاسلام و المسلمين عميد زنجاني: اختلاف شيعه وسنيدرمسئله امامت باعث شده كه امامت در ضمن مباحث كلام، بحث شود و گرنه امامت و مسائل تبعي آن مثل نظام سياسي، اصلا ماهيت كلامي ندارد بلكه ماهيت فقهي دارد و مربوط به فقه سياسي است .شما" متعه " را در نظر بگيريد كه آن هم مورد اختلاف شيعه و سني است ولي در ضمن مباحث عقايد و كلام بحث نشده و نگفته اند كه : اصول دين شش تاست :توحيد، عدل، نبوت،امامت، معاد و متعه اما مسئله امامت به دليل اهميت زير بنايي آن در قسمت اعتقادات، جاي گرفته است، ولي در واقع بايد گفت كه بستر نظام سياسي اسلام، فقه است .مرحوم علامه حلي از فقهايي است كه به اين نكته توجه كاملي داشته لذا بحث امامت را در باب جهاد آورده است .ايشان در بحث جهاد وقتي كه به باب" بغي "ميرسد ميگويد :كدام حكومت و امامتي است كه مخالفتش " بغي "ميشود؟ بعد در شرايط امامت يعني همان بحثي كه الان مطرح است، بحث ميكند .

سوال 4 : متد پژوهش و تدوين نظام سياسي در اسلام چيست؟

آيه الله حائري : روش تحقيق و تدوين نظام سياسي در اسلام هم احكام فقهي ميتواند باشد و هم مصلحت روز .اين دو با هم ميتوانند متد خوبي براي تشكيل نظام سياسي اسلام باشند، چون احكام فقهي ريشه هاي نظم سياسي را دارد هر چند چون حكومت نسبت به زمان و مكان فرق ميكند خواه ناخواه نميتواند اينقدر ريز شود، لذا مصلحت روز بر آن اضافه ميشود .

سوال : در واقع اين جا سوال از تئوري نظام سياسي است؟ چگونه ميتوان آن را استخراج كرد و روش تحقيق و پژوهش در آن چيست؟

جواب : تئوري را روي احكام فقهي و روي مصالح ميريزيم .

سوال : چگونه مصالح ميتوانند آن نظام را به ما بدهند ما روشي را ميخواهيم كه با آن بتوانيم نظام سياسي اسلام را استخراج كنيم؟

جواب : اگر منظور شما از نظام سياسي اسلام، نظامي است كه در همه زمان و مكان قابل تفكيك باشد، اين معمولا همان فقه ميشود .اگر اين را بخواهيد يعني به دو يا سه نظام قائل نباشيد خوب ما ميگوييم اصلا اسلام ميتواند چند تا نظام سياسي داشته باشد .

سوال : يعني در هر زماني يك نظام؟

جواب : بله در هر زمان ويا در هر مكاني، نظام مخصوص به خود را داشته باشد، اگر شما آن مشتركاتش را ميخواهيد خواه ناخواه همان فقه ميشود .

سوال : در استدلالي كه بر وجود نظام سياسي ميفرماييد يك چيزي را اعم از فقه ميدانستيد، خوب در همين جا هم چرا ما آن را منحصر كنيم به فقه يعني به همان دليل كه نظام سياسي داريم چنان كه در خارج هست و منابعش هست؟

جواب : منابعش فقه است .

سوال : غير از فقه چي؟ چون روايت هايي كه از ائمه رسيده يا اساسا كل دين و نصوص ديني كه منحصر در فقه نيست آنها را هم بايد به ميان آورد آنوقت آن جا در روش استخراج نظام سياسي اسلام چه مشكلي داريم؟

جواب : يعني شما ميگوييد احكام ولايي معصومين را هم در نظر بگيريم .

سوال : همچنين مثلا سيره عقلايي نه سيره متشرعه .

جواب : همه اينها به يكي از اين دو دليل بر ميگردد :يا به احكام الهي يا به احكام فقهي، اين درست است كه احكام، چه ولايي و چه فقهي اش، منبع ميشوند ولي من پاي مصلحت را به ميان كشيدم به اين خاطر كه ما نميخواهيم بگوييم اسلام يك نظام سياسي دارد چون اسلام هر روزي ميتواند يك نظامي داشته باشد .

سوال : آيا براي تشخيص احكام ولايي، ضابطه هست؟

جواب : با قرائن بايد تشخيص داد .

سوال : يعني ضابطه كلي براي شناخت احكام ولايي نداريم؟

جواب : من فكر نميكنم، بلكه قرائن تعيين كننده است ;مثلا قضاوتهاي رسول الله كه اهل سنت و شيعه نقل كرده اند برخي ولايي است و برخي تشريعي است .

سوال : آنها كه يقينا تطبيقاتش حكم ولايي است اگر چه كليتش مثلا ولايي نباشد به هر حال چون قضاوت يك امر ولايي است تطبيق بر موارد جزئي هم ولائي است .

جواب : نه، چون معلوم نيست اين قضاوت به معناي قضاوتي باشد كه ما ميگوييم زيرا در قضاوت يك معني خاصي را ميبينيم آن قضا به معني لغوي كوچك تر از اين است و لذا روشن نيست .ما اگر بخواهيم همين كلمه قضاء را قالب بگيريم معنايش اين است كه ما بايد تمامي قضاوت هاي رسول الله را ولايي بگيريم .ولي اگر نه اين را نگوييم، بلكه بگوييم قضاوت به معناي كلمه است آنوقت بايد با قرائن تشخيص بدهيم .

سوال : در باره همين متد برداشتي از بحث مرحوم شهيد صدر در بحث تفسير موضوعي مي توان داشت، ايشان در باب ترجيح تفصيل موضوعي ميفرمايند :ما بايد همان روشي را كه در فقه عمل ميكنيم در سيره هم عمل كنيم .بعد آن روش را شرح ميدهد و سپس ميگويد :ما اگر بخواهيم در زمينه ارائه تئوري اسلام موفق شويم بايد به قضاياي بيروني نگاه كنيم و ببينيم كه در بيرون چه چيزهايي است و در اين زمينه عقلا چه كرده اند و چه تئوريهايي در اين زمينه ارائه شده است و عقلا چه روش هايي را عمل ميكنند بعد برگرديم به نصوص خودمان تا ببينيم كه آن ها چه ميگويند .بعد ايشان سخني را از علي(ع )در نهج البلاغه به عنوان تاءييد سخن خود ميآورند كه : بايد از قرآن استنطاق كرد و آن را به سخن در آورد . اگر ممكن است بفرماييد كه آيا اين درست كه براي استخراج نظام سياسي اسلام اول برويم ببينيم در بيرون چه نظام هاي سياسي و چه روشهايي وجود دارند و عقلا براي اداره جامعه و هدايت آن و مهارت قدرت و زمينه چيني براي عدالت اجتماعي چه روش هايي دارند بعد بياييم ببينيم كه شريعت چه روشي را دارد؟ شهيد صدر اين روش را پيشنهاد ميكنند آيا نظر شما هم همين است؟

جواب : من فكر ميكنم كه شما مطلب شهيد صدر را به گونه ديگري تلقي كرده ايد، نظر شهيد صدر اين نيست كه شما ميفرماييد يعني شما مطالب شهيد صدر را اين طور تلقي كرديد كه ببينيد مردم چه ميگويند و راءي مردم چيست بعدا ببينيد كه قرآن يا سنت چه ميگويد .

سوال : نه، مراد اين نبود .

جواب : آره ديگر، ميگوييد كه اول بايد رفت و ديد مردم چه ميگويند، به چه نظريه هايي معتقدند، چه نظامي و قانوني را ميپسندند، چه روش و متدي دارند، ديدگاه هايشان چيست، بعد بياييم ببينيم كه قرآن يا نهج البلاغه چه ميگويد .من چنين برداشتي از فرمايش مرحوم صدر ندارم، بلكه ايشان مقصودشان اين است كه :قرآن و سنت قواعد كليي هستند كه نيازهاي هر دوره اي را به خوبي پاسخ ميدهند، لذا مردم هر زماني متناسب با نيازهاي خود از آن استفاده كرده اند، ما هم اكنون ميتوانيم موضوعات و نيازهاي زمان خود را از آنها استنباط كنيم .و به اين دليل كتاب و سنت هميشه زنده خواهد بود چون همه روزه ما ميتوانيم از آن مطالب نو بيرون آوريم، چون موضوعات و نيازها روز به روز نو ميشود .كتاب و سنت تنها نظر به موضوعات و احتياجات صدر اسلام نداشته بلكه به طور عموم به همه مردم اعصار و قرون نگريسته است، پس تو هم ميتواني موضوعات و نيازهاي امروزت را به خوبي تشخيص دهي و حكمش را از كتاب و سنت استخراج كني .برداشت درست از سخن شهيد صدر اين است نه آنچه كه شما گفتيد .

سوال : آيا از ادله فقط يك نظام سياسي ميتوان استخراج كرد يا چند نوع و آن ها را نظام هاي سياسي اسلام بناميم؟ به عبارت ديگر، در اسلام يك نوع نظام سياسي وجود دارد يا چند نوع؟

جواب : ميتوان گفت كه هر دو را داريم ;يعني هم نظام سياسي و هم نظامهاي سياسي، بدين صورت كه در مرحله عمومات فقط نظام سياسي داريم اما در مرحله تطبيق كه مصلحت بروز ميكند و زمان و مكان، ظهور ميكند خواه ناخواه چند نظام ميشود .

سوال : يعني در واقع نظام ولايت را بعنوان اصل ـ آن طوري كه شما فرموديد ـ ميپذيريم و نظامهاي ديگر را استخراج و استنباط ميكنيم؟

جواب : حال اين يكي از آن هاست، البته ريزتر از ولايت هم داريم، نظام ولايت در راءس است و خيلي روشن تر و درشت تر از همه است، ولي نظام هاي ديگري هم هست مثل : " كسب توانايي در برابر كفار "يا" مبارزه با كفار "و چيزهاي ديگري مانند آن . اين ها همه نظام است .پس ميتوانيم اين گونه بگوييم كه فقط يك نظام وجود دارد اما بر حسب زمان ومكان، متفاوت ميشود و خود به خود نظام هاي متعددي از قرآن و سنت و ديگرادله، استنباط ميشود .

دكتر گرجي : به نظر بنده در روش پژوهش چند نكته را بايد در نظر داشت :اولا : تحقيق، گروهي و جمعي باشد ;آن هم جمع و گروهي كه صاحب نظر و داراي صلاحيت باشند . ثانيا :به نيازهاي زمان توجه شود ;يعني افرادي كه در مسائل اسلامي متخصص اند بايد به آنچه كه در جامعه ميگذرد و مورد ابتلاي مردم است نيز توجه كنند .دقت در مسائل زمان، ميتواند دست آوردهاي بسيار پر باري را در همه زمينه هاي فقه، تاريخ، و ديگر علوم اسلامي داشته باشد .

حجه الاسلام و المسلمين عميد زنجاني : متد پژوهش وتدوين نظام سياسي دراسلام، همان روش فقاهتي است يعني تاءمل در كتاب، سنت، عقل و اجماع و برداشت از آن ها .من اجماع را به تبعيت از حضرت امام(ره )آراء فقهاي معتبر قدما، يعني شهرت قدما ميدانم نه شهرت متاءخرين ;آراي معتبر در فقه آراي قدماست .

پس در فقه سياسي، چه به معناي انديشه يا امامت، يا ولايت فقيه يا نظام سياسي يا فلسفه سياسي منبع و متد پژوهش ما همين هاست .منتها با كمال تاءسف بايد گفت كه مااز آيه هاي قرآني در اين زمينه ـ و شايد زمينه هاي ديگر ـ كم تر استفاده كرده ايم، حتي از روايات هم استفاده نكرده ايم، آيا شما كتابي سراغ داريد كه روايات سياسي را تدوين و دسته بندي كرده باشد؟ به نظر بنده يكي از كارهاي مهمي كه بايد انجام گيرد همين است ; يعني همه كتابها و منابع معتبر حديثي و روايي را بررسي كنيم و هر روايتي كه نكته سياسي داشت آن را استخراج نماييم .يكي از طرح هاي تحقيقي كه من هميشه براي اجرا در ذهنم هست همين است،انشاءالله كه خداوند توفيق آن را به ما بدهد .

سوال5 :آيا با فقه وكلام موجود ميتوان به نظام سياسي اسلام دست يافت؟ موانع آن كدام است؟

آيه الله حائري :اگر مقصود از فقه اين رساله هاي عملي متعارف باشد و منظور از كلام نيز همان بحث هايي كه در شرح تجريد آمده، بايد گفت كه نه، با اين فقه و كلام نميتوان به نظام سياسي اسلام دست يافت .باز اگر منظور متون فتاواي موجود باشد معلوم است كه ناقص است و متاءسفانه نميتوان .نقل شده است كه در زمان مرحوم آيه الله حكيم، رئيس جمهور آن وقت آمده بود خدمت ايشان و پرسيده بود :نظام و نظامي كه شما ميخواهيد چيست و چه كارآيي دارد و براي چه منظوري ميخواهيد؟ ايشان فورا رساله عمليه را جلو رئيس جمهوري ميگذارد .و ميگويد :ما اين را ميخواهيم .او هم بر ميدارد و با خود ميبرد، اما هر چه دقت ميكند، ميبيند از اين رساله هيچ چيز در نميآيد .

كلام نيز همين طور ;مثلا ميدانيد كه يكي از بحث هاي كلامي، امامت است . آنچه تاكنون متعارف بوده اين است كه امامت و پيشوايي جامعه را به همان معناي خاصي كه عصمت در آن شرط است، گرفته اند .بر طبق اين معنا، فقط امام معصوم ميتواند حكومت تشكيل دهد، اما اگر با قبول و حفظ معناي خاص امامت، دايره آن را وسيع تر بگيريم و نايب امام معصوم يعني ولي فقيه را مبسوط اليد بدانيم، ميتوانيم بر اساس معيارها و ملاك هاي اسلامي، به نظام سياسي دست يابيم و مشكلات را حل كنيم .

خلاصه، اگر مقصودتان اين باشد بله اين فقه و كلام ناقص است و نميتوان يك نظم سياسي از آن در آورد، ولي اگر مقصود ما از فقه و كلام، منابع اصلي اسلام باشد، نقصي ندارد و كامل است، منتها اشكال و مانع در اين است كه ما به طور دقيق و همه جانبه در آن ها كاوش، تدبر و انديشه نكرده ايم .

سوال : آيا فقه موجود، بيش تر فردي است؟

جواب : اگر منظور رساله هاي عمليه است، بله اين جوري است

سوال : فقه اهل سنت در اين زمينه چگونه است .

جواب : فقه اهل سنت بيشتر تكيه بر قياس و استحسان دارد .مشكل آن ها اين جاست كه فقط كتاب و سنت پيغمبر(ص )را حجت ميدانند لذا نصشان خيلي محدود است مخصوصا هنگامي كه عمر نوشتن نصوص پيغمبر را تحريم كرد باز محدوديتشان در نص بيشتر شد، لذا به قياس و استحسان تمسك جستند، در حالي كه فقه ما اين گونه نيست بلكه با حجيت دانستن قول و فعل و تقرير معصومان( ع )از پيامبر(ص )تا حضرت ولي عصر(عج )هر دو ثقل، يعني قرآن و عترت، را به عنوان دو سرمايه گرانبها در اختيار دارد لذا نصوص فراوان و گسترده اي در اين فقه موجود است و نيازي به قياس و استحسان نيست .

سوال : در فقه اهل سنت يك سري احكامي را خلفا نقل كرده اند كه مورد امضاي هيچ يك از اصحاب واقع نشده ولي انكار هم نكردند .ائمه ما تقريبا بعضي از آنها را نفي كرده اند ;مثلا همين ديات كه در زمان پيامبر شتر بود توسعه يافت يا ساير مسائل حكومتي كه احيانا خلفا حكم آن ها را تغيير و يا توسعه داده اند ولي در فقه ما به عنوان احكام معتبر شناخته نميشوند اما اهل سنت بدان پايبند مي باشند و در واقع، نوعي اجماع عملي در موردشان صورت گرفته است، آيا اين ها براي ما معتبرند؟

جواب : من فكر ميكنم اين طور كه شما ميگوييد مقداري از آن صحيح و مقداري از آن هم ناصحيح است كه اين قسمت اخير مربوط به همان قياس و استحسان باشد ;آن قسمت كه صحيح است من فكر ميكنم از نصوص ما هم بيرون بيايد، منتها فقها فتوا ندارند، اين ضيق و تنگي ميتواند در چگونگي استنباط باشد .

سوال : آن ادله اي كه ميگوييد اگر مطلبي را از حضرت امير نقل كرده اند و شما دليلي نداشتيد ميتوانيد به آن اخذ كنيد معنايش چيست.

جواب : من نديدم اين راجع به بني فضال است كه شيعه اثني عشري نيستند شيعه عام هستند .خلاصه اگر نقلي به شكل قطعي يعني متواتر از حضرت امير باشد نقل ميكنند اين يك حرف است ولي اگر خبر واحد نقل كنند من در اين باره چيزي نديديم .

دكتر گرجي :بله ميتوان، ولي اين كار تاكنون نشده است، چون شيعه ـ بر عكس اهل سنت ـ دائما تحت فشار و ظلم حكومتها بوده و آزادي عمل براي انجام اين كار نداشته است .اما مواد خامش موجود است و ميتوانيم با عقل خود، در منابع غور كنيم و با توجه به نيازهاي زمان، يك ناظم سياسي منسجم ارائه نماييم .

سوال : ميگويند كه فقه شيعه بيشتر فردي است و اگر بخواهد نظام سازي كند بايد به جامعه گرايش پيدا كند، آيا همين طور است؟

جواب : به نظر بنده اين طور نيست بلكه صحيح آن است كه بگوييم اسلام كلياتي را فرموده و روش برداشت از اين كليات را هم بيان كرده، اكنون وظيفه ماست كه مطابق با مصلحت هاي جامعه از آن ها برداشت كنيم .آن كلياتي هم كه اسلام فرموده هم شامل مسائل فردي است و هم اجتماعي، منتها بايد ببينيم كه ما به چه سمت و سويي ميرويم چرا در گذشته مسائل فردي را انتخاب كرديم و مسائل اجتماعي را وانهاديم .پس راه براي ما باز است و هيچ ممنوعيتي در كار نيست كه به اجتماعيات گرايش پيدا كنيم .

سوال : نه اين كه اسلام و يا فقه، فردي است بلكه گرايش فقها و روش كاري آنان فردي بوده است .

جواب : بله، اين مطلب صحيح است .اكنون لازم است كه فقها به مسائل ديگري هم توجه كنند ;مثلا به نظر بنده تمام مطالبي كه امروزه حقوق دانان در باره آن ها كار ميكنند در حوزه فقه است . پس بايد قلمروكاري را گسترده تر كرد و احتياجات عصر را سنجيد .

حجه الاسلام والمسلمين عميد زنجاني: اين سوال شمارا من به دو صورت مطرح ميكنم :يكياينكه ما از متون فقهي مثل مبسوط، تذكره، جواهر و مانند آن ها چه نظام سياسي را استنباط ميكنيم؟ در اين مورد بايد گفت :اصلا نبايد چنين انتظاري را داشت، چون از اين متون در باب طهارت هم نميتوان به طور همه جانبه و متناسب با عصر استنباط كرد، زيرا الان لوله كشي داريم و ديگر" ماءالبئر "و امثال آن نداريم .پس اگر سوال را به اين صورت مطرح كنيم جواب آن است كه خير نميتوان رسيد .اما اگر سوال را به اين شكل طرح كنيم كه آيا از آن منابعي كه شيخ مفيد، شيخ طوسي، علامه و ديگر فقيهان استفاده كرده اند مثل قرآن، روايات، عقل و اجماع، ميتوان استفاده كرد و يك نظام سياسي منسجم را تدوين نمود؟ پاسخ آن است كه آري، همچنان كه در عصر ما امام خميني(ره )چنين مهمي را به سامان رساند .

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

قانون شکنی
آیه شریفه : إِنَّمَا ﭐلسَّبِيلُ عَلَى ﭐلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ﭐلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي ﭐلْأَرْضِ بِغَيْرِ ﭐلْحَقِّ أُوْلَـٰئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ  (سوره مبارکه شوری ، آیه 42)ترجمه : گناه بر کساني است که به مردم ظلم مي‏کنند ، و بدون داشتن بهانه‏اي و حقي مي‏خواهند در زمين فساد و ظلم کنند ، آنان عذابي دردناک دارند. روایت : قال علی( ع ): من تعدی الحق ، ضاق مذهبه.  (بحار الانوار ، ج 77 ، ص 211 )ترجمه : امام علی(ع) مي‌فرمايد: هر کس از حق (قانون) تجاوز کند ، در تنگنا گرفتار می آید.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید