موضوع ما در رابطه با آسیبشناسی ضعف اخلاق در جامعهی ایرانی است. در مورد شاخصههای اخلاق اجتماعی توضیحاتی بفرمایید که این شاخصهها چه مواردی هستند و عوامل ضعف اخلاقی در جامعهی ایرانی چیست؟
باید شاخصهها را به اعتبار فضای موجود، مباحث نظری، پایههای اعتقادی و فکری کشورمان در نظر بگیریم. شاخصههای اخلاق اجتماعی ما مبتنی بر یکسری اصول اخلاقی برگرفته از مبانی نظری منابع اصلی باید طراحی و بر اساس آن موردبحث و گفتوگو قرار گیرد. گاهی به جهت معرفتی و نظری در مورد این شاخصهها گفتوگو میکنیم و گاهی نیز از شاخصهها بهعنوان ظرفیت عینی جامعه و نمادها و نمودهای اخلاقی که در اجتماع با آنها مواجه هستیم، گفتوگو میکنیم.
مهمترین محور اخلاقی مبتنی بر دیگر گرایی است؛ یعنی ما در رفتارهای اجتماعیمان با دیگران و آن ظرفیت اخلاقی که باید در نظر بگیریم. ما باید بر اساس یکسری سنجهها و معیارهایی مسائل را مورد قضاوت و داوری قرار دهیم که بیشترین فضایی که در حوزهی اخلاق از آن گفتگو میکنند اصول و معیارهای اخلاقی است.
نظریههای مختلفی درباره اصول و معیارهای اخلاقی مطرح است مانند اینکه آیا مبنای ارتباط یک مبنای سودگرایانه و یا وظیفهگرایانه است، یعنی ما رفتارهای اجتماعی را بر اساس سود جمعی و یا بر اساس خودگروی و منافعی که به خود افراد میرسد و یا اخلاق اجتماعی را بر اساس وظایف تعریف کنیم، چون در وظیفهگرایی میگویند ما باید فهرستی از وظایف را در نظر بگیریم و بعد ببینیم که آیا رفتارهای اجتماعی ما مبتنی بر آن وظایف است؟ یا خیر. فرض کنید اگر راستگویی، احترام متقابل و وفاداری یک وظیفه باشد بعد داوری میکنیم تا ببینیم که آیا رفتارهای اجتماعی ما مبتنی بر این وظایف هستند یا نیستند.
یک رویکرد دیگری نیز در مطالعات هنجاری با عنوان «فضیلتگرایی» مطرح است که در این رویکرد نیز فهرستی از فضایل وجود دارد که معیار داوری و قضاوت قرار میگیرد، مانند فضیلت عدالت و عفت، اینها را به فضایل اصلی و فرعی تقسیم کرده و بعد رفتارهای اجتماعی را بر اساس این فضایل رد و یا تائید میشود.
رویکرد نتیجهگرا و غایتگرایی نیز مطرح است که در غایتگرایی نیز در اصل به نتایج اعمال نگاه میکنیم و میگوییم جامعه ایرانی در اخلاق و رفتارهای اجتماعیاش چه نتایجی را به بار آورده است. این نتایج نیز میتواند با معیارهای مختلف سنجیده شود. ممکن است سودگرا باشیم و بگوییم نتیجه مبتنی بر سود باشد. ممکن است سعادتگرا یا کمالگرا برخورد کنیم و بگوییم چقدر این رفتارها به سعادت و کمال انسان انجامیده و با آن موارد داوری کنیم.
به نظر میرسد، رویکرد دینی ما یک رویکرد تلفیقی است، یعنی میتوان تمام اینها را به یک اعتبار منظور کرد. برای تشریح و تحلیل رفتارها یا انگیزهخوانی و اینکه بتوانیم قصد و انگیزهی افراد را شناسایی کنیم، تفکیک کردن این حوزهها از یکدیگر معنا دارد. ولی با توجه به ابعاد وجودی بشر در ابعاد جسمی، روحی، مادی، معنوی، فردی و اجتماعی تنها نمیتوان به یک نظریهی تنها بسنده کرد.
به تعبیر مقاله «اخلاق و قرآن» راین هارت در دایرةالمعارف اسلامی بحثی مطرح است که در آن آمده است: «نظریهی دینی یا نظریهی گرفتهشده از قرآن یک نظریهی مبتنی بر تمام این نظریات است. انسانی که ما در نظر میگیریم، خود دین تأکید دارد که تمام این ابعاد را منظور کند.»
تمام این معیارها میتواند کمک کند که ما با یک رویکرد تلفیقی جامعه ایرانی خودمان را محک بزنیم و ببینیم که جامعه ما در فضای اجتماعی از ضعف اخلاقی رنج میبرد یا خیر؟ تا در این زمینه به بحث و گفتوگو نشست. مثلاً در جامعه ایرانی وقتی یک اتفاق نامبارکی مانند سیل یا زلزله میافتد میتوان واکنش جامعه در این صحنهها را موردبررسی قرار داد و ورود افراد را در فضای همبستگی اجتماعی، همکاری، همدلی و همیاری در موقعیتهای خاص را سنجید.
در فضایی مانند نظارت اجتماعی یا همان بحث امربهمعروف و نهیازمنکر و یا دغدغه داشتن در بعضی از حوزهها و مسائل ممکن است دچار یک نوع عافیتطلبی و بیتفاوتی در باشیم. ازاینرو به نظر میرسد باید خود این مسائل را تحلیل و تجزیه کرد و دید که ضعف اخلاقی در کجا و در کدام موقعیت وجود دارد؟ و یا اینکه اخلاق اجتماعی اقشار خاصی مانند پزشکان، اساتید دانشگاه و مهندسان را باید با یک شهروند عادی به یک اعتبار بسنجیم و یا باید بین اینها تفاوت قائل شد.
• عوامل ضعف اخلاق را بهصورت جزئی بررسی کرده و بگویید که در این معیار مشخص، چه ضعفهایی وجود دارد؟
ابتدا باید ببینیم که ضعف اخلاقی به چه معناست؟ آیا در حیطه معرفت، یا در عواطف و گرایشها دچار رخنه و مشکل هستیم؟ اگر ما برای فرآیند شکلگیری عمل اخلاقی مراحل مختلفی را قائل شویم میتوانیم با شناسایی نقاط ضعف مسائل را موردبررسی قرار دهیم.
گاهی ضعف اخلاقی ما به مرحلهی شناختی برمیگردد. چون ما در شناختمان دچار نقص هستیم، یعنی جامعهی ایرانی هنوز به جهت معرفتی، آموزش ندیده که مصداق آسیبرسانی به غیر چیست؟ یا مثلاً ما هنوز به شهروندانمان آموزش ندادهایم که این میتواند مصداق نقض حریم خصوصی باشد؟ یا هنوز ممکن است بخشی از جامعهی ما تفاوت عزتنفس و تکبر را ندانند؟
یکی از مشکلاتی که جامعه ما از آن رنج میبرد، این است که مفاهیم و مرزهای اخلاقی هنوز برای مردم روشن نشده است. بهگونهای که تفاوت اسراف، بخشش، انفاق، اقتصاد، میانهروی و سایر مسائل را بهدرستی متوجه نشده است.
بخش دیگری از عواملی که به نظر میرسد میتواند منجر به ضعف اخلاق شود، در حیطه عواطف، گرایشها و میلهاست، مثل حبّ و بغض، دوست داشتن و نفرت داشتن، بیم و امید، امیدوار بودن و بیمناک بودن، اینها مصادیقی است که گاهی دچار مشکل هستیم، یعنی ما به یک شناخت درست و دقیقی نرسیدهایم.
همچنین گاهی ضعف در خود رفتارهای عینی و بیرونی افراد وجود دارد که نشانه نبود آموزش و مهارت کافی را در نوع عملکرد است. گاهی مهارتهای کافی در ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان وجود ندارد. در اجتماع کوچکتر مثل محیط صنفی و شغلی هم همینطور است تا برسد به اخلاق شهروندی، مثلاً چرا ما به یک پدیدهای مثل وندالیزم (تخریب کنترلنشدهٔ اشیاء و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی) گرفتار هستیم؟ چون مردم کنترل خشم را نمیدانند و بلد نیستند که بین بعضی از فضاها تفکیک کنند و گرفتار چنین ماجراهایی میشوند.
بحث دیگر این است که آیا رسانهها، حاکمیت، نهادهای علمی، فرهنگی و آموزشی و یا نهاد خانواده ضعیف عمل کرده است؟ که باید موردبررسی قرار گیرد.
• حضرتعالی مهمترین عامل را در کدام حیطه میدانید؟
باید مطالعات جدی درباره عوامل ضعف اخلاقی جامعه ایران صورت بگیرد تا مشخص شود در کدام حیطه و موقعیتهایی دچار این نوع ضعف هستیم.
بر اساس آیه 6 سوره تحریم قرآن کریم «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ»، یا آیه 105 سوره مائده «عَلَيكُمْ أَنْفُسَكُمْ»، یعنی گاهی خود افراد نیز برای ارتقاء رفتارهای اخلاقیشان تلاش نکردهاند. بخشی از این مسئله به خود افراد برمیگردد. به نظر بنده تربیت اخلاق اجتماع یا اخلاق جمعی در مرحله اول از خانواده شروع میشود. ما باید بر روی مسائل اجتماعی و آداب آن در کانون خانواده سرمایهگذاری جدی انجام دهیم.
بخش بعدی در حوزهی حاکمیت در نهادهای مرتبط مانند فرهنگی، وزارت آموزشوپرورش، آموزش عالی و وزارت علوم است که باید یک برنامهریزی و سرمایهگذاری جدی صورت گیرد. بهویژه حوزه آموزشوپرورش هم جدیتر موردتوجه قرار گیرد به این خاطر که بالأخره تربیتپذیری در سنین دورهی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بیشتر و بهتر میتواند اتفاق بیافتد.
همچنین رسانههای جمعی نیز بهخوبی میتوانند در زمینه ضعف اخلاق و آسیبهای آن کار کنند و با ایجاد ظرفیتهای اخلاقی مناسب آموزشها را در سطح گسترده ارتقا داده و فرهنگ عمومی را نهادینهسازی کند. بخشی نیز مربوط به نهادهای غیردولتی میشود که میتوانند فعالیتهای خیرخواهانه در این زمینه داشته باشند.
نهادهای فرهنگی و اجرایی مانند شهرداریها نیز میتواند در این زمینه سرمایهگذاری جدی انجام دهند، چون متولی امور شهری و مدیریتی هستند، بخشی از هزینه باید صرف در آموزش اخلاق شهروندی شود تا از این طریق، بخشی از ضعفها حل شود.
• عامل اصلی ضعف اخلاق در جامعه ایرانی به عدم تطابق عمل کارگزاران نظام با گفتههایشان برمیگردد، نظر شما در این رابطه چیست؟ اصلاً این بحث را قبول دارید یا خیر و اگر این را میپذیرید، چه راهکاری برای برطرف این موضوع پیشنهاد میکنید؟
حدیث «الناس علی دین ملوکهم» (مردم از رفتار و کردار رهبران و مسئولان تبعیت میکنند) این یک آموزه است که به نظر بنده خیلی مستقیم و غیرمستقیم شاید مؤید این پژوهشها باشد. ما یک جامعهی ایدئولوژیک و دینی هستیم. پشت هر رفتار یک حقیقت و معنایی در مباحث دینی وجود دارد.
وقتی یکسری افراد منتصب به حکومت میشوند و بهویژه نیروهای دولتی وقتی وارد این ماجرا میشوند، این عملکرد درواقع نمایندهی آن تئوری و دیدگاه است. وقتی شخص این اختلاف را میبیند، نه اینکه نسبت به این آدم بدبین شود، بلکه احساس میکند که آن آموزه کارآیی لازم را ندارد.
فرض کنید امام خمینی (ره) یا رهبر معظم انقلاب اسلامی اینقدر تأکیددارند که رفتار کارگزاران باید یک رفتار سالمی باشد، چون با قاطبه مردم سروکار دارند و مردم عام نمیتوانند و شاید در جاهایی قدرتش را ندارند بین رفتار کارگزار و آن تئوری و ارزش تفکیک قائل شوند.
گاهی برخی افراد با استدلال غیرمنطقی مطرح میکنند در جامعه و این سیستم اداری که همه خطا میکنند، اگر من بخواهم مسیر درست را بروم خطا رفتهام، همان ضربالمثل غلط را هم به کار میبرد که «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش». او آموخته که باید از طریق غیراخلاقی حتی به نتایج اخلاقی و درست برسد.
اگر نهادهای حاکمیتی، مدیران سازمانهای دولتی و این بخشها در رفتار و کردار سالم عمل کردند، دیگر افراد به خودشان اجازه نخواهند داد که برای ایفای حق خودشان و یا پیمودن یکراه اخلاقی به یک مسئله غیراخلاقی متوسل شوند. در اصل میتوان گفت که این نهادها هستند که با رفتارشان افراد جامعه را وادار به غیراخلاقی عمل کردن، میکنند. باور بسیاری از پژوهشگران و یا نتایجی که بهدستآمده نشان میدهد که بیشترین عامل ضعف اخلاقی به متولیان سازمانها و خود متولیان حکومتی برمیگردد.
• پیامدها و تبعات منفی تضعیف اخلاق اعم از حوزهی فردی و اجتماعی برای جامعه و مشخص در جامعه دینی چیست؟
در مرحله اول پیامد ضعف اخلاق یک نوع تزلزل اعتقادی را در جامعه ایجاد میکند. به تعبیر قرآن «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ» یعنی افراد دیگر گزینشی دینداری میکنند، افراد در باورها و اعتقادات قائل بهنوعی نسبیگرایی میشوند، یعنی اعتقادات و باورشان بسته به موقعیت محقق میشود. این، بزرگترین لطمهای است که در درجهی اول میزند.
ضربه دوم به خود نهاد اخلاق است؛ یعنی اگر جامعه در دام توجیه افتاد و آن را اخلاقی تلقی کرد، خود نهاد اخلاق فرومیریزد، به نظر بنده، این موضوع، بدترین پیامدی است که دیگر در آن زمان حتی افراد در قضاوتها و تصمیمهای اخلاقیشان نمیتوانند بهدرستی رفتار و عمل کنند.
نکته سوم به یک نوع گسست اجتماعی منجر میشود. گسستی که افراد بیشتر به منافع خود فکر میکنند و خود را وامدار نسبت به اجتماع و مسئولیت در آن نمیدانند و این رفتار در بلندمدت آرامآرام به این سمت میرود که مسئله دین و کارآمدی آن زیر سؤال میرود.
• میتوانید بگویید که برخی از این تأثیرات چطور منجر به بیتفاوتی دینی میشود؟
بیتفاوتی دینی بهمرور میتواند، ایجاد میشود. مثلاً در بعضی از خانوادهها، والدین به فکر امرار معیشت، تفریح و رفاه فرزندان هستند ولی دغدغه دینی و مسائل اعتقادی را ندارد و برای آن هزینه و یا حتی سرمایهگذاری نمیکنند. وقتی در جامعهای مسائل دینی دغدغه نشود، کمکم ممکن است دین به حاشیه برود و دیگر دین به ضد خودش تبدیل شود.
• تأثیرات امنیتی تضعیف اخلاق در جامعه چیست؟
اگر انسجام اجتماعی و این دغدغهمندی نباشد و افراد جامعه نسبت به آن عرق ملی و حمیّت بیتفاوت باشند. امید کمکم تبدیل به یأس میشود و انگیزهی کافی را از افراد برای حضور در عرصههای اجتماعی و صیانت ملی از دست میدهیم و این به جهت امنیتی خیلی برای ما مشکلساز است. اگر به دنبال حفظ امنیت در جامعه هستیم باید به مراقبهی اجتماعی جامعه و مسئولیت اجتماعی حساس باشیم، جامعهای که خودش را مسئول میداند، تکتک افرادی که نسبت به مسائل اجتماعی مراقبه داشته باشند آن جامعهی زندهای است.
چند نوع مواجهه با مسائل اجتماعی داریم؛ یک مواجه رضایتمندانه و عافیتطلبانه با مسائل سوء اجتماعی است که این، خیلی خطرناک و نوعی بیماری است. مثلاً وقتی شهر را خراب میکنند، وقتی یک نفر را در خیابان میکشند، خوشحال و یا بیتفاوت هستیم، این، بدترین وضعیتی است که میتوان برای یک رفتار غیراخلاقی فرض کرد.
همچنین رویکرد هیجانی افراد بدون فکر و منطق ممکن است به عرصههای اجتماعی ورود کنند که خود این هم گاهی آسیب میشود، یعنی خیلی احساس مسئولیت دارند که گاهی احساس مسئولیت و دلسوزی نا بهجا است.
رفتار خردمندانه موضوع دیگری است که مبتنی بر مسئولیتپذیری اخلاقی است. این رفتار بر اساس حسابوکتاب عقلی و استدلالی است. در جامعهای که خرد، عقلانیت و اخلاق حامی رفتارهای اجتماعی نباشد، جامعه ممکن است بهصورت خیلی خوشبینانه دچار بیتفاوتی اخلاقی یا عافیتطلبی اخلاقی شود. در این جامعه دشمن میتواند رخنه کند و زمینههای اغتشاش و مشکلات در این فضا بیشتر است. به نظر بنده این بُعد امنیتی ازاینجهت مهم است.
• بر اساس روند فعلی آینده اخلاقی جامعه ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
شاید پیشبینی آینده دشوار باشد، چون متغیرهای مختلفی وجود دارد. بخشهایی از جامعهی ما امیدوارکننده هستند، مثلاً نوع حضور مردم و جوانان در فعالیتهای معنوی مثل اعتکاف و راهپیماییها انسان را امیدوار میکند گاهی ما میبینیم که گویی یک اتفاقی افتاده است. ولی باز از طرفی میبینیم که درجاهایی هم ممکن است با ناامیدی به ماجرا نگاه کنیم.
• راهکارها برای ارتقاء وضعیت اخلاقی و مقابله با این تضعیف چیست؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم یک بحث اخلاقی جدی با عنوان «مسئله امید» را مطرح کردند که این امید خیلی میتواند در فضای اخلاق اجتماعی ما ظرفیتسازی کند.
نقش و تأثیر رسانهها نیز در ترویج مباحث اخلاقی مهم است. باید یک حمیّتی در بحث آموزش از طریق رسانه و نهادهای آموزش، عالی و سازمانهای مردمنهاد اتفاق بیافتد و کسانی که مدیریت و مسئولیت حاکمیتی دارند، وارد عرصهی یادگیری علمی و عملی این مسائل شوند تا بتوان این ضعف اخلاقی را در جامعه کم کرد.
باید از طریق تعلیم و آموزش در جامعه ایجاد انگیزه کرد، یعنی یک حوزه دانشی و مسائل معرفتی را روشن و تقویت کرد. منفعت اخلاقی زیستن اثر روحی، جسمی و منافع دنیوی و اخروی را در پی دارد. جامعه ما باید بفهمد که منافع اخلاقی زیستن ابتدا به خود فرد و در مرحله بعد به جامعه میرسد ازاینرو بُعد انگیزشی تقویت و در عمل هم الگوسازی میشود.
خلاصه راهکارها:
1. نبود آموزش و مهارتهای کافی، در اخلاقمداری و روابط بین فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد که این موضوع نیاز به توجه جدی نهادهای آموزشی و فرهنگی دارد.
2. باید مطالعات جدی در عوامل ضعف اخلاقی جامعه ایرانی صورت بگیرد تا مشخص شود در کدام حیطه و موقعیتهایی دچار ضعف هستیم.
3. تربیت اخلاق اجتماع یا اخلاق جمعی در مرحلهی اول از خانواده شروع میشود. باید بر روی مسائل اجتماعی و آداب آن در کانون خانواده سرمایهگذاری جدی انجام دهیم.
4. نهادهای فرهنگی، آموزشوپرورش، آموزش عالی و وزارت علوم در حوزه اخلاق نقش مستقیم دارند که باید یک برنامهریزی جدی صورت داده و اقدام کنند.
5. نهاد آموزشوپرورش به خاطر ارائه آموزشها در تربیتپذیری سنین دورهی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بیش از سایر نهادها تأثیرگذار است که باید در این زمینه ورود جدی کند.
6. رسانهها بهخوبی میتوانند در زمینه ضعف اخلاق کار کنند و با ایجاد ظرفیتهای اخلاقی مناسب آموزشها را ارتقا داده و فرهنگ عمومی را نهادینهسازی کند.
7. نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد نیز میتوانند فعالیتهای خیرخواهانه در زمینه اخلاق را داشته باشند.
8. نهادهای فرهنگی و اجرایی مانند شهرداریها نیز میتواند در این زمینه سرمایهگذاری جدی انجام دهند، چون متولی امور و مدیریت شهری را بر عهدهدارند. بخشی از هزینه را باید صرف آموزش اخلاق شهروندی و تبلیغات کنند.
9. نهادهای حاکمیتی، مدیران سازمانهای دولتی و سایر مسئولان باید در رفتار و گفتار تجدید عمل کرده و سالم رفتار کنند تا سایر افراد به خودشان اجازه ندهند که برای ایفای حق و یا پیمودن یکراه اخلاقی به یک مسئله غیراخلاقی متوسل شوند. باور بسیاری از پژوهشگران و یا نتایجی که بهدستآمده نشان میدهد که بیشترین عامل ضعف اخلاقی به متولیان سازمانها و خود متولیان حکومتی برمیگردد.
10. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیهی گام دوم یک بحث اخلاقی جدی با عنوان «مسئله امید» را مطرح کردند که این امید خیلی میتواند با استفاده از ظرفیت فضای مجازی و نهادهای مربوطه در فضای اخلاق اجتماعی ظرفیتسازی کند.
11. نظارت اجتماعی یا بحث امربهمعروف و نهیازمنکر در جامعه نیاز به تقویت دارد.
ضرورت پژوهش عمیق در خصوص عوامل ضعف اخلاق در جامعه
مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با جناب آقای دکتر محمدجواد فلاح عضو هیئتعلمی گروه پژوهشی اخلاق اسلامی دانشگاه معارف اسلامی با موضوع ضعف اخلاق اجتماعی و امنیت در ایران