برآورد کلی از وضعیت اخلاقی کشورمان با شاخصههایی که خودتان در حوزهی اخلاق دارید ارائه کنید، فکر میکنید وضعیت جامعهی به چه شکلی است و اگر ضعفی میبینید، راجع به علل آن بفرمایید
عالم انسانی به دوعالم مادی و غیرمادی تقسیم میشود که عالم مادی در حوزه اقتصادی و عالم غیرمادی در دو حوزه اخلاقی و هنری نمایان میشود. ارزشهای دینی و فرهنگی هم در ذیل ارزشهای اخلاقی میگنجد.
سه حوزه اقتصاد، اخلاق و هنر به هم ارتباط دارند، نمیتوان به نحو مجرّد از اخلاق صحبت کرد و گفت اخلاق و ارزشهای اخلاقی بهخودیخود عمل میکنند. ارزشهای اخلاقی به ارزشهای مربوط به زیبایی و همینطور به ارزشهای اقتصادی ربط دارند، اینها به یکدیگر قابلتبدیل و ربط هستند. برای مثال یک تابلوی نقاشی دارای ارزش اقتصادی و ارزش معنایی و زیبایی است که حاضر هستیم برای آن هزینه کنیم. اینجا ارزش در حوزهی هنر یا زیبایی به ارزش اقتصادی تبدیل میشود و برعکس.
اخلاق نیز اینگونه است مثلاً ارزشی به نام صداقت و راستگویی که نمود اجتماعی آن اعتماد در جامعه است را در نظر بگیرید، ما به چه کسی میتوانیم اعتماد میکنیم؟ به کسی که خوشقول و خوشحساب باشد ازاینرو به او اعتماد کرده و ضمانت او را میکنیم. وقتی ما از مسئله اخلاقی یا فرهنگی یا اجتماعی سخن میگوییم، این مسائل به حوزهی اقتصاد و هنر یکدیگر ربط دارد.
بحران معناشناختی با بحران اقتصادی مرتبط است اگر یک بحران اقتصادی مانند تورم و بیکاری در یک جامعهای به وجود آید، نمیتوان خیلی انتظار داشت تا به ارزشهای والای انسانی در آن جامعه عمل شود؛ بنابراین وجود بحران اقتصادی میتواند نشانهای بر وجود یک بحران اخلاقی در یک جامعه باشد و برعکس.
• معتقد هستید یک ضعفهایی در حوزهی اخلاق وجود دارد که این وضعیت را تشدید میکند؟
رابطه بین اخلاق و اقتصاد دوطرفه است و با ارتباطی که ایجاد میشود یکدیگر را تقویت میکنند، نمیتوان مسئله اقتصاد را حل کرد بدون اینکه دربارهی مسئله اخلاق اندیشیده شود و برعکس، این دو بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
مثلاً اکنون، بحث تورم وجود دارد که یک مشکل اقتصادی مزمن است که حداقل بهویژه بعد از انقلاب اسلامی تشدید یافته است و با توجه به معنای ساده تورم میشود فهمید که به معنای افزایش حجم نقدینگی است و این افزایش حجم نقدینگی بدون ارتباط مستقیم به افزایش حجم تولید است. پس به میزانی که هرکسی نقدینگی دارد به همان اندازه در تورم سهم دارد ازاینرو بزرگترین صاحب نقدینگی در این کشور دولت است.
مسئله فقط این نیست که بگوییم دولت در اقتصاد ضعیف عمل کرده و یا مدیریت مناسبی نداشته است، همچنین مسئله فقط در حوزه اقتصادی نیست که با ارائه راهکارهایی حل شود بلکه مسئله اخلاقی به معنای عام است. شما به هر میزانی که پول بیشتری داشته باشید به همان مقدار در این تورم نقش دارید و طبیعی است که اعتماد و سرمایه اجتماعی کم خواهد شد.
رابطهی بین اقتصاد و اخلاق رابطهی مهمی است و باید بهصورت واقعی به آن پرداخته شود. در عملکرد دولت تنها به شخص خاصی اشاره نمیکنیم بلکه در مورد کلیت حاکمیت حرف میزنیم و حاکمیت را از دولت جدا نمیدانیم. انتقاد تنها به یک دولت خاص نیست. کسانی که در سطح کشور تصمیم گیر هستند باید در رفتار و تصمیمهای خودشان بازنگری کنند و قدرت را در عرصه تولید ملی بهکارگیرند.
• پیامد تضعیف اخلاق در حوزههای سیاسی، اجتماعی و حتی امنیتی چه مسائلی میتواند باشد؟
مسئولیت اصلی اینجا بهصورت مشخص با کسانی است که پول و قدرت بیشتری دارند تا زمانی که قدرتمندان و ثروتمندان نیاندیشند، نمیتوانیم انتظار حل شدن مسائل اخلاقی و امنیتی را در جامعه داشته باشیم ما به هر حوزهای وارد میشویم میتواند ضد امنیت تلقی شود، مثلاً همین حرفهایی که من میگویم میتواند ضد امنیت تلقی شود. مگر من چه میگویم؟ سنخ این افراد با فردی که اول به رئیس اداره یا کارخانه اعتراض میکند که چرا حقوق را پرداخت نمیکنی تفاوتی ندارد. وقتی دو سال حقوق او را ندهد و او نتواند هزینههای اولیه زندگی و خانوادهاش را تأمین کند اعتراض شفاهی تبدیل به آشوب میشود.
باید از حاکمیت و دولت سؤال شود که تاکنون چه کردهاید که وضعیت به اینجا رسیده است؟ و چون ساختار حکومت ما دینی است، در اینجا سؤال مستقیم متوجه نهاد روحانیت میشود. در این مرحله به نظر بنده دیگر مسئولیت کامل با روحانیت است، دیگر نمیتوان مسئولیت را به گردن کسانی انداخت که گرسنه هستند؛ بنابراین باید این مسئله موردتوجه جدی مسئولان و بهخصوص نهاد روحانیت قرار گیرد.
• آیندهی اخلاقی جامعه را چطور میبینید؟
آینده دو حالت دارد؛ یا قدرتمندان و ثروتمندان کمی خردمندانهتر عمل خواهند کرد که میتوانیم امید داشته باشیم که در یک فرآیند بلندمدت آرامآرام این زخمها التیام پیدا کند و افراد بتوانند به یکدیگر و به حاکمیت اعتماد کنند و آن اعتماد بهشدت ازدسترفته مردم به روحانیت احیا شود.
در حالت دوم، تمام کسانی که در حوزه دانش انسانی صاحبقلم و اندیشه هستند بهنوعی گفتهاند که اگر حالت اول اتفاق نیافتد، با فروپاشیهای اجتماعی و سیاسی روبهرو خواهیم بود، یعنی به وضعیتی برسد که همین امنیت نیز از جامعه میرود. اگر رابطهی بین خود افراد و نهادهای اجتماعی، رابطهی بین پدر و فرزند، استاد و دانشجو، معلم و شاگرد نیز از بین رود و کمترین اعتمادی به یکدیگر نداشته باشند در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این، همان گسیختگی و مرگ است. بقاء افراد در جامعه به خطر میافتد. آن زمان هر کاری بخواهیم انجام دهیم باید اسلحه داشته باشیم تا دیگران بترسند و کاری انجام دهند که با این نوع روش نیز نمیشود، زندگی کرد.
اگر بخواهیم کمی لایههای عمیقتر اجتماعی و بهویژه روحانیت را درگیر کنیم باید هر روحانی و هرکسی که به شکلی مرجعیتی دارد، با وجدان اخلاقی اعلام کند که حساب روحانیت از دولت جدا است، یعنی دیگر نمیخواهم از دولت پول دریافت کنم. اکنون تمام امام جماعتهای مساجد، همه از دولت پول میگیرند، بنده نمیدانم آیا امکان دارد که روحانیت دیگر از دولت پول نگیرد؟ جدا شدن حساب روحانیت از دولت بر روی اخلاق چه تأثیری خواهد داشت؟
بالأخره در جامعه کسانی هستند که باید به روح و روان مردم بپردازند. هنرمندان، معلمان، اساتید در نهایت به پرورش ذهن و روح میپردازند، روحانیون نیز باید اخلاق را پرورش و تزکیه را ترویج دهند. متناسب با آن همانطور که یک معلم حقوق میگیرد تازندگیاش بچرخد، اینها نیز حقوق میگیرند.
خلاصه راهکارها:
1- نهاد روحانیت باید طوری رفتار کند که رفتار آنان با گفتارشان در نزد مردم مطابقت داشته باشد.
2- حاکمیت باید تلاش کند که وضعیت اقتصاد مردم را بهبود بخشد و حرف و عمل خود را یکسان کند.
3- تمام نهادهای فرهنگی کشور بهخصوص نهادهای دینی مانند حوزه باید در بحث افزایش صداقت در رفتار و گفتار میان مردم و مسئولان مشارکت جدی کنند و این امر نهادینهسازی کنند.
ضرورت توجه جدی حاکمیت به معیشت مردم و رابطه آن با ضعف اخلاق
مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با آقای دکتر ناصرالدین تقویان، استاد دانشگاه و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با موضوع ضعف اخلاق اجتماعی و امنیت در ایران