• از نظر شما علل و عوامل بروز اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه کدماند و مهمترین عامل چیست؟
به نظر میرسد که اهالی پاسخگو به شبهات مطروح در سطح جامعه قدری از کسانی که برای آنها سؤال ایجاد شده است و یا کسانی که شبهه را طرح میکنند، عقب ماندهاند. به این دلیل که الان در حال حاضر با پیشرفتهای عجیب تکنولوژیکی در دوران مدرن روبهرو هستیم. منظور همان گسترش و تنوع کمّی و کیفی وسایل ارتباط جمعی است که اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر در چند سال اخیر با توجه به رشد شبکههای اجتماعی و حضور زمان زیادی از سوی مردم در فضای مجازی باعث شده که آنها هم بیشتر در معرض شبهات قرار بگیرند، البته قبلاً هم شبهه وجود داشت ولی مردم کمتر شبهه را میدیدند یا میشنیدند و دوم اینکه آمار و ارقام این شبهات هم به تناسب رشد همین شبکههای اجتماعی بالا رفته است و آنها هم تنوع بیشتری پیدا کردهاند.
چون به احتمال قوی متأسفانه کسانی که باید شبهات را رصد میکردند و متناسب با مقتضیات زمان به آنها پاسخ میدادند از این فرآیند عقب ماندهاند، یعنی یا از تعداد شبهات غافل شدند و یا از زمانی که شبهه ایجاد شده غافل شدهاند، یعنی اگر بین پاسخگویی به شبهه و ایجاد شبهه، فاصلهای اتفاق بیافتد، قطعاً آن شبهه در درون فردی که شبهه را دریافت کرده است، نهادینه میشود. بنابراین عقب ماندن و بهروز نشدن و حرکت نکردن با مردم عصر و زمان خودشان توسط کسانی که باید پاسخ دهند، یکی از دلایل بسیار مهم در مورد عدم توانمندی در پاسخگویی به شبهات است. این یک نکته است.
دوم اینکه باید از قبل پیشبینی میشد که چنین اتفاقی با توجه به سرعتی که ورود مدرنیته به ایران دارد، ممکن است بیافتد، ولی اصلاً پیشبینی نشد. متأسفانه بحران پیشبینی نشد، یا شبهه را بحران دانسته نمی شود و یا توانایی پیشبینی بحران وجود ندارد. در مرحلهی قبل هم که پیشتر هم اشاره کردم، در بحث حل بحران هم دچار مسئله هستیم. بنابراین عدم پیشبینی این شبهات هم متأسفانه میتواند یکی از دلایل باشد. وقتی پیشبینی می شود، در این صورت یا به دانش و یا به سلاحی که در این حوزه وجود دارد، مجهز می شویم. پس پیشبینی نشده ،مجهز نشده، تا حالت تدافعی گرفته شود.
از طرف دیگر بخشی هم به نداشتن اطلاعات و دانش کافی در مورد شبهات برمیگردد، چون شبهات جدید شدهاند. شبهات به تناسب پیشرفت علوم، پیشرفت دانش، تنوع در رشتهها زیاد شدهاند. ممکن است این اتفاق بیافتد که در پاسخگویی به شبهات ناتوانی پیش بیاید.
با کار در فضای مجازی هم آشنایی وجود ندارد. کار در فضای مجازی مثل کتاب نوشتن نیست، فضای مجازی نیاز به سواد رسانهای دارد، نیاز به دانش نوین رسانهای دارد که با اشراف کامل به ویژگیهای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و متناسب با شبهاتی که در آنجا مطرح میشود، بتوان به این سؤالات پاسخ داد. فضای مجازی در لحظه شبهه را مطرح میکند و میرود. یعنی آنقدر باید آمادگی وجود داشته باشد که دفاع به موقع و کامل انجام شود، مثل کسانی که مدافع حریم کشور و مدافع مرزها هستند و نگهبان مرزها هستند، اگر در آسمان کشور حتی یک نور مشکوک ببینند باید بزنند، وظیفهشان همین است. آیا در جبهه فرهنگی افرادی که میخواهند به شبهات پاسخ دهند، حالت حضورشان در برابر شبهات آن حالت تدافعی است؟ یعنی در آمادهباش کامل هستند؟ آیا سرعت عملشان هم مثل همان تهاجم است؟ یعنی در لحظه میتوانند دفاع کنند؟ نه. منتظر میمانند شبههای پخش میشود، یک ماه هست و هنوز خانمها و آقایانی که مسئول این کار هستند - البته همهی ما به نوعی مسئول هستیم - تازه متوجه میشوند که شبهه چیست و بعد این را به مشورت میگذارند و بعد هنوز به نتیجه نرسیدند و دیگر تمام میشود و فرصت را از دست میدهند.
بنابراین متأسفانه در کنار نداشتن دانش و نداشتن شناخت در مورد فضای مجازی و اقتضائات شبکههای اجتماعی و ویژگیهای آنها بحث سرعت عمل مان هم مسئله دارد، یعنی کندی در پاسخگویی به شبهات داریم و یا به عبارت دیگر به موقع پاسخ داده نمی شود و متأسفانه بیماری به راحتی میتواند حضورش را تسریع ببخشد. این مورد هم هست.
در کنار این هم نمیتوان واقعاً این دشمنیهای آشکار و غیرآشکار و هزینههای عجیب و غریبی که در آن طرف مرزها برای براندازی جمهوری اسلامی ایران و برای سست کردن پایههای مذهبی و باورهای دینی و حتی باورهای ملی مردم ایران میشود را نادیده گرفت. یعنی درست است که در این طرف ممکن است کوتاهیهایی در پاسخگویی به شبهات باشد اما اگر انصاف در نظر گرفته شود بدون تردید یکی از عوامل خیلی برجسته در عدم توانمندی در پاسخگویی به شبهات، حجم عظیمی از شبهات است که به طرق مختلف وارد کشور میشود و افرادی هستند که در قالب اندیشکدهها، پژوهشکدهها، گروههای تخصصی که سالیان سال در بعضی از دانشگاههای خارجی درس میخوانند و این شبهات را مطرح میکنند.
زمانی که کسی میخواهد شبههای را مطرح کند و یا علیه یک باور تردیدی را در دل باورمندان به آن عقیده یا باور ایجاد کند، به اندازهی کافی در مورد آن باور دانش کسب میکند، ابتدا میشناسد و بعد شبهه را طرح میکند. باید آن طرف قضیه را هم در نظر گرفت. آنها خیلی تلاش میکنند، به شدت تلاش میکنند. یعنی کانالهای فارسیزبانی که در سالهای اخیر راه افتاده است را ببینید. کسانی که در رسانه کار میکنند میدانند که ساخت یک سریال تلویزیونی، یک فیلم سینمایی و یا مثلاً یک سریال الف تاریخی چقدر هزینهبر است، آنها عاشق پیشرفت ملت ایران یا رشد ملت ایران و یا علاقهمند به شادابی و طراوت ملت ایران نیستند، قطعاً نکات آزاردهندهای در رفتار این ملت دیدهاند که نکاتی است که مانع از به ثمر رسیدن تفکرات استعماری و استکباری خودشان میشود و به همین دلیل با برنامهریزیهای دقیق و منسجم شبهاتی را مطرح میکنند و از طریق رسانه وارد می شوند. آنها خیلی خوب از طریق رسانه وارد عمل شدهاند.
• فکر میکنید نتایج این اختلال در جامعه و به ویژه در حوزهی فرهنگ دینی چیستند؟ یعنی اگر ما نتوانیم به شبهات پاسخ دهیم، باید منتظر چه پیامدهایی در فضای جامعه به خصوص در فرهنگ دینی باشیم؟
به نظرم نتیجهی آن یک پلورالیزم دینی و یک تکثرگرایی است که باعث میشود حقیقت پنهان بماند، چهرهی حقیقت گردوغبار به خودش خواهد گرفت. وقتی به شبهه در موعد مقرّر خودش و در زمان لازم خودش پاسخ داده نشود، قطعاً افرادی وارد این عرصه میشوند که تخصص لازم را ندارند.
ببینید افرادی که شبهه را دریافت میکنند چند دسته هستند؛ یا افرادی هستند که بلد هستند و از حقیقت مطلب خبر دارند و شبهه روی آنها تأثیری نمیگذارد. یا افرادی هستند که اعتقادات قوی دارند اما دانش لازم را ندارند، شبهه وارد میشود و برای آنها سؤال ایجاد میشود و او اصلاً نمیداند که باید به سراغ دانش برود و به دنبال این برود که مثلاً بر اساس یک منبع متقنی برای این شبهه پاسخ پیدا کند، چون بالأخره تردید، شک و سؤال ایجاد میکند. طیف بعدی هم کسانی هستند که شبهه را دریافت میکنند اما وقتی شبهه را دریافت میکنند به دنبال این هستند که جوابی برای آن پیدا کنند، دغدغهمند هستند، یعنی به این باور دینی آنقدر علاقهمند هستند که میدانند الان این شبهه است و تشخیص دادهاند که شبهه است و باید به دنبال جواب آن بروند. طیف آخر هم کسانی هستند که خودشان هیچ باور دینی ندارند و به دانش آنها در ضدّ دین بودن اضافه میشود که این هم خیلی خطرناک است.
بنابراین باید این طیفها را در نظر گرفت، این طیفها هستند و وجود دارند. در مجموع اگر شبهه به اینها وارد شود، فقط یک گروه هستند که به دنبال پاسخ آن میروند و سه طیف دیگر جامعه به دنبال آن نمیروند. بنابراین چهرهی حقیقت متأسفانه گردوغبار میگیرد و متأسفانه ممکن است جامعه دچار قشریگرایی یا همان اخباریگری شود، یعنی فقط ممکن است پوستهای از دین باقی بماند. آن نگاه عمیق به دین و آن اسلام ناب و آن دین عریان محمدی و بیپیرایه و بیآلایش مغفول میماند و دیده نمیشود و در نهایت رفتارهای آمیخته و مخلوطی از حق و باطل زیاد خواهد شد که جامعه را به انحراف میکشاند. یعنی در دینداری تکلیف مخاطب با خودش معلوم نیست. آنها مقتسمین به دین میشوند که در قرآن هم آمده است که یک قسمی از دین را میگیرد که مورد علاقهی او است و به آن عمل میکند و به قسمتهای دیگر عمل نمیکند. کسانی هم که کلاً لائیک و ضدّ دین هستند، از این وضعیت خوشحال هستند که میگویند ببینید، محصول دین این بوده است. ببینید محصول پاسخ ندادن به شبهات القاء این تفکر است که دین در پاسخگویی به سؤالات مردم ناکارآمد است. سپس کمکم میزان دینداری کم میشود. دین چیست؟ دین یک سلاح است، دین یک برنامه، پلن و نقشه برای زندگی در دنیایی است که پر از تزاحم و تضاد است. یعنی دین ابزاری برای درست زیستن، پاک زیستن و انسانی زندگی کردن است. دین چیست؟ دین، همان برنامهای است که انسان را محترم شمرده است و پس از محترم شمردن انسان، برنامههایش را حول محور خودشکوفایی و بالندگی انسان ترسیم کرده است. اگر کسی به دین عمل نکند، خودش ضرر کرده و عقب مانده است. بنابراین محصول آن تغییر سبک زندگی مردم ما در درازمدت است که به نوعی گرفتار سهلانگاری در عمل به ارزشهای انسانی میشوند و در مرحلهی بعدی گرفتار عصیان در برابر خداوند میشوند که طبق سنتهای الهی ممکن است عذاب الهی را به دنبال داشته باشد. در نهایت باز کسی که در این تجارت نفعی نمیبرد، انسان است.
• آیندهی این شبهات دینی و روند پاسخگویی به آن را چطور ارزیابی میکنید؟ یعنی فکر میکنید اگر وضعیت به همین روالی که اکنون هست هجمهی زیاد و ناتوانی در پاسخگویی، ادامه پیدا کند، چه وضعیتی در پیشرو خواهیم داشت؟
اگر همین الان عزممان را جزم کنیم و بخواهیم به این شبهات پاسخ دهیم و حضورشان را جدی بگیریم و از طریق یک سیستم بتوانیم آن را دنبال کنیم و یک ارادهی قوی پشت این ماجرا وجود داشته باشد، مطمئناً تا حدودی و تا درصدی موفق میشویم که به شبهات پاسخ دهیم.
اما اگر همین کندی که الان وجود دارد و همان ضعفهایی که در ابتدا در مورد علل گفتم را ادامه پیدا کند، نتیجه این خواهد شد که متأسفانه ممکن است از دین بیش از یک پوسته نماند و یا حتی همان پوسته هم باقی نماند. چون حتی معتقدم کسانی هم که به دین اعتقاد دارند اگر تعداد دفعاتی که در معرض شبهه قرار میگیرند زیاد باشد، حتی اگر باورهای خیلی عمیق داشته باشند، ممکن است در جایی متزلزل شوند.
• دین که یک امر فطری است و در نهایت افراد به سراغ دین میروند ولی این دین را از منابع رسمی نمیگیرند . می شود گفت اگر وضعیت به همین ترتیب پیش برود، آینده به سمت دین فردی شده میرود؟
اگر پاسخگویی به شبهات تبدیل به گفتمان نشود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آنها پاسخ داده نشود، قطعاً جامعه دچار یک ناهنجاری عجیب خواهد شد که شاید آن را حتی در مواضع سیاسی کشور در عرصه بین الملل و حتی در سیستم دفاعی و حتی در سیستمهای اداری، دانشگاهی و علمی هم بشود دید و تمام این سیستمهایی که نام بردم، معیوب شوند.
زمانی شما با مردمی صحبت میکنید که پایههای دینی آنها سست است، این یک اقتضایی دارد. زمانی با مردمی صحبت میکنید که پایه های دینی قوی دارند اقتضای دیگری دارد.
مردم ما یک عقبهی تاریخی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگیِ دینی دارند. مثل این است که شما به یک ایرانی غذای چینی تعارف کنید، خیلی تمایل ندارند که بخورند. میخواهم بگویم بیدینی و ضدّ دین بودن مثل همان غذایی است که برای ایرانیها سوءهاضمه میآورد. میخواهم بگویم زمانی سالها هست که در یک جامعهای، دینداری مفهومی ندارد. مردم ایران اینطوری نیستند. مردم ایران یک ویژگی دارند که آن ویژگی را شاید سایر مردم دنیا نداشته باشند و آن هم این است که به دینداری علاقهمند هستند. مثلاً ما وارد شهری مثل اردبیل میشویم و در ابتدای شهر مینویسند: به پایتخت حیسنیت ایران خوش آمدید. وارد شهر زنجان میشوید، همینطور است. شهرهای مختلف را ببینید، افتخار شهرهای ما به پرورش علما و دانشمندان بزرگ است. دانشمندان بزرگی که از دل همین ملت بیرون آمدهاند یا حافظ قرآن بودند، یا در فلسفهی اسلامی کار کردهاند و یا حتی پزشکان هم افراد دیندار بودهاند. میخواهم بگویم که در کنار توجه به علوم آن دیندار بودن هیچگاه حذف نشده است. چرا؟ چون آن را ابزاری برای پاک زیستن دانستهاند. ایرانیجماعت بالفطره علاقهمند به پاک زیستن هستند. به دعوت پیامبر(ص) پاسخ دادند. مردم ایران سالها در جنگ تحمیلی و در 8 سال دفاع مقدس با شعارهای «یا حسین»، «یا زهرا» و «یا مهدی» میجنگیدند. رمز عملیاتهای ما چیستند؟ اینها به ما شور میدهد. ارتباط با دین به ما شور زندگی، شور دفاع و شور بهتر زیستن میدهد. تاریخ نشان داده است که مردم ما بدون دین سوءهاضمه میگیرند. میخواهم بگویم که هیچگاه نباید فکر کنیم که دیر شده است.
من شاید بخواهم این سؤال شما را اصلاح کنم. چون جامعه ما در حال گذار است، ممکن است بخشی از ارزشهای ما متزلزل شود و احساس خطر شود، اما به نظر میآید که مردم ایران شاید در حال پوستاندازی باشند و شاید بتوان گفت که در آیندهای نه چندان دور مقداری خودشان را با این ابزارهای مدرنیته سازگار میکنند و آن زمان فکر و تأمل میکنند.
• راهکارهای کاهش اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی یا ارتقای وضعیت و اثربخش نمودن مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه چیست؟
نکتهی مهم این است که نسل جوان ما و آیندهسازان ما بسیار اهل تفکر هستند، بسیار اهل واکاوی و موشکافی مسائل هستند. دیگر سؤالات، سؤالات ساده در مدارس نیست، سؤالات عمیق و جاندار است که پرسیده میشود. باید نقشهی جامع پاسخگویی به شبهات در کشور تدوین شود. نقشهی جامع به چه معنا است؟ نقشهی جامع این است که باید اهدافمان را دانست، چشمانداز را دانست، وظایف تمام ارگانها و نهادها را ترسیم کرد که موازیکاری نشود، وظایف را تقسیم کرد که چه کسی باید در کجا پاسخ دهد، چه کسی باید به کدام طیف سنّی پاسخ دهد. میخواهم بگویم در این نقشهی جامع... که من نمیدانم متولی آن چه کسی و یا چه ارگانی باید باشد، اما یک نفر باشد، مثلاً حوزهی علمیهی قم با همکاری دانشگاهها و آموزش و پرورش نیازسنجی کنند و مجموعه شبهاتی که ممکن است مطرح شود، نیروهایی که میخواهند وارد سیستمهای آموزشی شوند، باید دورههایی برای اینها گذاشته شود که اینها کارآمد و بهروز شوند برای اینکه بتوانند به شبهات پاسخ دهند. نه اینکه خود... .
بهترین راهکار همین است که نقشهی جامع پاسخگویی به شبهات در جمهوری اسلامی ایران باید تدوین و تنقیح شود. و پیشنهاد من این است که مسئول تدوین این نقشه طلاب و اساتید جوان حوزه و دانشگاه باشند که دغدغهمند باشند و خودشان دانش کافی در این حوزه را کسب کرده باشند. امیدوارم که این اتفاق بیافتد.
دوم اینکه وقتی نقشه تدوین شد در نقشه، نقش رسانه را باید بسیار جدی گرفت. در نقشهی جامع، تمام مواردی که تا کنون صحبت کردیم باید در آن نقشه حضور داشته باشد. ببینید اگر بخواهیم گفتمانی از درون دانشگاه و از درون حوزه به فضای عمومی جامعه انتقال دهیم، یعنی از فضای نخبگانی به جامعه منتقل شود، حتماً باید از رسانه و از شبکههای اجتماعی استفاده شود. الان مراکزی وجود دارد که شبهات را رصد میکنند. رصد شبهه یک طرف، دستهبندی و پاسخ به آنها هم در طرف دیگر است.
اما باید نیروهای فعال و جوان آشنا به حضور در شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد که اگر شبههای را میبیند، در لحظه جواب دهد. البته این هم طبیعی است که بخشی از این شبهات باز هم از دست خارج میشود. یعنی اینطور نیست که بشود به صورت 100 درصد پاسخ داد. میخواهم بگویم که نگاهمان نگاه کمالگرایانه نباشد. تا جایی که میتوان، تا جایی که ظرفیتش وجود دارد، تا جایی که سوادش وجود دارد ولی به صورت درست، دفاع شود، دفاع غلط از هر چیزی، در حقیقت از بین بردن همان مسئله است. اگر به شبهات به صورت ناقص پاسخ داده شود، شبهه تقویت شده است. نظر من این است که یک الگوی مدوّنی در حوزهی پاسخگویی به شبهات باید وجود داشته باشد و این کار از موازیکاری ادارات، ارگانها و مراکزی که این کار را انجام میدهند پیشگیری میکند.
باید یک فراتحلیلی انجام داد که تا کنون در داخل و خارج از کشور، دلایل گریز از دین، بحث شبهات دینی، تردید و تشکیک در دینداری و مجموعهای از اینها جمعآوری شود که در خارج و داخل کشور چه پژوهشهایی انجام شده است و در نهایت با بهرهگیری از شیوههای پژوهش جدید و مدرن بتوان زمینهساز پاسخگویی به شبهات را فراهم کرد. این شیوههای پژوهش علمی و دقیق است. باید همان شیوههای پژوهش را بومی کرد و از آنها استفاده کرد تا بتوان مشکلات جامعه را حل کرد. ضمن اینکه رسالهها و پایاننامههای به ویژه دکتری را باید به این سمت برد که به این شبهات پاسخ داد، حل کرد و آن طیف سنّی و زبان پاسخگویی به آن را باید دانست. در نهایت باید این را گفت که شیوههای تبلیغ دین باید مدرن شود.
با شیوههای سنتی نمیتوان جامعه را اداره کرد. باید در حوزهی تبلیغ، جامعهشناسی تبلیغ، روانشناسی تبلیغ، مردمشناسی تبلیغ و جغرافیای تبلیغ را در نظر گرفت.
تأکید من همیشه روی این است که باید وارد مطالعات میانرشتهای شد. اصلاً نمیتوان از اینها بیبهره ماند. جوان آن زبان علمی بهروز را دوست دارد.
خلاصه راهکار:
1. باید نقشهی جامع پاسخگویی به شبهات در جمهوری اسلامی ایران تدوین و تنقیح شود.
2.هدف از نقشهی جامع ترسیم اهداف، چشمانداز، وظایف تمام ارگانها و نهادها و... است.
3.باید نیروهای فعال و جوان آشنا به حضور در شبکههای اجتماعی وجود داشته باشند که اگر شبههای را میبیند، در لحظه جواب دهد
4. باید فراتحلیلی درباره دلایل گریز از دین، بحث شبهات دینی، تردید و تشکیک در دینداری و مجموعهای از اینها جمعآوری شود تا زمینهساز پاسخگویی به شبهات را فراهم کرد
5.رسالهها و پایاننامههای به ویژه دکتری را باید به این سمت برد که به شبهات دینی پاسخ دهند
6.شیوههای تبلیغ دین باید مدرن شود.
ضرورت تهیه نقشه جامع پاسخگویی به شبهات دینی در کشور
مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با خانم دکتر ندا ملکی معاون پژوهش دانشگاه مذاهب اسلامی، با موضوع آسیبشناسی مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی