ضرورت راه اندازی کرسی های آزاداندیشی از لحاظ کمی و کیفی در سطح کشور

  • سه شنبه, 24 تیر 1399 06:05
  • بازدید 921 بار

حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین بستان؛ جامعه شناس دین و عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه 

طبق بررسی‌های اولیه مشخص شد که مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه دچار اختلال شده است و شبهات زیادی در جامعه به وجود می‌آیند که یا بی‌پاسخ می‌مانند یا به‌طور کامل پاسخ داده نمی‌شوند، با این توضیحات به نظر شما؛ علل و عوامل بروز اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه کدم‌اند و به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟
اولاً باید عبارت اختلال تعریف شود تا منظور از اختلال روشن بشود. ممکن است پاسخ‌هایی داده بشود ولی پاسخ‌ها، پاسخ‌های مناسبی نیستند. یک حالت این است که پاسخ داده می‌شود و پاسخ هم، پاسخ صحیحی است اما مؤثر نیست. کسی ممکن است بگوید این هم یک نوع اختلال است، تأثیری که باید داشته باشد را ندارد، با اینکه پاسخ درستی داده می‌شود ولی آن تأثیری که باید داشته باشد را ندارد. حتی یک حالتی را هم می‌توان در نظر گرفت که اصلاً سؤالی که باید مطرح شود، مطرح نمی‌شود. ممکن است گاهی اختلال به این دلیل شکل بگیرد که اصلاً کسی از روحانیونی که باید پاسخگوی سؤالات باشند، سؤالی نمی‌پرسد. فقدان سؤال هم خودش یک مشکل و اختلال است.
پس مفهوم اختلال در اینجا حالات مختلفی پیدا کرد، وقتی در مورد اختلال صحبت می‌شود، باید مشخص شود که منظور کدام یک از این موارد است. سؤال شما کلی بود و من فرض را بر این می‌گیرم که تمام این‌ها هست، یعنی حالات مختلف مشکل و اختلال است که باید همه را مدنظر قرار دهیم. این در مورد خود مفهوم اختلال در پاسخگویی به سؤالات و شبهات بود.
شما اشاره کردید که شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد که اختلال وجود دارد. چون ما به صورت جزئی در مورد این شواهد بحث نکردیم که چه چیزهایی هستند، در اینجا یک مفهومی ایجاد می‌شود که ما باید این را به صورت اصل مسلّم تلقی کنیم، یعنی چون خود من داده‌های لازم را در این زمینه ندارم و شما هم مدارک و مستنداتی ارائه نکردید و فقط یک برداشت کلی دارید که مشکل وجود دارد، بنابراین ما الان این را باید به صورت اصل موضوعی تلقی کنیم و فرض بگیریم که اختلال وجود دارد، اما این اختلال دقیقاً به چه اندازه است و چقدر مشکل داریم، این الان برای ما حداقل مشخص نیست.
وجود اختلال در سیستم پاسخگویی به شبهات دینی نتیجه ای است که براساس مشاهدات میدانی و اطلاعات آماری برای اعضای اتاق فکر نشریه ثابت شده است یعنی همکاران بنده طبق شواهد متقن و علمی این اختلال را تشخیص داده اند. حالا براساس نتایج حاصله که اختلال در پاسخگویی به هر شکلی که می شود تصور کرد را نشان می دهد: یا پاسخ داده نمی‌شود و یا به طور کامل پاسخ داده نمی‌شود و یا ...، به نظر شما علت این اختلال چیست؟
به نظر من عامل اصلی این است که محتوای این شبهات نسبت به گذشته دچار تغییر شده است. در گذشته هم ما شبهات دینی داشته‌ایم و الان هم داریم، اما چرا می‌گوییم پاسخگویی به این شبهات دچار اختلال شده است؟ چون با گذشته مقایسه می‌شود و در مقایسه با گذشته محتوای این شبهات متفاوت شده است. اگر در گذشته شبهات دینی حول یک‌سری مسائل خاصی بود، مثلاً گاهی در بحث‌های اعتقادی ما شبهاتی مطرح می‌شد، منظور از بحث‌های اعتقادی هم همان بحث‌های کلاسیک و سنتی است که داشتیم که در مورد معاد و فلسفه‌ی آفرینش ممکن بود شبهه‌ای در مورد خلقت یا توحید وجود می‌داشت، یا در مورد نبوّت شبهه‌ای به وجود می‌آمد. خلاصه در اصول کلی اعتقادات ما مثل توحید، نبوت، امامت و معاد شبهاتی مطرح می‌شد و پاسخ هم داده می‌شد.اما ما در دهه‌های اخیر شاهد تغییر در محتوای شبهات هستیم، به این معنا که به جای اینکه فقط در این مسائل اصلی اعتقادات شبهه ایجاد شود، شبهات به سمت فلسفه‌ی زندگی این‌جهانی رفته است، که در مقابل شبهات قدیم که در مورد فلسفه‌ی آفرینش و خلقت و این موارد صحبت می‌شد که می‌گفتند خالق هستی کیست و چه ویژگی‌هایی دارد. الان شبهات به این سمت رفته است که فلسفه‌ی زندگی این جهان و زندگی دنیایی ما چیست و خداوند مطلوب آن چیست و در مورد چرایی آن است. مثلاً یکی از ابعاد زندگی این‌جهانی ما بُعد سیاسی است، در مورد سیاست و فلسفه‌ی سیاست شبهه ایجاد شده است که مثلاً حکومت باید در دست چه کسی باشد و چرا باید اینطور باشد. یا در مورد حقوق اساسی، آزادی، عدالت و در مورد حقوق زنان شبهاتی ایجاد شده است. تمام این‌ها مربوط به زندگی این دنیای ما می‌شود که یک فلسفه‌ای دارد، خیلی از شبهات به این سمت رفته است. این، شاید یکی از دلایل باشد.
حالا که به این سمت رفت، چه شده است که اختلال در پاسخگویی به وجود آمده است. در محور اول سابقه‌ی هزار‌وچندصد ساله دینی در بحث‌های کلامی ، منابع، کتاب‌ها و دانشمندان بزرگی وجود داشته است که پاسخ این سوالات را داده اند، اما در قسمت دوم پیشینه و ادبیات قوی علمی دینی وجود ندارد. در بحث جدید که بیشتر منشأ آن فلسفه‌های غربی است، در جامعه دینی پیشینه‌ی قوی علمی وجود ندارد و این ضعف پیشینه باعث شده که در پاسخگویی اختلال پیش بیاید، در اینجا دیدگاه‌ها متعارض می‌شود و چون پیشینه ای وجود ندارد، بحث‌ها جدیدتر است و وارد چالش، مناظره و بحث هم نشده است که به پختگی لازم برسد. به همین خاطر می‌بینیم که گاهی دیدگاه‌ها متعارض می شود. کسی یک جوابی می‌دهد و کسی دیگر در مقابل آن یک جواب دیگری می‌دهد و اینطور می‌شود که مثلاً کسی می‌گوید دموکراسی در اسلام است و با اسلام سازگاری دارد و دیگری می‌گوید: نه، با اسلام سازگار نیست. این بحث مثل مباحث قدیمی که علما هزار سال روی آن بحث کرده‌اند و به نتایجی رسیده‌اند، پیشینه‌ی زیادی ندارد. چون مباحث نظری در این زمینه‌ها نپخته است، باعث می‌شود که پاسخگویی دچار اختلال شود.
در کنار این مسئله می‌توان به یک مشکل بزرگ دیگر به نام عرفی شدن و سکولار شدن هم اشاره کرد. در این زمینه دیدگاه‌هایی وجود دارد و به‌هرحال افرادی که در حوزه‌های دینی هستند و می‌خواهند پاسخ دهند هم تحت تأثیر همین جریان سکولاریسم قرار گرفته‌اند و دیدگاه‌های آن‌ها تا حدی سکولار شده است. از طرفی ممکن است در پاسخ به شبهات دینی به کسانی که غیرحوزوی هستند مراجعه شود و این‌ها هم پاسخ‌های سکولار ممکن است بدهند. سکولار که می‌گویم یعنی چه؟ یعنی منابع آن‌ها منابع دینی نیست و پاسخ‌هایی که به این شبهات می‌دهند، پاسخ‌هایی است که برآمده از منابع دینی و آموزه‌های دینی نیست. این هم به نظر می‌رسد که منشأیی برای چالش در پاسخگویی دینی است. یعنی یک حالت چندگانگی و تکثری در این پاسخ‌ها به وجود آمده است که باعث می‌شود نشود به شبهات پاسخ‌های دقیقی داد و گاهی اوقات پاسخ‌ها، پاسخ‌های مناسبی نیستند.
یا همان‌طور که در تعریف اختلال گفته شد یکی از اشکال اختلال این است که اصلاً سؤالی پرسیده نمی‌شود. لذا این مسئله هم تأثیرگذار است. یعنی نهادها یا افرادی در جامعه شکل گرفته اند که متکفل پاسخ هستند مدعی پاسخگویی هستند ولی این نهادها جزء نهادهای دینی یا علمای دین نیستند بلکه از یک منظر دیگر به پرسش ها پاسخ می دهند. این شکل از پاسخ دادن مانع می شود که افراد سراغ گزاره های دینی برای پاسخ گرفتن درباره شبهات خود که دیگر تغییر پیدا کرده و رنگ و بوی زندگی این جهانی دارد نروند. این مسئله باعث می‌شود که اصلاً این‌ها به سراغ علمای دین نروند تا نیازشان را از طریق رجوع به آن‌ها برطرف کنند. تعبیر ساده‌ی این مسئله این است که یک دکّان دیگری در جایی باز می‌شود و همین مسئله باعث می‌شود که بخشی از جامعه وقتی دچار شبهه می‌شوند، برای پاسخ اصلاً به سراغ حوزه‌ی علمیه و به سراغ عالمان دین نروند و به سراغ افراد دیگر می‌روند و از آن‌ها جواب می‌گیرند. این هم یکی از دلایل اختلال می‌تواند باشد.
شما تبعات اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی را چه می‌دانید و مشخصاً در زمینه‌ی فرهنگ دینی فکر می‌کنید چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت؟
اگر بخواهیم نتیجه و پیامد برجسته‌ای را ذکر کنیم، همین نکته‌ای که در مورد عرفی شدن گفتم، از یک زاویه‌ی دیگری در اینجا مطرح می‌شود. در آنجا به عرفی شدن به عنوان علت نگاه شد که خود عرفی شدن به اشکالی در اختلال تأثیرگذار است، ولی از آنجا که این‌ها یک رابطه‌ی خطی و یک‌طرفه ندارند و بلکه این مسائل یک رابطه‌ی دو طرفه است، بر موضوع تبعات هم موثر است، یعنی همان‌طور که عرفی شدن باعث این اختلال می‌شود، برعکس خود همین اختلال هم دوباره برمی‌گردد و عرفی شدن را تقویت می‌کند. یک حالت دورانی و چرخشی دارد و دوسویه است، وقتی پاسخ‌های درستی به این شبهات داده نمی‌شود و یا پاسخ‌هایی داده می‌شود که خیلی بُرد تبلیغی ندارد و یا فضای جامعه به گونه‌ای است که به خوبی شنیده نمی‌شود و یا خلاصه تأثیر لازم را روی مخاطب ندارد، خود همین، باز عاملی می‌شود برای اینکه این عرفی شدن تقویت شود و بخش‌هایی از جامعه از مسئله‌ی مراجعه به مراجع پاسخگوی دینی روی‌گردان شوند و به سراغ مراجع و منابع دیگر بروند. خود این مسئله کمک می‌کند که این فرآیند عرفی شدن باز تقویت شود. به نظرم یک نتیجه‌ی مهم این قضیّه می‌تواند این باشد و وقتی این اتفاق می‌افتد طبعاً آن ارزش‌ها و باورهای دینی تضعیف می‌شود، چون پاسخ‌های لازم را از دین طرف دریافت نمی‌کنند، جایگاه دین و نهادهای دینی در جامعه تضعیف می‌شود.
بر اساس روند فعلی آینده‌ی شبهات دینی و پاسخگویی به آن‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
پیش‌بینی این مسئله مقداری سخت است. میشود جهات و حیثیت‌های بحث را از هم تفکیک کرد. از یک جهتی می شود نگاه مثبتی به آینده داشت، آن هم از این جهت است که به‌هرحال ما در یک برهه‌ای از زمان هستیم که به خاطر هجمه‌ فلسفه‌های جدید از جهات مختلف به تفکر دینی ، نهادهای دینی و مراجع دینی آمادگی لازم را نداشتند، از این رو برای پاسخگویی دچار این اختلال شده‌ند. از این جهت می‌توان ادعا کرد که هر چه به پیش می‌رویم، نهادهای دینی خودشان را بازسازی می‌کنند و ضعف‌های خودشان را کم‌کم برطرف می‌کنند، نقطه‌ی مثبت می‌تواند این باشد که در آینده ممکن است به خاطر همین درکی که از موضع ضعف خودشان دارند، درصدد برطرف کردن این ضعف برآیند و به تدریج از حیث پاسخگویی باعث بهبود وضعیت شود و از نظر ضعفی که در پاسخ دادن وجود داشت، این نقطه، می‌تواند نقطه‌ی مثبت باشد.
به تعبیر دیگر ما یک‌دفعه با هجمه‌ای از شبهات روبه‌رو شده‌ایم. با این فرض که هر روز که می‌گذرد این شبهات به صورت تصاعدی بالا نمی‌رود، این‌ها شبهات که متوجه دین شده‌اند، هرچند که زیاد هستند ولی یک سقفی دارند، نهادهای دینی در این مقطع ممکن است که دچار ضعف شده‌باشند، اما در 5-10 یا 20 سال آینده می‌شود افرادی را تربیت کرد که توان پاسخگویی داشته باشند. با فرض اینکه شبهات رشد خیلی بالایی نداشته باشند و ما به لحاظ تربیت دینی در حال تقویت باشیم، می توان امید داشت که این موازنه کمی به نفع نهادهای دینی تغییر کند و بشود امید داشت که در آینده افرادی را برای پاسخگویی تربیت کرد .این یک بُعد از قضیّه است.
اما مشکلی که هست این است که عرفی شدن در جامعه در حال پیش رفتن است که این روند ممکن است در آینده تأثیر منفی خودش را در سطح جامعه بگذارد، با اینکه ما داریم خودمان را بیشتر آماده می‌کنیم ولی اثر آن پیامد منفی که در سؤال دوم گفتیم ممکن است آنقدر گسترده باشد که آمادگی ما هر چند که بهتر هم شود، ولی باز پاسخگو و جوابگوی آن مشکل بزرگ نباشد و ما از این جهت دچار مشکل شویم.از این رو به نظرم این مسئله هم جنبه‌ی مثبت دارد و هم جنبه‌ی منفی دارد.
به نظر شما برای اینکه بتوانیم وضعیتمان را ارتقاء دهیم و مکانیزم پاسخگویی به شبهات دینی را اثربخش کنیم، باید به سراغ چه راهکارهایی برویم؟
ابعاد این، مختلف است. راهکارهایی وجود دارد که ما الان هم داریم و حداقل ایده‌های آن راهکارها مطرح شده ولی به طور جدی فعال نشده‌اند.
بخشی از راهکارها به این شکل هستند. مثلاً همین بحث کرسی‌های آزاداندیشی است که چند سالی است که مطرح است و مقام معظم رهبری هم دنبال می‌کنند، الان مدتی است که این بحث مطرح شده است و خصوصاً این بحث از پارسال تا کنون دارد دنبال می‌شود ولی این‌ها گام‌های ابتدایی است و هم به لحاظ کمّی و هم به لحاظ کیفی باید توسعه پیدا کند. یعنی از جهت کیفیت، عمق و محتوا هنوز خیلی جای کار دارد که این‌ها به آن سطح مطلوبی برسند که از آن‌ها نتایج برجسته‌ای حاصل شود.
یا برگزاری دوره‌ها و رشته‌های تخصصی است که الان در حوزه راه افتاده است و باید خیلی توسعه پیدا کند. یعنی ما در همین زمینه‌های فلسفه‌های جدید، بحث‌های حقوقی، بحث‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، هنر و خیلی از ابعاد دیگر و حتی بحث‌های کلام جدید و فلسفه نیاز داریم که رشته‌های تخصصی راه بیافتد و دوره‌های تخصصی داشته باشیم و تربیت نیرو صورت بگیرد.
مراکز علمی و گروه‌های تخصصی هم هستند و دیگر اینکه ما بتوانیم مثلاً از همین فضای مجازی استفاده کنیم و فعالیت‌های ما گسترش پیدا کند. به‌هرحال این فضای مجازی هم برای خودش دنیایی است و ظرفیت‌های زیادی دارد که متأسفانه دشمن از آن استفاده می‌کند و ما خیلی کم از این ظرفیت استفاده می‌کنیم. این هم می‌تواند ظرفیت خیلی خوبی باشد برای اینکه ما بتوانیم در این زمینه خودمان را تقویت کنیم و به بحث پاسخگویی به شبهات هم از جهت علمی و هم از جهت تبلیغی مسئله ارتقاء دهیم. تقویت پژوهش‌ها در این زمینه هم می‌تواند اثرگذار باشد.

 
راهکارها:
1. راه اندازی کرسی‌های آزاداندیشی باید هم از لحاظ کمّی و هم به لحاظ کیفی توسعه پیدا کند.
2. بایدکرسی‌های آزاداندیشی را از جهت کیفیت، عمق و محتوا به سطح مطلوب رساند.
3. باید دوره‌ها و رشته‌های تخصصی پاسخگویی به شبهات را توسعه داد.
4. باید در حوزه های کم پرداخت شده ای مثل فلسفه‌ها و کلام جدید، بحث‌های حقوقی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، هنر و... دین به شکل تخصصی نیرو تربیت کرد.
5. باید استفاده از فضای مجازی در پاسخگویی به شبهات گسترش بیابد.
6. پاسخگویی به شبهات هم باید توامان وجه علمی و جهت تبلیغی داشته باشند.
7. تقویت رویکردهای پژوهشی در حوزه های علمیه در این زمینه می‌تواند اثرگذار باشد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید