ضرورت شناخت شبهه و آشنایی با شیوه‌های مؤثر در پاسخ‌گویی

  • سه شنبه, 17 تیر 1399 11:24
  • بازدید 2466 بار

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی؛ پژوهشگر علوم قرآنی، عضو هیئت‌علمی جامعه المصطفی العالمیه (ص)

علل و عوامل بروز اختلال در روند پاسخگویی به شبهات دینی را چه می دانید.
علت اول عدم شناخت شبهات است. ممکن است افرادی اصلاً ندانند که شبهات چیستند و در واقع ندانستن شبهه، موجب می‌شود که تلاشی برای پاسخگویی به آن هم پیدا نشود.
نکته‌ی دوم این است که گاهی با شبهات آشنا هستند ولی شیوه‌ی پاسخگویی را بلد نیستند. چرا شیوه‌ی پاسخگویی را نمی‌دانند؟ گاهی علمیت بالا باعث می‌شود که از پاسخ‌های ساده و روان غفلت شود. درست مثل اینکه الان فرضاً بچه‌ی شما یک مسئله‌ی ریاضی را از کلاس دوم ابتدایی آورده است و شما فوق لیسانس ریاضیات دارید و می‌خواهید از راه انتگرال برای او حل کنید. او متوجه نمی‌شود و نمی‌داند که انتگرال چیست. یا فرضاً شما می‌خواهید یک موضوعی را در علوم یا در فارسی و یا در رشته‌هایی که بچه دارد، از آن پاسخ‌های خودتان در دانشگاه جواب دهید. پس مطلب دوم گاهی تفاوت سطح بین شبهه و شبهه‌گر و کسی است که شبهه را می‌پرسد.
نکته‌ی سوم هم این است که گاهی اوقات افراد پاسخ شبهه را بلد نیستند که چگونه باید بدهند. در بخش اول عرض کردم که شبهه را نمی‌شناسند، در بخش دوم گفتم که شبهه را می‌شناسند ولی بلد نیستند که پاسخ را روان بدهند. در بخش سوم، پاسخگو بلد نیست که به شبهه پاسخ دهد و این بلد نبودن خودش یک عیب است که باید در حوزه، دانشگاه و مراکز علمی به صورت تخصصی افرادی برای شبهات تربیت شوند.
رشته‌ی فردی علوم قرآن است، ممکن است شبهات مربوط به قرآن را جواب دهد، ولی نمی‌تواند به شبهات کلام یا فلسفه جواب دهد، حوزه‌های این‌ها امروزه فوق‌العاده تخصصی است و لذا خود پاسخگویی نیاز به پیشینه‌ی علمی و آگاهی لازم دارد که بتواند جواب دهد. به نظر من این‌ها سه عاملی هستند که موجب اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه می‌شوند.
عامل چهارم هم این است که گاهی پیش‌فرض‌های ذهنی مانع از پاسخگویی به شبهات دینی می‌شود. معروف است یعنی یک پیش‌فرضی دارد که نباید کسی راجع به این موضوع اصلاً سؤال کند، چرا می‌پرسد. بالأخره عصر اینترنت، ماهواره و پیشرفت است و ممکن است گاهی شبهاتی در ذهن فردی شکل بگیرد.
نکته‌ی آخر هم اینکه از شبهات نباید ترسید، باید به پاسخگویی شبهات پرداخت نه اینکه بترسند.

حضرتعالی مهم‌ترین عامل را چه چیزی می‌دانید؟

مهم‌ترین عامل را عامل سوم یعنی آشنا نبودن با پاسخ است. یعنی خیلی‌ها نمی‌دانند که جواب این شبهه چیست و خیلی از اوقات هم نیاز به پاسخ تفصیلی نیست. یعنی به راحتی پاسخ داده می‌شود. فرضاً الان کسی مثلاً شبهه‌ای طرح می‌کند و می‌گوید: شما چرا به ائمه(ع) می‌گویید که بچه‌ی ما را شفا بده؟ این، شرک است. مگر خداوند قاضی الحاجات نیست؟ ببینید این شبهه با یک مثال ساده که خداوند خالق است اما به حضرت عیسی(ع) هم می‌گوید «أخلُقُ»، یعنی من خلق می‌کنم. خود خداوند جان‌ها را می‌گیرد ولی جان گرفتن را به عزرائیل واگذار کرده است. همان‌طور که وحی به جبرئیل، رزق به میکائیل و مرگ به عزرائیل واگذار شده است، چه اشکالی دارد که خداوند به معصومی برآوردن حاجات را واگذار کند. به سادگی پاسخ داده میشود. یعنی در پاسخگویی به شبهه خیلی مهم است که پاسخ را بلد باشند و درون‌دینی جواب دهند. این، خیلی مهم است. یعنی شبهه‌ی قرآنی را از درون قرآن و شبهه‌ی تاریخی را از درون تاریخ جواب دهیم.

این اختلال در روند پاسخگویی به شبهات دینی چه پیامدها و تبعاتی در جامعه به دنبال دارد؟
من در اینجا یک نکته‌ای را بگویم و آن نکته این است که بین شبهه و ایجاد تردید تفاوت وجود دارد. یعنی سؤال و شبهه با شبهه‌افکنی متفاوت است، شبهه با شبهه‌افکنی متفاوت است. شما الان به بنده بگویید که این دیوار کج است، ممکن است در ذهن من هم کج تداعی شود، یا مثلاً بگویید که عسل تلخ است و ممکن است من هم تلخی احساس کنم. این، شبهه‌افکنی است، یعنی تخریب ذهن است. به عبارت دیگر بهانه‌جویی با شبهه کردن متفاوت است.
پیامد و تبعات منفی اختلال در پاسخگویی هم اولاً بی‌اعتمادی به علمای دینی است. یعنی ممکن است مردم بگویند که پس علما نمی‌توانند پاسخگوی دین باشند. دوم اینکه ماندگاری شبهه باعث استحکام و تثبیت شبهه و تخریب یک عقیده می‌شود. یعنی زمانی که کسی نتوانست برای شبهه‌اش پاسخی بگیرد، می‌گوید پس شبهه‌ام درست است و پس نباید نماز خواند و نباید روزه گرفت و نتیجه‌گیری‌‌های بدی در پی خواهد داشت.
نکته‌ی سوم بدبینی به دین و این است که دین ناقص و دین ابتر است. در صورتی که «اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیبی که هست از مسلمانی ماست». اگر من نتوانم به سؤال شما جواب دهم، دلیل بر این نیست که دین، اشکال دارد. مثل این است که یک پزشک نتواند بیماری شما را معالجه کند و نباید به نظام پزشکی بدبین شد، مسلماً این بیماری، درمان دارد و پزشک بلد نیست.

در زمینه‌ی فرهنگ دینی این اختلال چه تبعاتی را به دنبال دارد؟
مشخصاً در زمینه‌ی فرهنگ دینی، از جمله تبعات آن ضعف باور به دین است، یعنی افراد تک تک از حوزه‌ی دین جدا می‌شوند، مردم را از دین جدا می‌کند. می‌گویند: دینی که اینقدر در آن شبهات است و پاسخ هم پیدا نمی‌شود، امام هم که در بین جامعه نیست و علما هم پاسخگو نیست، پس معلوم است که این دین، ناقص است. موجب می‌شود که نگاه به دین نگاه ابتر و ناقصی شود.


همین ضعف باورمندی دینی هم خودش را در عرصه‌های دیگر اقتصادی و سیاسی نشان می‌دهد.
بله، می‌گویند پس دین اداره کننده نیست. همان چیزی است که قبلاً هم می‌گفتند که دین مانع و شد است، یعنی احساس می‌کنند که نه تنها دین پیش نمی‌برد، بلکه بازدارنده است.
اشکال این است که بعضی اوقات اگر به شبهات پاسخ داده نشود، منجر به این می‌شود که فرد لائیک و بی‌دین شود، می‌گوید: اگر دین نداشتم، مشکلی نبود. مثل کبکی که سرش را داخل برف می‌کند و می‌گوید خبری نیست و موجب می‌شود که فرد از پیرامون خودش غافل شود.


چه راهکارهایی را برای کاهش اختلال در روند پاسخگویی به شبهات پیشنهاد می‌کنید؟
یکی از راهکارها این است که حوزه‌های پاسخگویی تخصصی شود. ببینید حوزه‌ی احکام، حوزه‌ی کلام، حوزه‌ی استشراق، حوزه‌ی قرآن، حوزه‌ی حدیث و حوزه‌ی فلسفه و حوزه‌های دیگر باید از هم جدا شوند. ما یک پزشک عمومی و یک پزشک متخصص داریم. پزشک عمومی یک‌سری اطلاعات کلی راجع به بیماری‌ها دارد، اما اگر تخصصاً ریه‌ی شما مشکل داشت باید به سراغ متخصص ریه بروید، اگر بچه‌ی شما مشکل داشت باید به سراغ متخصص اطفال بروید. آقایان حوزوی باید مثل پزشکان یک اطلاعات کلی داشته باشند، نمی‌شود که کسی در خیابان از من بپرسد که غسل جمعه جای وضو را می‌گیرد یا نه؟ و من بگویم که تخصص من قرآن است. این چه معنایی دارد، پس آخوندی چیست؟ پس یک حداقلی را باید بلد باشند. اما راهکار اول من این است که حوزه‌ها تخصصی باشد، یعنی مشخص باشد،
نکته‌ی دوم اینکه تمام شبهات شناسایی شود، اینکه بدانیم چند هزار شبهه وجود دارد، البته شنیده‌ام که این کار انجام شده است. اصلاً شبهات چیستند، این شبهات به صورت فراوان همپوشانی دارند، یعنی یک شبهه هزاران بار مطرح شده است، صد بار در شبکه‌های ماهواره‌ای مطرح شده است. راهکار پیدا کردن شبهات هم همین سایت‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای است که علیه دین و شیعه و اسلام تبلیغ می‌کنند. این دومین راهکار بود.
راهکار سوم این است که روش پاسخگویی تدریس شود. یک تحقیق و یک روش تحقیق وجود دارد. الان شما می‌خواهید پایان‌نامه بنویسید، تحقیق دارید اما روش تحقیق ندارید، باید روش پاسخگویی آموزش داده شود که به چه شیوه‌ای انجام شود. برای مثال در نقل دارد که زمانی چهار نفر با یک فرد اهل شام وارد مناظره شدند و به شبهات او پاسخ دادند و هر چهار نفر گیر کردند ولی هشام بن حکَم جواب همه را داد. امام صادق(ع) فرمودند: هشام هم خوب پرواز می‌کند و هم خوب می‌نشیند. «یطیر و یجلس»، هم اوج می‌گیرد و هم می‌نشیند، اما شما اوج می‌گیرید ولی بلد نیستید که بنشینید. این، خیلی نکته‌ی مهمی است. خیلی‌ها در بحث اوج می‌گیرند و در هوا بال می‌زنند ولی نمی‌توانند از پاسخ بیرون بیایند. اما هشام گزیده و گویا جواب داد. خوب اوج می‌گرفت و خوب می‌نشست. خلبان خوب کسی نیست که فقط بتواند پرواز را بلند کند، خلبان خوب کسی است که بتواند یک پرواز را به خوبی بنشاند. به نظرم این، نیازمند روش پاسخگویی است که باید برای آن دوره‌هایی گذاشت. مثل تبلیغ است که فرد فکر می‌کند با برف‌انبار کردن اطلاعات می‌تواند منبر برود، نه منبر یک روش، قلق و شیوه‌ای دارد.
پایان‌نامه‌ها، تحقیقات و مجلات به سمت و سوی این شبهات سوق داده شود. طلاب ما و دانشمندان علوم اسلامی ما از آخرین دستاوردهای پژوهشی غافل نشوند. امروز نمی‌توان با تاریخ نقلی به شبهات تاریخی پاسخ داد. یعنی شما با تاریخ طبری و تاریخ یعقوبی نمی‌توانید به شبهات تاریخی پاسخ دهید، حتماً باید کتاب آقای جعفر مرتضی، آقای جعفریان و آقای پیشوایی را ببینید. یعنی امروز تاریخ تحلیلی جای تاریخ نقلی را گرفته است. امروز فقط نمی‌توان با مطالعه‌ی تفسیر «مجمع البیان» به پاسخ شبهات پرداخت. حتماً باید کسی آخرین دستاوردهای تفسیری را ببیند.
آخرین توصیه هم این است در کنار اینکه همیشه علم و آخر تحقیقات دیده شود، تخصصی دیده شود پاسخگو در حوزه، کفایه، رسائل و مکاسب باید خوانده شود، ولی این‌ها به تنهایی پاسخگو نیست. آقای قرائتی مثالی می زد. ایشان می‌فرمود: یک خانمی نزد من آمد و گفت: من زشت هستم و زیبا نیستم و مشکل جسمی دارم. پس چطور خداوند عادل است که من را آفریده است و هیچکسی هم با من ازدواج نمی‌کند؟ آقای قرائتی یک جمله‌ی زیبایی گفتند. گفت: جواب این سؤال نه در مکاسب و نه در کفایه است. چه جوابی می‌خواهید به این سؤال بدهید؟ کسی که می‌خواهد به این سؤال جواب دهد نمی‌تواند با استصحاب و قاعده‌ی یقین جواب دهد. من آن‌ها را نفی نمی‌کنم، آن‌ها حتماً باید خوانده شوند و پشتوانه هستند، اما کسی که می‌خواهد به این شبهه پاسخ دهد، باید ماهر باشد که از کجا ورود پیدا کند. با تمثیل آشنا باشد، با شعر و خطابه آشنا باشد، با آخرین دستاوردهای مباحث کلامی و اعتقادی آشنا باشد. به عبارت دیگر پاسخگویی به شبهات مقداری هم نیاز به علوم اجتماعی دارد، یعنی نیاز به روانشناسی و مخاطب‌شناسی دارد. من باید بدانم که مشکل مخاطب من در کجا است.
من یک مثالی به شما عرض کنم. دو نفر خدمت امام صادق(ع) آمدند، یکی پرسید: آیا جهان در تخم‌مرغ جا می‌شود؟ آقا فرمودند: بله، شما با چشمت همه جا را می‌بینی. او رفت و دیگری آمد و همان سؤال را پرسید و آقا فرمودند: نخیر، نمی‌شود. تخم‌مرغ کوچک است و جهان بزرگ است، انطباع کبیر در صغیر ممکن نیست. چرا دو پاسخ می‌دهند؟ چون به مخاطب نگاه می‌کنند.
پس یک مسئله مخاطب‌شناسی است. در ابتدا هم گفتم که اگر بچه‌ی ابتدایی یا دبیرستانی یا دانشگاهی از شما سؤال کرد، شبهات این‌ها با هم متفاوت است و نمی‌شود با یک روش به همه پاسخ داد. لذا مخاطب‌شناسی، علوم اجتماعی، روانشناسی و حتی نوع بیان هم اهمیت دارد. گاهی اوقات بعضی در پاسخ به شبهه اثبات شبهه را می‌کنند که خطر این هم بیشتر است.
باید اخلاق پاسخگویی به شبهات را هم آموزش داد که اگر کسی گفت: من فلان کار را کردم. نباید شما بگویید: تو برو و مرتد هستی، اینطور نمی‌شود. در سیره‌ی معصومین(ع) بوده که کسی روبه‌روی معصوم(ع) می‌نشست و می‌گفت: «إنّی أحبّ الزنا»، من دوست دارم که زنا کنم. یا می‌گوید: «أظننت أنّک امام؟»، چه کسی گفته که شما امامی؟ یا می‌گوید: عالم اصلاً خالق ندارد، یعنی به سیم آخر می‌زدند. الان اگر کسی بگوید من ولایت فقیه را قبول ندارم، ممکن است کسی به او بگوید که تو کافر هستی. اینطور نیست. این، خیلی نکته‌ی مهمی است که خیلی در پاسخگویی به شبهات، اخلاق پاسخگویی به شبهه را ندارند، یعنی آنقدر بد برخورد می‌کنند که جوان جرأت نمی‌کند که سؤال کند. این را باید اصلاح کنیم و پیش‌فرض اصلی است.

بر اساس روند فعلی، حضرتعالی آینده‌ی شبهات دینی در جامعه و پاسخگویی به آن‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
آقایان می‌گویند علم کلام رشد کرد چون فلاسفه خیلی ایراد گرفتند، یعنی اشکالات فلاسفه موجب رشد علم کلام شد، هر چه شبهات بیشتر باشد، دین تقویت می‌شود. یعنی الان هر کسی به شما و به چهره‌‌ی شما هر چه اشکال بگیرد، شما زیباتر می‌شوید، می‌گوید: موهایت سفید است و شما رنگ می‌کنید. می‌گوید: موهایت ریخته است، مو می‌کارید. می‌گوید: پیراهن شما بدرنگ است و شما پیراهن خوشرنگ می‌پوشید. به نظر من شبهات دائماً مشکل می‌شوند که اشکالات در حوزه‌ی دین کمتر شوند.
الان شما ببینید، زمانی همه می‌گفتند که انقلاب ممکن نیست ولی امام ثابت کرد که ممکن است. حکومت اسلامی نمی‌تواند خودش را به راحتی اداره کند ولی الان اداره می‌کند، می‌گفتند: ولایت فقیه معنا ندارد و خیلی‌ها مخالف بودند، ولی الان ولایت فقیه یک تئوری برای اداره‌ی جامعه است.
به نظر من هر چه شبهات در آینده بیشتر شود به رشد دین کمک می‌کند، اما به این شرط که در شبهه نمانیم. سه مدل حرکت وجود دارد؛ زمانی کسی با آسانسور بالا می‌رود، زمانی کسی در قیر گیر می‌کند و زمانی هم کسی در باتلاق فرو می‌رود. اگر در باتلاق فرو بروید که خطر است، در قیر هم گیر کنید، درجا می‌زنید ولی اگر با آسانسور بالا بروید، رشد می‌کنید. در شبهات باید بین رشد، رکود و انحطاط آن مورد اول را انتخاب کرد، نه در رکود ماند و نه با انحطاط پایین رفت. این، خیلی نکته‌ی مهمی است که موجب می‌شود جامعه در مقابل شبهات به بالندگی برسد.

 
راهکارها:
1. باید اخلاق پاسخگویی به شبهات را آموزش داد تا شیوه برخورد عاری از تهمت و سوءظن و... باشد
2. مسئله مخاطب‌شناسی مهم است. چراکه باید پاسخ متناسب با سطح مخاطب طراحی شود
3. پاسخگویی به شبهات مقداری نیاز به مهارت های اجتماعی، آشنایی با سایر علوم مثل اجتماعی و روانشناسی و مخاطب‌شناسی دارد.
4. باید پایان‌نامه‌ها، تحقیقات و مجلات را به سمت و سوی پاسخگویی به این شبهات سوق داده شود.
5. طلاب ما و دانشمندان علوم اسلامی نباید از آخرین دستاوردهای پژوهشی غافل شوند.
6. پاسخگو باید توان تحلیل و استنتاج مطالب داشته باشد.
7. باید تمام شبهات روز شناسایی شود،
8. باید حوزه‌های پاسخگویی تخصصی شود. حوزه‌ی احکام، حوزه‌ی کلام، حوزه‌ی استشراق، حوزه‌ی قرآن، حوزه‌ی حدیث و حوزه‌ی فلسفه و حوزه‌های دیگر باید از هم جدا شوند.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید