ضرورت نگاه تخصصی به موضوع فرقه های انحرافی در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر

  • یکشنبه, 11 خرداد 1399 03:36
  • بازدید 1611 بار

دکتر حجت حیدری چراتی؛ مدرس و پژوهشگر مرکز تخصصی مهدویت 

مدعیان دروغین به‌ویژه در حوزة مهدویت چه شاخصه‌‌هایی دارند و این مسئله تا چه میزان در جامعة ما جدی است؟
باید مدعیان را تقسیم‌بندی کرد؛ بعضی از افراد ادعای ارتباط با امام زمان(عج) را دارند ولی برخی ممکن است ادعا ‌کنند که علاوه بر داشتن ارتباط، به عنوان نماینده ایشان هم هستند! برخی از آن‌ها هم برای بعضی از نشانه‌های ظهور مدعی هستند و می‌گویند که اگر نشانه‌ای می‌خواهد محقق شود، توسط آن‌ها محقق می‌شود مثل جریان احمد‌الحسن که ادعای قیام یمانی را دارد. عده‌ای هم هستند که ادعای امام زمان(عج) بودن را می‌کنند و برخی مثل بابیت و بهائیت حتی از این مرحله بالاتر می‌روند و امام زمان(عج) را پایه کار خود قرار می‌دهند برای اینکه ادعا کنند که دین جدیدی آورده‌اند.
 یکی از شاخصه‌های عمومی این مدعیان مخالفت با تعقل است. در هر شاخه جریان‌هایی دیده می‌شود که ملاک‌ها و معیارهایی دارند که مخالف با عقل است. اکثر فرقه‌ها به صراحت نمی‌گویند که با عقل مخالف هستند و همه می‌گویند که عقل را قبول دارند اما وقتی سخنان آن‌ها تفسیر و معنا می‌شود و به مرحله عمل می‌رسند، می‌بینید که خواسته و ناخواسته، عقلی که آن‌ها تفسیر می‌کنند با عقلی که افراد صاحب‌نظر تفسیر می‌کنند، متفاوت است.
دومین شاخصه که می‌توان در تمام مدعیان دید، مخالفت با علمای مذهبی است. اکثر این‌ها از بابیت گرفته تا واقفیه، کیسانیه، زیدیه واسماعیلیه در مقابل علمای دین قرار داشته‌اند. آن‌ها یکی از موانع پیشرفت خود را علما می‌دانند چون کسانی که با این‌ها مقابله می‌کنند و آن‌ها را می‌شناسند، علما هستند. برای مردم عادی تشخیص حق و باطل خیلی سخت است. بنابراین جریانی که اکثراً با این‌ها مخالفت کرده‌اند، علما و به خصوص مرجعیت هستند. مثلاً جریان علی یعقوبی اولین کاری که می‌کند این است که مرجعیت را به کنار می‌زند و می‌گوید مرجعیت دیگر کارآمدی ندارد و به قول خودش ولایت فقیه و یا حکومت فقه کارآمدی ندارد و باید حکومتی به نام حکومت حق مطرح شود.
 این را هم می‌توان به عنوان یک شاخصه مطرح کرد که زیبا حرف می‌زنند. در واقع حرف زیبا نمی‌گویند بلکه زیبا حرف می‌زنند. در واقع یک نوع رنگ و لعاب زیبا به سخنان خود می‌دهند. مثل برخی از کلمات اوشو و سخنان بیان شده در عرفان‌های کاذب و یا حرف‌هایی که از پائولو کوئیلیو و یا بودا مطرح می‌شود. مردم عادی هم به دنبال افرادی هستند که زیبا سخن می‌گویند ولی اینکه حرف زیبا می‌زنند یا خیر، برایشان خیلی مطرح نیست. در حال حاضر جریان مدعی یمانی هم به همین شیوه عمل می‌کند. بزرگترین دشمن و مانعی که برای کار آن‌ها هست حوزه و مخصوصاً مرجعیت است.
فکر می‌کنید این مسئله در جامعه ما چقدر جدی است؟
نکته مهم این است که نباید فکر کرد که فرقه‌ها و مدعیان، جریان‌هایی هستند که صددرصد با دین مخالف هستند. آن‌ها به نام دین، علیه دین کار می‌کنند. یک زمانی هست که مخالفانی مانند ماتریالیست‌ها به طور مستقیم می گویند که خدا را قبول ندارند اما یک وقت، جریانی هست که می‌گوید خدا و اهل‌بیت(ع) را قبول دارد و حتی بیشتر از بقیه قبول دارد اما شمشیر می‌بندد و علیه انقلاب اسلامی کار می‌کند.
انقلاب و حکومت ایران بر اساس دین حرکت می‌کند و رهنمودها و سیاست‌های خود را بر اساس دین انتخاب می‌کند لذا این جریان‌های مدعی به وجود خواهد آمد و بیشتر هم می‌شوند.
در حوزه آینده‌پژوهی باید گفت که اشتیاق و گرایش به دین هر روز در کشور ایران و در تمام دنیا در حال گسترش است. کتابی به نام «فرقه‌ها در میان جامعه» هست که خانم تالر سیگنر نوشته است. وی در این کتاب با رویکرد روانشناسی مردم به بحث فرقه‌ها پرداخته است. سریال «سارق روح» هم که از تلویزیون پخش می‌شود، بر اساس همین کتاب نوشته شده است. نکته مهمی که در این کتاب هست این است که در 5 دهه قبل کل فرقه‌هایی که در اروپا و آمریکا بودند، بیش از 3000 فرقه نبود اما الآن به بیش از 7000 فرقه تبدیل شده‌اند. در مجموع منظور این است که گرایش به دین و فرقه‌های مختلف، زیاد شده است. آقای دکتر فعالی در کتاب «آفتاب و سایه‌ها» در مقدمه خود به این نکته اشاره کرده است که اگر عرفان‌های مختلف در کشور رسوخ کرده است، نشان می دهد که جامعه هم نیاز به دین پیدا نموده است ولی مسیر را کج رفته و به انحراف کشیده شده است. بنابراین خطر فرقه‌های انحرافی، جدی و خطرناک است چون نسخه‌ای در کنار نسخه اسلام خواهند بود.
بسترها و زمینه‌های گرایش مردم به ادعاهای دروغین چیست و چرا مردم به این جریان‌ها گرایش پیدا می‌کنند؟
عامل اصلی که می‌توان در تمام این‌ها گفت، جهل است. بسترها گاهی اوقات اقتصادی، گاهی اوقات اجتماعی، گاهی اوقات سیاسی و گاهی اوقات هم فرهنگی هستند. در زمان قاجار بعد از جنگ ایران و روسیه، مردم دچار مشکل اقتصادی بودند به همین خاطر به دنبال یک منجی بودند که این‌ها را نجات دهد. در همین زمان سید علی‌محمد باب ادعا می‌کند که می‌تواند آنها را نجات دهد!
انجمن حجتیه که در سال 61 بعد از سخنرانی امام تعطیل شده بود، در بحث جریانات دیماه سال 96 پر رنگ شد. چون گفتند که مشخص شد که اسلام نمی‌تواند حکومت داشته باشد. این مسئله شاید به نام انجمن نباشد، اما فردی که رصد می‌کند می‌بیند که همان خط فکری در حال تعقیب است. می‌گویند مشخص شد که حرف انجمن حجتیه درست بوده است. حکومت باید به معصوم(ع) رسد و اگر معصوم حکومت نکند، همین بلاها بر سر مردم می‌آید. از این طرف برخی از متدینین که خود را طرفدار انقلاب و نظام می‌دانند، برای توجیه بعضی از ضعف های موجود در اداره کشور می‌گویند: اگر غیرمعصوم حکومت انجام دهد، ضعف خواهد داشت. یعنی ناخواسته همان مغالطه انجمن حجتیه را تکرار می‌کنند!
خیلی از شبهات در گذشته مطرح شده بوده است اما امروزه رنگ، لعاب و ادبیات آن عوض شده است. برای کار در بحث فرقه‌ها نیاز است که در زمینه پیشینه آن‌ها دقیق کار شود. اگر پیشینه را ندانید، امروز نمی‌توانید در مورد شبهات جریان‌های معاصر پاسخگو باشید. این راهبرد در بحث فرقه‌ها باید به عنوان یک راهبرد کلان  مطرح شود. یعنی باید همانطور که آن‌ها شبهات گذشته را به نحوی به‌روز کرده‌اند، در روش‌های مقابله با آن‌ها نیز باید به‌روز بود.
حاکمیت در مقابل مدعیان دروغین باید چه سیاستی را درپیش گیرد؟
نمی‌توان همه جریان‌ها را یکجا دید و باید بین جریان‌ها تفاوت قائل شد. اگر تفکیک نشود، ایجاد آسیب می‌کند. بین کسی که ادعایی می‌کند با فردی که جریان‌سازی می‌کند باید تفاوت گذاشت.
نکته دوم این است که بین مدعی با مریدان او هم باید تفاوت قائل شد. متأسفانه گاهی از طرف برخی نهادها همان نگاهی که به مدعی وجود دارد، به مریدهای او هم حاکم است. واقعیت این است که مرید، عاشق امام زمان(عج) و عاشق دین است. مصادیق زیادی وجود دارد که مریدان، مخلصانه از مدعیان حمایت می‌کنند.
نکته دیگر این است که نباید به این جریان‌ها و پیروان آن‌ها فقط با نگاه حذفی برخورد کرد بلکه باید با یک نگاه فوق‌العاده تخصصی با این موضوع برخورد کرد.
 در بحث وظیفه حکومت باید گفت که اولاً حکومت نباید احساس می‌کند به راحتی می‌تواند مدعیان را جمع کند. جمع کردن، فقط جمع کردن فیزیکی نیست و باید همه ابعاد را دید. همچنین اگر همانند رویکردی که حاکم است، فرقه‌ها تنها در یک بُعد دیده ‌شوند و فقط بعد ادعای افراد مورد توجه واقع شود و تصور شود که مشکل، فقط اعتقادی است و با نوشتن کتاب توسط طلاب و روحانیت حل می‌شود، خطای بزرگی است.
فرقه‌ها غیر از جریان اعتقادی، جریان امنیتی و تبلیغی و فرهنگی هم دارند. مثلاً رهبر جریان مدعی یمانی ادعا می‌کند که فرزند امام زمان(عج) است. درست است که این ادعا یک ادعای اعتقادی است ولی در ادامه می‌گوید که حکومت باید از طرف خداوند و ائمه منتقل شود و اگر غیر از این باشد، مشروعیت ندارد. بنابراین حکومت جمهوری اسلامی، مشروعیت ندارد چون فقط بر مبنای دموکراسی است و مردم به خبرگان رأی می‌دهند و خبرگان هم رهبر را انتخاب می‌کند! این موضوع در حال حاضر توسط احمد بن الحسن و منصور هاشمی مطرح می‌شود.
بنابراین نباید فکر کنند که فرقه‌ها فقط بُعد اعتقادی دارند و با گذشتن یک مرکز برای پاسخ به شبهه، خود را راحت کنند. پاسخ به شبهه فقط یک کار است که مورد نیاز است. نیاز به یک اتاق فکر هست که به سازمان امنیتی راهنمایی کند که آنها چگونه با مدعیان مقابله کنند؟
بعضاً مشاهده می‌شود که فردی که کار امنیتی انجام می‌دهد و تجربه‌ای برای مقابله با فرَق ندارد، با تصور اینکه قبلاً‌ در حوزه مقابله با ناهنجاری‌های اجتماعی فعالیت کرده است، می‌تواند با موضوع فرَق و مدعیان هم برخورد کند. در حالی که سیاست مقابله با این موضوع باید متفاوت باشد. نباید فکر کرد که با چند حرکت خشونت آمیز، مشکل حل می‌شود. این کار اتفاقاً در برخی موارد مانند برخورد با بهائیت موجب مظلوم‌نمایی آن‌ها می‌شود. همچنین برخورد فیزیکی صرف در مورد کاظمینی بروجردی و یا دراویش ممکن است مسئله را امنیتی کند. در موضوع دراویش تهران، اخیراً کار خوبی که دستگاه های مربوط کردند این بود که آقای نورعلی تابنده را وارد موضوع نکردند.
در این زمینه باید یک اتاق فکر باشد که همه این‌ها را رصد کند و سپس روش مقابله با این‌ها را مشخص کند. باید مشخص شود که با هر یک از رهبران و مریدان چطور برخورد کرد؟ همچنین با فضای مجازی و بعضی از روزنامه‌ها چطور باید برخورد کرد؟ مثلاً ممکن است روزنامه‌ای از مسائل مطلع نباشد و مسائلی را بازگو ‌کند که اشتباه است. نباید همه را به یک چوب راند. یکی از اشتباهاتی که متأسفانه در اثر نبودن نگاه تخصصی در کشور اتفاق می‌افتد، این است که بعضی از جریان‌های خودی را وارد فاز مقابله با نظام می‌کنند. مثلاً وهابیت یک جریان خشن است که هیچ گروهی و حتی سنی‌ها را قبول ندارد ولی برخی نهادها ناخواسته بعضی از سنی‌ها را وارد جریان وهابیت می‌کنند که خیلی خطرناک است.
در حال حاضر جریان سنی‌هایی که در کشور هستند، بیشتر حنفی و شافعی هستند. در سیستان‌وبلوچستان بیشتر حنفی هستند و در جاهای دیگر هم شافعی هستند. حنبلی‌ها اصلاً حنفی‌ها را کافر می‌دانند و از یهودیان هم بدتر می‌دانند. متأسفانه از این فرصت استفاده نمی‌شود و حنفی‌ها را به آن سمت هُل می‌دهند!
  نباید اینطور باشد که هر کس مؤسسه‌ای راه‌اندازی کند و قصد مقابله با فرق و مدعیان را داشته باشد! ممکن است نیت خیر هم داشته باشند ولی روش غلط و نقد ضعیف، باعث تخریب بیشتر می‌شود. همچنین متأسفانه گاهی اوقات برخی از مؤسسات، اهداف تجاری دارند و خواسته و ناخواسته آسیب‌ها و چالش‌هایی را به وجود می‌آورند.
نکته دیگر اینکه باید در این زمینه نهادهای مردمی را هم فعال کرد. احساس می‌شود که در مقابله با این مدعیان، یک نوع تنبلی در مردم و نهادهای مردمی وجود دارد. مثلاً اگر کسی در غرب علیه اسلام اقدام کند، ایران آخرین جایی است که علیه آن ماجرا در آن راهپیمایی می‌کنند. برخی می‌گویند این بی‌غیرتی است ولی به نظر می‌رسد که این موضوع تا حدی طبیعی است؛ در جایی مانند پاکستان چون دولت اسلامی ندارد، خود مردم سریع واکنش نشان می‌دهند ولی در ایران، مردم می‌گویند که باید دید که دولت چه می‌کند؟ در بنگلادش، هند و خود آمریکا هم همینطور است. بنابراین ناخودآگاه یک نوع تنبلی برای مردم ایجاد شده است و خود مردم خیلی در این زمینه به صورت خودجوش حرکت و اقدام نمی‌کنند!
نظام آموزشی کشور چه ضعف‌هایی دارد و راهکار شما برای رفع آن چیست؟
در نظام آموزشی کشور معارف دین به خوبی شناخته نشده است. مثلاً در بحث مهدویت نگاه تخصصی وجود ندارد و یک نگاه خیلی سطحی مطرح شده است. همچنین از اشعار و مطالبی مانند شعر « موسی و شبان» در کتب درسی استفاده می‌شود که متصوفه استفاده می‌کنند. این شعر کاملاً می‌تواند یک مرجئه را تربیت و به جامعه تحویل ‌دهد. این شعر می گوید که اجازه دهید که هر کسی، خودش باشد. جوانی که از تکلیف و قید فرار می‌کند و می‌خواهد به دنبال آزادی به معنای غلط رود، با این شعر ناخواسته به او گفته می‌شود که کاری نداشته باشید و اجازه دهید که هر کاری دوست دارد، انجام دهد. البته غرض این نیست که مولوی، سعدی یا حافظ کنار گذاشته شوند بلکه انتخاب‌ اشعار باید دقیق باشد. متأسفانه اتاق فکری که کار تدوین کتب درسی را انجام می‌دهد، آرام آرام فرمایشی و تشریفاتی شده است.
اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که مهم‌ترین جایگاه را در تصمیم‌گیری بخش فرهنگ دارند، اکثراً کارهای دیگری دارند که نمی‌توانند توان کافی در شورا داشته باشند.
یکی از چیزهایی که در بحث فرقه‌ها آسیب می‌زند، شخص‌محور بودن و گشتن به دنبال افراد مشهور است. متأسفانه نوشتن و تألیف کتاب در این حوزه، گاهی به افراد بدون صلاحیت ولی مشهور سپرده می‌شود.
باید از کسانی که فرقه‌شناس هستند، برای تألیف کتاب در این حوزه دعوت شود و بعد از تولید کتاب به چند کارشناس برای بررسی داده شود. البته این کارشناسان هم نباید فقط ارزیاب باشند.
به نظر شما نهادهای تبلیغی چگونه می‌توانند ضعف فکری و علمی مردم را مرتفع سازند؟
فعالیت تبلیغی هم جنبه اثباتی دارد و هم جنبه سلبی‌. یکی از آسیب‌هایی که وجود دارد این است که باید این موضوع را در جامعه نهادینه کرد که از هر کسی که ملبس شد، انتظار دانستن کامل تمام دین را نداشته باشند. یکی از خوبی‌هایی که در سربازی، ارتش و سپاه هست این است که افراد درجه دارند و توانمندی هر کس مشخص است. اما حوزه درجه خاصی ندارد و هر چه عمامه، بزرگتر و ریش، بلندتر باشد، فرد را عالم‌تر می دانند. نهادهای تبلیغی باید آگاهی لازم برای جنبه اثباتی و نفی را داشته باشند و در حوزه دین، تخصص و در حوزه فرقه‌ها، اطلاعات کافی داشته باشند.
در فیلم سینمایی «ملک سلیمان» که حتی رهبری هم به دیدن آن رفتند، یک دیالوگ بیان می‌شود که عین کلمات آقای علی یعقوبی است: « الان زمانی است که آسمان‌ها به هم نزدیک شده است، اجنه دارند می‌آیند و ... » سؤال این است که آیا لازم نبود که سناریوی این فیلم را افراد دیگر و متخصصین هم بررسی کنند؟
رهبری می‌گویند جریان سکولار در حال ورود به حوزه است. چون حوزه گاهی اوقات اینطور فکر می‌کند که انقلاب در مسیر خودش می‌رود و ربطی به آن‌ها ندارد! از آن طرف هم برخی به اصطلاحات دقت نمی‌کنند و به اینکه انقلاب اسلامی زمینه‌ساز یک حکومت اسلامی است و هنوز حکومت ایران به معنای کامل اسلامی نشده است، دقت ندارند. برخی هم شکل‌گیری انقلاب اسلامی را جزء قواعد و مراحل قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) می‌دانند که متأسفانه افراد بزرگواری هستند که این حرف را می‌زنند. باید توجه شود که افراد مختلف را به یکباره محوریت ندهند که نظرات آنها مساوی با نظرات نظام و مقامات عالی نظام باشد.
مرتب نگویند که فلانی بسیار قوی است و باید از وی استفاده شود. بزرگ بودن خیلی خوب است اما دلیل نمی‌شود که آن فرد در تمام زمینه‌ها متخصص باشد و حرف آخر را بیان کند.
 وظیفه حوزه علمیه در مقابله با مدعیان دروغین چیست و حوزه باید چه کار کند؟
چون مباحث دینی، اخلاقی و عرفانی در حوزه بیشتر مطرح هست، خطر جریان‌ها و مدعیان در حوزه از همه جا بیشتر است. متأسفانه طلبه در روز اول با یک نیت، حالت و پیش‌فرض‌هایی به حوزه علمیه می‌آید و فکر می‌کند قرار است به جایی رسد که امام زمان(عج) را ملاقات کند. این فرد با اخلاص و بسیار قوی، اگر به درستی تربیت و هدایت نشود و کسانی از این فضا سوءاستفاده کنند، کار خراب می‌شود. همین اتفاق هم متأسفانه افتاده است. همه فرقه‌ها از شیخیه گرفته تا همین احمد الحسن، نیروهای خود را از طلبه‌های جدید جذب می‌کنند. نیروهای جریان احمد‌الحسن اکثراً از طلبه‌های پایه 2، 3 و 4 و حداکثر 5 و 6 هستند! البته چند نفر بزرگتر هم هستند ولی اکثر آنها طلبه پایه 3 و 4 هستند و عشق به مهدویت دارند. پس وظیفه اول، تربیت طلاب است.
شناخت تخصصی در بحث مهدویت در حوزه کم است. متأسفانه خیلی از افراد دو سال است که به کلاس خارج سطح می‌روند ولی هنوز نمی‌دانند که مهدویت چیست؟ برخی از افراد در بالاترین سطوح حوزه، هنوز نمی دانند که واقعاً مباحث تخصصی مهدویت چیست و به مؤسسات تخصصی در این حوزه اهمیت نمی‌دهند.
باید نگاه تخصصی در حوزه به مهدویت و ضرورت بحث مهدویت و ابعاد مختلف و دروس آن‌، دوباره تبیین شود. حداقل آن طلبه‌ای که از ابتدا می‌آید و فرمانده خود را امام زمان(عج) می‌داند، باید از فرمانده‌ و راهکارهایش شناخت داشته باشد. متأسفانه در حوزه، هنوز بحث‌های احساسی پررنگ‌تر است. همچنین یکی از معضلات مهم دیگر در حوزه علمیه، بحث خواب است. البته انکار خواب به کلی درست نیست اما وقتی فرد، خوابی را با آب و تاب تعریف می‌کند و قطراتی اشک هم از بقیه می‌گیرد آنگاه نمی‌توانید در مورد خواب احمد الحسن ادعا کنید که خواب اساساً حجت نیست! چون در این صورت افراد دچار پارادوکس می‌شوند.
 طلبه می‌گوید چطور درک کند که هر کاری که شما گفتید و تفسیری از قرآن که شما دارید، درست است اما تفسیر بهائیت از قرآن اشتباه هست؟ کتاب «گلشنی از قرآن» بهائیت مملو از آیات قرآن است و تمام حر‌ف‌های احمد الحسن هم برگرفته از روایات است. متأسفانه به طلاب ملاک و شاخص حقانیت داده نشده است و فردگرایی و مراد و مریدبازی در حوزه بیداد می‌کند!
به نظر شما ادامة روند فعلی در موضوع مدعیان دروغین به کجا منتهی می‌شود و چه آینده‌ای را برای این مسئله تصور می‌کنید؟
 جریان‌ها در وهله اول دارای یک نوع مانیفست، یک نوع الگو و یک نوع متن هستند. دوم دارای رهبر هستند و سوم، دارای تشکیلات هستند و چهار، نیروی سازماندهی‌شده دارند. این یک چیز طبیعی و با حساب و کتاب است که به عنوان یک چالش بزرگ برای نظام و حتی برای حوزه و فرهنگ کشور است.
نباید فقط از یک بُعد نگاه کرد. ممکن است در حال حاضر نامی از برخی فرقه‌ها نباشد ولی تفکرشان کار کند! فرقه برخلاف جریان‌های سیاسی از بین نمی‌رود چون یک اعتقاد و اندیشه است و اندیشه به زودی از بین نمی‌رود. در انقلاب جریان‌های حزبی زیادی آمدند و رفتند اما می‌بینید که فرقه اسماعیلیه بیش از هزار سابقه دارد یا هنوز تفکرات انجمن حجتیه در کشور وجود دارد.همچنین گروه‌های ترور زیادی بودند که متلاشی شدند اما سازمان منافقین ‌ماند چون تفکر و ایدئولوژی برای خود داشت.
 یک فرد بی‌سواد مانند شیخ علی‌اکبر تهرانی در تهران، دارای یک نوع باور بود و نیروهای زیادی جذب کرد و حتی کسانی هم برای او سر می‌شکستند. یک پسری به تهران آمده بود و تمام وقتش را برای او می‌گذاشت. می‌گفت از وقتی که با شیخ علی اکبر تهرانی بوده است، خلقیاتش بهتر شده و زندگیش معنا پیدا کرده است.
برخی از متدینین طوری هستند که دست یافتن و رجوع کردن به آن‌ها مشکل است. فردی می‌گفت یکبار در نجف می‌خواسته است دست یک مرجع تقلید را ببوسد ولی او اکراه داشته است. اما وقتی به مکتب نجف احمد الحسن رفته بود، ناظم عقیلی به عنوان شخصیت دوم جریان آن‌ها، نزد او آمده و با او غذا خورده است.
 این واقعیتی است که وجود دارد. نداشتن حشر و نشر با مردم دردسر است. علمای گذشته در خیابان راه می‌رفتند. امام هم در خیابان‌های نجف راه می‌رفت. ولی امروز برای علما ماشین می‌گیرند و می‌برند و می‌آورند تا هیچ کس به آنها دست نزند! ممکن است خود علما هم راضی نباشند اما این حاشیه‌ها و دفترها را آنقدر بزرگ کرد‌ه‌اند که افرادی مانند احمد الحسن از آن‌ سوء‌استفاده کرده‌اند.
نگاه دینی و شور مهدوی در جامعه روز به روز بیشتر می‌شود اما اگر همراه با شور، شعور نباشد آسیب‌های زیادی دارد.

خلاصه راهکارها:
1- باید برای مردم تفاوت بین «حرف زیبا زدن» و « زیبا حرف زدن» تبیین شود چون خیلی از مدعیان دروغین مهدیت و شعب مختلف آن‌ها، سخنان زیبا و استدلالی ندارند ولی زیبا صحبت می‌کنند.
2-طبق مطالعات آینده‌پژوهانه تعداد فرَق مختلف در جهان همانند چند دهه اخیر، به شدت در آینده افزایش خواهد یافت. بنابراین برخورد فیزیکی و حذفی به هیچ وجه کارساز نیست و باید با همه جریان‌ها به گفتگو پرداخت و سخنان اشتباه آن‌ها را با استدلال، باطل کرد.
3-فرَق انحرافی باید پیشینه‌شناسی شوند و با نسخه‌های جدید آن‌ها با روش‌ها و استدلال‌های جدید مقابله نمود. نه اینکه با استدلال‌های تاریخ‌گذشته، در مقابل سخنان و پیروان جدید آن‌ها صحبت کرد.
4-حاکمیت باید بین جریان‌ها و فرَق مختلف تفاوت قائل شود و نحوه برخورد با هر کدام در سطوح مختلف متفاوت باشد. یعنی باید بین جریانی که هنوز در سطح ادعا و بیان بعضی مباحث به ظاهر علمی است با جریانی که در حال افزایش طرفداران خود است و همچنین با جریانی که قدرت سازماندهی خیابانی نیروهای خود را دارد، تفاوت قائل شد.
5-بین مراد و مرید در جریان‌های انحرافی باید تفاوت گذاشت. خیلی از مریدان، صادقانه وارد میدان شده‌اند ولی این مدعیان و مرادان هستند که از آن‌ها سوء استفاده می کنند.
6-باید به همه ابعاد جریان های انحرافی که مدعیان دروغین ایجاد می کنند، توجه شود. این جریان ها غیر از ابعاد اعتقادی دارای ابعاد فرهنگی، اقتصادی و امنیتی هم هستند و نباید آن‌ها را فقط یک جریان اعتقادی ساده دانست و به سادگی به آن‌ها اجازه رشد داد.
7-نباید با رفتار و برخورد غیر تخصصی، مردم یا جریان‌هایی را که مقابل نظام نیستند به بقیه متصل کرد. به طور مثال سنی‌های شافعی و حنفی که اکثریت سنی‌های ایران را تشکیل می‌دهند به خاطر برخورد غیر متخصصی در سال های گذشته، به سنی‌های حنبلی که بقیه را کافر می‌دانند، گرایش پیدا کرده اند.
8-مدعیان دروغین مهدویت و فرَق انحرافی معمولاً سعی می‌کنند اجتماعی شوند و با مردم ارتباط گیرند. بهترین راه مقابله با آن ها از طریق خود مردم است. باید نهادهای مردمی در این زمینه تقویت شوند.
9-باید از کسانی در تأسیس مؤسسه یا تألیف کتاب در حوزه مبارزه با اندیشه‌های انحرافی حمایت شود که صلاحیت تخصصی داشته باشند. صرف اینکه یک فرد انسان مشهوری در حوزه علوم دینی باشد، لزوماً تخصص در مورد فرَق انحرافی نخواهد داشت. مشهور بودن نباید معیار باشد و باید از فرقه‌شناسان متخصص برای همکاری دعوت و از آن‌ها حمایت شود.
10-باید مباحث تخصصی مهدویت در حوزه شناخته و ترویج شود. متأسفانه بسیاری از طلاب در رده‌های خارج سطح، هنوز نمی‌دانند که مباحث تخصصی مهدویت چیست؟
11-بیشترین زمینه پرورش مدعیان در خود حوزه‌های علمیه وجود دارد. باید به مردم آموزش داده شود که هر کسی که ملبس است به این معنا نیست که علم دین را به طور کامل می‌داند و هر چه می‌گوید، درست است.
12-طلاب جدید حوزه علمیه به دلیل روحیه اخلاصی که دارند بلافاصله جذب جریان‌های مدعی مهدویت می‌شوند و نیروهای اصلی بسیاری از این جریان‌ها، از طلاب پایه 2 تا 4 است. باید برای عمق یافتن نگاه عقلی در این قشر، برنامه‌ریزی خاصی داشت.
13-شخص‌محوری باید در حوزه جای خود را به عقل‌محوری و استدلال‌محوری دهد و نگاه احساسی بیش از حد موجود در آن، تعدیل شود.
14-برخی از فرقه‌ها به ظاهر وجود ندارند ولی فکرشان در جامعه یا حوزه علمیه زنده است. باید قبل از نضج یافتن و مدعی پیدا کردن، ریشه‌های فکری آن‌ها نقد شود.
15-نحوه برخورد دفاتر مراجع و علما با آن‌ها طوری شده است که در مراسم‌ها و برنامه‌ها به بهانه احترام،  فرد را از مردم دور نگه می دارند. این باعث می‌شود که مدعیان دروغین با رفتارهای مردمی خود، از این کمبود سوء استفاده کنند. علماء و مراجع باید مرتب در بین مردم باشند و حتی در خیابان های شهر خود راه روند.
16-اهمیت دادن به خواب‌ و مورد استناد قرار گرفتن آن در منابر، باعث شده است که در صورت استناد مدعیان دروغین به خواب، نتوان در مقابل آن‌ها استدلال کرد. علما و روحانیون باید از استناد زیاد به خواب و رؤیا پرهیز کنند.
17-نباید به برخی از خطبا و واعظان مشهور اینقدر محوریت داده شود که نظر آن‌ها برابر نظر نظام و مقامات عالی نظام تلقی شود.
18-سازمان‌های امنیتی باید در برخورد با فرق و جریان های انحرافی از بهترین متخصصان و مشاوران فرقه‌شناس استفاده کنند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید