لزوم حمایت و تقویت نهادهای حاکمیتی از نهادهای مردمی فعال در حوزه مقابله با مدعیان دروغین

  • شنبه, 27 ارديبهشت 1399 05:49
  • بازدید 1107 بار

حجت الاسلام والمسلمین دکتر عزالدین رضانژاد- رئیس پژوهشگاه علوم اسلامی جامعه المصطفی 

مدعیان دروغین به‌ویژه در حوزه مهدویت چه شاخصه‌‌هایی دارند و این مسئله تا چه میزان در جامعه ما جدی است؟
مدعیان مهدویت به طور کلی در تاریخ اسلام از زمان حضور امامان معصوم(ع) تا امروز به اشکال مختلف وجود داشته‌اند. چون اصل مهدویت در سخنان پیامبر اکرم(ص) بیان شده است لذا هر از گاهی عده‌ای با عنوان مهدوی در میان مردم ظاهر می‌شدند و ادعاهایی را مطرح می‌کردند.
می‌توان این‌ ادعاها را به چند دسته تقسیم کرد؛ عده‌ای می‌گفتند که همان مهدی موعود پیامبر(ص) هستند. عده‌ای هم مدعی بودند که موعودی که پیامبر(ص) مطرح کرده‌اند، عنوان شخص خاصی نیست بلکه هر کسی که عنان هدایت جامعه را به دست گیرد، او مهدی است. با همین عنوان عده‌ای از مدعیان در طول تاریخ اسلام پیدا شدند که برخی از آن به مهدویت نوعی تعبیر می‌کنند که یک وصف عام برای همه مدعیان می‌باشد. عده‌ای هم در رابطه با آموزه‌های مهدویت انحراف داشتند و مدعی باب امام، وکیل امام، جانشین و یا نماینده ایشان بودند. در مورد اینکه آیا این مسئله در جامعه ایران جدی هست یا خیر، باید عرض شود که این مسئله فقط مربوط به جامعه ایران نیست و در طول تاریخ این نوع ادعاها جدی بوده است تا امروز که زمینه چنین ادعاهایی فراوان‌تر است.
شیعه به ویژه شیعیان امامیه اثناعشری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با نام و سربازی امام زمان(عج) به فعالیت پرداخته‌اند و معتقدند که این انقلاب زمینه‌ای برای انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) است. از همان طریق که توجه جهانیان به مهدویت اسلامی و شیعی جلب شد، مدعیان دروغین هم پیدا می‌شوند.
می‌دانید که در حال حاضر بیش از 20 نفر از مدعیان دروغین خدایی، نبوت و مهدویت در زندان‌های ایران وجود دارند. در خارج از کشور هم مدعیان دروغین مهدویت، بابیت، وکالت و ... وجود دارد. بنابراین امروزه به صورت جدی موضوع مدعیان دروغین مطرح است.
بستر گرایشات مردم به ادعاهای دروغین چیست و چرا مردم به این جریان‌ها گرایش پیدا می‌کنند؟
ادعاهای مدعیان در جوامع مختلف به تناسب سطح فکری و نیازهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه است و عوامل مختلفی در این مسیر وجود دارد. اول اینکه مخاطبین عام در نحوه درست اندیشیدن مشکل دارند و نمی‌توانند حرف‌های سره را از ناسره تشخیص دهند. عامل دوم ضعف تعهد عقلی در پذیرش باورهاست.
سوم اینکه برخی از افراد هستند که به خاطر اینکه در برخی از اعتقادات به بن‌بست رسیده‌اند، فکر می‌کنند راه چاره این است که وقتی مدعیان جدیدی پیدا شدند، به سراغ آن‌ها روند! ولی راه علاج این است که بن‌بست‌های اعتقادی خود را حل کنند.
دلیل چهارم این است که متأسفانه جامعه ایران تفکر انتقادی ندارد و یا ارزش تفکر انتقادی را خیلی پایین می‌داند و مهارتی ندارد که آن را به ‌کار گیرد. بستر پنجم هم پایین بودن ارزش دانایی و معرفت نسبت به مبانی اصیل دینی در نزد مردم است.
علت ششم هم این است که هم دلیل‌خواهی و هم استفاده از دلیل در میان مردم وجود ندارد. به عبارت دیگر عده‌ای به سراغ مدعی می‌روند بدون اینکه از ایشان برای صحت حرف‌هایش دلیل طلب کنند.
بستر بعدی این است که چون برخی از افراد در یک فضای فکری بسته‌ای به ‌سر می‌برند، برخی از مدعیان با سوء‌استفاده از این موضوع با ایجاد یک تشکیلات بسته، در میان پیروان خاص خود ادعاهایی را مطرح می‌کنند و آن‌ها می‌پذیرند.
نکته بعدی این است که برخی از باورهای خرافی و انحرافی موجود در میان مردم مورد بازنگری قرار نمی‌گیرد و چون گاهی این باورها بر اساس یک‌ سری از امیال قومیتی به وجود آمده است، مردم ترس از بازنگری دارند و لذا در همین راستا ادعاها را می‌پذیرند.
عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دیگری هم وجود دارند. به عنوان مثال مردم در جامعه از ظلم به ستوه آمده‌اند و یک نفر به خاطر اینکه مردم را از ظلم رهایی دهد، ادعا می‌کند که همان مهدی است که باید در آخرالزمان می‌آمد! مردم هم به سمت او می‌روند تا از ظلم رهایی یابند.
البته در عصر حاضر مردم با آزادی بیشتری می‌توانند حرف‌های خود را بیان و مسائل خود را پیگیری کنند. جوامعی که افراد به خاطر ظلم به سراغ مدعی می‌رفتند، جوامعی بودند که شرایط فعلی را نداشتند. مثلاً در دوره قاجار به دلیل ظلم های موجود افراد به سراغ بابیت رفتند یا در قرن نهم و دهم کسانی به سراغ مهدی سودانی رفتند که مدعی مهدویت بود. در جامعه فعلی هر چند مردم از برخی از بی‌عدالتی‌ها نگران هستند، این بهانه‌ای نمی‌شود که یک نفر در گوشه‌ای پیدا شود و ادعای مهدویت کند و مردم به راحتی حرف‌های او را قبول کنند. بنابراین این بسترها، بیشتر مربوط به نوع فرهنگ مردم است و باید به سراغ آن رفت.
گاهی هم زمینه‌های قومیتی باعث پذیرش ادعاهاست. مثلاً فردی چون رئیس قوم است، طرفداران او ادعایش را می‌پذیرند. در مجموع برای تمرکز روی یک فرقه خاص باید هم مسائل روحی، روانی و شخصیتی مدعی را بررسی کرد و هم مسائل روحی، روانی و شخصیتی پیروان او را در نظر گرفت. مثلاً در 200 سال اخیر جریان‌های انحرافی مختلف مثل وهابیت و سلفی‌گری، شیخی‌گری، بابی‌گری، بهایی‌گری، قادیانی‌گری به وجود آمده‌اند که از هر دو منظر باید بررسی شوند.
نکته بعدی که در این 200 سال اخیر شدت یافته است، مسئله وجود استعمار و قدرت‌های استعمارگر هستند که از یک جریان کوچک فکری، اجتماعی و سیاسی بیشترین بهره را می‌برند و بسیاری از این مدعیان به دست آن‌ها ترویج می‌شوند.
حاکمیت در مقابل مدعیان دروغین باید چه سیاستی را درپیش گیرد؟
راهکارهایی وجود دارد؛ باید اطلاعات لازم درباره فعالیت‌ و دسیسه‌های فرقه‌های انحرافی گردآوری و تحلیل شود. حاکمیت با امکانات وسیع‌ و گسترده‌ خود می‌تواند این‌ کار را پوشش دهد.
راهکار دوم تلاش مدبرانه از سوی حاکمیت برای خنثی کردن توطئه‌ها و مظلوم‌نمایی‌های مدعیان دروغین است. این تلاش مدبرانه برای خنثی کردن در مجامع و نهادهای بین‌المللی هم باید باشد.
نکته سوم این است که حاکمیت باید بستری را برای افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی مردم فراهم کند. مثلاً در جمهوری اسلامی ایران هم برای مردم ایران و هم آن دسته از ایرانیانی که در خارج از کشور حضور دارند و در کل برای همه مردم جهان، باید این بستر فراهم شود.
مجموعه‌ها، سازمان‌ها و نهادهایی هستند که مسئولیت مسائل سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشور را بر عهده دارند و آن‌ها از هر نوع تحرک مدعیان باخبر هستند. مثلاً وزارت فرهنگ و ارشاد که وظیفه بسط فرهنگ دینی را دارد، باید در این زمینه فعالیت گسترده‌ای را داشته باشد. وزارت اطلاعات از تحرکات مدعیان، نحوه کار، شبکه‌ها و تشکیلاتی که دارند، باید به طور کامل آگاه و آن‌ها را کشف کند و همچنین اطلاعاتی را که به مصلحت کشور است در اختیار نهادهای دیگر مخصوصاً مراکز علمی و آموزشی قرار دهد.
 سازمان تبلیغات به عنوان بخشی از فعالیت تبلیغی نظام، باید اطلاعات موجود مبلغان را جمع‌آوری کند و آن‌ها را در اختیار دیگران قرار دهد. دانشگاه‌ها و مجامع علمی هم باید یک‌سری از اطلاعات را تجزبه و تحلیل و جمع‌آوری کنند و بعد بررسی کنند که این مدعیان در چه ظرف زمانی و در چه زمینه‌هایی برای کار خود فعالیت دارند. مجلس شورای اسلامی هم باید از اطلاعات داده شده استفاده کند و مرکز پژوهش‌های مجلس بررسی کند که برای واکسینه کردن جامعه به چه نوع اطلاعات دیگری نیاز است؟ وزارت خارجه هم می‌تواند اطلاعات مربوط به این مدعیان در خارج از کشور را دسته‌بندی کند و در اختیار مجامع فرهنگی قرار دهد.
کار دیگر این است که حاکمیت باید اطلاع‌رسانی کافی به اقشار آسیب‌پذیر داشته باشد. کار بعدی که حاکمیت باید انجام دهد، سامان دادن گروه‌های مردمی برای مبارزه علمی - فرهنگی با فرقه‌های انحرافی است.
وقتی که حاکمیت قصد اقدام به کاری داشته باشد، باید از مردم کمک گیرد چون به نظر می‌رسد که خودش به تنهایی نمی‌تواند همه امور را انجام دهد! و باید به خاطر اینکه از مردم کمک گیرد، مسائل فرهنگی را در میان مردم بسط دهد. مثلاً برای کنترل موضوع اردوهای مختلط باید اردوهایی که در آن‌ها آگاهی‌بخشی برای دانشجویان، دانش‌آموزان و دیگران هست را فراهم کند و از مسجد به عنوان کانون فرهنگی جامعه و نیروهای انقلابی و بسیجی کمک گیرد. چون این‌ها با بدنه جامعه در ارتباط هستند. برای سامان یافتن گروه‌های مردمی باید از مسجد شروع کرد چون مسجد سنگر است. با حفظ این سنگر است که در مقابل تهاجم فرهنگی و مدعیان دروغین می‌توان ایستاد.
حاکمیت می تواند یک‌سری از اطلاعاتی که در رابطه با مدعیان دروغین در دادگستری‌ها و دادگاه‌ها هست، اگر به مصلحت هست در اختیار نهادهای فرهنگی قرار دهد. برخی از این مدعیان، جاسوس بیگانه هستند و باید اسناد و مدارک آن را در اختیار مردم قرار داد. حتی جنایات، آشوب‌ها و خیانت‌هایی که کرده‌اند هم باید به مردم اطلاع‌رسانی شود. یکی از موارد کم کاری در این حوزه این است که نسل جدید انقلاب با جنایات گروهک منافقین خلق آشنا نیست. این حکومت است که باید اسناد سابق، اعلامیه‌ها و فیلم‌های فعالیت های این گروه ها را در اختیار نسل جدید قرار دهد که آن ها از آن آگاهی پیدا کند.
در آخر این که باید به صورت قانونی و با دقت بیشتر مجازات‌های مربوط به مدعیان را اعمال کرد زیرا جامعه را به انحراف می‌کشانند.
بیشتر راهکارهای پیشگیرانه را فرمودید، در حوزه راهکارهای مقابله‌ای چه باید کرد؟
باید جلسات نقد و کرسی‌های آزاداندیشی را در میان طلاب، اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی برگزار کرد و خطر انحرافات فرقه‌ای و مدعیان دروغین را گوشزد کرد. در این جلسات باید ادعاهای آن‌ها مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
باید برای مدعیان مهدویت، مطالب ناب و اصیل مهدویت را ارائه داد. همچنین این کار باید در سطح آموزشی، پژوهشی و فرهنگی رخ دهد. به طور کلی باید سهم بیشتری را به مقابله فرهنگی داد و جامعه را با ارائه مباحث کلی و مورد نیاز واکسینه کرد. باید جامعه را در رابطه با جریان‌های انحرافی به ویژه در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی و رایانه‌ای، ایمن‌سازی کرد.
نکته دیگر این است که چون ادعاهای این جریان‌ها در طول زمان تغییر می‌یابد باید اطلاع‌رسانی کافی نسبت به ادعاهای مختلف آن‌ها به افراد جامعه ارائه داد.
نکته بعدی این است که باید در مقابل مدعیان موضع‌گیری به‌جا و به ‌موقع داشت. به ویژه خواص جامعه و مسئولان مختلف باید موضع‌گیری‌ خود را به‌درستی و به موقع انجام دهند. ادعای باطل مانند یک میکروب است که وارد بدن شده و عضو سالم را تبدیل به عضو ناسالم می‌کند. میکروب‌های اجتماعی و فرهنگی هم اینطور هستند و باید به موقع نسبت به آن موضع‌گیری داشت. لذا بزرگان سیاسی، علمی و فرهنگی کشور به ویژه در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها باید به‌موقع موضع‌گیری و اطلاع‌رسانی داشته باشند تا در مقابل مدعیان دروغین ایستادگی کنند.
یکی از راهکارهای دیگر مقابله این است که باید مکان‌های آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر را شناسایی کرد. باید بررسی کرد که در چه مناطقی رشد مدعیان دروغین و فرقه‌های انحرافی بیشتر است و علل گرایش کدام است؟ و بر اساس آن علل گرایش، جلوی انحراف را گرفت. اخباری هست که یکی از فرقه‌ها در مناطق محروم یکی از استان‌ها گفته است که اگر کسی به آن‌ها گرایش پیدا کند، وانت رایگان در اختیار او قرار می‌دهند که کار کند. عده‌ای هم که بیکار بودند با دریافت ماشین به آن فرقه گرایش پیدا کرده‌اند. بنابراین هر منطقه‌ای مشکلات و آسیب‌های خود را دارد که باید کشف و علاج شود.
راهکار دیگر برای مقابله، شناسایی دقیق مبانی فکری جریان‌های انحرافی است که آن‌ها با چه مبانی فکری وارد می‌شوند و چگونه باید مبانی آن‌ها را رد کرد؟ همچنین باید شیوه‌های جذب رقیب را هم شناسایی کرد.
نظام آموزشی کشور چه ضعف‌هایی دارد و راهکار شما برای رفع آن چیست؟
یکی از مسائلی مورد نیاز در نظام آموزشی به‌روز شدن نیازهای علمی و فرهنگی جامعه است. کتاب‌های درسی، مواد درسی و جزوات درسی باید به‌روز شود و نیازهای روز جامعه را پاسخ دهد.
مراکزی مثل حوزه‌های علمیه باید در مسائل فرهنگی دخالت بیشتری داشته باشند و به ویژه برای تبلیغ و آموزش مبلغان کارآمد و آشنا به جریان‌های مدعی، باید فعالیت بیشتری داشته باشند.
در نظام آموزشی باید به سمت تأسیس و تقویت رشته‌ها و تخصص‌هایی رفت که برای نقد مدعیان دروغین وجود دارد. برای مجموعه‌های آموزشی موجود هم باید فکر کرد که آنچه تولید می‌شود به اطلاع همه مردم جامعه رسد.
اشتباه موجود در نظام آموزشی این است که تصور می‌شود که هر کسی که از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و به دانشگاه رفت، دیگر آزاد است و می تواند با هر کسی در ارتباط باشد. متأسفانه به اندازه کافی فرزندان در مدرسه تزکیه و واکسینه نمی‌شوند که از آن‌ها انتظار رود که وقتی به مرحله دیگری وارد شدند، انجام وظیفه کنند و در مقابل مدعیان فریب نخورند.
وظیفة روحانیت در مقابله با مدعیان دروغین چیست؟
عالمان دین وظیفه دارند که مردم را نسبت به امام عصر(عج) و نسبت به مسائل دینی هدایت کنند و با حجت‌های زیاد از دین دفاع کنند لذا مسئولین علمی و حوزه‌های علمیه این وظیفه را دارند که بیشتر به نقد مدعیان همت گمارند.
این کار در رابطه با مدعیان مهدویت از چند طریق میسر است؛ اول اینکه اطلاعات درست و اصیل مربوط به مهدویت را به مردم ارائه دهند. دوم اینکه برخی از روایاتی که در رابطه با آخرالزمان، زمان غیبت و حضرت مهدی(عج) هست را تجزیه و تحلیل کنند تا عده‌ای از برخی از روایات ضعیف و شاذ، نکات انحرافی را در رابطه با حضرت مهدی(عج) و آخرالزمان مطرح نکنند.
سوم این است که پاسخ شبهاتی که دشمن مطرح می‌کند را قبل از اینکه به عموم مردم رسد، آماده کنند. امروزه چون شبهات از طریق رسانه‌های مختلف به ویژه از طریق فضای مجازی پخش می‌شود، باید همگام با آن، شبهات را پاسخ داد و به درستی و به موقع آن‌ها را حل کرد. قبل از اینکه شبهه در ذهن فرد جای گیرد، باید پاسخ را برای آن‌ها آماده کرد.
در مجموع روحانیت باید اقتضائات فعلی جامعه را در نظر گیرد و به تناسب آن، به کمک ابزار تبلیغی و ابزار علمی با مدعیان دروغین مقابله کند.
به نظر شما ادامه روند فعلی در موضوع مدعیان دروغین به کجا منتهی می‌شود و چه آینده‌ای را برای این مسئله تصور می‌کنید؟
با بررسی سیر تاریخ متوجه می‌شوید که این مدعیان، پایانی ندارند. به عبارت دیگر یک سنت اجتماعی و تاریخی است که هر زمانی، مدعیان دروغینی دارد. در زمان حضرت موسی(ع) با چند روز غیبت ایشان، جریان گوساله‌پرستی مطرح می‌شود و در زمانی که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) هنوز حیات دارند، مسیلمه کذاب ادعای پیامبری می‌کند. به نظر می‌رسد این معضل طوری نیست که قطع شود. منتهی نوع ادعا در گذر تاریخ فراز و نشیب دارد مثلاً در زمان پیروزی انقلاب در سال‌های 57، 58 و 59 جریان‌های مختلف انحرافی به نام احزاب سیاسی و غیرسیاسی مطرح می‌شدند. اوج آن احزاب کمونیستی، توده‌ای و منافقین بود که 6-5 سالی در اوج بودند و بعد کم شدند و از بین رفتند. لذا اینکه گفته شود در آینده تمام این مدعیان کنار می‌روند، اینطور نیست.
هیچ‌گاه نمی‌توان همه این‌ها را از سرچشمه خشکاند چون منافع و اهداف آن‌ها متفاوت است. با این تفاوتی که دارند نمی‌توان همه را جمع کرد چون همه انسان‌ها را که نمی‌توان مسلمانِ مومنِ متعهد کرد. البته می‌توان با آگاهی‌بخشی تأثیرات این جریانات را کم کرد.
در طول تاریخ هزاران جریان انحرافی آمدند و اکثریت مطلق آن‌ها حذف شدند. به تعبیر فرقه‌شناسان، این دهه را باید دهه ازدیاد جریان‌ها و فرقه‌های انحرافی در جهان نامید. به نظر می‌رسد چند دهه بعد هم مسائل جدید دیگری پیش خواهد آمد.

خلاصه راهکارها:
1-در جامعه ایران، ارزش تفکر انتقادی به درستی پاس داشته نمی‌شود. باید با روش‌های تبلیغی مختلف، آن را اصلاح کرد.
2-ارزش دانش و معرفت دینی و مبانی آن باید در ذهن مردم زنده شود.
3- روحیه دلیل‌خواهی در مقابل ادعاهای مدعیان دروغین، باید در بین مردم تقویت شود.
4-هر چه مردم از فضاهای بسته و انحصار خبری و تحلیلی بیرون آیند، کمتر فریب مدعیان را می‌خورند. بنابراین تلاش در جهت باز شدن فضای اطلاعاتی و ارتباطاتی مردم به خصوص در مناطق محروم، می‌تواند مدعیان دروغین را رسوا کند.
5-اقوامی که رؤسای آن‌ها استعداد ادعاهای دروغین را دارند باید شناسایی شوند و برای اقوام مختلف در این خصوص آگاه‌سازی لازم انجام شود.
6-وزارت اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی باید قسمت‌هایی از پرونده مدعیان دروغین که حاکی از فساد اخلاقی، امنیتی یا ... در آن‌ها است با رعایت مسائل شرعی برای مردم بیان کنند.
7-باید گروه های مردمی که در حوزه آگاه‌سازی مردم در مورد مدعیان فعال هستند، به خوبی تأسیس و حمایت شوند.
8-در مبارزه با مدعیان دورغین هم خود آن ها و هم پیروانشان باید از لحاظ شخصیتی و روانی تحلیل شوند و متناسب با هر کدام، اقدامات مقتضی صورت گیرد.
9-باید نقاط خاصی از کشور که به دلیل محرومیت ها و یا سایر مسائل، آسیب‌پذیرتر هستند، زودتر شناسایی شوند و برای هر کردام برنامه خاص خود را داشت. از ترمیم معضلات اقتصادی در مناطق فقیزنشین تا تهیه و تبلیغ محتوای فکری لازم برای حل معضلات عقیدتی که از گذشته به جا مانده است، باید انجام شود.
10-باید در جلسلت نقد و بررسی در حوزه های علمیه یا دانشگاه‌ها، اعتقادات مدعیان دروغین به طور شفاف مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
11-رشته ها و تخصص های لازم برای پاسخ به شبهات مدعیان دروغین باید تأسیس و تقویت شود.
12-ادعاهای مدعیان دروغین به طور متناوب تغییر می‌یابد پس نقد آن‌ها نیز باید به طور متناوب و سلسله‌وار توسط گروه‌های مختلف و حاکمیت در جامعه، منتشر شود.
13-باید در مقابل ادعاهای مدعیان دروغین موضع‌گیری به جا و به موقع توسط بزرگان و نخبگان جامعه و حاکمیت انجام شود. اگر موضع‌گیری‌ها دیر انجام شود دیگر فایده ندارد و آن ها تأثیر خود را روی جامعه می‌گذارند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید