تقویت فرهنگ پژوهش و پرسشگری در مدارس
-سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع ارتقای فرهنگ مطالعه-
با مرور تاریخ تحولات کشورها و تغییر نظامهای جهانی میتوان فهمید توسعه تمدنها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد و بی شک، بدون رشد فرهنگ، دانش و آگاهی، نمیتوان به خروج از توسعهیافتگی و رشد تمدنی دل خوش نمود. لذا میزان گرایش به مطالعه، از شاخصهای مهم توسعه به شمار میرود.
بررسیها نشان میدهد مطالعه و کتاب خوانی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد و عمدتا مردم ایران از خرید و یا مطالعه کتاب گریزانند و اقدامات لازم و جدی جهت ترویج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین در خصوص ارتقای فرهنگ مطالعه در کشور با تأکید بر آموزش و نظام آموزشی در فرهنگسازی مطالعه، مصاحبهای را با حجتالاسلام والمسلمین سید محمدکاظم شمس پژوهشگر حوزه علمیه ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
چگونه می شود رویکرد آموزش محوری صرف و عدم توجه جدی به مطالعه را در نظام آموزشی تغییر داد؟
سرانه مطالعه در کشور ما 20 دقیقه، 30 دقیقه یا 70 دقیقه یا حتی بیشتر هم گفته شده است. علت این اختلاف هم این است که در این موضوع که آیا مطالعه کتب درسی، قرآن، مفاتیح، ادعیه و ... برای محاسبه این شاخص مورداستفاده قرار گیرد یا خیر، اختلاف وجود دارد. با در نظر گرفتن هرکدام از این آمار، حداقل نتیجه ای که گرفته می شود این است که در مقایسه با بعضی از جوامع پیشرفته، کمتر مطالعه می کنیم.
سؤال این است که منظور از مطالعه چیست؟ آیا فقط مطالعه کتاب مدنظر است یا مطالعه روزنامه و مطبوعات را هم شامل می شود؟ از زمانی که شبکه های اجتماعی و مبادلات پیام بهصورت نوشتاری گسترش پیدا کرده، پایبندی مردم به مطالعه بیشتر از قبل شده است! حال سؤال این است که آیا ما این را هم می توانیم جزء مطالعه محسوب کنیم یا خیر؟
تعریف بنده از مطالعه این است که مطالعه باید یک کار هدفمند باشد که موضوع مشخصی دارد و حداقل آن این است که مطلبی در حد مقالات روزنامه ها باشد. اخبار و مطالب مانند آن را ممکن است فرد از طریق دیگر به دست آورده باشد و شاید نتوان آن را جزء مطالعه بهحساب آورد.
قطعاً با همین تعریفی که مدنظر شما هست، ما وضعیت خوبی نداریم. دلیل اصلی آنهم نوع خلقت انسان است که باید مطالعه کردن را آموزش ببیند. مهمترین مشکل ما در این جهت، سبک نظام آموزشی ماست که حافظه محور است و دانش آموز باید مطالبی را بهواسطه معلم حفظ کند و امتحان دهد. ممکن است که فرد مطلب را حفظ کند ولی هنوز یاد نگرفته باشد و نمره خوبی هم در آن درس دریافت کند. درحالیکه هدف ما این است که فرد مطلب را خوب یاد گیرد. بهصورت متعدد کسانی بوده اند که به دلیل حافظه خوب خود در کنکور رتبه بهتری به دست آورده-اند و لزوماً این نیست که مطلب را فهمیده باشند.
برای فهم این مطلب یک خاطره می گویم؛ در کتاب های نظام قدیم یک عبارتی از گلستان سعدی بود که در آن سعدی در وصف کتاب گلستان صحبت می کند و در آخر می گوید که «سعدیا صیت و زبان تو تا به آنجا خواهد رسید که خورشید آسمان را به طلوع و غروب وا دارد» بنده در آن موقع کلاس سوم ابتدایی بودم و نمی فهمیدم که عبارت « سعدیا» بهصورت منادا هست. اتفاقاً در سر کلاس هم آن را خواندم و چون تند می خواندم، معلم هم متوجه نمی-شد که من اشتباه می خوانم و به من 20 هم داد! یعنی فکر می کردم که «سعد» از «یا» جداست ولی پشت سر هم و سریع می خواندم و هیچکس نمی فهمید!
مشکل نظام آموزشی ما حافظه محوری است. البته اگر بتوانیم به طریقی این مشکل را هم حل کنیم، مشکل ما این است که تمام مطالب را باید معلم القاء کند. در نظام های حوزوی ما یک دوره سطح داریم و بعد یک دوره خارج. در دوره سطح، متن کتاب خوانده می شود ولی در دوره خارج، استاد بعد از بیان مطلب کتاب، نظر خود را هم بیان می-کند و حال شاگرد باید نظر استاد را قبول یا رد کند و بهنوعی نظر خود را اعلام کند. در دانشگاه هم همینطور است که در دوره ارشد و دکتری، دانشجو باید نظر خود را بعد از بیان نظریات مطرح، ابراز نموده و نظریه خود را مطرح کند. در نظام آموزشی بههیچوجه اینطور نیست و این موضوع در دوره دانش آموزی هم ضرورت دارد و خیلی از مطالب کتب درسی را می توان بهصورت پژوهشی کار کرد. من یادم هست یک روز یکی از فرزندانم که کلاس اول دبستان بود به من گفت که معلم زیست شناسی به او گفته است باید در مورد حیوانات تحقیق و آن را بهصورت شفاهی بیان کنید؛ من او را به یک باغ وحش بردم که بسیار برای او مفید بود. مطمئناً این روش بسیار کاراتر است تا اینکه در مورد هر یک از حیوانات بهصورت شفاهی، اطلاعاتی به بچه ها داده شود و آنها هم حفظ کنند و بعد آزمون بدهند! حال شاید انجام تحقیق و پژوهش و استفاده از منابع در سال اول ابتدایی ممکن نباشد ولی قطعاً برای بچه-های کلاس دوم و سوم دبستان به بالاتر امکان پذیر و نیاز است که کتابخانه ها و منابع مناسب در اختیار آنها قرار گیرد. نیاز نیست که حتماً توسط معلم گفته شود که هخامنشیان برای چه تاریخ و عصری بوده اند! می توان از خود دانش آموز خواست تا کتابها را ببیند و بعد بیاید آنچه را فهمیده است، سر کلاس بیان کند. اگر ما این را از ابتدا به دانش آموز یاد بدهیم، خیلی از مشکلات حل می شود. یک خانم معلمی بود که همه بچه های بنده در کلاس ابتدایی، شاگرد ایشان بودند. ایشان از اول به بچه ها اجازه استفاده از پاک کن نمی داد و می گفت اگر کلمه ای را اشتباهی نوشتید، زیر آن خط بکشید و من هم هنگام تصحیح آن را در نظر نمی گیرم، چون می دانم که شما فهمیده اید که اشتباه نوشته اید. این کار ایشان برای این بود که دقت بچه ها بالا رود. درواقع می خواهم بگویم که شما هر مدلی که در کلاس اول به بچه ها بگویید، آن را یاد می گیرد و برای وی سخت یا سنگین نیست.
چه راهکارهایی برای ایجاد رویکرد پژوهش محوری در نظام آموزشی دارید؟
این مشکل به شورای عالی انقلاب فرهنگی بازمیگردد. فرهنگ یک موضوع پیوسته هست و ما باید بهصورت منظومه ای کار کنیم. ضعف در افراد هست ولی اصل نظام جمهوری اسلامی در این جهت، ضعفی ندارد چون در سال 1359 که هنوز کمتر از 2 سال از انقلاب اسلامی گذشته بود این شورا به نام ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد. هنگام تشکیل، قرار بود که برای تحول دانشگاه ها کار کند و الآن هم وظایف عام وسیعترین اختیارات را دارد و تمام وزرا، رؤسای سه قوه و مسئولین مربوطه در آنجا حضور دارند. وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاستگذاری است. بعضی از افراد ممکن است ایراد بگیرند که این شورا، جایگاهی در قانون اساسی ما ندارد ولی این ایرادی ندارد چون طبق اصل 110 قانون اساسی، تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی جزء اختیارات و وظایف رهبری است. شورای انقلاب فرهنگی هم بهعنوان تشکیلاتی است که بهعنوان بازوی رهبری، سیاستهای کلی فرهنگی را تعیین می کند.
بعد از شورای عالی انقلاب فرهنگی، صداوسیما اهمیت دارد. صداوسیما بنا به نظر حضرت امام(ره) یک دانشگاه است. اینطور نباید باشد که از باب رفع تکلیف و گزارش به مقامات بالاتر، آماری داده و بگذرند. اینکه چند کتاب را دست افراد دهیم، ترویج کتابخوانی نیست. مهم این است که در همان سریالی هم که پخش می شود، مثلاً بهجایی که فقط مادر و پدر به بچه ها جواب دهند، به او بگویند که پاسخ سؤال شما در فلان کتاب است، برو آن را بخوان. یعنی می خواهم بگویم که همه قالبهای هنری باید در مسیر فرهنگ مطالعه به خدمت گرفته شود.
در تبلیغات دیگر هم این موضوع را باید مدنظر قرار داد. مثلاً در رسانه منبر هم وقتی فردی 10 شب منبر می-رود، می تواند در بعضی شبها، افراد را به خواندن کتابها ارجاع دهد. درواقع می خواهم بگویم بهجای اینکه فقط بهطرف القاء کنیم، او را به سمت پژوهش و مطالعه سوق بدهیم.
یکی از چیزهایی که از خسارتهای جامعه استبدادزده ما در نظام شاهنشاهی هست، این است که ما همیشه نگاه از پایین به بالا داشته ایم. یعنی باید مطالبی را بگوییم و فرد بگوید : چشم!
یعنی بنده بهعنوان پدر انتظار دارم که هر چه می گویم، آمریت داشته باشد! بسیار سخت است که به فرزند بگوییم که خودت برو و امتحان کن! دلیلش این است که در مدرسه هم با خود آن پدر اینطور رفتار شده است و او هم همان رفتار را یاد گرفته و از فرزند خود همان انتظار را دارد! درواقع نظام فکری جامعه باید از این حالت خارج شود. ما عادت کرده ایم که هر چه به ما بگویند، ما هم همان را عمل کنیم! درحالیکه باید بتوانیم آن را نقد کنیم. همینکه الآن روحیه نقد در جامعه ما ضعیف است و بلد نیستیم حرف مخالف را بشنویم، به خاطر وجود همین روحیه است.
این روحیه را چطور باید اصلاح کرد؟
اولاً باید باعجله رفتار نکنیم چون اینیک کار بلندمدت است. حوزه فرهنگ، نیاز به عقبه و نیروی انسانی دارد وقتی جهت را تغییر دهید، دیگر نیروی انسانی بهراحتی سر جای خودش برنمی گردد چون حوزه فرهنگ، مکانیکی نیست و فرآیندی باید اتفاق بیفتد، تا فرهنگ اصلاح شود. مثلاً در حوزه اقتصاد، اگر کارخانه ای از بین برود، باکمی تأخیر می توان دوباره آن را ساخت ولی حوزه فرهنگ اینطور نیست.
برای بازنگری در متون درسی و دانشگاهی در جهت تقویت فرهنگ مطالعه، چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید؟
یکی از کارهایی که در نظام دانشگاهی بعضاً انجام می شود این است که آزمون بهصورت جزوه بازگرفته می شود. یعنی دانشجو اجازه دارد که هنگام امتحان، کتاب را باز کند و از روی آن مطالب را بخواند. متأسفانه نظام حوزه ما الآن به سمت حافظه محوری یعنی چیزی که در نظام دانشگاهی هست، رفته است. مثلاً اگر ما بخواهیم نظر شیخ انصاری را در مورد موضوعی بدانیم، نیاز نیست که آن را حفظ کنیم بلکه کافی است که بدانیم این موضوع را در چه کتابی و در چه بخشی از آن گفته اند و هنگام احتیاج، به آن رجوع می کنیم.
درواقع نظام امتحانات را بهجای حفظ محوری به سمت پژوهش محوری باید سوق داد؟
احسنت! درواقع دو نکته هست؛ اول اینکه باید فرهنگ، روحیات و تربیت جامعه را به سمت پژوهش محوری برد. البته ممکن است بعضی از افراد راحت طلب باشند و به سمت پژوهش نروند بنابراین در گام دوم باید کتب درسی طوری باشد که روحیه پژوهشی را گسترش دهد و در تمام مقاطع دنبال شود. بنده به خاطر دارم که در دوره های ابتدایی و راهنمایی، داشتن کتب حل المسائل برای دانش آموزان جرم تلقی می شد و بلافاصله کتاب را توقیف می-کردند. الآن متأسفانه بهصورت علنی از این کتابها استفاده می شود.
به نهادهایی که در این حوزه فعالیت می کنند، انتقاد دارید؟
بله! نظام آموزشوپرورش باید از انجام اینگونه فعالیتها جلوگیری نماید و وزارت ارشاد هم نباید به آنها مجوز بدهد. چون این کتابها، کتابهای بازاری و فقط برای کسب درآمد و تجارت هستند. حداقل همین مقدار که دانش-آموز مجبور بود برای به دست آوردن پاسخ بعضی از سؤالات، 20 یا 30 صفحه را مطالعه کند تا جواب سؤال را بفهمد، خودش غنیمتی بود که این را هم از نظام آموزشوپرورش گرفته اند. مثلاً برای اینکه بفهمند که مادها قبل از هخامنشیان بوده اند، دانش آموز مجبور بود که چند صفحه را بخواند و مطالبی را بفهمد تا جواب سؤال یافت شود. درحالی که الآن بهراحتی آدرس پاسخ سؤال بهراحتی در کتب کمک درسی به دانش آموز داده می شود. نتیجه این می شود که دانش آموز فقط پاسخهای تعداد محدودی از سؤالات را حفظ می کند و وقتی سؤالات جدیدی را بپرسید، نمی تواند پاسخ دهد.
سیاست های تشویقی هم باید در نظر گرفته شود. مثلاً در مورد آشنایی با شخصیت حضرت زهرا(س) یکی از راهکارها این است که یک کتاب را معرفی کنیم و بعدازآن سؤال طرح کنیم و از بچه ها بخواهیم که مطالعه کنند و برای بهترین پاسخ ها، مسابقه در نظر بگیریم. متأسفانه بهجای اینکه کتاب را بخوانند، همه یاد گرفته اند که تماس بگیرند و از آشنایان پاسخ ها را بپرسند. متأسفانه در حال حاضر بعضی از نهادها از مقدس ترین مقدسات، برای کار تجاری خود استفاده می کنند و هدف، فقط کسب منابع مالی است.
گاهی آنقدر سؤالات مبتذل است که مشخص است برای این است که افراد ترغیب شوند تا برای شرکت در مسابقه مثلاً 5000 تومان پرداخت کنند. طراح سؤال، طوری طراحی می کند که فرد بهراحتی از سیاق سؤال، جواب را بفهمد.. بنابراین روشهای تشویقی را باید تصحیح کرد تا اینگونه مسائل حل شود و بتوانیم مطالب صحیح را به عموم جامعه القا کنیم.
راهکارهای حضرتعالی برای گره زدن برنامه های آموزشی مدارس با کتابخانه ها چیست؟
کتابخانه های مدارس، تعریف مشخص و بودجه معلوم ندارد. کتابخانه باید طوری تعریفشده باشد که کتب متناسب و کمک درسی هر پایه ای را داشته باشد. مثلاً در گذشته مجله ای به نام یکان منتشر می شد که ما بعد از خواندن درس به سؤالات آن رجوع می کردیم و آنها را حل می کردیم که بهعنوان نقش مکمل، بسیار عالی بود و دبیر هم در مواقع مختلف، ما را راهنمایی می کرد. بنابراین بهصورت لایه لایه، کتب درسی، کمک درسی، نشریات و ... باید تعیین شود و در اختیار کتابخانه ها قرار گیرد.
در محلات باید کتابخانه های مناسبی وجود داشته باشد تا در شب ها یا روزهای تعطیل که دانش آموزان به کتابخانه مدارس دسترسی ندارند، از آن استفاده کنند. همچنین باید سهولت دسترسی به کتب را از طریق همین کتابخانه-های محلات، ایجاد کنیم. متأسفانه الآن در کتابخانه، بخش زیادی را از کتبی پر کرده اند که بهصورت سلیقه ای انتخاب شده است. باید انتخاب کتاب، با توجه به مخاطب و اهداف آنها صورت گیرد. کتابدار باید خود را در نقش معلم ببیند و بداند که هر مقطع سنی چه کتاب هایی را احتیاج دارد و او را راهنمایی کند. متأسفانه کتابدارهای ما به کتب کتابخانه خود آشنا نیستند.
پیشنهاد بعضی از اساتید این بود که کتابخانه هایی در ردهها تشکیل شود و خود دانش آموزان کتب خود را در آن به یکدیگر امانت دهند
یکی از راه حل ها این است که خود دانش آموز به سمت کتاب برود و راه حل دیگر این است که خود ما جاذبه ایجاد کنیم. مثلاً کتابخانه محله می تواند از کتابی که چند نسخه دارد، به مدارس محله امانت دهد و در ایام تابستان که مدرسه تعطیل است، پس بگیرد. همچنین کتابخانه محله می تواند کتبی که دانش آموزان نسبت به آن عطش دارند را در کتابخانه تهیه کنید و این موضوع را به اطلاع دانش آموزان مدارس محل برساند.
همچنین صداوسیما خیلی می تواند به کتابخوانی کمک کند. مثلاً موقع پخش فیلم مختار یا فیلم حضرت یوسف(ع) تعداد زیادی از کتب مربوط به این موضوعات فروخته شد. دلیل آن این است که با پخش فیلم، در جامعه در این موضوعات سؤال ایجاد شده و جامعه می خواهد که سؤالات باقیمانده خود را حل کند. مثلاً فیلم مختار در جایی که ابراهیم اشتر برای کمک به مختار آمد، تمام شد و برای بسیاری سؤال ایجاد شد. درواقع ایجاد سؤالات متعدد برای جامعه از طرق مختلف و همچنین گوشزد کردن این نکته به دانش آموز که پاسخ سؤالاتش در کتاب ها هست، می تواند مفید و راهگشا باشد. مثلاً کتاب های ایکیوسان و شنل قرمزی در زمان پخش این کارتن ها بسیار موردعلاقه بچه ها بود و خیلی دوست داشتند که این کتب را به دست بیاورند و بخوانند. بنابراین اگر مباحث ارزشی و مطالب مفید را بهصورت سؤال در جامعه قرار دهیم، حتماً دانش آموز به سراغ مطالعه خواهد آمد.
چگونه می توان اوقات فراغت دانش آموز را با مطالعه گره زد؟
می توان در مسابقاتی که در تلویزیون برگزار می شود بهنوعی کتاب را وارد کرد. مثلاً اینکه بخشی از کتاب خوانده شود و از دانش آموز سؤال پرسیده شود و به او جایزه داده شود که پاسخ دهد. همین که دانش آموز از روستا به تلویزیون زنگ بزند و تلویزیون صدایش را پخش کند، برای او یک انگیزه است حتی اگر پدرش به او پاسخ را گفته باشد. بنابراین استفاده از رسانه ها و ایجاد سؤال در دانش آموزان و سوق دادن آنها به خواندن کتاب جهت یافتن پاسخ به سؤالات از راهکارهاست. همچنین می توان تکه هایی زیبا و جذاب از کتبی که در ذهن ایجاد سؤال می کند و جذاب است را تبلیغ کرد تا افراد علاقمند شوند و خود به دنبال کتاب مربوطه بروند.
ارتباطات جامعه ما بیشتر شفاهی است که مقداری هم به فرهنگ منبر و گذشته ما برمیگردد. یعنی بیشتر دوست داریم که مطالب موردنیاز خود را از منبر یا رادیو و تلویزیون بشنویم تا بخوانیم. باید موقع گفتن، محتواهای موردنیاز را بهخوبی القاء کنیم و دوم اینکه همین محتواها را در قالب خواندن کتاب بیان کنیم. مثلاً در یکی از برنامه هایی که در تلویزیون پخش می شد، هنرمندی می آمد و یک کتاب را باز می کرد و شروع به خواندن می کرد بهطوریکه فرد با کتاب آشنا و به آن علاقهمند می شد.
خلاصه راهکارها:
1- صداوسیما در فیلمها و سریال ها و حتی تبلیغات بهصورت مستقیم و غیرمستقیم روی فرهنگ کتابخوانی بهصورت ایجاد سؤال برای نوجوانان و جوانان برنامهریزی کند.
2- آموزش و پرورش تلاش کند فرهنگ پرسشگری و پژوهش را در مدارس تقویت کند.
3- آزمون ها بهصورت جزوه باز برگزار شود تا دانشجو یا دانش آموز مجبور به حفظ نشود. لازم است سؤالات آزمون برای سنجش یادگیری آنها طراحی شود.
4- با روشهای مختلف باید برای دانش آموزان سؤال ایجاد شود تا افراد برای یافتن پاسخ، به کتب مربوطه رجوع کنند تا فرهنگ مطالعه نهادینه شود.
5- مسئولان شهری در محلهها برای استفاده دانش آموزان مخصوصاً در ایام تعطیلی مدارس، کتابخانه عمومی تأسیس کنند.