ناآگاهی والدین
عدم آگاهی و معرفت والدین نسبت به مسائل مذهبی ازجمله دلایل دیگر ضعف باورهای دینی فرزندان است. در این راستا حسینی (1396) در پژوهشی با عنوان «بازنمایی تجربه زیسته والدین از چگونگی پاسخ دهی به سؤالات دینی فرزندان مقطع ابتدایی شهر بندرلنگه (دژگان)» بر این باور است ازآنجاکه کودکان با فطرت خداجو متولد میگردند لذا سؤالات انتزاعی را مطرح مینمایند که گاهی والدین قادر به پاسخگویی ایشان نیستند و ازآنجاکه آنان جواب سؤالات را از منابع نامطمئن جستجو میکنند لذا موجب انحراف در دین و باورهای آنها میگردد و بدین نحو آنگونه که شایسته آنان است به لحاظ دینی تربیت نمیشوند. در زیر برخی از سؤالات کودکان و شیوههای ناصحیح پاسخگویی والدین بیان شده است.(1)
علاوه بر اینکه برخی والدین در پاسخگویی به سؤالات دینی فرزندان با مشکلاتی مواجه هستند، برخی نیز در ارائه توصیفی از خداوند نیز با چالشهایی روبهرو میشوند که در خانوادههای مذهبی و غیرمذهبی این تصور متفاوت است؛ برای مثال کودکاني که در خانوادههای مذهبي بزرگ شدند درکشان از خداوند حالتي انسان گونه بود و براي خدا دستوپا و سروصورت قائل بودند چرا که خداوند را قدرتمند، عاشق و کمک دهنده تصور میکردند. اما کودکاني که در خانوادههایی با اعتقادات مذهبي پايين رشد کرده بودند تصورشان از خداوند بهصورت نماد بود و خداوند را بهصورت موجود دستنیافتنی (خورشيد، کوه و...) تصور میکردند.(2)
پژوهشی دیگر تعداد 347 دانشجو را در رشتههای دندانپزشکی، علوم انسانی، برق و کامپیوتر و معماری دانشگاه شهید بهشتی در سالتحصیلی 84-85، انتخاب و با ابزار پرسشنامه مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش متغیر کیفیت تصور از خدا دارای 6 مؤلفه (بعد) میباشد که طبق نتایج آن، کیفیت تصور از خدا در افرادی که والدینشان مذهبیتر میباشند، مثبتتر و در کسانی که والدینشان غیرمذهبیتر هستند، این کیفیت منفی تر است بهعلاوه در این پژوهش نشان داده میشود که مهمترین منابع شناخت از کیفیت تصور از خداوند «خانواده» میباشد و این نشان از اهمیتی دارد که خانواده میتواند در تربیت دینی فرزندان نقش داشته باشد. (3)
طبقه اقتصادی-اجتماعی
درآمد نیز عامل دیگری است که میتواند بر گرایش یا عدم گرایش افراد به مذهب در رابطه باشد؛ بر اساس نتایج بهدستآمده از پژوهش پور شهریاری و شعاع کاظمی (1383) به این نتیجه میرسیم که عامل درآمد میتواند موجب تغییر نگرش مذهبی شود؛ افرادی که از طبقات اقتصادی ـ اجتماعی بالاتری هستند نگرش منفیتری نسبت به دین دارند(4) همچنین پژوهشی دیگر نشان میدهد هر چه درآمد پدر بیشتر باشد از پایبندی دانش آموزان به ارزشهای دینی کاسته میشود و بین درآمد پدر و میزان پایبندی فرزندان به ارزشهای مذهبی رابطه وجود دارد.(5)
درباره اثرگذاری پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین بر میزان مشارکت در مساجد، نتایج پژوهشی نشان از آن دارد که افرادی که پدر آنها در پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالاتری قرار دارد میزان مشارکتشان در مسجد نسبت به کسانی که پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پایینتری قرار دارد در سطح پایینتری است و هر چه پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پدر در ردههای پایین اجتماع قرار داشته باشد میزان مشارکت آنان در مسجد در سطح بالاتری قرار دارد. این در حالی است که متفاوت بودن میانگین میزان مشارکت در مسجد برحسب پایگاه اجتماعی مادر به لحاظ آماری معنادار نیست و نشان از آن دارد که پایگاه اجتماعی مادر چندان در میزان مشارکت مسجد اثرگذار نیست. همچنین بررسی رابطه میان نگرش والدین نسبت به مشارکت، نگرش فرد نسبت به مشارکت، نگرش والدین نسبت به نهادهای دینی، اقناع گرایی، جامعهپذیری مذهبی و دینداری والدین با مشارکت در مسجد، گویای آن است که بین تمامی این متغیرها با مشارکت در مسجد رابطه معنادار وجود دارد.(6)
محل سکونت
همچنین در پژوهش نوربخش و اویسی فردویی (1395) با عنوان «دینداری و الگوی تربیتی خانواده (بررسی تأثیرات خانواده بر رفتار دینی نوجوانان در شهر تهران)»، نتایج حاصل از بررسی رابطه بین محل سکونت با دینداری گویای این است که میزان دینداری نوجوانان منطقه چهار تهران بیشتر از سه منطقه دیگر است بهنحویکه میزان دینداری 11 درصد از نوجوانان این منطقه در حد ضعیف و در مقابل میزان دینداری 59 درصد نیز در حد زیاد است. البته میزان دینداری 30 درصد نیز در حد متوسط است. (7)
تحصیلات
برخی به این نتیجه رسیدهاند که تفاوت دینداری نوجوانان برحسب سطوح تحصیلی پدر و مادرشان کاملاً معنادار بوده بهنحویکه تحصیلات پدر و مادر ارتباط معکوسی با دینداری فرزندان نوجوانشان دارد. یعنی با بالا رفتن سواد پدر و مادر با کاهش دینداری فرزند نوجوانشان قرین است و بهعکس هر چه سواد پدر و مادر کمتر، دینداری فرزند نوجوان بیشتر میشود (8) همچنین میتوان گفت هر چه تحصیلات پدر و مادر افزایش یابد نگرش آنها نسبت به دین منفیتر میگردد و با توجه به سطوح معناداری بین تحصیلات و نگرش والدین به مذهب رابطه وجود دارد. (9) پژوهشهای دیگر علاوه بر تأکید بر این نکته که سطح تحصیلات پدر میتواند عامل تفاوت در گرایشهای مذهبی باشد، نشان میدهند که سطح تحصیلات مادر میتواند عامل تفاوت در گرایشهای مذهبی باشد؛ دانشآموزانی که دارای مادران با تحصیلات بالاتر هستند نگرش منفیتری نسبت به دین دارند. (10)
شکاف بین نسلی
شکاف نسلی ازجمله عواملی است که منجر به درک متفاوت افراد از پدیدهها ازجمله دین میشود. این شکاف در ابعاد مختلف دینداری بررسیشده است.
بهار و رحمانی در پژوهشی بعد مناسکی دینداری را از جنبههای مختلف (شناختی ـ اعتقادی، تجربی ـ احساسی، اعمال فردی و فعالیتهای اجتماعی) در میان افراد متولد دهه 50 و 70 مقایسه نمودهاند که بهطور خلاصه نتایج گویای آن است که میانگین میزان گرایش مصاحبهشوندگان دهه 50 نسبت به مناسک دینی از منظر شناختی و اعتقادي بیش از 60 درصد ارزیابی میشود که نشان از گرایش تقریباً خوب آنها به مناسک دینی دارد. اما این میانگین برای دهه 70 آن نزدیک به 26 درصد ارزیابی میشود که نشان از تمایل و گرایش نسبتاً پایین آنها نسبت به مناسک دینی از منظر شناختی و اعتقادي دارد. همچنین میانگین جنبه تجربی احساسی در میان پاسخگویان دهه 70، برابر با 83.12 بوده است و نشان از تعلقخاطر و پیوند احساسی بسیار زیاد مصاحبهشوندگان دهه 50 نسبت به مناسک و فرایض دینی دارد. این میانگین در میان دهه 70 برابر با نزدیک به 59 درصد بوده است که نشان از تعلقخاطر و پیوند احساسی تقریباً خوب مصاحبهشوندگان دهه 70 نسبت به مناسک و فرایض دینی دارد. در ارتباط با جنبه اعمال فردی میانگین آن نزدیک به 49 درصد بوده است که نشان از گرایش نسبتاً متوسط مصاحبهشوندگان دهه 50 نسبت به انجام عملی مناسک و فرایض دینی بهطور فردي دارد. این میزان برای دهه 70 برابر با 4 درصد بوده است نشان از گرایش بسیار پایین آنان نسبت به انجام عملی مناسک و فرایض دینی بهطور فردي دارد. در ارتباط با جنبه فعالیت هاي اجتماعی مناسک دینی، میانگین 24 درصد را نشان میدهد که مصاحبهشوندگان دهه 50 نسبت به انجام فعالیتهای اجتماعی در حوزه مناسک و فرایض دینی گرایش تقریباً پایینی دارند. این میانگین بین متولدین دهه 70 نزدیک به 12- درصد بوده است که نشان میدهد آنها نسبت به انجام فعالیت هاي اجتماعی در حوزه مناسک و فرایض دینی گرایش مخالف دارند و چنین فعالیتهایی را طرد میکنند. درمجموع نتایج گویای تمایل و گرایش کمتر نسل 70 نسبت به مناسک دینی در تمامی ابعاد موردنظر است. (11)
سبکهای تربیتی
درباره کمتوجهی یا بیتوجهی والدین نسبت به امور مذهبی فرزندان، پژوهشگران به بررسی سبکهای تربیتی با نگرش مذهبی فرزندان پرداختهاند و برخی بر این باورند که بین شیوههای فرزند پروری والدین با نگرش مذهبی فرزندان رابطه وجود دارد؛ هر قدر شیوه فرزندپروری سهل گیر باشد (یعنی رها بودن فرزندان)، نگرش مذهبی نیز در آنان کمتر خواهد بود و برعکس. همچنین میتوان گفت هر چه شیوه فرزند پروری مستبدانه و مقتدرانه باشد (فشار بیشتر بر فرزندان) نگرش مذهبی بهتری خواهند داشت.(12)
پژوهش صادقی و مظاهری بر روی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، جامعه آماری را برحسب تصور آنها از حساسیت والدینشان به تربیت دینی فرزندان، به چهار گروه تقسیم کرده است و نشان داده است که هر کدام از این گروهها به چه میزان در هریک از سبکهای تربیتی مقتدر، استبدادی، مسامحهگر و سهلگیر پراکندهاند. نتایج این پژوهش در نمودار زیر بیان میشود: (13)
در پژوهش دیگر بین الگوهای اقتدار منطقی و عملگرایانه با دینداری جوانان رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بهاینترتیب میتوان گفت با افزایش حاکمیت الگوهای اقتدار منطقی و عملگرایانه در خانواده ها، میزان دینداری نوجوانان نیز افزایش مییابد. اما بین الگوی رهایی و آزاد گذاری با دینداری جوانان رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. بهاینترتیب می توان گفت در خانواده-های با الگوی رهایی و آزاد گذاری، میزان دینداری جوانان کاهش می یابد. گفتنی است در این پژوهش بین الگوی استبدادی با دینداری جوانان رابطه معناداری دیده نمیشود. (14)
پاورقی
1. حسینی، محمد (1396). «بازنمایی تجربه زیسته والدین از چگونگی پاسخ دهی به سؤالات دینی فرزندان مقطع ابتدایی شهر بندرلنگه (دژگان)»، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرلنگه.
2.رنجبر، لیلا؛ اعتماد دار، نرگس و اسماعیلیان معصومه (1392). «بررسي تصور کودکان از خداوند در خانوادههای مذهبي و غیرمذهبی»، کنگره سراسري روان شناسي کودک و نوجوان.
3.صادقی، منصوره السادات؛ مظاهری، محمدعلی و حیدری، محمود (1385). «میزان مذهبی بودن والدین، منابع متفاوت شناخت دینی و تصور از خدا»، خانواده پژوهی، سال 2، شماره 6: 191-178.
4.پور شهریاری، مه سیما و شعاع کاظمی، مهرانگیز (1383). «بررسی نگرش مذهبی دانش آموزان دختر دبیرستان شهر تهران»، شماره 18: 80-71.
5.لهسایی زاده، عبدالعلی؛ جهانگیری، جهانگیر و شریفی، علی (1383). «بررسی عوامل اجتماعی ـ اقتصادی مؤثر بر پایبندی به ارزشهای دینی (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز)»، مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره اول: 56-33.
6.هاشمیان فر، علی؛ شایگان، فریبا و سعیدی، مصطفی (1394). نبررسی مشارکت جوانان در مساجد با تأکید بر خانواده، شیعه شناسی»، دوره 13، شماره 50: 70-33.
7.نوربخش، یونس و اویسی فردویی، قاسم (1395). «دینداری و الگوی تربیتی خانواده (بررسی تأثیرات خانواده بر رفتار دینی نوجوانان در شهر تهران)»، بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره 7، شماره 1: 314-283.
8.طالبان، محمدرضا (1378). «خانواده، دانشگاه و جامعهپذیری مذهبی»، نامه علوم اجتماعی، شماره 13: 54-27.
9. تاجبخش، غلامرضا و موسوی، عباس (1393). «عوامل مؤثر بر آگاهی و نگرش دینی دانش آموزان مقطع متوسطه ی شهر سوسنگرد»، فصلنامه توسعه اجتماعی، دوره 8، شماره 3: 144-119.
10. پور شهریاری، مه سیما و شعاع کاظمی، مهرانگیز (1383). «بررسی نگرش مذهبی دانش آموزان دختر دبیرستان شهر تهران»، شماره 18: 80-71.
11.بهار، مهری و رحمانی، سحر (1391). «بررسی شکاف نسلی به لحاظ وضعیت دینداري دو نسل دهه 50 و 70 (با تأکید به بعد مناسکی)»، فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، دوره 3، شماره 6: 36-9.
12.امیری، منیره؛ خدابخشی کولایی، آناهیتا و پیرانی، ذبیح (1395). «تأثیر شیوههای فرزند پروری ادراکشده بر نگرش مذهبی و هوش هیجانی دانش آموزان دختر»، مجله پژوهش در دین و سلامت، دوره 2، شماره 2: 43-34.
13.صادقی، منصوره السادات و مظاهری، علی (1386). «کیفیت ارتباط والد ـ فرزند پیششرط تربیت دینی فرزندان»، خانواده پژوهی، سال 3، شماره 9: 490-472.
14.نوربخش، یونس و اویسی فردویی، قاسم (1395). «دینداری و الگوی تربیتی خانواده (بررسی تأثیرات خانواده بر رفتار دینی نوجوانان در شهر تهران)»، بررسی مسائل اجتماعی ایران، دوره 7، شماره 1: 314-283.