حق بر خطا بودن بزرگترین دستآورد لیبرالیسم
ارزشهای اخلاقی، قربانی آزادی در جوامع لیبرالی
مبحثی در حقوق بشر مطرح است با عنوان «حق برخطا بودن» یا «حق بر باطل بودن» که یکی از بزرگترین یا شاید بزرگترین دستآورد لیبرالیسم به رسمیت شناختن آن است.
در جوامع لیبرالیستی اگر شخصی در صورت مشاهده فرد نیازمند به او کمک نکند، قانون گذار او را مقصر تلقی نمی کند بلکه حق کمک کردن و حق کمک نکردن را به یک میزان به شخص میدهد. در جوامع لیبرالی قانون میگوید: شما اختیار کردید کمک نکنید. اگرچه اختیار شما با ارزشهای اخلاقی ناسازگار بود اما ارزش بزرگتری به نام آزادی مردم، وجود دارد که مردم بتوانند با اختیار آزادی خودشان، ارزش اخلاقی را بپذیرند و این یعنی حق بر خطا بودن.
حق بر خطابودن در جوامع لیبرالیستی در جهت تحقق همزیستی مسالمت آمیز
عدم پایبندی مطلق لیبرالها در پذیرش حق بر خطا بودن
به طور فرض در جامعهای که بر اساس مکتب لیبرالیسم اداره میشوداگر شخصی یک فرد را در حال بمب گذاری در یک مکان پر تردد مشاهده کند، آیا هیچ متفکر لیبرال منشی و هیچ دولتی که بر این اساس شکل گرفته باشد ممکن است که این حق را برای آن شخص قائل باشد که از جلوگیری از آن فرد و یا اطلاع دادن به دیگران خودداری کند؟ اصلا غیر ممکن است چون معنای پذیرش این حق آن است که ما بپذیریم یک فرد می تواند حقی را اعمال کند که منجر به خطر افتادن جان ده ها، صدها و هزاران بیگناه شود. پس حق بر خطا بودن یک حق مطلق نیست تا جایی می تواند ارزشمند باشد که منجر به همزیستی مسالمت آمیز شود؛ این همزیستی اگر به خطر بیفتد یا جان انسان های دیگر در خطر باشد دیگر این حق معقول نخواهد بود. این در حالی است که در جامعه نبوی شاهد بودهایم که افراد با نژاد و ادیان مختلف با یکدیگر به خوبی زندگی کردهاند.
مدارا در اسلام به جای حق برخطا بودن در لیبرالیسم
امر به معروف و نهی از منکر، قربانی حق بر خطا بودن
به رسمیت شناختن حق برخطا بودن (حتی نه بطور مطلق) در یک جامعه این نتیجه را به همراه خواهد داشت که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تعطیل می شود. یا به عبارت دیگر هرکس اختیار دارد بر اساس این حق، هر خطایی را بپذیرد، و در زندگی خصوصی خود به گونهای رفتار کند که جامعه به فساد داخلی کشیده شود، بنابراین حق بر خطا بودن قطعا یک امر باطل است. به جای آن مدارا کردن در اسلام مطرح شده است. حق بر خطا بودن باطل و خطاست اما مدارا کردن حق است؛ انسان ها متفاوتند، از هر انسانی واقعا نمیشود یک انتظار داشت فردی مثل ابوذر می شود، فردی مثل سلمان و فردی هم مانند بقیه می شود. نمیتوان از همهی انسان ها به یک میزان انتظار داشت. و این همان ویژگی اسلام برای زندگی مسالمتآمیز است.
توصیه قرآن به مدارا
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا.»
«محمد فرستاده خدا است و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود ميبيني، آنها همواره فضل خدا و رضاي او را ميطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتي است كه جوانه هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاي خود ايستاده است، و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وامي دارد! اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كساني از آنها را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است.» (آیه 29 سوره فتح)
«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.»
«همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد.» (آیه 134 سوره آل عمران)
«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ.»
«و نیکی با بدی یکسان نیست؛ (بدی دیگران را) با شیوه ی بهتر (که نیکی است) دفع کن، که این هنگام آن کس که میان تو و او دشمنی است همچون دوست گرم می شود (و عداوتش نسبت به تو تمام می شود).» (آیه 34 سوره فصلت)
سوتیتر: مدارا کردن با دیگران آنچنان مهم است که بدون آن شکلگیری جامعه اسلامی امکانپذیر نیست.
[حضرت یوسف (ع) وقتی که با برادارن خودش مواجه شد و برادارنش او را شناختند به او] گفتند: آیا تو همان یوسفی؟! «قَالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ يُوسُفُ» گفت: «(آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ « قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذَا أَخِي قَدْ مَنَ اللَّهُ عَلَيْنَا » [سپس از حضرت یوسف تقاضای بخشش کردند و] یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متأثر نباشید، که خدا گناه شما ببخشد و او مهربانترین مهربانان است. «قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» در روایتی هم آمده است که حضرت یوسف تا پایان عمر با برادران خویش در صحبت، حتی کلمه چاه را هم بر زبان نیاورد برای اینکه مبادا آنها تلقی کنند که حضرت به آنها طعنه می زند. آنچنان مسئله مدارا کردن با دیگران مهم است که شکلگیری جامعه اسلامی بدون آن امکان پذیر نیست.
پیامبر (ص) و مدارا با مردم
پیامبر مکرم اسلام (ص) در حجةالوداع فرمودند: «یا معشر من أسلم بلسانه ولم یخلص الإیمان إلی قلبه لا تذمّوا المسلمین ولا تتبّعوا عوراتهم. فإنّه من تتبّع عوراتهم تتبّع الله عورته و من تتبّع الله عورته یفضحه ولو فی بیته» ( الکافی، ج 2، ص 354، ح 2)؛ ای گروهی که به زبان اسلام آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده، مذمّت نکنید مسلمانان را، و جستجو نکنید قبایح مستورة آن ها را؛ زیرا که کسی که عورات آن ها را جستجو کند، خداوند جستجو کند عورات او را. و کسی را که خدا جستجوی عورت او کند، مفتضح کند او را و اگرچه در خانه اش باشد.(شرح چهل حدیث، ص 305 – 306)
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «الراحمون يرحمهم الرحمن؛ کسانی که به دیگران رحم می کنند خداوند رحمن به آنان رحم می کند سپس دستور می دهد: ارحموا من في الأرض يرحمكم من في السماء پس رحم کنید بر کسانی که در زمین اند تا کسانی که در آسمانند بر شما رحم کنند.» روایت بسیار زیبایی است یعنی آن صفت الهی را در وجود خودتان محقق می سازید تا خداوند هم با جنبه رحمتش با شما برخورد کند.
حضرت علی (ع) و مدارا با خوارج
از نمونه های بسیار زیبای مدارا در تاریخ اسلام مدارای امیر المومنین است با خوارج. احضرت در خطبه 61 نهجالبلاغه می فرماید: لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ پس از من خوارج را نكشيد، چون كسى كه حق را بجويد و اشتباه كند مانند كسى نيست كه باطل را بخواهد و آن را بيابد. منظور حضرت از باطل خواه معاويه و اصحاب اوست. یعنی اصحاب معاویه طالب باطل بودند به باطن خودشان هم رسیدند اما خوارج از روی جهالت فکر می کردند که به سمت حق حرکت می کنند اما اشتباه می کردند، این حرکتشان به سمت حق نبود. به عبارت دیگر خوارج را با تمام خباثتی که داشتند حضرت مستحق جنگیدن بعد از خودش نمی داند که این تأمل برانگیز است. نتیجه اینکه واقعا جامعه اسلامی بدون مدارا کردن بدون عفو و اغماض در رفتارهای شخصی شکل نمی گیرد. انسان متأثر میشود از آماری که بعضا شنیده میشود مبنی بر اینکه چقدر خشونتهای خانگی، خشونتهای خیابانی و اختلافات دیگر در میان مردم در حال افزایش است.
امام سجاد (ع) و مدارا با زیردستان
روزی یکی از کنیزان امام سجاد علیه السلام به دستان آن حضرت آب می ریخت . ناگهان ظرف آب افتاد و به سر مبارک امام اصابت کرد . به گونه ای که سر آن حضرت شکست . حضرت سرش را به طرف کنیز برگرداند . کنیز که نگران و هراسان شده بود با زیرکی این آیه را خواند:
« وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ » ; «پرهیزکاران خشم خود را فرو می خورند .»
امام فرمود: خشم خود را فرو بردم .
کنیز ادامه آیه را تلاوت کرد:
« وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ » ; «پرهیزکاران، خطا کاران را می بخشد .»
امام علیه السلام فرمود: تو را بخشیدم .
کنیز پایان آیه را خواند:
« وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » ; (آیه 134 سوره آل عمران)
امام سجاد علیه السلام به کنیز احسان نمود و فرمود: «برو، تو را در راه خدا آزاد ساختم .» (الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 146 و 147، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق)
نتیجهگیری:
آیه کمرشکن
وقتی این آیه نازل شد که: «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ؛ هر که کار بدی انجام دهد، به اطر آن کیفر میشود.» مردی خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت: «ای رسول خدا! آیه کمرشکنی نازل شده است»
آن مرد خیال میکرد که همه مجازاتها در قیامت خواهد بود و از این رو، از شنیدن آیه بسیار وحشت کرده بود. رسوب خدا (ص) برای کاستن از نگرانیهای او،فرمود: « کلاً، أما تحزن؟ أم تمرض؟ أما یصیبک اللأواء والهموم؟؛ این طور که گفتی نیست. آیا تو غمگین نمیشوی؟ آیا بیمار نمیشوی؟ ایا گرفتار سختیهای زندگی . گرفتار اندوهها نمی گردی؟»
وی گفت: «چرا، گرفتار میشوم.»
حضرت فرمود: فذلک ممّا یجزی بهِ؛این گرفتاریها،جزو همان کیفرهایی است که در آیه آمده است. [پس برای مؤمن حساب آخرت سنگین نخواهد بود.]» (حکمتنامه پیامبر، ج6، ص542)
یعنی خداوند کریم تر از ان است که بلایی برای انسان در دنیا نازل شود ولی این بلا را محاسبه نکند و تمام جزاهای اعمال انسان را برای روز قیامت قرار دهد یعنی اصل در رفتار خداوند با مردم اصل رحمت است و خداوند که اصل را رحمت قرار داده انتظار دارد مردم هم در رفتار بین خودشان همین اصل را محور قرار دهند.
برگرفته از کلاس اخلاق حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدجواد ارسطا
تهیه و تنظیم: محمد قرائتی ستوده